در مورد اینکه یاجوج و ماجوج کیانند بحثهای زیادی شده است، در این مختصر انشاءالله ما اشاره ای به برخی از این مباحث خواهیم کرد. البته این نکته را هم تذکر دهیم که نکند خدای نکرده پرداختن به این گونه مباحث که صرفا برای بالابردن سطح اطلاعات عمومی می باشند ما را از توجه به پیامهای تربیتی و سازنده این کتاب آسمانی باز دارد و به قول یکی از اساتید، سرگرم بازی کردن با کتابی شویم که خود برای نفی بازیگر بودن آدمی نازل شده است!در قرآن مجید در دو سوره از یاجوج و ماجوج سخن به میان آمده، یکى در آیه ۹۴ سوره مبارکه کهف و دیگری در سوره انبیاء آیه ۹۶.الکهف : ۹۴ : «قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلى أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا _ گفتند: اى ذو القرنین، یأجوج و مأجوج سخت در زمین فساد مى کنند، آیا [ممکن است ] مالى در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدّى قرار دهى؟»الأنبیاء : ۹۶ : «حَتَّى إِذا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ کُلِّ حَدَبٍ یَنْسِلُونَ _ تا وقتى که یأجوج و مأجوج [راهشان ] گشوده شود و آنها از هر پشته اى بتازند.»دلائل فراوانى از تاریخ در دست است که در منطقه شمال شرقى زمین در نواحى مغولستان در زمانهاى گذشته گویى چشمه جوشانى از انسان وجود داشته، مردم این منطقه به سرعت زاد و ولد مى کردند، و پس از کثرت و فزونى به سمت شرق، یا جنوب سرازیر مى شدند، و همچون سیل روانى این سرزمینها را زیر پوشش خود قرار مى دادند، و تدریجا در آنجا ساکن مى گشتند.بعضى از مورخین گفته اند که یاجوج و ماجوج امتهایى بوده اند که در قسمت شمالى آسیا از تبت و چین گرفته تا اقیانوس منجمد شمالى و از ناحیه غرب تا بلاد ترکستان زندگى مى کردند این قول را از کتاب «فاکهه الخلفاء و تهذیب الاخلاق» ابن مسکویه، و رسائل اخوان الصفاء، نقل کرده اند.آیات قرآن نیز به خوبى گواهى مى دهد که این دو نام «یأجوج» و «مأجوج» متعلق به دو قبیله وحشى خونخوار بوده است که مزاحمت شدیدى براى ساکنان اطراف مرکز سکونت خود داشته اند. البته این رسم قرآن کریم در همه موارد است که در هیچ یک از قصص گذشتگان به جزئیات نمى پردازد.ذکر یاجوج و ماجوج در مواضعى از کتب عهد عتیق نیز آمده است. از آن جمله در اصحاح دهم از سفر تکوین تورات: «اینان فرزندان دودمان نوح اند: سام و حام و یافث که بعد از طوفان براى هر یک فرزندانى شد، فرزندان یافث عبارت بودند از جومر و ماجوج و ماداى و باوان و نوبال و ماشک و نبراس» (به نقل از ترجمه المیزان، ج ۱۳، ص۵۲۵) در تورات در کتاب «حزقیل» فصل سى و هشتم و فصل سى و نهم، و در کتاب رؤیاى «یوحنا» فصل بیستم از آنها به عنوان «گوگ» و «ماگوگ» یاد شده است که معرب آن یاجوج و ماجوج مى باشد.
به گفته مفسر بزرگ، علامه طباطبائى در «المیزان» از مجموع گفته هاى تورات استفاده مى شود که ماجوج یا یاجوج و ماجوج، گروه یا گروه هاى بزرگى بودند که در دوردست ترین نقطه شمال آسیا زندگى داشتند و مردمى جنگجو و غارتگر بودند.ایشان در تفسیر المیزان ذیل آیات سوره کهف و در بحثی روایتی درمورد «ذو القرنین» خلاصه اى از کلام ابو الکلام را می آورد و در نهایت می فرماید: «این بود خلاصه اى از کلام ابو الکلام، که هر چند بعضى از جوانبش خالى از اعتراضاتى نیست، لیکن از هر گفتار دیگرى انطباقش با آیات قرآنى روشن تر و قابل قبول تر است.» کلام جناب ابوالکلام در مورد یأجوج و مأجوج در نقل مرحوم علامه چنین است: «و اما یاجوج و ماجوج، بحث از تطورات حاکم بر لغات و سیرى که زبانها در طول تاریخ کرده ما را بدین معنا رهنمون مى شود که یاجوج و ماجوج همان مغولیان بوده اند، چون این دو کلمه به زبان چینى «منگوک» و یا «منچوک» است، و معلوم مى شود که دو کلمه مذکور به زبان عبرانى نقل شده و یاجوج و ماجوج خوانده شده است، و در ترجمه هایى که به زبان یونانى براى این دو کلمه کرده اند «گوک» و «ماگوک» مى شود، و شباهت تامى که ما بین «ماگوک» و «منگوک» هست حکم مى کند بر اینکه کلمه مزبور همان «منگوک» چینى است هم چنان که «منغول» و «مغول» نیز از آن مشتق و نظائر این تطورات در الفاظ آن قدر هست که نمى توان شمرد.پس یاجوج و ماجوج مغول هستند و مغول امتى است که در شمال شرقى آسیا زندگى مى کنند، و در اعصار قدیم امت بزرگى بودند که مدتى به طرف چین حمله ور مى شدند و مدتى از طریق داریال قفقاز به سرزمین ارمنستان و شمال ایران و دیگر نواحى سرازیر مى شدند، و مدتى دیگر یعنى بعد از آنکه سد ساخته شد به سمت شمال اروپا حمله مى بردند، و اروپائیان آنها را «سیت» مى گفتند. و از این نژاد گروهى به روم حمله ور شدند که در این حمله دولت روم سقوط کرد. در سابق گفتیم که از کتب عهد عتیق هم استفاده مى شود که این امت مفسد از سکنه اقصاى شمال بودند. (ترجمه المیزان، ج ۱۳، ص: ۵۴۱)صاحب المیزان سپس نظر مشهور را ذکر کرده و به دفاع از آن می پردازند. ایشان می نویسند: «مفسرین و مورخین در بحث پیرامون این داستان دقت و کنکاش زیادى کرده و سخن در اطراف آن به تمام گفته اند، و بیشترشان بر آنند که یاجوج و ماجوج امتى بسیار بزرگ بوده اند که در شمال آسیا زندگى مى کرده اند، و جمعى از ایشان اخبار وارد در قرآن کریم را که در آخر الزمان خروج مى کنند و در زمین افساد مى کنند، بر هجوم تاتار در نصف اول از قرن هفتم هجرى بر مغرب آسیا تطبیق کرده اند، زیرا همین امت در آن زمان خروج نموده در خون ریزى و ویرانگرى زرع و نسل و شهرها و نابود کردن نفوس و غارت اموال و فجایع افراطى نمودند که تاریخ بشریت نظیر آن را سراغ ندارد. مغولها اول سرزمین چین را در نور دیده آن گاه به ترکستان و ایران و عراق و شام و قفقاز تا آسیاى صغیر روى آورده آنچه آثار تمدن سر راه خود دیدند ویران کردند و آنچه شهر و قلعه در مقابلشان قرار مى گرفت نابود مى ساختند، از آن جمله سمرقند و بخارا و خوارزم و مرو و نیشابور و رى و غیره بود، در شهرهایى که صدها هزار نفوس داشت در عرض یک روز یک نفر نفس کش را باقى نگذاشتند و از ساختمانهایش اثرى نماند حتى سنگى روى سنگ باقى نماند.بعد از ویرانگرى این شهرها به بلاد خود برگشتند، و پس از چندى دوباره به راه افتاده اهل «بولونیا» و بلاد «مجر» را نابود کردند و به روم حمله ور شده و آنها را ناگزیر به دادن جزیه کردند. فجایعى که این قوم مرتکب شدند از حوصله شرح و تفصیل بیرون است.» (همان، ص ۵۴۳)
برخی از تفاسیر یکی از حملات و لشکرکشی های این قوم را در عصر زمامداری کورش میدانند، که در حدود سال پانصد قبل از میلاد بوده است، ولى در این تاریخ، حکومت متحد ماد و فارس به وجود آمد و اوضاع تغییر کرد و آسیاى غربى از حملات این قبائل آسوده شد. به این ترتیب نزدیک به نظر مى رسد که یاجوج و ماجوج از همین قبائل وحشى بوده اند که مردم قفقاز به هنگام سفر کورش به آن منطقه تقاضاى جلوگیرى از آنها را از وى نمودند، و او نیز اقدام به کشیدن سد معروف ذو القرنین نمود. (تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۵۵۳)در وصف یأجوج و مأجوج به اختلاف عجیبی در روایات برخورد می کنیم. البته بر اهل تحقیق پوشیده نیست که اکثر این روایات مروی از کتب روایی اهل سنت می باشند و لذا از نظر سند برای ما از درجه اعتبار ساقط اند و صرفا جهت اطلاع شما دوست عزیز به برخی از آنها اشاره می کنیم.در بعضى روایات آمده که از نژاد ترک از اولاد یافث بن نوح بودند، و در زمین فساد مى کردند. ذو القرنین سدى را که ساخت براى همین بود که راه رخنه آنان را ببندد. (الدر المنثور از ابن اسحاق از ابن منذر از على (ع) و از ابن ابى حاتم از قتاده و در (ج ۳، ص ۳۰۷، ح ۲۲۷) نور الثقلین از علل الشرائع از امام عسکرى علیه السلام) و در بعضى از آنها آمده که اصلا از جنس بشر نبودند. (نور الثقلین (ج ۳، ص ۳۰۷، ح ۲۲۸) از روضه کافى از ابن عباس) و در بعضى دیگر آمده که قوم «ولود» بوده اند، یعنى هیچ کس از زن و مرد آنها نمى مرده مگر آنکه داراى هزار فرزند شده باشد، و به همین جهت آمار آنها از عدد سایر بشر بیشتر بوده است. (الدر المنثور (ج ۴، ص ۲۵۰) از نسایى و ابن مردویه از اوس از رسول خدا (ص)) حتى در بعضى روایات آمار آنها را نه برابر همه بشر دانسته اند. (الدر المنثور (ج ۳، ص ۲۴۹) از عبد الرزاق و غیر او از عبد اللَّه بن عمر) و نیز روایت شده که این قوم از نظر نیروى جسمى و شجاعت به حدى بوده اند که به هیچ حیوان و یا درنده و یا انسانى نمى گذشتند مگر آنکه آن را پاره پاره کرده مى خوردند. و نیز به هیچ کشت و زرع و یا درختى نمى گذشتند مگر آنکه همه را مى چریدند، و به هیچ نهرى برنمى خورند مگر آنکه آب آن را مى خوردند و آن را خشک مى کردند. (الدر المنثور (ج ۴، ص ۲۴۲) از ابن اسحاق و غیر او از وهب) و نیز روایت شده که یاجوج یک قوم و ماجوج قومى دیگر و امتى دیگر بوده اند، و هر یک از آنها چهار صد هزار امت و فامیل بوده اند، و به همین جهت جز خدا کسى از عدد آنها خبر نداشته است. (در الدر المنثور (ج ۴، ص ۲۵۰) از ابن منذر و ابى الشیخ از حسان بن عطیه و از ابن ابى حاتم و غیر او از حذیفه از رسول خدا (ص) و نیز در مبالغه از جهت آمار این امت آمده که از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود یاجوج و ماجوج معادل هزار برابر مسلمانان هستند [البدایه و النهایه از صحیح بخارى و مسلم از ابى سعید از رسول خدا (ص)] در حالى که مى گویند مسلمانان پنج یک اهل زمینند و لازمه این حرف این مى شود که یاجوج و ماجوج دویست برابر جمعیت روى زمین باشند.)(تمام این روایات را با اندکی تصرف از ترجمه المیزان، ج ۱۳، صص ۵۱۵-۵۱۶ نقل کردیم.)
🔰 @p_eteghadi 🔰
.
💠 بخشی از دعاى #امام_صادق_علیه_السلام
در وداع با #ماه_مبارک_رمضان
🔅اللّهُمَّ إنَّكَ قُلتَ في كِتابِكَ المُنزَلِ : « شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ » وهذَا شَهرُ رَمَضانَ وقَد تَصَرَّمَ ، فَأَسأَلُكَ بِوَجهِكَ الكَريمِ وكَلَماتِكَ التّامَّةِ ، إن كانَ بَقِيَ عَلَيَّ ذَنبٌ لَم تَغفِرهُ لِي ، أو تُرِيدُ أن تُعَذِّبَني عَلَيهِ أو تُقايِسَني بِهِ ، أن يَطلُعَ فَجرُ هذِهِ اللَّيلَةِ أو يَتَصَرَّمَ هذا الشَّهرُ إلاّ وقَد غَفَرتَهُ لي ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .
🔺خداوندا! تو در كتاب خويش كه بر زبان پيامبرِ فرستاده ات ـ كه درود تو بر او و خاندانش باد ـ جارى كردى، فرموده اى ـ و سخن تو، حق است ـ كه : « ماه رمضان ، ماهى است كه قرآن در آن نازل شده است» . و اين ، ماه رمضان است كه سپرى شد. از ذات بزرگوار و كلمات كامل تو مى خواهم ، اگر گناهى بر من مانده كه آن را برايم نيامرزيده اى و مى خواهى مرا بر آن عذاب كنى و يا به سبب آن نيكى هايم را محو كنى ، سپيده اين شب ندمد ، يا اين ماه به پايان نرسد ، مگر اين كه آن را براى من آمرزيده باشى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!
🔅....اللّهُمَّ فَتَقَبَّلهُ مِنّا بِأَحسَنِ قَبولِكَ وتَجاوُزِكَ وعَفوِكَ ، وصَفحِكَ وغُفرانِكَ وحَقيقَةِ رِضوانِكَ،حَتّى تُظفِرَنا فيهِ بِكُلِّ خَيرٍ مَطلوبٍ، وجَزيلِ عَطاءٍ مَوهوبٍ ، وتوقِيَنا فيهِ مِن كُلِّ مَرهوبٍ أو بَلاءٍ مَجلوبٍ أو ذَنبٍ مَكسُوبٍ .
🔺خداوندا! با بهترين قبول و عفو و گذشت و آمرزشت و با حقيقت خرسندى ات ، از ما بپذير تا در اين ماه ، ما را بر هر خير طلب شده و بخشش عطا شده نايل گردانى و در اين ماه ، ما را از هر چيز بيمناك و گناه انجام شده ، ايمن دارى!
🔅..... اللّهُمَّ وأسأَلُكَ بِرَحمَتِكَ وطَولِكَ وعَفوِكَ ونَعمائِكَ ، وجَلالِكَ وقَديمِ إحسانِكَ وَامتِنانِكَ ، أن لا تَجعَلَهُ آخِرَ العَهدِ مِنّا لِشَهرِ رَمَضانَ حَتّى تُبَلِّغَناهُ مِن قابِلٍ عَلى أحسَنِ حالٍ ، وتُعَرِّفَني هِلالَهُ مَعَ النَّاظِرينَ إلَيهِ والمُتَعَرِّفينَ لَهُ في أعفى عافِيَتِكَ ، وأنعَمِ نِعمَتِكَ وأوسَعِ رَحمَتِكَ وأجزَلِ قَسمِكَ .
🔺خداوندا! تو را مى خوانم ، به رحمت و احسانت ، به گذشت و نعمت هايت ، به شُكوه و احسانِ ديرين و نعمت بخشى ات ، كه اين ماه را آخرين ماه رمضانِ ما قرار ندهى ، تا اين كه سال آينده ما را در بهترين حالت به آن برسانى و هلال آن را به ما بشناسانى ، همراه با آنان كه به آن مى نگرند و آن را مى شناسند ، همراه با بهترين عافيتت و برترين نعمتت و گسترده ترين رحمتت و سرشارترين قسمتت.
🔅.... اللّهُمَّ اسمَع دُعائي وَارحَم تَضَرُّعي وتَذَلُّلي لَكَ واستِكانَتي وتَوَكُّلي عَلَيكَ ، وأنَا لَكَ مُسلِمٌ لا أرجو نَجاحا ولا مُعافاةً ولا تَشريفا ولا تَبليغا إلاّ بِكَ ومِنكَ ، فَامنُن عَلَيَّ جَلَّ ثَناؤُكَ وتَقَدَّسَت أسماؤُكَ ، بِتَبليغي شَهرَ رَمَضانَ وأنا مُعافىً مِن كُلِّ مَكروهٍ ومَحذورٍ ومِن جَميعِ البَوائِقِ ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي أعانَنا عَلى صِيامِ هذَا الشَّهرِ وقِيامِهِ حَتّى بَلَّغَني آخِرَ لَيلَةٍ مِنهُ .
🔺خداوندا! دعايم را بشنو ، بر ناليدن و خضوع و فروتنى و توكّلم بر تو ، رحمت آور. من تسليم تو ام. هيچ كاميابى اى ، تن درستى اى ، شرافت و نيز رسيدن به هدفى را جز با قدرت تو و از سوى تو اميد ندارم. پس بر من منّت بگذار ـ اى كه ثناى تو باشُكوه و نام هايت مقدّس است ـ و مرا به ماه رمضان برسان ، در حالى كه از هر ناپسند و مشكلى سالم ، و از همه بدى ها دور باشم! ستايش ، خدا را كه يارى مان كرد تا اين ماه را روزه بگيريم و عبادت كنيم تا آن كه ما را به آخرين شبِ آن رساند.
🔰 @p_eteghadi 🔰
#حدیث_روز
💠تماميت و کمال روزه با پرداخت زکات است
✍️امام صادق (عليه السلام ) :
▫️انَّ مِنْ تَمَامِ اَلصَّوْمِ إِعْطَاءُ اَلزَّكَاةِ يَعْنِي اَلْفِطْرَةَ كَمَا أَنَّ اَلصَّلاَةَ عَلَى اَلنَّبِيِّ(صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) مِنْ تَمَامِ اَلصَّلاَةِ لِأَنَّهُ مَنْ صَامَ وَ لَمْ يُؤَدِّ اَلزَّكَاةَ فَلاَ صَوْمَ لَهُ إِذَا تَرَكَهَا مُتَعَمِّداً وَ لاَ صَلاَةَ لَهُ إِذَا تَرَكَ اَلصَّلاَةَ عَلَى اَلنَّبِيِّ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ بَدَأَ بِهَا قَبْلَ اَلصَّلاَةِ قَالَ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكّى وَ ذَكَرَ اِسْمَ رَبِّهِ فَصَلّى».
▫️تماميت و کمال روزه ، به دادن زكات (فطريه) است ، همچنان كه تماميت نماز به صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله مى باشد ؛ زيرا كسى كه روزه بگيرد و زكات نپردازد، در صورتى كه در اين كار متعمّد باشد، روزهاى در نامه عملش منظور نمىشود، و در صورتى كه صلوات بر پيامبر(صلّى اللّه عليه و آله) را ترك كند نمازى براى او محسوب نمىگردد. و خداى عزّ و جلّ زكات را بر نماز مقدّم داشته، و فرموده است:« قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكّى وَ ذَكَرَ اِسْمَ رَبِّهِ فَصَلّى » - يعنى كسى در حقيقت رستگار شد كه زكات بپرداخت و نام خداى را خود ياد كرد، و آنگاه نماز بجا آورد.
📚منبع: من لا يحضره الفقيه/ جلد۲/صفحه۱۸۳
🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا تاکنون به اندازه کافی یاد حضرت هستیم.mp3
1.3M
⁉️آیا درزندگی روزمره به اندازه کافی یاد حضرت هستیم ؟ وحضرت در زندگی ما چه جایگاهی دارد؟
⭕️پاسخ: ابراهیم #افشاری
🔰 @p_eteghadi 🔰
.
﷽؛
🔺 ندای فرشتگان
🔅 #پیامبر_اکرم_(ص) :
🔸 «فرشتگان، روز عيد، سركوچهها و گذرها مىايستند و مىگويند: «بشتابيد به سوى پروردگار كريم كه عطاى بسيار مىدهد و گناه بزرگ را مىآمرزد».
🔹 «إنَّ المَلائِكَةَ يَقومونَ يَومَ العيدِ عَلى أفواهِ السِّكَّةِ ، ويَقولونَ : «اغدوا إلى رَبٍّ كَريمٍ يُعطِي الجَزيلَ ويَغفِرُ العَظيمَ» .
📚 مستدرك الوسائل : ج٦ ص ١٥٤ ح ٦٦٧٨
🔰 @p_eteghadi 🔰
نفس مُلهمه.mp3
1.88M
💠 در محضر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مدظله العالی
🔸 نفس مُلهمه
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 علت گریههای اموات
🔴 #آیتالله_مجتهدی
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(139).mp3
5.15M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 139 - کیفیت حالت احتضار
🔰 @p_eteghadi 🔰
توبه از گناهان بخاطر حضرت.mp3
713.6K
⁉️توفیق توبه از گناهان بخاطر امام عصر (عج):
⭕️پاسخ: ابراهیم #افشاری
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
🎙حجت الاسلام بندانی
💢امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف):
ما جز شما کس و کاری نداریم!!
🔸بسیار شنیدنی و تاثیرگذار
👈ببینید و نشر دهید.
#اللّهُمَّ_عَجِّل_لِولیِّکَ_الفَرَج
🔰 @p_eteghadi 🔰
چطور خود را وقف امام کنیم.mp3
1.3M
⁉️چگونه خود را وقف امام زمان (عج)کنیم ؟
⭕️پاسخ: استاد ابراهیم #افشاری
🔰 @p_eteghadi 🔰
زمانی که انسان از دنیا می رود تا هنگام برپا شدن قیامت ، روح او در عالم برزخ به سر خواهد برد . از امام صادق (علیه السلام)پرسیدند : برزخ چیست ؟ فرمود : «قبر است از زمان مردن تا قیامت .»1
در عالم برزخ حوادث زیادی اتفاق می افتد که در برخی از آیات قرآن از جمله آیات 99 و 100 از سوره مؤمنون و برخی روایات بدان حوادث اشاره شده است .
یکی از حوادث مهم عالم قبر ، «فشار قبر» است . آن گونه که از برخی روایات استفاده می شود ، فشار قبر برای اغلب افراد هست ; البته برای برخی ، شدیدتر و برای عده ای ملایم تر است . فشار قبر به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهی ها است . برای بعضی به گونه ای است که قرآن می فرماید : «فإنّ له معیشه ضنکا ; (طه ، 124) برای او زندگی سختی خواهد بود» . مرحوم علامه مجلسی می فرماید : از روایات استفاده می شود که منظور از «معیشه ضنک » در آیه همان عذاب قبر است ; شاهدش این است که بعد از آن اشاره ای به قیامت شده است : «و نحشره یوم القیـمه أعمی» . (طه ، 124)2
در روایتی امام صادق(علیه السلام) فرمود : «به خدا قسم تنها چیزی که من برای شما می ترسم (که گرفتارش شوید) برزخ است.» 3
در مورد این که چه گناهانی موجب فشار قبر می شود ، در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) آمده که : «تضییع النعم » ; ضایع کردن نعمت های خداوند باعث فشار قبر می شود ; همچنین از روایات دیگر استفاده می شود که عدم پرهیز از بول ، نمامّی و سخن چنینی ، غیبت ، بدخلقی مرد با اهل خانه از اسباب فشار قبر است .4
📚پی نوشت ها:
ر.ک: بحارالانوار، علامه مجلسی رحمهالله، ج 6، ص 214، داراحیاءالتراث العربی، بیروت.
ر.ک: بحارالانوار، همان، ص 215.
بحارالأنوار، ج 6، ص 214.
مناز الآخره شیخ عباس قمی، ص 46 ـ تفسیر نمونه، ج 27، ص 279.
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(140).mp3
5.2M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 140- اهمیت خیر و شر در محاسبه اعمال
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 آیت الله حائری شیرازی :
🔵 چرا روزۀ عید فطر حرام است؟ حرمت روزه، یک مانور است
🌕 در روز اول شوال، روزه حرام است. این یک مانور است. می دانید چرا؟ چون میخواهد بگوید: «خوردنشان به امر من است؛ نخوردنشان هم به امر من است».
اگر روزۀ اول شوال را حرام نمیکردند، عدۀ زیادی روز اول شوال را روزه میگرفتند و میگفتند: «میخواهیم بدرقه ماه رمضان برویم»! خداوند چون میخواهد همه با هم دست بکشند، روزه را حرام کرده.
امام صادق (علیه السلام) دربارۀ روز عید فطر و تشخیص آن میفرمایند: «دست امام مسلمین است»؛ اگر امام مسلمین گفت: «عید است»، همه باید افطار کنند و نماز عید بخوانند. اگر امام مسلمین گفت: «این آخر رمضان است»، بر همه واجب است روزه بگیرند.
چرا این را برای امام مسلمین گذاشته؟ برای اینکه اینجور نشود که زن مقلد این آقاست و آقا میگوید برای من ثابت نشده که امروز آخر رمضان است؛ شوهر مقلد دیگری است؛ او گفته برای من ثابت شده امروز عید بگیریم. اگر بعضی روزه باشند و بعضی روزه نباشند، در خانه چه اتفاقی می افتد؟ روزی که باید جشن بشود، روز عیش باشد، روز سرور باشد، روز خوشحالی باشد، روز حزن میشود.
اعیاد رسمی مسلمین یعنی عید فطر و عید قربان را برای این خاطر روزهاش را حرام کردند که وحدت ایجاد بشود؛ یعنی همه «با هم» دست بکشند از روزه. خود این وحدت یک ابهتی دارد، اسلام را در نظر دشمنان با مهابت میکند.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔸امام کاظم (ع):
🔹همان گونه كه قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام ديندارى هم تنها به نيّت پاک است و نيّت پاک، جز با عقل حاصل نمىشود. (تحف العقول، ص ۳۹۶)
🔰 @p_eteghadi 🔰
چکار کنم خواب امام زمان (عج) را ببینم؟
خواب صادق درحقیقت انعکاس نیت وگفتار وکردارروزانه انسان است بنابراین بایدایمان وعمل صالح رادرخود تقویت کنیم . ان شاء الله ممکن است که درخواب هم مشرف شویم که توفیق بزرگی است ، ولی شرط اول ترک گناه است ، چون گناه باعث فاصله ما از حضرت معصومین شده است .
برای اینکه بهتر به پاسخ تان برسید یکی داستانی را برای شما نقل می کنم:
شاگرد: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان(عج) رو ببینم؟
استاد: شب یک غذای شور بخور،آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.
شاگرد: استاد دیشب دائم خواب آب میدیدم! خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم،کنار نهر آبی
در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول…!
استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛ تشنه امام زمان(عج) بشو تا خواب امام زمان(عج) ببینی…!
🔰 @p_eteghadi 🔰
ظلم درمقابل عدل است یعنی چیزی رادر غیر محل مناسب خودش قرار دادن که حقش نبوده است . مفهوم وسیع این اصطلاح هرگونه انحراف تغییرموضع واقعی اشیا ءواعمال وصفات و عقاید راشامل می شود وشامل سه قسم است :
1 ـ ظلم برخالق ، مثل شرک که مخلوق را هم ردیف خالق می داند .
2 ـ ظلم برخلق ،هرنوع تعدی به افرا داز حیث مالی ، جانی وایمانی و حیثیتی را ظلم می نامند . مثل قتل ، ضرب .،مال کسی را تلف کردن ، آبروی کسی رابردن و . . . واز راه خیر وسعادت که راه خدا باشد آنها رابازداشتن که ظلم بزرگی است .
3 ـ ظلم برخویشتن ، که سرمایه وجودی خود را هدر دادن وبه بیراهه رفتن ، مثل گناه کردن .چون مصرف عمر. سرمایه خود را در غیرمسیرسعادت که هدف خلقت است صرف کردن .وتمام لطمات جانی ومالی وحتی حیثیتی وایمانی به خود ونفس حرام است ، چون ظلم است تمام گناهانی که مانع اصلاح خود وجامعه می باشد ظلم است وشرک بزرگترین است ،زیرا در نهایت راه سعادت اصلاح واقعی خود وجامعه که توحید باشد بسته می شود.
🔰 @p_eteghadi 🔰
برخی از مردم فکر می کنند معاشرت با اینگونه افراد اشکال دارد و نباید رفت آمد با اینگونه افراد داشته و از غذاهای آنان بخورند. و در برخی موارد دیده میشود که موجب قطع رحم ( قطع ارتباط با خویشاوندان ) نیز می گردد در حالی که این برداشت نادرست است حال با توجه به فقهی بودن مساله نظر مراجع معظم را در این زمینه مرور میکنیم :
همه مراجع(به جز سیستانی وتبریزی و وحید): معاشرت با آنان اشکال ندارد واگر یقین نداشته باشد به غذای آنها خمس تعلق گرفته، خوردن آن نیز جایز است،وچناچه احتمال تاثیربدهد،آنان را ارشاد بکند.(1)
آیات عظام تبریزی وسیستانی:معاشرت باآنان اشکال ندارد و می تواند ازغذای آنها استفاده بکند و چناچه احتمال تاثیر بدهد، آنان را ارشاد نماید(2)
آیـت الله وحید:معاشرت با آنان اشکال ندارد واگریقین نداشته باشد به غذای آنها خمس تعلق گرفته وشک دارد،بنابر احتیاط واجب خوردن آن نیز جایز نیست.(3)
در رساله استفتائات مقام معظم رهبری می خوانیم:
س: معاشرت با مسلمانانی که به امور دینی بخصوص نماز و خمس پایبند نیستند، چه حکمی دارد؟ آیا غذا خوردن در خانه های آنان اشکال دارد؟ در صورت اشکال داشتن، کسی که چندین بار این کار را انجام داده، چه حکمی دارد؟
ج: اگر معاشرت با آنان مستلزم تأیید ایشان در عدم التزام به امور دینی نباشد، اشکال ندارد، مگر آنکه ترک معاشرت با آنان مؤثر در اهتمام ایشان به امور دینی باشد که در این صورت واجب است که معاشرت به طور موقت از باب نهی از منکر ترک شود، ولی استفاده از اموال آنان از قبیل غذا و مانند آن، تا یقین به تعلق خمس به آن نداشته باشید، اشکال ندارد.
__________________________________________________
📚پی نوشت ها:
1-توضیح المسائل مراجع،م 1795؛آیت الله العظمی نوری همدانی،توضیح المسائل،م 1791؛بآیت الله العظمی بهجت،توضیح المسائل،م 1408؛آیت الله العظمی خامنه ای،اجوبه،س932،933
2-توضیح المسائل مراجع،م1795
3-آیت الله العظمی وحید،توضیح المسائل،م 1803
🔰 @p_eteghadi 🔰
آيا بين آيه155 سوره بقره با آيه69 سوره مائده تعارض نيست؟
براي روشن شدن مطلب و اين كه هيچ گونه اختلافي ميان اين دو آيه وجود ندارد و هر كدام از اين دو آيه براي مقصودي نازل شده است، مناسب مي باشد هر دو آيه را ذكر و از هر كدام تحليلي كوتاه ارائه و در مورد نكته مورد سوال مطلبي بيان كنيم.
خداي متعال در سوره بقره فرمود:
1."وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرينَ" (1) سوره بقره،آيه 155
قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوهها، آزمايش مىكنيم و بشارت ده به استقامتكنندگان!
👇👇👇👇👇👇👇
و در سوره مائده فرمود:
2."إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصارى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ"(2) سوره مائده،آيه 69
آنها كه ايمان آوردهاند، و يهود و صابئان و مسيحيان، هر گاه به خداوند يگانه و روز جزا، ايمان بياورند، و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آن ها است، و نه غمگين خواهند شد و اما در مورد آيه اول مطابق با شان نزول و تفاسير مربوطه بايد گفت، مخاطبين آيه همه مسلمانان خصوصا مومنان هستند و اين آيه اولا مربوط به آزمايش مسلمانان هنگام برخورد با سختي ها و ابلاغ تكليف به ايشان است كه در اين جا آيه شريفه ناظر به جنگ و مشكلات خاص آن مي شود كه هنگام جنگ با كافران بسياري از چيزها از دست مي رود اما به جاي آن بايد صبر كرد تا خداي متعال پاداش صبر را به شيريني بدهد.
(خداي متعال)در اين آيه به مساله" آزمايش به طور كلى" و چهرههاى گوناگون آن اشاره مىكند و به عنوان يك امر قطعى و تخلف ناپذير مى فرمايد:" به طور مسلم ما همه شما را با امورى همچون ترس و گرسنگى و زيان مالى و جانى و كمبود ميوه ها آزمايش مىكنيم" وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ".
و از آنجا كه پيروزى در اين امتحانات جز در سايه مقاومت و پايدارى ممكن نيست در پايان آيه مىفرمايد:" و بشارت ده صابران و پايداران را" وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ".
آن ها هستند كه از عهده اين آزمايش هاى سخت به خوبى بر مىآيند و بشارت پيروزى متعلق به آن ها است، اما سست عهدان بى استقامت، از بوته اين آزمايش ها سيه روى درمىآيند.(1)
در اين آيه شريفه خداي متعال به صابران در مقابل بلايا و سختي ها، مژده داده است مژده اي كه پاسخ آن را هم در دنيا كه همان آرامش روحي است مشاهده و هم در آخرت سعادت و آرامش ابدي را دريافت كرد.
و البته چنين است كه خداي متعال انسان هاي مومن را از براي دادن پاداش و جزاي بيشتر به انواع امتحان هاي سخت مي آزمايد تا آبديده تر و خالص تر شوند اين مطابق با مفاد آيه سوره بقره است، اما مي دانيم كه نتيجه چنين امتحان براي مومن و محصول آن، ترس نيست، بلكه مقاومت و بردباري و نيز اميد بيشتري است و مژده به صابران به همين معنا است.
و اما در آيه مربوط به سوره مائده ملاحظه كنيم كه اين آيه در وصف مومناني است كه وقتي عمل صالح انجام مي دهند و به خدا و روز جزاء ايمان دارند در نتيجه از هيچ چيزي جز خداي متعال نمي ترسند و ترس از خدا هم ترس از خدا نيست بلكه ترس از مواجهه با حق متعال با حالت شرمندگي از انجام گناه و سياه رويي است.
و اين مطابق با مفاد سوره مائده است و همه مي دانيم انسان هايي كه مومن واقعي اند در دنيا به انواع امتحان ها آزموده مي شوند و آناني كه در اين گونه امتحان ها سر بلند بيرون مي آيند از غير خدا نمي ترسند و اگر ترسي هم دارند از ترس غلبه هواي نفس و معصيتي است كه ممكن است در اثر نسيان و غفلت انجام دهند و آناني كه عمل صالح انجام مي دهند دلي پر اميد دارند و خداي متعال آنان را در مقابل مشكلات توانا كرده و ترس و غم را از دل هاشان مي زدايد.
در نتيجه مفاد آيه سوره بقره، رويا رويي انسان با امتحان هاي سخت الهي است كه هنگام مواجهه با سختي ها، تكليف انسان صبر و برد باري است و مفاد آيه سوره مائده عدم ترس است كه آن هم از نتيجه ايمان و تقويت آن در باور دروني ناشي مي شود ،يعني مومني كه از عهده امتحان هاي الهي سر بلند بيرون آمد، اين مومن با ايمانش كه خداي متعال به او داده در مقابل حوادث دنيا مقاوم شده نه غمي او را مي گيرد و نه از چيزي مي ترسد چون به ايمانش اميد دارد و مي داند كه هنگام ترس ايمانش به دادش خواهد رسيد.
و اما اين كه آرامش دنيا فقط براي مومنان صالح است بايد بگوييم آري آرامش واقعي مختص مومنان صالح است و البته اين آرامش مطابق با درجات ايمان،بيشتر و كمتر مي شود و مطابق با وعده الهي آرامش و آسايشي كه در آيه مد نظر است، نصيب مومن صالح مي شود، اما همين آسايش مراتب و درجاتي دارد.
اين يك واقعيت است و به تجربه در همين دنيا هم ثابت شده است كه در مسير زندگي هر مقدار تلاش كنيم، نصيب بيشتري از بهره دنيا خواهيم برد و به همين نسبت انسان هاي مومن در پي بهره آخرت اند، بهره اي ابدي اگر چه در در پرتو ايمان در همين دنيا هم به نوعي آرامش خواهند رسيد كه از هيچ چيز جز خدا نخواهند ترسيد.
انسان مومن با تمسك به ايمان و عمل صالح، براي رسيدن به هدف الهي هر سختي را به جان مي خرد تا به آرامش و رفاهي كه در مقصد وجود دارد برسد خصوصا آرامشي كه ابدي و الهي باشد، پس در اين راه طبق وعده الهي هيچ ترسي به خود راه نمي دهد و مثل انساني است كه با چراغ در شبي تاريك راه بيابان به پيش مي گيرد و هر مقدار نور چراغ بيشتر باشد، چون محيط بيشتري را روشن مي كند در نتيجه ترس صاحبش كمتر و آرامشش بيشتر خواهد شد و اين آرامش او را در مسير يافتن و رسيدن به هدف ياري مي كند. ايمان همان چراغ است و مومن صالح هر مقدار نور ايمانش بيشتر باشد، به همان اندازه آرامشش بيشتر خواهد شد اين پيام و وعده الهي است.
نتيجه اين كه دريافت آرامش روحي و رحمت خدا امري نسبي است و به اندازه درجات ايمان و عمل، آرامش نصيب انسان مي شود و اين معناي عدل خداوندي است.
📚پي نوشت:
1.مكارم شيرازي، تفسير نمونه،تهران، انتشارات دار الكتب الاسلاميه، سال 1374 ه.ش، چاپ اول، ج1، ص 525.
🔰 @p_eteghadi 🔰