حاج رسول گره گشای همگان
با قرض و کمک مردمی یک کارگاه کوچک راه انداخته بودیم برای اشتغال افراد نیازمند
فردا چک داشتم و باید مبلغی جور می کردم اهل رو زدم به این و آن نبودم . به یکی دو نفری که می شناختم و باهاشوک راحت بودم گفتم ؛ نداشتند
مانده بودم از چه کسی قرض بگیرم .
نزدیک ظهر یک قراری با حاج رسول داشتم ، چیزی بهش نگفتم
حاجی همیشه از حالات آدم می فهمید مشکلش چیه.
تا من را دید گفت : چرا گرفته ای ؛ من و من کردم
گفت: ته حرفت را بگو
گفتم: مساله ای هست ان شا الله حل میشه
ول نکرد
همون شب بیش از نیاز مان را به حساب ریخت و مشکل حل شد...
#شهید_حاج_رسول_استوار #سردار_شهید_مدافع_حرم