ثالثا هم خیلی عجیب است
یعنی یک زن ۹۰ ساله وقتی حیض شود دیگر باردار شدن برایش عجیب نیست؟!؟
اگر از خود شما استفتاء می کرد که پاسخ می دادید: چون خونِ بعد از ۵۰ سالگی است، استحاضه است نه حیض!
بازم دم علامه طباطبایی گرم که در المیزان فرموده:
وفي معاني الأخبار ، بإسناد صحيح عن عبد الرحمن بن الحجاج عن أبي عبد الله عليه‌السلام : في قول الله عز وجل : ( فَضَحِكَتْ ـ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ ) قال : حاضت.
https://lib.eshia.ir/12016/10/328
ولی خوبه این اصطلاح بین ما رایج نیست
و گر نه باید بالای منبر می گفتیم:
اگر زنی خندید، تا زمانی که خنده اش پاک نشده شوهرش نباید با او نزدیکی کند!
و شرط خنده آن است که بیش از سه روز و کمتر از ده روز باشد و اگر قبل از سه روز برطرف شد، معلوم می شود که لبخند بوده نه خنده و نمازهایی که نخوانده باید قضا کند!
راستی امروز بعد از نماز جوانی آمد و گفت چند دقیقه با شما عرضی دارم
نشستیم و از گوشی خود کلیپی از برنامه زندگی پس از زندگی نشانم داد که تجربه گر می گفت: چوپانی را مشاهده کردم که عذاب می شد و می گفتند او گوسفندان را می فروخته و به صاحبانشان می گفته: گرگ خورده
سپس تجربه گر گفت: این چوپان مال نخجیرانِ محلات است
آن جوان گفت: حاج آقا این چوپان پدربزرگ من است! و از پنجشنبه که این برنامه پخش شده، از ناراحتی خواب ندارم؛ چون دو سالم بود که پدرم فوت کرد و پدربزرگمان ما را بزرگ کرد و مردم روستا جز خوبی از او چیزی سراغ ندارند و این چیزی که این تجربه گر می گه دروغه
من گفتم: مگر روستای نخجیران فقط یک چوپان دارد
گفت آره
گفتم تجربه گر که نمی گه چوپانی در زمان ما، شاید منظورش چوپان های نسل های قبلی بوده
گفت: آخه تجربه گر در ادامه می گه: دامادمان در محلات بود بهش گفتم تحقیق کنه و او گفت آره این روستا چنین چوپانی داشته که این کار را می کرده
در حالی در روستای ما هیچ چوپانی به این کار معروف نبوده
نمی دانستم چه به او بگویم ولی تلویزیون هم باید نام روستا را سانسور می کرد
چون بر فرض که چنین چوپانی بوده، بچه ها و نوه هاش چه گناهی کردند که آبروشون بره؟!؟
چوپان گناهکاری که در تجربه جناب آقای سید مجید غضنفری مشاهده شده، مربوط به قرن‌ها پیش بوده است.
✍ کانال رسمی دکتر عباس موزون
(تهیه کننده ، کارگردان و مجری برنامه تلویزیونی زندگی پس از زندگی)
داماد ما خوانساریه و فامیلش هم غضنفری!
زنگ زدم بهش و گفتم این سیدمجید را می شناسی؟ دورادور می شناخت. گفتم ببین می تونی شماره دامادشون رو گیر بیاری
چند ساعت بعد زنگ زد و گفت: با دامادش صحبت کردم و گفت: سیدمجید گفته چوپانه مال چند قرن پیش بود نه زمان ما
بعدش هم گفته: مردم روستا خیلی از دستم عصبانی هستند و گفتند جرأت داری این طرفا آفتابی شو
😱
