هر روز هم ان شاءالله بخشی از کتاب عارفانه بارگزاری میشه و در مورد یک گناه با هم صحبت میکنیم.

و چند نکته: اگر حتی یک روز یا یک ساعت را هم میتونین توی چله شرکت کنید، نیت کنید و کارها را انجام بدید، از دست ندید فرصت را. یکسری از دوستامون هستن میگن "ما جو خانوادگیمون مناسب نیست"، اشکالی نداره، شما راه خودتون را برید، تا کی میخواین بخاطر اطرافیان راه را کج برین؟ مورد آخر هم اینکه اگر دوست داشتین میتونین بیشتر کنید اعمال را برای خودتون ولی افراط کنید لطفا.

از اونجایی که بیشترین آمار را توی نظرسنجی تنبلی و اتلاف وقت داشت یه برنامه بهتون معرفی میکنم، زمان استفاده از گوشی را به تفکیک برنامه در اختیارتون میگذاره. فعلا نصبش کنید، باهاش کار داریم به زودی ان شاءالله 👇

از گوگل پلی به راحتی میتونید دریافت کنید، کار باهاش هم خیلی راحته اگر هم مشکلی بود در حد توان در خدمتم

برنامه ای که گفتم 👆 چون بعضی دوستان نتونستن دسترسی پیدا کنن بهش گذاشتم روی کانال

❤️ بسم رب الشهدا و الصدیقین ❤️

سلام اول اینو بگم که من اسم ۴۰ تا شهید را نوشتم و تا کرده درون جعبه گذاشتم و هر روز یکیش را از جعبه در میارم. پس شهید هر روزمون خودش بهمون نظر کرده و دوست داشته یاریمون کنه 😍

#شهید_روز #شهید_محمدحسین_محمدخانی #عمار_حلب #روز_اول #چله_ترک_گناه ❤️ اینجا صحبت #عشق در میان است. ╔═join═════════╗ ⇒ @p_bache_mazhabiya ⇐ ╚════════════╝

#ترفند آویز عکس بسیار زیبا و هنرمندانه 😍 اینجا صحبت #عشق در میان است🌹🌸🌹 ╔═join═════════╗ ⇒ @p_bache_mazhabiya ⇐ ╚════════════╝

#شهید_روز #شهید_حاج‌حسن_تهرانی‌مقدم #پدر_موشکی_ایران #روز_دوم #چله_ترک_گناه ❤️ اینجا صحبت #عشق در میان است. ╔═join═════════╗ ⇒ @p_bache_mazhabiya ⇐ ╚════════════╝

"یکی از بهترین عزیزانم را از دست دادم" رهبری فوق العاده شهید تهرانی مقدم را دوست داشتند. معظم له چه در طول جنگ، آن زمانی که رئیس جمهور بودند و چه بعد از رهبری، به نظامی‌ها و افرادی که مخلصانه در جنگ و دفاع خدمت کرده بودند، محبت زیادی داشتند، اما علاقه ایشان به حاج حسن مثال زدنی بود. ایشان همیشه در ایام عید غدیر میزبان مسئولین و مردم بوده‌اند و حتی سفرای کشورهای دیگر هم خدمت ایشان می رسند، اما آن سال، بعد از شهادت حاج حسن، چنان متاثر بودند که عید نگرفتند. حاج حسن آقا ملاقاتهای خصوصی زیادی با رهبری داشتند. البته هر وقت نیاز بود، خدمت ایشان می رسیدند. کسی نبود که بخواهد وقت آقا را بگیرد. همیشه می گفت: «من وقتی آقا را ملاقات می کنم که دستم پُر باشد، باید ایشان را خوشحالی کنم، چون ایشان مشکلات و سختی ها را می دانند، هنر آن است که من با دست پر خدمت ایشان برسم.» بعد از شهادت ایشان، من از همسر حضرت آقا پرسیدم: «روز شهادت حاج حسن چه اتفاقی افتاد؟» ایشان گفتند: «آقا آمده بودند منزل برای صرف ناهار که صدای انفجار بلند شد. ما از سر سفره بلند شدیم، بیرون را نگاه کردیم. آقا کمی استراحت کردند و بعد رفتند سر کارشان، شب که برگشتند خیلی ناراحت بودند. من پرسیدم چه اتفاقی افتاده، ایشان فرمودند که یکی از بهترین عزیزانم را از دست دادم.» *به نقل از محمد تهرانی مقدم و الهام حیدری (کتاب با دست های خالی - انتشارات یازهرا #خاطره‌ای_از_شهید_روز #شهید_حاج‌حسن_تهرانی‌مقدم ❤️ اینجا صحبت #عشق در میان است. ╔═join═════════╗ ⇒ @p_bache_mazhabiya ⇐ ╚════════════╝