در اجرای طرحهای پاکسازی نقاط آلوده وجرم خیزچند واحد مسکونی که پاتوق توزیع واستعمال مواد مخدر شده بود واموال مسروقه در آنجا نگهداری می شد با دستور مقام محترم قضایی وتوسط پلیس اماکن چادگان پلمپ گردید.
#امین_اصفهان
#سیدالشهدای خدمت
#انتخاب_آگاهانه
#حضور_حداکثری
#پلیس_چادگان
✨ عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین»
و گذشتن از همه وابستگىها به عشق «مهربانترین»
🌟🌟 عید سعید قربان مبارک 🌟🌟
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
🔰
❇️ #استخدام
✍️ سازمان صنايع هوايي نيروهاي مسلح به منظور تكميل و تقويت كادر نيروي انساني تخصصي خود از متقاضيان واجد الشرايط با مدرک کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد اقدام به جذب و تامين نيرو مينمايد.
✅ رشتههای موردنیاز:
کليه گرايشهای رشتههای:
- #مهندسی_مكانيك
- #مهندسی_هوافضا
- #مهندسی_برق
- #مهندسی_مواد
- #مكاترونيك
- #مهندسی_صنايع
- #مهندسی_شيمي
- #پليمر
- #متالوژي
- #جوشكاري
- #حسابداري
- #مديريت
✅ کارداني رشتههای>>
- #تعمير_و_نگهداري هواپيما
- #ساخت_و_توليد
- #ماشين_ابزار
- #قالب_سازي
- #اويونيك هواپيما
🌐 لینک ثبتنام:
mf.iaio.ir
✅ اخبار حکمت و حقوق مزایا 👇
Eitta: @khadamat_karkonan
Robika: https://rubika.ir/hekmattkart
Tell: https://t.me/hekmattkart
#داستان_آموزنده
🦋 کفاش
🌱 در گذشته، پیرمردی بود ڪه از راه کفاشی گذر عمر می ڪرد ...
او همیشه شادمانه آواز می خواند، کفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت.
و امّا در نزدیکی بساط کفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛
تاجر تنبل و پولدار که بیشتر اوقات در دکان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش کار می کردند،
کم کم از آوازه خوانی های کفاش خسته و کلافه شد ...
یک روز از کفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
کفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یک کیسه زر به سمت کفاش انداخت و گفت
:
بیا این از درآمد همه ی عمر کار کردنت هم بیشتر است!
برو خانه و راحت زندگی کن و بگذار من هم کمی چرت بزنم؛
آواز خواندنت مرا کلافه کرده ...
کفاش شوکه شده بود، سر در گم و حیران کیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت.
آن دو تا روز ها متحیر بودند که با آن پول چه کنند ...!
از ترس دزد شبها خواب نداشتند،
از فکر اینکه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند،
خلاصه تمام فکر و ذکرشان شده بود مواظبت از آن کیسه ی زر ...
تا اینکه پس از مدتی کفاش کیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت،
کیسه ی زر را به تاجر داد و گفت:
بیا !
سکه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده.
"خوشبختی چیزی بجز آرامش نیست
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan