eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.3هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔برهنه کردن جسد امام حسین در کربلا٬ اقدامی برگرفته از آموزه‌ها و سنت پیامبر اسلام بوده‌ است؟ ▪️لخت کردن جسد دشمن اولین بار در جنگ بدر توسط پیامبر و یارانش انجام شد و پیامبر نه تنها این عمل را تقبیح نکرد بلکه از این عمل به وجد آمد و‌ سجده‌ شکر گذاشت! ابوسلمة بن عبدالاسد مخزومی که در آن موقع(زمان جنگ بدر) پیش پیامبر بوده و باطناً از قتل ابوجهل متأسف بود٬ رو به ابن مسعود کرد و گفت: ابوجهل را تو کشتی؟ گفت: آری خداوند او را کشت. ابوسلمه گفت: تو عهده‌دار کشتن او بودی؟ ابن مسعود گفت: آری! به خدا قسم من او را کشتم و لباسش را هم در آوردم! ابوسلمه گفت: تو او را برهنه کردی و حال آنکه هیچ قریشی٬ دیگری را برهنه نکرده‌است! ابن مسعود گفت: به خدا قسم در همه‌ی قریش و هم‌پیمانانشان کسی دشمن‌تر از او به خدا و رسول خدا نبود و من از رفتاری که با او کرده‌ام پوزش نمی‌خواهم! پس از آن شنیدند که ابوسلمه از گفتار خود استغفار کرد پیامبر نیز از کشته شدن ابوجهل خشنود شد و فرمود: پروردگارا وعده‌ خود را برآوردی! خداوندا نعمت خود را بر من تمام کن! : مغازی واقدی - ترجمه دکتر محمود مهدوی‌دامغانی - ج ۱ - ص۶۸ 💠💠 👌آنچه که از کتاب مغازی واقدی نقل شد ، از چند جهت نمی تواند ثابت کننده مقصود معاند باشد ؛ 1⃣در نقل مذکور نیامده است که پیامبر ابوسلمه را دعوت به کشف لباس و برهنه کردن ابوجهل کرده باشد یا به آن عمل توصیه کرده باشد ، مطابق صریح روایت ، خوشحالی پیامبر تنها برای کشته شدن ابوجهل بوده است ، نه کشف لباس او ؛ « پیامبر از کشته شدن ابوجهل خشنود شد و فرمود پروردگارا وعده خود را بر آوردی ، خداوندا نعمت خود را بر من تمام کن » « فرح رسول الله بقتل ابی جهل و قال اللهم قد انجزت ما وعدتنی فتمم علی نعمتک » 📚المغازی واقدی ، ج 1 ص 91 2⃣واقدی نقل مذکور را بدون هیچ گونه سندی ارایه می دهد و تنها می گوید « یقال » « گفته می شود ...» . نقلی که بدون سند باشد ، ضعیف است و قابل استدلال برای معاند نیست . 3⃣اساسا نقلهای واقدی مورد شک و تردید است ، زیرا علمای اهلسنت او را متهم به کذب و جعل حدیث کرده اند . ❕بخاری و ابوحاتم در مورد او می گفتند متروک است و به نقلهای او توجه نمی شود ، احمد در موردش می گفت احادیث رادگرگون می کند ، ابوحاتم و نسائی می گویند وضع و جعل حدیث می کرده است ، ابن راهویه می گوید او در نزد من از جاعلان حدیث است ، ابن معین گفته است او ثقه نیست ، دار قطنی گفته است در او ضعف است ، ابن خلکان گفته است او را در حدیث تضعیف کرده اند ، یافعی گفته است ، ائمه حدیث او را ضعیف می دانند ، ذهبی نیز گفته است بر ترک نقلهای او اجماع است » 📚میزان الاعتدال ج 6 ص 273 _ المغنی فی الضعفاء ، ج 2 ص 354 _ الکاشف ج 3 ص 65 _ مراه الجنان ج 2 ص 36 _ الانساب ج 5 ص 567 _ تقریب التهذیب ج 2 ص 117 _ طبقات الحفاظ ص 149 4⃣خود علمای اهلسنت نقل کرده اند که پیامبر گرامی هیچ گاه به دنبال کشف عورت دیگران و بر ملا کردن آنچه افراد پنهان می کنند ، نبوده است ، چنان که نقل می کنند ؛ « پیامبر هیچ گاه در طلب کشف عورت دیگران نبود » 📚اسد الغابه ج 1 ص 33 _ امتناع الاسماع ج 2 ص 179 _ البدایه و النهایه ج 6 ص 33 _ سببل الهدی ، ج 9 ص 383 _ الطبقات الکبری ج 1 ص 326 5⃣علی علیه السلام که تربیت شده پیامبر گرامی ص بود و می فرمود ؛ « من عبدی از عبدهای محمد هستم » 📚الکافی ج1 ص90 ❕کشف عورت و برهنه کردن دشمن را عملی ناجوانمردانه می دانست و در نبرد اگر دشمن از ترس جانش به عورتش پناه می برد و خود را برهنه می کرد ، از جان او می گذشت و با او کاری نداشت . ❕نقل می کنند ؛ « در جنگ احد طلحة بن عثمان، پرچمدار مشركان، برخاست و گفت: اى گروه اصحاب محمّد! شما مى‏ پنداريد كه خداوند، ما را با شمشيرهاى شما به آتش مى ‏رانَد و شما را با شمشيرهاى ما به بهشت مى‏ بَرد. اكنون آيا از ميان شما كسى هست كه خداوند او را با شمشير من به بهشت ببرد يا مرا با شمشير او روانه دوزخ كند؟ على بن ابى طالب عليه السلام در برابر او برخاست و گفت: «سوگند به آن كه جانم در دست اوست، از تو جدا نمى‏ شوم تا تو را با شمشيرم روانه دوزخ كنم يا تو مرا با شمشيرت به بهشت بفرستى». پس على عليه السلام ضربه ‏اى بر او وارد كرد و پايش را قطع كرد. وى افتاد و عورتش پيدا شد و گفت: اى پسر عمو! تو را به خدا سوگند مى‏ دهم كه [حقّ‏] خويشاوندى را رعايت كنى. ❕پس على عليه السلام رهايش كرد و پيامبر خدا، تكبير گفت و از على عليه السلام پرسيد: «چه چيزى تو را از تمام كردن كارش باز داشت؟».گفت: « چون عورتش پيدا شد، مرا سوگند داد. پس، از او خجالت كشيدم». 📚تاريخ طبري ج 2 ص 509 _ السيرة الحلبيّة ج 2 ص 223. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « در جنگ احد، چون درگيرى شديد شد، پيامبر خدا، زير پرچم انصار نشست و به على بن ابى طالب پيغام داد كه: «پرچم را پيش ببر!» ... ابو سعد بن ابى طلحه كه پرچمدار مشركان بود، ندايش داد كه: اى ابو القُصَم! آيا اهل نبرد تن به تن هستى؟ گفت: «آرى». پس در ميان دو لشكر به مبارزه در آمدند و دو ضربه ردّ و بدل كردند. على عليه السلام ضربه‏ اى بر او زد و به خاكش افكند. سپس از او روگرداند و كارش را تمام نكرد. يارانش به او گفتند: پس چرا كارش را نساختى؟ فرمود: «عورتش را در برابر من هويدا كرد و خويشاوندى، موجب شد كه از او رو بگردانم ودانستم كه خداى عز و جل او را كشته‏ است». 📚السيرة النبويّة ، ج 3 ص 77، البداية والنهاية ج 4 ص 20. ❕یا در رابطه با نبرد خندق آمده است ؛ « سپس على عليه السلام [بعد از آن كه عمرو را كشت‏]، به سوى پيامبر خدا آمد، در حالى كه چهره ‏اش مى‏ درخشيد. پس عمر بن خطّاب گفت: چرا زره اش را بر نداشتى؟ عرب، زرهى بهتر از آن ندارد. على عليه السلام فرمود: «او را زدم. پس با عورتش خود را از من حفظ كرد و ... خجالت كشيدم كه وى را [با گرفتن زره اش‏] بى ‏پوشش كنم». 📚المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ص 35 _ السنن الكبرى: ج 6 ص 502 _ دلائل النبوّة: ج 3 ص 439، تاريخ دمشق: ج 42 ص 80؛ الإرشاد: ج 1 ص 104، مجمع البيان: ج 8 ص 538. ❕یا در رابطه با نبرد صفین نقل می کنند ؛ « پس بُسر به تپّه نزديك شد، حال آن كه نقابى آهنين بر چهره داشت و شناخته نمى‏ شد. آن‏گاه، او را ندا داد: اى ابوالحسن! به مبارزه با من درآى! على عليه السلام با وقار و بى‏ اعتنايى [به وى‏] به سويش روان گشت و آن‏گاه كه به وى نزديك شد، بر او كه زره به تن داشت، با نيزه ضربه‏ اى زد و وى را بر زمين افكَنْد؛ امّا زره، مانِع فرو رفتنِ نيزه بر اندام او شد. بُسر [نيز] در برابر او به عورتش پناه برد، بدين سان كه دست بُرد تا عورتش را عريان كند و از آسيب او در امان باشد، كه على عليه السلام [با ديدن اين صحنه‏] بازگشت و به او پشت كرد. وقتى بُسر بر زمين افتاد، اشتر او را شناخت و گفت: اى امير مؤمنان! اين بُسر بن ارطات، دشمن خدا و توست. على عليه السلام گفت: «او را وا گذار، كه خدايش لعنت كناد! آيا پس از اين كه چنان كارى كرد [نزديكش شوم و او را بكشم‏]؟». 📚وقعة صفّين ، ص 458؛ شرح نهج البلاغة: ج 8 ص 95 ❕یا ابن قتیبه در شرح نبرد عمروعاص با علی ع نقل می کند ؛ « عمرو به معاويه گفت: آيا خود، از على مى‏ ترسى و آن‏گاه كه من اندرزت مى‏ دهم، مرا [به ترسيدن از او] متّهم مى ‏كنى؟ به خدا سوگند، هر آينه با على مبارزه خواهم كرد، هر چند در نخستين ديدار با وى، هزار بار بميرم. آن‏گاه عمرو به مبارزه على عليه السلام رفت. على بر او ضربتى زد و بر زمينش افكَنْد. عمرو در برابر او به عورتش پناه برد و [بدين سان‏] از او در امان مانْد. على عليه السلام از او دست كشيد و به او پشت كرد. و على عليه السلام هيچ‏گاه به عورت هيچ كس ننگريسته بود؛ چرا كه اهل حيا و بزرگ ْ‏منشى بود و از آنچه براى كسى چون او روا و زيبا نبود، دورى مى‏ كرد. » 📚الامامه و السیاسه ج 1 ص 127 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « روزى على عليه السلام به عمرو بن عاص حمله بُرد و او را با نيزه ضربه زد و بر زمين افكَنْد. عورت او نمودار شد. پس على عليه السلام از او [دست كشيد و] بازگشت. يارانش به وى گفتند: اى امير مؤمنان! تو را چه شد كه از او روى برگرداندى و بازگشتى؟ گفت: «آيا مى‏دانيد او كيست؟».گفتند: نه. گفت: «او عمرو بن عاص است كه عورتش را نزد من آشكار كرد و سپس مرا به ياد خويشاوندى افكند. پس من نيز از او منصرف شدم». آن‏گاه كه عمرو نزد معاويه باز گشت، معاويه به وى گفت: خدا را سپاس گو و كَپَل خود را » 📚البداية والنهاية: ج 7 ص 264، الأخبار الطوال: ص 177، المناقب للخوارزمي: ص 236 ح 240 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔فلسفه حمل علم در ها چیست ❗️اصلا چه معنا و مفهومی در آن است که هیئات عزاداری از آن استفاده می کنند ❕❕ 💠💠 👌علم از ابزار و وسايل عزادارى امام حسين علیه السلام است كه در هيئتها و دسته‏ هاى مذهبى به كار گرفته مى‏ شود. علامت به معناى نشانه است. اين علامتها نشانه‏ هاى گروههاى عزادار محسوب مى‏ شده است و كسانى هم كه آن را حمل مى ‏كردند، «علامت كش» بودند، يعنى علم بردار. به نوشته دهخدا: « مانندى كه بر چوب يا آهن افقى آن از سوى پايين شالهاى ترمه آويزند و از سوى زبر لاله و تنديسهايى از مرغ و جز آن نصب كنند و در ميان زبانه‏اى از فلزّ طويل دارد و بر نوك آن فلز پر يا گلوله‏اى از شيشه الوان نصب كنند و اين زبانه ‏هاى فلزّى كه به «تيغ» مشهور است، سه يا پنج باشد و در مراسم عزادارى محرّم پيشاپيش دسته‏ ها به حركت آرند.» 📚لغت نامه دهخدا ماده علم ، علامت ❕شباهت آن به ، مى‏ رساند كه پس از ارتباط ايران با اروپاييها در عصر قاجار، از آيينهاى مذهبى مسيحيّت اقتباس شده است. به هر حال، نمودها و مظاهرى است كه گاهى عزاداران را از محتوا و اصل عزادارى و اقامه شعائر دينى بازمى‏ دارد. 📚فرهنگ عاشورا ، محدثی ص 320 👌هرچند اصل حمل كردن علم ناشى از انگيزه پيروى حضرت عباس باشد اما به صورت قطع حمل عَلَم عريض و طويل ‏كه به شكل صليب مسيحى هاست و در روى بازوهاى اين علم كذايى، اشكالى از خورشيد، كشكول، تبرزين، كبوتر و اژدها و... شده و بر سر علم هم چند زنگوله آويزان كه‏ مفهوم درستى از اين اشكال و اشيا فهميده نمى ‏شود، همگى اين ابزار پس از ارتباط ايران با اروپايى‏ها در عصر قاجار، از آيين‏هاى مذهبى اقتباس شده است. 🔰به تعبیر دیگر علَم در حقيقت به عنوان سمبلى براى تداعى كردن واقعه كربلا طراحى شده است نشانه ‏هايى مانند دست بريده يا شاخه ‏هاى ، ابزارآلات جنگ مانند سپر و شمشير و يا تزيين يك چوب بلند با پارچه‏ هاى سبز و قرمز و نصب ابزار آلات جنگى و... از علَم هاى اصيل محسوب مى ‏گردد. 👌اين سنت در عصر قاجار در اثر ارتباط با كشورهاى اروپايى و تأثير پذيرى از آداب و سنت‏هاى مسيحيان دستخوش برخى انحرافات قرار گرفته است. اضافه كردن مجسمه‏ هاى بى‏ معنا، تزيين با طلا و نقره و... از مهمترين تحريفات اين سنت است كه گاهى عزاداران و را از محتوا و اصل اقامه شعاير دينى باز مى‏ دارد. 📚نرم افزار پرسمان ، کلید واژه علم 🔸در پایان به نظرات تنی چند از در مورد علم و علم کشی توجه کنید ؛ 💠مقام معظم رهبری ؛ « استفاده از علم فى نفسه اشكال ندارد، ولى نبايد اين امور دين شمرده شود» 📚اجوبه الاستفتاءات س 1444 👌آیت الله مکارم شیرازی ؛ « با توجّه به اينكه دشمنان، پيرايه‏ هايى به مى ‏بندند بهتر است از آن پرهيز شود و به پرچم‏هاى آبرومند ساده قناعت گردد.» 📚احکام عزاداری ص 47 👌بنابراین علم هایی که در عزاداری استفاده می شود بهتر است به شکل ساده و سنتی خود باشد تا هم تداعی کننده خاطره عباس علمدار و رشادت های او در پرچم داری سپاه امام علیه السلام باشد ، چنان که نقل است روز عاشورا نيز چون عباس خدمت امام حسین علیهما السلام آمد و از او اذن ميدان طلبيد، امام گريست و ابتدا اجازه نداد و فرمود: تو علمدار منى، اگر تو بروى و كشته شوى، سپاه من از هم مى ‏پاشد» 📚معالی السبطین ج 1 ص 441 👌و هم با سادگی تداعی کننده سایر غم انگیز کربلا باشد به گونه ای که در بالا توضیح آن گذشت . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔افرادی را در عزاداری می بینم که به خود را به گریه کردن می زنند و وانمود می کنند که گریه می کنند اما گریه نمی کنند ❗️ برخی میگویند که این عمل ثواب دارد ❕این سخن سندیت دارد ❕❕ 💠💠 👌تباکی یعنی خود را به گريه زدن، خود را گريان نشان دادن، خود را شبيه گريه‏ كننده ساختن و حالت گريه به خود گرفتن است . 🔸در راه احياى عاشورا و بر عزاى حسين علیه السلام ، هم گريستن، هم گرياندن و هم حالت گريه داشتن ثواب دارد. حتّى اگر كسى نگريد يا گريه‏ اش نيايد، گرفتن اين حالت، هم در خود شخص حالت اندوه و تحسّر ايجاد مى‏ کند، هم به مجلس عزا، چهره و رنگ غم مى ‏بخشد. تباكى، همسويى با داغداران سوگ عاشوراست و مثل گريستن و گرياندن است. 🔸در حديث امام علیه السلام است ؛ «من انشد فى الحسين شعرا فتباكى فله الجنّة» هر كه درباره حسين، بگويد و تباكى كند، بهشت براى اوست.» 📚بحار الانوار ج 44 ص 282 👌در حديثى هم كه سيد بن طاووس نقل كرده، چنين است: «من تباكى فله الجنّة» « هر کس در حسین تباکی کند ، بهشت برای اوست » 📚همان مدرک 👌 و در حديث قدسى خداوند آمده است ؛ «اى موسى هر يك از بندگانم كه‏ در زمان شهادت فرزند مصطفى گريه كند يا حالت گريه به خود گيرد و بر سبط پيامبر تعزيت گويد، همواره در بهشت خواهد بود. » 📚مستدرک سفینه البحار ج 7 ص 235 👌البته غير از تباكى در مصيبت ابا عبد اللّه الحسين علیه السلام ، حالت گريه به خود گرفتن در و دعا و از خوف خدا نيز مطلوب است و اين از نمونه‏ هاى روانى تأثير ظاهر در باطن است . 👌 امام صادق علیه السلام درباره گريه بر گناه خويش و از خوف خدا مى‏ فرمايد ؛ « اگر گريه‏ ات نمى‏ آید، خود را به حالت گريه در آور، پس اگر به اندازه سر مگسى اشك بيرون آمد، پس به تو.» 📚بحار الانوار ج 90 ص 344 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔برخی مطرح می کنند که مثلا شیعه برای نمایی می گوید دشمنان قبر امام حسین را چندین بار تخریب کردند این چقدر سندیت دارد ❗️اساسا انگیزه آنان از این عمل چه بوده ❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که زیارت قبر امام حسین علیه السلام همواره مورد تاکید و توصیه سایر امامان علیهم السلام بوده است ، چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « شیعیان ما را به زیارت قبر امام حسین توصیه کنید زیرا زیارت قبر او برای هر شیعه ای که مقر به امامت او است لازم است» 📚بحار الانوار ج98 ص3 🔸الهام ‏بخشى تربت خونين سيد الشهدا در راه مبارزه با ستم، سبب شد كه شيعه،همواره مرقد آن را تكريم و بر گرد آن تجمّع كند. توصيه ‏هاى اكيد ائمّه نيز نسبت به زيارت قبر امام حسين اين شور و الهام را مى ‏افزود. همين سبب شد كه حكّام ستمگر همواره احساس خطر كنند و اين كانون را از هم بپاشند. از دوران بنى اميّه كه زيارت آن حضرت، ممنوع و تحت كنترل بود، تا زمان هارون الرّشيد كه حتّى درخت سدرى را كه سايه‏ بان زائران بود قطع كردند ؛ 📚بحار الانوار ج 45 ص 398 🔸مهم‏ترين جسارت نسبت به مزار امام حسين عليه السلام در تاريخ، مربوط به متوكّل عبّاسى است. وى از سال 232 تا 247 ق، تحت تأثير اهل حديث متعصّب بغداد، بر امور، سيطره داشت. منابع تاريخى، وى را دشمن اهل بيت عليهم السلام دانسته‏اند و گفته ‏اند كه دشمنى با على بن ابى طالب عليه السلام و خانواده ‏اش داشت‏ . 📚الکامل فی التاریخ ج 4 ص 318 ❕متوكّل عباسى، پاسگاهى در نزديكى كربلا زده و به افراد خويش فرمان اكيد داده بود كه هر كس را ديديد قصد زيارت حسين را دارد، بكشيد. 📚بحار الانوار ج 45 ص 404 🔸به امر متوكّل، بار قبر حسين علیه السلام را خراب كردند. 📚همان ص 410 ❕ در يكى از اين نوبتها، «ديزج يهودى» را مأمور تغيير و تبديل و تخريب قبر مطهّر كرد. او نيز با غلامان خويش سراغ قبر رفت و حتّى قبر را شكافت و به حصيرى كه پيكر امام در آن بود برخورد كرد كه از آن بوى مشك مى‏ آمد. دوباره خاك روى آن ريختند و آب بستند و آن را مى ‏خواستند با گاو، شخم بزنند كه گاوها پيشروى نمى‏ کردند. 📚بحار الانوار ج 45 ص 394 🔸هارون الرشيد نيز يك بار به والى فرمان داد تا قبر حسين بن على را خراب كند. اطراف آن را عمارتها ساخته و زمينهايش را زير كشت و زراعت بردند. 📚تتمه المنتهی ص 240 🔸ابن عساكر، نوشته است كه متوكّل، در سال 236 ق، دستور انهدام قبر امام‏ حسين عليه السلام را صادر كرد. پس، خانه ‏هاى اطراف قبر را تخريب و همه را مزرعه كردند و مردم را از زيارت آن قبر، منع كرده، آن جا را به صحرا، تبديل نمودند. مسلمانان، از اين كار، شدند و مردمان بغداد، بر روى بام منازل و مساجد، متوكّل را دشنام دادند و شعرا، او را هجو كردند. 📚تاریخ دمشق ج 72 ص 167 👌به متوكّل خبر دادند كه مردم در سرزمين «نينوا» براى زيارت قبر حسين جمع مى ‏شوند و از اين رهگذر، جمعيّت انبوهى پديد مى‏ آيد و كانون خطرى تشكيل مى ‏شود. متوكّل به يكى از فرماندهان ارتش خود در معيّت تعدادى از لشكريان مأموريّت داد تا مرقد مطهّر را بشكافند و را متفرّق ساخته، از تجمّع بر سر قبر آن حضرت و زيارت قبر او جلوگيرى كنند. او هم طبق دستور، مردم را از پيرامون قبر پراكنده ساخت. اين حادثه در سال 237 هجرى بود. ولى مردم در موسم زيارت، بازهم تجمّع كرده، عليه او شورش كردند و بى‏ باكانه به مأموران خليفه گفتند: اگر تا آخرين نفر هم كشته شويم، دست بر نمى‏ داريم. و بازماندگان ما به زيارت خواهند آمد. وقتى حادثه به متوكّل گزارش شد، به آن فرمانده نوشت كه دست از مردم بردارد و به كوفه بازگردد و چنين وانمود كند كه مسافرتش به كوفه در رابطه با مصالح مردم بوده ... تا اينكه در سال 247 باز تجمّع مردم زياد شد. به نحوى كه در آن محلّ، بازارى درست شد. مجدّدا بناى سخت‏گيرى گذاشتند. 📚اعیان الشیعه ج 1 ص 628 👌روز به روز بر زائران افزوده مى‏ شد، متوكّل سردارى فرستاد و ميان مردم اعلام كردند كه ذمّه خليفه از كسى كه به زيارت رود بيزار است. بازهم آن منطقه را ويران كردند و آب بستند و شخم زدند و قبر را شكافتند. 📚تتمه المنتهی ص 241 👌آرى ... «زيارت اين خاك است كه توده مردم را يارى مى ‏دهد تا به انقلاب حسين علیه السلام و به جهاد و مبارزه او عليه ظلم بينديشند و به رسوا كردن دستگاه حاكم بنشينند. است كه اين خاك- خاك كربلا- سمبل و شعار مى‏ شود و طواف آرامگاه حسين، با صد طواف كعبه مقابل مى ‏شود و حتّى بر آن ترجيح مى‏ يابد.» 📚مجموعه آثار شریعتی ج 7 ص 20 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در فیلم مختار محمد حنفیه را نشان می دهد که شیعه از او حساب می برد ❕چرا محمد حنفیه در قیام امام حسین نکرد ❗️آیا او هم از جمله توابین بود ❕❕ 💠💠 👌 محمد حنفیه ، يكى از فرزندان رشيد امير مؤمنان على علیه السلام است و «حنفيّه» لقب مادر اوست و اسمش «خوله» دختر يكى از مردان با شخصيّت طايفه «بنى حنيفه» است كه در يكى از جنگهاى اسلامى اسير شد و مى‏ خواستند او را بفروشند، على (ع) او را آزاد كرد و به همسرى خود در آورد. او شجاعت را از على (ع) به ارث برده بود و مى‏ گويند گاهى زره‏هاى محكم را با دست پاره مى ‏كرد و به همين دليل امام (ع) در جنگ «جمل» پرچم را به دست او سپرد و در جنگ «صفّين» جناح چپ على (ع) به دست او و «محمّد بن ابى بكر» و «هاشم مرقال» بود. 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 77 🔸او نسبت به امام حسن و امام حسين عليهما السلام بسيار متواضع بود و فرزندان على علیه السلام را از حضرت را بسيار احترام مى‏ گذارد. روزى به او گفتند على تو را به ميدانهاى خطرناك مى ‏فرستد ولى از فرستادن حسن و حسين خوددارى مى‏ كند، در حالى كه آنها هم برادر تواند! او در جواب مى ‏گويد ؛ «حسن و حسين همچون چشمان او هستند و من همچون بازوان او و انسان به‏ وسيله بازوهايش از چشمش دفاع مى ‏كند». 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 1 ص 244 🔸بعضى «محمّد بن حنيفيّه» را متّهم مى‏ كنند كه او بعد از امام حسين دعوى امامت داشت و يا حتّى دعوى مهدويّت ، ولى مرحوم «شيخ مفيد» در اين زمينه سخن روشنى دارد، مى ‏گويد: «محمّد حنفيّه» هرگز ادّعاى امامت نكرد و كسى را به سوى خود فرا نخواند بلكه ديگران چنين نسبتهايى به او داده‏ اند و مدّعى امامت و يا مهدويّت او بوده ‏اند و «كيسانيّه» جزء چنين مدّعيانى محسوب مى‏ شوند». 📚الفصول المختاره ص 300 🔸يكى از نشانه ‏هاى مقام او اين است كه امام حسين علیه السلام هنگامى كه مى‏ خواست از مدينه به سوى مكّه حركت كند او را وصى و نماينده خود در مدينه قرار داد تا اخبار آن جا را به او برساند و وصيتنامه معروف خود را كه در مقاتل آمده، به او سپرد ، و علت عدم حضور او در کربلا همین بود که امام حسین علیه السلام وظیفه اطلاعاتی را بر عهده او گذاشته بود چنان که می نویسند ؛ « محمّد بن حنفيّه، سخن خويش با برادر را قطع نمود و شروع به گريه كرد. حسين عليه السلام نيز مدّتى با او گريست و آن گاه فرمود: «برادرم! خداوند، تو را پاداش خير دهد! حقيقتا برايم خيرخواهى كردى و به صواب و حقيقت، راه‏نمايى نمودى. اميدوارم كه رأى تو، استوار و درست باشد. من تصميم بر خروج به سمت مكّه دارم و خودم، برادرانم، برادرزاده ‏ها و دوستارانم را براى اين ، مهيّا ساخته‏ ام. نظر آنان، نظر من و تصميم آنان، تصميم من است؛ امّا تو اى برادرم منعى نيست كه در مدينه بمانى و از سوى من مراقب حوادث باشى و چيزى از اخبار آنان را از من پنهان نكنى». 📚الفتوح ج 5 ص 20 _ بحار الانوار ج 44 ص 329 👌علامه حلی نیز نقل می کند که محمد حنفیه به سبب بیماری نمی توانست حسین علیه السلام را همراهی کند ، لذا امام حسین ماموریت دیده بانی در مدینه را به او کرد . 📚سفینه البحار ج 2 ص 388 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔نظر اهلبیت در مورد مختار ثقفی چه بوده است ❗️آیا حقیقت دارد که قیام مختار مورد اهل بیت نبوده ❗️اگر چنین است چرا صدا و سیما برای او فیلم می سازد و از او به بزرگی یاد می کند ❗️❗️ 💠💠 👌مختار بن ابى عبيده ثقفى، معروف به كيسان، در اصل از مردم طائف بود و مادرش دومة بنت وهب نام داشت. در سال به دنيا آمده. پدر او در زمان عمر به مدينه رفت، مختار نيز همراه پدرش به مدينه منتقل گشت. مردى بود خردمند، حاضر جواب، شجاع، بخشنده، تيزهوش، كارشناس فنون رزم و غلبه بر دشمن. در دوران على علیه السلام به بنى هاشم پيوسته بود و با حضرت على در عراق به سر مى‏برد، پس از شهادت آن حضرت، ساكن بصره شد. در ميان قوم خود، شريف بود. رواياتى در مدح او وارد شده است. مختار از مروّجين و ناشرين فضايل آل محمّد بود و پيوندش با اهل بيت، او را از ادبى سرشار و اخلاقى فاضل برخوردار بود. در نهان و آشكار هوادارى از دودمان پيامبر مى ‏كرد. 📚سفینه البحار ج 2 ص 752 _ مقتل الحسین ، مقرم ، ص 167 👌ميثم تمّار در زندان ابن زياد، به گفته بود كه تو آزاد شده و به خونخواهى حسين علیه السلام خروج خواهى كرد و ابن زياد را خواهى كشت. 📚همان ص 434 🔸وى در دورانى كه مسلم بن عقيل در كوفه بود، او را به خانه خويش برد و با او به نفع امام حسين علیه السلام بيعت كرد. ابن زياد، پس از كشتن مسلم، او را تازيانه زد و زندانى كرد و در ايّامى كه كربلا اتّفاق افتاد، او و ميثم تمّار در زندان بودند. مختار، پس از مرگ يزيد در سال 64، به خونخواهى سيد الشهدا علیه السلام قيام كرد و قاتلان امام حسين را كشت، سپس خود در جنگى با سپاهيان عبد الله بن زبير در مكّه كشته شد. از امام باقر علیه السلام روايت‏ است كه فرمود ؛ «مختار را ناسزا نگویید زیرا او قاتلان ما را کشت و انتقام خون ما را گرفت » 📚بحار الانوار ج 45 ص 343 🔸قبر مختار، در رواق راهرو مرقد حضرت مسلم در قرار دارد. 📚سوگنامه آل محمد ص 544 🔸مشهور علمای شیعه از به بزرگی یاد میکنند چنان که علامه امینی می نویسد ؛ «هر کس برتاریخ وحدیث وعلم رجال با دید نافذ نظر اندازد در میابد که مختار در پیشاپیش مردان دین و هدایت و اخلاص است و نهضت بزرگ او جز برای برپا داشتن عدل و درآوردن ریشه ی ستم نبوده است وبه همین جهت امامان بر او رحمت کرده و او را ستوده اند» 📚ترجمه الغدیر، ج 4، ص 238 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔فلسفه طشت گذاری چیست ومنشأ ان از کجا می باشد ، طشتی رو پر اب میکنن روضه میخونن بعد آب رو از باب تبرک پخش میکنن ❗️❗️آیا خرافات محسوب نمی شود ❕ 💠💠 👌طشت گذاری مراسم سنّتى در عزادارى ايّام عاشورا كه عمدتا در شهرستان اردبيل برگزار مى‏ شود و آب را در مساجد و حسينيّه ‏ها مى‏ آورند و رمزى از «فرات» است. «... نشانه ‏ها و مظاهرى كه نماينده محيط خاصّ است، مثل وجود طشت آب و چند ساقه گياه، به نشانه رودخانه و نخلستان ...» 📚فصلنامه هنر، شماره 2، ص 163، مقاله «پژوهشى در تعزيه». 👌اين نشان مى‏ دهد كه در تعزيه ، استفاده از سمبلها رواج داشته و دارد. در توضيح بيشتر اين سنّت مرسوم در اردبيل، در مطبوعات نوشتند: «اين مراسم از سه روز مانده به محرّم در مسجد جامع، مسجد اعظم و سپس در مساجد ديگر اجرا مى‏ شود. طشتها را بالاى سرها مى‏ گيرند و مسجد را دور مى‏ زنند، سپس در داخل آنها آب مى‏ ريزند. مردم دست به و آب آن مى‏ زنند و نوعى بيعت با امام حسين است و حمايت از عباس . آب طشتها را مردم در شيشه‏ هايى براى شفا و تبرّك بر مى‏ دارند. 🔸اين سنّت از حادثه جوانمردانه آب دادن امام حسين به سپاه حرّ در روز 27 ذيحجّه گرفته شده كه آب مشكها را در ريختند و تمام لشكر حرّ و اسبان آنها را سيراب كردند. اين سنّت سمبوليك، تأسّى از اقدام سالار شهيدان است.» 📚گزارشى از اين مراسم در اردبيل، در كيهان (2/ 4/ 73)، ص 17 چاپ شده است. 👌به اين مراسم، «» هم مى ‏گويند. 📚فرهنگ عاشورا ، ص 272 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا اسلام دین توحش است؟ بی هیچ سخنی شما را به خواندن آیه ۵ سوره‌ی توبه و تفسیر آن از علامه طباطبایی دعوت می‌کنیم: ▪️توبه-آیه۵ ترجمه: و چون ماههاى حرام به سرآمد، آنگاه مشركان را هرجا كه يافتيد بكشيد و به اسارت بگيريدشان و محاصره‏شان كنيد و همه جا در كمينشان بنشينيد، آنگاه اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات پرداختند، آزادشان بگذاريد كه خداوند آمرزگار مهربان است‏ ▪️تفسیر آیه‌ی ۵ توبه (آیه‌ سیف) در قرآن: جمله «فَاقْتُلُوا الْمُشرِکِینَ حَیْث وَجَدتُّمُوهُمْ» نشان دهنده برائت و بیزارى از مشرکین است و مى خواهد احترام را از جانهاى کفار برداشته و خونهایشان را هدر سازد...و تشریع این حکم براى این بوده که کفار را در معرض فنا و انقراض قرار داده و به تدریج صفحه زمین را از لوث وجودشان پاک کند، و مردم را از خطرهاى معاشرت و مخالطت با آنان نجات دهد ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که بارها گفته ایم ، جهاد در اسلام دفاعی است ، بعنی جنگ و نبرد تنها با کسانی است که به مخالفت علنی بر ضد مسلمین برخیزند و به آنها حمله کنند و با فراهم کردن زمینه ها ، قصد نابودی مسلمین را داشته باشند ، جهاد تنها با چنین کسانی است ، چنان که امام صادق علیه السلام به لزوم جهاد با دشمنان حربی تصریح کردند و فرمودند ؛ « جهاد با عدو و دشمن بر جمیع امت فرض و واجب است به نحوی که اگر جهاد را ترک کنند ، گرفتار عذاب می شوند » 📚الکافی ج 5 ص 9 ❕اما کسانی که بر علیه مسلمین نبرد و دسیسه ای نمی کنند ، اسلام دستور به حسن معاشرت با آنها را می دهد ، چنان که می فرماید ؛ «خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در امر دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند، نهى نمى ‏كند چرا كه خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد . تنها شما را از دوستى و رابطه با كسانى نهى مى ‏كند؛ كه در امر دين با شما پيكار كردند و شما را از خانه هايتان بيرون راندند، (و كسانى كه) به بيرون راندن شما كمك كردند، و هر كس با آنها رابطه دوستى داشته باشد ستمگر است.» ( ممتحنه 8_9) ❕با توجه به شأن نزول هايى كه درباره اين دو آيه و آيات قبل از آن در سوره ممتحنه آمده است، و نيز با توجّه به قرائن موجود در خود آيات، كاملًا واضح است كه آيات ناظر به مشركان و بت پرستان است و آنها را به دو گروه تقسيم مى‏ كند ؛ ❕ گروهى كه با مسلمانان سر جنگ داشتند و مؤمنان را آزار مى‏ دادند و از هيچ گونه كارشكنى ابا نداشتند و گروهى كه حاضر به زندگى مسالمت ‏آميز با مسلمين بودند. در اين آيات از پيوند و دوستى و محبّت با گروه اوّل منع شده و نسبت به گروه دوّم اجازه داده شده است، و كسانى كه با گروه اوّل پيوند دوستى برقرار سازند جزء ظالمان شمرده شده، ولى دوستى كنندگان با گروه دوّم را جزء عدالت پيشگان. 📚پیام قرآن ج 10 ص 346 ❕بعضى از مفسّران در مورد اين آيه روايت كرده‏ اند كه همسر مطلّقه ابوبكر براى دخترش‏ اسماء هدايايى از مكّه آورد، و از آنجا كه مادرش هنوز جزء مشركان بود، اسماء از پذيرفتن آن اجتناب كرد و حتّى اجازه ورود را به مادرش نداد، آيه فوق نازل شد، و پيامبر به او دستور داد كه مادرش را بپذيرد و هديه‏ اش را قبول كند و او را احترام نمايد. 📚روح البیان ج 9 ص 481 ❕به هر حال از اين آيات يك اصل كلّى و عمومى در مورد چگونگى رابطه مسلمانان با غير مسلمانان استفاده مى ‏شود كه محدود به زمان و مكان خاصّى نيست، و آن اين كه مسلمين موظّف‏ اند كه در برابر هر فرد يا گروه و جمعيّت و هر كشورى كه موضع خصمانه با آنها نداشته باشد و بر ضدّ اسلام و مسلمين قيام نكند و دشمنان اسلام را يارى ندهد، راه مسالمت پيش گيرند، خواه از مشركان باشد يا اهل كتاب ، حتّى اگر جمعيّت يا كشورى در صف دشمنان باشند و تغيير موضع دهند مسلمانان بايد آنها را بپذيرند و با آنها دشمنى نكنند، و معيار، وضع فعلى آنها است. 👌شاهد دیگر بر این مساله کلام علی علیه السلام در فرمان معروف به مالك اشتر است که مى ‏فرمايد ؛ ❕ «قلب خود را نسبت به ملّت خويش، سرشار از رحمت و محبّت و لطف كن و همچون حيوان درّنده ‏اى مباش كه خوردن آنان را غنيمت بدانى؛ زيرا آنها دو گروه ‏اند یا برادر دينى تواند يا انسانى همانند تو»! 📚نهج البلاغه نامه 53 👌 تعبيرى از اين گوياتر و رساتر درباره همزيستى محبّت‏ آميز نسبت به غيرمسلمانان اعم از اهل کتاب یا مشرکین پيدا نمى‏ شود و با توجّه به اينكه على عليه السلام در اين فرمان اين محبّت و مدارا و رحمت و لطف را وظيفه رئيس حكومت اسلامى مى‏ شناسد، تكليف افراد يك جامعه در مقابل يكديگر كاملًا روشن مى‏ شود. 🔸ادامه👇 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸ادامه👇 ❕آیاتی هم که مورد استناد معاند قرار گرفت ، مربوط به مشركان پيمان شكنى است كه به دشمنى و مخالفت علنى با مسلمين برخاسته بودند ، شاهد این سخن آن است که در ادامه آیات مذکور ، حکم قتال با مشرکینی که پیمان شکنی نکردند و به مخالفت علنی و نبرد با مسلمین اقدام نکردند ، برداشته شده و تصریح شده است که حکم مذکور در مورد پیمان شکنان آنان است و می فرماید ؛ « چگونه براى مشركان پيمانى نزد خدا و رسول او خواهد بود (در حالى كه آنها همواره آماده شكستن پيمانشان هستند) مگر كسانى كه با آنها نزد مسجد الحرام پيمان بستيد (اين گروه كه پيمان خود را محترم شمردند) ما دام كه در برابر شما وفادار باشند شما نيز وفادارى كنيد كه خداوند پرهيزكاران را دوست دارد - چگونه (پيمانشان ارزش دارد) در حالى كه اگر بر شما غالب شوند نه ملاحظه خويشاوندى با شما را مى ‏كنند و نه پيمان را، شما را با زبان خود خشنود مى‏ كنند ولى دلهاى آنها ابا دارد و اكثر آنها نافرمانبردارند- آنها آيات خدا را به بهاى كمى فروختند و (مردم را) از راه او باز داشتند، آنها اعمال بدى انجام مى‏ دادند.- (نه تنها در باره شما) در باره هيچ فرد با ايمانى رعايت خويشاوندى و پيمان را نمى ‏كنند و آنها تجاوز كارانند. و اگر پيمانهاى خود را پس از عهد خويش بشكنند و آئين شما را مورد طعن قرار دهند با پيشوايان كفر پيكار كنيد چرا كه آنها پيمانى ندارند، شايد دست بردارند. - آيا با گروهى كه پيمانهاى خود را شكستند و تصميم به اخراج پيامبر گرفتند پيكار نمى‏ كنيد؟ در حالى كه آنها نخستين بار (پيكار با شما را) آغاز كردند آيا از آنها مى ‏ترسيد؟ با اينكه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسيد اگر مؤمن هستيد - با آنها پيكار كنيد كه خداوند آنان را به دست شما مجازات مى‏ كند و آنها را رسوا مى ‏سازد و سينه گروهى از مؤمنان را شفا مى‏بخشد (و بر قلب آنها مرهم مى ‏نهد) ( توبه 7 تا 14) ❕یا در آیه چهارم همان سوره توبه می فرماید ؛ « مگر كسانى از مشركان كه با آنها عهد بستيد و چيزى از آن فروگذار نكردند و احدى را بر ضد شما تقويت ننمودند، پيمان آنها را تا پايان مدتشان محترم بشمريد، زيرا خداوند پرهيزكاران را دوست دارد » ❕بنابراین مخاطب آیه پنجم سوره توبه ، آن مشرکین پیمان شکنی اند که پیمان خود را شکسته بودند و در صدد نابود سازی مسلمین بودند ، نه سایر مشرکینی که به عهد و پیمان خود پایبند بودند و از طریق مسالمت خارج نشده بودند و این که علامه طباطبایی از آیه مذکور مطلق نابود سازی شرک و مشرکین از صفحه زمین را برداشت کرده است ، چه مشرکینی که در حال نبرد با مسلمین اند و چه آنانی که مشغول نبرد نیستند ، چنین برداشتی صحیح نیست و با سایر آیات قرآن و روایات همخوانی ندارد و ایشان در این رابطه دچار اشتباه و خطای در برداشت شده اند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال لطفا با سند و مدرک بیان کنید که چه شد که ایرانیان مذهب تشیع رو انتخاب کردند 🗯پاسخ: ❗️برخی از اسباب تشیع در ایران: 1⃣ایرانیان تحت ستم در عراق: 🔷در جنگ قادسیه حدود چهار هزار نفر ایرانی از لشگر ایرانیان گسسته و به سپاه اسلام پیوستند.و اسلام را از صمیم دل قبول کردند به این شرط که پس از پایان جنگ هر کجا خواستند بروند و با هر قبیله ای که خواستند پیمان ببندند و مانند دیگر مسلمین سهمی از غنائم داشته باشند اما متاسفانه پس از پیروزی اسلام بر سپاه ایران تمام قرار داد ها زیر پا گذاشته شد و تحقیر انان اغاز گردید و ایرانیان به عنوان شهروند درجه دوم شناخته می شدند وبه عنوان موالی معروف گشتند. ❗️پست ترین و کم در آمد ترین کارها به انها واگذارمی شد 📚العقد الفرید،ج3 ص413 🗯خلیفه دوم در طواف شنید که دو نفر با هم به زبان فارسی صحبت می کنند گفت به زبان عربی صحبت کنید زیرا سخن گفتن به فارسی مروت را از بین می برد 📚الصراط المستقیم،ابن تیمیه،ص25 ❗️ولی انگاه که زمام خلافت بدست حضرت علی افتاد او به همگان یکسان نگریست .وقتی به ایشان اعتراض شد در پاسخ فرمود: « در کتاب خدا فرقی بین فرزندان اسماعیل و غیره نمی بینم» 📚الغارات،ص46 ❗️همین یکسان نگری مایه گرایش انان به علی و خاندان او گشت به ویژه انکه تحقیر موالی که در دوران امویان به اوج خود رسید و تاریخ تمام این تحقیر ها و بی عدالتی ها را به ثبت رسانده است 2⃣مهاجرت اشعریان یمنی به قم: ❗️فرزندان سعد بن مالک به نامهای عبدالله و احوص از شیعیان حضرت علی در یمن بودند.انان از ستم های امویان به ستوه امدند .انگاه که زید بن علی در سال 121 هجری قیام کرد ،احوص فرماندهی سپاه زید را بر عهده گرفت .چون سپاه زید مغلوب گشت او دستگیر شد و به زندان افتاد .پس از چند سال آزاد شد و با برادر خود عبدالله تصمیم گرفتند عراق را به قصد قم ترک کنند و همگی با خانواده های خود وارد قم شدند و از همان زمان قم مرکز تشیع در ایران شناخته شد .به تدریج بستگان انها که همگی از قبیله اشعری بودند به قم امدند و یک مرکز حدیثی و علمی و پایگاه شیعی را پدید اوردند .توضیح بیشتر را در تاریخ قم بخوانید 📚تاریخ قم ص247 📚رجال نجاشی شماره 196 3⃣مهاجرت امام رضا به خراسان: ❗️مهاجرت امام رضا یکی از علل گسترش تشیع در ایران گردید .استقبال با شکوه محدثان نیشابور از ایشان و درخواست استماع حدیث از آن حضرت نشانه عظمت اهل بیت در قلوب مردم خراسان بود .ورود آن حضرت به طوس و مناظرات وی با دانشمندان یهود و نصاری و محدثان اهل سنت و حتی با طبیعی ها و مادی ها سبب تفوق علمی آن حضرت بر دیگران شد 📚عیون الاخبار ج2 ص139 ❗️بدین ترتیب تشیع در منطقه خراسان گسترش یافت . 4⃣مهاجرت علویان به ایران: ❗️پس از مهاجرت امام هشتم و پذیرش ولایت عهد گروهی از علویان از نقاط مختلف حجاز و عراق به ایران مهاجرت کردند .مردم نیز به دلیل انکه فرزندان پیامبر هستند احترام خاصی برای انان قائل بودند .یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن پس از قیام شهید فخ با گروهی از کوفیان به دیلم امدند و هجرت او بدین منطقه سبب گسترش تشیع گشت .علاوه بر منطقه دیلم ،طبرستان و مازندران امروز نیز زیر نفوذ علویان بودند .نگاهی به جغرافیای ایران نشان می دهد که در غالب نقاط ایران امام زادگان پراکنده شدند که با گفتار و رفتار خود تشیع را تبلیغ می کردند .با ضعیف شدن خلافت عباسی در بغداد در قرن چهارم ال بویه حکومت خود را از شیراز تا بغداد گسترش داد و چون تمایلات شیعی داشتند دست شیعه را در تبلیغ باز گذاشتند و به تدریج نهال تشیع در اکثر نقاط ایران حتی سیستان و بلوچستان رشد کرد . ❗️در قرن هفتم مغولان با سرکوب خلافت عباسی قدرت را بدست گرفتند و یکی از نوادگان چنگیز به نام سلطان محمد خدا بنده تشیع را برگزید و مذهب شیعه از رسمیت برخوردار شد و هسته های شیعی در غالب نقاط ایران از شرق تا غرب رو به رشد نهاد ولی رسمیت مذهب تشیع و انزوای دیگر مذاهب در عصر صفویان از اغاز قرن دهم شروع شد 📚منابع جهت مطالعه و تحقیق: 1⃣راهنمای حقیقت،سبحانی،ص52 2⃣سیمای عقاید شیعه،سبحانی،ص43 3⃣الملل و النحل،سبحانی،ج6 ص127 4⃣شبهات غدیر،عصیری ج3 ص120 به بعد ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال ایا امر به معروف و نهی از منکر در جامعه با آزادی بشر منافات ندارد 🗯پاسخ: ❗️مقصود از امر به معروف و نهى از منكر كه دو ركن بزرگ اجتماعى اسلام به شمار مى روند، همان دعوت و راهنمايى افراد به كارهاى نيك و سودمند و بازداشتن آنان از كارهاى زشت و مبارزه با انواع انحراف هاى اجتماعى و اخلاقى است. ⁉️پيش از همه، بايد ديد كه آيا اجراى اين دو اصل در اجتماعى كه افراد آن معمولا همه با هم همبستگى كامل دارند و سرنوشت همه را يك چيز تشكيل مى دهد، به سود جامعه هست يا نه؟ ❗️هرگاه اجراى چنين اصلى به نفع اجتماع باشد، بايد در اين صورت به خاطر فوايد مهمّ آن از آزادى فردى كاست و آزادى افراد را در چهارچوب اين اصل محدود ساخت. شيوه زندگى انسان در اعصار كهن به شكل اجتماعات بسيار كوچكى در درون غارها و شكاف كوه ها و داخل جنگل ها بود و تقريباً همبستگى و تشريك مساعى و ارتباط و تعاون اجتماعى بر اجتماعات آنان حكومت نمى كرد. 🗯 در چنين زندگى كه سرنوشت افراد به يكديگر چندان بستگى ندارد، شايد مبارزه با فساد و جلوگيرى از انحراف ضرورى به نظر نرسد. 🔷ولى در شيوه زندگى دسته جمعى با سرنوشت مشترك، مبارزه با فساد و دعوت مردم به كارهاى نيك، يك وظيفه خطير اجتناب ناپذير است. ❗️زيرا در اين نوع زندگى، همه افراد يك اجتماع به صورت اعضاى يك خانواده در مى آيند و پيوند وحدت و ارتباط آن چنان در ميان آنان محكم و استوار مى گردد كه هيچ فردى نمى تواند براى خود حساب جداگانه اى باز كند و خود را از نتايج اعمال خوب و بد ديگران جدا فرض كند. 🗯در چنين اجتماعى تمام افراد، در سود و زيان اعمال يكديگر كاملا شريك و سهيم بوده و نتيجه عمل يك فرد دامنگير همه افراد مى شود. اين جاست كه هيچ فردى هرچه هم خود را دور از اجتماع تصوّر كند نمى تواند تماشاگر صحنه زندگى گردد و خود را از سود و زيان كارهاى افراد ديگر دور بدارد; روى همين پيوند و ارتباط است كه اگر بر اثر خلافكارى برخى، ضربه اقتصادى يا فرهنگى بر پيكر اجتماعى وارد شد، دود آن به چشم همه رفته و همه در برابر آن متأثّر خواهند شد. 🗯انحراف هاى اخلاقى، بسان بيمارى هاى واگيردارى است كه - خواه ناخواه - دامن ديگران را نيز مى گيرد; هرگاه ميكروب «التور» در نقطه اى پيدا شد، فوراً بايد مبارزه پيگيرى بر ضدّ آن آغاز نمود و ديگران را از معاشرت با آن بيمار بازداشت و در غير اين صوت، همه كشور و يا كشورها را فرا مى گيرد. ❗️همچنين، انحراف اخلاقى و اجتماعى و هر نوع آلودگى فكرى و روحى - بسان بيمارى جسمى - برق آسا در دل اجتماع رسوخ نموده و همه اجتماع را فرا مى گيرد. 🗯فرض كنيد يك نفر خانه خود را به صورت لانه فساد درآورَد و پاى افرادى «لااُبالى» به آن جا باز شود، آيا مى توان تصوّر نمود كه دختران و پسران آن نقطه كه هر روز شاهد رفت و آمد گروهى منحرف به آن لانه هستند مصون و پاك بمانند، يا اين كه آنان نيز به مقتضاى طغيان شهوت، به آن نقطه كشيده مى شوند و روز به روز دايره فساد گسترش پيدا كرده و بازار آن داغ تر مى گردد. 🗯اين جاست كه مى توان گفت اجراى پيگير اصل «مبارزه با انحراف هاى اخلاقى و اجتماعى» ضامن سعادت اجتماعى است كه افراد آن در كنار يكديگر زندگى مى كنند; و سكوت در برابر گناه و مفاسد، غلط و گناهى بزرگ است و هرگز نمى توان حساب فرد را از حساب جامعه جدا ساخت. در حقيقت يك فرد مبارز، از حقوقا خود و اجتماعى كه در آن زندگى مى كند دفاع مى نمايد و هرگز نبايد اصل آزادى افراد بهانه شود كه ما از اين وظيفه انسانى شانه خالى كنيم و بايد به اين نكته توجّه و ايمان داشته باشيم كه آزادى افراد تا آن جا محترم است كه سلب آزادى از ديگران نكند و مصالح جامعه را به خطر نيفكند. ❗️قرآن مجيد با واقع بين خاصّى كه از ويژگى هاى اينا كتاب آسمانى است به اين حقيقت اشاره كرده و مى فرمايد: «و از فتنه اى بپرهيزيد كه تنها به ستمكاران شما نمى رسد (بلكه همه را فراخواهد گرفت; چرا كه ديگران سكوت اختيار كردند)». 📚سوره انفال، آيه 25 ❗️عين اين سؤال را يكى از ياران پيامبر اكرم از حضرتش پرسيد، پيامبر در پاسخ او مثلى را مطرح كرد كه خلاصه آن اين است: «اجتماع ما بسان كشتى بزرگى است كه در آن كالاهاى تجارتى حمل شده و سرنشينانى نيز همراه دارد. هر فردى از سرنشينان در طىّ راه مختار و آزاد مى باشد، ولى او هرگز نمى تواند زير پوشش «آزادى فردى» بدنه كشتى و يا زير پاى خود را سوراخ كند و در مقام پاسخ بگويد: من نقطه اى از كشتى را مورد تصرّف قرار مى دهد كه زير پاى من قرار گرفته است، در صورتى كه چنين جوابى از اين فرد پذيرفته نيست; زيرا تنها سلامت خويشتن را به خطر نمى افكند، بلكه او با اين عمل سرنوشت همه سرنشينان و كالاهاى تجارتى را به خاطر افكنده و همه را به سوى نابودى و نيستى سوق مى دهد. جامعه ما نيز بسان كشتى است; افراد جامعه سرنشينان اين كشتى مى باشند; آنان در ضرر و نفع يكديگر شريك و سهيمند و هرگز ن
مى توان حساب فرد را از اجتماع جدا نمود.» 📚نهج الفصاحه ص836 🗯روش اسلام درباره محترم شمردن آزادى هاى فردى با روش مكتب هاى امروز جهان يك تفاوت حقيقى دارد، در جهان امروز آزادى تا آن جا محترم است كه از ناحيه فرد، ضررى متوجّه اجتماع نگردد و منافع ديگران به خطر نيفتد هرچند به ضرر خود آن شخص تمام گردد و بر سعادت او لطمه جبران ناپذير وارد سازد. ولى در اسلام آزادى فردى تا آن جا محترم است كه مزاحم ديگران نباشد و سقوط و آلودگى اجتماع را فراهم نسازد; همچنين به سعادت خودش نيز لطمه اى وارد نكند و كارى انجام ندهد كه موجب بدبختى او گردد. ❗️مثلا در جهان امروز گرايش به بت پرستى و پرستش انواع موجودات رايج و آزاد است و جهان غرب در پوشش آزادى فردى اين عمل را تخطئه نمى كند، ولى اسلام چنين عملى را كه مايه انحطاط فرد و سقوط پرستش كننده است سخت تخطئه كرده و با فشار هرچه بيشتر مانع از انجام چنين اعمالى مى گردد 🗯امر به معروف و دعوت مردم به كارهاى نيك و بازداشتن آنان از كارهاى زشت، داراى درجات و مراتبى است. آنچه مربوط به توده مردم است اين است كه با زبان نرم و بيان دلنشين برادران دينى خود را پند و اندرز دهند و آنان را از عواقب بد گناه باز دارند و اگر احتمال تأثير دهند حتّى مى تواند روابط دوستانه خود را با آنان قطع كنند. ❗️اين نوع مبارزه با فساد و نظارت عمومى هرگز ايجاد هرج و مرج نمى كند، امّا درجات بالاتر از اين (مانند اجراى مجازات و كيفرها و حدود الهى درباره افراد گناهكار) بايد زير نظر حكومت اسلامى و مانند زمان پيامبر انجام گيرد و هيچ فرد عادى حق ندارد در اجراى نظارت عمومى خودسرانه اقدام نمايد. 📚منابع جهت مطالعه و تحقیق: 1⃣تفسیر نمونه ج3 ص37 2⃣وسائل الشیعه ج16 ص117 باب1 3⃣بحار الانوار ج97 ص68 باب1 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔سئوال: آيا اين درست است كه دختر يزدگرد همسر امام حسين بوده است؟ استاد بهرام مشيرى: خير اين يكى از دروغهاى آخوندى و جعل تاريخ براى محبوب جلوه دادن حسين و اعراب جنايتكار ميباشد استاد مشيرى در ادامه با استناد به تاريخ زندگى يزدگرد سوم و زمان مرگ او خط بطلانى ميكشد به اين ادعاى مضحك آخوندهاى شياد. : آخوندها با جعل تاريخ و چسباندن يك بانوى ايرانى به ائمه متجاوز عرب، ميخواهند براى آنها در ميان ايرانيان محبوبيت كسب كنند، غافل ازينكه همين دروغها باعث شد مردم بدنبال حقيقت بروند و دريابند كه اين ادعاها دروغهاى مضكك عده اى شياد بى اصل و نسب است ❗️ 💠💠 ❕محبت ما به امام حسین علیه السلام نه به خاطر ازدواج ایشان با شهربانو ، بلکه به خاطر آن است که ایشان از جانب خداوند امام واجب الاطاعه هستند و محبتشان ، اجر رسالت پیامبر گرامی است. 👌و این که شهربانو دختر یزگرد پادشاه ایرانی ، همسر امام حسین علیه السلام است ، تقریبا از مسائل مسلم حدیثی و تاریخی است . ❕شیخ کلینی و دیگران نقل می کنند که امام باقر علیه السلام فرمود ؛ «هنگامى كه دختر يزدگِرد را بر عُمَر، وارد كردند، دوشيزگان مدينه براى تماشايش آمدند و مسجد [پيامبر ص‏] از نور ورودش روشن شد. چون عمر بر او نگريست، [آن بانو] صورت خود را پوشاند و گفت: اف به روزگار هرمز باد! عمر گفت:" آيا به من دشنام مى‏ دهد؟" و قصد [تنبيه‏] او را كرد. امير مؤمنان، على عليه السلام، به او فرمود:" تو چنين حقّى ندارى. او را در گزينش مردى از مسلمانان، آزاد بگذار .... آن دختر آمد ... ( و امام حسین را انتخاب کرد ) ...امير مؤمنان، سپس به حسين عليه السلام فرمود ؛ اى ابو عبد اللّه! همانا او برايت بهترينِ زمينيان را به دنيا مى ‏آورد . او على بن الحسين (امام زين العابدين عليه السلام) را به دنيا آورد. از اين رو، به على بن الحسين عليه السلام، فرزند دو سلسله برگزيده مى‏ گفتند: برگزيده عرب، هاشم، و برگزيده غير عرب، فارْس». و حكايت شده كه ابو الأسود دُئَلى در اين باره، سروده است:و بى گمان، پسرى ميان كسرا و هاشم‏ گرامى‏ ترين كسى است كه حِرزها را بر گردنش آويخته ‏اند. » 📚الكافي ، ج 1 ص 467 ح 1، بصائر الدرجات: ص 335 ح 8 _ بحار الأنوار: ج 46 ص 9 ح 20 _ نثر الدرّ: ج 1 ص 339 والمناقب لابن شهر آشوب: ج 4 ص 167 _ دلائل الامامه ص 194 _ العدد القویه ص 56 _ اثباه الوصیه ص 181 _ الخرائج ج 2 ص 750 ❕زمخشری و دیگران از علمای اهلسنت نقل می کنند ؛ « عمر، نزد دختران يزدگرد پسر شهريار پسر خسرو كه به اسارت در آمده بودند، آمد و خواست آنها را بفروشد؛ ولى على عليه السلام فرمود: «دخترانِ پادشاهان، فروخته نمى‏ شوند؛ امّا آنها را قيمت‏ گذارى كنيد». پس امام عليه السلام قيمت آنها را پرداخت و آنها را ميان حسين بن على عليه السلام و محمّدبن ابى بكر و عبد اللّه بن عمر، تقسيم نمود (آنها را به ازدواج اينان در آورد) و آنان، سه نفر را به دنيا آوردند ( على بن الحسين (امام زين العابدين) عليه السلام، قاسم بن محمّد بن ابى بكر و سالم بن عبد اللّه » 📚ربيع الأبرار: ج 3 ص 19، البداية والنهاية: ج 9 ص 104، حياة الحيوان: ج 1 ص 127 الكامل للمبرّد: ج 2 ص 645 _ سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 386 ❕در نقل دیگر می خوانیم ؛ « مادر على بن الحسين ... دختر يزدگرد است كه حسين ، او را بر گرفت و امير مؤمنان على عليه السلام، به او فرمود: «او را بگير كه به زودى، سَرور عرب و عجم، و سَرور دنيا و آخرت را برايت به دنيا مى‏ آورد». 📚محاضرات الادباء: ج 1 ص 347 _ عيون المعجزات: ص 67 ❕و در کتاب لباب الأنساب در بيان فرزندان امام حسين عليه السلام آمده است ؛ « زينب كه در كودكى درگذشت و مادرش، شهربانو دختر يزدگرد بود و امّ كلثوم كه در كودكى در گذشت و مادر او نيز شهربانو، دختر يزدگرد بود » 📚لباب الأنساب: ج 1 ص 350. ❕و در نقل دیگر می خوانیم ؛ « آنچه ما بر آن اعتماد مى‏ كنيم و مى ‏گوييم، اين است كه: او شاهْ‏زنان، دختر خسرو يزدْگِرد است كه در فتح مدائن (تيسفون)، اسير شد و عمر، او را به حسين عليه السلام بخشيد و بسيار بافضيلت بود و پسرش بسيار به او نيكى مى‏ كرد. » 📚المجدي ص 93، عمدة الطالب: ص 192 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕کسانی که در مورد تاریخ ایران بحث کرده اند نیز به ماجرای یزگرد و دخترش شهربانو و ازدواج او با امام حسین ع اشاره کرده اند . 👌در کتاب ایران در زمان ساسانیان ، کرستین سن ، پس از آن که شرح کشته شدن یزگرد در هنگام حمله ایرانیان را می دهد ، در مورد فرزندان یزگرد، می نویسد ؛ « دو پسر ، وهرام و پيروز و سه دختر ادرگ و شهربانو ، و مردآوند » 📚ايران در زمان ساسانيان، ص 659 ❕در کتاب تاریخ ایران ، اثر سرپرسی سایکس می خوانیم ؛ « شهربانو دختر يزدگرد به حياله نكاح حسين بن على درآمد » 📚تاريخ ايران، ج‏1، ص 754 ❕در کتاب تاریخ نگارستان اثر قاضی غفاری متوفای 975 قمری می خوانیم ؛ « امام چهارم است پدرش حسين ع مادرش شهربانو بنت يزدجرد شهريار و پادشاه ايران ‏ » 📚تاريخ نگارستان، متن، ص: 14 ❕در کتاب فرهنگ جامع تاریخ ایران ، اثر عباس قدیانی می خوانیم ؛ « شهربانو ، نيمه نخست قرن اول هجرى. دختر يزدگرد سوم ساسانى (632- 651 م.) و همسر امام حسين (ع). راجع به نام و زندگى و وفات او روايات متفاوتى وجود دارد كه به طور اجمال خواهد آمد. اما به اتفاق منابع تاريخى، وى يكى از سه دختر يزدگرد سوم بود كه پس از شكست سپاه ساسانى از سپاه اسلام و فرار و قتل يزدگرد سوم به اسارت سپاه اسلام درآمد » 📚فرهنگ جامع تاريخ ايران، ج‏2، ص 533 ❕در نقل دیگر می خوانیم ؛ « او را به لقب زين العابدين خواندندى، و كنيت ابا محمّد و ابا الحسين، و ابا بكر نيز روايت كرده ‏اند. و مادرش را شهربانو نام بود، دختر يزدگرد شهريار » 📚مجمل التواريخ و القصص، نجم‏ الدين سيف‏ آبادى، ص 353 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔امامزاده ها از کجا آمدند؟ امامزاده به کسانی اطلاق میشود که از نسل امامان شیعه باشند... در زمان یورش اعراب به ایران آنها به مناطق زیادی حمله کردن و نواحی گسترده ای از ایران را ویران کردند و به خاک و خون کشیدند، بخصوص در نواحی گیلان و مازندران ایرانیان مقاومت جانانه ای کردند... جنگ تا مدت زیادی ادامه داشت تا قسمت های ماورا النهر و خراسان که در این بین از هر دو طرف کشته می شدند... جالب اینجاست هرگاه از لشگر اعراب فرمانده یا فرماندهانی کشته میشدن اعراب برای آن ها مقبره ای میساختن و طبق رسوم اعراب جاهلیت آن مکان را مقدس میشمردن و بعد از فتح منطقه به ایرانیان تحمیل میکردند و چون به اسم اسلام وارد خاک ایران شده بودن این قبور را قبور اصحابه ی رسول الله تفهیم میکردن و ایرانیان را مجبور میکردند که این قبور را مورد عزت و احترام قرار بدهند! دقیقا از این زمان بنیان امامزاده و امامزاده سازی در ایران شروع شد... 📚 منابع: -تاریخ اجتماعی ایران -تاریخ پس از اسلام نوشته استاد مشکور -تاریخ طبری 💠💠 👌متن فوق سراسر جعلی و ساخته ذهن نویسنده است و استناد به کتب مذکور هم دروغین و جریانی که بر می شمارد ، هیچ گونه مستند تاریخی ندارد . ❕یکی از علل نشر سادات و امامزادگان در ایران ، مهاجرت اشعریان یمنی به قم بوده است ، در گذشته پیرامون مهاجرت آنان بحث مفصلی داشتیم. 👌فرزندان سعد بن مالك به نامهاى عبداللّه و احوص، از شيعيان على (عليه السَّلام) در يمن بودند. آنان از ستم هاى امويان به ستوه آمدند. آنگاه كه زيد بن على در سال 121 هجرى قيام كرد، احوص، فرماندهى سپاه زيد را برعهده گرفت. چون سپاه زيد مغلوب گشت، او دستگير شد و به زندان افتاد. پس از چند سال آزاد شد و با برادر خود عبداللّه تصميم گرفتند عراق را به قصد قم ترك كنند و همگى با خانواده هاى خود وارد قم شدند و از همان زمان، قم به عنوان مركز تشيع در ايران شناخته شد. به تدريج بستگان آنان كه همگى از قبيله اشعرى بودند، به قم آمدند و يك مركز حديثى و علمى و پايگاه شيعى را پديد آوردند . از آن پس علویان تحت ستم بنی امیه و بنی العباس مهاجرت به ایران و قم را سرلوحه برنامه خود کردند و همان شد که به تدریج سادات در ایران گسترش یافتند . ❕در کتاب تاریخ تشیع در ایران می خوانیم ؛ « فشارهاى سياسى در دورۀ اموى و بيش از آن در عصر عباسى، علويان و در دايره‌اى وسيع‌تر «طالبيان» را به خروج اجبارى به سمت شرق اسلامى و نقاط‍‌ دوردست وادار مى‌كرد. شهرهاى مختلفى در ايران از شمال تا جنوب، مأواى آنها شده بود. در اين ميان، بنا به دلايل ويژه‌اى، چند شهر بيشترين تعداد مهاجر طالبى را در خود پذيرفته بود. شهر قم، يكى از اين شهرها بود و چنان‌كه در روايتى از امام صادق آمده، آن شهر به عنوان «مأواى فاطميان» ياد شده است . طبعا چنين شهرى با اعتقادات شيعى، به راحتى از اين افراد استقبال مى‌نمود. از خود امام صادق نيز نقل شده بود كه قم، ملجا و پناهگاه شيعيان ماست. به گفته خوانسارى، تنها دو شهر است كه بيشتر از همه جا مدفن اولاد ائمه است: يكى، شهر رى و ديگرى، قم. هرچند در ساير بلاد نيز از جمله شيراز، اصفهان و كاشان، مقبره‌هاى فراوانى به چشم مى‌خورد. ❕محمد بن حسن قمى در شمار مفاخر اشعريان قم نوشته است ؛ ديگر از مفاخر اشعريان آنك ايشان طالبيه را جاى و مقام دادند چون به قم رسيدند و ضيعت‌ها و مال‌هاى بسيار بديشان بخشيدند؛ بعد از آنك خلفا ايشان را طلب مى‌كردند و از وجه تقيّه ايشان را به ظاهر نمى‌ديدند .بايد مهاجرات علويان و طالبيان به اين شهر را هم‌زمان با آمدن اشعرى‌ها در اواخر قرن اول يا اوائل قرن دوم بدانيم. در حال حاضر شمار زيادى مقبره، منسوب به امامزادگان در اين شهر وجود دارد . 📚تاریخ تشیع در ایران ، ص 190 _ روضات الجنان ج 4 ص 212 _ تاریخ قم ص 279 _ ❕شرحى مفصّل از ساداتى كه به قم عزيمت كردند و خاندان‌هايى از نسل آنان شكل گرفت، در تاريخ قم آمده است. در آنجا فهرستى از ساداتى كه از نقاط‍‌ مختلف همانند كوفه يا طبرستان به اين شهر هجرت كردند، آمده است. 📚تاریخ قم ص 226 👌بسيارى از بزرگان سادات كه به قم عزيمت مى‌كردند، پس از مدتى راهى رى و كاشان مى‌شدند. در مواردى هم فرزندان آنها، دست به چنين مهاجرت‌هايى مى‌زدند. 📚تاریخ قم ص 210 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕عبد الجليل دربارۀ برخى مكان‌هايى كه فرزندان بلا واسطۀ ائمّۀ اطهار در آنها مدفون بوده‌اند، مى‌نويسد ؛ «اهل رى به زيارت حضرت عبد العظيم شوند و به زيارت ابو عبد اللّه الابيض و به زيارت السيّد حمزة الموسوى... و اهل قم به زيارت فاطمه بنت موسى بن جعفر كه ملوك و امراء عالم، حنيفى و شفعوى به زيارت آن تربت تقرّب نمايند و اهل كاشان به زيارت على بن محمد الباقر كه مدفون است به باركرسب با چندان حجّت و برهان كه آنجا ظاهر شده است و اهل آوه به زيارت فضل و سليمان شوند، فرزندان موسى بن جعفر الكاظم ، و به زيارت اوجان كه عبد اللّه موسى مدفون است. اهل قزوين، سنّى و شيعه به تقرّب زيارت ابو عبد اللّه الحسين بن الرضا شوند». 📚نقض ص 558 ❕نقل اين نمونه‌ها، به دليل تعلق آنها به قرن دوم و اوائل قرن سوم هجرى است، دوره‌اى كه سادات به‌طور دسته جمعى به ايران، به‌ويژه مناطق شيعه‌نشينى چون كاشان مهاجرت مى‌كرده‌اند.در كاشان شمار زيادى امامزاده منسوب به فرزندان امام كاظم وجود دارد كه گرچه بى‌واسطگى آنها با امام محل ترديد تواند بود، اما بى‌شبهه، نبايد نسب آنها با امام فاصلۀ چندانى داشته باشد. مى‌دانيم كه كاشان و قم از مهم‌ترين مراكز مهاجرت سادات به ايران بوده است. 📚تاریخ تشیع در ایران ص 216 ❕همینطور ، پس از مهاجرت امام هشتم و پذيرش ولايت عهد، گروهى از علويان از نقاط مختلف حجاز و عراق به ايران مهاجرت كردند. مردم نيز به دليل اين كه آنها فرزندان پيامبرند، احترام خاصى براى آنان قائل بودند. يحيى بن عبداللّه بن حسن بن حسن، پس از قيام حسين بن على (شهيد فخ) و شكست او با گروهى از كوفيان به ديلم آمد و هجرت او به اين نقطه سبب گسترش تشيع گشت. علاوه بر منطقه ديلم، طبرستان و مازندران امروز نيز مدتها زير نفوذ علويان قرار داشت و غالباً تشيع زيدى بر آنجا حاكم بود. نگاهى به جغرافياى ايران نشان مى دهد كه در غالب نقاط اين كشور امامزاده هايى به چشم مى خورد كه غالباً فرزندان ائمه اهل بيت (عليهم السَّلام) هستند كه در ايران پراكنده شدند و با گفتار و رفتار خود، تشيع را تبليغ مى كردند. به عنوان مثال در طبرستان 76، در رى 66 و در قم 23 امامزاده وجود دارد كه حاكى از وسائل گسترش تشيع در ايران است. 📚براى آگاهى از علويان مدفون در طبرستان و ديلمان و گيلان به كتاب «اخبار ائمة الزيدية فى طبرستان وديلمان وجيلان» رجوع کنید . ❕زمانى كه امام رضا ع به ايران آمدند، گروه‌هاى فراوانى از سادات راهى ايران شدند. تسامح مأمون در برابر علويان در برابر سخت‌گيرى پدر و اجدادش نسبت به سادات، در رشد و سربلندى علويان، تأثير بسزايى داشت. او گرچه با قيام‌هاى آنها به شدّت برخورد كرد، اما در حالت عادى به علت اعتقادى كه به برترى على بر ساير خلفا از خود نشان مى‌داد، نسبت به علويان احترام زيادى مى‌گذاشت. بااين‌حال در اين اواخر سياست او نيز نسبت به علويان كه به هر روى حكومت عباسيان را تهديد مى‌كردند، عوض شده بود.يكى از نمونه‌هاى شاخص مهاجرت در اين دوره، آمدن حضرت فاطمۀ معصومه به ايران، رسيدن ايشان به قم و بيمارى و مدفون شدن آن حضرت در اين شهر است. روشن است كه ايشان در پى آمدن امام رضا راهى ايران شده‌اند. 📚تاریخ تشیع در ایران ص 235 _ قصران، ج 1، ص 172 ❕ظهير الدين مرعشى نيز مى‌نويسد ؛ « سادات از آوازه ولايت و عهدنامۀ مأمون كه بر حضرت امامت پناهى داده بود، روى بدين طرف نهادند و او را بيست و يك برادر ديگر بودند. اين مجموع برادران و بنو اعمام از سادات حسينى و حسنى به ولايت رى و عراق رسيدند. » 📚تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، ص 227 ❕در کتاب تاريخ ايران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاريه ، ص 127 نیز می خوانیم ؛ « از مسلمين تنها كسانى كه توانستند در اين ناحيه ( دیلم ) نفوذ كنند سادات علوى بودند كه در خلافت متوكّل و مستعين بعلت آزار اين دو خليفه بكليه علويان بكوهستانهاى طبرستان و ديلم پناه جستند و چنانكه در فصل راجع بدعاة علوى طبرستان ديديم اين طايفه پس از مدّتى اقامت در آن حدود موفّق بجمع پيروان و يارانى كثير شدند و اسلام بدست ايشان در خاك ديلم انتشار يافت. » 👌ایرانیان به خاطر ارادتی که به خاندان و فرزندان اهلبیت علیهه السلام داشتند ، از علویان مهاجر تحت ستم خلفای جور ، استقبال می کردند و پس از وفاتشان بر قبر آنان مقبره ای فراهم می کردند و آنان را زیارت می کردند ، چرا که از پیامبر گرامی شنیده بودند که فرمود ؛ « من در روز قیامت شافع اصنافی هستم که اگر چه تمام گناهان اهل دنیا را به دوش بکشند ، باز مشمول شفاعت من می شوند ؛ مردی که ذریه من را یاری کند و مردی که مالش را در هنگام تنگدستی ذریه ام به آنان بدهد و مردی که ذریه من را با زبان و قلب دوست داشته باشد و مردی که در قضای حوایج ذریه ام سعی و تلاش کند » 📚الکافی ج 4 ص 60
🤔 ❔با توجه به این که تمام برای رسالتشان از مردم اجر و مردی طلب نکردند چگونه پیامبر اسلام مودت اهل بیتش را به عنوان اجر رسالتش درخواست کردند ❗️❗️ 💠💠 👌 می فرماید ؛ « بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن » 🔶 23 ❕احمد بن حنبل نقل می کند زمانی که این آیه نازل شد مردم سوال کردند شما که مودت و محبت آنها بر ما واجب است چه کسانی هستند ❕ 👌پیامبر پاسخ دادند ؛ « علی و فاطمه و دو پسر آنها » 📚 ص218 📚 ج6 ص7 📚 ج3 ص402 👌در سوره از زبان پنج تن از پیامبران بزرگ مطرح می شود که آنان برای رسالتشان هیچ اجر و مزدی حتی دوستی را نیز طلب نکردند و می گفتند؛ « من برای این هیچ اجر و مزدی از شما نمی طلبم اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است » 🔶 109-127-145-164-180 ❓چرا این پیامبران اجر و مزدی طلب نمی کنند اما پیامبر گرامی می کند با این که مقام پیامبر اسلام از همگان والاتر است ❕ 👌برای روشن شدن پاسخ باید دو آیه دیگر را نیز در کنار آیه قرار دهیم . 🔶در آیه 47 سبا می خوانیم ؛ « ( ای پیامبر اسلام ) بگو هر اجر و پاداشی از شما خواسته ام ( مودت ) برای خود شما است ، اجر من تنها بر خداوند است ، و او به همه چیز گواه است » 👌این آیه شریفه ابهام را برطرف می کند و معلوم می کند که پیامبر اسلام هم همچون سایر هیچ اجر و مزدی برای خویش از مردم نخواسته است ، و مساله مودت قربی در حقیقت به خاطر خود مردم مطرح شده است . 👌و در آیه 57 فرقان که در حقیقت مفسر آیه سوره سبا است چگونگی فایده مودت را برای مردم روشن می کند و می فرماید ؛ « بگو من در برابر رسالت هیچ گونه پاداشی از شما نمی طلبم مگر کسی که بخواهد راهی به سوی برگزیند ( این پاداش من است )» ❕از کنار هم گذاشتن این آیات روشن می شود که پیامبر گرامی نیز برای خودش اجر و مزدی طلب نکرده است و اگر مودت اهل بیت را به عنوان رسالت مطرح کرده است باز هم سود آن به خود مردم باز می گردد به این صورت که مودت و محبت اهل بیت ، کلید اطاعت و پیروی از آنان است و با اطاعت و پیروی از اهل بیت ، راه به سوی خداوند هموار می شود و انسانها به تکامل و سعادت می رسند . ❕به این ترتیب آیه مودت ادامه خط پیامبر به وسیله رهبران الهی و جانشینان معصومش را ترسیم می کند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در آیه 54 سوره می‌گوید: «و زمانى را که موسى به قوم خود گفت: اى قوم من شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم کردید! پس توبه کنید و به سوى خالق خود باز گردید و خود را [یکدیگر را] به قتل برسانید! این کار، براى شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است سپس خداوند توبه شما را پذیرفت؛ زیرا که او توبه‌پذیر و رحیم است» ❔چرا خداوند برای پذیرش بنی اسرائیل از آنان خواست یکدیگر را بکشند ❗️آیا این درخواست خشونت آمیز بود ❕❕ 💠💠 🌺در چنین آمده است ؛ 👌 شکی نیست که پرستش سامری، کار کوچکی نبود، ملتی که بعد از مشاهده آنهمه آیات خدا و معجزات پیامبر بزرگشان موسی علیه السلام همه را فراموش کنند و با یک غیبت کوتاه پیامبرشان به کلی اصل اساسی توحید و آئین خدا را زیر پا گذارده بت پرست شوند. 🗯اگر این موضوع برای همیشه از آنها ریشه کن نشود وضع خطرناکی به وجود خواهد آمد، و بعد از هر فرصتی مخصوصا بعد از مرگ موسی ممکن است تمام آیات دعوت او از میان برود، و آئین او به کلی به خطر افتد در اینجا باید شدت عمل به خرج داده شود، و هرگز تنها با پشیمانی و اجرای صیغه توبه بر زبان نباید قناعت گردد، لذا فرمان شدیدی از طرف خداوند، صادر شد که در تمام طول تاریخ پیامبران مثل و مانند ندارد، و آن اینکه ضمن دستور توبه و بازگشت به توحید، فرمان دست جمعی گروه کثیری از گنهکاران بدست خودشان صادر شد. 👌این فرمان به نحو خاصی می بایست اجرا شود یعنی خود آنها باید به دست گیرند و اقدام به قتل یکدیگر کنند که هم کشته شدنش عذاب است و هم کشتن دوستان و آشنایان . ❗️طبق نقل بعضی از روایات دستور داد در یک شب تاریک تمام کسانی که گوساله پرستی کرده بودند غسل کنند و کفن بپوشند و صف کشیده شمشیر در میان یکدیگر نهند. ❔ممکن است چنین تصور شود که این توبه چرا با این خشونت انجام گیرد؟ آیا ممکن نبود خداوند توبه آنها را بدون این قبول فرماید؟. 🔶پاسخ به این سؤال از سخنان بالا روشن می شود، زیرا مساله از اصل توحید و گرایش به بت پرستی مساله ساده ای نبود که به این آسانی قابل گذشت باشد، آنهم بعد از مشاهده آنهمه معجزات روشن و نعمتهای بزرگ خدا. 💠در حقیقت همه اصول ادیان را می توان در توحید و یگانه پرستی خلاصه کرد، تزلزل این اصل معادل است با از میان رفتن تمام مبانی دین، اگر مساله گوساله پرستی ساده تلقی می شد، شاید سنتی برای آیندگان می گشت، بخصوص اینکه بنی اسرائیل به شهادت تاریخ مردمی پر لجاجت و بهانه جو بودند، لذا باید چنان گوشمالی به آنها داده شود که خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقی بماند و کسی هرگز بعد از آن به فکر بت پرستی نیفتد، و شاید جمله ذلکم خیر لکم عند بارئکم (این کشتار نزد برای شما بهتر است ) اشاره به همین معنی باشد. 📚 ج1 ص253 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤔 ❔این که مرسوم است وقتی میت می میرد تا چند روز صاحبان به مردم نهار و شام می دهند و از آنها پذیرایی می کنند ریشه در دارد ❕❕ 💠💠 👌آنچه در روایات بیان شده است آن است که مستحب است تا سه روز پس از وفات میت ، برای خانواده او غذا فرستاده شود و غذا خوردن نزد آنان و ناپسند شمرده شده است. 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « زمانی که جعفر بن ابی طالب کشته شد ، پیامبر فاطمه را امر کرد که برای خانواده او تهیه کند و تا سه روز برایشان فرستد و از اینجا فرستادن طعام تا سه روز برای خانواده دیده سنت شده است » 📚 ج3 ص217 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « مستحب است که برای صاحبان تا سه روز از روز وفات غذا فرستاده شود » 📚 ج3 ص217 🗯امام علیه السلام فرمود ؛ « غذا خوردن در منزل صاحبان عزا از اعمال است و سنت آن است که برای صاحبان عزا غذا فرستاده شود » 📚 ج1 ص184 🗯بنابراین آنچه امروزه مرسوم است که تا چندین روز نزد صاحبان عزا ، خورده می شود و آنان را به زحمت می اندازند و اصطلاحا « » می کنند خلاف تعالیم اسلامی است . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔پرسشی ذهنم را درگیر کرده است . حضرت موسی و هارون هر دو پیامبر و معصوم بودند ، وقتی موسی دید بنی اسرائیل در غیابش بت پرست شده اند آمد با هارون گلاویز شد و به او خشم کرد ❗️هارون که کوتاهی نکرده بود چرا موسی با او این گونه رفتار کرد ❕❕ 💠پاسخ💠 👌موسى علیه السلام براى دريافت تورات و قوانين و احكام آيين خود مأمور شد كه به ميقات برود و در غياب خود، هارون را جانشين خود قرار داد ولى قوم موسى در غياب وى گوساله طلايى را پرستش كردند، وقتى موسى به ميان قوم خود آمد، و جريان را ديد به قدرى خشمگين شد كه «الواح» را انداخت و سر برادر خود را گرفت به سوى خود كشيد چنان كه مى فرمايد: «آنگاه كه موسى خشمگين به سوى قوم خود بازگشت، گفت: پس از من بد جانشينانى براى من بوديد: آيا در فرمان پروردگار خود عجله نموديد؟ الواح را انداخت و سر برادر را گرفت و به سوى خود كشيد». 🔶اعراف 150 ❕و از آيه سوره طه استفاده مى شود كه سر و ريش برادر خود را گرفت، چنان كه قرآن از زبان هارون مى فرمايد: «فرزند مادرم! ريش و سر مرا مگير» 🔶طه 94 ❔اكنون سؤال مى شود كه آيا اين دو مطلب (افكندن تورات و گلاويز شدن او با هارون) با مقام عصمت پيامبران سازگار است❕❕ 🗯توجه به چند نکته لازم است ؛ 1⃣هنگامى كه موسى عليه السلام به ميقات پروردگار خود مى رفت، برادر خود را جانشين خود قرار داد و به او چنين سفارش كرد: «جانشين من در م يان قوم من باش و اصلاح كن و از مفسدان مباش» 🔶اعراف142 2⃣هارون علاوه بر داشتن مقام نبوّت به سفارش موسى كاملاً عمل كرد و وقتى قوم وى خواستند گوساله طلايى را بپرستند رو به آنان كرد وگفت؛ «اى قوم من ، شما به وسيله اين گوساله مورد آزمايش قرار گرفتيد پروردگار شما «رحمان» است، از من پيروى كنيد! امر مرا اطاعت نماييد». 🔷طه 90 👌البته همان طور كه لحن آيه حاكى است وى تا آنجا كه شرايط اجازه مى داد انجام وظيفه كرد، اگر شدت عمل به خرج نداد براى اين است كه خواست در غياب موسى، ميان آنان تفرقه اى ايجاد نكند چنانكه مى فرمايد: «اگر شدت عمل به خرج ندادم از آن ترسيدم كه بگويى چرا ميان بنى اسرائيل دو دستگى ايجاد كردى و سفارش مرا رعايت نكردى؟». 🔶طه94 3⃣موسى در ميقات از طريق وحى الهى از انحراف بنى اسرائيل آگاه شد، و خداوند به او اعلام فرمود كه: «ما قوم تو را در غياب تو آزموديم وسامرى آنان را گمراه كرد». 🔷طه 85 4⃣ موسى از شنيدن اين خبر سخت اندوهگين شد و زحمات چندين ساله خود را در آستانه فنا و نابودى ديد، وقتى به ميان قوم خود آمد، آتش خشم او از وضع اسفناكى كه حاكى از زحمات ونادانى قوم او بود، شعله ور گشت، از اين جهت رو به قوم خود كرد وگفت: «چه بد جانشينانى در غياب من، براى من بوديد آيا در فرمان پروردگار شتاب كرديد؟». ❕و در سوره طه اين حقيقت را به صورت ديگر بيان مى كند و آن اينكه به آنان گفت؛ «آيا پروردگار شما وعده نيكى به شما نداد، آيا عهد او طولانى شد؟». 🔶طه86 5⃣در اين شرايط خشم و ناراحتى درون خود را از اين وضع اسفناك به دو صورت اظهار كرد: 🔶الف. الواح تورات را به دور افكند. 🔷ب. خطاب به هارون نیز چنین گفت ؛ «چه باعث شد وقتى ديدى آنان گمراه شدند از من پيروى نكردى؟ آيا با فرمان من مخالفت ورزيدى؟». 🔶طه 92-93 ❔اكنون بايد ديد چرا پيامبر عظيم الشأنى مانند موسى (عليه السلام)اين دو واكنش را از خود نشان داد؟ در اينجا مى توان چنين گفت: 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇👇
❗️🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 💠شكى نيست كه عمل بنى اسرائيل از نظر وقاحت و زشتى خارج از حد و اندازه بوده و هرگز صحيح نبود كه موسى بن عمران در اين مورد، ملايمت و نرمش به خرج بدهد و اگر چه بنى اسرائيل به عمق خطا و زشتى كار خود پى نمى بردند ولى پيامبر خدا متوجه بود كه چه حادثه بس خطرناكى رخ داده كه اگر واكنشى حاد و عكس العملى تند از خود نشان ندهد، چه بسا ممكن است قوم او به اين آسانى از كردار زشت خود دست برندارند ويا در صورت دست برداشتن و بازگشت به توحيد، باز اثر سوء آن در اعماق ذهن آنان باقى بماند. 🗯از اين جهت وقتى با قوم خود روبرو شد، ووضع بس اسفبار و ناراحت كننده آنها را مشاهده كرد بسان كسى واكنش نشان داد كه در محيط كار و قلمرو اداره خود، كار نامطلوبى را ببيند چنين كسى نخست، نزديك ترين فرد را كه سرپرستى آنجا را برعهده دارد مورد مؤاخذه قرار مى دهد; زيرا او را از خود، و خود را از او مى داند آنگاه كه برائت و پيراستگى او ثابت شد، به دنبال عوامل و مسبب هاى ديگر مى رود تا ريشه هاى فساد را به دست آورد و در قطع آن بكوشد. 👌موسى نيز نخست سراغ «هارون» رفت و او را مورد بازجويى قرار داد و اگر او را رها مى كرد، وبه اصطلاح «يقه» ديگرى را مى گرفت، كار او اصولى و صحيح شمرده نمى شد. 🔶ولى علت اينكه الواح را به دور انداخت و سر وريش هارون را گرفت و به سوى خود كشيد، اين كار، كاملاً جنبه تربيتى داشت تا از اين راه ملت لجوج به عمق خطاى كار خود و يا به زشتى كردار خود پى ببرند تا هر چه زودتر صحنه را عوض كنند، و از گوساله پرستى به خداپرستى بازگردند. ❕مشاهده اينكه موسى الواح را به دور انداخت (الواحى كه براى دريافت آن چهل روز در ميقات به سر برده بود) و با برادر اين گونه گلاويز شد، سبب مى شود كه ديگران حساب كار خود را بكنند و دگرگونى عميقى در روح وروان آنان پديد آيد و عملاً عمق خطاى خود را درك نمايند. 📚منشور جاوید ج4 ص185 👌 در حقیقت این واکنش از یکسو روشنگر حال درونی موسی علیه السلام و التهاب و بی قراری و ناراحتی شدید او در برابر بت پرستی و انحراف آنها بود، و از سوی دیگر وسیله مؤثری برای تکان دادن مغزهای خفته بنی اسرائیل و توجه دادن آنها به زشتی فوق العاده اعمالشان. ❕بنابراین اگر فرضا انداختن الواح تورات در اینجا زنندگی داشته باشد و حمله به سوی برادر کار صحیحی به نظر نرسد. اما با توجه به این حقیقت که بدون ابزار این واکنش شدید، و عکس العمل پرهیجان، هیچگاه بنی اسرائیل به اهمیت و عمق خطای خویش پی نمی بردند و ممکن بود آثار بت پرستی در اعماق ذهنشان باقی بماند، این کار نه تنها نکوهیده نبود بلکه واجب و لازم محسوب می گردید. 🗯و از اینجا روشن می شود که ما هیچ نیازی به توجیهاتی که بعضی از مفسران برای سازش دادن واکنش موسی (علیه السلام) با مقام عصمت انبیاء ذکر کرده اند نمی بینیم. 🔷زیرا می توان گفت در اینجا موسی (علیه السلام) به قدری ناراحت شد که در هیچ لحظه از تاریخ بنی اسرائیل چنین ناراحتی و خشم شدیدی برای او رخ نداد، چون خود را در برابر بدترین صحنه ها یعنی انحراف از خداپرستی به سوی گوساله پرستی می دید و تمام آثار را در خطر مشاهده می کرد. 🔶بنابراین انداختن الواح و مؤاخذه شدید برادر در چنین لحظه ای کاملا طبیعی بود. 🔶این واکنش شدید و اظهار خشم اثر تربیتی فوق العاده ای در بنی اسرائیل گذارد، و صحنه را به کلی منقلب ساخت، در حالی که اگر موسی (علیه السلام) می خواست با کلمات نرم و ملایم آنها را اندرز دهد شاید کمتر سخنان او را می پذیرفتند. 📚تفسیر نمونه ج6 ص377 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔آیا راست است که در قرآن آمده است که پیر زنان لزومی ندارد که حجاب بگیرند ❗️امروز پیرزنی را دیدم که بدون روسری آمده بود بیرون او را توصیه به حجاب کردم گفت در قرآن آمده است ❕❕ 💠پاسخ💠 👌قرآن می فرماید ؛ « زنان از کار افتاده ای که امید به ازدواج ندارند ، گناهی بر آنها نیست که لباسهای خود را بر زمین بگذارند به شرط اینکه در برابر مردم خود آرایی نکنند ، و اگر خود را بپوشانند برای آنها بهتر است » 🔶نور 60 👌این آیه زنان پیر و سالخورده را از رعایت حجاب استثناء می کند و در واقع این استثناء دو شرط دارد ؛ 1⃣به سن و سالی برسند که معمولا امیدی به ازدواج ندارند و جاذبه جنسی را از دست داده باشند . 2⃣در حال برداشتن حجاب خود را زینت نکنند . ❕روشن است که با این دو قید مفاسد کشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت ، و به همین دلیل اسلام این حکم را از آنان برداشته است . 🗯البته منظور آیه برهنه شدن و بیرون آوردن تمام لباس ها نیست بلکه تنها کنار گذاشتن لباس های رویین که در برخی روایات تعبیر به چادر و روسری شده است جایز است . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « منظور روسری و چادر است ، در برابر هرکس که باشد اما خود آرایی و زینت نکند » 📚الکافی ج5 ص522 👌البته چنان که در پایان آیه مذکور نیز آمده است ، این یک حکم الزامی نیست بلکه اگر آنها نیز مانند زنان دیگر پوشش را رعایت کنند ، ترجیح دارد زیرا به هر حال احتمال لغزش هر چند به صورت نادر در مورد این گونه افراد نیز است . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁