آیا پیغمبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ تفسیر حروف مقطعه را نفرمودهاند؟
پاسخ
ممکن است پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ دلیل آمدن این حروف را گفته باشند، هم چنین صحابه نیز در این خصوص حتماً از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ سؤال کردهاند، منتهی چون مدرکی و روایتی قابل قبول و صحیح در دست ما نمیباشد، نمیتوانیم پاسخ مثبتی از این حروف مقطعه داشته باشیم.
مرحوم علامه طباطبایی (ره) در تفسیر گرانمایه المیزان[1] ضمن بحث از این حروف، به روایت و هم چنین نقل قولهایی از «مجمع البیان» مرحوم طبرسی در این موضوع اشاره کرده است و دلیل نبودن روایت صحیح در باب حروف مقطعه را این طور بیان نمودهاند:
1. ممکن است این حروف بر اسماء خدای تعالی دلالت کنند مانند (الف، لام، میم) مانند این است که (أنا)، (أللّه)، (اَعْلَم) و (ق) قاف نام کوهی است که محیط به زمین است و سبزی آسمان هم در آن است و به وسیله آن کوه است که خداوند زمین را از این که اهلش را بلرزاند، حفظ کرده است.
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
2 . این حرف به منظور ساکت کردن کفار در ابتدای سورهها قرار گرفته؛ چون مشرکین به یکدیگر سفارش میکردهاند: مبادا به قرآن گوش دهیدو هر جا کسی قرآن میخواند سر و صدا بلند کنید تا صوت قرآن در بین صداهای نامربوط گم شود، قرآن کریم این جریان را در آیه « وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ ؛کافران گفتند:گوش به این قرآن ندهیدو به هنگام تلاوت آن جنجال کنید،شاید پیروزشوید.»[2] حکایت کرده است.
سپس مرحوم علامه پس از نقل کردن موارد فوق از «مجمع البیان» مرحوم طبرسی به تبیین و تشریح روایتی که موضوع فوق را بیان کرده ،پرداخته و اضافه میکند که: ظاهر آن چه در این روایت آمده که غالب حروف مقطعه را با اسماء حسنای خدا معنا کرده این است که این حروف از اسماء خدا گرفته شده، حال یا از اول آنها مانند (میم) که فرمود از «ملک» ، «مجید» و «مقتدر» گرفته شده و یا از وسط مانند (لام) از «الله» و… پس این حروف مقطعه هر یک به یکی از اسماء خدا اشاره میکنند و این معنا از طرق اهل سنت از ابن عباس و ربیع بن انس و دیگران نیز روایت شده است، ولی بر خواننده پوشیده نیست که رمز اصولاً وقتی به کار برده میشود که گوینده نمیخواهد دیگران از آن چه او به مخاطب خود میفهماند ،سر در آورد و به این منظور مطلب خود را با رمز به مخاطب میرساند تا هم مخاطبش بفهمد و هم دیگران نفهمندو این اسماء حسنایی که در این روایت، حروف مقطعه اوایل سورهها را رمز قرآن دانسته، اسمائی هستند که در بسیاری از موارد، از کلام خدای تعالی به آنها تصریح و اشاره شده، یا به طور اجمال و یا به طور تفصیل، با این حال دیگر هیچ فایدهای برای این رمزگویی تصور نمیشود.
پس باید برای این روایات به فرض که صحیح باشند و به راستی از معصوم صادر شده باشند فکر وجه دیگری کرد، و آن این است که آن را حمل کنیم بر این که این حروف دلالت بر آن اسماء دارند ، ولی نه بر دلالت وضعی، در نتیجه رمزهایی خواهند بود که منظور و مرادشان از ما پوشیده است، و به مرتبههایی از آن معانی دلالت دارند که برای ما مجهول است، چون آن مراتب نامبرده دقیقتر و بلند پایهتر از فهم ما هستند، مؤید این توجیه تا اندازهای این است که یک حرف مثلاً «میم» را در چند جا به چند معنای مختلف تفسیر کرده، و هم چنین روایاتی که دارد این حروف را از حروف اسم اعظم می دانند. و این که (قاف، نام کوهی است محیط بر زمین…)و نیز روایت قمی که در تفسیرش وارد شده و نیز به چند طریق از طرق اهل سنت و از ابن عباس و دیگران در این باره آمده، به نظر درست نمیرسد. [3]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سید محمد حسین طباطبایی(ره)، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی،
2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه ، ج 1 ، ص 61 .
📚پی نوشت ها:
[1] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه : سید محمد باقر موسوی، قم , انتشارات اسلامی ، چاپ پنجم ، 1374 ه ش ، ج 18 ، ص 19 – 4 . ( البته علامه در این رابطه اول روایت را از مجمع البیان طبرسی گفته و سپس نظر خودش را در آخر روایت بیان کرده است.)
[2] . فصلت/ 26.
[3] . ر.ک: ، المیزان، پیشین ،ج 18 ، ص 19 – 4
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
مَن عَرَفَ دينَهُ مِن كتابِ اللّه ِ عزّ و جلّ زالَتِ الجِبالُ قبلَ أن يَزُولَ ، و مَن دَخَلَ فيأمرٍ بِجَهلٍ خَرَجَ منهُ بِجَهلٍ.
👈كسى كه دينش را از طريق كتاب خداوند عزّ و جلّ بشناسد،
👈اگر كوهها از جاى خود بجنبند، او در دين خود متزلزل نشود
👈و كسى كه ندانسته عقيده اى را بپذيرد ندانسته هم از آن خارج شود.
📚بحار الأنوار،ج۲۳،ص۱۰۳،ح۱۱.
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅ بزرگان اهل سنت بارها اعتراف کردهاند #آیهی_تطهیر در شان #اهلبیت پیامبر نازل شده و این حکایت از این دارد که آنان با #پیامبر در اموری برابر هستند.
❇️ و به اعتراف عامّه و خاصّه #حسن_بن_علی علیهماالسلام يكى از پنج نفر است كه آيهی شريفهی تطهير در شأن آنان نازل شد.¹
❇️ در آیهی تطهیر سخن از #طهارت است، آن هم نه طهارت نوح و ابراهیم و موسی، بلکه سخن از طهارت #رسول_الله صلیاللهعلیهوآله است که متناسب با #عظمت_قرآن است.
❇️ آن طهارت، طهارتی است که: ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى.﴾
‼️ آن وقت ببینید مقام اهلبیت او از جمله مقام حسن بن علی علیهماالسلام چه مقامیست؟ غوغایی است اینجا؛ این است حقانیت #شیعه.
📌 ۱. المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۱۶؛
سنن الترمذی، ج۵، ص۳۰ و ۳۲۸.
🎙 برگرفته از بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی
📆 ۱۲/ اسفند/ ۱۳۸۸
◻️ #کلام_فقیه #امام_حسن علیهالسلام
🔰 @p_eteghadi 🔰
قرآن کریم به «ترتیل»[1] نازل شده است و قرائت آن نیز باید بر اساس ترتیل صورت گیرد، ترتیل یعنی «خواندن قرآن کریم به صورت شمرده و با تأنّی همراه با تدبّر در معانی آیات». قرائت قرآن کریم همراه با رعایت اصل «ترتیل» سه مرتبه دارد:
1. تحقیق. 2. تدویر. 3. تحدیر (حَدر).
این تقسیم بندی ناظر به تفاوت در «سرعت» قرائت است. «تحقیق» یعنی قرائت با سرعت نسبی صورت گیرد و «تدویر» یعنی قرائت با سرعت متوسط و «تحدیر» یعنی قرائت با سرعت تند صورت پذیرد. امّا «تحدیر»: در لغت به معنای شیب دادن ـ سرازیر کردن آمده است «حَدْر» مترادف با «هبوط»یعنی: پایین آمدن، حرکت در سراشیبی است. حدور یعنی سراشیبی و سرازیری و به طور طبیعی این نام گذاری «ازدیاد سرعت» را تداعی می کند.
بنابراین تحدیر در قرائت عبارت است «خواندن قرآن کریم با سرعت زیاد» امّا باید توجّه داشت که قرائت «حَدْر» هرگز به معنای عدم رعایت احکام تجوید و وقف و ابتدا نیست و نباید از حد ترتیل خارج گردد، لذا قرائت به روش تحدیر فقط برای کسانی شایسته است که اوّل در امر قرائت دارای تجربه کافی و حسن اداء قواعد بوده و در اثر سرعت در قرائت، حروف و کلمات را ضایع نسازند. دوّم در عین سرعت در قرائت، قادر به تدبّر لازم در مفاهیم و معانی باشند و از این رو برای قاریان متوسط و ضعیف هرگز توصیه نمی شود.[2] کوتاه ترین دوره ی تحدیر کل قرآن کریم: قرائت «شیخ عبدالرحمن السدیس» است که کلّ قرآن کریم را در 16 نوار قرائت کرده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. حلیه القرآن، سطح 1، سید محسن موسوی بلده.
2. حلیه القرآن، سطح 2، سید محسن موسوی بلده.
3. قواعد وقف در قرآن کریم، محمد کاظم شاکر.
📚پی نوشت ها:
[1] . فرقان: 25/32.
[2] . موسوی بلده، سید محسن، حلیه القرآن، سطح 2، تهران، شرکت انتشارات احیاء کتاب، چاپ دوازدهم، صفحات 16 تا 21.
🔰 @p_eteghadi 🔰
شبهه: آیا نسبت دادن معجزه دیگری غیر از قرآن کریم به حضرت محمد – صلی الله علیه و سلم- اشتباه نیست، چون غیر از آن معجزهای نداشته است و در قرآن نیز به هیچ معجزه دیگری اشاره نشده است؟
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
صفحات تاریخ شاهد صحنههایی از مدعیان دروغگو و متنبیان غیر صادق است، گروهی که با هدف حکومت بر مردم از سادگی و کشش فطری بشر به سوی مبدأ و معاد و سوء استفاده نموده و با خدعه و تزویر خود را پیامبران الهی معرفی کردهاند. برای تشخیص پیامبران واقعی از مدعیان قلابی، راهها ونشانههایی وجود دارد، یکی از راهها این است که مدّعی نبوت دارای معجزه باشد، یعنی دست به کار خارق العادهای بزند که نوع بشر حتی نوابغ جهان، قدرت مبارزه با آن را نداشته باشند.
آیا پیامبر اسلام – صلی الله علیه و سلم- غیر از قرآن معجزه دیگری داشته است؟
برای نخستین بار این موضوع از جانب مسیحیان عنوان شده است، آنان به منظور پایین آوردن مقام و عظمت پیامبر اکرم – صلی الله علیه و سلم – مدعی شدند که پیامبر اسلام معجزهای جز قرآن نداشت و تنها با قرآن تحدی میکرد، و هر موقع از او معجزهای میخواستند به کتاب خود اشاره مینمود. با توجه به این که پیامبر اسلام – صلی الله علیه و سلم- خود را افضل پیامبران و خاتم آنها معرفی کرده است، آیا لازمه افضل بودن او این نیست که باید همان معجزات و یا کاملتر از آنها را دارا باشد؟ زیرا صحیح نیست که یک فرد خود را برتر از دیگران بداند، ولی در برخی از صفات کمال از آنها کمتر باشد.
معجزات پیامبر اکرم – صلی الله علیه و سلم- از دیدگاه قرآن:
1. شقّ القمر:
خداوند متعال در این باره می فرماید:
«اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَروَ إِنْ یَرَوْا آیَهً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِر: قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت. و هر گاه نشانه و معجزه ای را ببینند روی گردانده، و می گویند: این سحری مستمر است»[1] مفسران اسلامی مانند: زمخشری در کتاب کشاف، طبرسی در مجمع البیان [2] و فخر رازی در مفاتیح الغیب و در ذیل آیه 1 و 2 سوره قمر مینویسد: مشرکان قریش خدمت پیامبر رسیدند و از او درخواست کردند که برای اثبات نبوت و رسالت خود ماه را دو نیم کند، حضرتش فرمود: اگر چنین کنم ایمان میآورید؟ همگی گفتند: آری! پیامبر از خدا درخواست کرد که مورد درخواست آنان را عطا کند، آنگاه با انگشت خود اشاره کرد و ماه دو نیم شد و فرمود: شاهد باشید.[3]
2- معراج: سیر پیامبر گرامی در نیمه شب از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی بدون وسایل امروزی سیر اعجازی بود و از توانایی بشر بیرون بود. خود قرآن این اعجاز را برای پیامبر ثابت مینماید[4] و از آن در سوره نجم سرسختانه دفاع میکند[5].
3. مباهله با اهل باطل: موضوع مباهله پیامبر با مسیحیان نجران مطلبی است که قرآن در سوره آلعمران[6] متذکر شده است. نصارای نجران که آماده مباهله شدند وضع پیامبر و نحوه حضور او در میدان مباهله، آنان را از ورود به مباهله منصرف ساخت نه تنها آنان حاضر نشدند بلکه تا پیامبر زنده بود کسی حاضر به مباهله نگردید.
4. مشرکان معجزات او را میدیدند، اما سحر میخواندند: برخی از آیات قرآن گواهی میدهد که مشرکان و بتپرستان هر موقع از پیامبر آیه و معجزهای میدیدند، آن را جادو میخواندند،[7] مفسران اسلامی آیه 14 و 15 سوره صافات را گواه بر آن میگیرند که پیامبر گرامی علاوه بر قرآن معجزه دیگری نیز داشته است.
5. پیامبر اکرم- صلی لله علیه و سلم- دارای بینات بود: آیه 86 آلعمران حاکی از آن است که پیامبر دارای بینات بود . مقصود از آن معجزات است: «و شهدوا ان الرسول حق و جائهم البینات». بینات معنای وسیعی دارد که یکی از مصادیق آن همان معجزه است و از آن جا که از لفظ بینه در آیات زیادی خصوص معجزه ارائه شده است، بنابراین لفظ بینه شامل معجزات پیامبر اکرم نیز می شود. برای نمونه به یکی از مواردی که در آن از معجزه به «بینه» تعبیر شده است، بسنده میکنیم. آیه 73 سوره اعراف که میفرماید: « قَدْ جَاءَتْکُمْ بَیِّنَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ هَذِهِ نَاقَهُ اللَّهِ…» حضرت صالح – علیه السلام- میفرماید: «برای شما از جانب خداوند معجزهای آوردم که همین شتر مادّه میباشد.»
6. پیامبر اسلام از غیب خبر میداد: قرآن مجید یکی از معجزات حضرت مسیح را خبر دادن از غیب میداند،[8] پیامبر گرامی به وسیله وحی الهی از برخی حوادث غیبی خبر داده است و تعداد خبرهای غیبی قرآن بیش از آن است که در این صفحات گرد آید،[9] از باب نمونه به چند مورد اشاره میشود: پیامبر به وسیله وحی از پیروزی رومیان پس از شکست[10] و از مرگ ابولهب و همسر او امجمیل، برحالت کفر،[11] و هم چنین از مرگ ولیدبنمغیره بر حالت کفر و شرک،[12] و از شکست قریش در جنگ بدر، … خبر داده است.[13]
معجزات پیامبر اسلام در احادیث اسلامی:
احادیث اسلامی حاکی از آن است که پیامبر اسلام- صلی الله علیه و سلم- علاوه بر قرآن دارای معجزاتی بوده است؛ دانشمندان اسلام کتابهای زیادی در این باره نوشتهاند، به عنوان مثال از کتاب «اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات» تالیف مرحوم حر عاملی، بیستهزار حدیث پیرامون معجزات پیامبر اسلام و سایر پیشوایان با هفتاد هزار سند نقل شده است.[14] از دیگر کتابهایی که در این زمینه نوشته شده است کتاب «الثاقب فی المناقب» است که در آن به معجزاتی مانند: خبر دادن از غیب، زنده نمودن مردگان، اطاعت درخت و سنگ از پیامبر، بارش باران با دعای حضرت، سخن گفتن چهارپایان و جمادات، شفای بیماران و[15] … اشاره شده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ابونعیم اصفهانی، دلائل النبوه، (بیروت، دارالنفائس، چ 2، 1406 هـ ق).
2. قطب الدین راوندی، الخرائج، (قم، موسسه امام مهدی، 1409 هـ ق)، ص 21 ـ 170.
3. محمد باقر محمودی، کشف الرمس عن حدیث رد الشمس، قم، موسسه معارف اسلامی، اول، 1419ه ق.
4. علی عامل ینباطی؛ الصراط المستقیم الی مستحق التقدیم، بی جا، المکتبه المرتضویه لاحیاء الاثار الجعفریه، ج1، باب3، فصل5، ص55.
📚پی نوشت ها:
[1]. قمر/1،2.
[2]. رک: ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه، 1408هـ ـ ق.
[3]. رک: طبرسی، فضل؛ مجمع البیان، بیروت، داراحیاء اتراث العربی، 1379ه ق، ج5، ص186.
ابن جریر طبری، محمد، جامع البیان، بیروت، دارالفکر، 1415ه ق، ج27، ص112.
ابن جوزی، عبدالرحمن، زاد المسیر فی علم التفسیر، بیروت، دارالفکر، اول، 1407ه ق، ج7، ص242.
[4]. اسراء/1.
[5]. نجم/13ـ 18.
[6]. آلعمران/61.
[7]. صافات/14- 15.
[8]. آلعمران/49.
[9]. پیرامون خبرهای غیبی قرآن، ر، ک، سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، قم، موسسه سیدالشهدا العلمیه، 1407 هـ ق، ج 3، ص 503 ـ 508.
[10]. روم/6-2.
[11]. مسد/5-1.
[12]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، ج25، ص228.
[13]. همان، ج23، ص67، ذیل آیه 45 سوره قمر.
[14]. به نقل از جعفر سبحانی، پیشین، ص 201.
[15]. طوسی، ابوجعفر محمد بن علی بن حمزه، الثاقب فی المناقب، بیروت، دارالزهرا، چاپ اول، 1411 هـ ق، ص 53 ـ 106.
🔰 @p_eteghadi 🔰
✳️ تنها گروهي كه خسارت نمي بينند كساني هستند كه اين چهار كار را وظيفه خود قرار بدهند؛ يعني 1 . تأمين عقايد مستدلّ و صحيح براي خود . 2 . انجام كار شايسته هماهنگ با آن عقيده . 3 . تأمين عقايد مستدل و صحيح براي ديگران . 4 .راهنمايي ديگران براي انجام كارهاي خير و فضيلت : « والعَصر * اِنَّ الاِنسـنَ لَفي خُسر * اِلاَّ الَّذينَ ءامَنوا وعَمِلُوا الصّـلِحـتِ وتَواصَوا بِالحَقِّ وتَواصَوا بِالصَّبر » . [1] اين چهار كار ، دو تا مربوط به اصلاح فرد و دو تا مربوط به اصلاح جامعه است : « اِلاَّ الَّذينَ ءامَنوا » و « عَمِلُوا الصّـلِحـت » مربوط به فرد است « وتَواصَوا بِالحَقّ » يعني سفارش كردن يكديگر به ايمان راستين و « وتَواصَوا بِالصَّبر » و فراخواندن يكديگر به بردباري و شكيبايي مربوط به اصلاح جامعه؛
🔹پاورقي:
[1] . سوره عصر ، آيات 1 ـ 3 .
✳️ برگرفته از کتاب آفاق انديشه اثر ارزشمندحضرت آیتالله العظمی جوادی آملی(دام ظله)
🔰 @p_eteghadi 🔰
قرآن به صورت مكتوب بر پيامبر نازل نشده تا پيامبر بخواهد آن را بخواند. به صورت صوت هم به گوش پيامبر نرسيده تا بخواهد آن را بشنود و حفظ كند، بلكه قرآن بر قلب ايشان نازل شده و بر لوح قلب ايشان حك گرديد و از قلبش بر زبانش جاري شد. پس ايشان به اراده خدا حافظ قرآن گشت؛ آن هم حفظي كه فراموش شدني نيست و براي هميشه در قلب ايشان حك شده مي ماند. پس پيامبر مثل ما به حفظ قرآن اقدام نكرده تا كسي او را در اين زمينه ياري داده باشد.
مسلمان ها هم ابتدا با نوشته هاي قرآن روبرو نشدند تا بگوييم قرآن را بر چه نوشته بودند و چه كسي نوشت؟ بلكه قرآن را از زبان پيامبر شنيدند و به حافظه خود سپردند. در حجاز آن روز خواندن و نوشتن مرسوم نبود. تعداد بسيار محدودي خواندن و نوشتن مي دانستند.
به طور طبيعي در حجاز هم خط بوده و افرادي اهل خواندن و نوشتن بوده و مطالب خود را بر لوح هاي گلي يا پوستي يا فلزي و. . . مي نوشتند.
آيات قرآن حكايت دارد كه اصل خواندن و نوشتن در عرب بي سابقه نبوده و به صورت نادر وجود داشته است، زيرا در آيات صحبت از خواندن و كتابت و زبور و صحيفه و سجلّ و رقّ و. . . به ميان آمده كه بر خواندن و نوشتن يا نوشت افزار دلالت دارد.
پيامبر بعد از رفتن به مدينه و تشكيل حكومت، افرادي را به يادگيري خواندن و نوشتن مأمور كرد. جالب اين است كه بعضي از اسيران مشرك در جنگ بدر خواندن و نوشتن بلد بودند. پيامبر مقرر فرمود كه هر كدام از آن ها به ده كودك مسلمان خواندن و نوشتن ياد دهد تا آزاد گردد.(2)
بنا بر نقل تاريخ هنگام ورود رسول خدا به مدينه افرادي به تعداد انگشتان دو دست خواندن و نوشتن مي دانستند كه با تشويق پيامبر به سرعت اين عده افزون شدند حتي نقل شده زيد بن ثابت را به فراگيري خط يهود گمارد تا اگر يهود مدينه نامه اي به ايشان نوشتند، وي بتواند آن را براي پيامبر بخواند.(3) علاوه بر آن پيامبر افرادي را به نوشتن قرآن گمارد كه به "كاتبان وحي" معروف گشتند.(4)
اما لوازم تحرير زمان رسول خدا كه در قرآن هم از آن ها ياد شده:
قرطاس(كاغذ)، قلم، مداد(به معناي مركّب)، صحف(برگه هايي از كاغذ كه روي آن نوشته شده)، سجلّ(نوشت هاي لوله شده)، رَقّ(پوست نازكي كه روي آن مي نوشتند) و...
بنا بر اين در زمان رسول خدا هم نوشتن و خواندن مي دانستند و هم لوازم براي نوشتن وجود داشت البته خط در مراحل ابتدايي بود.
📚پي نوشت ها:
1. عنكبوت(29) آيه 48.
2. زنجاني، تاريخ قرآن، ص28.
3. حجتي، سيد محمد باقر، پژوهشي در تاريخ قرآن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص183، به نقل از تاريخ المصاحف، ص3 و فتوح البلدان بلاذري، ص385.
4. همان، ص302؛ الفهرست، ص36؛ الاتقان، ج1، ص99.
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(123).mp3
5.18M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 123 - چگونه باید با یک کافر برخورد کرد ؟
🔰 @p_eteghadi 🔰
🌺 سالروز میلاد با سعادت امام حسن مجتبی علیه السلام
💠 در محضر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مدظله العالی
🔹اصلاح خود و جامعه
🔰 @p_eteghadi 🔰
* #رمضان #شب_قدر #معرفت
🔺حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
💠 نصیب ماه رمضان و درک شب قدر
🔻درک ليلةالقدر، امري است که به حسب ظرفيت، ايمان، عمل صالح و نيت، قابل استيفا (بهره گرفتن) و اصطياد (صید کردن و نصیب بردن) است.
🔸 بدانيم هرچه شديم، مربوط به ماه رمضان است. اگر روند سلوکي انسان، روند بهتري باشد، نصيب در ماه رمضانِ بعد، بيشتر و بيشتر و بيشتر خواهد بود، تا ميرسد به مرتبهاي که به حسب بعضي روايات مساوي با درک ليلةالقدر است، که معرفت حضرات اهلبيت حدّي از معرفت است که مساوي با من عرفها فَقَدْ أَدْرَک لَيلَةَ الْقَدْرِ است...
🔹 ولی کدام معرفت؟! معرفت اسم و لقب اهلبيت و امثال اينها؟! اهلبيت عليهمالسلام کساني هستند که «دارت القرون الاولي علي معرفتها»، انبياء نسبت به حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) شناخت داشتند. «وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى» (معرفت حضرت زهرا بر امت های پیشین لازم بوده است اشاره به انچه در زیارت جامعه امده :حتی لایبقی ...الا عرفهم...).
🔸 از اول همينطور بوده است. به سبب نور اهلبيت، خلقت و حکمت خلقت آدم (عليه السلام) توجيه پيدا ميکند. خليفةاللهي، درک ابعاد و زوايا و تجليّات انوار اسماء است، نه اين مقداري که در کتابها نوشتهاند. اين مقدار چيزي نيست که دست انسان را بگيرد. به تعبير ديگر؛ اول فرمود: «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً» سپس: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ» و بعد از آن سجده ملائکه محقق شد و اين سير خلافت الهي و تعليم اسماء و مسجود ملائکه شدن، نبود مگر به خاطر قطب اين معرفت که حضرات محمد و آل محمد هستند.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 جسارت مرد شامی و برخورد امام مجتبی " سلام الله علیه "
مردی شامی امام حسن علیه السلام را دید در حالی که آن حضرت سوار بر مرکب بود. مقابل آن حضرت ایستاد و شروع به ناسزا گفتن نمود. حضرت سکوت نمود و پاسخ او را نداد. وقتی آن مرد مسافر دشنام گویی خویش را به پایان برد، حضرت به او سلام نموده و لبخندی بر لب آورد و چنین سخن آغاز نمود: ای پیرمرد! به گمانم غریبی! گویا دچار اشتباهی شده ای! اکنون اگر از ما رضایت و حلالیت بطلبی تو را عفو خواهیم نمود؛ اگر چیزی بخواهی عطایت می کنیم؛ اگر طالب رشد و هدایت باشی ارشادت می کنیم؛ اگر مرکبی بخواهی آن را به تو می بخشیم؛ اگر گرسنه هستی غذایت می دهیم؛ اگر برهنه باشی تو را می پوشانیم؛ اگر حاجتمندی حاجتت را روا می سازیم؛ اگر از وطن رانده شده باشی پناهت می دهیم؛ اگر نیازی داشته باشی نیازت را برآورده می سازیم؛ اکنون بهتر است وسایلت را به خانه ی ما بیاوری و تا پایان سفرت با ما زندگی کنی، زیرا منزل ما وسیع است و اسباب رفاه و آسایش در آن فراهم می باشد... وقتی آن مرد شامی جملات مهر آمیز امام را شنید شروع به گریستن کرد و گفت: شهادت می دهم تو خلیفه ی خدا بر زمین هستی و حقیقتا خداوند بهتر می داند رسالت خود را در کدام خاندان قرار دهد. پیش از این تو و پدرت مبغوض ترین خلق خدا در نزد من بودید اما از این پس کسی را بیشتر از شما دوست نمی دارم. آن مرد اسباب و وسایل خویش را به منزل امام برد و تا زمانی که در مدینه بود مهمان آن حضرت بود و از معتقدین به محبت این خاندان شد.
📚منبع: مناقب آل أبي طالب، ابن شهرآشوب، ج4، ص: 19
#میلاد_امام_مجتبی_سلام_الله_علیه💐💐💐
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#برش_یک_دقیقهای #امام_حسن
🎥 حلم و کرامت امام حسن مجتبی علیه السلام
🎙 حجتالاسلام والمسلمین ناصری
⏱ یک دقیقه
🔰 @p_eteghadi 🔰
اين سوال از دو جنبه اعتقادي و جنبه سياسي قابل بررسي است. اگر از لحاظ اعتقادي به حجت الهي بودن ائمه معتقد باشيم و هر حركتي كه از آنها صادر شده را الهي بدانيم، هر روشي كه آن بزرگواران در پيش گرفته اند - اعم از صلح و جنگ - قابل توجيه و مورد قبول واقع خواهد شد.
ائمه اطهار عليهم السلام همه نور واحد و معصومند و مرتكب خطا و اشتباه و گناه نمي شوند و هدف آنان نيز يك چيز بوده و هست و آن عزت و اعتلاء و حفظ دين مبين اسلام مي باشد. بر اين اساس هميشه نافع ترين و بهترين راه را براي حفظ اسلام و اعتلاي كلمه حق در پيش مي گيرند و تمام دغدغه شان حفظ دين است; چه با شمشير و چه با تدبير. و حركت هر يك از آن حضرات ادامه و مكمل حركت امام ديگر بوده است. چنانكه امام حسين عليه السلام در جواب جابر كه به آن حضرت عرض كرد: نمي شود شما هم مثل امام حسن(ع) صلح كنيد؟ فرمود: «همانا برادرم به امر خدا و رسولش عمل كرد، من نيز به امر خدا و رسولش عمل مي كنم.»(1)
اما از لحاظ سياسي و اجتماعي علت تفاوت شيوه اين دو امام مي تواند مسائل متعددي باشد كه ما در اينجا به چهار تفاوت عمده زمان امام حسن(ع) با زمان امام حسين (ع) اشاره مي كنيم:
1 - تفاوت موقعيت اجتماعي دو امام
امام حسن(ع) در مسند خلافت مسلمين بود، ولي امام حسين(ع) چنين نبود. امام حسن(ع) خليفه مسلمين است و يك نيروي طاغي و باغي عليه او خروج كرده است، كشته شدن او در اين وضع يعني كشته شدن خليفه مسلمين و شكست مركز قدرت، ولي امام حسين(ع) يك معترض به حكومت موجود بود، اگر كشته مي شد - كه كشته شد - كشته شدنش شهادتي افتخارآميز بود، همانطوريكه افتخارآميز هم شد.(2)
2 - تفاوت جو فرهنگي و افكار عمومي
زماني كه امام حسن(ع) صلح كرد، هنوز اجتماع به آن پايه از درك و بينش نرسيده بود كه هدف امام را تامين كند. در آن روز مردم كوفه تمايلي به جنگ نشان نمي دادند، بگونه اي كه وقتي امام آنها را گرد آورد و خطابه اي ايراد كرد و فرمود: آگاه باشيد معاويه ما را به كاري فراخوانده كه در آن نه سربلندي هست و نه انصاف، اگر داوطلب مرگيد سخن او را به خودش برگردانيد و با زبانه شمشير او را به محاكمه خدايي بكشيم و اگر خواستار زندگي هستيد پيشنهاد او را بپذيريم و خشنودي شما را طلب كنيم، مردم از هر سو فرياد برآوردند: مهلت، مهلت، صلح را امضا كن (3).
ولي در زمان امام حسين(ع)، مردم كوفه كه زجرهاي زمان معاويه را ديده و برنامه هاي ضد انساني، تهديد و فشارهاي معاويه عليه خود را تحمل كرده بودند، بي تاب شده و دنبال راه چاره بودند. از اين رو بلافاصله بعد از مرگ معاويه و با اطلاع از عدم بيعت امام حسين(ع) با يزيد بن معاويه حدود هيجده هزار نامه به امام حسين(ع) نوشتند و براي همكاري با آن حضرت اعلام آمادگي كامل نمودند. از نظر تاريخي اگر امام به آن نامه ها ترتيب اثر نمي داد، در مقابل تاريخ محكوم بود و مي گفتند زمينه مساعدي را از دست داد.
بنابراين از ناحيه كوفه بر امام حسين(ع) براي قيام اتمام حجت مي شود بگونه اي كه امام نمي تواند آن اتمام حجت را ناديده بگيرد، ولي در مورد امام حسن عليه السلام قضيه بر عكس است و اتمام حجت بر خلاف بود و مردم كوفه عدم آمادگي شان را اعلام كرده بودند.
3 - تفاوت ياران دو امام
امام حسن(ع) با ياران بي وفايي روبرو بود كه عده اي از آنها همچون عبيدالله بن عباس در مقابل تطميعهاي معاويه خود را باختند و به لشكر معاويه ملحق گرديدند و جمعي ديگر از آنها براي معاويه نامه نوشتند كه ما حاضريم حسن بن علي(ع) را دست بسته تحويل دهيم و در ساباط يكي از ياران وي بنام «جراح بن سنان » جلو آمد و با وقاحت تمام آن حضرت و پدر گراميش حضرت علي(ع) را متهم به شرك نمود و به ران آن حضرت با شمشير ضربه اي زد كه گوشت را شكافت و به استخوان رسيد.(4) با چنين اصحابي امام چگونه مي توانست در مقابل لشكر منسجم شام به جنگ ادامه دهد؟
امام حسن(ع) علت صلحش را نداشتن يار و ياور بيان مي فرمايد: «به خدا سوگند من حكومت را به معاويه واگذار نكردم مگر بخاطر نداشتن ياران و اگر انصار و ياراني مي داشتم، شبانه روز با او مي جنگيدم تا اينكه خداوند بين من و او حكم كند.»(5)
اما امام حسين(ع) ياراني داشت كه هر چند از نظر كميت تعدادشان اندك بود، ولي از نظر ايمان و استقامت و وفاداري نظير نداشتند; بگونه اي كه خود آن حضرت آنان را چنين مي ستايد: «من اصحابي با وفاتر از ياران خود سراغ ندارم و خانداني نيكوتر و مهربانتر از خاندان خود نمي شناسم. خداوند از جانب من به شما پاداش نيك دهد .»(6)
4 - تفاوت روحيات و رفتار معاويه و يزيد
معاويه و يزيد هر چند در اصل هدف (از بين بردن اسلام و غصب حق اهل بيت) متحد بودند و هر دو يك هدف را دنبال مي كردند ولي در رفتار و روحيه، دو تفاوت عمده با هم داشتند كه همين تفاوتها عكس العملهاي مناسب خود را از ناحيه امامان عليهم السلام مي طلبيد:
الف - كهنه كار بودن معاويه و خام بودن يزيد:
معاوية بن ابي سفيان در حل و فصل مشكلات از مهارت خاصي برخوردار بود و به اصطلاح امروزي كهنه كار و آزموده بود و بدينوسيله توانسته بود مردم شام را با خود همراه كند و افكار عمومي را با حكومت شام هماهنگ نمايد، ولي يزيد بن معاويه جواني خام و بي تجربه و فاقد اين مهارتها بود.
ب - قيافه دين گرايانه معاويه و فسق علني يزيد:
معاويه كفر را در لباس نفاق پوشانده بود و كينه اسلام و اهل بيت عليهم السلام چنان در دل او ريشه دوانده بود كه در پاسخ «مغيرة بن شعبه » كه از او خواسته بود تا قدري درباره خاندان علي(ع) و شيعيانش به عدالت رفتار كند، گفته بود: «لا والله الا دفنا دفنا; (7) به خدا قسم هدفم دفن [نام پيامبر و اسلام] است.»
اما وي با همه كينه اي كه نسبت به اسلام داشت، تظاهر به اسلام و دين داري مي نمود و ظواهر ديني را رعايت مي كرد. او نقاب دين به چهره داشت و بگونه اي عمل نمود كه مردم را دچار ترديد و دو دلي كرد.
اين روحيه معاويه، كار امام حسن(ع) را پيچيده تر نموده بود و بايد سالها مي گذشت تا چهره مزورانه معاويه براي مردم آشكار مي شد. صلح امام حسن(ع) اين مهم را بخوبي به انجام رساند و چهره واقعي معاويه و بني اميه را به مردم نشان داد. به خاطر همين روحيه حيله گرانه معاويه است كه امام حسين(ع) در مدت ده سال اول امامتش كه در زمان سلطنت معاويه واقع شده بود قيام نكردند، اما با مرگ معاويه و شروع سلطنت يزيد دست به قيام زدند.
ولي يزيد به عنوان عنصر مقابل امام حسين(ع) جواني عياش، آلوده به گناه و سگ باز بود. او با شراب خواري علني دستورات دين مبين اسلام را زير پا مي گذاشت. اشعاري كه از وي در كتب شيعه و سني در اين زمينه نقل شده، به وضوح نمايانگر اوج فساد و انحراف او مي باشد.
📚پي نوشت ها:
1. ابن حمزه، الثاقب في المناقب، ص 322، شيخ عباس قمي، نفس المهموم، ص 35.
2. مرتضي مطهري، سيري در سيره ائمه اطهار، ص 83 - 85 .
3. تاريخابنخلدون، ترجمه عبدالمحمد آيتي، ج1، ص641.
4. شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 12.
5. طبرسي، الاحتجاج، ج 2، ص 71.
6. شيخ مفيد، الارشاد، ج 2، ص 91.
7. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 129 – 130.
🔰 @p_eteghadi 🔰
در مورد موادي كه در صلحنامه، بين امام حسن (ع) و معاويه به امضا رسيد، در مدارك تاريخي اتفاق نظر كاملي وجود ندارد.
چند منبع كهن، يكي ابن اعثم كوفي، ديگري بلاذري و سوم ابن شهر آشوب مبادرت به ياد از متن كامل صلحنامه به صورت يك معاهده رسمي كردهاند. مقدماتي كه درباره متن مزبور آمده، نشانگر درستي متن مورد نظر ميباشد.
طبق نقل اين منابع زماني كه برخورد ميان امام و معاويه به صلح انجاميد، امام حسن (ع) عبد الله ابن نوفل را خواست و به او فرمود: نزد معاويه برو و به او بگو: «اگر مردم بر جان و مال و فرزندان و زنان خود ايمن هستند، من با تو بيعت ميكنم، در غير اين صورت، با تو بيعت نخواهم كرد.» عبد الله نزد معاويه رفت و (از پيش خود) به او گفت: «براي صلح شروطي وجود دارد كه بايد بپذيري. اول آن كه خلافت به تو واگذار ميشود در صورتي كه پس از خود خلافت را به امام حسن (ع) واگذار كني. ديگر اين كه سالانه 55 هزار درهم از بيت المال به او اختصاص دهي. در ضمن خراج دارابجرد را نيز ميبايد به او بدهي. مردم نيز بايد امنيت كامل داشته باشند.
معاويه اين شروط را پذيرفت و سپس دستور داد تا برگه سفيدي آورده، پايين آن را امضا كرد و آن را نزد حسن بن علي (ع) فرستاد. زماني كه عبد الله بن نوفل بازگشت و مسائلي را كه طرح شده بود بازگفت، امام به او فرمود: اما درباره خلافت پس از معاويه بايد بگويم كه من خواستار آن نيستم. درباره شرايط مالي نيز كه تو پيشنهاد كردهاي، اين حق معاويه نيست كه در مال مسلمانان براي من تعهدي بپذيرد.
آنگاه امام كاتب خود را فرا خواند و دستور داد تا متن قرار داد را به اين صورت تنظيم كند:
بسم الله الرحمن الرحيم، هذا ما اصطلح عليه الحسن بن علي بن أبي طالب، معاوية بن أبي سفيان، صالحه علي أن يسلم إليه ولاية أمر المسلمين علي أن يعمل فيهم بكتاب الله و سنة نبيه محمد صلي الله عليه و آله و سلم و سيرة الخلفاء الصالحين؛ و ليس لمعاوية بن أبي سفيان أن يعهد لأحد من بعده عهدا، بل يكون الأمر من بعده شوري بين المسلمين، و علي أن الناس آمنون حيث كانوا من أرض الله شامهم و عراقهم و تهامهم و حجازهم، و علي أن أصحاب علي و شيعته آمنون علي أنفسهم و أموالهم و نسائهم و أولادهم، و علي معاوية بن أبي سفيان بذلك
عهد الله و ميثاقه و ما أخذ الله علي أحد من خلقه بالوفاء بما أعطي الله من نفسه، و علي أنه لا يبغي للحسن بن علي و لا لأخيه الحسين و لا لأحد من اهل بيت النبي صلي الله عليه و آله و سلم، غائلة سرا و علانية و لا يخيف أحدا منهم في أفق من الآفاق. «1»
اين مصالحهاي است كه ميان حسن بن علي بن ابي طالب (ع) و معاوية بن ابي سفيان برقرار مي شود. حسن بن علي به اين شرط با معاويه صلح ميكند و امر خلافت را به او واگذار مي كند كه چون وفات او نزديك شد، هيچ كس را به وليعهدي خود منصوب نكند و كار خلافت را به شورا واگذار كند تا مسلمانان كسي را كه صلاح مي دانند، نصب كنند. شرط ديگر آن است كه مسلمانان علي العموم از معاويه ايمن باشند هم به دست و هم به زبان.
شرط سوم آن است كه شيعيان و متعلقان و متصلان علي بن ابي طالب هركجا باشند از معاويه ايمن باشند و به هيچ كس از ايشان اندك و بسيار آسيب و تعرضي نرساند. بر اين جمله عهد كرد و پذيرفت معاوية بن ابي سفيان و خدا را حجت و ميثاق بر خويش گرفت و قبول كرد كه بر اين عهد و شرط وفا كند و هيچ مكر و كيد روا ندارد. حسن بن علي (ع) و برادر او حسين (ع) و هيچ كس را از فرزندان و زنان و خويشان و متصلان ايشان و اهل بيت سيد المرسلين را در سر و علانيه در حق ايشان بدي نكند و ايشان را در كل احوال هركجا در اقطار دنيا باشند ايمن دارد و نترساند. و السلام.
📚پي نوشت:
1. ابن اعثم كوفي،الفتوح،هند،1393ق.ج4ص158-160. بلاذري، انساب الاشراف،تحقيق محمد باقر محمودي،بيروت،1398ق، ج 3، صص 42- 41، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابي طالب، مكتبة علامه، قم، ج 4، ص 33.
🔰 @p_eteghadi 🔰
مباحث مربوط به قیام از اساسی ترین بحث های قرآن کریم می باشد و آیات فراوانی پیرامون آن در این کتاب شریف وجود دارد. و به تعبیر بعضی از علماء: «می توان ادعا کرد یک سوم قرآن در این باره است[1]». آیاتی که درباره این روز بزرگ است، به موضوعات مختلف پیرامون آن پرداخته اند: یکی از آن ها چگونگی حالت مردم در آن روز می باشد؛ و آیه مبارکه 6 زلزال یکی از آیاتی است که در این خصوص می فرماید:
«یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِیُرَوْا أَعْمالَهُم»، در آن روز مردم به صورت های پراکنده خارج می شوند تا اعمالشان به آن ها نشان داده شود».
در سؤال فوق منظور از « یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً »، بیرون آمدن مردم از قبرها به حالت پراکنده، دانسته شده است. ولی باید گفت: این معنی را بعضی از مفسران ارائه کرده اند.[2] و بعضی دیگر از ایشان معتقدند: آیه مورد بحث ناظر به احوال مردم به هنگام روانه شدن از جایگاه حساب به سوی منازلشان (بهشت یا جهنم) می باشد.[3] و عده ای دیگر تنها به ذکر این دو احتمال بسنده کرده اند[4]. بنابراین نمی توان به صورت قطعی آیه را ناظر به حالت مردم به هنگام بیرون آمدن از قبرها دانست.
ظاهراً آنچه برای پرسشگر محترم مهم است، دانستن مقصود از پراکنده بودن مردم می باشد. که در این زمینه مطالبی تقدیم می گردد:
واژه ای که پراکنده بودن مردم در روز قیامت از آن استفاده می شود، کلمه «اشتاتا» می باشد. اشتات همانند شتّی جمع شتیت به معنی متفرق (پراکنده) می باشد[5].
در باره اینکه منظور از پراکنده بودن مردم در آن روز چیست؟ تعابیر مختلفی توسط مفسران مطرح شده است[6]. که خلاصه آنها این است که این پراکندگی ممکن است به اعتبار امور زیر باشد:
1. به اعتبار مذهب: یعنی اهل هر مذهبی با هم خواهد بود، و از اهل مذاهب دیگر جدا می گردند.
2. به اعتبار سرزمین: یعنی اهل هر منطقه و سرزمین از اهل مناطق دیگر جدا خواهند بود.
3. به اعتبار حالات مختلف مردم: بعضی شاد، زیبا و خندانند و بعضی هم تیره و گرفته وتاریک.
4. به اعتبار ایمان و کفر: اهل ایمان با هم و اهل کفر نیز با هم خواهند بود.
5. به اعتبار رهبران و پیشوایان: یعنی هرگروهی با پیشوا و رهبر خود خواهد بود.[7] قرآن نیز می فرماید: یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم ؛[8] (به یاد آورید) روزی را که هر گروهی را با پیشوایان می خوانیم.
در تفسیر نمونه پس از ذکر احتمالات فوق آمده است: «جمع میان این تفسیرها کاملاً ممکن است، زیرا مفهوم آیه گسترده است[9].
در جمع بندی مطالب بالا می توان گفت: تعابیر مختلفی درباره حالات مردم در روز قیامت در قرآن آمده است مانند:
1. تنها بودن مردم: « وَ کُلُّهُمْ آتیهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ فَرْدا [10]» و همگی روزرستاخیز تک و تنها نزد او حاضر می شوند.
2. گروهی بودن مردم: « یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجا [11]» روزی که در صور دمیده می شود و شما فوج فوج (به محشر) می آیید.
3. هر گروهی همراه با پیشوای خود چنانکه آیه 71، سوره اسراء که در بالا ذکر شد، دلالت بر آن دارد. در باره علت اختلاف این تعابیر می توان گفت: انسان در قیامت از نظر فریادرسی تنهاست یعنی بستگان، دوستان و دارایی او به دردش نمی خورد و از جهت شکل و قیافه در میان کسانی است که با آنان همفکر، همعقیده و همکار بوده است. و از نظر سرنوشت با رهبری که از او پیروی کرده است، همراه خواهد بود[12]. و معلوم است که در همه این جهات نوعی پراکندگی و جدایی وجود دارد. و آیه مورد بحث سوره زلزال به آن اشاره دارد که مردم را در آن روز متفرق و پراکنده می داند.
از روایتی که از رسول اکرم ـ صلی علی علیه و آله ـ در ذیل آیه 18 سوره مبارک نبأ نقل شده است، استفاده می شود که حتی امت پیامبر اکرم ـ صلی علی علیه و آله ـ نیز در ده گروه متفاوت محشور می شوند:
1. شایعه سازان، به صورت میمون.
2. حرام خواران، به صورت خوک.
3. ربا خورندگان، به صورت واژگون.
4. قاضی ناحق، کور.
5. خودخواهان مغرور، کرولال.
6. عالمی که به علمی عمل نکند، در حالی که زبان خود را می جود.
7. آزار دهندگان به همسایه، با دست و پای بریده.
8. خبرچینان، به حالت آویختگی به شاخه های آتش.
9. افراد عیاش و خوشگذران، بدبو تر از مردار.
10. متکبران، در پوششی از آتش[13].
خلاصه: آیه مورد بحث چه مربوط به حالت مردم در هنگام بیرون آمدن از قبر باشد و چه مربوط به حالت آنان بعد از موقف حساب باشد، بر این مطلب دلالت دارد که به صورت ها و حالات مختلف (پراکنده) خواهند بود، و این پراکندگی ممکن است به اعتبارات مختلف باشد.
📚پی نوشت ها:
[1] . مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، قم، در راه حق، چ دوم، 1368، ص 443.
[2] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 27، ص 226، طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، بی تا، ج 5، ص 222 و حسینی تهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسی، بی جا، انتشارات حکمت، چاپ سوم، 1407 ق، ج 6، ص 274.
[3] . ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، 1371، ج 20، ص 343، فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج 9ـ10، ص 799، محمد بن جریر طبری، جامع البیان، بیروت، دارالفکر، 1415 ق، ج 30، ص 339، و قرشی دمشقی، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالمعرفه، 1412، ج 4، 577.
[4] . ر.ک: فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، احیاء التراث العربی، ج سوم، بی تا، ج 32، ص 60.
[5] . المیزان فی تفسیر القرآن، همان.
[6] . ر.ک: تفاسیری که در پانوشت های قبلی ذکر شدند.
[7] . ر.ک: تفسیر نمونه، همان، ص 226ـ227.
[8] . اسراء/ 71.
[9] . تفسیر نمونه، همان، ص 227.
[10] . مریم/ 95، ر.ک: مریم/ 80، انعام/ 94.
[11] . نبأ/ 18.
[12] . ر.ک: قرائتی، محسن، معاد، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ مکرر، 1373، ص 166.
[13] . ر.ک: مجمع البیان، همان، ص 642.
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(124).mp3
5.23M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 124 - نظر اهل سنت درباره حدیث غدیر
🔰 @p_eteghadi 🔰