eitaa logo
مطالبِ طلبگی (وافی)
1.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1هزار ویدیو
249 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
انموذج.pdf
489.9K
متن انموذج با تشکر از استاد سجستانی
🔊 🔊 ✅ برگزاری در ماه مبارک 🔶 آیت‌الله ملک زاده ◾️ استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم؛ 🗓 زمان: از دوشنبه، ۲۹ شعبان تا پایان ماه مبارک رمضان؛ هر شب، ساعت ۱۱ رسمی؛ 🕌 مکان: صفائیه، کوچه۲۳، پلاک۲۱ 💥 شرکت در این درس برای عموم و آزاد می باشد؛ http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
قصد دارم در این درس شرکت کنم انشاءالله
هدایت شده از یا الله
🔰نکته های خاص از صرف و نحو 🔰معرفی کتابهای ادبیات 🔰بیان حالات ادبا 🔰نکات تجزیه و ترکیبی ویژه 🔰آیات خاص ادبی قران 🔹عکس نوشته های زیبا و مختصر ♨️جمع اوری این نکات سالها وقت برده 🔹میشه اوقات فراغت را هم علمی سپری کرد 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1248723043Ce11c41323c
PTT-20210406-WA0020.opus
5.86M
هدایه ۶۵ عاملِ در حال یکربع نصیحت!
هدایت شده از احمدرضا اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم تقدیم به وجودنازنین استادگرامی وارجمند آقای وافی یک جو غم ایام نداریم خوشیم یک جو غم ایام نداریم خوشیم گر چاشت بود شام نداریم خوشیم چون پخته به ما میرسد از مطبخ غیب از کس طمع خام نداریم خوشیم استادوافی درجلسه ۶۵ ازجلسات تدریس هدایه خود ودرشرح وبسط مثال : السروردائما عندنا# وبااشاره به رباعی ازابوسعید ابوالخیر که درعنوان این مکتوب مذکورشدبه نکات فوق العاده زیبا وعمیق که حاوی نکته هایی ازتاریخ زندگی بعضی ها که غرق درلذات دنیوی ومادی شده بودندوهمه چیز رادرپای قدرت وحفظ آن قربانی کردند وسرانجام خودنیزقربانی قدرت شدند، کردند که حیفم آمد به پاس شاگردی مدتی مدید ازمحضر ایشان ازآنها عبور کنم وبه نکته های استادمحترم حاشیه ای ننویسم. استادوافی درقسمت دیگری ازمطالب خود به یاد خاطره ای تلخ ازمرحوم آیه الله حائری موسس حوزه پرداختند که خوش دارم باخاطره ای شیرین ترازعسل کام شما نیز خوش دارم. اين قصه قصه‌ي خيلي لطيفي است يک وقتي مرحوم آيت الله شيخ عبدالکريم حائري موسس حوزه‌ي علميه به خادم خودش گفته بود برو پيش آقاي حجت وقتي که همه از کنارش رفتند آهسته به او بگو که عين جمله‌اي را که به او مي‌گويم را به او بگو که عبدالکريم سلام رساند گفت اگر کاري مشکلي مسئله‌اي داشتي به کسي نگوييد به خود من بگوييد چون آقاي شيخ عبدالکريم حائري مقلدين خيلي بيشتري داشت از مرحوم آقاي حجت دور او خلوت بود خادم مي‌رود وقتي مي‌بيند چند نفر دور آقا هستند معطل مي‌نشيند وقتي خلوت شدند مي‌رود نزديکش مي‌گويد من خادم فلاني هستم اين جمله را گفتند که گفتم چيزي کم و زياد نگويم که عبدالکريم سلام رساند گفت هر موقع مسئله‌اي مشکلي داشتيد با کسي در ميان نگذاريد به من بگوييد من حل مي‌کنم ايشان در جواب فرموده بود که سلام به آقايتان برسانیدو بگوييد تا کريم است نيازي به عبدالکريم نيست من خداي کريمي دارم تا خداي کريم است چرا دنبال عبدالکريم راه بيفتم؟ تو مگو ما را بدان شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست‌ حالا عبدالکريم امروز فردا دارد امروز به من مي‌دهد فردا به من مي‌دهد حالا مي‌خواهد چيزي به ما بدهد چقدر مي‌خواهد به ما بدهد؟ همان که حافظ مي‌گويد: بنده‌ي پير خراباتم که لطفش دائم است ورنه لطف شيخ و زاهد گاه است و گاه نيست. و: من غلام آن که نفروشد وجود جز بدان سلطان با افضال و جود من غلام آن مس همت پرست کاو به غیر کیمیا نارد شکست‌ حقیقت این است که برای تفسیر وتبین بعضی ازنکته ها ومطالبی که بزرگان ما گفته اند وبعضا امروزه موردانکار واقع می شود ،چاره ای جز ذکر آنچه استاد وافی درخصوص موسس حوزه بیان فرمودند نداریم. غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر که این حدیث ز پیر طریقتم یادست غم جهان مخور و پند من مبر از یاد که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست رضا به داده بده وز جبین گره بگشای که بر من و تو در اختیار نگشادست مجو درستی عهد از جهان سست نهاد که این عجوز عروس هزاردامادست نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل بنال بلبل بی دل که جای فریادست گرچه حافظ ادعای بزرگی رامطرح می کند ومی گوید: ازهررنگ وتعلقی آزاداست : فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض به هوای سر کوی تو برفت از یادم نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم اما باخواندن ویادآوری فضیلت های فراموش شده بزرگانی چون ایشان ودیگران می توان همگان را برسرسفره معرفت این بزرگان نشاند تاازجوی معرفتی که آنان درتاریخ روان کرده اند روح وجان خود راشستسو داد. واین است سرماندگاری این بزرگان که بعد ازسالهای سال که ازرحلت این عزیزان می گذرد ،عزیز وبزرگ واستاد دیگری باذکر ویادآوری فداکاری آنان به ما نیز شیوه درس معرفت وایثار ودوری ازظلم وجفا رامی آموزد. گوهر معرفت آموز که با خود ببری که نصیب دگران است نصاب زر و سیم دام سخت است مگر یار شود لطف خدا ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم حافظ ار سیم و زرت نیست چه شد شاکر باش چه به از دولت لطف سخن و طبع سلیم ودرود براستاد گرامی وعزیزم که باعث خیر وبرکت وانگیزه این مکتوب شدند. از رهگذر خاک سر کوی شما بود هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
وقتی کل درس ها رو می ذاری واسه شب امتحان
در هدایه جامع المقدمات فقط همین مقدار درباره تمییز سخن گفته است👇👇👇 القسم السابع: التمييز و هو اسم نكرة تذكر بعد مقدار أو عدد أو كيل أو وزن أو مساحة أو غير ذلك ممّا فيه إبهام، ليرفع ذلك الإبهام نحو: عندي عشرون رجلا، و قفيزان برّا و منوان سمنا، و جريبان قطنا، و ما في السّماء قدر راحة سحابا، و على التّمرة مثلها زبدا. و قد يكون من غير مقدار نحو: عندي سوار ذهبا، و هذا خاتم حديدا، و فيه الخفض أكثر نحو: خاتم حديد، و قد يقع التمييز بعد الجملة ليرفع الإبهام عن نسبتها نحو: طاب زيد علما أو أبا أو خلقا. ولی در هدایه شیرافکن، حدود شش صفحه به بحث تمییز اختصاص داده است! مطالبی درباره تمییز آورده که در سیوطی هم نیست!!! فکر نمی کنید طلبه زده می شه
هدایت شده از .
🔰ادبیات با طعم لطیفه های ادبی 😂😂😂 🔰نکات خاص از ادییات 🔰مطالب کوتاه و خواندنی صرف و نحو 🔰تاریخ ادبیات 🔰نکاتی از ادیبان 🍂 لحظه هاتون رو ادبی کنید 🍂 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1248723043Ce11c41323c
هدایت شده از احمدرضا اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم تقدیم به وجودنازنین استادگرامی وارجمند آقای وافی یک جو غم ایام نداریم خوشیم یک جو غم ایام نداریم خوشیم گر چاشت بود شام نداریم خوشیم چون پخته به ما میرسد از مطبخ غیب از کس طمع خام نداریم خوشیم استادوافی درجلسه ۶۵ ازجلسات تدریس هدایه خود ودرشرح وبسط مثال : السروردائما عندنا# وبااشاره به رباعی ازابوسعید ابوالخیر که درعنوان این مکتوب مذکورشدبه نکات فوق العاده زیبا وعمیق که حاوی نکته هایی ازتاریخ زندگی بعضی ها که غرق درلذات دنیوی ومادی شده بودندوهمه چیز رادرپای قدرت وحفظ آن قربانی کردند وسرانجام خودنیزقربانی قدرت شدند، کردند که حیفم آمد به پاس شاگردی مدتی مدید ازمحضر ایشان ازآنها عبور کنم وبه نکته های استادمحترم حاشیه ای ننویسم. استادوافی درقسمت دیگری ازمطالب خود به یاد خاطره ای تلخ ازمرحوم آیه الله حائری موسس حوزه پرداختند که خوش دارم باخاطره ای شیرین ترازعسل کام شما نیز خوش دارم. اين قصه قصه‌ي خيلي لطيفي است يک وقتي مرحوم آيت الله شيخ عبدالکريم حائري موسس حوزه‌ي علميه به خادم خودش گفته بود برو پيش آقاي حجت وقتي که همه از کنارش رفتند آهسته به او بگو که عين جمله‌اي را که به او مي‌گويم را به او بگو که عبدالکريم سلام رساند گفت اگر کاري مشکلي مسئله‌اي داشتي به کسي نگوييد به خود من بگوييد چون آقاي شيخ عبدالکريم حائري مقلدين خيلي بيشتري داشت از مرحوم آقاي حجت دور او خلوت بود خادم مي‌رود وقتي مي‌بيند چند نفر دور آقا هستند معطل مي‌نشيند وقتي خلوت شدند مي‌رود نزديکش مي‌گويد من خادم فلاني هستم اين جمله را گفتند که گفتم چيزي کم و زياد نگويم که عبدالکريم سلام رساند گفت هر موقع مسئله‌اي مشکلي داشتيد با کسي در ميان نگذاريد به من بگوييد من حل مي‌کنم ايشان در جواب فرموده بود که سلام به آقايتان برسانیدو بگوييد تا کريم است نيازي به عبدالکريم نيست من خداي کريمي دارم تا خداي کريم است چرا دنبال عبدالکريم راه بيفتم؟ تو مگو ما را بدان شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست‌ حالا عبدالکريم امروز فردا دارد امروز به من مي‌دهد فردا به من مي‌دهد حالا مي‌خواهد چيزي به ما بدهد چقدر مي‌خواهد به ما بدهد؟ همان که حافظ مي‌گويد: بنده‌ي پير خراباتم که لطفش دائم است ورنه لطف شيخ و زاهد گاه است و گاه نيست. و: من غلام آن که نفروشد وجود جز بدان سلطان با افضال و جود من غلام آن مس همت پرست کاو به غیر کیمیا نارد شکست‌ حقیقت این است که برای تفسیر وتبین بعضی ازنکته ها ومطالبی که بزرگان ما گفته اند وبعضا امروزه موردانکار واقع می شود ،چاره ای جز ذکر آنچه استاد وافی درخصوص موسس حوزه بیان فرمودند نداریم. غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر که این حدیث ز پیر طریقتم یادست غم جهان مخور و پند من مبر از یاد که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست رضا به داده بده وز جبین گره بگشای که بر من و تو در اختیار نگشادست مجو درستی عهد از جهان سست نهاد که این عجوز عروس هزاردامادست نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل بنال بلبل بی دل که جای فریادست گرچه حافظ ادعای بزرگی رامطرح می کند ومی گوید: ازهررنگ وتعلقی آزاداست : فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض به هوای سر کوی تو برفت از یادم نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم اما باخواندن ویادآوری فضیلت های فراموش شده بزرگانی چون ایشان ودیگران می توان همگان را برسرسفره معرفت این بزرگان نشاند تاازجوی معرفتی که آنان درتاریخ روان کرده اند روح وجان خود راشستسو داد. واین است سرماندگاری این بزرگان که بعد ازسالهای سال که ازرحلت این عزیزان می گذرد ،عزیز وبزرگ واستاد دیگری باذکر ویادآوری فداکاری آنان به ما نیز شیوه درس معرفت وایثار ودوری ازظلم وجفا رامی آموزد. گوهر معرفت آموز که با خود ببری که نصیب دگران است نصاب زر و سیم دام سخت است مگر یار شود لطف خدا ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم حافظ ار سیم و زرت نیست چه شد شاکر باش چه به از دولت لطف سخن و طبع سلیم ودرود براستاد گرامی وعزیزم که باعث خیر وبرکت وانگیزه این مکتوب شدند. از رهگذر خاک سر کوی شما بود هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد