در بحث بهاییت چهار موضوع پیوسته و مربوط به یکدیگر را بایدتفکیک نمود وجداگانه بررسی کرد. این بررسی یک مطالعه ي
همه جانبه ي تاریخی،سیاسـی و اجتماعی به گونه اي مسـتندو مسـتدل و بر اساس اسـناد معتبر و غیرقابل انکار میباشد. قبل از ورود به
بحث بهائیت و هرگونه داوري در این زمینه، آشـنائی و آگاهی کامل نسـبت به موارد چهارگانه ايکه در ذیل آمده،ضروري است،
چون بـدون مطالعه ی گسترده و اطلاع کافی ابهاماتی برجاي خواهنـدمانـد که نمیتوان به طورشـفاف و ژرف به داوري نشـست، در
نتیجه قضـاوت مشـکل خواهـد بود.
این چهار مورد پر اهمیت عبارتنـداز:
1-چگونگی پیـدایش و منشـاء بهائیت
2- شناخت اصول
عقائدبهائیت به طور ریشه اي
3- تحولات ناشی از بهائیت و پیامدهاي آن
4- روند دخالت هاي سیاسی بیگانگان در به وجود آمدن
❇️ ریشه هاي بهائی گري
بهائی گري از بابی گري و بابی گري خود از شیخی گري میآید.
شیخی گري راشیخ احمداحسائی بنیاد گذارد.
شیخ احمددر زمان
فتـحعلیشـاه میزیست و درکربلا به سـر میبرد. او به علت ویژگی هـاي خاصـی که داشت ازجمله زهـد و پارسـائی،خوشبیـانی و
خوش برخـوردي و هـوش،شـاگردانی در اطرافش به صـورت طرفـدار گرد آمدنـد. ایران، عراق و عربسـتان نقـاطی بودنـد که شـیخ
احسائی نفوذش احساس میشد به طوريکه وقتی به ایران سـفرکرد فتحعلیشاه و پسرانش شخصا از او استقبال کردند.
شیخ احمد
احسائی از ترکیب مـذهب و مکتب مسـلکی جدیدارائه داد.
این نوآوري که با عقایدشـیعیان تناقض داشت موجب سـر وصداهائی
برعلیه وي گردیـدو به کشاکش کشـید.
حاصل پندارهاي شـیخ احسائی که از فلسـفه یونان بهره می جست و در نظر داشت در قالب
مـذهب پیاده کند همانا بنیاد مسـلک شـیخی گري محسوب میشود.
از آن به بعدبودکه درگیري شـیخی و متشـرع شـروع شد.
شیـخ احمد احسائی با تغییر اصول دین یعنی طرد دو اصل دینی و افزودن چیزي بر آن،ستیز ژرفی با شـیعیان دامنگیرش گشت که هر
روز وخیم تر و عمیق ترگردید. دو اصلی راکه شیخ احسائی از اصول دینحذف کرد یکی #عدل و دیگري #معاد بود.
در مورد عدل،
وي را عقیده بر این بودکه نمی باید یکی ازصـفات خدا را به عنوان اصـلی از اصول دین بر دیگرصـفات پروردگار ترجیح داد چه
تمـام صـفات خـدا یکسـان است و عـدل را برسایرصـفات خـدا برترشـمردن جایز نیست.
در مورد معاد همنظرش اینبودکه روز
قیـامت انسـان بـا ترکیب و عنصـري که اکنـون دارد، یعنی بـا این گوشت و پوست ظـاهري تجدیـدحیـات نمی کنـد بلکه بـا عناصـر
«هورقلیائی»، یعنی با ترکیبی دیگر از آنچه ترکیبات فعلی بـدنما را تشـکیل میدهـد، احیاء میشود.
شـیخ احمـددر مورد امام دوازدهم، بر همین مبنا، نظري مشابه دارد و میگویـد:حضـرت صاحب الزمان به جهان«هور قلیا» رفت.
شـیخ نویـد میداد
که امام(عج) در قالب و کالبد دیگري پیداخواهدشد. همین نظر و عقیده بودکه علیمحمدشـیرازي آنرا مایه ي فکري خودکرد و
بر آنان گشت نهاد.
پس از مرگ شـیخ احمد احسائی به سال1242- هجري قمري
پیروانش به شـدت وحرارت تمام دنبال نظریات
وي راگرفتند. ازجمله ي آنان ازسـیدکاظم رشتی بایدنام برد.
❇️سـیدکاظم رشتی
سید رشتی به عنوان برجسته ترین شاگرد احمد احسائی استاد
هجویات وچرنـدبافی بود.
هجویات سـیدکاظم رشتی درکتابی تحت عنوان«شرح القصـیده» به چاپ رسـیده و در آن مطالبی عنوان
شده که تنها شـمه اي کوچک از آن براي پی بردن به کلیات کتاب کفایت میکند.
سـیدکاظم.بنا به مطالبی که شـنیده بود، در تفسیر
حدیث شریف«انـا مدینـۀ العلم و علی بابها» - من شـهر علمم و علی در آن-چنین میگویـد: «... مدینـۀ العلم شـهري در آسـمان است که
هزاران کـوي میدارد و به هرکوی هزارکوچه می باشـد.
من نامهـاي همه این کوي هـا وکوچه هـا را میدانم ولی چون برشـمردن
آنهـا دراز است تنهـا به برخی از آن میپردازیم.
عقـدصـاحبه رجل اسـمه شـلحلون کوچه اي است که دارنـده اش مردي است به نام
شلحلون، عقـدصـاحبه کلب اسـمه کلحلون کوچه اي است که دارنـده اش سـگی به نـام کلحلون است و...
سـیدکـاظم رشتی بـاچنین
سخنانی آنچه راکه شـیخ احمداحسائی کاشته بود آبیاري و آنرا ریشه دار مینمود.
از آنطرف نا آگاهی و فقدان فرهنگ هم به
اینگونه افراد مجـال مطلوب را میداد که هرچه میخواهنـدبکارنـد و بگوینـد و هر آنچه راکه مایلنـد بدرونـد.
سـیدکاظم رشتی
هفـده سـال بر همین مبنـا و اساس به جاي شـیخ احمـد احسائی نشـست و آنچه خواست کرد ولی او کسـی را به جانشـینی خویش
انتخاب ننمود از این رو شـیخیان به چندگروه تقسـیم شدند.
🔰 @p_eteghadi 🔰
.
﷽؛
💠 #حديث
🏷 از شرایط مجریان احکام الهی
🔅 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 «بر پا ندارد فرمان هاى خداوندِ سبحان را، جز كسى كه سازش نمىكند و خود را خوار نمىسازد و از طمع ها پيروى نمىكند» .
🔹 «لا يُقيمُ أمرَ اللّهِ سُبحانَهُ إلّا مَن لا يُصانِعُ، ولا يُضارِعُ، ولا يَتَّبِعُ المَطامِعَ» .
📚 نهج البلاغه : حكمت ١١٠
•❀• ذکر امروز : یا ارحم الراحمین (۱۰۰ مرتبه)
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 هشتم شوال| فاجعهی تخریب قبور مطهر ائمهی #بقیع علیهمالسلام
◾️ سفارش مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیتاللهالعظمی #وحید_خراسانی مدظله العالی
#هشتم_شوال #کلام_فقیه
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓چرا بقیع تخریب شد؟
🏴 شش دلیل بر رد عقائد وهابیت
◻️ وهابیان و آل سعود بر حجاز و شهرهای مکه و مدینه و اطراف آن تسلط یافتند به خاطر برخی اعتقادات انحرافی و مخالف با اسلام اصیل این بناها را در تاریخ ۸ شوال ۱۳۴۴ هـ. تخریب نمودند و این اقدام ننگین را در تاریخ به نام خود ثبت کردند.
اما در ردّ عقاید وهابیه درباره مسائل مطرح شده با دلائل فراوانی می توان این عقاید را باطل دانست:🔻
1️⃣ سیره عموم مسملین جهان از همان زمان رحلت پیامبر(ص) تا به امروز بر این بوده که پیوسته در مراسم حج و در ایام دیگر به قصد زیارت نزد قبر آن حضرت می روند و این سیره را هیچ کس نمی تواند منکر شود.
2️⃣ برای بنای قبه و گنبد وبارگاه روی قبر در قرآن اشاراتی هست که مردم در زمان اصحاب کهف وقتی که از محل خواب آنها باخبر شدند بر روی آن مسجدی بنا کردند تا یاد آنها همیشه زنده بماند،
3️⃣ اگر این عمل در قرآن یا سیره منع شده بود، در طول ۱۴ قرن کسی خلاف بودن ساختن بنا بر روی قبر را هیچ یک از دانشمندان فرق اسلامی متعرض ومتذکر نشده اند، تا در قرن ۱۴ فقط پیروان این فرقه گمراه و رهبران آنها به این نتیجه رسیدند، در حالی که حتی روی قبر رهبران چهارگانه اهل سنت، قبه بنا کرده اند که تا کنون در بغداد باقی است.
4️⃣ در باب شفاعت خواستن از پیامبر (ص) و شفیع قرار دادن آن حضرت که اینان منکرند در زمان خود حضرت صحابه شخصاً از حضرت شفاعت می خواستند. انس بن مالک می گوید: از پیامبر(ص) درخواست کردم که در روز قیامت در حق من شفاعت کند وی درخواست مرا پذیرفت.
5️⃣ یا اینکه دربارة زیارت قبور در منابع اسلامی اعم از شیعه و سنی آمده است که پیامبر(ص) شخصاً به زیارت مدفونین در بقیع می رفت، به آنها سلام می کرد و به مردم سفارش می کردند به زیارت بقیع و مدفونین آن بروند. و باز از آن حضرت نقل است که فرمودند: هر کس قبر مرا زیارت کند شفاعتم بر او واجب است.
6️⃣ بنابر اعتقاد خود اهل سنت نیز ساختن بنا و قبه بر روی قبور ائمه (علیهم السلام) و انبیاء و شهدا و صالحین جایز است، تا اینکه دیگران به زیارت آن پرداخته و به آن تبرک جویند.
متن کامل + منابع:
https://hawzahnews.com/xb9DL
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 در فرهنگ دینی ما معمولاً در کنار موضوع «شق القمر» مسأله «رد الشمس» یا همان رؤیت دوباره خورشید بعد از غروب کردن، مطرح می شود، اما انصاف آن است که از لحاظ صحت و سقم و اعتبار نقلی و تاریخی، بین مسأله «رد الشمس» و معجزه «شق القمر» تفاوت وجود دارد. چون بر خلاف مسأله شق القمر که از شهرت و تواتر زیادی برخوردار است و حتی آیه ای مشهور در مورد آن وجود دارد، داستان «رد الشمس» مسأله ای است که در قطعیت روایات آن تردیدهایی وجود دارد و نمی توان به طور قطع در مورد آن نظر داد.
🔰البته در آیه 32 سوره «ص» و در ضمن داستان های حضرت سلیمان علیه السلام روایاتی وجود دارد که حاکی از رخ دادن همین اتفاق برای ایشان است. که این مسأله در ابتدای فیلم زیبای «ملک سلیمان» هم به صورت صحنه ای مبهم به نمایش درآمد.🔸اما در برخی تفاسیر معتبر واقعیت داشتن این داستان و تطبیق آن بر آیه ذکر شده بعید دانسته شده است.
📌اما در منایع روایی ما داستان مستقلی از بازگشت خورشید در صدر اسلام بیان شده که بر فرض صحت این روایات به این رویداد و سئوالات پیرامون آن می پردازیم
📌رد الشمس
📚بر اساس منابع روایی و تاریخی «رد الشمس» به عنوان یکی از کرامات حضرت علی علیه السلام محسوب می شود که دو مرتبه اتفاق افتاده است: یکی در زمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و دیگری در زمان خلافت امام علی علیه السلام .
💢اما داستان مشهور و مورد نقد بیشتر همان واقعه اول است.
🔰این ماجرا به نقل از اسما، ام سلمه، جابر بن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری و عده ای دیگر از اصحاب چنین است:
💠روزی علی علیه السلام در منزل پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله حضور داشتند که ناگهان جبرئیل برای ابلاغ وحی الهی فرود آمد.
🔰رسول خدا (که معمولاً در هنگام وحی دچار فشار سنگینی می شدند و به جایی تکیه می کردند ) سر مبارک خود را روی زانوی علی علیه السلام گذارد و سر برنداشت تا هنگامی که آفتاب غروب کرد.
🔶علی علیه السلام که نماز عصر را نخوانده بود، بی اندازه پریشان شد. زیرا نمی توانست سر پیامبر را از روی زانوی خود بردارد و نه می توانست نماز را به طور معمول به جا آورد. در نتیجه چاره ای نداشت جز این که همان طور که نشسته است، نماز بخواند و رکوع و سجود را با اشاره به جا آورد
🔸پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از آن که از آن حالت روحانی خارج شد، به علی علیه السلام فرمود: نماز عصرت قضا شد؟ حضرت عرض کرد: چاره ای جز این نداشتم. زیرا حالت وحی که برای شما پیش آمده بود، مرا از انجام وظیفه (طبیعی و کامل) بازداشت.
📎رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اینک از خدا بخواه تا خورشید را به جای اول برگرداند تا نمازت را در وقتش به جای آوری. خداوند دعای تو را مستجاب می کند، چرا که از خدا و رسول او اطاعت کرده ای.
📌حضرت علی علیه السلام دعا فرمود و دعای او مستجاب شد و خورشید به محلی بازگشت که امکان خواندن نماز عصر به وجود آمد و آن گاه غروب کرد.1
💠اشکالات و ابهامات
📌از گذشته تا کنون ابهامات و اشکالات متعددی در خصوص این واقعه نقل شده است که بخش عمده اشکالات قدیمی ناشی از بی دقتی در اصل روایت و جزییات تاریخی حادثه بوده است. مثلاً گفته می شد خوابیدن پیامبر روی پای امام علی† که در حکم فرزند اوست چه معنا دارد؟ یا بیدار کردن پیامبرˆ برای انجام تکلیفی واجب نه تنها زشت و قبیح نیست؛ بلکه واجب و ضروری است... و یا این که اصولاً چرا امام علی علیه السلام نمازش را تا آن وقت نخوانده باشد و یا چرا حضرت نمازش را نشسته نخواند؟ و...
📌با دقت در اصل روایت تاریخی روشن می شود که قرار گرفتن سر مبارک رسول خدا بر پای امام، نه به خاطر خواب که ناشی از فشار وحی و عارض شدن نوعی حالت مدهوشی در مقام شهود بود و چه بسا حضرت علی علیه السلام به خاطر درک اهمیت این حالت و به جهت قطع نکردن حال دریافت وحی از جابجایی و خارج شدن از آن وضعیت پرهیز داشتند.📌در عین حال تأخیر نماز عصر از ابتدای اذان ظهر بهتر از با هم خواندن آن هاست و در ایام زمستان که روز کوتاه است فاصله وقت فضیلت عصر تا غروب آفتاب چندان زیاد نیست و قضا شدن نماز در مدتی کوتاه طبیعی است.
💠از طرف دیگر آن حضرت در همان حال نشسته نماز خود را بجای آورد اما از آن جا که به طور ایستاده و کامل نماز را بجای نیاورد، اندوهگین بود که رسول خدا نیز برای رفع این اندوه پیشنهاد مذکور را به وی داد و...
📌 در هر صورت این قبیل اشکالات چندان دارای اهمیت نیستند، مهم برخی اشکالات جدید و احیانا علمی است که بر منطقی و ممکن بودن رخداد این واقعه وارد می شود.اشکالات مهم:
1. اصولاً «رد الشمس» ادعای بی معنایی است. زیرا قرن هاست که این حقیقت به اثبات رسیده که خورشید از جای خود حرکت نمی کند و این زمین است که به دور خورشید می گردد. در نتیجه برگشتن خورشید به معنی جابجایی خورشید در منظومه شمسی است که بی معناست.
2. اگر بنا باشد چنین تغییر و جابجایی در مدار زمین یا مکان خورشید اتفاق بیفتد، لازم است که همه محاسبات نجومی بشر که از چند قرن قبل انجام شده و حوادثی مانند خسوف و کسوف را تا عصر فعلی به طور دقیق مشخص کرده و حتی پس از این همه سال ذره ای تغییر نمی کند، اشتباه از آب در بیاید در حالی که به هیچ وجه این گونه نیست.
3. چرا جابجایی خورشید در روز روشن آن هم به این وضوح توسط هیچ کس مشاهده نشده و هیچ روایت تاریخی دیگری از طرف دیگر اقوام و ملل در مورد این واقعه به ثبت نرسیده است؟
📌پاسخ ها:
💢اولاً تعبیر بازگشت خورشید تعبیری عرفی و از منظر ناظر زمینی است و حتی در زمان کنونی هم نظیر آن زیاد به کار برده می شود. مانند آن که می گوییم خورشید از مشرق طلوع می کند و در مغرب غروب می کند و...
🔰روشن است که این تعابیر به معنای جابجایی واقعی خورشید نیست و حقیقت «رد الشمس» هم به این معنا است که خورشید دوباره در افق دیده شد، حال یا با تغییر جای خورشید یا زمین یا اتفاقی دیگر.
💢ثانیاً چنان که در «شق القمر» و در شماره گذشته گفته شد، وقتی سخن از اعجاز و امری خارق العاده و تجلی قدرت بی انتهای خداوند است، این استبعادها بی معناست. زیرا خداوند می تواند با قدرت بی انتهای خود حتی خورشید را برای مدتی کوتاه از محل واقعی خود جابجا کرده و دوباره به جای قبلی برگرداند یا مدار گردش زمین را جابجا کرده و بعد به وضعیت قبلی برگرداند؛ بدون آن که اندک پیامد ناخوشایند و غیر طبیعی بر این جابجایی مترتب گردد. در نتیجه نه دلیلی بر ناتوانی خداوند بر انجام آن وجود دارد و نه برهانی بر محال بودن رخ دادن چنین حادثه ای.
🔰ثالثاً از نظر دانش تجربی تحقق حادثه ای مانند «رد الشمس» بسیار ساده تر و قابل قبول تر از وقوع احتمالاتی مانند تغییر مدار اجرام و جابجایی کرات و... قابل توجیه است. زیرا شرط ادا بودن نماز رؤیت خورشید است نه حضور واقعی خورشید در همان منطقه ای که الآن رؤیت می شود. در نتیجه می توان فرضیه هایی را مطرح کرد که تحقق این امر قابل قبول تر باشد.
💢بر این اساس اگر در سرعت حرکت نور تغییری ایجاد شود و نور قدری کندتر به ما برسد یا در زاویه تابش آن تفاوتی ایجاد شود و نور به جای تابش مستقیم به حالت منحنی قابل رؤیت باشد، دیدن نور خورشید در چند دقیقه بعد از غروب هم ممکن می شود.
📌بر این اساس می توان احتمال داد که در این کرامت و اعجاز ستاره خورشید جابجا نشده تا در حرکت اجرام آسمانی و ارتباط این اجرام مشکلی به وجود بیاید. بلکه در سرعت و کندی حرکت نور یا زاویه تابش آن در همان لحظه معین تفاوت مختصری ایجاد شده و تصویری که از خورشید در چند دقیقه قبل دیده شده بود دوباره رؤیت شد. در نتیجه خورشید دوباره در انتهای افق دیده شد و آن حضرت نماز خود را در وقت به جا آوردند.
📌احتمالات معقول
📎اما در خصوص این که چطور این اتفاق مورد توجه دیگران قرار نگرفت، باید گفت از روایات متعدد در نقل این داستان برمی آید که افراد متعددی در مدینه از این واقعه مطلع شدند اما در عین حال با توجه به این که اولاً وقت قضا شدن نماز عصر پنهان شدن قرص خورشید است، نه غروب کامل آفتاب و تقریباً از یک ربع مانده به غروب خورشید تا یک ربع بعد وضعیت روشنایی آسمان چندان تغییر نمی کند؛ آن هم در مناطق باز و صحرایی.
📌ثانیاً خواندن یک نماز 4 رکعتی آن هم در حال اضطرار بیش از چند دقیقه طول نمی کشد، و به علاوه از نظر فقهی اگر یک رکعت نماز در وقت خوانده شود همه نماز ادا محسوب می شود؛ پس فرض بازگشت خورشید و نمایان شدن تنها بخش کوچکی از آن برای اقامه کردن یک رکعت نماز در وقت، آن قدر ناچیز و جزیی است که توجه بسیاری از افراد را بر نمی انگیزد و تنها در صورت توجه کامل به محل غروب و دیدن پنهان شدن قرص خورشید و آشکار شدن دوباره بخش کوچکی از آن، می توان متوجه این مسأله شد.
📎در نتیجه جابجایی خورشید آن هم به این اندازه بسیار کم و ناچیز اصلاً احساس نمی شود تا بخواهد در بین مردم سایر ملل هم رؤیت و ثبت شده باشد.
📌به علاوه که بخش عمده مردم کره زمین در آن وقت، تاریکی شب را تجربه می کردند یا خورشید برای آن ها در میان آسمان بود که امکان نگاه به آن و توجه به محل دقیقش برای کسی ممکن نبود.
📚پی نوشت:
📚1. ارشاد، شیخ مفید، ج 1، ص 345 ـ 347، (نشردارالمفید)
#واقعهردالشمسوشبهاتآن
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓امامی كه مردم به آن دسترسی ندارند چگونه می تواند #حجّت_خدا بر مردم باشد؟ و وجود چنین امامی چه فایده ای دارد؟
🔰حضرت مهدی(عج) در میان مردم و در دل جامعه رفت و آمد دارد و گفتار مردم را می شنود و بر اجتماعات آنها وارد می شود و بر امورات آنها نظارت دارد. او مردم را می بیند، ولی مردم او را نمی شناسند.
💠پیامبر اسلام در پاسخ این پرسش كه آیا شیعه در زمان غیبت،از وجود قائم فایده ای می برد؟ فرمود: بلی، سوگند به پروردگاری كه مرا به پیامبری برانگیخت،در زمان غیبتش از او نفع می برند و از نور ولایتش بهره می گیرند، همانگونه كه از خورشید به هنگام قرار گرفتن در پشت ابرها استفاده می كنند.[1]
💢👇برخی از فواید وجود امام علیه السلام در عصر غیبت:
1️⃣ در بینش اسلامی امام،جان جهان است و جهان به وجود او بستگی دارد. امام قلب عالم وجود، هسته مركزی جهان هستی و «واسطه فیض» بین عالم و آفریدگار عالم است و از این جهت حضور و غیبت او تفاوتی ندارد. و اگر او-ولو به صورت ناشناس-در جهان نباشد،جهان هستی در هم فرو می ریزد.[2]
2️⃣جمعیت شیعه طبق عقیده ای كه به وجود امام زنده دارد هرچند او را در میان خود نمی بیند، اما خود را تنها نمی داند، و اثر روانی این عقیده در روشن نگه داشتن چراغ امید در دل ها و وادار ساختن افراد به خودسازی و آمادگی برای آن قیام بزرگ جهانی،كاملا قابل درك است.
📚پینوشت
[1]. كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص 253.
[2]. همان، ج1، ص 201.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پیرامون خروج یمانیوخراسانی.mp3
1.17M
⁉️پیرامون خروج یمانی و خراسانی توضیح دهید ؟
⭕️پاسخ: ابراهیم #افشاری
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(145).mp3
4.69M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 145 - چگونگی و کیفیت برقراری ارتباط با پروردگار
🔰 @p_eteghadi 🔰
#امام_زمان #مشکلات
💠 عنایت حضرت در مشکلات
🔻 در مدیریت و انجام امور، و در مشکلات و سختی ها، نیتها را باید خالص کرد. توجه را به سمت حضرت بقیة الله روحی له فداء باید برد، عنایتی از او شامل شود کارها را بسیار پیش خواهد برد.
🔸 دشمن را دفع می کند، امور را سامان خواهد داد. تمام اسباب «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ» در اختیار آن بزرگوار هست. فقط درخواست بشود، دعا بشود و با عنایتی از آن بزرگوار امور سامان بگیرد.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔺 حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 خسران دنیا و آخرت در اثر ترک دعا برای ظهور
🔵 آیت الله بهجت رحمه الله علیه:
🌕 اگر ما برای تعجیل فرج دعا نکنیم یا در دعا کردن جدی نباشیم یا آثار جدیت در ما نباشد به ضرر دنیای ما هم خواهد بود چه رسد به آخرت. و از شروط استجابت دعا ، توبه از معاصی است.
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 در محضر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مدظله العالی
🔹آنچه با عنوان «مودّت قربي» در اجر رسالت مطرح است نفع مستقيم آن به خود مردم بر ميگردد؛ چون آنان چراغهاي هدايت و كشتي هاي نجات امت اند. كسي از اين نور بهره ميگيرد يا بر اين كشتي سوار ميشود كه به آنان علاقه مند باشد اما كسي كه به آنان موّدت و علاقه ندارد، نه تنها از نورشان بهره نمي گيرد، بلكه تلاش ميكند تا اين جلوه هاي فاني نشدني را خاموش سازد. پس «مودّت قربي» اجر و مزد رسالت به گونه اي كه نفع شخصي در آن مطرح باشد نيست، بلكه مقدمه ی به بار نشستن زحمات رسالت است.
🚩اهلبيت نبي اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به تبعيت از خود آن حضرت هيچگونه چشم داشتي از دست و دهان مردم نداشتند تا به آنان پاداش دهند يا از آنان تشكر كنند، چنان كه به تصريح قرآن كريم، ساير انبياء (عليهم السلام) نيز چنين بودند. آنان تنها از خدا انتظار اجر و مزد دارند: ﴿إن أجري إلاّ علي الله وهو علي كل شيءٍ شهيد﴾، نه چون بردگان كه به نجات از جهنم بينديشند و يا تاجران كه سوداي بهشت در سر داشته باشند. صفحة جان و سراسر وجودشان را حبّ پروردگار و عشق و ارادت به او پر كرده است.
📚 کتاب ادبِ فنای مقربان جلد یکم ،ص160
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓چرا از مرگ می ترسیم
📌 آنچه مسلم و قطعی است، این است که تمام انسانها یک روزی طعم مرگ را چشیده و از دنیا خواهند رفت؛ قرآن در این رابطه میفرماید: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ(آل عمران-185): هر كسی طعم مرگ را میچشد.
🔰 عوامل ترس از مرگ
1️⃣ عدم شناخت مرگ
امام هادی علیه السلام در بالین بیماری که می گریست و از مردن می ترسید، فرمود:
یا عَبدَالله! تَخافُ مِنَالمَوتِ لاَنَّکَ لا تَعْرِفُهُ؛
🍃 ای بنده خدا! از آن جهت از مرگ می ترسی که آن را نمی شناسی.
امام هادی علیه السلام در ادامه ی این حدیث، برای آن بیمار تمثیلی را بیان می کند که زیباست.
🔰 حضرت از او پرسید:
وقتی بدنت چرک و کثیف می شود و از چرک و آلودگی بسیار ناراحتی و در بدن، زخم و جراحت هم داری و می دانی که حمام رفتن و شستشوی آنها، همه ی این آلودگیها و چرکها را از بین می برد، دوست نداری به حمام بروی و خود را بشویی؟ یا این که می خواهی به همان حال در چرک و کثافت بمانی؟
💢 گفت: ای پسر پیامبر، دوست دارم.
حضرت فرمود:
👈 مرگ، مثل همان حمّام است و آخرین چیزی است که گناهانت را می شوید و تو را از بدیها و سیّئات، تمیز و پاک می کند. وقتی وارد آن شدی و از آن گذشتی، از هر غم و غصّه و رنجی نجات می یابی و به شادمانی و خرسندی می رسی.
آن مرد، آرام گرفت و تسلیم شد و نشاط یافت و چشمهایش را بست و جان داد. (معانی الاخبار، ص 290)
2️⃣ عدم اعتقاد به جهان آخرت است؛ برخی از انسانها چون اعتقادی به حیات پس از مرگ ندارند یا دارای اعتقادی سست و بیارزش هستند، مرگ را نیستی و از بین رفتن میدانند، و این مسلم است که هر انسانی حیات و زنده بودن را دوست دارد و از نابودی در هراس است، و چون مرگ را عامل این نیستی و نابودی میداند، از مرگ در هراس است.
راه مبارزه با این مورد، مطالعه و سوال از اهل فن و به یقین رسیدن است، انسانیکه مرگ را رسیدن به زندگی ابدی و راحتی و بهشت برین میداند، هرگز از مرگ نمیترسد و در برخی موارد به استقبال آن میرود، مانند شهدای اسلام که با اینکه میدانستند کشته میشوند، به میدان نبرد رفته و جان خود را فدای دین خدا میکردند.
3️⃣ عامل دیگر ترس از مرگ در بیشتر انسانها، ترس از عملکرد خود است؛ انسان با مطالعه قرآن و روایات اهل بیت(علیهمالسلام) به وضوح درک خواهد کرد، هر عملی که انجام میدهد، بازتاب خاص خود را در آخرت به همراه خواهد داشت؛ از این رو از اعمال بد خود در هراس است، امام حسن مجتبی(علیهالسلام) نیز در پاسخ کسی که پرسید چرا ما از مرگ میترسیم، فرمودند: «چون شما آخرت خود را ویران کردید، و دنیای خود را آباد نمودید، بدین جهت دوست ندارید از آبادی به ویرانی بروید».
4️⃣ عامل دیگر ترس از مرگ، دوری از اطرافیان و اقوام است؛ انسان موجودی است دارای محبت و عاطفه، به همین خاطر نسبت به اطرافیان و بستگان خود، محبت دارد و آنها را دوست داشته و از دوری آنها دلتنگ میشود؛ لذا برخی از انسانها چون مرگ را تنهایی و دوری از بستگان میدانند، از آن در هراسند. اما اگر آدمی مرگ را رسیدن به رضوان الهی و دیدار اهل بیت(علیهمالسلام) و اولیای خاص الهی بداند، هرگز از مرگ هراسی ندارد و مشتاق آن خواهد بود.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🌼 فتنه های آخرالزمان
✍امام رضا(علیه السلام ) فرمودند:فتنه ی بعضی از کسانی که ادعای محبت ما را دارند بر شیعیان ما از فتنه ی دجال سخت تر است. راوی پرسید: چرا؟
💭 فرمودند: چون با دشمنان ما دوستی و با دوستان ما دشمنی می کنند ، این کار آن ها باعث خلط حق و باطل شده و امر را بر مردم مشتبه می سازد تا جایی که مؤمن از.منافق تشخیص داده نمی شود.
📚 صفات الشیعه ۸
📚 وسائل ، ج ۱۶ ، ص ۱۷۹
📚 بحارالانوار ، ج ۷۲ ، ص ۳۹۱
🔰 @p_eteghadi 🔰
مهندس عدنان رفاعی نیز به گونه ای شبیه عبدالرزاق نوفل مواردی را مطرح كرده است . حاصل این که اندیشمندان یاد شده معتقدند آن چه کشف شده حاکی است که چینش و نظم خاص و منطقی بر قرآن حاکم است وکسی را یارای خلق چنین امری نیست. اما در مقام تحقیق و پژوهش در خصوص صحت این آمارها در می یابیم كه بسیارى از این آمارها در مقام محاسبه درست نیست و بر فرض صحت،نیازمندتوجیهات و تكلفات فراوانى است . عدنان رفاعی در مـواردى كـه آمـارش بـه حد نصاب نمى رسد, به دنبال مشتقات آن واژه خاص رفته و مى كوشد با اضافه كردن مشتقات نصاب لازم را تهیه كند و این سؤال بى جواب مى ماند كه چرا در بـعـضى موارد باید مشتقات را به حساب آوریم و دربعضى موارد فقط به آمار مفرد آن واژه بسنده كـنـیم ؟ و عجیبتر اینكه ایشان در بعضى واژه ها, مثل :((جهنم )) و((جنات )) مى گوید: در یكى به صورت مفرد و در دیگرى باضم مشتقات باید به مطلوب نایل شد. از دیگر كسانى كه در این زمینه دست به تالیف زده اند, استاد عبدالرزاق نوفل است . عنوان كتاب ایشان ((الاعجاز العددى فى القرآن الكریم )) مى باشد. عمده كار ایشان نیز كشف تناسب در تكرار الفاظ قرآن است . اشكال وارد بر ایشان نیز این است كه وقتى به دقت به شمارش مى نشینیم به ارقام ایشان نمى رسیم . اشـكـال دیـگر این است كه در بعضى واژه ها, ارتباط مفهومى روشن بین دو واژه وجود ندارد مثلا بـیـن مصیبت و شكر چه ارتباطى هست ؟ اشكال دیگر, قافیه سازیهاى تكلف آمیز ایشان است . در مـورد دو واژه سیئات وصالحات مى گوید: اگر هر دو را با همه مشتقات آنها حساب كنیم , به عـدد 167مـى رسـیم , البته به شرطى كه نام حضرت صالح و اصلح و اصلحنا و یصلح و اصلح رااز مشتقات ((صالحات )) حذف كنیم . معقول بود, ایشان سیئات را با حسنات بسنجند نه صالحات . مـلاحـظـه مـى كـنـیـد در ایـن مثال , ایشان صالحات را با مشتقات آن مطرح مى كنند به نتیجه نمى رسند شمارى از مشتقات را حذف مى كنند تا قافیه جور شود .
از اینگونه لغزشها در كتاب آقاى عبدالرزاق نوفل فراوان است تا آنجا كه مترجم كتاب ایشان نیز در پاورقى در موارد زیادى به ایشان خرده مى گیرد. در مورد اعجاز عددی قران و آنچه امثال رشاد خلیفه ، عدنان رفاعی و عبد الرزاق نوفل و ... آورده اند دو نظر مطرح است : گروهی اعجاز عددی را بویژه در امثال پژوهشهای نامبرده رد نموده و معتقدند : مسئله اعجاز عددى قرآن از سوى رشاد خلیفه مطرح شد و پس از وى بسیارى از علاقمندان به قرآن كار وى را ادامه دادند و با گسترش كامپیوتر سرعت بیشترى گرفت .هرچند رد پاى این فكر به سیوطى مؤلف كتاب ((الاتقان فى علوم القرآن ))برمى گردد. ایـن جـریـان یـك جریان انحرافى و نامبارك بوده و تاكنون هیچ خدمتى به نشرفرهنگ قرآنى نكرده است .خـود شـخـص رشاد خلیفه با طرح مطالب مخربى ازجمله تعیین دقیق زمان برپایى قیامت (سال 1709 هجرى قمرى ) و ادعاى رسالت و نبوت عاقبت خود را به كشتن داد. آمار و ارقام اعلام شده از سوى معتقدان به نظم ریاضى قرآن غالبا درست نیست , یعنى صغراى دعاوى آنها تمام نیست . در شمارش كلمات و حروف , روش واحد و فرمت ثابتى را رعایت نمى كنند,بلكه در صدد جور كردن نصاب لازمند. بـر فـرض كه توازن و تناسبى در تكرار واژه هاى قرآن باشد, این به تنهایى معجزه بودن قرآن را ثابت نمى كند. زیـرا مـشابه این امور در كارهاى بشرى وجود دارد از این گذشته بین نتیجه گیریهاى خاصى كه از توازن و تناسب كلمات مى شود و اینگونه توازن و تناسبها, رابطه منطقى وجود ندارد. راه پـى بردن به اعجاز قرآن تسلط به فنون ادبیات عرب و تلاوت فراوان و تامل در قرآن است , نه سیر انحرافى طى شده از سوى رشاد خلیفه . حقانیت قرآن در هدایتگر بودن و تحدی و جنبه های ادبی و سایر موارد مورد تأیید دانشمندان اسلامی است. و گروه دوم هم بر این عقیده اند كه : متاسفانه در برخی موارد غلو شده است اما مواردی شگفت انگیز هم در قران وجود دارد که بعید است تصادفی چنین بوده باشد بهر حال این یک نظریه است که ثابت شده نیست حضور هر كلمه در قرآن در مكان خاص و به تعداد معین حاوی پیام و مفهوم ویژه ای می باشد كه در حقیقت یك نوع از اعجاز و معجزه می باشد . زیرا مجموعه آیات قرآن در مدت نسبتاً طولانی 23 سال و در اوضاع و احوال مختلف مثلاً گاهی در جنگ و گاهی در صلح ، گاهی در مكه و گاهی در شعب ابیطالب و محاصره گاهی در مدینه و گاهی در سفر و گاهی در شب و گاهی در روز بر پیامبر (ص) نازل می شد و چنین نبود كه پیامبر خدا (ص) مانند مؤلفان كتابهای مختلف مدتی در كتابخانه ای خلوت كند و از سر فرصت و فراغت و یا با رجوع به منابع مختلف كتابی بنویسد كه این خود حاكی از اعجاز است . بهر حال باید اذعان نمود كه آنچه تحت عنوان اعجاز عددی قرآن مطرح گردیده است بحثی نیست که کاملا منقح شده باشد بلکه هنوز در برخی محافل علمی در بوته نقد قرار گرفته است و این خود باعث بالندگی چنین وجهی از اعجاز قرآن خواهد شد, بنابراین آنچه پذیرفتنی است تنها برخی از تناسب های عددی است و سایر موارد هنوز در بوته نقد قرار دارد.
🔰 @p_eteghadi 🔰
بعضی از سوره های قرآن ابتداش یه سری اصوات اومده كه تو تفسیر نوشته اینها رمز بین پیامبر و خدا ست .حالا من یك سوال دارم چرا باید رمز بین خدا و پیامبر تو آیات قرآن كه برا همه اقشاره بیاد و اینكه قرآن تنها به یك عصر و قرن كه منحصر نیست مال كل قرون و اعصار بعد از پیامبره خلاصه اینكه این كتاب الهی كه خاص پیامبر نبوده لطفا اگه دلیلی برای آمدن این اصوات در بعضی سوره هاست توضیح دهید.
👇👇👇👇👇
پاسخ : درباره این حروف نظرات گوناگونی از طریق مفسران گفته شده كه برخی از آن نظرها را خدمتتون عرض می كنم 1) این كلمات از متشابهاتی است كه تأویل آنها را جز خدا نمیداند. 2) آوردن این كلمات به این منظور است كه نشان دهد قرآن مجید كه همگان از آوردن آن، عاجز و ناتوان میباشند از همین حروف است كه تمام جملات و كلمات از آنها ساخته میشوند ساخته شده است بنابراین شما هم اگر میتوانید از این حروف چنین كلامها و جملاتی بسازید در حالی كه نمیتوانید مانند اینكه یك مهندس كه نقشه جالبی برای ساختمان كشیده و آن نقشه را به طرز بی مانندی پیاده كرده است میگوید این خانه از این آجر و گچ و سیمان و آهن درست شده است این مصالح در اختیار شما و همگان است اگر میتوانید از این مصالح شما هم چنین خانه جالب با این نقشهی زیبا و بی مانند بسازید. گواه زنده این برداشت از فلسفه حروف مقطعه درقرآن حدیثی است كه از علی بن الحسین (علیهماالسلام)امام سجاد (ع) رسیده است آنجا كه میفرماید: كذب قریش و الیهود بالقرآن و قالوا هذا سحر مبین، تقوله، فقال الله: الم ذلك الكتاب...: ای یا محمد هذا الكتاب الذی انزلته الیك هو الحروف المقطعه التی منها الف و لم و م و هو بلغتكم و حروف هجاكم فاتوا بمثله ان كنتم صادقین...: ( قریش و یهود به قرآن نسبت ناروا دادند گفتند: قرآن سحر است، آن را خودش ساخته و به خدا نسبت داده است، خداوند به آنها اعلام فرمود: الم ذلك الكتاب یعنی: ای محمد كتابی كه بر تو فرو فرستادیم از همین حروف مقطعه (الف - لام -میم) و مانند آن است كه همان حروف الفبای شما است.) شاهد دیگر: حدیثی است كه از امام علی ابن موسی الرضا (ع) رسیده است آنجا كه میفرماید:... ثم قال ان الله تبارك و تعالی انزل هذا القرآن بهذه الحروف التی یتداولها جمیع العرب ثم قال: قل لن اجتمعت النس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن...... (خداوند بزرگ قرآن را نازل فرمود با همین حروفی كه جمیع عرب با آن تكلم میكنند، سپس فرمود: بگو اگر انس و جن با هم همكاری كنند كه مثل قرآن را بیاورند توانای بر آن را ندارند....)