#خاطرات_طنز
#جبهه
😂اینطورے لو رَفت...!😂
⭕️دو تا از بچههای گردان، غولی را همراه خودشان آورده بودند وهای های میخندیدند.
گفتم: «این کیه؟»😳
گفتند: «عراقی»😁
گفتم: «چطوری اسیرش کردید؟»😎
میخندیدند😂
.
گفتند:
«از شب عملیات پنهان شده بود. تشنگی فشار آورده با لباس بسیجیها آمده ایستگاه صلواتی شربت گرفته بود.😎😂 پول داده بود!»
اینطوری لو رفته بود.😁😎😁
بچهها هنوز میخندیدند
@p_bache_mazhabiya
•••••••••••••❥♥️❥••••••••••••
1_59206892.mp3
4.78M
یـادمـونه خاطرات #جبهه
جای #خون رو چفیه ها
پـشـت سـر رهـبرمـون تـا
دَم آخــر.....✌️
بـانوای:سیـدرضـا نـریـمانے🎤
♡ اینجا صحبت #عشق در میان است.
╔═join═════════╗
⇒ @p_bache_mazhabiya ⇐
╚════════════╝
#امام_زمانی_ها 😊❤️
#حاجحسینیکتا
بچهها...! 😍
از آقا معرفت بگیرید؛ ❌
معرفت به مأموریت. ⭕️
مأموریتی که یه روز #امام_حسین (ع) گفت جوانان بنی هاشم بیایید، نعش علیاکبر به خیمه رسانید...🍃🌸
یه روز #امام_خمینی (ره) گفت دزدی آمده است و سنگی انداخته، جوانها! بریم #جبهه...
و امروز #آقا میگه جوانها بلند شید آماده شید میخوایم پرچم #ظهور رو بزنیم به بالاترین قلل دولت عظمای حضرت مهدی(عج)...🍃🌸
#اللهمعجللولیکالفرج
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
@p_bache_mazhabiya
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
#شهید_هاشم_کلهر وقتی از جبهه میومده میرفته #تبلیغ و از افراد دعوت میکرده که برن #جبهه.
یه دفعه که داشته به یکی از بچه های مسجد میگه «تو چرا جبهه نمیای؟»
طرف میگه من میخوام #طلبه بشم و #یار_امامزمان باشم.
شهید کلهر میگه:
«یعنی تو میخواهی تو حجره بمونی تا دشمن پیشروی کنه و بیاد پشت درِ حجرهی تو و بگه حاجآقا اجازه هست؟!
آخرش تو میری حوزه و میشی آیت الله و من هم میرم جبهه و میشم معلول جنگ.
سالها از جنگ میگذره؛ تو برای من سخنرانی میکنی، اما حرفهای تو در من اثری نمیذاره.
چون اون موقع که اسلام به نیروی رزمنده احتیاج داشت، تو این نیاز را درک نکردی و به اون بیتوجه بودی.»