eitaa logo
خبرگزاری پلیس چادگان
673 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
7.4هزار ویدیو
24 فایل
پلیس چادگان
مشاهده در ایتا
دانلود
10.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام رضایی ها ببینند. اونایی که گره وانشده توی کارشون هست ایام شهادت مادرش هست اشکتون سرازیر شد التماس دعا🙏 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 👈با ما با تازه های پلیسی همراه باشید. خبرگزاری پلیس چادگان  👇👇 ‌ https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 واگذاری سیم‌کارت و کارت بانکی به اتباع غیرمجاز چه تبعاتی دارد؟ 👈با ما با تازه های پلیسی همراه باشید. خبرگزاری پلیس چادگان  👇👇 ‌ https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
سلام جواب مسابقه این هفته ۱۳۱ ارسال پاسخ به ۱۱۰۳۰۲۰۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این باور رو در خودتون ایجاد کنید خداوند برای من کافیست،خداوند از هزاران راه بی نهایت روزی به من می‌رسونه چون که خداوند ارباب و مالک و صاحب اختیاره و روزی تمام خلایق به دست اونه ، هر کس بر خالق توکل کند خدا برایش کافیست🌱 👈با ما با تازه های پلیسی همراه باشید. خبرگزاری پلیس چادگان  👇👇 ‌ https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچه‌هاى کلاس عکس یادگارى بگیرد.  معلم هم داشت همه بچه‌ها را تشویق می‌کرد که دور هم جمع شوند. معلم گفت: ببینید چقدر قشنگه که سال‌ها بعد وقتى همه‌تون بزرگ شدید به این عکس نگاه کنید و بگویید : این احمده، الان دکتره.  یا اون مهرداده، الان وکیله. یکى از بچه‌ها از ته کلاس گفت: این هم آقا معلمه، الان مرده😂 👈با ما با تازه های پلیسی همراه باشید. خبرگزاری پلیس چادگان  👇👇 ‌ https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
دزد بانک داستان کوتاه : مردي با اسلحه وارد يك بانك شد و تقاضاي پول كرد . وقتي پولهارا دريافت كرد رو به يكي از مشتريان بانك كرد و پرسيد : آيا شما ديديد كه من از اين بانك دزدي كنم؟ مرد پاسخ داد : بله قربان من ديدم . سپس دزد اسلحه را به سمت شقيقه مرد گرفت و او را در جا كشت . او مجددا رو به زن و شوهري كرد كه نزديك او ايستاده بودند و از آنها پرسيد آيا شما ديديد كه من از اين بانك دزدي كنم؟ مرد پاسخ داد : نه قربان. من نديدم اما همسرم ديد.😂 👈با ما با تازه های پلیسی همراه باشید. خبرگزاری پلیس چادگان  👇👇 ‌ https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
هوش ایرانی و هوش آمریکایی   داستان کوتاه :  سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم. همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است. بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم. سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط ، لطفا. 👈با ما با تازه های پلیسی همراه باشید. خبرگزاری پلیس چادگان  👇👇 ‌ https://eitaa.com/pOLICE_chadegan