زمان:
حجم:
194.6K
سجادهی شعرم اگرچه اشکبار است
هرچند جان واژههایم بیقرار است
دارد به آخر میرسد عمر زمستان
مضمون باران بعد از این شرح بهار است
عرض ارادت میکند بر ساحت عشق
اینجا همیشه عشق، صاحب اختیار است
ای قاصدک پیغام من را میرسانی؟
بر محضر شاهی که ثقل روزگار است
هرجمعه نه هر روز دل در سینهی من
از شوق دیدار شما در اضطرار است
سرچشمه واگویههایم بیقراریست
این شعر اصلا، بغض تلخ انتظار است
#مهتاب_بهشتی
#غزل_انتظار
اللهم عجل لولیک الفرج