eitaa logo
استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
163 دنبال‌کننده
726 عکس
546 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ذره ای را که سفر کرد به آن نورستان به ضریحش برسانید،به انگورستان در پس پرده خبرهاست ،فقط آگاهند مستهایی که رسیدند به مستورستان یاعلی گفتم و این شعر عسلباران شد غزل انگار رسیده ست به زنبورستان نخل هایی که علی کاشته با دستانش شده سرچشمه ی شیرینی این شورستان کشتگان غم او میثم تمارانند حق علی بود در آیینه ی منصورستان کشته ی عشق علی زنده به میقات رسید سردر آورد ولی منکرش از گورستان نشنیدند وندیدند علی را هرگز چه امیدیست به مردان کر و کورستان @aAHMADALAVI
نو سروده ای به خاک پای امیرالمومنین علی(ع) هر عاشقی که لایق وصف نگار نیست هر دل؛ برای عشق علی بی‌قرار نیست گاهی برای جار زدن از ولای او جایی رفیع تر ز بلندای دار نیست باید چگونه گفت که فضلش بیان شود؟ مردی که قدر او به کسی آشکار نیست سوزانده است حُرم نگاهش عقیل را در عدل او که صحبت ایل و تبار نیست شاهی که همنشین فقیران کوفه است جاه و مقام در نظرش اعتبار نیست فهمیده اند مرحب و عَمر از نگاه او از خشم ذوالفقار مجال فرار نیست با افتخار نوکر این خانواده ایم گفتن ز غیر آل علی افتخار نیست @denj_tanhaii
به خاک پای امیرالمومنین علی (ع) بجاست از دل کعبه شکاف برخیزد بجاست کعبه برای طواف برخیزد علیست پاسخ هل من مبارز دشمن که ذوالفقار سه بار از غلاف برخیزد به عمرو عاص بگو راه چاره عریانیست اگر علی به هوای مصاف برخیزد نشسته اند خدا و علی برابر هم که هرچه هست از این ائتلاف برخیزد به جای نور همه سمت تیرگی رفتند چه فتنه ها که از این انحراف برخیزد چه جای بحث زمانی که از لب دشمن برای فضل کسی اعتراف برخیزد که "گر نبود علی من هلاک میگشتم.....!!" @denj_tanhaii
«دلم پر آتش وچشمم پرآب شد هر دو دوخانه وقف تو کردم خراب شد هر دو» هنوز هم که هنوز است بی تو می سوزم ببین چگونه دل وجان کباب شد هر دو دوچشم تو دو غزل شد که در هوای نجف برای خوانده شدن انتخاب شد هر دو دو شعر ساده ی ساده دو شعر در جریان که شرح کامل آنها کتاب شد هر دو به ذوالفقار قسم میخورم که هر دم آن به روز معرکه فصل الخطاب شد هر دو دمی ز یاد تو غافل نبودم وپدرم دعای صبح وشبش مستجاب شد هر دو علی امیر من است و منم اسیر علی نصیب وقسمتم عین ثواب شد هر دو هزار شکر که طبع وجوانی ام یک عمر فدای دم زدن از بو تراب شد هر دو @aAHMADALAVI
شهر من قطعه هایی ازمکه کربلا سامرا نجف درتوست میشودای مدینه ای مشهد تا ابد آشیان من باشی جنگل وآبشاراینجا نیست به جز از شوره زار اینجا نیست آستانت همیشه "سرسبز" است تا تو مازندران من باشی @aAHMADALAVI
پیمانه های رنگ وریا را شکست،مست وقتی دل از علایق دنیا گسست،مست ایوان طلا که میکده شد سالهای سال بی اختیار پای ضریحش نشست،مست تسبیح دانه دانه ای از در ناب را دارد همیشه در حرم او بدست ،مست مانند آبشار شد وبر ضریح ریخت با قطره های اشک دخیلی که بست،مست بر گِرد آستان علی غرق حیرتند خیل عظیم مردم یکتا پرست،مست «بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است» اینجا کجاست؟ میکده ی هر که هست،مست «اهل نظر معامله با آشنا کنند» آنجا برو که لطف نماید به مست،مست @aAHMADALAVI
بسم الله الرحمن الرحیم به محضر اميرالمومنین صلوات الله علیه مبهوت، در تلألوِ نورِ خدایی اش... هستم تمامِ عمر سراپا هوایی اش حتی دمی جدا نشدند و نمی شوند ایل و تبارم از نفسِ ایلیایی اش مدیونِ مادرم که از آن لحظه ی نخست بوده است ذکر نام علی لای لایی اش از عهده ی اهالیِ افلاک خارج است درکِ مقام و منزلتِ کبریایی اش از اين جهان و جاذبه های هزار رنگ ما را بس است گوشه ی ایوان طلایی اش حتی به گرد پای نجف هم نمی رسد باغ بهشت با همه ی با صفایی اش افلاک چیست؟ گرد و غبار عبای او خورشید چیست؟ ذره ای از روشنایی اش خورشید با تمام بزرگی و اقتدار سهل است با اشاره ی او جا به جایی اش سخت است در تصور امثال حبرئیل وارد شدن به حیطه ی فرمانروایی اش من تشنه ی ابوذر و مقداد و میثمم یاران دل سپرده ی قالو بَلَىٰ ایش سر می دهند و سر به سلامت نمی برند آنانکه گشته اند سراپا فدایی اش شاهان روزگار به ما غبطه می خورند تا مفتخر شدیم به شغل گدایی اش حال و هوای این منِ با خود غریبه را تغییر داده واقعه ی آشنایی اش ما را یتیم کوی علی آفریده اند ما را اسیر مرحمتِ هل اَتىٰ ایش انسانِ کاملی است که در اوج بندگی تردید کرده است بشر در خدایی اش تنها علی شناسِ جهان احمد است و بس ما عاجزیم در صفتی ابتدایی اش بفرست دم به دم صلوات محمدی بر مرتضی و شاکله ی مصطفایی اش در شرحِ ناب انفسنای پیامبر در کوثر و حقیقت خیر النساییش تا ریزه خوارِ سفره ی لطف حسن شدیم حیران شدیم در صفت مجتبایی اش بازار عشق بازی و ایثار و بندگی رونق گرفت با پسر کربلایی اش آن شاه تشنه ای که شمیم بهشت را جا داده است در کفن بوریایی اش هفتاد و دو قصیده ی رنگین و تابناک جاری شدند در غزل نینوایی اش ما را اسیر شرط و شروط خودش نمود در امتداد جلوه ی موسی الرضایی اش تنها به ریسمان علی چنگ میزنیم مرگ است و مرگ حاصل یک دم جدایی اش در آفتاب حشر همه بهره می بریم از سایه سارِ سلسله ی ماسوایی اش قبل از ازل به سمت ابد پر کشیده است بی ابتدا است وسعت بی انتهایی اش در آیه ی لِیُذْهِبَ عَنْکُمْ خدا چقدر بی پرده گفت از صفت اِنَّمایی اش از چاه های کوفه بپرسید راز را از کوفه ای که شهره شده بی وفایی اش جز نخل های کوفه و جز چاه سر به زیر آگاه نیست هیچ کس از پارسایی اش فیض تولدش شده در خانه ی خدا تکرار ناپذیر، چو خیبر گشایی اش مستانِ بی خود از خود و مجنون صفت شدند بینندگانِ منظره ی دلربایی اش هرکس اسیر پیچ و خم زلف یار شد هرگز امید نیست به یک دم رهایی اش هرکس دخیل بست به انگورِ آن ضریح امید بسته است به حاجت روایی اش شرمنده است این قلمِ متهم به عشق بارانِ شرم می‌چکد از نارسایی اش @aAHMADALAVI
(پروانه) در محضر مقام معظم رهبری 🌷 دلی که خانه مولا شود حرم گردد کز احترام علی کعبه محترم گردد من از شکستن دیوار کعبه دانستم که هر کجا که علی پا نهد حرم گردد تا آن روز که دلی که جام بلا را کشیده تا خط جور چه احتیاج که دنبال جام جم گردد قبول خاطر خون خدا شدن شرط است نه هر که مرثیه‌ای ساخت محتشم گردد عزای ماست که هر سال می‌شود تکرار وگرنه حیف محرم که خرج غم گردد نه هر که کشته شود می‌توان شهیدش گفت نه هر سری که به نی می‌رود علم گردد حدیث عشق و وفا ناسروده می‌ماند مگر که دست علمدار ما قلم گردد هنوز شعله‌ور از خیمه‌های عاشوراست ز شور شیونی دل مباد کم گردد . ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
شعر در شأن تو؟ شرمنده به همراهم نیست واژه در دست من آنگونه که می‌خواهم نیست... I سیدحمیدرضا I -
هر کدام از ما که نزدیک تو شد مبهوت گشت کعبه از ما، ذوالفقار از او دهانش بازتر @sherashoor
بعدِ عمری لب‌فروبستن، فقط یک‌مرتبه کعبه لب ‌وا کرد و از آن بوتراب آمد برون @ghasemi_gharib @sherashoor
دهن چشم که از دیدن تو آب افتاد رستمی بود که در ورطه ی سهراب افتاد خواستم روی تو را ماه بخوانم اما اشک در حوض به جان دل مهتاب افتاد قاب دل بود به دیواره ی سینه لرزان آتش از عکس تو برخاست و بر قاب افتاد کاشکی دست دهد در شب بیداری نیز اتفاقی که مرا در وسط خواب افتاد برّه ی دل که ز بیم دهن گرگ نخفت کارش آخر به لب خنجر قصاب افتاد خلق احوال مرا دیده و با خود گفتند ماهی چشمه ی خورشید به مرداب افتاد شیشه ی می که نهان زیر عبا بود غریب پیش چشم همه در سجده به محراب افتاد @sherashoor
من از خدا کــــه تـــو را آفرید ،  ممنونم از آن که روح به جسمت دمید، ممنونم از آن که مثل بت کوچکی تراشت داد از آن که طــرح تنت را کشید ممنونم تو راه میروی اندام شهر می لرزد من از تمــام درختان بیـــد ممنونم در این غروب ، در این روزهای تنهایـی از اینکه عشق به دادم رسید، ممنونم من از کسی که عزیز مرا به چاه انداخت و آن کـــه آمد و او را خریـد ،  ممنونــــم من از نگاه پریشان آن زلیخـــایی که خواب پیرهنم را درید، ممنونم چقدر خوب و قشنگی! چقدر زیبایی! من از خدا کـــه تـــو را آفرید، ممنونم   فرامرز عرب عامری @sherashoor
نام ما را بنویسید به ایوان نجف نشد از نام سگ کهف کتاب آلوده
4_6048624901340792348.mp3
1.6M
بسم الله الرحمن الرحیم " تنها " دل افسرده را تنها دل افسرده می فهمد که روی سرخ را رویی که سیلی خورده می فهمد چقدر از پشت خنجر خورده ام در بازی دنیا به روی سینه زخمی را که دارم گُرده می فهمد نمی فهمم چه می گوید ولی از سوز آن پیداست زبان درد ها را بلبل آزرده می فهمد نشانی از نشاط و زندگی در حال و روزم نیست مرا این روزها تنها گل پژمرده می فهمد خبر دارد مگر سیر از گرسنه؟شاد از غمگین؟ من بازنده را آیا کسی که برده می فهمد؟ خدا - تنها خدا - از درد تنهایی خبر دارد! غم مرگ برادر را برادر مرده می فهمد... @nooghtezaaf