eitaa logo
اسوه های اخلاق
4.5هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
27 فایل
﷽ کانال اسوه های اخلاق کانالی با رویکرد مطالب متنوع علمی و اخلاقی پیامبران الهی و ائمه اطهار علیهم السلام و رهروان راستینشان علمای ربانی و مراجع بزرگوار تقلید به همراه اطلاع رسانی جلسات مواعظ اخلاقی ادمین: @talabeh1375 ادمین تبادلات:
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷فدای_مولام_علی(ع) همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه های تو زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم با شکوه بگیرم برای تو از دست گریه های تو راحت شد این محل شکوه نمیکنند به من از صدای تو ✍ @attash السلام علیکِ یا
°●قبل از #دعای_ندبه صنوبر شهید شد °●از عطریاس🌸 پرشد و پَر پَر #شهید_شد °● #سردار تاب روضه ی دیوار و در💔 نداشت °●قبل از شروع مجلس #مادر♥️ #شهید_شد😭 #شهید_قاسم_سلیمانی #صبحتون_شهدایی 🌙 #فـــرمـــانـــــده_سپـــاه_قــــدس 🇮🇷 iD ➠ @sepaheghodss iD ➠ @sepaheghodss
°●قبل از #دعای_ندبه صنوبر شهید شد °●از عطریاس🌸 پرشد و پَر پَر #شهید_شد °● #سردار تاب روضه ی دیوار و در💔 نداشت °●قبل از شروع مجلس #مادر♥️ #شهید_شد😭 #شهید_قاسم_سلیمانی #صبحتون_شهدایی 🌙 #فـــرمـــانـــــده_سپـــاه_قــــدس 🇮🇷 iD ➠ @sepaheghodss iD ➠ @sepaheghodss
°●قبل از #دعای_ندبه صنوبر شهید شد °●از عطریاس🌸 پرشد و پَر پَر #شهید_شد °● #سردار تاب روضه ی دیوار و در💔 نداشت °●قبل از شروع مجلس #مادر♥️ #شهید_شد😭 #شهید_قاسم_سلیمانی #صبحتون_شهدایی 🌙 #فـــرمـــانـــــده_سپـــاه_قــــدس 🇮🇷 iD ➠ @sepaheghodss iD ➠ @sepaheghodss
°●قبل از #دعای_ندبه صنوبر شهید شد °●از عطریاس🌸 پرشد و پَر پَر #شهید_شد °● #سردار تاب روضه ی دیوار و در💔 نداشت °●قبل از شروع مجلس #مادر♥️ #شهید_شد😭 #شهید_قاسم_سلیمانی #صبحتون_شهدایی 🌙 #فـــرمـــانـــــده_سپـــاه_قــــدس 🇮🇷 iD ➠ @sepaheghodss iD ➠ @sepaheghodss
احترام و ،لازم و واجب است . دستـورهای آنان اگـــر تلخ هـــم باشـــد، خـــدای متعــال آثـــار آن را شیـــریـن می کـنـد و اگر مخالفت آنان شیریـن به نظر برسد، در نهایت تلخ و زننـده خواهد بود 🔖 🔖 http://eitaa.com/joinchat/3024879616Ce095b35cfa
هستے از آنچہ نوشتند فراتر بانو یڪ نخِ چادر تو شافع محشر بانو همگے سینہ زنیم و همہ فرزند توایم با تو معنا بشود واژه بانو 🏴 🥀 🏴 @fateme_madarm
فرد وارد بازار می شود، فکر می کند خبری است. تعجب می کند؛ پس چه شد؟ نماز ها، عمره ها؟ می گویند تو دل شکستی. ریا کردی. زهر زبان ریختی. ببینید ما درد دل می کنیم. جوان عزیز اگر عروج می خواهی، می خواهی به جایی برسی از خانه خودتان شروع کن! دل خواهرت را شکستی. برو درستش کن. دل و را شکستی. از خانه شروع کنید. جوانانی هستند که محاسن دارند، دارند، هم می زنند، در بیرون هیئت ولی در منزل بروی بپرسی، هیچکس از او راضی نیست. پس برای چه رفته بودی؟ چرا جلسه رفته بودی؟ پس استاد یعنی چه؟ @attash
هجده یادآور سن کم یک است هجده یادآور یک مادر و یک لشکر است . در مقام رمز و راز گر براندازش کنی هجده یادآور فصل خزان است @manbar_delnshin
🕊|سلام‌مـادر ... - |@Gomnam_khahim_mand|.mp3
3.48M
••• | بـه پشت در خانه‌ات آمدم به اذن حسین و حسن در زدم بگیرم دوباره پر چادرت را بمیرم برای غریبی مولا | @manbar_delnshin
❤️ . گفتم که رخصتی بده بهتر بخوانمت مهرت اجازه داد که بخوانمت . (سلام‌الله‌علیها) 🌺 🌺 اَللّهُمَ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج
❤️🍃 تاثیر عجیب بر عاقبت بخیری فرزند در کلام حضرت امام (رضوان الله علیه) : دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه در آن تربیت می شود آنچه که بچه از مادر‏‎ ‎‏می شنود غیر از آن چیزی است که از معلم می شنود . ره علما
از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... 🌷🌿🌷🌿🌷🌿