eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
❓ چه نیازی به امامت و رهبری دینی وجود دارد که از سوی خداوند منصوب شود یا مردم او را برگزینند؟ 👇👇👇👇
✅پاسخ 🔰 اگر جامعه دارای پیشوا و رهبر نباشد، دچار هرج و مرج و نابودی خواهد شد و به همین دلیل سیرۂ عقلا در طول تاریخ بشر همواره بر این بوده است که جامعه دارای حاکم و رهبر باشد. 💢 بنابراین جامعه از دو حال خارج نیست: ✅ یا دارای امام هست و یا نیست. ⭕️ فرض دوم به زوال و نابودی اجتماع منتهی می شود و تنها فرض اول صحیح است. 👈 حال که جامعه لزوما رهبر می خواهد از دو حال خارج نیست: 1⃣ یا این رهبر می تواند عالم، عادل، متقی، دل سوز، مردمی، صالح و شایسته باشد. 2⃣ یا نا آگاه، ستمگر، فاسد، تبه کار، خودخواه و خلاصه ناصالح و غیر شایسته. ✳️ بدیهی است که عقل و وجدان، فرض اول را بر می گزیند؛ اما گاهی ممکن است امر، دایر بين صالح و ناصالح و واجد تمام شرایط مذکور و غیر واجد نباشد بلکه امر بين صالح و اصلح باشد؛ یعنی مسئله افضلیت مطرح باشد. ♻️ در اینجا بین اهل سنت و شیعه اختلاف است، اکثر اهل سنت بر این باورند که با وجود افضل و اصلح، امامت فاضل و صالح اشکال ندارد. 🔶 و این نیز خلاف عقل و منطق است؛ زیرا از نظر عقل ترجیح بدون مرجع جایز نیست؛ تا چه رسد به ترجیح مرجوح بر راجح؛ بنابراین، از نظر عقل تنها یک راه باقی می ماند آن هم امامت شخصی که از لحاظ همه فضایل افضل بر تمام انسان های زمان خود باشد و بر این امامت از نظر شیعه چیزی جز حکم عقل و منطق و فطرت انسان نیست. در این بینش، نه محدودیت آزادی مطرح است و نه استبداد و نه چیزی که خلاف عقل و فطرت باشد بلکه چون تنها خداوند می تواند صلاح فرد و اجتماع را تأمین کند و این کار را هم به حکم عقل انجام می دهد، فرض های دیگر را مردود اعلام می دارد. 📚 درس هایی از عقاید اسلامی ج 3 ص 18 🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(161).mp3
5.32M
پرسش و پاسخ اعتقادی 🔹حجت الاسلام جلسه 161 - آیا روح انسان از بین می رود!؟ 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️امام على عليه السلام : ‼️قلب نوجوان، در حقيقت چونان زمينى خالی است كه هرچه در آن افكنده شود مى پذيرد! ✍إنّما قَلبُ الحَدَثِ كالأرضِ الخاليَةِ، ما اُلقِيَ فيها مِن شَيءٍ قَبِلَتهُ! 📖تحف العقول ، صفحه ۷۰ 🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پرسش آیا حضرت زینب(س) جزو معصومان نیستند با این که پدر و مادر ایشان هر دو معصوم بودند؟ 👇👇👇👇
🔷پاسخ قبل از جواب سوال بیان چند نکته خالی از لطف نیست. الف:عصمت یعنی اینکه انسان به مرتبه ای از معرفت نائل شود که حقیقت و باطن گناه را مشاهده کند و چون انسان در این حالت با ملکوت هستی و جنبه‌های باطنی عالم در ارتباط هست، هرگز دچار اشتباه و خطا نمی‌شود. پس مصونیت از گناه و اشتباه، لازمه عصمت می‌باشد. ب: گروهی از انسان ها ممکن است به مقام عصمت از گناه نائل شوند؛ اما عصمت از خطا و اشتباه مختص به انبیاء و ائمه علیهم السلام و بعضی از بندگان خاص خداوند است. ج: اشخاصی که از اولیاء خداوند هستند؛ مانند حضرت عباس که به فرموده امام صادق(ع)؛ انبیاء در روز قیامت به مقام او غبطه می‌خورند و حضرت زینب(س)، معصوم از گناه هستند، اما عصمت از اشتباه در مورد آنان صادق نیست. اگر چه این گونه افراد با توجه به مقام معنوی و روحانیشان؛ به ندرت ممکن است دچار اشتباه شوند، اما نمی‌توان امکان اشتباه را در مورد آنان به کلی منتفی دانست. د: تمام انبیاء الهی از آدم(ع) تا خاتم(ص) با حفظ مراتب و درجات متفاوتی که دارند؛ معصوم هستند، اما در مکتب حیاتبخش اسلام و از زمان پیامبر اکرم(ص) به بعد؛ تنها چهارده تن معصوم هستند و وقتی چهارده معصوم می‌گوییم، مقصود ما این معنا هست؛ نه انحصار تمام معصومین اعصار و امصار و نسل های تاریخ. حضرت زینب علیها السلام به اعتراف همه تاریخ نویسان، آراسته به همه فضایل و خصلت های والای اخلاقی و الهی بودند و در سایه این کمالات به مرتبه ای از منزلت انسانی دست یافتند که شایستگی محرم راز الهی و امین ودایع امامت و ولایت بودن را حداقل در بخشی از عمر شریفشان به خود اختصاص دادند. حضرت این را به برکت عنایات خاص الهی و پاکی سرشت و نحوه تربیت و پرورش در دامن پیامبر صلی الله علیه وآله و فاطمه علیها السلام و امیرالمؤمنین علیه السلام و تلاش هایی که در راستای کسب سجایای اخلاقی و به جای آوردن عبادات و فرامین الهی انجام داده بود به دست آورد. القابی که برای آن حضرت نقل شده به گوشه هایی از عظمت شخصیت این بزرگ بانوی اسلام دلالت دارند. از جمله: عالمه غیر معلمه، نائبة الزهراء، عقیلة النساء، الکامله، ولیدة الفصاحة، الصدیقة الصغری، المعصومة الصغری، صابرة محتسبه، بطلة کربلا، سلیلة الزهراء، امینة الله، محدثه، ناموس کبریا، قرة عین مرتضی، عقیلة بنی هاشم، محبوبة المصطفی، زاهده، عابده، نابغة الزهرا، سر ابیها[1] و...خلاصه این که تک تک این لقب ها به گوشه کوچکی از فضیلت ها و اوصاف برجسته آن حضرت دلالت دارندکه در این مجال نمی گنجد. باید گفت: «شئونات باطنیه و مقامات معنویه حضرت زینب سلام الله علیها نایبه زهرا، امینه خدا... را هیچ کس نتواند به تحریر و تقریر در آورد».[2] ابن اثیر می نویسد: «زینب در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضیلت و شجاعت و سخاوت شبیه ترین مردم به پدر خود علی علیه السلام و مادر خود فاطمه سلام الله علیها بود.»[3] برای آگاهی و اطلاع از احوال و خصوصیات حضرت زینب سلام الله علیها به منابع ذیل مراجع نمایید: پی نوشت: [1] خصائص الزینبیه نوشته سید نورالدین جزایری. [2]خان سپهر، عباسقلی، پیشین، ص 73. [3]صادقی اردستانی، احمد، زینب قهرمان، تهران، نشر مطهر، چاپ اول، 1372، ص 392، به نقل از وسیلة الدارین فی انصار الحسین، ص432. 🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پرسش: چرا ائمه معصومین غلام و کنیز داشتند ؟و این رسم از چه زمانی از بین رفت ؟چرا؟ 👇👇👇👇
🔷پاسخ: ۱ـ برده و کنیز، در نظر عوام فرق دارد با برده و کنیز در نظر اسلام. در اسلام، فقط اسیر جنگی کافر را می توان به کنیزی یا بردگی گرفت. لذا برده و اسیر اسلامی، در واقع همان اسیر جنگی کافری است که مسلمان شده و به عنوان شهروند درجه دوم پذیرفته شده است. ۲ـ چرا اهل بیت(ع) کنیز یا برده می خریدند؟ اهل بیت(ع) این افراد را می خریدند برای تربیت نمودن. لذا اگر تاریخ را مطالعه فرمایید می بینید که اغلب این افراد، بعد از مدّتی تبدیل شده اند به علمان بزرگ دینی؛ مثلاً قنبر ـ قدّس سرّه ـ غلام امیرمؤمنان(ع)، از عرفا و اولیای الهی بوده؛ یا فضّه، کنیز فاطمه(س) صاحب مقامات عرفانی شده بود. گفته شده که جناب فضّه ـ رضوان الله علیها ـ ۲۰ سال سخن نگفت مگر با آیات قرآن. یا برخی از غلامان امام سجّاد(ع)، به مقاماتی رسیده بودند که با دعایشان باران نازل می شد. و غلام امام حسین(ع) به چنان مقامی بار یافت که در عاشورا، عاشقانه جنگید و به شهادت رسید، در حالی که امام حسین(ع) او را آزاد کرده بود تا برود؛ امّا او نرفت و با ناله و زاری تقاضا نمود که حضرتش اجازه ی جهاد به او بدهند. وقتی جریان این غلام سیاه که اسمش جَون بود را می خوانیم، آنگاه معلوم می شود که اهل بیت(ع) از این بردگان، چه انسانهای بزرگ و تابناکی می ساختند. این غلام، ابتدا در خدمت جناب ابوذر بود که ابوذر او را به اهل بیت(ع) سپرد و او در خانه ی اهل بیت(ع) به مقاماتی رسید که شاید از خود ابوذر ـ رضوان الله علیه ـ نیز جلوتر زده باشد. سید بن طاوس در نقل جریان این غلام می گوید: « بعد از عمرو بن قرظه، جَون ـ که غلام ابوذر و شخصى سیاه چهره بود ـ براى جهاد قیام نمود. امام حسین علیه السلام به وى فرمود: من تو را مرخّص کردم، زیرا تو تابع ما شدى که در رفاه و عافیت باشى، خود را در راه ما مبتلا نکن! غلام گفت: یا بن رسول اللَّه! من در زمان خوشى کاسه لیس شما بودم، آیا شایسته است که اکنون که شما گرفتار شدهاید دست از شما بردارم؟! به خدا قسم بوى من نامطلوب است، حسب و نسب من پست می باشد، رنگ من سیاه است. تو بر من منّت بگذار تا لایق بهشت گردم و بوى بدنم نیکو، حسب و نسبم عالى، و صورتم سفید شود. نه به خدا سوگند من از شما جدا نمی شوم تا اینکه این خون سیاه من با خونهاى پاکیزه ی شما مخلوط شود. محمّد بن ابی طالب می گوید: سپس جون براى قتال قیام کرد و این رجز را خواند: کیف یرى الکفار ضرب الاسود ــ بالسیف ضربا عن بنى محمّد ــ اذب عنهم باللسان و الید ــ أرجو به الجنه یوم المورد یعنى: کفّار ضرب دست غلام سیاه را چگونه مىبینند که با شمشیر به خاطر فرزندان حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم می زند. من با زبان و دست، از فرزندان حضرت محمّد دفاع می کنم. امیدوارم که در روز ورود به صحراى محشر، داخل بهشت شوم. سپس جهاد کرد تا شهید شد و امام حسین علیه السلام به بالین او آمد و فرمود: بار خدایا! صورت وى را سفید و بوى او را نیکو و وى را با نیکان محشور بفرما و شناسایی را بین او و محمّد و آل محمّد صلّى اللَّه علیهم اجمعین برقرار بفرما! امام محمّد باقر(ع) از حضرت امام زین العابدین علیهما السلام روایت می کند که فرمود: هنگامى که گروهى در میدان جنگ آمدند تا اجساد شهیدان آل محمّد را دفن نمایند جسد این غلام یعنى جَون را بعد از گذشت ده روز از شهادتش در حالى یافتند که بوى مِشک از آن به مشام می رسید. رضوان اللَّه علیه.» ملاحظه می کنید که یک برده در خانه ی اهل بیت(ع) چگونه تربیت شده و به چه معرفتی دست یافته که وقتی آزادش می کنند، حاضر نمی شود از مولایش جدا شود و مشتاقانه، خون خویش را نثار خاندان رسالت می کند. این یکی از اهداف نگهداری برده ها از سوی اهل بیت(ع) بود که می خواستند آنها را تربیت کنند. چرا که اغلب اهل بیت(ع) به خاطر جوّ سیاسی مخالف، و خفقان حاکم بر جامعه، امکان تربیت افراد عادی جامعه را نداشتند. یکی دیگر از مأموریتهای بردگان و کنیزان در خانه ی اهل بیت(ع) این بود که در خفقان سیاسی آن دوران، احادیث و معارف اهل بیت(ع) را به دیگر شیعیان می رساندند. در آن عصر، شیعیان به خاطر مسائل امنیتی، جرأت نزدیک شدن به خانه ی ائمه(ع) را نداشتند؛ چرا که در آن صورت، شناسایی شده و دستگیر می شدند. در چنان فضایی، این بردگان و کنیزان اهل بیت(ع) بودند که به بهانه های مختلف مثل خرید و کشاورزی و … به میان جمعیت می رفتند و مطالب و معارف اهل بیت(ع) را به شیعیان می رساندند. البته در این راه، گاه با خطراتی هم مواجه می شدند، مثلاً در زمان عثمان، قنبر ـ غلام امیرمؤمنان(ع) ـ مورد ضرب و شتم مخالفان قرار گرفت. 🔰 @p_eteghadi 🔰
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
انتخابات در ڪلام شھدا📮 "از مردم غیور و شجاع می‌خواهم که در مسائل سیاسی و انتخابات وارد شوند و نگذارند ولایت‌فقیه و روحانیت در خط امام مظلوم واقع شوند." شهید مهدی جعفری (: 🗳بزرگترین کانال (محتوایی) انتخاباتی فضای مجازی👇 🌐 @s_mardom_ir
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺محسن رضایی: طرح معیشت جامع ایرانیان را با 3 محور اجرایی می کنیم. 🔹یارانه 450 هزار تومانی به 40 میلیون ایرانی از صرفه جویی منابع، پرداخت حقوق به خانم های خانه دار آموزش دیده با 2 فرزند و مسکن ارزان قیمت و تسهیلات با بازپرداخت طولانی مدت به جوانان راهکار ما برای بهبود بخشیدن به وضع معیشت مردم است. https://eitaa.com/joinchat/750059643C022686b31f
✅ادامه.... ۱ـ گفتیم که برده و کنیز، در اسلام، همان اسیر جنگی است؛ لکن توجّه شود که در هر جنگی نمی توان اسیر را به بردگی یا کنیزی گرفت. بلکه فقط در جنگ با کفّار این کار جایز است. لذا اگر طرف جنگ، یک گروه موحّد طغیانگر بود، نمی توان اسرای آنها را برده نمود؛ بلکه یا به صلاح دید حاکم عادل و مدبّر اسلامی بخشیده می شوند یا مجازات می شوند. جنگ ابتدایی با کفّار نیز برای مسلمین جایز نیست مگر با دستور مستقیم خدا. لذا فقط در زمان معصوم چنین جنگی جایز است. چون تنها اوست که می تواند دستور مستقیم را از خدا بگیرد. البته ولیّ فقیه نیز اگر از طرف امام زمان (ع) دستور مستقیم داشته باشد، چنین اختیاری را خواهد داشت. در غیر این حالات، مسلمین فقط حقّ جهاد دفاعی را دارند. و البته در جهاد دفاعی نیز اگر طرف مقابل مسلمین، کفّار حربی باشند، اسرای آنها را می توان برده یا کنیز نمود. چرا که فلسفه ی این کار عمومیّت دارد؛ و منحصر به جهاد ابتدایی نمی شود. البته دقّت شود که این کار فقط در جهاد مشروع جایز است؛ یعنی جهادی که توسّط معصوم یا نائب مشروع او رهبری شود. لذا اگر حاکمی نامشروع جنگی با کفّار داشته باشد اصل آن جنگ باطل است کجا رسد محصولاتش. برای مثال، حمله ی عمر بن خطّاب به ایران و سایر ملل، از مصادیق جنگ باطل بوده. لذا امیرمومنان(ع) ، که هیچگاه از جهاد طفره نرفته، در این جنگها شرکت نجست؛ و علناً اعلام نمود که مردم ایران را نمی توان به بردگی گرفت. لذا در عملی نمادین، دختر اسیر شده ی پادشاه ایران را با عقد شرعی به ازدواج امام حسین(ع) درآورد تا بفهماند که اینها کنیز نیستند، بلکه زنان آزادند و باید با عقد شرعی به ازدواج کسی در آیند. ـ در چه شرایطی و چرا اسیر کفّار را به بردگی می گیریم؟ عبد و اَمه (غلام و کنیز )، در زمان قبل از اسلام ، انواع و اقسامی داشت. برخی از آنها کسانی بودند که توسّط برده فروشها از کشورهای مختلف دزدیده شده و به فروش می رسیدند ؛ برخی دیگر نیز کودکانی بودند که بابت بدهی والدینشان به بردگی برده می شدند یا در قمار توسّط والدینشان باخته می شدند ؛ برخی نیز اسیران جنگی بودند. اسلام با تحریم قمار و حرام نمودن خرید و فروش اموال دزدی و وضع قوانین خاصّ در مورد بدهکاران ورشکسته (مُعسِر) تمام این اقسام برده گیری را برانداخت و تنها برده گیری اسیران کافر را در شرائطی خاصّ جایز دانست؛ امّا اسیر جنگی مسلمان را نمی توان به بردگی گرفت، بلکه باید دادگاهی شود؛ لذا اگر اسیر جنگی مسلمان، کسی را کشته است، قصاص می شود یا اگر ولیّ دم، او را بخشید، دیه می دهد. و اگر کسی را مجروح نموده یا قصاص می شود یا دیه می دهد. امّا با اسیر جنگی کافر، رفتارهای گوناگونی می شود که در ادامه خواهد آمد. از آنچه اجمالاً گفتیم معلوم می شود که اسلام راه برده گیری را تا حدّ زیادی مسدود ساخت و تنها یک راه برای آن باقی گذاشت که بستن آن در آن زمان ممکن نبود. چون طبیعی است که در هر جنگی کسانی از دشمن به اسارت گرفته می شوند. حال سوال این است که با این اسیران جنگی کافر چه باید کرد؟ چند راه می توان برای آن فرض نمود ؛ نخست اینکه کشته شوند ؛ با اینکه این کار، عقلاً جایز است ولی اسلام این راه را نپذیرفت و به اسیران جنگی حقّ حیات داد. دوم اینکه با اسرای مسلمان که در دست کفّار هستند معاوضه گردند ؛ اسلام این راه را به عنوان اوّلین اقدام پذیرفت ؛ امّا هنوز یک مساله باقی است. اگر اسیری مسلمان در دست دشمن نداشتیم تا با اسرای کافر معاوضه نماییم ، آنگاه با اسرای کافر چه کنیم؟ گزینه ی اوّل این است که آنها را آزاد نماییم ؛ امّا اگر بنا بود آنها را آزاد کنیم پس برای چه اسیرشان نمودیم؟! اگر اسلام حکم می کرد که اسیر نگیرید یا بعد از گرفتن، آنها را آزاد نمایید ، در آن صورت دشمنان اسلام خیلی خوش به حالشان می شد. چون بدون ترس از اسیر شدن وارد میدان جنگ می شدند و این یقیناً به ضرر مسلمین بود. گزینه ی دوم این است که آنها را با گرفتن پول یا امتیاز اقتصادی یا سیاسی از کفّار به کفّار تحویل دهیم. این راه را اسلام می پذیرد به شرط آنکه حاکم اسلامی تشخیص دهد که این کار خطری برای مسلمین ندارد. امّا اگر کفّار حاضر به معامله نشدند یا از بین رفته بودند و کسی برای معامله نبود، نوبت به گزینه های بعدی می رسد. گزینه ی سوم ، این است که آنها را زندانی نماییم. اسلام این راه را برای کوتاه مدّت می پذیرد ؛ امّا برای بلند مدّت آن را امری غیر انسانی و غیر منطقی می داند. چون با این کار ، از یک طرف عدّه ای انسان در محیطی محبوس شده و امکانات رشد مادّی و معنوی را از دست می دهند ؛ و این کاری است غیر انسانی. از طرف دیگر با این روش باید مسلمانان کار کرده و شکم دشمنان زندانی خودشان را سیر نمایند ؛ که از این ناحیه نیز مسلمین دچار ضرر اقتصادی می شوند. 👇👇👇👇