پرسمان اعتقادی
غروب و مغرب، و احکام طبیعی و شرعی هر کدام (حکم نماز در هر کدام از این دو وقت، ستاره غروب، روایت لعن
🎤غروب:
غروب زمانی است که گردی خورشید در زمین مسطح، در افق، پایین رفته و پنهان شود. در این موقع، زمان نماز ظهر و عصر پایان می یابد.
🌄مغرب:
در زمان غروب، در سمت عکس محل غروب، یعنی در مشرق، در افق سرخی ایجاد می شود. این سرخی تدریجا مقداری بالا آمده و تقریبا بعد از 15 تا 20 دقیقه بعد از غروب، ناپدید می شود که اصطلاحا به آن گفته می شود، سرخی مشرق از روی سر عبور کرد. به این زمان، مغرب گفته می شود (1). بنا بر این زماني كه به حسب زمین مسطح -نه به حسب زمینهای ناهموار یا کوهستانی-، آفتاب از دیده پنهان شود، غروب است و زماني كه سرخي سمت مشرق -كه بعد از غروب آفتاب پيدا مي شود- از بين برود، مغرب خواهد بود.
🕋وقت نماز:
زمان نماز عصر، با غروب خورشید به پایان می رسد. طبق نظر اکثر فقها، فاصله غروب خورشید، تا مغرب، اگر کسی نماز عصر بخواند، نماز او قضا می باشد. طبق نظر برخی، در این فاصله، نماز عصر، نه ادا و نه قضاست. بهر حال زمان آن گذشته است.
❇️گروهی از فقهاء مانند آیت الله بهجت –رحمة الله علیه- نظرشان این است که مغرب، همان زمانی است که گردی خورشید در زمین مسطح در افق پنهان گردد. بنا بر این در این زمان می توان نماز مغرب را ادا کرد یا روزه را باز نمود. البته بهتر است احتیاطا صبر کنند تا سرخی طرف مشرق که بعد از غروب پیدا می شود محو شود سپس افطار کرده یا نماز بخوانند.(2)
توجه: در اینجا هر کس باید طبق فتوای مرجع خود عمل کند. فاصله بین غروب تا مغرب، دارای ادعیه و اذکار مستحبی است.
⭐️ستاره غروب:
عناوین «ستاره صبح» و «ستاره غروب» برای نورانی ترین سیاره یعنی سیاره زهره (ناهید) به کار می رود که با غروب خورشید ـ و قبل از مغرب -، در آسمان ظاهر می شود. نور سیارهی زهره نسبت به ستاره های حقیقی بسیار درخشان تر و زودتر به نظر می رسد. سیاره زهره، چون پر نورتر است، با رفتن نور شدید خورشید و قبل از مغرب، احتمال دارد که دیده شود. اما اینکه همه توان دیدن آن را داشته باشند یا همه جا قابل رویت باشد، بعد از مغرب اتفاق می افتد. پدر علامه مجلسی در شرح فارسی خود بر کتاب شریف «من لا یحضر» می نویسد: «ستاره [سیاره] مثل زهره بعد از غروب آفتاب ظاهر مى شود و ليكن بر همه كس ظاهر نمى شود بر جمعى ظاهر مى شود كه قبل از غروب نيز مى بينند بنا بر حدّت باصره ايشان.»(3)
⬅️روایت لعن تاخیر در نماز مغرب و صبح، در جهت برخورد با جریان خطرناک غالیان خطابیه بوده است.
✴️عصر امام صادق (علیه السلام)، زمانه ایست که جریان ای منحرف زیادی شکل گرفت. شاید این دوره، دوره ای باشد که بیشترین و خطرناک ترین جریانهای انحرافی، مخصوصا جریان های غالیان ظهور کرد و امام صادق (علیه السلام) با رؤسای آنها به شدت برخورد کردند. روایت زیر که تاخیر کنندگان در نماز مغرب را لعن می فرماید، ناظر است به تحریفاتی که طرفداران ابوالخطاب غالی، ایجاد کرده بودند. آنها دقیقا بر عکس ائمه (علیهم السلام)، تبلیغ می کردند که فضیلت نماز مغرب، وقتی است که ستارگان کاملا آشکار شوند و از آن طرف فضیلت نماز صبح هم زمانی است که هوا نسبتا روشن شده و ستارگان محو گردند. «وَ قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْمَغْرِبَ طَلَباً لِفَضْلِهَا، وَ قِيلَ لَهُ: إِنَّ أَهْلَ الْعِرَاقِ يُؤَخِّرُونَ الْمَغْرِبَ حَتَّى تَشْتَبِكُ النُّجُومُ، فَقَالَ: هَذَا مِنْ عَمَلِ عَدُوِّ اللَّهِ أَبِي الْخَطَّابِ»،
✳️امام صادق سه بار کسی که نماز مغرب را به تاخیر اندازد، با این "اعتقاد" که فضیلت در تاخیر انداختن مغرب است [تا زمان ظاهر شدن ستارگان، که خلاف سنت صریح معصومین بوده است] لعن فرمود ... از ایشان پرسیده شد اهل عراق، نماز مغرب را تا زمانی که آسمان پر ستاره شود به تاخیر می اندازند، حضرت فرمودند این از عمل دشمن خدا ابی الخطاب است» (4)
✴️ابوالخطاب غالی، پس از انحراف، حضرت را به مقام الوهیت رسانده و خود، مدعی پیامبری شده بود. از این رو، بیشترین و سخت گیرانه ترین برخوردهای حضرت، با ابوالخطاب است که نشانگر عمق انحراف این جریان و نوع اندیشه آنها می باشد. امام از هر فرصتی برای برائت جستن از آنها و تحریفات شان و برای مبارزه ای سخت و شدید با او و جریانش بهره می بردند و این روایت و لعن شدید آن می تواند از همان قبیل باشد. روایت لعن منسوب به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم در همین راستا ارزیابی می شود.
پرسمان اعتقادی
🎤غروب: غروب زمانی است که گردی خورشید در زمین مسطح، در افق، پایین رفته و پنهان شود. در این موقع، زمان
🔷ملاک اصلی در وقت نماز مغرب:
آنچه در روایات ملاک اصلی داخل شدن وقت نماز مغرب است، غایب شدن قرص خورشید و ذهاب حمره مشرقیه است. «وَقْتُ الْمَغْرِبِ إِذَا غَابَ الْقُرْصُ.» (5) در واقع، نشانه غیاب خورشید به صورت کامل، همان از بین رفتن سرخی سمت مشرق می باشد. چون زمین معمولا پستی و بلندی دارد و نمی توان هر استتاری را رفتن کامل خورشید و داخل شدن شب دانست. دیدن سیاره زهره یا سیاره دیگری در آسمان، ملاک اصلی برای داخل شدن وقت نیست. همان طور که دیده شدن تعداد بیشتری ستاره، ملاک اتمام وقت فضیلت مغرب و داخل شدن وقت نماز عشاء نخواهد بود، بلکه ملاک اصلی، ذهاب شفق است. یعنی سرخی سمت مغرب که تا مدتی پس از اذان مغرب ادامه دارد، محو شده و سفیدی ضعیفی جای آن را بگیرد. البته همزمان با ذهاب شفق، ستاره های زیادی در آسمان ظاهر می شوند. دلیل آن هم غایب شدن نور اصلی خورشید و همین طور رفتن انعکاسات قوی تر آن مثل شفق است که با نور سرخ و نارنجی خود در سمت غروب خورشید، مانع ظهور نور ضعیف ستاره های مختلف است. دقت شود که همزمانی دیده شدن ستاره یا سیاره به معنی این نیست که ملاک اصلی، دیدن یا ندیدن ستاره هاست.
اینکه در برخی روایات وارد شده است که امام صادق (علیه السلام) نافله را زمانی می خوانده اند که ستاره دیده می شده، به این معنی است که در اول وقت که هنوز آسمان تا حدی روشن است، نماز مغرب را بجا آورده اند، به گونه ای که اولین ستاره های پرنورتر آسمان، پس از پایان نماز و شروع نافله، ظهور کرده اند. این مساله بیشتر به مبارزه عملی با جریان تحریف غالیان خطابیه برمی گردد. زیرا اگر امام تعجیل نمی کردند، آنها، عمل امام را مستندی برای تحریفات خود قرار می دادند. از این روایات برمی آید که امام صادق (علیه السلام) نسبت به این قبیل تحریفات، اعتراض می کنند. آنها می گفتند باید نماز را به تاخیر انداخت تا آسمان پر ستاره شود و این وقت، وقت فضیلت است. امام هم عملا برای جلوگیری از انحراف، عکس این مساله را نشان می دادند.
🔹نقش شفق و فلق در تشخیص وقت اقامه نماز:
«كلمه "فَلق" -به فتحه اول و سكون دوم- به معناى "شكافتن" و "جدا كردن" است ... غالبا اين كلمه [فَلَق، با دو فتحه] بر هنگام صبح اطلاق مى شود، و فَلَق يعنى آن لحظه اى كه نور گريبان ظلمت را مى شكافد و سر بر مى آورد.» (6)(7) آخر شب، سفیدی و نوری ضعیف به شکل عمودی در شرق آسمان دیده می شود و بجای پخش شدن در افق، عمود در آسمان بالا می رود. این نور سفید، به نور فلق معروف است. این زمان با نام صبح کاذب یا فجر کاذب هم شناخته می شود و هر چند شب به پایان رسیده است، اما هنوز نمی توان نماز صبح را بجا آورد. بحث شفق نیز در بالا به تفصیل گذشت.
📚پی نوشت ها:
1. «مغرب موقعی است که سرخی طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا میشود، از بالای سر انسان بگذرد. [حاشیه امام خمینی:] هیچ وقت سرخی از بالای سر نمی گذرد بلکه سرخی قدری بالا میآید و تمام می شود و مقارن آن در طرف مغرب سرخی پیدا می شود و مغرب وقتی است که سرخی طرف مشرق برطرف شود»، رساله توضیح المسائل آیة الله العظمی بروجردی با حواشی امام خمینی (رحمه الله علیه)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1392 ش، مساله 743، ص 157.
2. «مغرب موقعی است که آفتاب از زمینی که مسطح است غروب کند. و منطقه ای که پستی و بلندی دارد، مغربِ آن موقعی است که اگر زمین مسطح بود آفتاب غروب میکرد، ولی احتیاط مستحب این است که سرخی طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا می شود از بین برود.»، رساله معظم له، مساله 619.
3. مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، 8جلد، مؤسسه اسماعيليان - قم، چاپ: يوم، 1414 ق، ج 3 ص 157.
4. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، - قم، چاپ: دوم، 1413 ق، ج1 ص 220.
5. من لا يحضره الفقيه، ج1، ص218، ح 655.
6. علامه طباطبايى، سید محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، 20جلد، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى - ايران - قم، چاپ: 5، 1374 ش، ج 20، ص 680.
7. «اين كلمه در صورتى كه با دو فتحه باشد صفت مشبهه به معناى مفعول خواهد بود نظير" قصص" به دو فتحه (چون قصص به كسره اول و فتحه دوم جمع قصه است)، كه به معناى مقصوص يعنى "حكايت شده" و يا "نقل شده" است»، همان.
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(8).mp3
4.67M
🔹حجه الاسلام #محمدی
پرسش و پاسخ اعتقادی،
جلسه 8 - شرح چگونگی تربیت شاگردان توسط امام (ع)
🔰 @p_eteghadi 🔰
🎤 فدیه در طلاق:
🔹زمانی که ادامه زندگی مشترک برای زن ممکن نباشد و خطر ترک حدود الهی جدی شود، می تواند تقاضای طلاق کند و با دادن فدیه، حقوق شوهر در ایام عده - پس از طلاق - را ساقط کند. فدیه دادن به مرد در عوض اسقاط حق رجوع، مربوط به طلاق معمولی نیست، بلکه مربوط به طلاق خلع است. آیه مبارکه 229 سوره بقره شرایط این طلاق را بیان می کند: «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْريحٌ بِإِحْسانٍ وَ لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً إِلاَّ أَنْ يَخافا أَلاَّ يُقيما حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ يُقيما حُدُودَ اللَّهِ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما فيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون»، طلاقِ [رجعى كه براى شوهر در آن حقّ رجوع وبازگشت به همسر است] دوبار است. [شوهر در هر مرتبه از رجوع] بايد [همسرش را] به طور شايسته ومتعارف نگه دارد، يا [با ترك رجوع، او را] به نيكى و خوشى رها كند. و براى شما حلال نيست از آنچه [به عنوان مهريه] به آنان پرداخته ايد چيزى را بازستانيد، مگر آنكه هر دو بترسند كه حدود و مقرّرات خدا را [در روش همسردارى] برپا ندارند. پس شما [حاكمان شرع] اگر بترسيد كه آن دو نفر حدود خدا را برپا ندارند در آنچه زن براى رهايى خود [عوض طلاق] فديه بپردازد، گناهى بر آنان نيست. اينها حدود خداست؛ پس از آنها تجاوز نكنيد و كسانى كه از حدود خدا تجاوز كنند، آنان بی تردید ستمكارند.(1)
👈خوف از عدم رعایت حدود الهی در زندگی مشترک:
خوف از عدم رعایت حدود الهی در آیه، مربوط به اختلافات شدید زن و شوهر می باشد. "افتدت به" (فدیه دادن زن)، در آیه شریفه، به طلاق خلع اشاره دارد. یعنی زن، در مقابل این که شوهرش او را طلاق دهد و در ایام عده، امکان رجوع به زن را نداشته باشد، می تواند مالی را به شوهرش ببخشد. فدیه ممکن است مهریه یا حتی افزون بر آن هم باشد.
⬅️در طلاق بائن، بخلاف طلاق معمولی (رجعی) باید کار به مرحله خوف عقلایی برسد. یعنی هم طرفین خوف خطر و گناه داشته باشند و بترسند از این که کار به جاهای باریک برسد، و هم این خوف، مورد تایید اطرافیان و عقلا هم باشد. لذا خطاب به عموم مومنین هم شده است که اگر شماها ترسیدید که آن دو نفر یعنی زن و شوهر رعایت حدود الهی ننمایند. این خوف زمانی ایجاد می شود که زن به صورت جدی می گوید که هیچ کدام از دستورات الهی در باب حقوق مرد و خانواده و حریم با بیگانگان را رعایت نخواهد کرد.(2)
خوف، به عدم رعایت حدود الهی برمی گردد و منحصر به رابطه با نامحرم نیست. مثلا به لحاظ حال روحی و شخصی زن یا بخاطر اختلافات و مسائل خانوادگی زن به جایی رسیده است که دیگر نمی تواند با این مرد ادامه زندگی بدهد. در این حال می تواند تقاضای طلاق کند و مالی به شوهر بدهد تا مرد پس از طلاق از حق رجوع استفاده نکند و دوباره طلاق را بهم نزند.(3)
👈ـ انواع طلاق:
طلاق شرعی بر دو نوع است(4):
1. طلاق رجعی: که در آن مرد حق دارد در ایام عده به همسرش رجوع کند. رجوع، نکاح جدید نیست و نیاز به عقد جدید ندارد. در طلاق رجعی، مرد حق ندارد بخاطر طلاق دادن، چیزی از زن بگیرد و باید مهریه او را تمام و کمال پرداخت کند.
2. طلاق بائن: طلاقی که در آن مرد حق رجعت ندارد. در صورت تمایل به زندگی مجدد، با خواستگاری مرد و توافق زن، باید عقد نکاح جدید خوانده شود.
در چند مورد، طلاق، بائن است. از جمله در جایی که طلاق به شکل خلع یا به شکل مبارات انجام شده باشد.
طلاق خُلع: اگر زن به خاطر نفرت و کراهت از مرد، خود تقاضای طلاق داشته باشد، می تواند در عوض اسقاط حق رجوع مرد، مالی به مرد ببخشد (فدیه). این مال می تواند حتی بیشتر از مهریه هم باشد و در عوض مرد، حق ندارد در ایام عده طلاق را بهم زده و رجوع کند.(5)
طلاق مبارات: در طلاق مبارات، زن و مرد، هر دو همدیگر را نمی خواهند و نفرت داشته، خواستار طلاق هستند، در این حال، زن با دادن مالی به شوهر، حق رجوع را ساقط می کند.(6)
👈ـ حمایت حقوقی از زن:
توجه شود که بخش اول آیه 229 سوره بقره، مربوط است به طلاق رجعی و بخش دوم مربوط است به طلاق خلع. در طلاق رجعی، مرد حق ندارد چیزی از مهریه را نزد خود نگهدارد، اما در طلاق خلع، مرد حق رجوع در ایام عده را، در برابر مالی که زن به او می دهد، از دست خواهد داد. در حالت معمولی، دادن مهریه قطعی است و تصرف و کم کردن از آن هم حرام است، نه تنها بر مرد حرام است که به اکراه چیزی از زن بستاند، بلکه در این حال، بر زن نیز حرام است که چیزی به مرد بدهد. در عین حال، پس از طلاق معمولی، مرد حق رجوع دارد و می تواند در ایام عده، طلاق را بر هم بزند و به همسرش رجوع کند. در این حال نیاز به عقد جدید هم نیست. چون ادامه ازدواج محسوب می شود نه ازدواج جدید. اما اگر زن، خواستار آن باشد که راه پشیمانی مرد و استفاده از حق رجوع پس از طلاق را ببندد، چه راه کار حقوقی باید در پیش گرفت و شریعت الهی چه حکمی در این زمینه دارد؟ این همان چیزی است که شریعت با نام طلاق خلع و مبارات در برابر ما گذاشته است.
🔷در واقع این، حکم، به نفع زن و راهی برای رهایی اوست. طلاق خلع، طلاقی است که زن خواستار آن می باشد، اما مرد کماکان همسرش را و ادامه زندگی با او را دوست دارد. از طرف دیگر، حق طلاق به دست مرد است و از طرف سوم، مرد می تواند در صورت طلاق، در ایام عده به زن رجوع کند. در طلاق خلع، زن این حق را پیدا کرده است تا در برابر دادن یک عوض مالی، سه حق مرد را اسقاط کند. یعنی علاقه او به زن و میل او به ادامه زندگی با زن، حق طلاق، و سوم: حق رجوع بعد از طلاق. مهریه در برابر این سه حق نیست. مهریه مربوط به اصل عقد است، نه حقوق مربوط به زمان طلاق. در واقع در نگاه حقوقی صرف، فدیه مثل یک معاوضه می ماند که چیزی می دهد و چیزی می گیرد.
👈ـ مقدار فدیه:
هر چند فدیه می تواند خود مهریه باشد، اما الزاما این نیست که حتما باید مهریه باشد، بلکه کمتر از مهریه هم ممکن است. عوض (فدیه) در مبارات نباید بیشتر از مهریه باشد و در خلع می توان بیش از مهریه قرار داد.(7)(8)
📚پی نوشت ها:
1. انصاريان، حسين، ترجمه قرآن (انصاريان)، 1جلد، اسوه - ايران - قم، چاپ: 1، 1383 ه.ش.
2. «عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع لَا يَجُوزُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَأْخُذَ مِنَ الْمُخْتَلِعَةِ- حَتَّى تَتَكَلَّمَ بِهَذَا الْكَلَامِ كُلِّهِ- فَقَالَ: إِذَا قَالَتْ "لَا أُطِيعُ اللَّهَ فِيكَ"، حَلَّ لَهُ أَنْ يَأْخُذَ مِنْهَا مَا وَجَدَ.»، عاملى، حرّ، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، کتاب الخلع و المباراة، 30 جلد، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1409 ق، ج 22، ص 279.
3. برای توضیح بیشتر می توانید به المیزان ج 2، صفحات 234-236 یا ترجمه آن مراجعه بفرمایید:
الف) «و المراد بالطلاق في قوله تعالى: الطَّلاقُ مَرَّتانِ، الطلاق الذي يجوز فيه الرجعة و لذا أردفه بقوله بعد: فَإِمْساكٌ»، علامه طباطبايى، محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، 20جلد، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - لبنان - بيروت، چاپ: 2، 1390 ق، ج 2 ص 233.
ب) «قوله تعالى: إِلَّا أَنْ يَخافا أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ، الخوف هو الغلبة على ظنهما أن لا يقيما حدود الله، و هي أوامره و نواهيه من الواجبات و المحرمات في الدين، و ذلك إنما يكون بتباعد أخلاقهما و ما يستوجبه حوائجهما و التباغض المتولد بينهما من ذلك»، همان، ص 234.
ج) «فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ، كنى به عن مال الخلع»، همان، ص 236.
4. «فالبائن ما لا يصح للزوج معه الرجعة و هو ستة طلاق التي لم يدخل بها و اليائسة و من لم تبلغ المحيض و المختلعة و المبارأة ما لم يرجعا في البذل و المطلقة ثلاثا بينها رجعتان. و الرجعيهو الذي للمطلق مراجعتها فيه سواء راجع أو لم يراجع»، حلّى، محقق، نجم الدين، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام، 4 جلد، مؤسسه اسماعيليان، قم - ايران، دوم، 1408 ق، ج 3 ص 13.
5. «إزالة قيد النكاح بفدية من الزوجة و كراهة منها له خاصة دون العكس»، نجفى، صاحب الجواهر، محمد حسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، 43 جلد، دار إحياء التراث العربي، بيروت - لبنان، هفتم، 1404 ق، ج 33، ص 2.
6. «إزالة قيد النكاح بفدية منها مع كراهة من الجانبين»، جواهر الكلام، ج 33، ص 2.
7. امام خمينى، سيد روح الله، توضیح المسائل(مُحَشّی)، تحقیق سيدمحمدحسين بنى هاشمى خمينى، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ هشتم، 1424 ق، ج 2، ص 536-537.
8. امام خمينى، سيد روح الله، تحریر الوسیله، ترجمه علی اسلامی، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ بیست و یکم، 1409 ق، ج 3، ص 631.
🔰 @p_eteghadi 🔰
در این زمانه بخشی از جوانان جامعه ما متاسفانه بنا به دلایلی کل اسلام و یا بخشی از آن و حتی خدا را با زبان یا با عمل انکار می کنند. آیا می توان این جوانان را که عموما پایه های اعتقادی شان از ابتدا محکم بنا نشده و تحت تاثیر شبهات و تهاجم های فرهنگی دشمن و فشارهای اقتصادی قرار دارند مرتد دانست؟ آیا این ها نجس هستند؟
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
در این زمانه بخشی از جوانان جامعه ما متاسفانه بنا به دلایلی کل اسلام و یا بخشی از آن و حتی خدا را با
🎤ببینید انکار خدا یا ضروریات دین، از سوی کسی که قبلا مسلمان بوده است ارتداد است، اما در این خصوص باید به دو نکته توجه داشت:
⬅️نکته اول: شک و تردید و دچار شدن به شبهات و تحقیق و دنبال جواب بودن هرگز به معنای ارتداد نیست.
⬅️نکته دوم: ارتداد از نگاه اسلام یک جرم سیاسی است، نه یک انحراف اعتقادی، به همین خاطر اسلام در جایی حساس می شود که بوی توطئه بیاید، وگرنه در شرایط عادی، اسلام هرگز به دنبال تجسس و تفتیش اعتقادات نیست، بلکه تا خود شخص دنبال افشا و گسترش اعتقادش نباشد اسلام حکمی صادر نمی کند. و شاید این حکم اساسا به منظور پیشگیری از افشای چنین اعتقاداتی و گسترش آن ها باشد.
بنابراین باید بین آن چیزی که در ظاهر می بینیم و آن چه که در واقع است تفاوت قائل شد، طبیعتا هر کسی که از دین بازگشته و به خدا یا ضروریات دین اعتقادی ندارد در واقع مرتد است، اما در مقام اثبات تا این اعتقاد به صورت قطعی آشکار نشود نمی توان حکم به ارتداد فقهی چنین شخصی کرد. از آن جا که روایات، و همچنین فتاوای فقهی مراجع بزرگ شیعه بر این تعلق گرفته است که اجرای حکم باید تحت نظر امام یا فقیه جامع الشرائط باشد، این نشان می دهد که تشخیص ارتداد هم کار ایشان بوده، و کار عموم مردم نیست.
⏺همان طور که «شیخ طوسی» می گوید: کشتن مرتد باید با اذن حاکم شرع باشد، و اگر کسی مرتد را بدون اذن حاکم شرع بکشد تعزیر میگردد.(1) و «شهید اول» نیز می گوید: مرتد می بایستی به دست امام یا نائب او کشته شود.(2)
بنابراین نباید دنبال کشف ارتداد باشیم و گفتار و رفتارهای دیگران را با این عینک ببینیم، منتهی اگر کسی دارد این بی اعتقادی را جار می زند و خواهان گسترش این نوع اندیشه در بین توده مردم است اینجا وضعیت فرق می کند.
نکته سوم: در مورد پاکی و نجاست هم طبیعتا کسی که مرتد بشود نجس است اما تا این یقین به ارتداد حاصل نشود طرف مقابل به نجاست محکوم نمی شود. در این مسئله نباید وسواس و حساسیت به خرج داد و دنبال تجسس بود. در ایران اسلامی همه انسان ها پاک هستند مگر آن که با قاطعیت و یقین خلاف آن اثبات شود، و هیچ توصیه ای هم وجود ندارد که دنبال آن برویم که آیا این ها واقعا مرتد شده اند یا دچار شبهه هستند، یا دارند شوخی می کنند، یا دارند از روی عصبانیت و مشکلات اقتصادی این حرف ها را می زنند، یا از سر لجبازی با افراد مذهبی است و مانند آن. همین که این احتمالات به خودی خود مطرح هستند، حکم به نجاست این اشخاص مرتفع می شود، لازم هم نیست تحقیق کنید ببینید این احتمالات رفع می شوند یا خیر.
📚پی نوشت ها:
1. شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، المكتبة المرتضوية، تهران، چاپ سوم، 1387ق، ج7، ص274.
2. شهید اول، الدروس الشرعية في فقه الإمامية، نشر جامعه مدرسین، قم، بی تا، ج2، ص 53.
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#برش_یک_دقیقهای
🎥 مدیریت واردات بر قلب و روح
🎙 حجتالاسلام والمسلمین ناصری
⏱ یک دقیقه
🎞 کلیپ کامل: aparat.com/v/nWOsL
🔰 @p_eteghadi 🔰
•┈┈•✾•┈┈•
🔰 #امام_صادق_علیه_السلام و داعیه تشکیل حکومت اسلامی
▫️ بعضی خیال میکنند که #امام_صادق_علیه_السلام به سیاست کاری نداشت، علیه دستگاه فعالیتی نمیکرد، در صدد ایجاد حکومت الهی و علوی نبود، این خطاست؛ ...
امام صادق علیهالصلاةوالسلام، ماهیت مبارزهاش یک ماهیت سیاسی بود، کار فرهنگی او هم کار سیاسی بود،
▫️وقتی امام صادق میگوید من امامم، امام یعنی چه؟ امام یعنی حاکم جامعه، امام یعنی رئیس جامعه، یعنی من همان کسی هستم که این خلیفهی غاصب بی دین، جای مرا گرفته. خب این حرف آیا یک حرف سیاسی است یا یک حرف فرهنگی است؟
🔺رهبر معظم انقلاب ۱۳۶۸/۰۳/۱۲
🔅#امام_صادق_علیه_السلام :
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ الْإِمَامَ ثُمَّ كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ع ثُمَّ هَهْ فَيُنَادِي ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لِمَنْ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ يَسَارِهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ اثْنَيْ عَشَرَ صَوْتاً
عمرو بن ابى المقدام گفت حضرت صادق عليه السّلام را در روز عرفه ديدم در عرفات با صداى بلند ميفرمايد:
🔸مردم پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رهبر مردم بود پس از او علي بن ابى طالب بعد حضرت حسن و بعد امام حسين پس از ايشان علي بن الحسين و بعد محمّد بن علي، بعد از ايشان من هستم بيائيد هر سؤالى داريد بكنيد.
از هر طرف سه مرتبه اين جملات را تكرار ميكرد چپ و راست، عقب، جلو مجموعا دوازده مرتبه فرمود.
📚الكافي، ج۴، ص ۴۶۶
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓انسان چطور و چگونه از گناه پاک میشود؟
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
🎤راههای آمرزش و بخشودگى گناه متعدد است که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم:
⚫️توبه و بازگشت بسوى خدا با شرایط آن.
انجام کارهاى نیک فوق العادهاى که سبب آمرزش اعمال زشت میگردد.
پرهیز از گناهان "کبیره" که موجب بخشش گناهان "صغیره" میگردد.
تحمل گرفتاریها و مصائب دنیا و سختیهای برزخ و مواقف آغازین رستاخیز، ناخالصیهای مؤمنان را میزداید.
🔷شفاعت؛ البته باید توجه داشت که شفاعت به شرط تغییر و تحول فرد گناهکار از وضعیت قبلی و داشتن قابلیتهای لازم برای آمرزش، موجب پاک شدن او از گناهانش میشود
🙏عفو الاهى؛ شامل افرادى میشود که شرایط و شایستگى آنرا داشته باشند؛ یعنی شامل مؤمنانى میشود که از نظر عمل کوتاهى یا آلودگى داشتند.
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#برش_یک_دقیقهای
🎥 فرق مومن و کافر در این دنیا
🎙 حجتالاسلام والمسلمین ناصری
⏱ یک دقیقه
🎞 کلیپ کامل: aparat.com/v/nWOsL
🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا خدا حجم بی نهایت دارد یا بدون حجم است؟ آیا خدا جرم و انرژی دارد؟ آیا خدا همه جا را پر کرده یا مکان ها خالی از اوست یا اصلا هیچ جا نیست؟ آیا خدا یک ذهن است و همه چیز فکر اوست یعنی عالم و هر آن چه در آن است، برای او یک شیء ذهنی است؟ آیا خدا قدرت است یا قدرت دارد؟ اگر قدرت نباشد نیازمند قدرت است؟ آیا خدا حجم بی نهایت دارد ولی بُعد ندارد یعنی ساختار ندارد؟
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
آیا خدا حجم بی نهایت دارد یا بدون حجم است؟ آیا خدا جرم و انرژی دارد؟ آیا خدا همه جا را پر کرده یا مک
❓پرسش حاضر دربردارنده چندین بخش است که به صورت مختصر به هر یک از آن ها می پردازیم:
💠بخش اول: آیا خدا حجم بی نهایت دارد یا بدون حجم است؟
حجم، مقدار جسم است و چون خداوند جسم ندارد، حجم نیز ندارد؛ پس صحیح نیست گفته شود خداوند حجم دارد یا حجمش بی نهایت است.
💠بخش دوم: آیا خدا جرم و انرژی دارد؟
همان طور که مستحضرید انرژی و ماده دو حالت برای ذرات بنیادین هستند؛
هر قدر جنبش ذرات بیشتر شود تراکم کمتر می شود و هر وقت تراکم کمتر شود جرم کاهش می یابد و به ماهیت انرژی نزدیکتر می شویم.
اما هر قدر جنبش کمتر شود تراکم بیشتر می شود و هر وقت تراکم بیشتر شود جرم افزایش می یابد و به ماهیت ماده نزدیکتر می شویم.
از آن جایی که خداوند، مرکب از اجزا نیست پس دارای ذرات بنیادین نمی باشد و به همین جهت صحیح نیست گفته شود خداوند ماده یا انرژی است.
خداوند، خالق ماده و انرژی و ذرات بنیادین است و این موجودات، ممکن الوجود و وابسته به او هستند.
💠بخش سوم: آیا خدا همه جا را پر کرده یا مکان ها خالی از اوست یا اصلا هیچ جا نیست؟
برای پاسخ به این بخش باید به این نکته توجه کرد که اساسا مکانمندی یک شیء، وابسته به مقایسه حجم آن با حجم شیء دیگر است.
مکان از مقایسه دو جسم با یکدیگر و طرز قرار گرفتن آن ها انتزاع می شود: مكانِ حقيقي هر شيء عبارت است از مقداري از حجم جهان كه مساوي با حجم جسم مكان دار باشد، از آن جهت كه در آن گنجيده شده است.(1)
از آن جایی که خداوند جسم نیست و حجم ندارد، پس سخن گفتن از مکانمندی او صحیح نیست.
⏺مفهوم حضور خداوند در تمام جهان این است که او مافوق مکان است، و به همین دلیل هیچ مکانى نسبت به او دورتر از مکان دیگر نیست.
هرگز نباید تصور کرد که احاطه خداوند به همه موجودات، فى المثل شبیه احاطه هواى پیرامون کره زمین، به کره زمین است، که این احاطه دلیل بر محدودیت است، بلکه منظور از احاطه پروردگار به همه چیز، معنى بسیار دقیق تر و لطیف ترى است و آن وابستگى همه موجودات در ذاتشان به وجود مقدس او است. به تعبیر دیگر، در عالم هستى یک وجود اصیل، و قائم به ذات، بیش نیست، و بقیه موجودات امکانیه، همه متکى و وابسته به او هستند، که اگر یک دم این ارتباط از میان برداشته شود، همه فانى و معدوم مى شوند. این احاطه، همان حقیقتى است که در کلمات عمیق امیرمؤمنان على(علیه السلام) در خطبه اول «نهج البلاغه» به این عبارت بیان شده است: «مَعَ کُلِّ شَىْء لابِمُقارَنَة وَ غَیْرُ کُلِّ شَىْء لابِمُزایَلَة: خداوند با همه چیز است، اما نه این که قرین آن ها باشد، و مغایر با همه چیز است نه این که از آن ها بیگانه و جدا باشد».
💠بخش چهارم: آیا خدا یک ذهن است و همه چیز فکر اوست یعنی عالم و هر آن چه در آن است، برای او یک شیء ذهنی است؟
به تعبیر دقیقتر، تمامی موجودات معلوم خدا هستند به این معنا که اساسا بی واسطه در محضر خدا حاضر هستند. از این رو، هر موجودی معلوم خدا است.
اما این بدان معنا نیست که موجودات از سنخ مفهومی و ذهنی هستند.
موجودات مادی حقیقتا مادی هستند اما با این حال، معلوم خدا هستند.
اما در باره تعبیری که مرقوم فرمودید، گفتنی است که می توان این تعبیر را به شکل صحیحی تفسیر کرد:
وقتی گفته می شود افکار آدمی بخشی از ذهن انسان هستند، منظورمان این است که افکار آدمی موجوداتی هستند که بی واسطه نزد ما حاضرند و قائم به ذهن آدمی هستند.
از این رو، ما نیز نزد خدا بی واسطه حاضریم و قائم به او هستیم و اساسا وجود مستقل از او نداریم.
⤴️اما نباید از این تمثیل، چنین نتیجه گرفت که اساسا موجودات همگی از سنخ آگاهی هستند. در جای خودش اثبات شده که برخی موجودات حقیقتا مادی هستند اما با این حال نزد خداوند بی واسطه حاضرند.
هم چنین نباید نتیجه گرفت که ما و سایر موجودات علم عارض بر خدا هستیم؛ چنان که مفاهیم حصولی بر ذهن آدمی عارض می شوند.
بنابراین، این تعابیر تمثیلی، از جهاتی مفیدند اما از جهاتی می توانند ما را به مشکلاتی گرفتار سازند که باید از آن ها دوری کرد.
بخش پنجم: آیا خدا قدرت است یا قدرت دارد؟ اگر قدرت نباشد نیازمند قدرت است؟
در باره نسبت ذات و صفات گفتنی است که به باور درست، صفات خداوند عین ذات او هستند.
عینیت ذات و صفات به معنای عینیت مفهومی نیست بلکه بدین معنا است که ذات الهی به نحوی است که تمام این اوصاف را می توان از آن انتزاع کرد بی آن که وجود علم متمایز از وجود قدرت و وجود هر دو متمایز از ذات خدا باشد.
بنابراین، اگرچه عرفاً گفته می شود خداوند دارای علم و قدرت است اما حقیقتا قدرت خداوند، وجودی متمایز از خداوند و عارض بر او نیست.(2)
💠بخش ششم: آیا خدا حجم بی نهایت دارد ولی بُعد ندارد یعنی ساختار ندارد؟
پرسمان اعتقادی
❓پرسش حاضر دربردارنده چندین بخش است که به صورت مختصر به هر یک از آن ها می پردازیم: 💠بخش اول: آیا خد
همان طور که سابقا عرض شد حجم اندازه جسم است و چون خداوند جسم نیست، پس حجم ندارد.
حجم دارای ابعاد طول و عرض و عمق است. بنابراین، وقتی موجودی جسم نیست، حجم ندارد؛ و وقتی حجم ندارد، پس بُعد نیز ندارد.
📚پی نوشت ها:
1. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، انتشارات موسسه امام خمینی، 1391ش، ج2، ص176
2. برای مطالعه بیشتر، رک:
عبودیت، عبدالرسول، درآمدی بر حکمت صدرائی، جلد دوم، انتشارات موسسه امام خمینی؛
نبویان، سید محمدمهدی، جستارهایی در فلسفه اسلامی، جلد سوم، انتشارات حکمت اسلامی.
🔰 @p_eteghadi 🔰
#اخلاص #برزخ #امام_حسین
💠 اخلاص و عالم برزخ
🔻 یک نفر، نزول خور بود، از دنیا رفت بعد از مدتی یک مشکلی برای یکی از بچه های او پیدا شده بود، می گفت شب جمعه رفتم به پدر خود گفتم برو پیش آقا سیدالشهداء و کار من را حل کن!
🔸 فکر کرده است حالا پدر او از دنیا رفته، دائم خدمت آقا سیدالشهداء است، اصلا این خبرها نیست. هنوز در عالم برزخ بعضی از انبیاء را میبرند سر قبر سیدالشهداء [نه محضر سید الشهدا]
🔹 بعضی ها فکر می کنند: پدر او هر کسی بوده است و هر کاری کرده است، حالا به مجرد فوت آن جا دائم محضر امام است. نه، چنین اتفاقی نمی افتد، فقط عمل صالح و ایمان [است که آن طرف به ما کمک میکند،]
🔸 چون در ما آن اخلاص کم است، اعمال کم به عالم غیب منتقل می شود، وقتی که آن جا رفتیم، خیلی بیکار هستیم، همه این اشتغالات هم برچیده می شود، این ها به درد نمی خورد. از درس و بحثش گرفته تا کارهای دیگر؛ مگر اینکه پایه گذاریِ خیری شده باشد آنهم با اخلاص و زلال باشد.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔺 حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔰 @p_eteghadi 🔰
کار گروهی برای حضرت.mp3
8.47M
⁉️ برای امر ظهور چه کار گروهی میتوان انجام داد که بازدهی و تاثیر بیشتری داشته باشد؟ و تا افرادبرای ظهور خواهی گرایش پیدا کنند ؟
⭕️پاسخ:استاد ابراهیم #افشاری
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام حسن عسكری (ع):
تَعَلُّقُ مُحِبِّي فَاطِمَةَ صَلَواتُ اللَهِ عَلَيْهَا فِي الْقِيَمَةِ بِأَهْدَابِ مِرْطِهَا مَمْدُودًا عَلَی الصِّرَاطِ
در روز قيامت محبّان فاطمه صلوات الله عليها خود را به ريشههاي چادر فاطمه در حالی كه به روی صراط كشيده شده است آويزان ميكنند و خودشان را بدان ميبندند.
📚 معاد شناسی ج ۸ ص ۱۱۱
مــــیلاد حــــضرت عــــسکری(ع) مــــبارک 🌹
#امام_حسن_عسکری (ع)
🔰 @p_eteghadi 🔰
4_453035005807952654.mp3
5.42M
┈┅ ❁❁ ┅┈
🔴🎤 در سایهسار امام عسکری (ع)
🔰 پای سخنان متفکر ژرفاندیش
مرحوم استاد ابوالحسنی (منذر)🔻
○ شامل:
1️⃣ نظام وکالت و برنامه حضرت برای امروز شیعه
2️⃣ استراتژی تاریخی - سیاسی برای هدایت امت در عصر غیبت
3️⃣ نهادینهسازی مدیریت فقها و رهبری علمای شیعه
#امام_حسن_عسکری(ع)
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
چرا برخی نمازهای مستحبی را می توان به جماعت اقامه کرد اما نماز جماعت تراویح بدعت است؟ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
🎤منع جماعت در نماز مستحب و استثنائات آن:
طبق سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) و روایات ائمه (علیهم السلام)، نمازهای مستحبی را، نمی توان به جماعت اقامه کرد. در این میان نماز استسقا استثنا است و البته نماز عیدین (عید فطر و عید قربان) بنا بر فتوای کسانی که آن را در عصر غیبت مستحب می دانند جزو استثنائات می باشد.
◀️نکته: اگر کسی قائل به وجوب نماز عید فطر و عید قربان در عصر غیبت، نبوده و آن را مستحب بداند، اقامه آن به صورت جماعت، مستحب یا به قصد رجا خواهد بود.(1)
⏺حکم عقل درباره کیفیت عبادت و جزییات آن:
اصل عبودیت نسبت به خالق کل هستی و خدای عالم و لزوم عبادت و پرستش و انجام اعمال و بیان اذکاری در برابر او، امری فطری و عقلی است. هر انسانی با فطرت و عقل خود ضرورت بندگی و اطاعت را درمی یابد و بالاتر از آن، وجودش به این امور مشتاق است. اما جزییات و چگونگی انجام این کشش ضروری فطری و عقلی، در حیطه تشخیص عقل و عرف نیست. انسان پس از تشخیص اینکه اصل عبادت کردن، ضروری است، با عقل خود می فهمد که نحوه عبادت کردن را از خود حق تعالی یا فرستادگانش باید بیاموزد. عقل در این موارد به انتظار دستور و راهنمایی شریعت نشسته و به خود اجازه اعمال ذوق و سلیقه نمی دهد.
نماز و انواع و احکام آن، از جمله مستحب یا واجب بودن یا جایز بودن اقامه آن با جماعت یا عدم جواز آن، از جمله همین امور است و باید برای آن آیه یا روایتی وارد شده باشد.
تصریح منابع معتبر اهل سنت به بدعت بودن نماز جماعت تراویح:
بنا بر تصریح صحیح بخاری -معتبرترین کتاب اهل سنت-، نماز جماعت تراویح، جزو سنتهای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) نیست. این نماز با کیفیت خاصی که اکنون انجام می شود، در زمان رسول الله (صلی الله علیه و آله)، خلیفه اول و اوایل حکومت خلیفه دوم، نبوده است و مردم در شبهای ماه مبارک رمضان، نمازهای مستحبی را بنا بر سنت رسول خدا، به صورت فرادی به جا می آوردند.(2) اقامه جماعت برای نمازهای مستحبی ماه مبارک رمضان، توسط خلفیه دوم ابداع شد و بنا بر نقل صحیح بخاری خود خلیفه، بر بدعت بودن آن گواهی داده و آن را «بدعتی خوب» نامید.(3)
با توضیحات بالا مشخص می شود که تفاوت اصلی، در پایبندی به سنت و اصرار بر سیره رسول الله (صلی الله علیه و آله) است. در امور تعبدی و عبادات، تنها چیزی پذیرفته شده است که مستند و متصل به سنت و سیره رسول الله (صلی الله علیه و آله) باشد.
📚پی نوشت ها:
1. «نمازهاى مستحبى را هم نمىشود به جماعت خواند، مگر نماز استسقاء كه براى آمدن باران مىخوانند» و نیز نگاه کنید به نظر دیگر مراجع ذیل فتوای امام خمینی. امام خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، توضيح المسائل (محشى - امام خمينى)، 2 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، هشتم، 1424 ه ق، ج1، ص 770، مساله 1407.
2. «قَالَ ابْنُ شِهَابٍ: فَتُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه و سلم- وَ الأَمْرُ عَلَى ذَلِكَ ، ثُمَّ كَانَ الأَمْرُ عَلَى ذَلِكَ فِى خِلاَفَةِ أَبِى بَكْرٍ وَ صَدْرًا مِنْ خِلاَفَةِ عُمَرَ»، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري، صحیح بخاری (الجامع الصحيح المختصر)، کتاب صلاة التراویح، باب فضل من قام لیلة رمضان، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، 6 مجلد، دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة الثالثة ، 1407 - 1987، ج 2، ص 707، ح 1905-2.
3. «عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَبْدٍ الْقَارِىِّ أَنَّهُ قَالَ خَرَجْتُ مَعَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ لَيْلَةً فِى رَمَضَانَ إِلَى الْمَسْجِدِ، فَإِذَا النَّاسُ أَوْزَاعٌ مُتَفَرِّقُونَ يُصَلِّى الرَّجُلُ لِنَفْسِهِ ، وَ يُصَلِّى الرَّجُلُ فَيُصَلِّى بِصَلاَتِهِ الرَّهْطُ فَقَالَ عُمَرُ إِنِّى أَرَى لَوْ جَمَعْتُ هَؤُلاَءِ عَلَى قَارِئٍ وَاحِدٍ لَكَانَ أَمْثَلَ . ثُمَّ عَزَمَ فَجَمَعَهُمْ عَلَى أُبَىِّ بْنِ كَعْبٍ ، ثُمَّ خَرَجْتُ مَعَهُ لَيْلَةً أُخْرَى ، وَ النَّاسُ يُصَلُّونَ بِصَلاَةِ قَارِئِهِمْ، قَالَ عُمَرُ نِعْمَ الْبِدْعَةُ هَذِهِ»، همان، ج 2، ص 707، ح 1906-3.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔸امام حسن عسکری(ع):
🔹مؤمن پنج نشانه دارد: اقامه ۵۰ ركعت نماز (مجموع واجبات و مستحبات)، خواندن زيارت اربعين، انگشتر عقیق در دست راست كردن، در سجده پيشانی بر خاك نهادن و «بسم الله الرحمن الرحيم» را (در نماز) بلند گفتن. (وسائل الشیعه جلد۱۰، صفحه ۳۷۳)
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓برخی اکتشافات علمی متناقض با بیانات دینی هستند، دین اسلام چطور اینرا میپذیرد؟
👇🏻👇🏻👇🏿👇🏿👇🏻👇🏻👇🏿👇🏿👇🏻👇🏻👇🏿👇🏿👇🏻👇🏻👇🏿👇🏿
🎤بحث تعارض علم و دین یک بحث وارداتی و در مورد دین مسیحیت است. اما در دین مبین اسلام برای حل این شبه باید نکاتی را در نظر گرفت:
❇️در برداشت از متون دینی به مقیدات و مخصصهای(دلیلهایی که به منزلهی قید برای دلیلهای مطلق و یا خاص برای دلیلهای عام هستند) آن باید توجه کرد تا مطلبی را به طور عموم به دین نسبت ندهیم، و بعد معلوم شود علم با عمومیت آن مخالف است، بلکه در استفاده از آیات و روایات باید دقت و تفحص به خرج داد.
عقل در اسلام حجت خداوند است و اگر علمی نظریهای را به طور برهانی و قطعی به اثبات رساند، مورد قبول دین قرار میگیرد و جزو مقیدات و مخصصات لبی(غیر لفظی) آیات و روایات واقع میشود.
در مسئلهی تعارض نباید علل معنوی که در متون دینی برای بعضی از پدیدهها ذکر شده است، با علل مادی خلط شود.
💠در برخورد با کشفیات علمی و نظریهها باید بین تئوری و فرضیه و حتی نظریههایی که هنوز در تمام فرضها اثبات نشده، با نظریهای که در تمام فرضها به اثبات رسیده و به صورت قانون در آمده است، فرق گذاشت؛ زیرا نظریههایی که دائم در حال تغییر و تحولاند نمیتوانند با گزینههای دینی که ثابت و پایدارند تعارضی داشته باشند. پس در برخورد با نتائج علمی باید دقت کرد و امور غیرقطعی و غیربرهانی را برهانی و قطعی فرض نکرد.
🔰 @p_eteghadi 🔰
⚫️ شهادت #حضرت_صديقه_طاهره سلام الله علیها به روایت #چهل روز:
🔹بنابر روايتى كه چهل روز پس از شهادت پيامبر اکرم صلّى اللَّه عليه و آله را روز شهادت #حضرت_زهراء سلام اللَّه عليها دانسته، روز هشتم ربيع الثانى روز شهادت حضرت به حساب مى آيد.
📚تقویم شیعه ص۶۸
📚وقايع الايام: ج ربيع الاول و ربيع الثانى، ص ۲۰۴
🔰 @p_eteghadi 🔰
خداوند متعال در قرآن می فرماید برای خردمندان نشانه هایی است و کسی جز خردمندان، پند نمی گیرد. لطفا خردمند را از دیدگاه قرآن و سنت معرفی کنید.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
خداوند متعال در قرآن می فرماید برای خردمندان نشانه هایی است و کسی جز خردمندان، پند نمی گیرد. لطفا خر
🎤«يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛ (خدا) دانش و حكمت را به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى دهد؛ و به هر كس دانش داده شود، خير فراوانى داده شده است. و جز خردمندان، (اين حقايق را درك نمى كنند، و) متذكر نمى گردند.(1)
«هُدىً وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ»؛ كتابى كه مايه هدايت و تذكّر براى صاحبان عقل بود.(2)
💠بیان لغوی
«أُولُوا الْأَلْبابِ» و «أُولي الْأَلْبابِ» از ریشه «لبب» در قرآن کریم 16 بار آمده است.
«الباب» از ریشه «لبب» به معنای مغز است، مثل مغز بادام و مغز گردو و... و در اصطلاح قرآنی به معنای عقول، عقل، عقل خالص و پاک آمده است. لذا «الباب» به افراد صاحب تفکر و اندیشه و درک، اطلاق می شود.(3)
«الباب» یعنی عقل خالص و عقلی که از هر آلودگی پاک است. «لُبّ» به معنای اصل و مغز هر چیزی است.(4)
نامگذارى به عقل پاک و خالص براى اين است كه عقل و خرد، خالص كننده همه معانى است كه در وجود انسان هست. گفته اند مفهوم واژه «لُب» برتر و والاتر از معنى عقل است؛ هر لُبّى عقل است و هر عقلى لُبّ نيست؛ لذا خداى تعالى فهميدن و درک احكامى كه عقل هاى كامل و پاک، آن ها را مى فهمند، مربوط به «أُولُوا الْأَلْباب» می داند، يعنى فرزانگان و صاحبان عقول و خردهاى كامل.(5)
💠بیان تفسیری
كلمه «ألباب» جمع «لُب» است، و «لب» در انسان ها به معناى عقل است، چون عقل در آدمى مانند مغز گردو است نسبت به پوست آن، و لذا در قرآن «لب» به همين معنا استعمال شده، و گويا كلمه عقل به آن معنايى كه امروز معروف شده يكى از اسماء مستحدثه است، كه از راه غلبه استعمال اين معنا را به خود گرفته، و به همين جهت كلمه عقل، هيچ در قرآن نيامده، و تنها افعال مشتق شده از آن در قرآن استعمال شده است، مانند «يعقلون».(6)
اگر چه همه افراد (جز مجانين و ديوانگان) صاحب عقل اند اما «اولوا الالباب» به همه آن ها گفته نمى شود. بلكه منظور آن هايى هستند كه عقل و خرد خود را به كار مى گيرند و در پرتو اين چراغ پر فروغ، راه زندگى و سعادت را مى يابند.(7)
⏺معرفی «اولوا الالباب» (صاحبان خرد)
قرآن کریم در آیات 19 تا 24 سوره «رعد»، برخی از صفات و ویژگی های «اولوا الالباب» و صاحبان خرد، چنین بیان می کند:
🔷ـ تذکر پذیر
«إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛ تنها صاحبان انديشه متذكّر مى شوند.(8)
🔷ـ وفا به عهد الهی
«الَّذينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْميثاقَ»؛ آن ها كه به عهد الهى وفا مى كنند، و پيمان را نمى شكنند.(9)
ـ برقراری پیوندهای الهی
«وَ الَّذينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ» و آن ها كه پيوندهايى را كه خدا دستور به برقرارى آن داده، برقرار می دارند.(10)
🔷ـ ترس از خدا
«وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ»؛ و از پروردگارشان مى ترسند.(11)
ـ ترس از بدی حساب «وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ»؛ و از بدى حساب (روز قيامت) بيم دارند.(12)
🔷ـ صبر برای خدا
«وَ الَّذينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ»؛ و آن ها كه به خاطر ذات (پاك) پروردگارشان شكيبايى مى كنند.(13)
🔷ـ برپا داشتن نماز
«وَ أَقامُوا الصَّلاةَ»؛ و نماز را برپا مى دارند.(14)
🔷ـ انفاق علنی و سرّی
«وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً»؛ و از آنچه به آن ها روزى داده ايم، در پنهان و آشكار، انفاق مى كنند.(15)
🔷ـ نیکوکاری
«وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ»؛ و با حسنات، سيئات را از ميان مى برند.(16)
🔷ـ یاد خدا در هر حال
«الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ»؛ همان ها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آن گاه كه بر پهلو خوابيده اند، ياد مى كنند.(17)
🔷ـ تفکر در آسمان و زمین
«وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً»؛ و در اسرار آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند؛ (و مى گويند) بار الها! اينها را بيهوده نيافريده اى.(18)