4.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایران زیبا😍😍
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
8.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هیچ جا خونهی آدم نمیشه
حسین جان چه کردی با دل این جمعیت مشتاق...
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
🤍🌼
انسان ها شبیه هم عمر نمی کنند...
یکی زندگی می کند یکی تحمل....
انسان ها شبیه هم تحمل نمی کنند...
یکی تاب می آورد...
یکی می شکند....
انسانها شبیه هم نمی شکنند....
یکی از وسط دو نیم می شود...
دیگری تکه تکه...
تکه ها شبیه هم نیستند...
تکه ای یک قرن عمر می کند...
تکه ای یک روز....
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
#داستان_شب 🌱
مزرعه داری بود که زمین های زراعی بزرگی داشت و به تنهایی نمی توانست کارهای مزرعه را انجام دهد.تصمیم گرفت برای استخدام یک دستیار اعلامیه ای بدهد چون محل مزرعه در منطقه ای بود که طوفان های زیادی در سال باعث خرابی مزارع و انبارها میشد افراد زیادی مایل به کار در انجا نبودند سرانجام روزی یک مرد میانسال لاغر نزد مزرعه دار امد .
مزرعه دار از او پرسید آیا تاکنون دستیار یک مزرعه دار بوده ای مرد جواب داد من می توانم موقع وزیدن باد بخوابم به رغم پاسخ عجیب مرد چون مزرعه دار به یک دستیار احتیاج داشت او را استخدام کرد.
مرد به خوبی در مزرعه کار می کرد و از صبح تا غروب تمام کارهای مزرعه را انجام می داد و مزرعه دار از او راضی بود.
سرانجام یک شب طوفان شروع شد و صدای آن از دور به گوش می رسید.مزرعه دار از خواب پرید و فریاد کشید طوفان در راه است فورا به سراغ کارگرش رفت و او را بیدار کرد و گفت بلندشو طوفان می آید باید محصولات و وسایلمان را خوب ببندیم و مهار کنیم تا باد آنها را با خود نبرد.
مرد همانطوری که در خواب بود گفت: نه ارباب من که به شما گفته بودم وقتی باد می ورزد من می خوابم .مزرعه دار از این پاسخ عصبانی شد و تصمیم گرفت فردا او را اخراج کند سپس با عجله بیرون رفت تا خودش کارها را انجام دهد.
با کمال تعجب دید که تمامی محصولات با تور و گونی پو شیده شده است .گاوها در اصطبل و مرغ ها در مرغدانی هستند پشت همه در ها محکم شده است و وسائل کشاورزی در جای مطمئن و دور از گزند طوفان هستند.
مزرعه دار متوجه شد که دستیارش فکر همه چیز را کرده و همه موارد ایمنی را در نظر داشته بنابر این حق داشته که موقع طوفان در آرامش باشد .
وقتی انسان آمادگی لازم را داشته باشد تا با مشکلات مواجه شود از چیزی ترس نخواهد داشت.
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
🤍🌼
💢سردار رادان: در دولت جدید هم گشت ارشاد را ادامه میدهیم/ احتمالا در نحوه اجرا نکاتی باشد
🔹سردار احمدرضا رادان، در خصوص اجرای طرح نور در دولت جدید: در خصوص اجرای طرح نور باید به قانون مراجعه کنیم زیرا هر چیزی که قانون باشد، پلیس مجری آن بوده و باید طبق قانون آن را انجام دهد، مگر اینکه از همان مسیر قانونی تکلیف از پلیس برداشته شود.
🔹آن چیزی که من متوجه شدم، این است که ریاست محترم جمهوری به شدت به اجرای قانون علاقهمند هستند و در صحبتی که با همدیگر داشتیم، ایشان قانون را ملاک خودشان میدانند و بایستی مسیر را دنبال کنیم.
🔹ما روی چرایی موضوع بحث نداشتیم، ممکن است در چگونگی موضوع نکتهای وجود داشته باشد. پس چرایی هست و چگونگی میتواند در هر مقطعی تفاوتهایی در اجرا داشته باشد.
☘️داستانی واقعی ☘️
💠دانشجو بود، دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی….
💠از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم… قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره) هم دیدار داشته باشن...
از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه…
💠وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت، بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن… من چندبار خواستم سلام بگم…
💠منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن… اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن… درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…
💠یه لحظه تو دلم گفتم: حمید، میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه… تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!! تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!!
💠خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم… تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم وایسادم
💠از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن، اما به هرحال قبول کردن…
💠اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن حمید... حمید… حاج آقا باشماست
💠نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…
من رسیدم خدمتشون که
آهسته در گوشم گفتن:
❣️👈یک ماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
⚫️⚫️⚫️⚫️