🔷🔷🔷
#سبک_شناسی_شعر_بیدل
📔 بخشهایی از کتاب #شاعر_آیینه_ها نوشته دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
#قسمت_اول
🔶 در شعر فارسی نمونههای #حسآمیزی فراوان است و در ادبیات دورههای مختلف بسامد استفاده از آن متفاوت است. در دورههای نخستین بسیار کم و بندرت میتوان یافت و در شعر بعد از مغول افزایش مییابد و در شعر سبک هندی (هر دو شاخهی آن: ایرانی و هندی) بسامد آن بالا میرود. در شعر بیدل شاید بیشترین بسامد را داشته باشد. اینک نمونههایی از حسآمیزی در شعر او:
👈 شمع روشن میتوان کرد از صدای عندلیب (روشن کردن شمع -دیداری- از صدای عندلیب -شنیداری-)
👈 شب از رویت سخنهایی بهاراندوده میگفتم
👈 شکست رنگ من چون خندهی مینا صدا دارد
👈 دیدهها باز است لیک از راه گوشم دیدهاند
🌹 نکتهی قابل یادآوری این است که میدان دادن شاعر به این تصویرها عامل اصلی #ابهام شعر اوست و گاه تصاویر نادری ایجاد کرده است که برای خوانندگان عادی شعر مضحک به نظر میرسد مانند تعبیر "تبسم خاکستری" درین بیت:
👈 چون سحر از قمریان باغ سودای که ام؟
کز بهارم گر تبسم میدمد خاکستریست
و در مقابل اینگونه تعبیرهای غریب و فاقد مبانی جمالشناسی، اینگونه تعبیرها بسیار دارد:
👈 خوش آن نفس که چو معنی رسد به عریانی
چو بوی گل ز بهارش لباس پوشانی
🔷 در این اواخر در شعر نو، آنهم تحتتاثیر شعرای فرنگی، این نوع تصاویر روی به افزایش یافته و بالاترین ویژگی سبکی #سهراب_سپهری را تشکیل میدهد:
👈حرفهایم
مثل یک تکه چمن روشن بود
👈آفتابی لب درگاه شماست
که اگر در بگشایید به رفتار شما میتابد
👈فلسفههای لاجوردی
👈مفصل ترد لذت
👈و هندسهی دقیق اندوه
طلوع ترس
چیزی که سپهری به عنوان یک عنصر سبکی پذیرفته و بسامد آن را مخصوصا در آخرین کتابش به بالاترین نقطه رسانده است. و این همان نقطهایست که آغاز انحطاط شعر او را نشان میدهد. کسی که با اعتدال نسبی تصویرها در قطعاتی مثل "آب" "نشانی" " دوست" "سوره تماشا" "ندای آغاز" شعرهای درخشانی سروده بوده کار را به آنجا رسانیده که در کتاب اخیرش (ما هیچ ما نگاه) حتی یک بند شعر دلپذیر ندارد.
📝 گزیدهای از صفحات ۴۱ تا ۴۵ کتاب
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/owjehonareyazd