در اینکه امام على(ع) در اواخر عمر شریفشان به مدّت چهار سال و چند ماه عهدهدار خلافت ظاهرى بودند و مرکز حکومت ایشان نیز در کوفه بود،[1] اختلافی نیست و طبیعی است که در خانهاى هم سکونت داشتند. به هر حال این احتمال وجود دارد، که محلّ فعلى و مشهور در مجاورت دار الاماره کوفه، خانه آنحضرت باشد و نیز با توجّه به شهرت این محل به عنوان خانه امام، نمیتوان آنرا قطعاً رد کرد، ولى به نظر میرسد تقسیمات موجود در داخل این خانه، ناشی از بازسازیهای جدید باشد؛ برای نمونه؛ اختصاص مکانى به عنوان «مکتب الحسنین(ع)» در این خانه، فاقد هرگونه توجیه است؛ زیرا در زمان حاکمیت امام علی(ع) در کوفه؛ یعنى بین پنجاه و هشت سالگى تا شصت و سه سالگى حضرتشان، حسنین(ع) نیز مردانى سى، چهل ساله و داراى شخصیّت و زندگى مستقل بودند و داشتن چنین کتابخانهای در خانه پدرشان براى آن دو بزرگوار قابل توجیه نیست.
با ترجمه کلمه «مکتب» به معناى محلّ تدریس یا دفتر کار، مشکل را حل نمیکند و قابل پذیرش نیست؛ زیرا چگونه اتاقى به این کوچکى آن هم درون خانه مسکونى امام و در کنار خانواده آنحضرت میتوانست، محل تدریس یا دفتر کار ادارى آن هم براى دو نفر باشد. در این صورت تردّد شاگردان یا ارباب رجوع به درون خانه شخصى امام چگونه قابل توجیه است؟
از اینها گذشته، نمازهایى که براى قسمتهاى مختلف این خانه تشریع و ابداع کردهاند، مثل نماز مکتب الحسنین یا نماز چاه امیرالمؤمنین یا نماز مغتسل امیرالمؤمنین یا نماز اتاق حضرت زینب و ام البنین فاقد وجاهت و ریشه درست و مستند بوده و موجب وهن شیعه است؛ مگر آنکه زائران؛ نمازهاى مأثورى از قبیل نماز حاجت یا نمازهاى اداء و قضاى یومیه بهجا آورند.[2]
📚منابع:
[1]. ر.ک: شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج 1، ص 259 – 260، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ سبط بن جوزی، تذکره الخواص من الأمه فی ذکر خصائص الأئمه، ص 80، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، 1418ق؛ شامی، جمال الدین یوسف بن حاتم، الدر النظیم فی مناقب الأئمه اللهامیم، ص 358، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ اول، 1420ق.
[2]. معاونت امور روحانیون، آزمودهها، ج 12، ص 24 – 25، تهران، نشر مشعر، چاپ اول.
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(130).mp3
5.18M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 130 - چگونگی مسلمان از دنیا رفتن
🔰 @p_eteghadi 🔰
🎤اگر انسان خداوند را به بندگي و عظمت بشناسد، طبعاً در برابرش با نهايت خضوع، حضور و توجه قرار مي گيرد. همانطوری که اگر در برابر شخصیت بزرگی قرار گیرد، با حواس متمركز و زبان كنترل شده و قلبي حاضر قرار مي گيرد. بنابراین اگر نمازگزار خدا را هم به عظمت و قدرت بشناسد، با كمال توجه و حضور قلب در مقابلش قرار میگيرد.
كسی كه خدا را در همه جا حاضر و ناظر بداند، در حال نماز و عبادت نيز از او غفلت نمي كند. اگر چنين معرفتي براي انسان حاصل شد، لحظه اي از توجه به خداوند غافل نخواهد شد و در عبادت به اوج توجه و حضور می رسد.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
«وَ لْيَكُنْ قِيَامُكَ فِي الصَّلَاةِ قِيَامَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ بَيْنَ يَدَيِ الْمَلِكِ الْجَلِيلِ وَ اعْلَمْ أَنَّكَ بَيْنَ يَدَيْ مَنْ يَرَاكَ وَ لَا تَرَاهُ وَ صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ كَأَنَّكَ لَا تُصَلِّي بَعْدَهَا أَبَدا؛ در حال نماز بايد چنان بايستى كه بنده ذليل و بي قدرى در برابر پادشاهى با فرّ و شكوه می ايستد، و بدان كه در حال نماز در برابر كسى ايستاده اى كه تو را می بيند ولى تو او را نمی بينى و همچون كسى نماز بخوان كه در حال وداع است. گويا اين آخرين نماز تو است و پس از آن هرگز امكان خواندن نماز نخواهى يافت.»(1)
فاصله قرار ندادن در میان وضو و نماز نیز به حفظ حضور قلب کمک میکند. وضو مقدمه نماز و باعث نورانیت دل و آمادگی برای ذکر خداوند است. بنابراین اگر در فاصله میان وضو و نماز توجه انسان از دست نرود و یا اگر رفت دو مرتبه برای نماز تجدید وضو کند میتواند نماز بهتری بخواند.
همانطوری که مقدمات نماز در ایجاد حضور قلب موثر است تعقیبات نماز نیز در این باره نقش دارد. وقتی عادت ما این باشد که بلافاصله بعد از نماز مشغول کار دیگری شویم باعث میشود هم نماز را سریعتر تمام کنیم و عجله خود باعث حواسپرتی است و هم در نماز فکرمان مشغول کاری باشد که بعد از نماز میخواهیم انجام دهیم. بنابراین بهتر است مقید باشیم همیشه بعد از نماز دقایقی را در سجاده بنشینیم و تعقیبات بخوانیم.
📚پی نوشت:
1. ابن بابويه، محمد بن على(381 ق)، من لایحضره الفقیه، مصحح: غفارى، على اكبر، قم، جامعه مدرسین، ج1، ص303.
🔰 @p_eteghadi 🔰
لطفاً این اصطلاحات قرآنی (ترتیل، تفسیر، تأویل، تلاوت، تجوید) را تعریف کنید و فرق آن ها را با هم بیان نمایید.
🎤تعریف ترتیل: خواندن قرآن به صورت شمرده و با تأنّی، همراه با تدبّر در معانی آیات.
بنابر این قرآن به هر سرعتی که خوانده شود، نهایتاً نباید از چارچوب «ترتیل» خارج گردد.
قرائت آیات قرآن همراه با رعایت اصل «ترتیل» سه مرتبه دارد: (روش های سه گانه قرائت ترتیل )
1. تحقیق: خواندن قرآن با حداکثر آرامش و تأنّی. در بین عرف مردم، این نوع به نام قرائت یا قرائت مجلسی معروف است.
2. تدویر: قرائت با سرعت متوسط. این همان روشی است که در میان مردم به ترتیل مشهور شده است.
3. تحدیر: خواندن قرآن با سرعت زیاد. (1)
تعریف تجوید: ادای صحیح هر حرف از مخرج خود همراه با رعایت صفات و احکام آن حرف.
_ مخرج حرف به معنای محل تلفظ و ادای حرف در دستگاه تکلّم است.
_ صفات حروف به ویژگی هایی گفته می شود که همیشه با آن حرف همراه است. به عبارت دیگر صفات و ویژگی هایی که هر یک از حروف
به تنهایی و بدون ترکیب در کلمه پیدا می کنند؛ همچون صفات استعلاء، اطباق و قلقله
_ احکام حروف به ویژگی هایی می گویند که از ترکیب حرف با حروف یا حرکات دیگر به دست می آید. مانند تفخیم، ترقیق، مد، ادغام و اخفاء. (2)
بنا بر این تا این جا دو مطلب مشخص شد: ترتیل و تجوید
در رابطه با کلمه تلاوت، تلاوت تعریف خاص علمی ندارد و در بین مردم برای همه روش های سه گانه قرائت (تحقیق، تدویر، تحدیر) کلمه تلاوت
عنوان می شود.
_ در رابطه با فرق تأویل و تفسیر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.askdin.com/thread1299.html
http://www.askdin.com/thread265.html
منابع:
(1) موسوی بلده، سید محسن،حلیة القرآن، سطح 2، ص 17تا 19.
(2) قاسمی، علی، تحسین التلاوة، ص 17.
🔰 @p_eteghadi 🔰
#تاریخ_مستند
⚫️ تعظیم دیوار #مسجد_حنانه بر بدن مطهر #امیرالمومنین سلام الله علیه ...
▪️عنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ)، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْقَائِمِ الْمَائِلِ فِي طَرِيقِ الْغَرِيِّ. فَقَالَ: نَعَمْ، إِنَّهُ لَمَّا جَاوَزَ سَرِيرُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) انْحَنَى أَسَفاً وَ حُزْناً عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، وَ كَذَلِكَ سَرِيرُ أَبْرَهَةَ لَمَّا دَخَلَ عَلَيْهِ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ انْحَنَى وَ مَالَ.
🔸از ابن مسکان روایت شده: از امام جعفر صادق (علیه السلام) درباره ستون مسجدی که در میان کوفه و نجف است پرسیدم، پس فرمود: بله، وقتی تابوت امیرمومنان علی (علیه السلام) را می بردند، آن ستون از غم و اندوه بر امیرمومنان (علیه السلام) کج شد، و همین گونه بود تخت ابرهه زمانی که عبدالمطّلب بر او وارد شد کج شد و خم گشت.
📚الأمالي - ط دار الثقافة (طوسی)/ص682
بحارالانوار/ج15/ص161
🔰 @p_eteghadi 🔰
دعا در اندیشه اسلامى، افزون بر این که تجلى بندگی و وسیله ابراز عشق به خدا است، روشى مهم و تأثیر گذار براى تعلیم و تربیت و تعالى بخشیدن به روح آدمى در ساحت هاى فردى و اجتماعى است. مجموعه تعالیم دینى و آموزه هاى تربیتى و دانش هاى الاهى که در متون دعایى مطرح گردیده، در جهت پرداختن به دو اصل مهم «تربیت» و «تعلیم» و آموختن دانش و بینش براساس باورهاى اسلامى است.
دعا در اندیشه اسلامى از جایگاه بلندی برخوردار است؛ و در سازندگى فردى و اجتماعى نقش مؤثری داشته و پیوندی ناگسستنى با وحى الهى دارد.
ارزش دعا:
” ذکر” عبارت است از یاد خدا و توجه قلبی انسان به ساحت قدس پروردگار; ذکر پرده های خود خواهی و غرور را که بزرگترین دشمن سعادت انسان است می درد، او را از خواب غفلت بیدار می کند و از خطراتی که سعادت وی را تهدید می کند آگاه می سازد. ذکر خدا مانند دانه های حیات بخش باران است که بر سرزمین روح و قلب انسان می بارد و انواع بذرهای فضیلت و تقوا را شکوفا و بارور می سازد ، و نفع آن در صورتی است که دوام داشته باشد و به زبان و با حضور قلب و توجه تام ، انجام شود .
به صفای دل مردان صبوحی زدگان بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند ( حافظ )
خداوند حکیم در قرآن کریم می فرماید: إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ[ابراهیم ۳۹]
; خدای من دعاها را می شنود. و یا در جای دیگر خداوند متعال می فرماید: یَـأایُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اذْکُرُوا اللهَ ذِکْراً کَثِیراً[احزاب ۴۱]; ای اهل ایمان ، خدا را بسیار یاد کنید.
قرآن در مورد ویژگی ممتاز بندگان برجسته خدا چنین می فرماید:
“وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً”[ فرقان ۷۴]
یکی از ویژگی های بندگان خاص خداوند رحمان این است که آنها در نیایش خود با خدا چنین عرض می کنند: پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرار ده و ما را برای پرهیزکاران پیشوا گردان.
این ویژگی بیانگر آن است که بندگان ممتاز خدا اهل دعا و نیایش هستند، ولی در دعا به کیفیت آن توجه خاص دارند، چیزهایی را از خدا می خواهند که بسیار مهم و سرنوشت ساز است، مانند خواستن همسران نیک، فرزندان نیک و از این ها بالاتر از خدا می خواهند به مقامی برسند که پیشوای و الگوی جامعه شوند.
دعا مغز همه عبادت هاست، که در آیات و روایات، از فضیلت آن بسیار گفته شده است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: “الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ وَ عَمُودُ الدِّینِ وَ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ . [ الکافی ج ۲ ص ۴۶۸ ] ; دعا سلاح مؤمن ، ستون دین ، و مایه روشنی آسمان ها و زمین است.”
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می فرمایند:
مَن عَمَّرَ قَلْبَهُ بِدَوامِ الذِّکْرِ حَسُنَتْ أَفْعالُهُ فی السِّرِّ والْجَهْرِِ [غرر الحکم ص ۱۸۹] ; هر کس قلب خود را پیوسته با یاد الهی آبادان کند ، اعمال او در پنهان و آشکار نیکو می شود .
و در حدیث دیگر چنین می فرمایند :
مُداومَهُ الذِّکْرِِ قُوتُ الأرواح ِ و مِفتاحُ الصَّلا ِِ[غرر الحکم ص ۱۸۹] ; تداوم یاد خدا غذای روح و کلید رستگاری است.
مفهوم واقعی دعا:
با توجه به این که دعای مستجاب دعایی است که به مضمون “اَمَّن یجیب المضطّر اذا دعاه و یکشف السّوء”( پاورقی: همان مدرک به نقل ازالکسیس کارل،نیایش. )
به هنگام اضطرار و عقیم ماندن تمام تلاشها و کوششها انجام گیرد، روشن می شود که مفهوم دعا، در خواست فراهم شدن اسباب و عواملی است که از دایره قدرت انسان بیرون باشد آن هم از کسی که قدرتش، بی پایان و هر امری برای او آسان است، ولی این درخواست نباید تنها از زبان انسان صادر شود، بلکه از تمام وجود او برخیزد و زبان در این قسمت نماینده و ترجمان تمام ذرّات وجود انسان و اعضا و جوارح او باشد.
قلب و روح از طریق دعا پیوند نزدیک با خدا پیدا کند و همانند قطره ای که به اقیانوس بی پایان بپیوندد، اتصال معنوی با آن مبدأ بزرگِ قدرت می یابد، البته باید توجه داشت که یک نوع دیگر دعا داریم که حتی در موارد قدرت و توانایی نیز انجام می گیرد و آن دعائی است که نشان دهنده عدم استقلال قدرتهای ما در برابر قدرت پروردگار است و به عبارت دیگر، مفهوم آن توجه به این حقیقت است که اسباب و عوامل طبیعی هر چه دارند از ناحیه او دارند و به فرمان او هستند، اگر به دنبال دارو می رویم و شفا از آن می طلبیم به خاطر آن است که او آن اثر را به دارو بخشیده (این نوع دیگری از دعاست که در احادیث اسلامی نیز به آن اشاره شده است). ( پاورقی: تفسیرنمونه،ج۱،ص۶۴۱به نقل ازآئین زندگی، ص ۱۵۶).
کوتاه سخن این که، دعا یک نوع خود آگاهی و بیداری دل و اندیشه، و پیوند باطنی با مبداء همه نیکیها و خوبیهاست، لذا در سخنان حضرت علی (علیه السلام) می خوانیم: “لایَقْبَلُ اللهُ عزّوجل دعاءَ قلبِ لاه; خداوند دعای غافل دلان را مستجاب نمی کند”. ( پاورقی: تفسیرنمونه،ج۱،ص۶۴۱به نقل ازآئین زندگی ص ۱۵۲).
درحدیث دیگر از امام صادق (علیه السلام) به همین مضمون می خوانیم “اِن اللهَ عزوجل لایَسْتَجِب دُعاءَ بظَهْرِ قَلْبِ ساء.” ( نمل،آیه۶۲).
مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم:
“وَ قالَ رَبِّکُم اُدعُونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ…..; پروردگار شماگفته است: مرا بخوانید تا(دعای) شما را اجابت کنم.”
در این آیه پروردگار متعال آغوش رحمتش را به سوی توبه کنندگان می گشاید و می گوید: پروردگار شما را گفته است که مرا بخوانید تا دعای شما را اجابت کنم.
بسیاری از مفسّران دعا و خواندن را در این جا به همان معنای معروفش تفسیر کرده اند و جمله “استجب لکم” و همچنین روایات متعددی که در ذیل این آیه، در زمینه دعا و ثوابهای آن آمده است، اشاره به همین معنی است. به هر حال، از این آیه چند نکته استفاده می شود:
۱ـ دعاکردن، محبوب خدا و خواست خود او است.
۲ـ بعد از دعا، وعده اجابت داده است، ولی می دانیم این وعده، وعده ای است مشروط، نه مطلق، دعایی به هدف اجابت می رسد که شرایط لازم در دعا و دعا کننده و مطلبی که مورد تقاضاست جمع باشد.
۳ـ دعا خود یک نوع عبادت است; چون در ذیل آیه اولاً: واژه عبادت بر آن اطلاق شده. ثانیاً: تهدید شدیدی در مورد کسانی که از دعا کردن اِبا دارند کرده، می گوید: “کسانی که از عبادت من استکبار می ورزند به زودی با ذلت و خواری وارد دوزخ می شوند. “ان الذین یستکبرون عن عبادتی سید خلون جهنّم داخرین”( تفسیر نمونه،ج۱ ،ص۶۴۲-۶۴۳).
***درمورد استجابت دعا توجه به دونکته ضروری است:
نکته اول: هیچ دعایی خالی از نوعی اجابت نیست، زیرا نوعی عبادت و پرستش است و درهر عبادتی که با قصد قربت انجام می شود ؛ یعنی عبادت کننده تصمیم دارد به خدای خود نزدیک شود و به کمالات ذات اقدس اله آراسته گردد، خالی از اثر قربی نیست. بنابر این، همین که دعا و عبادت با خلوص نیت و شرایط لازم انجام می شود، در همان لحظه به اجابت می رسد و اثر معنوی خود را بر روح و جان انسان می گذارد. و با استمرار این حالت است که آدمی به تدریج مظهر نورانیت و اسماء و صفات کمالیه حق تعالی شده، به کمال و سعادت شایسته خود می رسد، خود دعا کردن، در حقیقت، درمان عطش قلب و تسکین سوزش جان و و نیاز روح به عروج به عالم قدس اله است. امام صادق(ع)فرمود: شما را به دعا سفارش مى کنم. زیرا با هیچ عمل دیگرى همچون دعا, به خدا نزدیک نمى شوید.
تمامی عبادات به خصوص دعا دارای چندین اثر عمومی و خصوصی است. آثار عمومی دعا، معنویت، نورانیت، صفا و قربی است که در قلب و روح انسان ایجاد می شود و آثار خصوصی آن تأثیرات معنوی و یا مادی خاص است که در اثر ارتباط موثر با خداوند حاصل می شود و در روایات و سند دعاها ذکر شده است، مانند دعا برای رفع امراض، فقر، گرفتاری و مانند آن. هر دعایی اقتضای استجابت دارد، ولی از نظر فلسفی برای اینکه این اقتضا به علیت تبدیل شود و خواسته ما در خارج واقعا محقق شود، عوامل دیگری نیز در کار است که باید همگی جمع شوند. علیت و ضرورت وجود چیزی در خارج در گرو این است که تمامی علت های اقتضایی با هم جمع شوند و وجود آن چیز در خارج به صورت ضرورت درآید و گرنه با تحقق برخی از عوامل و اقتضائات وجود آن ضروری و حتمی نخواهد بود، بنابراین همانگونه که گفتیم: هر دعایی حتما اقتضای اجابت دارد و خداوند فرموده ادعونی استجب لکم، ولی عملی شدن آن بستگی به وجود سایر اقتضائات و علت ها و شرایط دیگری دارد که در تحقق خارجی آن دخیل هستند.
نکته دوم: دعا اقتضای اجابت دارد نه اینکه علت اجابت باشد. در این زمینه باید بدانید که تحقق هر آرزو و رسیدن به هر هدفی راه اختصاصی و طبیعی خود را دارد و دعا تنها یکی از عوامل موفقیت و رسیدن به خواسته ها و نیازها است. برای موفقیت و رسیدن به خواسته های مشروع خود باید برنامه ریزی و تلاش پی گیر داشت. به طور مثال دعا درباره سلامتی اقتضای اجابت دارد، یعنی در صورتی که انسان تلاش کند و نزد طبیب برود و دارو مصرف کند و دعا هم بکند این عوامل روی هم باعث صحت و سلامتی انسان خواهد شد.
نابرده رنج گنج میسر نمی شود – مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.