پرسمان اعتقادی
«دحیه کلبی» که بود و چه شخصیتی داشت؟ وچرا جبرئیل امین (علیه السلام) به صورت این فرد در می آمد؟ ـ مع
🎤ـ جبرئیل در شمائل دحیه کلبی
مطابق رواياتى كه از طريق شيعه و سنى آمده پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) جبرئيل را به شكل «دحيه كلبى» مى ديدند(5)
هم چنین ایشان به اصحابشان مى فرمودند: هنگامى كه دحيه كلبى را پيش من ديديد بر من وارد نشويد. «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لِأَصْحَابِهِ إِذَا رَأَيْتُمْ دِحْيَةَ الْكَلْبِيَّ عِنْدِي فَلَا يَدْخُلَنَّ عَلَيَّ أَحَد»(6)
جبرئیل(علیه السلام) به صورت «دحیه کلبی» بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل می شده و او از زیبا ترین مردم بوده است: «كان جبرئيل يأتي النبي (ص) في صورته و كان من أجمل الناس».(7)
هم چنين در بعضى از احاديث، ديدار حضرت على (عليه السلام) با دحيه و سلام كردن او بر آن حضرت، نقل شده كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) پس از رفتن دحيه فرمود: او جبرئيل بود.(8)
در جنگ بنى قريظه، مسلمانان دحيه كلبى را ديدند كه به تنهائى به طرف دشمن مى رود وقتى به پيامبر خبر دادند، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند كه او جبرئيل بود و براى ايجاد وحشت ميان آن ها مى رفت.(9)
«دحیه کلبی» کسی است که حضرت جبرائیل به صورت و قیافه او بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل می شد: «و كان جبرائيل يأتي النبي ص في صورة دحية الكلبي»(10)
چند نکته:
1. واضح است كه ديدار با جبرئيل با صورت اصلى او براى پيامبر(صلى اللّه عليه و آله) با توجه به جنبه بشرى كه داشت مشكل و طاقت فرسا بود و لذا جبرئيل به صورت يک انسان متمثل مى شد تا ديدار با پيامبر آسان باشد و چون دحيه كلبى طبق روايات، زيباترين فرد در مدينه بود و وقتى راه مى رفت همه او را تماشا مى كردند، تمثل جبرئيل به شكل او از هر جهت تناسب داشت.(11)
2. پيامبر(صلی الله علیه و آله)، جبرئيل را، دو بار در صورت اصلى و نفس الامرى خود مشاهده كردند. و اين موضوع مرتبط است به اين كه جبرئيل آفريده عظيمى است از موجودات روحانى (و از مجرداتى) است كه كسى نمى تواند ابعاد (و عظمت وجودى) او را درک كند، مگر خداوند.(12)
«ما رآه أحد من الأنبياء في صورته غير محمّد صلّى اللَّه عليه و آله مرّة في السماء و مرّة في الأرض»؛ یعنی هيچ يک از انبياء، جبرئيل را در صورت اصلى خود، مشاهده نكرده اند، مگر پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، يک مرتبه در آسمان و مرحله ديگر در زمين.(13)
3. روش متداول اين بوده كه جبرئيل پيوسته همانند بنده خاضع و مطيع در برابر پيامبر(صلى اللّه عليه و آله) حاضر می شده:
امام صادق(عليه السلام) فرمودند: «كَانَ جَبْرَئِيلُ إِذَا أَتَى النَّبِيَ ص قَعَدَ بَيْنَ يَدَيْهِ قِعْدَةَ الْعَبْدِ وَ كَانَ لَا يَدْخُلُ حَتَّى يَسْتَأْذِنَه»؛ جبرئيل هر گاه به محضر حضرت رسول(صلّى اللّه عليه و آله) مى رسيد مؤدب همانند عبدى در برابر مولى مى نشست و بدون اذن نيز داخل نمى شد.(14)
بنابر این:
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فقط دو بار، جبرئیل را با صورت واقعی و حقیقی دیدند، و در سایر موارد، او با به گونه ای دیگر، خدمت پیامبر می رسیده است و معمولا در ظاهر و قیافه «دحیه کلبی» بوده است. لذا «دحیه کلبی» کسی است که حضرت جبرائیل به صورت و قیافه او بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل می شده است.
پرسمان اعتقادی
«دحیه کلبی» که بود و چه شخصیتی داشت؟ وچرا جبرئیل امین (علیه السلام) به صورت این فرد در می آمد؟ ـ مع
📚پی نوشت ها:
1. رامیار، تاريخ قرآن، ناشر: امير كبير ـ تهران، 1369ش، چاپ سوم، ص 63؛ حریری، فرهنگ اصطلاحات قرآنى، ناشر: هجرت ـ قم، 1384ش، چاپ دوم، ص 146.
2. جمعه: 62/ 11.
3. مجلسی، بحار الأنوار، ناشر: دار إحياء التراث العربي ـ بيروت، 1403 ق، چاپ دوم، ج 86، ص 132 و ص 195؛ حویزی، تفسير نور الثقلين، مصحح: رسولی، ناشر: اسماعیلیان ـ قم، ج 5، ص 329.
4. طريحى، مجمع البحرين، محقق: حسينى اشكورى، ناشر: مرتضوى- تهران، 1375 ه. ش، چاپ سوم، ج 1، ص 136.
5. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 587.
6. بحار الأنوار، پیشین، ج 28، ص 90 و ج 37، ص 326.
7. مجمع البحرين، پیشین، ج 1، ص 136.
8. عياشى، التفسير(تفسير العياشي)، محقق: رسولى، ناشر: مكتبة العلمية الاسلامية- تهران، 1380 ه. ق، چاپ اول، ج 2، ص 70؛ بحرانی، تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن، موسسة البعثة، قسم الدراسات الاسلامیه ـ قم، ج 2، ص 721؛ بحار الأنوار، پیشین، ج 18، ص 267.
9. ثعلبى، الكشف و البيان المعروف تفسير الثعلبي، محقق: ابن عاشور، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، 1422ه. ق، چاپ اول، ج 8، ص 25؛ بحار الأنوار، پیشین، ج 20، ص 210.
10. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات: ناصر خسرو ـ تهران، ج 4، ص 429.
11. جعفری، سيرى در علوم قرآن، ناشر: اسوه ـ تهران، 1382ش، چاپ سوم، ص 108.
12. ر.ک: ابن بابويه، التوحيد(للصدوق)، محقق/مصحح: حسينى، ناشر: جامعه مدرسين ـ قم، 1398 ق، چاپ: اول، ص 263.
13. فيض كاشانى، تفسير الصافي، مقدمه و تصحيح: اعلمى، ناشر: مكتبة الصدر- تهران، 1415 ه. ق، چاپ دوم، ج 5، ص 85.
14. ابن بابويه، علل الشرائع، ناشر: كتاب فروشى داورى ـ قم، چاپ اول، 1385 ش / 1966 م، ج 1، ص 7.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🌹 صدقه اول ماه فراموش نشود
در کتاب مکیال المکارم از وظایف ما نسبت به امام عصر در وظیفه شماره ۲۳ و ۲۴ آمده است :
🔺 صدقه دادن به قصد سلامتی حضرت
🔺 صدقه دادن به نیابت از امام عصر
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰 به نوشتههایى بر كاغذ، ايمان میآورند!
🔅 #امام_سجاد_علیه_السلام :
وَ اجعَلني... مِن أدلّةِ الرَّشادِ.
🔸 خداوندا مرا راهنمای مردم به سوی حق قرار ده.
📚 صحيفه سجّاديّة، دعاء ۲۰.
یکی از درخواستهای مهم در دعای مکارم الاخلاق، این است که خداوند به انسان توفیق بدهد، راهنمای مردم به سوی حق باشد.
مرشد و راهنمای مردم به راه درست بودن، فضیلتی است که بدون شناخت و علم به حق صورت نمیگیرد. از این رو، میتوان همه روایاتی که درباره فضیلت علم و عالم آمده را توضیحِ این فراز دانست.
🔅 #پیامبر_اکرم_(ص) :
🔸 چون روز قيامت شود، مُرَكّب دانشمندان با خون شهيدان سنجيده میشود، پس مُرَكّب دانشمندان بر خون شهيدان برترى میيابد.
📚 امالی طوسی، ص۵۲۱، ح۱۱۴۹.
🔻 ارزش نوشته عالمان به اندازهای است که هنگام حسابرسی، آن را با ارزش خون کسانی که در راه خدا شهید شدهاند، میسنجند.
نتیجه سنجش نیز برتری مُرکّب علما است، زیرا این مُرکّب و نوشته است که معارف و دین خدا را به آیندگان منتقل میکند.
اگر روایات ائمه و سخن علما را کسی ننوشته بود، اکنون چیزی از آنها در دست ما نبود، این است که از زمان رسول خدا(ص) بر نوشتن تأکید شده است.
همین شهادت در راه خدا نیز محصول انتقال معارف دین توسط علما به جامعه است و اگر مرکب آنها نبود، خون شهید هم نبود.
▫️ در روایت دیگری از #پیامبر_اکرم_(ص) نقل شده که :
🔸 شگفتترين ايمان و بزرگترين يقين را مردمى دارند كه در آخر الزماناند و با اين كه به پيامبر نرسيدهاند و حجّت هم از ديدههايشان غايب شده، امّا به نوشتههايى بر كاغذ، ايمان آوردهاند
📚 كتاب من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص۳۶۶
#محمدی_ری_شهری
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
این ترتیب و چینش سوره ها بر چه اساسی بوده و چرا همیشه اول حمد، دوم بقره، سوم آل عمران، ... و آخرین ه
🎤دانشمندان علوم قرآنی، ترتیب چینش سوره های قرآن را به چهار قسم تقسیم می کنند: طوال، مئین، مثانی و مفصل.(1)
«الطوال» یا «الطول» یعنی سوره های طولانی؛ که هفت تا هستند: بقره، آل عمران، نساء، انعام، اعراف و سوره انفال همراه با توبه.
وجه تسميه اين سور به «طوال» اين است كه اين ها طولانى ترين سوره هاى قرآنند.
«المئون» یا «المئین» یعنی سوره هایی که تعداد آیاتش نزدیک به صد یا بیش تر از صد آیه است.
«المثانی»یعنی سوره های پرتکرار و یا سوره هایی که بعد از «مئین» قرار گرفته و شمار آیات آن ها کمتر از صد آیه است.
«المفصّل» یعنی سوره های کوتاه قرآن. علت نامگذارى آن ها نیز به علت كوتاهى سوره ها است که «بسم الله» هاى زيادى ميان آيات آن ها فاصله و جدايى انداخته است.
نکته:
البته ممکن است در شمارش سوره ها که در کدام قسم باشند، اختلاف های جزیی باشد، ولی این تقسیم بندی کلی در باره ترتیب سوره های قرآن است.
چند نکته:
1. چنین نیست که ترتیب چینش همه سوره ها در قرآن موجود، بر خلاف ترتیب نزول باشد، بسیاری طبق ترتیب نزول است ولی مواردی (مانند سوره طولانی ابتدای قرآن) هم هستند که طبق ترتیب نزول نیستند.
2. برخی از اندیشمندان اسلامی، همین چینش سوره های طولانی در ابتدای قرآن را هم طبق فرمایش و دستور پیامبر(صلی الله علیه و آله) می دانند.(2)
3. برخی این چینش سوره های طولانی در ابتدای قرآن را طبق نظر و اجتهاد صحابه می دانند، که البته ریشه در فرمایش پیامبر(صلی الله علیه و آله) دارد؛ چرا که از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده:
«أُعْطِيتُ السُّوَرَ الطِّوَالَ مَكَانَ التَّوْرَاةِ، وَ أُعْطِيتُ الْمِئِينَ مَكَانَ الْإِنْجِيلِ، وَ أُعْطِيتُ الْمَثَانِيَ مَكَانَ الزَّبُورِ وَ فُضِّلْتُ بِالْمُفَصَّلِ ... وَ هُوَ مُهَيْمِنٌ عَلَى سَائِرِ الْكُتُبِ»(3)
یعنی به جاى تورات، هفت سوره بزرگ قرآن «سبع طوال»، و به جاى انجيل «مئين»، و به جاى زبور «مثانى» را به من داده اند و سوره هاى «مفصلات» را هم علاوه (یعنی از باب فضیلت و برتری)... و قرآن مهيمن است بر ساير كتب آسمانى است.
4. با وجود این که متن سوره هاى قرآن، توقيفى و توسط رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سامان يافته است، اين موضوع چندان ثمر علمى و عملى ندارد كه ترتيب سوره ها به سبک كنونى را كار پيامبر(صلى اللّه عليه و آله) تلقى نماييم و يا سليقه و اجتهاد صحابه كه نشأت يافته از سخن پيامبر است.
به بیان دیگر؛ اگر فهمیدیم چینش سوره های قرآن توسط اجتهاد و نظر صحابه صورت گرفته است و یا بر اساس نزول نیست و...، تصور نشود پس دیگر قرآن آن اعتبار لازم را ندارد؛ زیرا آن چه مهم است ثبت آیات در سوره ها است که آن هم توقیفی و از طرف رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است و به پشتوانه وحی است.
این که سوره ای قبل از سوره دیگر یا بعد از آن باشد، ضرری به اعتبار قرآن وارد نمی کند.
📚پی نوشت ها:
1. سیوطی، الإتقان في علوم القرآن، انتشارات: دار الکتب العربی ـ بیروت، ج 1، ص 206؛ بحرانی، تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن، موسسة البعثة، قسم الدراسات الاسلامیه ـ قم، ج 1، ص 338.
2. ر.ک: الإتقان في علوم القرآن، پیشین، ج 1، ص 221.
3. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 2، ص 601، ح 10؛ حویزی، تفسير نور الثقلين، مصحح: رسولی، ناشر: اسماعیلیان ـ قم، ج 5، ص 25.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 معاد جسمانی یا معاد مثالی؟!
🔸 حضرت آیت الله العظمی #وحید_خراسانی دامت برکاته:
🔹 #شیخ_صدوق(ره) از دنیا می رود، بعد از هزار سال قبر شکافته می شود، می آیند علمای تهران، همه می بینند، از طرف حکومت وقت هم می آیند می بینند: بدن سالم، ناخن ها را که گرفته یک ناخن مانده، از آن معلوم می شود، کی فوت شده، روز پنجشبه بوده، چون مستحب این است. تا این اندازه این مرد هنر کرده. وعملوا الصالحات به این حد. آن وقت مهم این است: بدن مثل گل نوشکفته، بعد از هزار سال. آنچه مهم تر است این است که عنکبوت دور عورت تنیده. چون همه حساب شده است که این قبر خراب می شود، می آیند می بینند، برای این که حرمت او حفظ بشود، عنکبوت را خدا می فرستد، دور عورت او بتند تا این عورت دیده نشود، آن وقت فحل الفحولِ #فلسفه وقتی چشمش به آن بدن می افتد نظرش در بدایع الحکم بر می گردد. آقا علی مدرس #زنوزی، انقلاب فکری اش از دیدن جنازه صدوق بوده است.
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 #زلال_معرفت
💢 برترى دانش بر عبادت
✍️ احاديث متعدد، حکايت از برتری و رجحان کسب علم بر عبادت دارند.
از اين احاديث به دست می آيد که منظور، ترجيح تعلّم واجب يا مستحب بر «عبادت هاى مستحب» است.
از اين گذشته علم ذاتا بر عبادت، مقدّم است و يک دليل آن، ممکن نبودن عبادت بدون دانش است.
🔅#پیامبر_اکرم_(ص) فرمود: آن كه در پىِ بابى از دانش بيرون مىرود تا با آن، باطلى را به حق يا گمراهى را به هدايت برگردانَد، كردارش همچون چهل سال عبادت عابد است .
▫️الأمالي للطوسي : ص 618 ح 1275
🔸در عين حال نبايد از نقش سازنده عبادت در كنار دانش غافل بود؛ چراکه تأثير عبادات در پيدايش نور دانش و الهامات قلبى قابل انکار نيست.
هدفِ احاديثى كه دانش را بر عبادت ترجيح مى دهند، تضعيف و يا انكار نقش سازنده عبادت در كنار دانش نيست، بلكه تأكيد بر توأم ساختن عبادت با دانش و تحذير از عبادت جاهلانه است .
بنا بر اين ، احاديث در مقام بيان فضيلت دانش و ترجيح آن بر عبادت، نمى توانند بهانه اى براى ترك عبادات ، حتّى عبادت هاى مستحب گردند .
✴️ نقل است كه روزى شخصى از محقّق بزرگ شيخ انصارى رحمه الله پرسيد : در تعارض ميان نافله شب و مطالعات علمى كدام يك مقدّم اند ؟
شيخ كه مى دانست او اهل قليان است و اين مسئله ، بهانه اى براى ترك نافله شب است ، در پاسخ فرمود : «چرا ميان نماز شب و مطالعه تعارض برقرار مى كنى ؟ بگو : مطالعه و قليان ، كدام يك تقدم دارند ؟» .
📚 دانشنامه عقايد ج 3 ص 41
🔰 @p_eteghadi 🔰
در باره آیات ابتدایی سوره «روم» و غلبه رومیان، ابهام هایی وجود دارد:
مراد از «أدنی الارض» یعنی چه و این منطقه کجاست؟ هم چنین این آیات هیچ زمان مشخصی را مطرح نکردند لذا ما نمی دانیم دقیقا منظور کدام سال و کدام جنگ است؛ زیرا جنگ های مختلفی بین ایران و روم رخ داده و بالاخره هر دفعه یکی از آن ها برنده و دیگر بازنده جنگ بوده است و این طبیعی است، لذا معجزه بودنش چیست؟ اگر این آیات به عنوان معجزه و پیشگویی هستند، چرا دقیقا جزئیات را مشخص نکره اند؟
پاسخ:
«غُلِبَتِ الرُّومُ * في أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُون * في بِضْعِ سِنينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُون * بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزيزُ الرَّحيمُ * وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون»
روميان مغلوب شدند، (و اين شكست) در سرزمين نزديكى رخ داد؛ امّا آنان پس از (اين) مغلوبيّت بزودى غلبه خواهند كرد؛ در چند سال، همه كارها از آن خداست؛ چه قبل و چه بعد (از اين شكست و پيروزى)؛ و در آن روز، مؤمنان (بخاطر پيروزى ديگرى) خوشحال خواهند شد؛ به سبب يارى خداوند؛ و او هر كس را بخواهد يارى مى دهد؛ و او صاحب قدرت و رحيم است؛ اين وعده اى است كه خدا كرده؛ و خداوند هرگز از وعده اش تخلّف نمى كند؛ ولى بيشتر مردم نمى دانند.(1)↪️
پرسمان اعتقادی
در باره آیات ابتدایی سوره «روم» و غلبه رومیان، ابهام هایی وجود دارد: مراد از «أدنی الارض» یعنی چه و
مقدمه
برای ترسیم فضای نزول، نکاتی عرض می شود:
ـ سوره «روم» از سوره های مکی است و حدود سال هشتم بعثت نازل شده است.
ـ امپراطوری روم متعلق به مسیحیان بود که وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) نامه دعوت به اسلام را به پادشاه آن ها ارسال فرمود، پادشاه، به اسلام نگروید ولی در مقابل هدایایی فرستاد.
ـ امپراطوری فارس (ایرانیان) متعلق به مجوسیان و مشرکان (دوگانه پرست) بود که وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) نامه دعوت به اسلام را به پادشاه آن ها (خسرو پرویز) ارسال فرمود، خسرو پرویز نامه را پاره کرد و دستور قتل پیامبر را صادر کرد.
ـ جنگی بین ایرانیان و رومیان درگرفت و ایرانیان پیروز شدند و رومیان شکست خوردند.
ـ گرچه رومیان غیر مسلمان بودند ولی چون اهل کتاب بودند، مسلمانان بیشتر طرف آن ها بودند.
ـ مشرکان مکه این پیروزی را به فال نیک گرفتند و آن را دلیل بر حقانیت شرک دانسته و گفتند همانطور که مجوسیان بر مسیحیان، پیروز شدند، سرانجام شرک و بت پرستی نیز بر اسلام پیروز می شود.
ـ این فضا برای اقلیت مسلمانی که تحت فشار مشرکان مکه بودند، سنگین و سخت بود؛ تا این که آیات سوره روم نازل شد و بطور قاطع، خبر از پیروزی رومیان بر ایرانیان و نیز اتفاقی خوشایند برای مسلمانان را بشارت داد.
ـ برخی پیروزی رومیان را مقارن با پیروزی مسلمانان در جنگ بدر دانسته اند که مسلمانان، بزرگان مشرکان بت پرست را شکست داده و پیروز شدند. برخی نیز پیروزی رومیان را مقارن با صلح حدیبیه می دانند.
ـ غالب شدن يک جمعيت مغلوب (رومیان)، آن هم در نزديک ترين و نيرومندترين مرزهايش، در يک مدت كوتاه، غير منتظره است و قرآن صريحا از اين حادثه غير منتظره خبر مى دهد.
ـ این که يک انسان با علم عادى، چنين قاطعانه از حادثه اى به اين مهمى خبر دهد، حتى فرضا اگر قابل پيش بينى سياسى هم باشد ـ كه نبود ـ بايد به صورت احتمال بگويد، نه اين چنين با صراحت و قاطعيت كه اگر تخلف آن ظاهر گردد، بهترين سند براى ابطال ادعای نبوت، به دست دشمنان خواهد افتاد.
ـ بیان یا عدم بیان جزئیات، تاثیری در اصل این خبر ندارد؛ زیرا خود این خبر، به اندازه خود، مهم و اساسی است و اگر بیان جزئیات، مهم و برای هدایت مردم، لازم بود، قطعا آن ها نیز بیان می شدند، ولی نیامدن آن ها خودش دلیل بر عدم تاثیر در هدایتگری مردم است.
ـ نکته مهم این که این پیش بینی واقع شد و همه شاهد وقوع آن بودند و به صدق و حقانیت این پیشگویی، پی بردند.
أدنی الأرض
ظاهرا مراد از كلمه "أرض" سرزمين حجاز و مراد از "أَدْنَى الْأَرْضِ" نزديكی هاى اين سرزمين است، و الف و لام در كلمه "الأرض" الف و لام عهد است.(2)
امپراطوری روم بسیار گسترده بود و از مدیترانه تا بخشی هایی از شامات، از جمله سوریه، اردن، قدس، لبنان و عراق کنونی را هم در بر می گرفت.(3)
برخی احتمال داده اند مراد از «أدنی الارض» نزديک به شما مردم مكه است، در شمال جزيره عرب، در اراضى شام، در منطقه اى ميان "بصرى" و "اذرعات". و از اين جا معلوم مى شود كه منظور از "روم" روم شرقى است نه روم غربى.
احتمال دیگر این كه منظور نقطه نزديكى به سرزمين ايرانيان بوده است يعنى در محلى واقع شد كه نزديک ترين نقطه ميان ايران و روم بود.
احتمال سوم اين كه منظور از اين زمين، زمين روم است يعنى آن ها در نزديک ترين سرحداتشان با ايران گرفتار شكست شدند. و اين اشاره به اهميت و عمق اين شكست است چرا كه شكست در نقطه هاى دور دست و مرزهاى بعيد، چندان مهم نيست، مهم آن است كه كشورى در نزديك ترين مرزهايش به دشمن، كه از همه جا قويتر و نيرومندتر است گرفتار شكست شود. بنا بر اين ذكر جمله "فِي أَدْنَى الْأَرْضِ" اشاره اى خواهد بود به اهميت اين شكست.(4)
پرسمان اعتقادی
در باره آیات ابتدایی سوره «روم» و غلبه رومیان، ابهام هایی وجود دارد: مراد از «أدنی الارض» یعنی چه و
تطبيق تاريخى
براى اين كه بدانيم شكست روميان از ايرانيان و سپس پيروزى آن ها در چه مقطع تاريخى واقع شده است كافى است بدانيم كه در تواريخ امروز، در دوران خسروپرويز، به يک دوران جنگ طولانى ميان ايرانيان و روميان برخورد مى كنيم كه بيست و چهار سال دوام يافت، و از 604 ميلادى تا 628 به طول انجاميد.
در حدود سنه 616 ميلادى دو سردار معروف ايرانى به نام "شهربراز" و "شاهين" به قلمرو روم شرقى حمله كردند، آن ها را شكست سختى دادند و منطقه شامات و مصر و آسياى صغير را مورد تاخت و تاز قرار دادند. دولت روم شرقى كه گرفتار شكست سختى شده بود تا آستانه انقراض پيش رفت و دولت ايران تمام متصرفات آسيايى او را با مصر تسخير كرد.
و اين در حدود سال هفتم بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود.
ولى پادشاه روم "هرقل" از سال 622 ميلادى تهاجم خود را به ايران شروع كرد و شكست هاى پى در پى به سپاه خسروپرويز وارد ساخت و تا سال 628 ميلادى اين جنگ هايى كه به نفع روميان بود ادامه يافت، "خسروپرويز" شكست سختى خورد و مردم ايران او را از سلطنت خلع كرده و پسرش "شيرويه" را به جاى او نشاندند.
با توجه به اين كه ميلاد پيامبر (صلی الله علیه و آله) در سال 571 و بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) در سال 610 ميلادى واقع شد، شكست روميان منطبق بر سال هفتم بعثت و پايان پيروزى روميان و شكست خسروپرويز بر سال پنجم تا ششم هجرت منطبق مى شود، و مى دانيم در سال پنجم [هجرت] فتح خندق اتفاق افتاد و در سال ششم صلح حديبيه اتفاق افتاد، البته انتقال اخبار جنگ ايران و روم به منطقه حجاز و مكه نيز معمولا مقدارى از زمان را اشغال مى كرده است و به اين ترتيب تطبيق تاريخى اين خبر قرآنى روشن مى شود.(5)
📚پی نوشت ها:
1. روم: 30/ 2 – 6.
2. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج 16، ص 233.
3. صادقى تهرانى، الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن و السنه، ناشر: فرهنگ اسلامى- قم، 1406ه.ق، چاپ دوم، ج 23، ص 114.
4. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 16، ص 361و362.
5. همان، ص 369.
🔰 @p_eteghadi 🔰