آیا این روایت نقل شده از امام صادق(ع)صحیح است؟: «همانا پشت این چشمهی خورشید چهل چشمهی خورشید است و در آنها مخلوقات زیادی وجود دارد. همانا پشت ماه چهل ماه دیگر وجود دارد که در آن نیز مخلوقات زیادی وجود دارد که نمیدانند خدا انسان را آفرید یا نه؛ اما با این وجود، با الهامی که به آنها میشود، برخی از افراد را مورد لعن قرار میدهند».
اینکه آیا در کهکشانها و کرات دیگر هم موجودات زنده، یا عاقل وجود دارد یا نه، یکی از پرسشهایی است که بشر هنوز پاسخی برای آن نیافته است. اما روایات فراوانی مبنی بر حضور برخی موجودات زنده در کرات دیگر وجود دارد،[1] و دانش جدید هم این موضوع را به طور قطع انکار نکرده است.
به هر حال، روایاتی که در این ارتباط وجود دارند، هر کدامشان باید به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرند.
یکی از این روایات، حدیثی از امام صادق(ع) است که در پرسش بدان اشاره شده است:
همانا پشت این چشمهی خورشید، چهل چشمهی خورشید دیگر است و در آنها مخلوقات زیادی وجود دارد. همانا پشت این ماه، چهل ماه دیگر وجود دارد که در آن نیز مخلوقات زیادی وجود دارند و از اینکه خدا انسان را آفریده است یا نه، هیچ اطلاعی ندارند؛ اما با این وجود با الهامی که به آنها میشود برخی از افراد ستمکار زمین را مورد لعن و نفرین قرار میدهند.[2]
در ارتباط با سند این روایت باید گفت که به دلیل حضور علی بن حسان[3] و عبدالرحمن بن کثیر[4] در میان راویان موجود در سلسله سند آن، روایتی ضعیف ارزیابی میشود؛ زیرا اندیشمندان دانش رجال، این دو راوی را به دلیل غلوّشان مورد تضعیف قرار دادهاند.
روایات ضعیف دیگری هم در این زمینه وجود دارد، مانند این روایت منسوب به امام صادق(ع): «غیر از این زمین، زمین درخشان دیگری وجود دارد که پرتوش از او است و در آن مخلوقاتی هستند که خدا را میپرستند و چیزی را شریک خدا نمیسازند و از بعضی افراد بیزاری میجویند».[5]
📚 منابع:
[1]. «وجود موجودات زنده در کرات دیگر»، 718؛ «معنای امام برای تمام موجودات»، 111394.
[2]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد ص، محقق، مصحح، کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 490، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
[3]. واسطی بغدادی، احمد بن حسین، الرجال( لابن الغضائری)، محقق، مصحح، حسینی، محمد رضا، ص 77، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1364ش.
[4]. حلی، حسن بن علیّ بن داود، الرجال، ص 239، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1342ش.
[5]. بصائر الدرجات، ج 1، ص 490.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
خداوند در کدام آيه از قرآن مي فرمايند به خدا قسم نخوريد؟ 👇👇👇👇👇👇👇👇
و لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (۲۲۴) بقره
و خدا را دستاويز سوگندهاى خود قرار مدهيد، تا [بدين بهانه] از نيكوكارى و پرهيزگارى و سازش دادن ميان مردم [باز ايستيد]، و خدا شنواى داناست.
بايد توجه داشت که سوگند ياد كردن جز در مواردى كه هدف مهمى در كار باشد عمل نامطلوب است اين موضوع در احاديث زيادى نيز به چشم مى خورد، از جمله اينكه در حديثى امام صادق ع مى فرمايد:
و لا تحلفوا باللَّه صادقين و لا كاذبين فان اللَّه سبحانه يقول وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ:
" هيچ گاه سوگند به خدا ياد نكنيد چه راستگو باشيد، چه دروغگو، زيرا خداوند سبحان مىفرمايد: خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهيد"
در امور خيلي مهم مانند شهادت در دادگاه و دفاع از مظلوم و ... سوگند اشکالي ندارد و نبايد براي امور جزئي و روزمره زندگي سوگند خورد.
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(48).mp3
4.6M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 48 - تاثیر جنگ های حضرت علی (ع) بر انحرافات جامعه
🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا سلمان فارسی، ازدواج نکرده بود و اگر ازدواج کرده بود، آیا در زمان فرمانداری مدائن بوده است و نام فرزندش چه بوده؟
🎤بر اساس گزارشهای تاریخی، سلمان فارسی ازدواج کرده بود و همسر و فرزندانی داشت.
گفتنی است که مقدمات و وسائل این ازدواج را رسول خدا(ص) فراهم کرده بود.
امام صادق(ع)در این مورد فرمود: برخی از مسلمانان غیر عرب نزد امام علی(ع) آمدند و گفتند: ما برای شکایت از دست اعراب خدمت شما آمدیم. رسول خدا(ص) سهم ما را برابر با ایشان میداد و مقدمات ازدواج سلمان و بلال و صهیب (که غیر عرب بودند) را فراهم نمود؛ اما اکنون اعراب در بارهی ما مساوات را رعایت نمیکنند.[1]
همسر
یکی از همسران وی زنی از قبیلهی «بنی کنده» بود. در شب عروسی گروهی از بستگان عروس و یاران سلمان آنان را تا جلوی درب خانه همراهی کردند، سلمان زحمات و خدمات دوستان را مورد ستایش قرار داد، و از آنان تقاضا نمود، از همانجا برگردند. وقتی سلمان وارد خانه شدند، پردهها و آذینبندیهای فراوان خانه و حجله را دید، نگران شد. اطرافیان گفتند: همسر تو ثروتمند است و این پردهها و آذین بندیها جهیزیه و از دارایی همسر شما است. سلمان قانع و ساکت شد.
همچنین او مشاهده کرد تعدادی دختر و خدمتگزار مشغول پذیرایی و خدمت هستند و پرسید: اینها چه کسانی هستند؟ پاسخ دادند که اینها کنیزان و خدمتگزاران همسر شمایند. سلمان، با شنیدن و دیدن آن وضع هم ناراحت شده و این کار همسرش را ناپسند شمرد و از همسرش خواست تا مقدمات ازدواج آنان را فراهم کند و گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که کنیزان باید ازدواج کنند و اگر کسی آنان را در خانه نگهداری کند و آنان به جهت نیاز به همسر، به گناه و بیعفتی آلوده شوند، گناه آنان بر عهدهی مالک و صاحب آنان نیز خواهد بود. همسر وی نیز درخواست سلمان را قبول نمود. سپس سلمان و همسرش به مسجد رفته و نماز خواندند و زندگی خود را با یاد و اطاعت خداوند آغاز کردند.
وقتی دیگران برای تبریک نزد سلمان آمدند، از او پرسیدند: آیا همسر خوبی نصیبت شد و از وی رضایت داری؟ سلمان از این سؤالات ناراحت شد و گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم افرادی که مسائل خصوصی زناشویی خویش را با دیگران در میان میگذارند، مانند چهارپایانی هستند که در مسیر راه و در مقابل چشم دیگران، یکدیگر را «بو» میکشند.[2]
البته در برخی از گزارشهای تاریخی، نام همسر سلمان، «بقیره» اعلام شده[3] که مشخص نیست نام همین همسر باشد.
در ضمن، سلمان به خواستگاری برخی از افراد رفته بود؛ اما ازدواج صورت نگرفت:
سلمان از عمر بن خطاب خواهرش را خواستگاری نمود. عمر به سلمان جواب رد داد؛ اما بعد از آن پشیمان شد و قبول کرد، ولی سلمان از این خواستگاری منصرف شد و به عمر گفت: خواستم ببینم حمیت و اخلاق جاهلیت هنوز در تو وجود دارد و یا از بین رفته است.[4]
فرزندان
در منابع گوناگون، نام فرزندان مختلفی از سلمان گزارش شده است:
عبدالله بن سلمان فارسی،[5]
محمد بن سلمان،[6]
زاذان بن سلمان فارسی،[7]
یحیی بن سلمان فارسی،[8]
عمر بن سلمان فارسی،[9]
عثمان بن سلمان فارسی،[10]
علی بن سلمان،[11]
10-8. برای او سه دختر نیز ذکر کردهاند که یکی از آنها در اصفهان بوده و دو دختر دیگر وی در منطقهی مضر زندگی میکردند؛[12] اما اشارهای به نام آنها نشده است.
پرسمان اعتقادی
آیا سلمان فارسی، ازدواج نکرده بود و اگر ازدواج کرده بود، آیا در زمان فرمانداری مدائن بوده است و نام
📚 منابع:
[1]. ثقفی، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال، الغارات أو الإستنفار و الغارات، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 2، ص 824، تهران، انجمن آثار ملی، چاپ اول، 1395ق.
[2]. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، محقق، شیری، علی، ج 21، ص 428 – 429، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق.
[3]. ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 5، ص 26، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
[4]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص 15، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 22، ص 350، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، محقق، مصحح، کرمانی، ابوطالب، محرر، محمد حسن، ص 6، قم، دار الذخائر، چاپ اول، 1411ق.
[6]. شیخ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج 5، ص 202، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1425ق.
[7]. جمال الدین یوسف بن حاتم شامی، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص 321، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اوّل، 1420ق.
[8]. تاریخ مدینة دمشق، ج 5، ص 227.
[9]. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبد الله، کشف الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، ج 2، ص 1488، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، بیتا.
[10]. شهاری، ابراهیم بن قاسم بن مؤید بالله، طبقات الزیدیة الکبری، محقق، وجیه، عبدالسلام بن عباس، ج 2، ص 817، اردن، مؤسسة الإمام زید بن علی الثقافیة، چاپ اول، 1421ق.
[11]. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات أعلام الشیعة، ج 3، ص 324، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1430ق.
[12]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 2، ص 269، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛ المنتظم، ج 5، ص 26.
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 #اشارات_قرآنی_روایات
⭕️ گناه ، دل را تار و بيمار و فاسد مى كند
🔅#پیامبر_اکرم_(ص) : خطا را سياهىِ در دل و عيبِ در سيما و سستىِ در عمل يافتم .
وَجَدتُ الخَطيئَةَ سَواداً فِي القَلبِ ، وشَيناً فِي الوَجهِ ، ووَهناً فِي العَمَلِ.
▫️ حلية الأولياء : ج ۲ ص ۱۶۱
🔅#امام_علی_علیه_السلام : براى دل ها، هيچ دردى دردناك تر از گناهان نيست .
لا وَجَعَ أوجَعُ لِلقُلوبِ مِنَ الذُّنوبِ.
▫️ الكافي : ج ۲ ص ۲۷۵ ح ۲۸
🔅#امام_باقر_علیه_السلام : براى دل ، چيزى تباه كننده تر از خطا نيست .
ما مِن شَي ءٍ أفسَدَ لِلقَلبِ مِن خَطيئَةٍ.
▫️ الكافي : ج ۲ ص ۲۶۸ ح ۱
🔰 اشارت قرآنی:
اين احاديث، در حقيقت، تفسير آيه زيرند:
⚜️ كلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُواْ يَكْسِبُونَ
چنين نيست؛ بلكه آنچه كرده اند، بر دل هايشان زنگار نهاده است .
▫️ المطففين : ۱۴
🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا اجنه میتوانند باعث پرت شدن حواس بشوند؟
یا میتوانند از زبان انسان ها حرف بزنند و به مقصدشان برسند؟
🎤اجنه موجواتی دارای جسمی لطیف هستند که قابل دیدن نیستند و از طرفی مانند انسان دارای اختیار بوده و دارای تکالیفی نیز می باشند. قرآن درباره جن و انس می فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (1). آنها از دخالت در حیطه زندگی انسان منع شده اند اما همان طور که برخی از انسان ها از دستورات الهی سرپیچی می کنند برخی از اجنه هم از این دستورات سرپیچی می کنند و در برخی از موارد که زمینه را فراهم ببیند به زندگی انسان ها سرک می کشند اما از آنجا که قدرت اراده انسان ها از اجنه بیشتر است اجنه توانایی نفوذ در حیطه زندگی انسان ها را ندارند مگر این که خود انسان ها به آنها اجازه نفوذ دهند و این وقتی واقع می شود که فردی اراده خود را ضعیف کرده باشد و گمان کند که آنها می توانند در زندگی انسان وارد شوند همین خیال باطل می تواند باعث نفوذ اجنه به حیطه اراده انسان شود .(2)
اما میزان دخالت اجنه در امورات زندگی انسان آنقدر گسترده نیست که بتواند جسم انسان را در اختیار بگیرد و او از جانب او سخنی بگوید بلکه بیشتر در حد وسوسه و اختلال در فکر و اراده انسان بوده مگر این که یک فرد کاملا خود را در اختیار اجنه قرار داده باشد و اراده خود را بسیار ضعیف کرده باشد که این موارد هم بسیار اندک و ناچیز است.
📚 پی نوشت ها:
1- ذاریات: 56.
2- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۵، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، ص۱۵۵ و ۱۵۶.(با دخل و تصرف).
🔰 @p_eteghadi 🔰
در اسلام، رنگ و خضابکردن سر توصیه شده و یا صورت و یا هر دو؟
کلمهی «خضاب» از ریشهی «خ-ض-ب» به معنای تغییر رنگ است[1] که در گذشته معمولا با رنگهایی طبیعی؛ مانند «حنا» و «کتم»[2] (گیاهى که رنگ سیاه را با آن میساختند)[3] صورت میگرفت. خضابکردن به رنگهای گوناگونی مانند سیاه(مشکی)،[4] سرخ(قرمز)،[5] زرد،[6] و ... انجام میشد، و اگر با موادی غیر از حنا بود، به آن «صبغ» نیز میگفتند.[7]
در روایات نسبت به رنگآمیزی مو سفارش شده و فایدههایی نیز برای آن اعلام شده که صرف نظر از سند به برخی از آنها اشاره میشود:
اهمیت خضاب کردن
رسول خدا(ص) فرمود: هزینهی یک درهم براى خضاب، برتر از (انفاق) هزینهی یک درهم در راه خدا است.
در خضاب چهارده ویژگى است: باد گوشها را دور میکند، پرده را از چشم دور مینماید، خیشومهاى(رگهای داخل) بینى را نرم و روان میکند، دهان را خوشبو میکند، لثه را محکم مینماید. غشیان(بیهوشى به خاطر غلبۀ زردآب) را از بین میبرد، وسوسهی شیطان را اندک میکند. فرشتگان به آن شادمان میشوند، مؤمن به آن بشارت میگیرد و کافر را به خشم میآورد. خضاب زینت و پاکى و موجب برائت در قبر است و دو فرشتۀ نکیر و منکر از آن شرم و حیا میکنند.[8]
بر این اساس به خضاب کردن بدن، در روایات اشاره شده است:
الف) خضاب تمام بدن
احمد بن عبدوس بن ابراهیم میگوید: امام باقر(ع) را دیدم که از حمام خارج شده بود، در حالیکه در اثر حنا، از فرق سر تا پاى ایشان مانند گُل سرخ شده بود.[9]
ب) خضاب سر و صورت
امام صادق(ع) فرمود: «خضاب سر و ریش سنت است».[10] بر این اساس، باید گفت که بهتر است موهای سر و صورت با هم خضاب شوند.
ج) خضاب دست و انگشتان
امام باقر(ع) در حالیکه بر انگشتهاى خود حنا بسته بود، فرمود: وقتى نوره به ناخنها میرسد شبیه ناخن مرده میشود، ولی میتوان با حنا میتوان آنها را آراست.[11]
رنگهای برگزیده برای خضاب
اگرچه انسان با سلیقه خود و نیز عرف جامعهای که در آن زندگی میکند، میتواند موهای خود را به رنگ دلخواه درآورد؛ اما روایتی از پیامبر(ص) نشانگر آن است که حضرتشان با آنکه رنگهای زرد و سرخ را میپسندیدند، اما رنگ سیاه را زیباتر میدانستند:
مردى بر رسول خدا(ص) وارد شد و ریش خود را رنگ زرد کرده بود. آنحضرت(ص) فرمود: چه رنگ زیبایی! همان فرد بعد از مدتی ریش خود را با حنا سرخ کرده و بر حضرتشان وارد شد، ایشان فرمود: این رنگ زیباتر از رنگ قبلى است! وی برای بار سوم ریش خود را با خضاب، سیاه رنگ کرده بود و خدمت پیامبر(ص) رسید. اینبار حضرتشان تبسمی کرد و فرمود: این رنگ از آن دو رنگ قبلى نیز زیباتر است.[12]
گیاهان سفارش شده برای خضاب
حنا: امام صادق(ع) فرمود: حنا بوى گند عرق را میبرد، آبرو و خرمى میآورد، بوی بدن را خوش میسازد، و فرزند را زیبا میکند.[13]
کتم: گزارش شده که پیامبر اسلام(ص) و امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) با کتم خضاب میکردند.[14]
وسمه: امام صادق(ع) فرمود: «امام حسین(ع) در حالی به شهادت رسید که با وسمه خود را خضاب نموده بود».[15]، [16]
ظاهرا دو مورد اخیر برای تهیه رنگ سیاه مورد استفاده قرار میگرفت.
نکته: استفاده معصومان(ع) از گیاهانی خاص و نیز توصیه به استفاده از آنها به خودی خود نشانگر آن نیست که نباید از مواد طبیعی و مصنوعی دیگری برای رنگکردن استفاده کرد؛ زیرا اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند.
📚 منابع:
[1]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج 1، ص 465، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.
[2]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 1، ص 357، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[3]. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 10، ص 90، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1421ق.
[4]. لسان العرب، ج 1، ص 357.
[5]. ابن سیده، علی بن اسماعیل، المحکم و المحیط الأعظم، ج 5، ص 45، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1421ق.
[6]. همان.
[7]. تاج العروس من جواهر القاموس، ج 1، ص 465.
[8]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 482، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[9]. همان، ص 509.
[10]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 81، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق.
[11]. کافی، ج 6، ص 509.
[12]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 123، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[13]. کافی، ج 6، ص 484.
[14]. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 122.
[15]. کافی، ج 6، ص 483.
[16]. «رنگ کردن مو»، 15176.
🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ ریشه و علت گرفتاری ها ❗️
یک حدیث هم از امام صادق علیه السلام است که حضرت می فرماید : مَن اَصبَحَ و أَمسی وَالدُّنیا أَکبَرَ هَمِّهِ.
🔴👈 کسی که صبح و شام کند و بیشتر همتش دنیا و پول و … باشد. به فکر نماز نباشد. به سه تا مصیبت گرفتار می شود : اول ” جعل الله الفقر بین عینیه . ” خداوند فقر را مقابل دوچشمش می آورد. دوم قلبش پر از غم و غصه می شود. و سوم ” شتّت عمله. “ کارهایش پراکنده می شود. از این اداره به آن اداره. از این آسانسور به آن اسانسور. به هر دری که می زند نمی شود. ده سال است که اختلاف ملکی دارد. هنوز حل نشده. چرا ؟ چون به فکر دنیاست. برعکس . مَن اَصبَحَ و أَمسی وَ الآخرة أَکبَرَ هَمِّهِ . "
🔵👈 کسی که صبح و شام کند و بیشتر همتش آخرت باشد.مثل راننده تاکسی که اول ظهر کنار خیابان پارک می کند تا نماز اول وقت بخواند. با اینکه در آن ساعت اگر بخواهد مسافر ببرد. مسافر زیاد است .و درآمدش هم زیاد است. اما با این حال تاکسی را نگه میدارد. به مسجد می رود. نماز جماعتش را می خواند. بعد سوار می شود و مسافر می برد. افراد این چنین که مقید به نماز اول وقت هستند. " جَعَلَ اللَّهُ الْغَنَاءَ فِي قَلْبِهِ. " خداوند غنی و بی نیازی را در قلبشان قرار می دهد. یعنی چشمش سیر می شود. مثل " اشیخ محمد حسین زاهد " که چیزی نداشت. اما هر وقت از او می پرسیدی : " حال شما چه طور است ؟ " دو سه بار پشت سر هم می گفت : " الحمدلله " . یک الحمدللهی می گفت . مثل اینکه همه تهران برای اوست. من یادم هست. حالا چیزی هم نداشت. دو اتاق اجاره کرده بود ماهی بیست تومان. گلیم هم زیر پایش بود. اینها را به مردم بگویید تا مردم ریشه و علت گرفتاریشان را بفهمند. ریشه گرفتاری مردم این است که با خدا کاری ندارند.
[ بررسی گناهان کبیره در مواعظ ایت الله مجتهدی تهرانی، بوستان قرآن ،چاپ ششم ،1395 ، ص 44 و 45 ]
⚠️ ریشه و علت #گرفتاری ها ❗️
🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا مرگ سبب از بین رفتن پیوند زوجیت می شود؟ پس چرا برخی آثار آن مانند محرمیت باقی است و مثلا شوهر می تواند زن را غسل دهد اما برخی آثار عقد مانند حرمت ازدواج با خواهر زن، برداشته می شود.
برای تحقق هر عقدی، ارکان و پایه هایی وجود دارد و با از بین رفتن حقیقی یا قراردادی هر کدام از این مقومات و ارکان، عقد به صورت کلی بهم می خورد یا برخی آثار مهم آن، منتفی می شود. مثلا تقوم عقد نکاح به طرفین عقد (مرد و زن) و قرائت صیغه خاص ازدواج است. وقتی الفاظ عقد یا همان صیغه عقد ازدواج، توسط طرفین جاری شد، احکام و آثار خاصی به دنبال دارد مثلا آنها بر یکدیگر محرم هستند، مرد باید نفقه زن را بدهد و زن باید تمکین کند. از جمله آثار عقد این است که در صورت مرگ یکی از زوجین، دیگری از او ارث می برد. از دیگر آثار عقد که مربوط به پس از مرگ است، استمرار محرمیت است و می تواند او را غسل دهد.
بعبارتی هر چند با مرگ یکی از زوجین، یکی از پایه های عقد از بین رفته است، اما آثار آن باقی است.
اگر زن بمیرد، می توان با خواهر او ازدواج کرد، زیرا قرآن از جمع بین دو خواهر منع فرموده است: «وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ»، و اینکه بین دو خواهر جمع کنید مگر آنچه قبل از اسلام انجام داده اید(1). در حالیکه با موت یکی، دیگر امکان جمع و همزمانی بین دو خواهر و در نتیجه حرمت، وجود ندارد.
اما اگر عقد از طریق جاری شدن صیغه طلاق منتفی شود، از جمله آثارش این است که زوجین از یکدیگر ارث نمی برند و نسبت به هم نامحرم می شوند.
📚پی نوشت:
1. سوره نساء/ 23.
🔰 @p_eteghadi 🔰