eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.4هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔پرسش ❓چراخداوند در قرآن در سوره ی حدید می فرماید :« انزلنا الحدید » ( آهن را نازل کردیم)❕ ❓مگر آهن از آسمان نازل شده است؟ 💠پاسخ💠 🔷خداوند می فرماید: « آهن را نازل کردیم که در آن قوت شدیدی است و منافعی برای مردم دارد» 🔶حدید25 ❗️بعضی تصور کرده اند که تعبیر « انزلنا » نشان می دهد که آهن از کرات دیگر به زمین آمده است ولی حق این است که ؛ 💠 نزول همیشه به معنی نزول مکانی یعنی از بالا به پایین آمدن نیست بلکه گاهی به معنای نزول مقامی است . ❗️مثلا هر گاه نعمتی از شخص بزرگی به زیر دستان می رسد از آن تعبیر به « نزول » می شود به همین جهت در قرآن این کلمه در مورد نعمت های خداوند به کار رفته است اعم از آنهایی که از آسمان نازل می شود مانند باران و یا در زمین پرورش پیدا می کند مانند حیوانات چنان که می فرماید: « برای شما هشت زوج از چهار پایان نازل کرد» 🔶زمر 6 🗯معلوم است که چهار پایان از آسمان فرود نیامده اند بنابراین انزلنا در این گونه موارد به معنای نزول مقامی است یعنی نعمتی که از یک مقام برتر به مقام پایین تر داده می شود. 🔷ویا می فرماید: « ای فرزندان آدم لباسی برای شما فرو فرستادیم که اندام شما را می پوشاند» 🔶اعراف26 🗯تعبیر به انزال در این گونه موارد اشاره به مواهبی است که از مقام بالایی به مقامات پایین تر داده می شود و از آنجا که خزائن همه چیز نزد خدا است و او است که آهن را برای منافع گوناگونش آفریده تعبیر به انزال شده است چنان که حضرت علی فرمود: « منظور از نازل کردن آهن ، خلقت آن است» 📚الاحتجاج ج1 ص250 📚بحار الانوار ج90 ص114 ❗️بنابراین تعبیر نزول در این استعمالات نزول مقامی است و در استعمالات روزانه نیز زیاد به کار می رود و مثلا می گوییم از طرف بالا چنین دستوری صادر شده است . ❕از آنجا که نعمتهای پرودگار از طرف مقام والای ربوبیت به بندگان ارزانی شده تعبیر به نزول در آن کاملا قابل درک است . 📚تفسیر نمونه ج6 ص134 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓یکی دیگر از دروغ های خدای مسلمین در قرآن در سوره طه 124 بیان شده که خدای محمد می گوید هرکس از یاد من روی گرداند معیشت تنگی خواهد داشت . ❔من کافر به خدا و پیامبر هستم در حالی که هیچ چیزی هم در زندگی م کم ندارم .کشورهای کمونیست و بی خدا زیادند و مردمشانش هم بهترین زندگی ها رو دارن آیا این آیه دلیل دیگری بر بطلان قرآن و اسلام نیست❗️❗️ 💠پاسخ💠 🔶خداوند می فرماید: « هر کس از یاد من روی گردان شود زندگی تنگ ( وسختی ) خواهد داشت » 🔷طه124 ❕در تفسیر نمونه در توضیح آیه چنین آمده است؛ 🔶گاه می شود درهای زندگی به روی انسان به کلی بسته می شود و دست به هر کاری میزند با درهای بسته روبه رو می گردد، و گاهی به عکس به هر جا روی می آورد خود را در برابر درهای گشوده میبیند، مقدمات هر کار فراهم است و بنبست و گرهی در برابر او نیست، از این حال تعبیر به وسعت زندگی و یا به ضیق یا تنگی معیشت تعبیر می شود . ❗️منظور از معیشت ضنک و سخت که در آیات بالا آمد نیز همین است . 🔷گاهی تنگی معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمی دارد، ای بسا پول و در آمدش هنگفت است، ولی بخل و حرص و آز زندگی را بر او تنگ می کند نه تنها میل ندارد در خانه اش باز باشد و دیگران از زندگی او استفاده کنند، بلکه گوئی نمی خواهد آن را به روی خویش بگشاید، به فرموده علی علیه السلام همچون فقیران زندگی می کند و همانند اغنیاء و ثروتمندان حساب پس می دهد. 📚بحار الانوار ج69 ص119 ❓راستی چرا انسان گرفتار این تنگناها می شود، قرآن می گوید: عامل اصلیش اعراض از یاد حق است . 🔷یاد خدا مایه آرامش جان، و تقوا و شهامت است و فراموش کردن او مایه اضطراب و ترس و نگرانی است . ❕هنگامی که انسان مسئولیتهایش را به دنبال فراموش کردن یاد خدا به فراموشی بسپارد، غرق در شهوات و حرص و طمع می گردد، پیدا است، که نصیب او معیشت ضنک خواهد بود، نه قناعتی که جان او را پر کند، نه توجه به معنویت که به او غنای روحی دهد، و نه اخلاقی که او را در برابر طغیان شهوات باز دارد. ❕اصولا تنگی زندگی بیشتر به خاطر کمبودهای معنوی و نبودن غنای روحی است، به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود، و وابستگی بیش از حد به جهان ماده است، و آنکس ‍ که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانیها در امان است . 🔷البته تا اینجا سخن از فرد بود، هنگامی که به جامعه هائی که از یاد خدا روی گردانده اند وارد شویم، مساله از این وحشتناکتر خواهد بود، جوامعی که علی رغم پیشرفت شگفت انگیز صنعت و علیرغم فراهم بودن همه وسائل زندگی در اضطراب و نگرانی شدید بسر میبرند، در تنگنای عجیبی گرفتارند و خود را محبوس و زندانی می بینند. 🔷همه از هم میترسند، هیچکس به دیگری اعتماد نمی کند، رابطه ها و پیوندها همه بر محور منافع شخصی است، بار تسلیحات سنگین به خاطر ترس از جنگ بیشترین امکانات اقتصادی آنها را در کام خود فرو برده، و پشتهایشان زیر این بار سنگین خم شده است . 🔶زندانها مملو از جنایتکاران است و در هر ساعت و دقیقه طبق آمارهای رسمیشان، قتلها و جنایتهای هولناکی رخ می دهد، آلودگی به مواد مخدر و فحشاء آنها را برده و اسیر ساخته است، در محیط خانوادههاشان نه نور محبتی است، و نه پیوند عاطفی نشاط بخشی، آری این است زندگی سخت و معیشت ضنک آنها است . ❕رئیس جمهور اسبق آمریکا نیکسون در نخستین نطق ریاست جمهوریش به این واقعیت اعتراف کرد و گفت : «ما گرداگرد خویش ‍ زندگانیهای تو خالی میبینیم، در آرزوی ارضاء شدن هستیم، ولی هرگز ارضاء نمی شویم» 🔷یکی دیگر از مردان معروف آنها که نقش او در جامعه به اصطلاح شادی آفریدن برای همه بود، می گوید: «من می بینم انسانیت در کوچه تاریکی میدود که در انتهای آن جز نگرانی مطلق نیست » 📚معمای هستی صفحه 50-51 💠جالب اینکه در روایات اسلامی میخوانیم که از امام صادق علیه السلام پرسیدند منظور از آیه من اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا چیست ؟ 🔷فرمود: اعراض از ولایت امیر مؤمنان علیه السلام است 📚نورالثقلین جلد 3 صفحه 405 🔷آری آنکس که الگوی خود را از زندگی علی بگیرد همان ابرمردی که تمام دنیا در نظرش از یک برگ درخت کم ارزشتر بود آنچنان به خدا دل ببندد که جهان در نظرش کوچک گردد، او هر کس ‍ باشد، زندگی گشاده و وسیعی خواهد داشت، اما آنها که این الگوها را فراموش کنند در هر شرائط گرفتار معیشت ضنک هستند. 📚تفسیر نمونه ج13 ص327 🌺پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓علت این که نمیشود در نماز به خانم ها اقتدا کرد چیست❕❕ 💠پاسخ💠 ❗️در روایات بیان شده است که امامت زن برای جماعت مردان جایز نمی باشد . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « زنان اجازه امامت کردن بر مردان را ندارند» 📚مستدرک الوسائل ج6 ص468 🔶حضرت علی علیه السلام فرمود: « زنان حق امامت جمعه و امامت جماعت را ندارند» 📚الفقیه ج4 ص364 ❕و در روایات دیگر آمده است که زنان تنها می توانند بر جماعت زنان امامت کنند و به عنوان امام جماعت آنان قرار گیرند . 📚وسائل الشیعه ج8 ص333 باب20 🔴چنان که بارها گفته ایم ، تمام احکام و دستورات الهی دارای حکمت و فلسفه خاصی می باشد اگر چه ما به تمام جوانب آن آگاهی نداشته باشیم . ✏️ امام صادق علیه السلام فرمود: « از آنجایی که می دانیم خداوند حکیم است تصدیق می کنیم که تمام افعال و دستوراتش از روی حکمت است اگر چه فلسفه آن برای ما مشخص نباشد» 📚بحار الانوار ج52 ص91 ✍️شاید بتوان در مورد فلسفه این حکم چنین گفت: 👌رعایت حضور قلب و توجه به خداوند در نماز از جمله شروط لازمی است که سبب بالا رفتن نماز و مقبول الهی واقع شدن آن می گردد. 📚وسائل الشیعه ج5 ص476 باب7 👌و هر آنچه سبب شود که انسان در نماز توجه لازم را به خدا نداشته باشد مکروه و ناپسند شمرده شده است . 📚وسائل الشیعه ج5 ص459 باب1 ❕ اگر زن در نماز جماعت مردان امام باشد به طور طبیعی اندام زنان در پیش روی مردان و صدای آنان تحریک کننده است و نماز را که ذکر و یاد خدا و خلوت نمودن با او و مبارزه با شیاطین است از حقیقت و واقعیت خود منحرف می کند و این با روح عبادت و پرستش و کرنش خداوند سازگار نمی باشد . 📚جواهر الکلام ج13 ص337 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓در قرآن می گوید ما همه چیز را زوج آفریدیم اما کرم خاکی و موجودات تک سلولی ، تک جنسی هستند آیا در این جا قرآن با علم متناقض نیست❕❕ 💠پاسخ💠 🔷زوج در اصل معنای لغوی خود به هر دو موجودی که قرین یکدیگر و یا ضد یکدیگر باشند اطلاق می شود لذا به دو اتاق مشابه یک خانه و یا دو لنگه درب و یا دو همکار و یا شب و روز و یا تلخ و شیرین و زن و شوهر به همه این ها زوج گفته می شود . 📚معج الوسیط ، ماده زوج 📚تفسیر نمونه ج18 ص376 ❕قرآن در آیاتی تصریح به وجود قانون زوجیت در عالم گیاهان کرده است . 🔷می فرماید: « از آسمان آبی نازل کردیم و به وسیله آن در روی زمین از ازواج گوناگونی از گیاهان پر ارزش رویانیدیم» 🔶لقمان10 ❕همین مضمون در آیه 7 شعراء و 7 ق نیز آمده است. 🔶ما می توانیم زوجیت را در مورد گیاهان به معنای معروفش که اختلاط نر و ماده می باشد بگیریم . ❕در گذشته انسانها کم و بیش فهمیده بودند که بعضی از گیاهان دارای نوع نر و ماده هستند و برای بارور ساختن گیاهان از طریق تلقیح استفاده می کردند این مساله در مورد درختان نخل کاملا شناخته شده بود ولی نخستین بار « لینه » دانشمند و گیاهشناس معروف سوئدی در اواسط قرن 18 میلادی موفق به کشف این واقعیت شد که مساله زوجیت در دنیای گیاهان تقریبا یک قانون عمومی است و گیاهان نیز همانند غالب حیوانات از طریق آمیزش نطفه نر و ماده بارور می شوند و سپس میوه می دهند . 📚تفسیر نمونه ج15 ص191 💠قرآن در آیات دیگری بحث زوجیت عمومی در میان تمام موجودات را مطرح می کند. ✍️در آیه49 سوره ذاریات مى خوانیم: «و از هر چیز یک جفت آفریدیم (و اینها همه براى آن است که) شاید متذکّر شوید» 🔶در آیه36 سوره یس مى فرماید: «منزّه است کسى که تمام زوج ها را آفرید، از آنچه زمین مى رویاند، و از خودشان، و از آنچه نمى دانند» 👌 این آیه به وضوح بیشترى گستردگى زوجیت را در گیاهان و انسان ها و اشیایى که از محدوده علم بشر بیرون است بیان مى کند. . 🔶با توجه به معنای لغوی ماده « زوج » که به معنای دو موجود قرین یکدیگر است امروزه ما تفسیردقیق ترى براى این دو آیه مى یابیم؛ ❗️ تحقیقات علمى این حقیت را به خوبى اثبات کرده که تمام موجودات جهان ماده از اجزاى بسیار کوچکى به نام اتم تشکیل شده، و این اجزاء که در گذشته به عنوان موجود نشکن (اجزاء لاتَتَجَزى) شناخته شده بود و به همین دلیل نام اتم (به معناى نشکن) براى آن انتخاب کرده بودند؛ با سر پنجه علم و دانش بشر، شکسته شده و انرژى اتمى و صنایع مربوط به آن از اینجا نشات گرفت. 👌هنگامى که اتم را شکافتند آن را مرکب از اجزایى که عمدتاً« الکترون ها» ( ذرات گردنده اتم که داراى بار منفى الکتریسیته هستند ) و« پروتون ها » (هسته اتم که داراى بار الکتریسته مثبت است ) یافتند؛ ✍️و به این ترتیب معناى دقیق ترى از زوجیت در تمام ذرات عالم هستى، یعنى وجود دو شی نر و ماده مثبت و منفى، فاعل و قابل به دست آمد که هیچ استثنایى نیز براى آن وجود ندارد .این را نیز می دانیم که دو جسم با دو بار الکتریسته ناهمنام مثبت و منفی یکدیگر را جذب می کنند .آیا جاذبه و کششی که میان دو جسم یا دو نوع بار الکتریکی وجود دارد شباهت کاملی با جاذبه جنسی که میان دو زوج وجود دارد نیست؟ بدیهی است وجود اجزای دیگری در اتم ضرری به آنچه گفتیم نمی زند. 🔷حضرت علی علیه السلام فرمود: « خداوند در میان قوای متخاصم جهان الفت ایجاد کرده و در میان قوای نزدیک جدایی افکنده است» 📚الکافی ج1 ص139 🔴پیام قرآن ج8 ص182 🗯کرم خاکی و موجودات تک سلولی که به گفته شما خارج از قانون زوجیت قلمداد می شوند بر اساس این معنایی که ما از زوجیت به معنای مقرونیت بیان کردیم داخل در قانون زوجیت عمومی هستند که قرآن بیان می کند و گفته قرآن پرده از قاعده علمی برداشته است که قرن ها بعد مورد کشف واقع شده است . 📚قرآن و آخرین پیامبر ، ص166 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔نگاه کردن به زنان و دختران روستای از زبان امام معصوم شیعه ❗️ عَنْ عَبَّادِ بْنِ صُهَيْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: لاَ بَأْسَ بِالنَّظَرِ إِلَى رُءُوسِ أَهْلِ اَلتِّهَامَةِ وَ اَلْأَعْرَابِ وَ أَهْلِ اَلسَّوَادِ وَ اَلْعُلُوجِ لِأَنَّهُمْ إِذَا نُهُوا لاَ يَنْتَهُونَ قَالَ وَ اَلْمَجْنُونَةِ وَ اَلْمَغْلُوبَةِ عَلَى عَقْلِهَا وَ لاَ بَأْسَ بِالنَّظَرِ إِلَى شَعْرِهَا وَ جَسَدِهَا مَا لَمْ يَتَعَمَّدْ ذَلِكَ. ترجمه فارسی.... عبّاد بن صهيب گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى‌فرمود: نگاه كردن به موهاى زنان «تهامه»، زنان باديه‌نشين و زنان بى‌دينان مانعى ندارد، زيرا آنان در صورتى كه نهى شوند، نمى‌پذيرند. حضرتش فرمود: زن ديوانه و زن بى‌عقل و سفيه نيز همين حكم را دارند كه نگاه كردن به موها و بدن آنان مانعى ندارد، در صورتى كه تماشاى عمدى نباشد. الکافي ج ۵، ص ۵۲۴ این روایت از صحیح میباشد از فیلتر مجلسی عبور کرده. می‌گوید 👈الحديث الأول : موثق نام کتاب : مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 20 صفحه : 353 این روایت در حالی از امام معصوم نقل میشه که خدای متعال در سوره مبارکه نور آیه ۳۰ می‌فرماید قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ﴿30﴾ (ای پیامبر!) به مردان مؤمن بگو چشمهای خود را (از نگاه به نا محرم) فرو گیرند، و شرمگاهشان را حفظ کنند، این (کار) برای آنها پاکیزه تر است، بی گمان خداوند به آنچه انجام می دهند؛ آگاه است ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه مورد انتقاد وهابی قرار گرفته است ، این روایت کافی شریف است که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « مواجه شدن با زنان كوهستانى و زنان باديه‏ نشين و زنان دهاتى كه موى سر را نمى ‏پوشانند مانعى ندارد، زيرا آنان موى سر خود را نمى‏ پوشانند گرچه به آنان تكليف شود. زنان ديوانه و زنان بى‏ خرد و مبهوت نيز همين حكم را دارند مواجه شدن با آنان و به موها و بدن آنان نگريستن مانعى ندارد، درصورتى ‏كه تماشاى عمدى نباشد » 📚الکافی ج 5 ص 524 ❕مطابق نقل دیگری فرمود ؛ « اشكالى ندارد كه به سرهاى اهل تهامه و اعراب و كوه‏نشينان از اهل ذمّه نگاه نمود زيرا ايشان را اگر نهى كنند اطاعت نمى ‏كنند و نيز حضرت فرمودند ؛ اشكالى ندارد كه به موها و جسد زنان مغلوبه نگاه نمودن به شرطى كه عمدا نباشد » 📚علل الشرایع ج 2 ص 565 ❕روشن است که جواز مذکور در صورتی است که نگاه کردن عمدی و از روی لذت و شهوت نباشد ؛ 📚العروه الوثقی ج 5 ص 493 ❕چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « نگاه کردن ( از روی لذت ) تیری از تیرهای شیطان است و مسموم است و چه بسیار نگاه هایی که حسرت طولانی مدت را در پی دارد » 📚الکافی ج5 ص559 👌و فرمود ؛ « زنای چشم نگاه حرام و از روی شهوت است و زنای لب بوسه حرام است و زنای دست لمس نامحرم است » 📚همان مدرک ❕بنابراین ، جواز نگاه در صورتی است که عمدی و از روی لذت و شهوت نباشد ، فلسفه این جواز هم ، همان نفی عسر و حرج در معاشرت اجتماعی با این گونه زنان ، است ، زیرا این گونه زنان ، عادت به رعایت حجاب ندارند و در صورت امر به حجاب هم ، مطابق امر ، عمل نمی کنند ، ممنوعیت اطلاقی نگاه به آنان ، برای مردانی که در معاشرت و داد و ستد با آنها هستند ، سختی ها و مشقت هایی را ایجاد می کند ، برای نفی این سختی و عسر و حرج ، اجازه نگاه غیر عمدی و بدون لذت به آنان داده شده است ؛ 📚جواهر الکلام ج 29 ص 69 ❕بنابراین روایات مذکور ، حکم عام آیه شریفه ، در ممنوعیت نگاه به نامحرم را تقیید می زند که در این مورد ، نگاه بدون شهوت و بدون لذت به نامحرم اشکالی ندارد . 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❔حال چند سوال از وهابی شبهه افکن داریم ؛ 1⃣شما که مدعی هستند بر اساس آیه شریفه ، مطلقا نگاه به نامحرم ممنوع است ، چگونه است که معتقدید نگاه کردن به مو و بدن زنی که انسان قصد ازدواج با او را دارد ، جهت آشنایی بیشتر جایز است تا جایی که ابن قدامه می گوید ؛ « لا نعلم بين أهل العلم خلافا في إباحة النظر إلى المرأة لمن أراد نكاحها » « در میان اهل علم هیچ اختلافی در اباحه و جواز نگاه کردن به زنی که قصد ازدواج با او است ، نمی باشد » 📚مغنی ابن قدامه ج 7 ص 453 ❕بخاری نیز روایاتی نقل می کند که پیامبر گرامی ، به زیبایی های زنانی که قصد ازدواج با آنان را داشت ، نگاه می کرد ؛ 📚صحیح بخاری ، ج 8 ص 151 « باب النظر الی المراه قبل التزویج » ❕ابوداود نیز در نقلی از پیامبر گرامی می آورد که فرمود ؛ « زمانی که یکی از شما قصد ازدواج با زنی را دارد ، اگر توانست به آن زن و ( زیبایی هایی که ) انگیزه می شود برای ازدواج با آن زن ، نگاه کند ...» 📚سنن ابی داود ، ج 2 ص 890 2⃣پرسش دوم ما این است که طبق نظر شما ، عبدالله بن عمر ، از بزرگان و با تقوا ترین ، اصحاب پیامبر گرامی بوده است ، تا جایی که مسلم از پیامبر نقل می کند که در مورد عبدالله بن عمر می گفت ؛ « او مردی صالح است » 📚صحیح مسلم ج 4 ص 1927 ❕مصحح ، یعنی آقای عبدالباقی ، در پاورقی می نویسد ؛ « او صالح است یعنی حدود الهی را اجرا می کند و حقوق بندگان را نیز ایفاء می کند » 📚همان ❕یا ابن عبدالبر در مورد عبدالله بن عمر می نویسد ؛ « او اهل ورع و علم بود و بسیار مقید به پیروی از سنت پیامبر بود و در فتوا دادن ، شدیدا احتیاط می کرد » 📚الاستیعاب ج 3 ص 951 ❕حال همین عبدالله بن عمر ، وقتی می خواست کنیز نامحرمی را بخرد ، مطابق نقل بیهقی ؛ « ساق پای او را برهنه می کرد و دستش را بین دو سینه و بر روی باسن او می گذاشت » 📚السنن الکبری ج 5 ص 329 _ المصنف ، صنعانی ، ج 7 ص 287 _ کنزالعمال ج 4 ص 143 ❕آلبانی تصریح می کند که سند روایت ، صحیح است ؛ 📚ارواء الغلیل ج 6 ص 210 ❕چگونه عبدالله بن عمر بر خلاف حکم قرآن ، کنیزانی را که هنوز مالک نشده است ، برهنه می کند و به آنان نگاه می کند و آنان را لمس می کند ، و این عمل را سنت پیامبر می داند ❗️ ❔چرا شما به روایت کافی شریف اشکال می کنید ، در حالی که روایات شنیع کتب خودتان را مورد مطالعه قرار نمی دهید ❗️ 3⃣چگونه به عمر اشکال نمی کنید که زنان مردم را با تازیانه برهنه می کرد و به آنان نظر می کرد ❗️چنان که نقل می کنید ؛ « چون خالد بن وليد مرد ، زنها در خانه ميمونه جمع شدند و شروع كردند به گريه كردن ، عمر آمد و شروع کرد ، به زدن آنها با شلّاقش ، روسرى يكى از آنها افتاد، گفتند اى رهبر مسلمين روسرى او افتاد و موهایش برهنه شد ، گفت ول كنيد او را كه برايش احترامى نيست » 📚کنزالعمال ج 15 ص 730 ❕شبیه همین ماجرا را صنعانی نقل می کند که ؛ « عمر زنی را که برای مرده اش نوحه سرایی می کرد ، با تازیانه زد که موهایش برهنه شد ، به او گفتند ای امیر مومنان ، موهایش برهنه شد ، عمر گفت اشکالی ندارد ،زیرا حرمتی برای او نیست » 📚المصنف ، صنعانی ، ج 3 ص 557 4⃣و شنیع تر از همه ، نقل می کنید که پیامبر در بغل زنان نامحرم قرار می گرفت و آنان موهای پیامبر را می بستند ، چنان که انس بن مالک می گوید ؛ « هرگاه رسول خدا به قبا می رفت ، نزد ام حرام دختر ملحان ، همسر عباده بن صامت می رفت و او از پیامبر پذیرایی می کرد ، در یکی از روزها که پیامبر آنجا رفت ، پس از پذیرایی ، آن زن مشغول بافتن موهای پیامبر شد ، پیامبر همانجا خوابید ، سپس خنده کنان از خواب برخاست » 📚صحیح بخاری ج 5 ص 39 _ موطا مالک ، ج 3 ص 661 _ سنن ترمذی ج 3 ص 576 ❔چگونه است که پیامبر شما بدون رعایت مسائل محرم و نامحرم ، حاضر میشود که زن بیگانه موهای او را ببافد ❗️آیا این روایات جعلی ، خلاف قرآن و اهانت به شخصیت پیامبر گرامی نمی باشد که در روایات به اصطلاح صحیح شما آمده است ❗️ ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا اسلام دین توحش است؟ بی هیچ سخنی شما را به خواندن آیه ۵ سوره‌ی توبه و تفسیر آن از علامه طباطبایی دعوت می‌کنیم: ▪️توبه-آیه۵ ترجمه: و چون ماههاى حرام به سرآمد، آنگاه مشركان را هرجا كه يافتيد بكشيد و به اسارت بگيريدشان و محاصره‏شان كنيد و همه جا در كمينشان بنشينيد، آنگاه اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات پرداختند، آزادشان بگذاريد كه خداوند آمرزگار مهربان است‏ ▪️تفسیر آیه‌ی ۵ توبه (آیه‌ سیف) در قرآن: جمله «فَاقْتُلُوا الْمُشرِکِینَ حَیْث وَجَدتُّمُوهُمْ» نشان دهنده برائت و بیزارى از مشرکین است و مى خواهد احترام را از جانهاى کفار برداشته و خونهایشان را هدر سازد...و تشریع این حکم براى این بوده که کفار را در معرض فنا و انقراض قرار داده و به تدریج صفحه زمین را از لوث وجودشان پاک کند، و مردم را از خطرهاى معاشرت و مخالطت با آنان نجات دهد ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که بارها گفته ایم ، جهاد در اسلام دفاعی است ، بعنی جنگ و نبرد تنها با کسانی است که به مخالفت علنی بر ضد مسلمین برخیزند و به آنها حمله کنند و با فراهم کردن زمینه ها ، قصد نابودی مسلمین را داشته باشند ، جهاد تنها با چنین کسانی است ، چنان که امام صادق علیه السلام به لزوم جهاد با دشمنان حربی تصریح کردند و فرمودند ؛ « جهاد با عدو و دشمن بر جمیع امت فرض و واجب است به نحوی که اگر جهاد را ترک کنند ، گرفتار عذاب می شوند » 📚الکافی ج 5 ص 9 ❕اما کسانی که بر علیه مسلمین نبرد و دسیسه ای نمی کنند ، اسلام دستور به حسن معاشرت با آنها را می دهد ، چنان که می فرماید ؛ «خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در امر دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند، نهى نمى ‏كند چرا كه خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد . تنها شما را از دوستى و رابطه با كسانى نهى مى ‏كند؛ كه در امر دين با شما پيكار كردند و شما را از خانه هايتان بيرون راندند، (و كسانى كه) به بيرون راندن شما كمك كردند، و هر كس با آنها رابطه دوستى داشته باشد ستمگر است.» ( ممتحنه 8_9) ❕با توجه به شأن نزول هايى كه درباره اين دو آيه و آيات قبل از آن در سوره ممتحنه آمده است، و نيز با توجّه به قرائن موجود در خود آيات، كاملًا واضح است كه آيات ناظر به مشركان و بت پرستان است و آنها را به دو گروه تقسيم مى‏ كند ؛ ❕ گروهى كه با مسلمانان سر جنگ داشتند و مؤمنان را آزار مى‏ دادند و از هيچ گونه كارشكنى ابا نداشتند و گروهى كه حاضر به زندگى مسالمت ‏آميز با مسلمين بودند. در اين آيات از پيوند و دوستى و محبّت با گروه اوّل منع شده و نسبت به گروه دوّم اجازه داده شده است، و كسانى كه با گروه اوّل پيوند دوستى برقرار سازند جزء ظالمان شمرده شده، ولى دوستى كنندگان با گروه دوّم را جزء عدالت پيشگان. 📚پیام قرآن ج 10 ص 346 ❕بعضى از مفسّران در مورد اين آيه روايت كرده‏ اند كه همسر مطلّقه ابوبكر براى دخترش‏ اسماء هدايايى از مكّه آورد، و از آنجا كه مادرش هنوز جزء مشركان بود، اسماء از پذيرفتن آن اجتناب كرد و حتّى اجازه ورود را به مادرش نداد، آيه فوق نازل شد، و پيامبر به او دستور داد كه مادرش را بپذيرد و هديه‏ اش را قبول كند و او را احترام نمايد. 📚روح البیان ج 9 ص 481 ❕به هر حال از اين آيات يك اصل كلّى و عمومى در مورد چگونگى رابطه مسلمانان با غير مسلمانان استفاده مى ‏شود كه محدود به زمان و مكان خاصّى نيست، و آن اين كه مسلمين موظّف‏ اند كه در برابر هر فرد يا گروه و جمعيّت و هر كشورى كه موضع خصمانه با آنها نداشته باشد و بر ضدّ اسلام و مسلمين قيام نكند و دشمنان اسلام را يارى ندهد، راه مسالمت پيش گيرند، خواه از مشركان باشد يا اهل كتاب ، حتّى اگر جمعيّت يا كشورى در صف دشمنان باشند و تغيير موضع دهند مسلمانان بايد آنها را بپذيرند و با آنها دشمنى نكنند، و معيار، وضع فعلى آنها است. 👌شاهد دیگر بر این مساله کلام علی علیه السلام در فرمان معروف به مالك اشتر است که مى ‏فرمايد ؛ ❕ «قلب خود را نسبت به ملّت خويش، سرشار از رحمت و محبّت و لطف كن و همچون حيوان درّنده ‏اى مباش كه خوردن آنان را غنيمت بدانى؛ زيرا آنها دو گروه ‏اند یا برادر دينى تواند يا انسانى همانند تو»! 📚نهج البلاغه نامه 53 👌 تعبيرى از اين گوياتر و رساتر درباره همزيستى محبّت‏ آميز نسبت به غيرمسلمانان اعم از اهل کتاب یا مشرکین پيدا نمى‏ شود و با توجّه به اينكه على عليه السلام در اين فرمان اين محبّت و مدارا و رحمت و لطف را وظيفه رئيس حكومت اسلامى مى‏ شناسد، تكليف افراد يك جامعه در مقابل يكديگر كاملًا روشن مى‏ شود. 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 ❕آیاتی هم که مورد استناد معاند قرار گرفت ، مربوط به مشركان پيمان شكنى است كه به دشمنى و مخالفت علنى با مسلمين برخاسته بودند ، شاهد این سخن آن است که در ادامه آیات مذکور ، حکم قتال با مشرکینی که پیمان شکنی نکردند و به مخالفت علنی و نبرد با مسلمین اقدام نکردند ، برداشته شده و تصریح شده است که حکم مذکور در مورد پیمان شکنان آنان است و می فرماید ؛ « چگونه براى مشركان پيمانى نزد خدا و رسول او خواهد بود (در حالى كه آنها همواره آماده شكستن پيمانشان هستند) مگر كسانى كه با آنها نزد مسجد الحرام پيمان بستيد (اين گروه كه پيمان خود را محترم شمردند) ما دام كه در برابر شما وفادار باشند شما نيز وفادارى كنيد كه خداوند پرهيزكاران را دوست دارد - چگونه (پيمانشان ارزش دارد) در حالى كه اگر بر شما غالب شوند نه ملاحظه خويشاوندى با شما را مى ‏كنند و نه پيمان را، شما را با زبان خود خشنود مى‏ كنند ولى دلهاى آنها ابا دارد و اكثر آنها نافرمانبردارند- آنها آيات خدا را به بهاى كمى فروختند و (مردم را) از راه او باز داشتند، آنها اعمال بدى انجام مى‏ دادند.- (نه تنها در باره شما) در باره هيچ فرد با ايمانى رعايت خويشاوندى و پيمان را نمى ‏كنند و آنها تجاوز كارانند. و اگر پيمانهاى خود را پس از عهد خويش بشكنند و آئين شما را مورد طعن قرار دهند با پيشوايان كفر پيكار كنيد چرا كه آنها پيمانى ندارند، شايد دست بردارند. - آيا با گروهى كه پيمانهاى خود را شكستند و تصميم به اخراج پيامبر گرفتند پيكار نمى‏ كنيد؟ در حالى كه آنها نخستين بار (پيكار با شما را) آغاز كردند آيا از آنها مى ‏ترسيد؟ با اينكه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسيد اگر مؤمن هستيد - با آنها پيكار كنيد كه خداوند آنان را به دست شما مجازات مى‏ كند و آنها را رسوا مى ‏سازد و سينه گروهى از مؤمنان را شفا مى‏بخشد (و بر قلب آنها مرهم مى ‏نهد) ( توبه 7 تا 14) ❕یا در آیه چهارم همان سوره توبه می فرماید ؛ « مگر كسانى از مشركان كه با آنها عهد بستيد و چيزى از آن فروگذار نكردند و احدى را بر ضد شما تقويت ننمودند، پيمان آنها را تا پايان مدتشان محترم بشمريد، زيرا خداوند پرهيزكاران را دوست دارد » ❕بنابراین مخاطب آیه پنجم سوره توبه ، آن مشرکین پیمان شکنی اند که پیمان خود را شکسته بودند و در صدد نابود سازی مسلمین بودند ، نه سایر مشرکینی که به عهد و پیمان خود پایبند بودند و از طریق مسالمت خارج نشده بودند و این که علامه طباطبایی از آیه مذکور مطلق نابود سازی شرک و مشرکین از صفحه زمین را برداشت کرده است ، چه مشرکینی که در حال نبرد با مسلمین اند و چه آنانی که مشغول نبرد نیستند ، چنین برداشتی صحیح نیست و با سایر آیات قرآن و روایات همخوانی ندارد و ایشان در این رابطه دچار اشتباه و خطای در برداشت شده اند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال لطفا با سند و مدرک بیان کنید که چه شد که ایرانیان مذهب تشیع رو انتخاب کردند 🗯پاسخ: ❗️برخی از اسباب تشیع در ایران: 1⃣ایرانیان تحت ستم در عراق: 🔷در جنگ قادسیه حدود چهار هزار نفر ایرانی از لشگر ایرانیان گسسته و به سپاه اسلام پیوستند.و اسلام را از صمیم دل قبول کردند به این شرط که پس از پایان جنگ هر کجا خواستند بروند و با هر قبیله ای که خواستند پیمان ببندند و مانند دیگر مسلمین سهمی از غنائم داشته باشند اما متاسفانه پس از پیروزی اسلام بر سپاه ایران تمام قرار داد ها زیر پا گذاشته شد و تحقیر انان اغاز گردید و ایرانیان به عنوان شهروند درجه دوم شناخته می شدند وبه عنوان موالی معروف گشتند. ❗️پست ترین و کم در آمد ترین کارها به انها واگذارمی شد 📚العقد الفرید،ج3 ص413 🗯خلیفه دوم در طواف شنید که دو نفر با هم به زبان فارسی صحبت می کنند گفت به زبان عربی صحبت کنید زیرا سخن گفتن به فارسی مروت را از بین می برد 📚الصراط المستقیم،ابن تیمیه،ص25 ❗️ولی انگاه که زمام خلافت بدست حضرت علی افتاد او به همگان یکسان نگریست .وقتی به ایشان اعتراض شد در پاسخ فرمود: « در کتاب خدا فرقی بین فرزندان اسماعیل و غیره نمی بینم» 📚الغارات،ص46 ❗️همین یکسان نگری مایه گرایش انان به علی و خاندان او گشت به ویژه انکه تحقیر موالی که در دوران امویان به اوج خود رسید و تاریخ تمام این تحقیر ها و بی عدالتی ها را به ثبت رسانده است 2⃣مهاجرت اشعریان یمنی به قم: ❗️فرزندان سعد بن مالک به نامهای عبدالله و احوص از شیعیان حضرت علی در یمن بودند.انان از ستم های امویان به ستوه امدند .انگاه که زید بن علی در سال 121 هجری قیام کرد ،احوص فرماندهی سپاه زید را بر عهده گرفت .چون سپاه زید مغلوب گشت او دستگیر شد و به زندان افتاد .پس از چند سال آزاد شد و با برادر خود عبدالله تصمیم گرفتند عراق را به قصد قم ترک کنند و همگی با خانواده های خود وارد قم شدند و از همان زمان قم مرکز تشیع در ایران شناخته شد .به تدریج بستگان انها که همگی از قبیله اشعری بودند به قم امدند و یک مرکز حدیثی و علمی و پایگاه شیعی را پدید اوردند .توضیح بیشتر را در تاریخ قم بخوانید 📚تاریخ قم ص247 📚رجال نجاشی شماره 196 3⃣مهاجرت امام رضا به خراسان: ❗️مهاجرت امام رضا یکی از علل گسترش تشیع در ایران گردید .استقبال با شکوه محدثان نیشابور از ایشان و درخواست استماع حدیث از آن حضرت نشانه عظمت اهل بیت در قلوب مردم خراسان بود .ورود آن حضرت به طوس و مناظرات وی با دانشمندان یهود و نصاری و محدثان اهل سنت و حتی با طبیعی ها و مادی ها سبب تفوق علمی آن حضرت بر دیگران شد 📚عیون الاخبار ج2 ص139 ❗️بدین ترتیب تشیع در منطقه خراسان گسترش یافت . 4⃣مهاجرت علویان به ایران: ❗️پس از مهاجرت امام هشتم و پذیرش ولایت عهد گروهی از علویان از نقاط مختلف حجاز و عراق به ایران مهاجرت کردند .مردم نیز به دلیل انکه فرزندان پیامبر هستند احترام خاصی برای انان قائل بودند .یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن پس از قیام شهید فخ با گروهی از کوفیان به دیلم امدند و هجرت او بدین منطقه سبب گسترش تشیع گشت .علاوه بر منطقه دیلم ،طبرستان و مازندران امروز نیز زیر نفوذ علویان بودند .نگاهی به جغرافیای ایران نشان می دهد که در غالب نقاط ایران امام زادگان پراکنده شدند که با گفتار و رفتار خود تشیع را تبلیغ می کردند .با ضعیف شدن خلافت عباسی در بغداد در قرن چهارم ال بویه حکومت خود را از شیراز تا بغداد گسترش داد و چون تمایلات شیعی داشتند دست شیعه را در تبلیغ باز گذاشتند و به تدریج نهال تشیع در اکثر نقاط ایران حتی سیستان و بلوچستان رشد کرد . ❗️در قرن هفتم مغولان با سرکوب خلافت عباسی قدرت را بدست گرفتند و یکی از نوادگان چنگیز به نام سلطان محمد خدا بنده تشیع را برگزید و مذهب شیعه از رسمیت برخوردار شد و هسته های شیعی در غالب نقاط ایران از شرق تا غرب رو به رشد نهاد ولی رسمیت مذهب تشیع و انزوای دیگر مذاهب در عصر صفویان از اغاز قرن دهم شروع شد 📚منابع جهت مطالعه و تحقیق: 1⃣راهنمای حقیقت،سبحانی،ص52 2⃣سیمای عقاید شیعه،سبحانی،ص43 3⃣الملل و النحل،سبحانی،ج6 ص127 4⃣شبهات غدیر،عصیری ج3 ص120 به بعد ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال ایا امر به معروف و نهی از منکر در جامعه با آزادی بشر منافات ندارد 🗯پاسخ: ❗️مقصود از امر به معروف و نهى از منكر كه دو ركن بزرگ اجتماعى اسلام به شمار مى روند، همان دعوت و راهنمايى افراد به كارهاى نيك و سودمند و بازداشتن آنان از كارهاى زشت و مبارزه با انواع انحراف هاى اجتماعى و اخلاقى است. ⁉️پيش از همه، بايد ديد كه آيا اجراى اين دو اصل در اجتماعى كه افراد آن معمولا همه با هم همبستگى كامل دارند و سرنوشت همه را يك چيز تشكيل مى دهد، به سود جامعه هست يا نه؟ ❗️هرگاه اجراى چنين اصلى به نفع اجتماع باشد، بايد در اين صورت به خاطر فوايد مهمّ آن از آزادى فردى كاست و آزادى افراد را در چهارچوب اين اصل محدود ساخت. شيوه زندگى انسان در اعصار كهن به شكل اجتماعات بسيار كوچكى در درون غارها و شكاف كوه ها و داخل جنگل ها بود و تقريباً همبستگى و تشريك مساعى و ارتباط و تعاون اجتماعى بر اجتماعات آنان حكومت نمى كرد. 🗯 در چنين زندگى كه سرنوشت افراد به يكديگر چندان بستگى ندارد، شايد مبارزه با فساد و جلوگيرى از انحراف ضرورى به نظر نرسد. 🔷ولى در شيوه زندگى دسته جمعى با سرنوشت مشترك، مبارزه با فساد و دعوت مردم به كارهاى نيك، يك وظيفه خطير اجتناب ناپذير است. ❗️زيرا در اين نوع زندگى، همه افراد يك اجتماع به صورت اعضاى يك خانواده در مى آيند و پيوند وحدت و ارتباط آن چنان در ميان آنان محكم و استوار مى گردد كه هيچ فردى نمى تواند براى خود حساب جداگانه اى باز كند و خود را از نتايج اعمال خوب و بد ديگران جدا فرض كند. 🗯در چنين اجتماعى تمام افراد، در سود و زيان اعمال يكديگر كاملا شريك و سهيم بوده و نتيجه عمل يك فرد دامنگير همه افراد مى شود. اين جاست كه هيچ فردى هرچه هم خود را دور از اجتماع تصوّر كند نمى تواند تماشاگر صحنه زندگى گردد و خود را از سود و زيان كارهاى افراد ديگر دور بدارد; روى همين پيوند و ارتباط است كه اگر بر اثر خلافكارى برخى، ضربه اقتصادى يا فرهنگى بر پيكر اجتماعى وارد شد، دود آن به چشم همه رفته و همه در برابر آن متأثّر خواهند شد. 🗯انحراف هاى اخلاقى، بسان بيمارى هاى واگيردارى است كه - خواه ناخواه - دامن ديگران را نيز مى گيرد; هرگاه ميكروب «التور» در نقطه اى پيدا شد، فوراً بايد مبارزه پيگيرى بر ضدّ آن آغاز نمود و ديگران را از معاشرت با آن بيمار بازداشت و در غير اين صوت، همه كشور و يا كشورها را فرا مى گيرد. ❗️همچنين، انحراف اخلاقى و اجتماعى و هر نوع آلودگى فكرى و روحى - بسان بيمارى جسمى - برق آسا در دل اجتماع رسوخ نموده و همه اجتماع را فرا مى گيرد. 🗯فرض كنيد يك نفر خانه خود را به صورت لانه فساد درآورَد و پاى افرادى «لااُبالى» به آن جا باز شود، آيا مى توان تصوّر نمود كه دختران و پسران آن نقطه كه هر روز شاهد رفت و آمد گروهى منحرف به آن لانه هستند مصون و پاك بمانند، يا اين كه آنان نيز به مقتضاى طغيان شهوت، به آن نقطه كشيده مى شوند و روز به روز دايره فساد گسترش پيدا كرده و بازار آن داغ تر مى گردد. 🗯اين جاست كه مى توان گفت اجراى پيگير اصل «مبارزه با انحراف هاى اخلاقى و اجتماعى» ضامن سعادت اجتماعى است كه افراد آن در كنار يكديگر زندگى مى كنند; و سكوت در برابر گناه و مفاسد، غلط و گناهى بزرگ است و هرگز نمى توان حساب فرد را از حساب جامعه جدا ساخت. در حقيقت يك فرد مبارز، از حقوقا خود و اجتماعى كه در آن زندگى مى كند دفاع مى نمايد و هرگز نبايد اصل آزادى افراد بهانه شود كه ما از اين وظيفه انسانى شانه خالى كنيم و بايد به اين نكته توجّه و ايمان داشته باشيم كه آزادى افراد تا آن جا محترم است كه سلب آزادى از ديگران نكند و مصالح جامعه را به خطر نيفكند. ❗️قرآن مجيد با واقع بين خاصّى كه از ويژگى هاى اينا كتاب آسمانى است به اين حقيقت اشاره كرده و مى فرمايد: «و از فتنه اى بپرهيزيد كه تنها به ستمكاران شما نمى رسد (بلكه همه را فراخواهد گرفت; چرا كه ديگران سكوت اختيار كردند)». 📚سوره انفال، آيه 25 ❗️عين اين سؤال را يكى از ياران پيامبر اكرم از حضرتش پرسيد، پيامبر در پاسخ او مثلى را مطرح كرد كه خلاصه آن اين است: «اجتماع ما بسان كشتى بزرگى است كه در آن كالاهاى تجارتى حمل شده و سرنشينانى نيز همراه دارد. هر فردى از سرنشينان در طىّ راه مختار و آزاد مى باشد، ولى او هرگز نمى تواند زير پوشش «آزادى فردى» بدنه كشتى و يا زير پاى خود را سوراخ كند و در مقام پاسخ بگويد: من نقطه اى از كشتى را مورد تصرّف قرار مى دهد كه زير پاى من قرار گرفته است، در صورتى كه چنين جوابى از اين فرد پذيرفته نيست; زيرا تنها سلامت خويشتن را به خطر نمى افكند، بلكه او با اين عمل سرنوشت همه سرنشينان و كالاهاى تجارتى را به خاطر افكنده و همه را به سوى نابودى و نيستى سوق مى دهد. جامعه ما نيز بسان كشتى است; افراد جامعه سرنشينان اين كشتى مى باشند; آنان در ضرر و نفع يكديگر شريك و سهيمند و هرگز ن
مى توان حساب فرد را از اجتماع جدا نمود.» 📚نهج الفصاحه ص836 🗯روش اسلام درباره محترم شمردن آزادى هاى فردى با روش مكتب هاى امروز جهان يك تفاوت حقيقى دارد، در جهان امروز آزادى تا آن جا محترم است كه از ناحيه فرد، ضررى متوجّه اجتماع نگردد و منافع ديگران به خطر نيفتد هرچند به ضرر خود آن شخص تمام گردد و بر سعادت او لطمه جبران ناپذير وارد سازد. ولى در اسلام آزادى فردى تا آن جا محترم است كه مزاحم ديگران نباشد و سقوط و آلودگى اجتماع را فراهم نسازد; همچنين به سعادت خودش نيز لطمه اى وارد نكند و كارى انجام ندهد كه موجب بدبختى او گردد. ❗️مثلا در جهان امروز گرايش به بت پرستى و پرستش انواع موجودات رايج و آزاد است و جهان غرب در پوشش آزادى فردى اين عمل را تخطئه نمى كند، ولى اسلام چنين عملى را كه مايه انحطاط فرد و سقوط پرستش كننده است سخت تخطئه كرده و با فشار هرچه بيشتر مانع از انجام چنين اعمالى مى گردد 🗯امر به معروف و دعوت مردم به كارهاى نيك و بازداشتن آنان از كارهاى زشت، داراى درجات و مراتبى است. آنچه مربوط به توده مردم است اين است كه با زبان نرم و بيان دلنشين برادران دينى خود را پند و اندرز دهند و آنان را از عواقب بد گناه باز دارند و اگر احتمال تأثير دهند حتّى مى تواند روابط دوستانه خود را با آنان قطع كنند. ❗️اين نوع مبارزه با فساد و نظارت عمومى هرگز ايجاد هرج و مرج نمى كند، امّا درجات بالاتر از اين (مانند اجراى مجازات و كيفرها و حدود الهى درباره افراد گناهكار) بايد زير نظر حكومت اسلامى و مانند زمان پيامبر انجام گيرد و هيچ فرد عادى حق ندارد در اجراى نظارت عمومى خودسرانه اقدام نمايد. 📚منابع جهت مطالعه و تحقیق: 1⃣تفسیر نمونه ج3 ص37 2⃣وسائل الشیعه ج16 ص117 باب1 3⃣بحار الانوار ج97 ص68 باب1 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔مطلب به این سادگی باید چنین داستانی بسازد؟ مهدی نصیری سوال کرده که حجت شرعی برای اجبار بر مردم چیست؟ همه می دانیم که در مذهب اهل بیت ٬ سلوک این نیست.حتی یک نمونه برخورد از آنان که تحمیلگر نظر آنها باشد بر مردم٬ در تمام این سالهای زندگی چارده معصوم دیده نشده.چه در زمان حکومت و غیر از آن. اما این رویه٬ در تمام مدل های حکومتی مدعی دین در تمام تاریخ دقیقا تکرار شده است. مطلب به روشنی خورشید است.هرکس مدعی خلاف است دلیل بیاورد ❗️❗️ 💠💠 👌به راستی انسان از این روشنفکر نماها که شمائل محقق دینی نیز به خود می گیرند ، تعجب می کند که چه سخنان جاهلانه را به زبان جاری می کنند ❗️ ❕این که حجاب حکم مسلم اسلامی و مورد تاکید آیات و روایات فراوانی است قابل انکار نیست. ❔حال می گویند چه دلیلی است که حکومت اسلامی ، حجاب را برای همگان اجباری و لازم بداند ❗️اینان توجه ندارند که فلسفه وجودی حکومت اسلامی ، اجرای دستورات خداوند در جامعه است و قرآن و روایات ، تاکید به برقراری حکومت اسلامی برای تحقق این هدف کرده اند. ❕یکی از دستورات خداوند ، حجاب بانوان است که حکومت اسلامی ملزم است ، بانوان جامعه را به این حکم و حد الهی ملزم کند و با تعدی گرایان برخورد کند . 👌در روایات متعددی تصریح شده است که وظیفه حاکم جامعه ، اجرایی کردن دستورات خداوند و حدود و احکام او در جامعه است که یکی از مصادیق آن ، اجرای حکم حجاب و برخورد با تعدی کنندگان از این حکم است . 💠على عليه السلام فرمود ؛ « بالاترين وظيفه حاكم در برابر مردمش، توجّه دادن آنان به وظايف دينىِ‏شان است كه خداوند بر ايشان تكليف نموده است. بر ماست كه شما را به آنچه خداوند عز و جل فرمانتان داده است، فرمان بدهيم، و از آنچه خداوند عز و جل شما را از آن نهى كرده است، نهيتان كنيم، و دستور خدا را در باره همه مردم، از نزديك و دور [و خويش و بيگانه‏] اجرا كنيم و باك نداشته باشيم كه حق، در باره چه كسى اجرا مى ‏شود. » 📚الغارات ، ج 2 ص 501 _ بحار الأنوار ، ج 27 ص 253 👌و فرمود ؛ « چيزى بر عهده امام نيست، جز آنچه از جانب پروردگارش بردوش او نهاده شده است ، كوشيدن در پند و اندرز، تلاش در خيرخواهى و راه‏نمايى، زنده داشتن سنّت، اجراى حدود [الهى‏] در باره سزامندانش، و رساندن سهام [بيت المال‏] به كسانى كه سهم مى‏ برند. » 📚نهج البلاغة ، خطبة 105 ❕امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « اگر گوينده ‏اى بگويد: چرا خداوند، اولو الأمر را قرار داد و به فرمان‏بردارى از آنان فرمان داد؟ گفته مى‏ شود: به دلايل بسيارى ، يكى اين كه: از آن جا كه براى مردم، حدّ و مرز نهاده شده و به آنان دستور داده شده است كه از آن مرز، فراتر نروند- چون مايه تباهىِ خود آنان مى‏ شود-، اين كار به سامان و انجام نمى‏ رسد، مگر آن كه [خداوند،] فردى امين را بر آنان بگمارد تا ايشان را از تجاوز و وارد شدن به آنچه بر ايشان ممنوع ساخته است، باز دارد؛ و اگر اين نبود، بى گمان، هيچ كس حاضر نمى‏ شد از خوشى و سود خويش، به اين دليل كه به ديگران لطمه مى‏ زند، دست بردارد. پس خداوند، بر مردم، فرمان‏روايى قرار داد تا آنان را از تباهى باز بدارد و حدود و احكام را در ميانشان اجرا كند. ....ديگر، اين كه ، اگر بر ايشان پيشوا و سرپرستى درستكار و نگهبان و امانتدار نمى ‏گمارْد، آيين، كهنه و فرسوده مى‏ شد، دين از ميان مى‏ رفت، سنّت‏ها و احكام دگرگون مى ‏شدند و بدعت‏گذاران، به آن مى ‏افزودند و كجروان، از آن مى ‏كاستند و آن را بر مسلمانان، مشتبه مى‏ ساختند؛... پس اگر خداوند برايشان سرپرستى نمى‏ گماشت كه نگهبان چيزهايى باشد كه پيامبر آورده، قطعاً، به همان گونه كه روشن ساختيم، به تباهى مى ‏افتادند و قوانين و سنّت‏ها و احكام و ايمان، دست‏خوش تغيير مى ‏شد، و در اين، تباهىِ همه مردم بود » 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج 2 ص 100 ح 1 ❕می بینیم که ائمه ع وظیفه حاکم جامعه اسلامی را ، اجرایی کردن حد و حدود و دستورات الهی در جامعه می دانند ، که مصداق روشن این وظیفه ، اجرا کردن حکم و دستور خداوند در مورد حجاب بانوان در جامعه است ، آن وقت این جاهلان از خدا بی خبر مدعی هستند که ائمه هیچگاه امر به برخورد تحمیلگر با دیگران نداشته اند ❗️ 👌علی علیه السلام به عنوان یک حاکم الهی ، مردان را نسبت به اهمال در مورد حجاب بانوان ، مورد سرزنش قرار می دهد و می گوید ؛ « ای مردم عراق خبر دار شده ام که زنان شما در گذرگاه ها با مردان تنه به تنه می خورند آیا شرم نمی کنید » 📚الفقیه ج 3 ص 444 🔸ادامه 👇
🤔 ❔آيا در قيامت مشركان كورند(ناآگاه)يا بينا (آگاه)؟ 🌀يكي از تناقضات ديگر قرآن اينست كه آيات مي گويند كه مجرمان در قيامت ناآگاه و كورند ولي آيات متعدد ديگر مي گويند كه در قيامت چشم مجرمان تيز بين مي شود و به حقايق آگاه مي شوند. براي نمونه آيات زير را نگاه كنيد. 🔻مشركان در قيامت : ➖ومَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۷۲ اسرا﴾ ترجمه: و هر كه در اين [دنيا] كور باشد در آخرت [هم]كور و گمراهتر خواهد بود. 🔻مشركان در قيامت كامل و حقايق را درمي يابند. ➖لقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴿۲۲ ق﴾ ترجمه:[به او مىگويند] واقعا كه از اين [حال] سخت در غفلت بودى وما پرده ات را [از جلوى چشمانت] برداشتيم و ديده ات امروز(قيامت) تيزبين است. ➖ولَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ ﴿۱۲ سجده﴾ ترجمه: و كاش هنگامى را كه مجرمان (در قيامت) پيش پروردگارشان سرهاشان را به زير افكندهاند مىديدى [كه مىگويند] پروردگارا ديديم و شنيديم ما را بازگردان تا كار شايسته كنيم چرا كه ما يقين داریم ❕ 💠💠 1⃣روشن است که منظور از کوری در دنیا که مستلزم کوری آخرت است ، کوردلی و نابینایی است نه ظاهری چرا که بسیاری از نیکان و پاکان در دنیا نابینا بوده اند اما در آخرت جزء دسته صالحین محشور می شوند . ❕لذا در روایات متعددی آمده است که منظور از کوری در دنیا ، کوردلی نسبت به خداوند و فرائض او می باشد . 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 558 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « كسى كه آفرينش آسمانها و زمين و آمد و شد شب و روز و گردش ستارگان و خورشيد و ماه و نشانه ‏هاى شگفت‏ انگيز او را از حقيقت بزرگترى كه وراى آن است آگاه نسازد او در آخرت اعمى‏ و گمراه‏تر است » 📚تفسیر نور الثقلین ج 3 ص 196 2⃣براى كسانى كه از ياد روى مى ‏گردانند دو مجازات در آيات فوق تعيين شده يكى معيشت ضنك در اين است و ديگرى نابينايى در جهان ديگر. ❕عالم آخرت تجسم وسيع و گسترده ‏اى از عالم دنيا است، و همه حقايق اين جهان در آنجا به صورت مجسم مى‏ گردد، آنها كه چشم جانشان در اين عالم از ديدن حقايق نابيناست در آنجا چشم جسمشان نيز نابينا خواهد بود، لذا هنگامى كه مى ‏گويند ما قبلا بينا بوديم چرا نابينا محشور شديم؟ به آنها گفته مى‏ شود اين به خاطر آنست كه آيات الهى را بدست سپرديد (و اين حالت انعكاس آن حالت است). «مى‏ گويد پروردگارا چرا مرا نابينا محشور كردى؟ من كه بينا بودم . مى‏ فرمايد اين بخاطر آن است كه آيات من به تو رسيد و آنها را فراموش كردى‏ امروز نيز تو خواهى شد» ( طه 124_125) ❔در اينجا اين پيش مى‏ آيد كه ظاهر بعضى از آيات قرآن آنست كه همه مردم در قيامت بينا هستند و به آنها گفته مى‏ شود نامه اعمالتان را بخوانيد (اقْرَأْ كِتابَكَ ... اسراء- 14) يا اينكه گنهكاران آتش جهنم را با چشم خود مى ‏بينند (وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ ... كهف- 53) اين تعبيرات با بودن گروهى چگونه سازگار است؟ 👌پاسخ آن است که آن جهان با اين جهان متفاوت است چه بسا افرادى نسبت به مشاهده بعضى از امور بينا هستند و از مشاهده بعضى ديگر نابينا و چنان که در روایات آمده است « انهم اعمى عن جهات الخير لا يهتدى لشى‏ء منها » « آنها در برابر آنچه خير و سعادت و نعمت است نابينا هستند ( و آنچه عذاب و شر و مايه حسرت و بدبختى است مى ‏باشند ) » 📚الکافی ج 4 ص 269 ❕ چرا كه نظام آن جهان با نظام اين جهان است. 👌پاسخ دیگر آنکه قيامت مراحل و مختلفى دارد . روز قیامت یک روز بسیار طولانی است و انسان از مواقف و گذرگاههای متعددی باید بگذرد و در هر صحنه و باید بایستد .طبق بعضی از روایات این مواقف و مراحل موقف است. 📚نور الثقلین ج5 ص413 ❕این احتمال است كه آنها در پاره ‏اى از منازل و مواقف هستند و در پاره‏ اى مى‏ شوند. 📚تفسیر نمونه ج 13 ص 330 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔قرآن درباره لواط و گناه آن و چیز خاصی نوشته یا نه ❗️اساسا بر اساس چه مستنداتی لواط در اسلام حرام است ❕❕ 💠💠 👌حرمت و زشتی عمل گرایی و لواط مورد اشاره مستقیم قرآن قرار گرفته و می فرماید ؛ « و لوط را فرستاديم هنگامى كه به قوم خود گفت ، شما كار بسيار زشتى انجام مى‏ دهيد كه احدى از مردم جهان قبل از شما آن را انجام نداده ، آيا شما به سراغ مردان مى‏ رويد، و راه تداوم نسل انسان را قطع مى‏ کنيد، و در مجلستان اعمال منكر انجام مى‏ دهيد؟!، اما پاسخ جز اين چيزى نبود كه گفتند اگر راست مى‏ گويى عذاب الهى را براى ما بياور ، (لوط) عرض كرد پروردگارا مرا در برابر اين قوم مفسد يارى فرما » ( عنکبوت 28_30) 👌و می فرماید ؛ « قوم لوط فرستادگان (خدا) را تكذيب كردند. هنگامى كه برادرشان لوط به آنها گفت" آيا تقوى پيشه نمى ‏كنيد؟ من براى شما رسول امينى هستم.تقوى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نمائيد. من از شما اجرى نمى‏ خواهم اجر من فقط بر پروردگار عالميان است.آيا در ميان جهانيان، شما به سراغ ذكور مى‏ رويد؟ (اين زشت و ننگين نيست؟). و همسرانى را كه خدا براى شما آفريده است رها مى‏ كنيد؟ شما قوم تجاوزگرى هستيد »( شعراء 160_166) 👌و می فرماید ؛ « و لوط را (به يادآور) كه به او حكم و علم داديم، و از شهرى كه اعمال زشت و كثيف ( لواط ) انجام مى‏ دادند بخشيديم، چرا كه آنها مردم بد و فاسقى بودند » ( انبیاء 74) ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر کس با نوجوانی لواط کند ، روز جنب محشور می شود و غضب و لعنت خدا بر او است و خداوند برای او جهنم را آماده کرده است » 📚الکافی ج 5 ص 544 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « حرمت دبر بزرگتر از حرمت فرج است ، چرا که خداوند امتی را به خاطر حرمت دبر هلاک کرد اما امتی را به خاطر حرمت هلاک نکرد » 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 329 ❕امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « علت تحریم لواط برای مردان و مساحقه برای زنان آن است که وقتی مردان به مردان و زنان به زنان بسنده کنند ، انقطاع نسل و و خرابی دنیا را در پی خواهد داشت » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 97 👌و فرمود ؛ « اگر سزاوار بود کسی دو مرتبه شود ، بی شک شایسته لواط کار بود که دو مرتبه سنگسار شود » 📚عقاب الاعمال ص 316 ❕و در نقل دیگر آمده است ؛ « زمانی که عمل قوم لوط ( لواط ) صورت بگیرد ، زمین ناله و شکوه و گریه می کند به گونه ای که این ناله و شکوه به آسمان می رسد و آسمان نیز و شکوه و گریه می کند به گونه ای که تا عرش الهی می رسد » 📚المحاسن ص 110 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا درست است که میگویند نیست جلوی نماز خوان عکس یا تصویر باشد؟ اگر درست است چرا ❗️ 💠💠 👌در روایاتی از نماز خواندن در مقابل عکس و تصویر و نهی شده است ، مگر آنکه پارچه ای بر روی آن انداخته شود و آن عکس و ثمثال پوشانده شود . ❕« محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام سوال کرد من نماز می خوانم و در مقابلم است و من هم به آن تصویر نگاه می کنم ؟ 👌امام علیه السلام پاسخ داد در مقابل تصویر و تمثال نماز نخوان مگر در صورتی که لباسی بر روی آن » 📚التهذیب ج 2 ص 226 ❕امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « به خدا سوگند من نماز خواندن در مقابل عکس و تصویر را می شمارم » 📚وسائل الشیعه ج 5 ص 170 ❕فلسفه این حکم بازگشت میکند به اهمیت مساله حضور در نماز چرا که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « آن مقداری از نمازت ارزش دارد که در آن با حضور قلب باشی ، اگر در هنگام نماز غافل باشی نماز می شود و به صورت صاحبش زده می شود » 📚الکافی ج 3 ص 363 👌از آنجایی که نماز خواندن در مقابل عکس و تمثال و مانند آن سبب می شود که انسان در هنگام نماز به آنها پرت شود و از حضور قلب غافل شود ، لذا نماز خواندن در مقابل آنها مکروه شمرده شده است . ❕از سوی دیگر ، عبادت و کردن در مقابل مجسمه ها و تمثال ها ،عادت دیرینه بت پرستان بوده است ، اسلام به خاطر آنکه عبادت خالصانه مسلمین اندک با بت پرستان نداشته باشد ، از نماز خواندن در مقابل تمثال ها نهی کرده است ، تا جایی که در روایاتی حتی از نماز خواندن در اتاقی که در آن ثمثال و است ، حتی اگر در مقابل نماز گزار نباشد ، نهی شده است ؛ 📚الفقیه ج 1 ص 246 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا این روایت که میگن اگر تا سه روز بیماری خود را به کسی نگی فقط از خدا بخوای تو را دهد ، خوب میشوی راست است ❗️چرا خیلی ها اینکارو کردن اما جواب نگرفتن ❕❕ 💠💠 👌آنچه در روایات ما آمده است آن است که مستحب است که انسان در صورت گرفتار شدن به یک ، تا سه روز از بیماری خود نزد دیگران سخن نگفته و نکند تا ثبوت بیماریش تعیین تکلیف شود و بیخودی اطرافیان را نکند ، در این صورت خداوند انسان را مشمول لطف و رحمت و غفران و خود قرار می دهد . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « خداوند می فرماید هر بنده ای را که گرفتار بلا و بیماری کردم اما او تا سه روز آن بیماری را از دیگران و عوادش پنهان بدارد ، در این صورت من گوشتی بهتر از گوشت تنش و خونی بهتر از خون تنش و بهتر از پوست تنش جایگزینش می کنم ، اگر بخواهم او را در دنیا نگه می دارم در حالی که از گناهان پاک شده است و اگر بمیرد ، به سوی رحمت من مرده است » ( الکافی ج 3 ص 115) 👌امام علیه السلام در فرمود ؛ « یعنی گوشت و خون و پوست و مویی جایگزین او می کند که با آن نکرده است ( و او را در آن بیماری کاملا پاک می کند )» 📚الکافی ج 3 ص 116 ❕در نقل دیگری پیامبر فرمود ؛ « هر کس یک روز و شب بیمار شود اما از این بیماری نزد عیادت کنندگانش شکایت نکند ، خداوند روز قیامت او را با ابراهیم خلیل مبعوث می کند و به سرعت از پل صراط عبور می کند » 📚وسائل الشیعه ج 2 ص 407 ❕البته منظور از ترک شکایت به مردم در هنگام بیماری آن است که مثلا بگوید چرا من گرفتار چنین بیماری شدم ، با بگوید گرفتار بیماری شدم که هیچکس به مانند آن گرفتار نشده است ، و ... 📚الکافی ج 3 ص 116 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔من در گروهی روانشناس قراردارم که بااستنادهای علمی وروانشناسی خود شبهاتی وارد کرده که پیامبر بخاطر انسان بودنش دارای اشتباه است و او وحی را با زبان انسانی دریافت می کند که طبیعتا از ورود خطاهای انسانی در دریافت وحی گریزی نیست چرا که خطا همزاد انسان است ❕ 💠💠 👌اگر چه خطا کردن از ویژگیهای انسانها تلقی میشود و آن ها از خطا کردن مصون نیستند ،اما هدایتگران الهی و انبیاء خداوند به توفیق و عنایت الهی از خطا کردن مصون هستند و هیچگاه دچار خطا و اشتباه چه در دریافت وحی و چه در ابلاغ وحی و ...نمی شوند . 1⃣دلیل عقلی بر این مساله می گوید هدف از بعثت پيامبران هدايت نوع بشر در سايه دستورات الهى است؛ اين هدف در صورتى تأمين مى‏ شود كه هيچ‏گونه شك و ترديدى براى مردم نسبت به سخنان و تعليمات آنها نباشد، به گونه‏ اى كه سخن آنها را سخن خدا بدانند، و تعليمات آنها را تعليمات الهى، تا از جان و دل آنها را بپذيرند، و صد درصد در برابر آن تسليم باشند، و به آن اعتماد كنند. 👌بديهى است اگر آنها از گناه و خطا معصوم نباشند احتمال دروغ و تحريف حقايق، و خطا و اشتباه، در كلمات آنها راه پيدا كند، سخنان آنها قابل اعتماد نخواهد بود؛ حتى اگر آنها آدم‏هاى خوبى باشند؛ زيرا منهاى مقام عصمت، باز اين احتمال وجود دارد كه روزى پاى آنها در برابر مظاهر فريبنده مادى بلغزد، و يا بدون قصد و غرضى گرفتار خطا و اشتباه شوند. ❕اين احتمال هميشه خاطر پيروان آنان را مشّوش مى‏ سازد، و مايه نگرانى و ترديد خواهد بود. به علاوه مسأله اتمام حجت نيز حاصل نمى‏ شود؛ زيرا هميشه بهانه‏ اى در دست مخالفان خواهد بود كه عدم پيروزى از تعليمات پيامبر به خاطر احتمال دروغ و كذب و يا خطا و اشتباه بوده است. كوتاه سخن اين‏كه سرمايه اصلى نبوت، جلب اعتماد تشنگان حقيقت است، و اين معنا بدون «مقام عصمت و مصونيت از گناه و خطا» امكان‏ پذير نيست. 📚پیام قرآن ج 7 ص 181 2⃣عصمت در دریافت و تبلیغ وحی پیامبران مورد تاکید قرآن قرار گرفته است و می فرماید ؛ « خدا آگاه از غیب است کسی را بر غیب خود مطلع نمی سازد. مگر آن کس که او را برگزیند، یعنی پیامبران. در این صورت خدا محافظان و مراقبانی از پیش رو و پشت سر آن رسولان قرار می‌دهد. تا خدا بداند (تحقق پذیرد) که رسولان، رسالت‌های پروردگار خود را به خوبی ابلاغ کرده اند، و او بر آنچه که نزد رسولان است احاطه داشت و همه چیز را به خوبی شمرده است». 🔰جن 28 ❕از این آیه مصونیت پیامبران در مسائل مربوط به وحی وابلاغ دین اعم از تلقی، نگهداری و ابلاغ کاملاً استفاده می‌شود، زیرا جمله ( مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آنها قرار مى‏ دهد ) گواه بر این است که خدا مراقبان و محافظانی را از همه جانب بر پیامبران تعیین کرده است و این تعبیر کنایه از آن است که پیامبران از همه جوانب تحت کنترل و مراقبت راصدان و مراقبان الهی می‌باشند و نتیجه این رصدها و مراقبت‌ها آن است که از نفوذ عوامل مخرب به قلب پیامبران الهی جلوگیری می‌شود، نه شیاطین در آن نفوذ می‌کنند و نه پیامبران آن را فراموش می‌نمایند. ❕با توجه به مضمون این آیه می‌توان گفت که رسولان الهی در مسائل مربوط به غیب و وحی، پیوسته مورد مراقبت فرشتگان الهی بوده تا رسالتی را که بر دوش گرفته اند به خوبی انجام دهند و این تعبیر دیگری از مصونیت آنان در تلقی وحی و حفظ و ابلاغ آن است، زیرا اگر خللی در این مراحل رخ دهد، هرگز رسالت الهی تحقق نمی پذیرد. 3⃣برخی دیگر از آیات قرآن حاکی است که خدا همراه پیامبران کتاب فرستاده تا در میان مردم به حق داوری کند و این دو هدف جز با مصونیت پیامبران در مسائل مربوط به دنیا تحقق نمی پذیرد آنجا که می‌فرماید ؛ «کانَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللّه النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَمُنْذِرینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الکِتابَ بِالحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ... ). ( بقره 213) «مردم گروه واحدی بودند، آنگاه پیامبران نوید دهنده و بیم دهنده را بر انگیخت و همراه آنان به حق کتاب نازل کرد تا در میان مردم در باره آنچه اختلاف کرده اند داوری کند». 👌درست است داور در آیه، به حکم این که فعل را مفرد آورد (لِیَحْکُمَ) کتاب است و طبعاً کتاب آسمانی باید عین حق و مصون از هر نوع لغزش باشد امّا این کتاب صامت، به وسیله کتاب ناطق بیان می‌گردد و اگر کتاب ناطق (پیامبر) در مسائل مربوط به وحی از اخذ و حفظ و تبلیغ دچار اشتباه گردد، قهراً خود کتاب نیز مصون از خطا نخواهد بود. 💠ادامه پاسخ 👇👇👇
💠ادامه پاسخ 👇👇👇 4⃣ دلیل دیگر قرآنی بر این مساله آن است که پیامبران، جانشینان خدا در روی زمین بوده و منطق آنان مستند به هوای نفس نیست، بلکه آنچه را از خدا می‌گیرند، برای مردم بیان می‌کنند چنان که می‌فرماید ؛ «وَما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی » ( نجم4 _3) «پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی گوید، بلکه گفتار او وحی الهی است که به او می ‌رسد». ❕این آیه به مجموع گفتارهای پیامبر اعم از قرآن و حدیث، مصونیت می بخشد و لذا پیامبر نه تنها در بیان دین از طریق قرآن، از هر لغزشی (عمدی وسهوی) مصون می‌باشد، بلکه در بیان دین از طریق حدیث نیز همین اصل بر او حاکم است. 📚منشور جاوید ج 3 ص 193 5⃣روایات فراوانی نیز بر عصمت و مصونیت پیامبران الهی در دریافت و تبلیغ وحی گواهی می دهد . ❕امام علی علیه السلام در وصف هدایتگران الهی فرمود: «آنان معصوم هستند از تمام گناهان صغیره و کبیره و در جواب دادن خطا نمی کنند و هیچ گاه دچار سهو و نسیان نمی شوند» 📚بحار الانوار ج25 ص351 🔶پیامبر گرامی فرمود: «سهو و نسیان برای شما است و ما گرفتار سهو و نسیان نمی شویم» 📚بحار الانوار ج17 ص111 ❗️در روایات فراوانی آمده است که هدایتگران الهی همواره از طرف خداوند و فرشتگان و روح القدس تایید و یاری می شوند و چنین افرادی هیچ گاه دچار سهو و خطا نمی شوند 📚بحار الانوار ج25 ص47 باب3 ❕امام رضا علیه السلام در وصف هادیان خداوند فرمود ؛ «آنها معصوم هستند و مؤيد و موفق و مستقيم و آگاه از حق، و ايمن از خطاها و لغزش‏ها و انحراف‏ها، خداوند آنها را به اين‏ صفت مخصوص كرده تا حجتش بر بندگان و شاهدش بر خلق باشد». 📚الکافی ج 1 ص 203 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔جواز نکاح بدون در معتبر ترین کتاب شیعه از زبان امام صادق علیه‌السلام عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ يَتَزَوَّجُ اَلْمَرْأَةَ بِغَيْرِ شُهُودٍ فَقَالَ لاَ بَأْسَ بِتَزْوِيجِ اَلْبَتَّةِ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَللَّهِ إِنَّمَا جُعِلَ اَلشُّهُودُ فِي تَزْوِيجِ اَلْبَتَّةِ مِنْ أَجْلِ اَلْوَلَدِ لَوْ لاَ ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ بِهِ بَأْسٌ ترجمه فارسی زراره بن اعین میگوید از امام صادق عليه السّلام پرسيدند: مردى با زنى بدون گرفتن شاهد ازدواج كرده است چه حكمى دارد؟ فرمود: البتّه ازدواج بين خود و خداى خود اشكالى ندارد، گرفتن شاهدان در امر ازدواج به خاطر فرزند است؛ اگر از اين جهت نبود اشكالى نداشت الکافي ج ۵، ص ۳۸۷ مجلسی در مرآة العقول جلد ۲۰ صفحه ۱۲۰ در مورد روایت مذکور میگوید 👈 الحديث الأول : حسن سوال از شیعه اگر یک مرد با یک زن رو در حال زنا دیدید گفتن ما باهم ازدواج کردیم چی دلیل برای تکذیب شون دارید؟ آیا این دروغ زراره بن اعین بیانگر این نیست که زمینه زنا رو مساعد میکرده ❗️❗️ 💠💠 1⃣ما اگر چه معتقدیم که در عقد ازدواج ، شاهد گرفتن شرط نیست ، اما شاهد گرفتن و اعلان را مستحب می دانیم ؛ 📚 العروه مع التعلیقات ، ج 2 ص 751 _ الحدایق الناضره ج 23 ص 33 ❕و در روایت مورد استناد وهابی نیز می بینیم ، امام صادق ع ، گرفتن شاهد را برای آنکه در نسب و ارث فرزندان ، اختلافی ایجاد نشود ، خوب می داند ، چنان که در نقل دیگری امام باقر و امام صادق ع فرموند ؛ « بینه و شهادت در امر نکاح ( به عنوان امری مستحب ) قرار داده شده است به خاطر مساله مواریث و نسب » 📚الکافی ج 5 ص 387 _ التهذیب ج 7 ص 248 _ وسائل الشیعه ج 20 ص 99 2⃣وهابی که در مساله شاهد گرفتن در عقد ازدواج به ما اشکال می کند ، غافل از آن است که علمای خودشان ، شاهد گرفتن در عقد ازدواج را شرط نمی دانستند و معتقد بودند که پیامبر گرامی ، برای عقد ازدواج شاهد نمی گرفت و هیچ روایتی در شرطیت شهادت در عقد ازدواج ، وجود ندارد . ❕ابن منذر می گوید ؛ « در این که دو شاهد در نکاح شرط است ، هیچ روایتی نیست ، پیامبر صفیه را به عقد خود در آورد ، بدون آنکه شهودی بگیرد » 📚الشرح الکبیر ، ابن قدامه ج 7 ص 458 👌یزید بن هارون می گفت ؛ « خداوند امر به شهود در بیع کرد نه در نکاح ، اما اصحاب رای شهود را در نکاح شرط کردند ، نه در بیع » 📚همان مدرک ❕احمد معتقد بود که عقد بدون شاهد صحیح است و ابن عمر و حسن بن علی و ابن زبیر و سالم و حمزه دو فرزند ابن عمر به همین معتقد بودند ، و عبدالله بن ادریس و عبدالرحمان و یزید بن هارون نیز به همین معتقد بودند » 📚مغنی ابن قدامه ج 7 ص 339 👌مالکیه نیز به تبع مالک بن انس معتقدند که در هنگام عقد ، شاهد شرط نیست و عقدی که بدون شهادت شهود باشد ، صحیح است 📚الفقه علی المذاهب الخمسه ج 2 ص 296 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 3⃣وهابی می گوید اگر در عقد ازدواج ، شهادت شهود شرط نباشد ، از کجا بدانیم که زن و مردی که با هم هستند واقعا زوجه و زوج هستند ، نه زانیه و زانی ❗️ ❔از وهابی می پرسیم که اگر زن و مردی در شهر دیگری ازدواج کنند و دو شاهد هم بگیرند ، آنگاه در شهر دیگری ، افراد مشکوک شوند که آیا آنان زوج و زوجه اند یا زناکار ، تکلیف چیست ❗️اگر بگویید که می گوییم زوج و زوجه اند ، می گوییم مگر شما شاهد عقدشان بوده اید ❗️شاید زناکارند و ما نمی دانیم و شهود هم نیستند تا از آنان بپرسیم ❕ 👌بنابراین ، صرف شهادت دو شاهد ، نمی تواند مشکل گشای فرضی باشد که وهابی مطرح کرده است ❗️آنچه حل مشکل می کند آن است که ما ماموریم ، مومنین را تصدیق کنیم ، اگر آنان می گویند ما زن و شوهریم ، وظیفه ما تصدیق آنان است ، چنان که قرآن در توصیف پیامبر گرامی می گوید ؛ « يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُم‏ » « او ايمان به خدا دارد و تصديق مومنان مى‏ كند، و رحمت است براى كسانى از شما كه ايمان آورده ‏اند » ( توبه 61 ) 👌جصاص از ابن عباس نقل می کند ؛ « مقصود از « یومن للمومنین » آن است که پیامبر ، تصدیق کننده ، مومنین بود » 📚احکام القرآن ، ج 3 ص 182 _ تفسیر ابن ابی حاتم ، ج 6 ص 1827 ❕سیوطی از ضحاک در تفسیر آیه شریفه نقل می کند ؛ « پیامبر تصدیق کننده مومنین در شهادات و قسم هایشان نسبت به حقوق و فروج و اموالشان بود » 📚الدر المنثور ج 3 ص 253 ❕ما نیز ماموریم که اقتدا به پیامبر گرامی کنیم و تصدیق کننده مومنین باشیم ، چنان که قرآن می گوید ؛ « براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند، و خدا را بسيار ياد مى ‏كنند. » ( احزاب 21) 4⃣متاسفانه اینان ، بر خلاف حکم قرآن و سنت ، در ازدواج ، شهادت شهود را شرط حتمی می دانند ، اما در طلاق ، حضور شهود را شرط نمی دانند ؛ 📚فقه السنه ج 2 ص 230 ❕در حالی که قرآن ، حضور شهود را در هنگام طلاق شرط لازم می داند و می گوید ؛ « فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا » « هنگامى كه عده آنها سرآمد يا آنها را به طرز شايسته ‏اى نگه داريد، و يا به طرز شايسته‏ اى از آنها جدا شويد، و دو مرد عادل از خودتان را گواه گيريد، و شهادت را براى خدا برپا داريد، اين چيزى است كه افرادى كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند به آن اندرز داده مى‏ شوند، و هر كس تقواى الهى پيشه كند خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏ كند. » ( طلاق 2) 👌ابن عباس بر اساس آیه شریفه ، معتقد بود که در طلاق ، شهادت شهود ، شرط است ؛ 📚جامع البیان ج 28 ص 88 ❕سیوطی از عمران بن حصین نقل می کند که از او در مورد مردی پرسیدند که زنش را طلاق داده است و شاهد نگرفته است ...❕او پاسخ داد ؛ « بد عملی انجام داده است ، در طلاق زنش ، بدعت وارد کرده است ( زیرا بدون شهود طلاق داده است ) باید برای طلاقش ، شاهد بگیرد » 📚 الدر المنثور ج 6 ص 232 ❕لذا می بینیم که امام کاظم علیه السلام خطاب به ابو یوسف قاضی که از مخالفین ایشان بود ، فرمود ؛ « خداوند در کتابش ، امر به طلاق کرده است و حضور دو شاهد عادل را شرط دانسته است و همینطور در کتابش به ازدواج امر کرده است ، اما حضور شهود را مهمل گذاشته است ( و شرط به شهود در ازدواج نکرده است ) ، اما شما ، شاهد را شرط دانستید در ( عقد ازدواج ) که خدا شرط ندانسته بود ، و در طلاق که خدا به شهود تاکید کرده بود ، شهادت را باطل کردید و شرط ندانستید » 📚الکافی ج 5 ص 387 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔⚛️ قران صراحتا می‌گوید: چرخش خورشید به دور زمین علت حرکت سایه است ➖ در سوره فرقان آیه‌های ۴۵و۴۶ علت حرکت سایه را می‌داند، این زمانی درست است که خورشید به دور زمین بچرخد 💮ســوره فرقان آیه ۴۵ و۴۶ آيا نديده‏ اى كه پروردگارت چگونه سايه را گسترده است و اگر مى‏ خواست آن را ساكن قرار مى‏ داد آنگاه خورشيد را بر آن دليل گردانيديم - سپس آن [سايه] را اندك اندك به سوى خود بازمى‏ گيريم آیه دومی نیز مجددا تاکید میکند که خورشید دلیل برچیده شدن یا بازگرداندن سایه است و این از نظر علمی کاملا است، زیرا علت حرکت سایه چرخش زمین به دور خورشید است ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « آيا نديدى چگونه پروردگارت سايه را گسترده؟ و اگر مى ‏خواست آن را ساكن قرار ميداد، سپس خورشيد را بر وجود آن دليل قرار داديم سپس آن را آهسته جمع مى‏ كنيم » (45 _ 46 فرقان ) 🔸تفسیر غیر صحیح از آیات فوق سبب ایجاد شبهه مذکور در مورد آیه شده است در حالی که با تفسیر صحیح آیات فوق گوشه ای دیگر از این کتاب الهی به اثبات می رسد . ❕بدون شك اين قسمت از آيه اشاره ‏اى است به اهميت نعمت سايه ‏هاى گسترده و متحرك، سايه ‏هايى كه يك نواخت باقى نمى‏ ماند بلكه در حركت است و نقل مكان مى ‏دهد، ولى در اينكه منظور از اين سايه كدام يك از سايه‏ ها است در ميان مفسران‏ گفتگو است . جمعى مى ‏گويند اين كشيده و گسترده همان سايه‏ اى است كه بعد از طلوع فجر و قبل از طلوع آفتاب بر زمين حكمفرما است و لذتبخش‏ترين سايه‏ ها و ساعات همان است، اين نور كم رنگ و سايه ‏گستر، از لحظه طلوع فجر شروع مى‏ شود و به هنگام طلوع آفتاب روشنايى جايگزين آن مى ‏گردد. 🔸بعضى ديگر گفته ‏اند منظور تمام سايه شب است كه از لحظه غروب شروع مى ‏شود و به لحظه طلوع آفتاب منتهى مى‏ گردد، زيرا مى ‏دانيم شب در حقيقت سايه نيمكره زمين است كه در برابر آفتاب قرار گرفته، ‏ اى است مخروطى كه در طرف مقابل در فضا گسترده مى ‏شود و اين سايه مخروطى دائما در حركت است و با طلوع آفتاب در يك منطقه پايان مى‏ گيرد و در منطقه ديگر تشكيل مى‏ شود. 🔸بعضى نيز گفته‏ اند منظور سايه‏ اى است كه بعد از ظهر براى اجسام پيدا مى‏ شود و تدريجا كشيده ‏تر و گسترده‏ تر مى‏ گردد. 👌البته اگر جمله ‏هاى بعد نبود ما از اين جمله معنى وسيعى مى‏ فهميديم كه تمام سايه‏ هاى گسترده را در برمى‏ گرفت ولى ساير كه به دنبال آن آمده نشان مى ‏دهد كه تفسير اول از همه مناسبتر است. ❕زيرا به دنبال آن مى ‏فرمايد" سپس خورشيد را بر وجود اين سايه گسترده دليل قرار داديم" (ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا). 💠اشاره به اينكه اگر آفتاب نبود مفهوم سايه نمى‏ شد، اصولا سايه از پرتو آفتاب به وجود مى‏ آيد، زيرا" سايه" معمولا به تاريكى كم رنگى گفته مى‏ شود كه براى اشياء پيدا مى‏ شود و اين در صورتى است كه نور به جسمى كه قابل عبور از آن نباشد بتابد و در طرف مقابل سايه آشكار شود، بنا بر اين نه فقط طبق قانون تعرف الاشياء باضدادها سايه را با نور بايد تشخيص داد بلكه وجود آن نيز از برمت نور است . 🔸 👇
🔸 👇 👌 بعد مى‏ فرمايد:" سپس ما آن را جمع مى‏ كنيم" (ثُمَّ قَبَضْناهُ إِلَيْنا قَبْضاً يَسِيراً). ❕مى‏ دانيم هنگامى كه خورشيد طلوع مى‏ كند سايه‏ ها برچيده مى‏شود تا به هنگام ظهر كه در بعضى از مناطق سايه به كلى معدوم مى‏شود، زيرا آفتاب درست بالاى سر هر موجودى قرار مى‏گيرد، و در ديگر مناطق به حد اقل خود مى‏رسد، و به اين ترتيب سايه‏ ها نه يك دفعه ظاهر مى ‏گردند، و نه يك دفعه برچيده مى‏ شوند، و اين خود يكى از پروردگار است، چرا كه اگر انتقال از نور به ظلمت و بالعكس ناگهانى صورت مى‏ گرفت براى همه موجودات زيان‏ آور بود، اما اين نظام تدريجى در اين حالت انتقالى چنان است كه بيشترين فائده را براى موجودات دارد بى آنكه ضررى داشته باشد. 👌تعبير به يسيرا اشاره به جمع شدن تدريجى سايه است، و يا اشاره به اينكه نظام ويژه نور و ظلمت در برابر قدرت چيز ساده و آسانى است، و كلمه" الينا" نيز تاكيد بر همين قدرت الهى است. ❕به هر حال جاى ترديد نيست همانگونه كه انسان در زندگى خود نياز به تابش" نور" دارد براى تعديل و جلوگيرى از زمانهاى شدت نور، نياز به" سايه" دارد، تابش نور يك نواخت زندگى را مختل مى‏ كند، كه سايه يك نواخت و ساكن، مرگبار است. 🔸در صورت اول همه موجودات زنده مى‏ سوزند و در صورت دوم همه منجمد مى ‏شوند اين نظام متناوب" نور" و" سايه" است كه زندگى را براى انسان ممكن و گوارا ساخته. 🔸لذا آيات ديگر قرآن وجود شب و روز را به دنبال يكديگر از نعمتهاى بزرگ الهى مى‏شمرد، مى ‏فرمايد ؛ بگو اگر خداوند شب را براى شما جاويدان تا روز قيامت قرار مى‏داد كدام معبود غير اللَّه بود كه از نور براى شما بياورد آيا نمى‏ شنويد" (قصص- 71). 🔸و بلافاصله مى ‏افزايد ؛ « بگو هر گاه خداوند روز را جاويدان تا روز قيامت قرار مى ‏داد كدام معبود غير اللَّه بود كه براى شما شبى آورد كه در آن آرام بگيريد، آيا نمى‏ بينيد"؟ (قصص- 72). ❕و به دنبال اين سخن نتيجه‏ گيرى مى‏كند كه اين از رحمت خدا است كه براى شما شب و روز داد كه هم در آن بياراميد و بياسائيد و هم از فضل او براى تحصيل معاش استفاده كنيد شايد شكرگزارى نمائيد . ❕و به همين دليل قرآن يكى از نعمتهاى بهشتى را" ظل ممدود" (سايه گسترده) مى‏شمرد كه نه نور خيره كننده و خستگى‏ آور است و نه تاريكى وحشت آفرين. 👌بنابراین آیات فوق یکی دیگر از نشانه های علم و قدرت پروردگار را ظاهر می کند و ارتباطی هم با گردش خورشید به دور زمین که مورد قرار گرفته است ندارد . 📚تفسیر نمونه ج 15 ص 110 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ببخشید خالدون در آیات قرآن معنی ابدی هست یا زماندار هست ❗️❗️ 💠💠 👌خلود در اصل لغت به معنى بقاى طولانى و هم به معنى ابديت آمده است، ولى در بسيارى از آيات قرآن با قيودى ذكر شده است كه از آن به وضوح مفهوم فهميده مى ‏شود، مثلا در آيات 100 توبه 11 طلاق و 9 تغابن در مورد بهشتيان تعبير به خالِدِينَ فِيها أَبَداً مى ‏كند، كه اين تعبير مفهومش ابديت بهشت براى اين گروه‏ ها است، و در آيات ديگرى مانند 169 نساء و 23 جن در باره گروهى از دوزخيان همين تعبير خالِدِينَ فِيها أَبَداً ديده مى‏ شود كه دليل بر جاودانگى عذاب آنها است. 🔸تعبيرات ديگرى مانند ماكثين فيها ابدا در آيه 3 كهف لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا (كهف- 108) و مانند اينها نشان مى ‏دهد كه بطور قطع از بهشتيان و دوزخيان جاودانه در نعمت يا در عذاب خواهند ماند. 🔹بعضى كه نتوانسته ‏اند اشكالات خلود و جاودانگى مجازات را به نظر خود حل كنند ناچار دست به دامن معنى لغوى آن زده و آن را به معنى مدت طولانى گرفته‏ اند، در حالى كه تعبيراتى نظير آيات فوق چنين تفسيرى را ندارد. 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 238 ❕شيخ مفيد در «اوائل المقالات» مى ‏فرمايد ؛ «تمام علماى اماميّه اتفاق نظر دارند كه تهديد به خلود در آتش مخصوص كفّار است، و كسانى را كه داراى ايمان به خدا و اقرار به فرائض او دارند از اهل نماز، هرگاه مرتكب گناهى بشوند شامل نمى ‏شود و تمام «مرجئه» و محدّثان بر اين امر متفقند، در حالى معتزله اتفاق برخلاف اين قول كرده‏ اند، و چنين مى‏ پندارند كه تهديد به خلود در آتش همه كفّار و همه فاسقان را شامل مى‏ شود» 📚اوائل المقالات ص 53 👌بنا براین آنچه مسلم است خلود کفار و افراد بی ایمان در دوزخ می باشد اما درباره معصیت کاران این معنا مسلم نیست مگر انکه و گناه انچنان عظیم و گسترده باشد که انسان را به کفر و ترک ایمان بکشاند یا بی ایمان از دنیا برود 📚پیام قران ج 6 ص 371‌ 🔸امام کاظم علیه السلام فرمود ؛ «تنها اهل کفر وجحود واهل ضلالت و شرک در تا ابد باقی خواهند ماند» 📚التوحید صدوق ص407 ❔مهمترين اشكالى كه در مسأله خلود مطرح مى‏ شود و در حقيقت اشكال اصلى است مسأله عدم‏ تناسب «گناه» و «» است، گفته مى‏ شود چگونه مى‏ توان پذيرفت كه انسانى تمام عمر خود را كه حدّاكثر صد سال بوده است، كار بد كرده، و در كفر و گناه غوطه ‏ور بوده، ولى در برابر يكصد سال گناه هزاران ميليون سال كيفر ببيند؟!. 👌البته اين مسأله در مورد نعمت‏هاى جاودان بهشتى مشكلى ايجاد نمى‏ كند، چرا كه تفضّل و پاداش بيشتر از بخشنده مهربانى كه رحمتش عالم هستى را فرا گرفته جاى تعجّب نيست، ولى در مجازات و كيفر، جرم و جنايت حتماً لازم است، و اگر اين تعادل به هم خورد، با عدل الهى سازگار نخواهد بود، خلاصه يكصد سال كفر و گناه در خورد يك صد سال مجازات است، نه بيشتر. 🔸پيچيدگى اين اشكال سبب شده كه گروه‏هايى به فكر توجيه آيات خلود بيفتند و آن را به معناى مدت طولانى يا خلود نوعى و نه شخصى، يا پيدا شدن نوعى سازش با محيط، و امثال آن كه توجيه كنند، ولى اين بسيار ضعيف و غير قابل قبول است، و هرگز با آيات خلود سازگار نيست. 👌آنها كه اين ايراد را مطرح مى ‏كنند از يك نكته اساسى غافلند و آن فرق ميان مجازات‏هاى قراردادى و ‏هاى تكوينى است كه نتيجه طبيعى اعمال و يا زندگى كردن در كنار خود اعمال است. 🔸توضيح اينكه ؛ گاهى قانونگذار قانونى وضع مى‏ كند كه هركس مرتكب فلان خلاف شود بايد فلان مقدار جريمه مالى بدهد، تا فلان مدت در زندان بماند، مسلماً در چنين جايى بايد تناسب «جرم» و «جريمه» در نظر گرفته شود، هرگز براى يك كار كوچك مجازات اعدام يا حبس ابد نمى‏ توان قرار داد، و به عكس براى كار مهمى همچون قتل نفس يك روز زندان بى‏ معناست، حكمت و عدالت ايجاب مى‏ کند كه اين دو با هم كاملًا باشد. 👌ولى كيفرهايى كه در حقيقت اثر طبيعى عمل است و خاصيت تكوينى آن محسوب مى ‏شود، و يا نتيجه حضور خود عمل در برابر انسان است اين گفتگوها را نمى‏ پذيرد، خواه در مورد آثار در اين جهان باشد يا در جهان ديگر. 🔸ادامه 👇
🔸 👇 👌مثلًا اگر گفته شود كسى كه از مقررات رانندگى تخلف كند و با سرعت غير مجاز و سبقت بى‏ دليل و عبور از مناطق ممنوع كند ممكن است به خاطر همين چند لحظه تخلف چنان تصادفى كند كه دست و پاى او بشكند و يك عمر زمين گير شود، در اينجا كسى نمى‏ گويد، اين نتيجه تلخ براى آن تخلف كوچك عادلانه نيست، زيرا مسلم است كه اين از قبيل جريمه‏ هاى قراردادى اداره راهنمايى نيست كه در آن مسأله تناسب و هماهنگى جرم و جريمه در نظر گرفته شود، اين اثر طبيعى عمل است كه انسان به سراغ آن رفته، و خود را گرفتار آن كرده است. 🔸همچنين اگر گفته شود سراغ مشروبات الكلى يا مواد مخدر نرويد، چرا كه در مدت كوتاهى قلب و معده و مغز و اعصاب شما را تباه مى ‏كند، حال اگر كسى رفت و گرفتار ضعف شديد اعصاب، و بيمارى قلب و عروق و زخم معده شده، در برابر چند روز هوسبازى تا پايان در عذاب اليم و رنج شديد بود، هيچكس ايراد عدم تناسب جرم و جريمه را در اينجا مطرح نمى‏ كند. ❕حال فرض كنيد چنين انسانى به جاى يكصد سال، هزار سال عمر كند و يا يك ميليون سال در دنيا بماند، مسلماً بايد تحمل آن و عذاب را در اين مدت طولانى به خاطر مثلًا چند روزى هوسبازى بنمايد. 👌در مورد عذاب‏ها و كيفرهاى اخروى مسأله از اين فراتر است، آثار تكوينى اعمال و نتائج مرگبار آن ممكن است براى هميشه دامان انسان را بگيرد، بلكه خود اعمال، در برابر انسان مجسم مى‏ شود، و چون آن جهان جاويدان است اعمال نيك و بد جاودانه با انسان خواهند بود، و او را نوازش يا مى‏ دهد. 🔸مجازات‏ها و كيفرهاى رستاخيز بيشتر جنبه اثر تكوينى و خاصيت عمل دارد، همان‏گونه كه قرآن مجيد مى ‏گويد «اعمال بدشان در برابر آنان آشكار مى ‏شود و آنچه را به باد مسخره مى‏ گرفتند بر آنها وارد مى ‏گردد»! (جاثيه 33). 🔸و در آيه 54 سوره يس مى‏ خوانيم ؛ «جز اعمال خود شما براى شما نيست». ❕با اين حال، جايى براى اين سؤال باقى نمى‏ ماند كه چرا تناسب ميان «جريمه» و «جرم» در نظر گرفته نشده است؟. 👌انسان بايد با دو بال «ايمان» و «عمل صالح»، بر فراز آسمان سعادت پرواز كند و از نعمت‏هاى ابدى بهشت و لذّت قرب خدا بهره ‏مند شود، حال اگر بر اثر هوسبازى در يك لحظه با يك عمر صد ساله دو بال خود را درهم بشكند بايد براى هميشه در ذلّت و بدبختى بماند، اينجا مسأله زمان و مكان و مقدار جرم مطرح نيست، بلكه مسأله علّت و معلول و آثار كوتاه مدت و دراز آن مطرح است، يك كبريت كوچك ممكن است شهرى را به آتش بكشد، و يك گرم بذر خار مغيلان ممكن است بعد از مدّتى يك صحراى وسيع خار به وجود آورد كه دائماً مزاحم انسان باشد، همان‏گونه كه چند گرم بذر گل ممكن است با گذشتن چند سال، صحرايى از زيباترين و معطّرترين گلها به وجود آورد كه عطر آن مشام جان را معطّر و ديده و دل را نوازش دهد. 👌حال اگر كسى بگويد يك كبريت چه با آتش گرفتن يك شهر دارد و چند بذر كوچك چه تناسبى با يك صحراى خار يا گل مى‏تواند داشته باشد؟ آيا اين سؤال منطقى است؟ مسلّماً نه. ❕اعمال نيك و بد ما نيز همين‏گونه هستند و ممكن است آثار جاودانى بسيار گسترده‏ اى از خود به يادگار بگذارند (دقت كنيد). 👌مسأله مهم اينجاست كه رهبران الهى و پيامبران بزرگ و اوصياى آنها اين هشدار را پى در پى به ما دادند كه نتيجه چنان گناهانى، عذاب جاودان است، و نتيجه چنين اعمال صالحى، نعمت مخلّد و ابدى است، درست مثل اينكه باغبان آگاه و بيدارى اثر وسيع آن بذر خار و گل را براى ما قبلًا بيان كرده باشد، و ما آگاهانه راه خودمان را در اين مسير انتخاب كنيم. در اينجا به چه مى ‏توانيم ايراد كنيم، و بر چه چيز خرده بگيريم و به كدام قانون اعتراض نماييم، جز به خودمان . 📚پیام قرآن ج 6 ص 379 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁