PTT-20210419-WA0053.opus
3.83M
اضافه (۳)
انواع اضافه معنویه
احکام مضاف
تکملة
هدایت شده از احمدرضا اخوان
باسلام محضر استاد وافی☝️☝️☝️
از خدا جوییم توفیق ادب
بیادب محروم گشت از لطف رب
بیادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش در همه آفاق زد
سخنی کوتاه درباره شخصی که درخطاب به شماگفته :
واون را(تدریس ادبیات عرب) به اهلش واگذارید.
برادرعزیز:
چه کسی آشناتر واهل ترازاستاد وافی ؟
آن جمال و قدرت و فضل و هنر
ز آفتاب حسن کرد این سو سفر
آفرین برحافظ که فرمود:
مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند
که اعتراض بر اسرار علم غیب کند
کمال سر محبت ببین نه نقص گناه
که هر که بیهنر افتد نظر به عیب کند
کلید گنج سعادت قبول اهل دل است
مباد آن که در این نکته شک و ریب کند
خواستم نقد بلندی باشواهد وقرائن فراوان برتسلط وتوانایی شما برادبیات عرب بنویسم که ازآن منصرف شدم وگفتم:
ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است
التماس دعا
PTT-20210419-WA0142.opus
2.45M
انموذج
جلسه سوم
والملحق به خمسه اضرب: المبتدا و خبره
وحق المبتدا ان یکون معرفه، وقد یجیء نکره، نحو شر اهر ذاناب
و حق الخبر ان یکون نکره و قد یجیئان معرفتین نحو: الله الهنا ومحمد (ص) نبینا
والخبر علی نوعین: مفرد نحو《زید غلامک》و جملة وهی علی اربعه اضرب: فعلیة نحو:《زید ذهب ابوه》و اسمیة نحو:《عمرو اخوه ذاهب》و شرطیه نحو:《زید ان تکرمه یکرمک و ظرفیه نحو: خالد امامک وبشر من الکرام
و لابد فی الجمله من ضمیر یرجع الی المبتدا الا اذا کان معلوما نحو: البر الکر بستین درهماً
و قد یقدم الخبر علی المبتدا، نحو: منطلق زید
و یجوز حذف احدهما عند الدلاله قال الله تعالی: فصبر جمیل
و الاسم فی باب کان نحو: کان زید منطلقا
و الخبر فی باب《ان》نحو: ان زیدا منطلق
و حکمه کحکم خبر المبتدأ الا فی تقدیمه، الا اذا کان ظرفا نحو:《ان زیداً منطلق》و لا تقول:《ان منطللق زیدا》و لکن تقول: ان فی الدار زیدا
وخبر لا التی لنفی الجنس، نحو《لا رجل افضل منک》و قد یحذف الخبر کقولهم:《لاباس》ای لا باس علیک
و اسم ما ولا المشبهتان بلیس، نحو:《مازید منطلقاً》و ما رجل خیرا منک و لا احد افضل منک
المنصوبات
المنصوبات علی ضربین:اصل و ملحق به، فالاصل هو المفعول وهو علی خمسه لضرب: المفعول المطلق و هو المصدر، نحو: ضربت ضربا وضربة وضربتین وقعدت جلوسا
والمفعول به، نحو: ضربت زیدا
و ینصب بمضمر کقولک للحاج:《مکه》و للرامی: القرطاس
ومنه المنادی المضاف نحو:《یاعبدالله》و المضارع له نحو:《یا خیرا من زید》والنکره نحو یا راکبا
و اما المفرد المعرفه فمضموم فی اللفظ و منصوب فی المعنی نحو: یازید و یا رجل
مطالبِ طلبگی (وافی)
باسلام محضر استاد وافی☝️☝️☝️ از خدا جوییم توفیق ادب بیادب محروم گشت از لطف رب بیادب تنها نه خود
بنده در ادبیات تخصص ندارم
در دوران مقدمات هم اساتید خوبی نداشتیم
ولی به خاطر علاقه ای که داشتم، از همان سال چهارم تدریس ادبیات را شروع کردم
مزیّت صوت های من بیشتر سرعت و بی حاشیه گی و شُسته رُفته بودن است نه عمق و دقت
هدایت شده از احمدیاسر وافی یزدی
PTT-20210420-WA0024.opus
5.05M
PTT-20210420-WA0097.opus
2.19M
انموذج
جلسه چهارم
و فی الصفه المفرده، الرفع والنصب نحو:《یا زید الظریف والظریفَ》و فی الصّفة المضافة النصب لاغیر، نحو: یازیدُ صاحبَ عَمرو
و اذا وصف المنادی ب《ابن》نظر فیه؛ فان وقع بین العلمین فتح المنادی ،نحو:《یا زید بن عمرو. والّا فضمّ نحو: یا زید بن اَخی و یا رجل ابن زید
و لیس فی《یا ایّها الرّجل》الا الرفع
و قد یحذف حرف النّداء عن العلم المضموم والمضاف کقوله تعالی: یُوسُفُ اَعرض عن هذا و فاطِرَالسمواتِ
و من خصائِص المنادی، الترخیم اِذا کان علماً غیر مضاف و زائداَ علی ثلاثة اَحرف، نحو: یا حارِ و یا اسمَ و یا عثم و یا منصُ
و المفعول فیه و هو ظرفان: ظرف الزّمان وظرف المکان وکل واحد منهما مبهم ومعیّن؛ فالزّمان ینصب کله، نحو:《اتیته الیوم وبکرة وذات لیلة 》و المکان لا ینصب منه الا المبهم،نحو:《قمت اَمامک》و لابد للمحدود من《فی》نحو: صلیت فی المسجد
والمفعول معه نحو:《ماصنعت واباک》و《ماشانک وزیدا》و لا بد له من فعل او معناه
و المفعول له نحو ضربته تأدیباً له و کذلک کلّ ما کان علة للفعل
و الملحق به سبعه اَضرب: الحال وهی بیان هیئه الفاعل اَو المفعول به، نحو: ضربتُ زیدا قائما
وحقها التنکیر و حق ذی الحال التعریف فان تقدم الحال علیه جاز تنکیره نحو: جائنی راکبا رجل
والتمییز و هو رفع الابهام اما عن الجملة فی قولک:《طاب زید نفسا》او عن المفرد فی قولک: عندی راقود خلا و منوان سمنا و عشرون درهما وملءه عسلا