فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜ کنایه مجری تلویزیون به تورم بیش از ۴۴ درصدی: با چه منطقی حقوق ها را ۲۰ درصد افزایش می دهید؟
📌قتل همسایه با ضربات چاقو به خاطر جای پارک در اصفهان
🔴 سرهنگ کارآگاه حسین ترکیان رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان از شناسایی و دستگیری فردی که به دلیل جای پارک خودرو، همسایه خود را به قتل رسانده بود خبر داد.
🔻روز چهارشنبه بیستم دي ماه يکي از شهروندان با مرکز فوریت هاي پليسي 110 فرماندهي انتظامي استان اصفهان تماس گرفته و از نزاع و درگیری شدید بین دو شهروند خبر میدهد که متعاقب آن واحد گشت پلیس در محل حضور یافته و مشاهده ميکند مردي 35 ساله براثر ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده و قاتل نیز از محل متواری شده است.
🔻 با کشته شدن این شهروند پرونده براي رسيدگي تخصصي به پلیس آگاهی استان ارجاع و تیمی مجرب از کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم جنایی این پلیس تحقیقات در این خصوص را آغاز کردند.
🔻 در بررسي های علمي و تخصصي صورت گرفته توسط کارآگاهان مشخص شد قاتل و مقتول هر دو با هم همسایه بوده که همیشه بر سر جای پارک خودرو با هم اختلاف داشتند و روز حادثه نیز به همین دلیل با هم درگیر شده بودند.
🔻 با تلاش شبانه روزي و اقدامات هوشمندانه ماموران سرانجام سرنخ هايي از حضور قاتل در استان قزوین به دست آمده و سريعا تيمي عملياتي با اخذ نیابت قضائی به این استان اعزام و در یک عملیات ضربتي متهم را پس از 4 روز از ارتکاب قتل دستگیر و به پلیس آگاهی اصفهان منتقل کردند.
🔻 متهم پس از مواجهه با مستندات و مدارک پلیسی لب به اعتراف باز کرده و گفت؛ در روز حادثه همسایه ام مانند همیشه بر سر جای پارک خودرو با من درگیر شده و شروع به گفتن ناسزا و کلمات رکیک کرد و من هم که دیگر تحمل شنیدن حرفهایش را نداشتم و خونم به جوش آمده بود چاقوی ضامن داری که بیشتر اوقات در جیبم بود را در آورده و چند ضربه به او زدم و پس از آن به سرعت محل را ترک کرده و به ترمینال رفتم و سریعاً بليطي به مقصد استان قزوین گرفتم تا در منزل اقوامم پنهان شوم که تنها چند روز بعد ماموران پلیس آگاهی به سراغم آمدند و دستگیرم کردند.
#پلیس #آگاهی #اصفهان
#امین_اصفهان
🚀برای یک لحظه لبخند روی لبان کاپشن صورتی با گوشوارههای قلبی
#باذن_الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✌🏻🌹#کاپشن_صورتی
سر کنید بعد از این عمر خویش را با ترس
بیمجال و بیهشدار انتقام میگیریم
کم ندیده داغ این قوم، خورده زخمها، اما
سهمگینتر از هر بار انتقام میگیریم
.
برای دیدن خانواده بعد از ۱۶ سال دوری به ایران رفته بودم، یک روز که با اتومبیل برادرم بودم، در یکی از خیابانهای شلوغ تهران پسری ۱۴ - ١۵ ساله اجازه گرفت تا شیشۀ ماشین را تمیز کند ... به او اجازه دادم و اتفاقأ کارش هم خیلی تمیز بود، یک 20 دلاری به او دادم با حیرت گفت شما از آمریکا آمدید ؟ گفتم بله، بعد گفت امکان دارد از شما چند سوال دربارۀ دانشگاههای امریکا بپرسم ، به همین خاطر هم پولی از شما بابت تمیز کردن شیشه نمیخواهم
رفتار مودبانهاش تحت تاثیرم قرار داده بود .. گفتم بیا بنشین توی ماشین باهم حرف بزنیم ... با اجازه کنارم نشست ... پرسیدم چند ساله هستی ؟ گفت ۱۶ ...گفتم دوم دبیرستانی ؟
گفت نه امسال دیپلم میگیرم ... گفتم چطور ؟
گفت درسم خوب است و سه سال را جهشی خواندم و الان سال آخرم ... گفتم چرا کار میکنی ؟گفت من دوسالم بود که پدرم فـوت شد ...مادرم آشپز یک خانواده ثروتمند است ...
من و خواهرم هم کار میکنیم تا بتوانیم کمکش کنیم ...اما درس هم میخوانیم ...پرسید آقا شنیدم دانشگاههای آمریکا به شاگردان استثنایی ویزای تحصیلی و بورس میدهد ...
پرسیدم کسی هست کمکت کند ؟ گفت هیچکس فقط خودم و خودم ...گفتم غذا خوردی؟ گفت نه ...گفتم پس با هم برویم یک رستوران غذا بخوریم و حرف بزنیم ... گفت به شرط اینکه بعد توی ماشین را تمیز کنم و من هم قبول کردم، با اصرار من سه نوع غذا سفارش داد و با مهارت خاصی بیشتر غذای خودش را در لابهلای غذای خواهر و مادرش گذاشت ...نزدیک به ۲ ساعت با هم حرف زدیم ...دیدم از همه مسائل روز خبر دارد و به خوبی به زبان انگلیسی حرف میزند ...نزدیک غروب که فرید را ...( اسمش فرید بود ) نزدیک خانۀ خودشان پیاده کردم تقریبا اطلاعات کافی از او در دست داشتم ...قرارمان این شد که فردای آنروز مدارک تحصیلیش را به من برساند مـن هم به او قول دادم که هر کاری که در توانم باشد برای اقامت او انجام دهم ...
حدود ۶ ماهی طول کشید تا از طریق یک وکیل آشنا بالاخره توانستم پذیرش دانشگاه را تهیه کنم و آنرا با یک دعوت نامه از سوی خودم برای فرید پست کردم ...چند روز بعد فرید بغض کرده زنگ زد و گفت من باورم نمیشود فقط میخواستم بگویم ما دو روز است تاصبح داریم اشک شوق میریزیم ...با همسرم نازنین ماجرا را در میان گذاشته بودم ...او هم با مهربانی ذاتیاش کمکم کرد تا همه چیز سریعتر پیش برود ...خلاصه ٦ ماه بعد در فرودگاه لس آنجلس به استقبالش رفتیم ...صورتش خیس اشک بود و فقط از ما تشکر میکرد ...وقتی دو سال بعد به عنوان جوانترین متخصص تکنولوژیهای جدید در روزنامۀ نیویورک تایمز معرفی شد به خود میبالیدیم ...نازنین بدون اینکه به ما بگوید راهی برای آمدن مادر و خواهر فرید پیدا کرد ...
یک روز غروب که از سر کار آمدم نازنین سورپرایزم کرد و گفت خواهر و مادر فرید فردا پرواز میکنند ...روز زیبایی بود ..وقتی فرید آنها را دید قدرت حرف زدن و حتی گریه کردن هم نداشت فقط برای لحظاتی در آغوش مادر و خواهرش گم شد و نگاهمان کرد و گفت شما با من چهها که نکردید ...مشغول پذیرایی از مهمانها بودیم که نازنین صدایم کرد و فرید را نشانم داد که با یک حوله و سطل آب شبیه اولین بار که در خیابان دیده بودمش داشت اتومبیلم را تمیز میکرد ...
از خانه بیرون رفتم وبغلش کردم ..
گفت میخواهم هرگز فراموش نکنم
که شما مرا از کجا به کجا پرواز دادید.
انسانیت انسانها رابه اوج میرسانن
دکتر_فرید_عبدالعالی یکی از استادان
ممتاز و برجستۀ دانشگاه هاروارد آمريكا
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
🔻فراخوان پذیرش سرباز وظیفه (امریه) در شرکتهای تابعه وزارت نیرو
🔹در راستای تاکیدات وزیر نیرو و بهمنظور ایجاد فرصت برابر و رعایت عدالت برای تمامی مشمولان وظیفه، همه متقاضیان امریه سربازی در سه مقطع کارشناسی، (صرفاً در مناطق محروم و کمتر برخوردار از کشور) و کارشناسی ارشد و دکتری میتوانند جهت اعزام نوبت *یک اردیبهشت ۱۴۰۳* از تاریخ ۱ لغایت ۱۰ بهمنماه ۱۴۰۲ از طریق مراجعه به سامانه امریه سربازی وزارت نیرو به آدرس amriyeh.moe.gov.ir اقدام نمایند.
▫لازم به توضیح است با توجه به اینکه ثبتنام صرفا از طریق سامانه مذکور امکانپذیر میباشد لذا از هرگونه مراجعه حضوری به حوزه ستادی وزارت نیرو و شرکتهای مادرتخصصی از سوی مشمولان واجد شرایط خودداری گردد.
🔻کسر حداکثر یک ماه از خدمت سربازی برای هنرجویان هنرستانی
👤 معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش:
بر اساس تصویب قرارگاه مهارتآموزی کشور که در ستاد نیروهای مسلح تشکیل میشود مقرر شد دانشآموزان هنرستانی یعنی کسانی که در هنرستان تحصیل و دیپلم هنرستانی کسب میکنند یک ماه کسر خدمت بگیرند.
به همین سادگی عضو کانال خبرگزاری پلیس چادگان بشیید
تازه های اخبار انتظامی شهر،اخبار،حکایات ونیازهای پلیسی👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به همین سادگی عضو کانال خبرگزاری پلیس چادگان بشیید
تازه های اخبار انتظامی شهر،اخبار،حکایات ونیازهای پلیسی👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 واکنش پدر دختر کاپشن صورتی به انتقام امروز سپاه: دستشان را میبوسم
به همین سادگی عضو کانال خبرگزاری پلیس چادگان بشیید
تازه های اخبار انتظامی شهر،اخبار،حکایات ونیازهای پلیسی👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
سرهنگ ولی اروجی به همراه رییس حفاظت اطلاعات ومعاون فرهنگی واجتماعی ونمایندگان عقیدتی وبازرسی ضمن حضور در منزل پدر مجاهد پلیس مرحوم مجتبی بهرامی ، با خانواده داغدار آن مرحوم ابراز همدردی نمودند واین مصیبت جانکاه را به همکارشان مهدی غلامی از بستگان مرحوم بهرامی تسلیت گفتند
سرهنگ اروجی افزودند ، مجاهدتهای این افسر وظیفه شناس از دید مردم قدرشناس پوشیده نیست و در پیشگاه خداوند منان از جایگاه خوبی برخوردار خواهند شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 خوشحالی خانوادۀ ۸ شهیدِ حادثۀ تروریستی کرمان از حملۀ موشکی سپاه
به همین سادگی عضو کانال خبرگزاری پلیس چادگان بشیید
تازه های اخبار انتظامی شهر،اخبار،حکایات ونیازهای پلیسی👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
17.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حاوی صحنههای دلخراش در انتهای کلیپ
⭕️ خونی که به زودی دامان همه ما را خواهد گرفت!!
👈سکوتِ تلخِ مجموعه مذهبی و فرهنگی در مقابل جنایتی به نام اسقاط جنین
خبر فوری/ انهدام دو مقر گروهک جیش الظلم در پاکستان با پهپاد و موشک
🔹️دقایقی پیش دو مقر مهم گروهک تروریستی جیش الظلم( جیش العدل) در خاک پاکستان منهدم شد.
🔹️این مقرها توسط موشک و پهپاد مورد اصابت قرار گرفته و منهدم شده است.
🔹اخبار تکمیلی متعاقباً منتشر خواهد شد.
فوری 🚨
حمله سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران به مقر جیش الظلم در پاکستان
به همین سادگی عضو کانال خبرگزاری پلیس چادگان بشیید
تازه های اخبار انتظامی شهر،اخبار،حکایات ونیازهای پلیسی👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
﷽
✨ یا حی و یا قیوم✨
ای زنده و پاینده
🌱🌸 سلام صبح بخیر 🌱🌸
💫چهار شنبه💫
💫 ۲۷ دی ۱۴۰۲
💫 ۵ رجب ۱۴۴۵
💫 ۱۷ ژانویه ۲۰۲۴
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
صبحتون حسینی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویر اولیه از حمله موشکی و پهپادی به محل حضور تروریستهای جیشالعدل در خاک پاکستان
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 نذر پرندگان
دعایم مشتی دانه بود که در دستم ریختم تا پرنده ای بیاید و بخورد و به خدا بگوید این دانه که خوردم از دست کسی بود که دعایی داشت و خدا بگوید: با آن دانه که خوردی، تنت اندکی گرم شد؟
بالت کمی جان گرفت؟
و پرنده بگوید: بله اندکی
و خدا بگوید: بیا این استجابت را ببر و بگذار در دستش؛ به پاس همان اندکی...
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاور بانک خیلی جیبی بدون خرابی و نیاز به برق برای شارژ😍👌
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
🔅#پندانه
✍️ حکمت چون طلاست
🔹مردی از حکیمی سؤال کرد:
اسرار حکمت و معرفت چگونه آموختی؟
🔸حکیم گفت:
روزی در کاروانی مالالتجاره میبردم که در نیمروزی در کاروانسرا در استراحت بودیم که یکی از کاروانیان گوش بر زمین نهاد و برخاست و گفت: صدای سُم اسبها را میشنوم، بیتردید راهزنان هستند.
🔹هرکس هر مالالتجارهای از طلا و نقره داشت آن را در گوشهای چال کرد.
🔸من نیز دنبال مکانی برای چالکردن بودم که پیرمردی را در پشت کاروانسرا در سایه دیواری نشسته دیدم.
🔹پیرمرد گفت:
قدری جلوتر برو، زبالههای کاروانسرا را آنجا ریختهاند. زبالهها را کنار بزن و مالالتجاره خویش در زیر خاک آنجا دفن کن.
🔸من چنین کردم. قافله راهزنان چون رسیدند زرنگتر از اهل کاروان بودند. وجببهوجب اطراف کاروانسرا را گشتند.
🔹پس هرجا که زمین دست خورده بود کَندند و هرچه در زمین بود برداشتند و فقط یکجا را نگشتند و آن مزبله بود که تکبرشان اجازه نمیداد به آن نزدیک شوند تا چه رسد مزبله کنار زنند و زمین را تجسس کنند.
🔸آن روز از آن کاروان تنها من اموال باارزش و گرانقدر خود به سلامت در آن سفر به منزل رساندم و یاد گرفتم اشیای نفیس گاهی در جاهایی غیر نفیس است که خلق از تکبرشان به آن نزدیک نمیشوند.
🔹از آن خاطره تلخ ترک تجارت کردم و در بازار مغازهای باز کردم و مسگری که حرفه پدرانم بود راه انداختم.
🔸روزی جوانی را که چهرۀ خشن و نامناسبی داشت در بازار مسگران دیدم که دنبال کار کارگری میگشت و کسی به او اعتمادی نمیکرد تا مغازهاش به او بسپارد.
🔹وقتی علت را جویا شدم، گفتند:
از اشرار بوده و بهتازگی از زندان حکومت خلاص شده است.
🔸وقتی جوان مأیوس بازار را ترک میکرد یاد گفته پیرمرد افتادم؛ که اشیای نفیس گاهی در جای غیرنفیس پنهان هستند.
🔹پس گفتم:
شاید طلایی بوده که به جبر زمان در زندان افتاده است.
🔸او را صدا کردم و کلید مغازه را به او دادم. بعد از مدتی که کندوکاو کردم چیزهایی از توحید از او فراگرفتم که در هیچ کتابی نبود.
🔹یافتم صاحب معرفت و حکمت است که از بد حادثه در زندان رفته است. آری! هر حکمتی آموختم خدا به دست او بر من آموخت.
💢حکمت چون طلاست و برای یافتن طلا باید از تکبر دور شد و گاهی مزبله را هم برای یافتن آن زیر و رو کرد.
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
🌸🍃
💕#داستانی_زیبا_و_عارفانه
🔹ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﭘﺪﺭﺵ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﺵ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ. ﺍﺯ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
«ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ؟ »
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﮔﻔﺖ: «ﻣﺎ ﺷﺨﺺ ﺧﺎﺻﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ؛ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﻤﺎﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻢ»
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺧﻮﺏ ﻟﻄﻒ ﮐﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﭘﺪﺭ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺍﻥ!
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﯼ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
نماﺯﺵ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ!
ﻣﺮﺩ ﮐﻪ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻧﻤﺎﺯﯼ ﺑﻮﺩ؟
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻠﺪ ﻧﺒﻮﺩﻡ
ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻧﺎﭼﺎﺭﯼ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺩﻓﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ.
ﺷﺐ ﻫﻨﮕﺎﻡ، ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺅﯾﺎ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: «ﭼﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﯼ؟»
ﭘﺪﺭﺵ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﺩﻋﺎﯼ ﺁﻥ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ!
ﻣﺮﺩ، ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﻨﺎﺯﮤ ﭘﺪﺭﺵ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﭼﻪ ﺩﻋﺎﯾﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ؟
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﮔﻔﺖ: «ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯽ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ،
ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺘﻢ:
«ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ، ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ، ﯾﮏ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺯﺩﻡ. ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ، ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺗﻮﺳﺖ. ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﻭ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟»
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
🌸🍃