ای سکوت تو صدای شب آیینه چکان
اشک تسبیح مناجات تو نم نم، باران
از خودت بال زدی، روح توپرواز گرفت
اینچنین می شود آیین پریدن آسان
ابروان تو اشداء علی الکفارند
دشمن از لشکر پیوسته آنها نگران
موج لبخند که بر روی لبت جاری بود
میرسانید به ساحل دل طوفان زدگان
اشک در گوشهی چشمان ترت شاهد بود
دست جاماندهی تو بست چه زیبا پیمان
آن عقیق یمنی پرده ز رازت بر داشت
دل پرخون تو را شرح تماشا نتوان
روح شب در قفس ثانیهها محبوس است
صبح نزدیک شده سوره والفجر بخوان
رفتهای تا که نفس تازه کنی برگردی
چشم در راه تو این کودک مظلوم جهان
#فاطمهیزدانی
#شعر_اعضای_انجمن
#خانه_شعر_و_ادب_شهرداری_یزد
🌱🌱
https://eitaa.com/owjehonareyazd