eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.3هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 رَحمَة لِلعالَمین 🔸چرا رسول خدا هرروز پرونده اعمال ما را نگاه می‌کند؟ 🎤حجت‌الاسلام‌والمسلمین پناهیان 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ 🔸رسول خدا (ص): 🔹هرکس نزدش کودکى باشد، باید با او کودکانه رفتار کند. (من لایحضره الفقیه: ج۳، ص) 🔰 @p_eteghadi 🔰
. | 📖 | 📗 رضایت از زندگی 💢 اندوه هر روز، مخصوص همان روز است! ▫️ هنگام ورود سختى و بلا، برخى افراد، ناخوشايندى حال را به گذشته و آينده خود نيز تعميم مى‌دهند . ... اينْ در حالى است كه اندوه هر روز ، مخصوص همان روز است . اندوه گذشته ، زمان آن به سر آمده و شايسته نيست كه دوباره آن را زنده كنيم . نبايد ذهن واپس گرايانه داشت و به گذشته ناخوشايند بازگشت و اندوه آن را دوباره بر زمان حال ، وارد ساخت . ذهن‌هايى كه به صورت ارتجاعى‌، اندوه گذشته را دوباره زنده مى‌كنند، در حقيقت، ممكن است گاهى رنج و غم يك حادثه ناخوشايند را بارها و بارها تجربه كنند! 🔸 دقّت كنيد ! رنج و عذاب هر حادثه ناخوشايند نبايد بيش از يك بار تجربه شود! براى هر حادثه، يك دوره فشار روانى طبيعى است؛ اما اگر اين دوره، بارها و بارها تكرار شود، غير طبيعى و غير قابل تحمّل است. 🔸 نسبت به آينده نيز همين گونه است : اولاً نبايد همه آينده را با عينك حال، تاريك و تلخ دانست. درست است كه بخشى از سختى‌هاى وارد شده، در زمان آينده نيز ادامه مى‌يابند، اما در همه آينده، تداوم نمى‌يابند. حوادث ، پايان پذيرند و همه آينده را اشغال نمى‌كنند. ثانيا چه دليلى دارد كه تلخى تداوم حادثه در آينده را هم اكنون تجربه كنيم؟ ... اندوه هر زمان را در زمان خودش تجربه خواهيم كرد ، نه در زمان حال! 🚩 اگر رنج يك حادثه ناخوشايند و حتّى يك مصيبت بزرگ را بر گذر زمان توزيع كنيم، تحمّل پذير خواهد بود! ... 🔻 هواپيمايى را تصوّر كنيد كه در طول حيات خود مى‌تواند ميليون‌ها مسافر را جابه جا كند. اگر بنا باشد اين حجم عظيم مسافر را يك جا حمل كند، بدون شك از عهده آن برنمى‌آيد؛ اما اگر اين حجم را بر گذر زمان توزيع كند و هر روز، تعدادى از آنها را جابه جا كند، به راحتى انجام خواهد شد . ❀ هنگام بروز سختى‌ها، دنيا را جز لحظه حال نبينيد و فقط اندوه لحظه حال را داشته باشيد. اين كار از تمركز تمام تنيدگى يك حادثه، در زمان حال جلوگيرى كرده، آن را تحمّل پذير مى‌سازد . واقعيّت ، اين است كه زندگى جز لحظه حال نيست . زندگى‌، نه گذشته است و نه آينده ؛ بلكه لحظه حال است . در اين باره مى‌فرمايد: 🔅 آيا نمى‌بينى كه دنيا ساعتى بين دو ساعت است؛ ساعتى كه گذشت و ساعتى كه نيامده و ساعتى كه تو اكنون در آن هستى . بحار الأنوار، ج۷۳، ص۱۱۲. نیز مى‌فرمايد: 🔅 بر اين دنيا بردبار باشيد كه ساعتى بيش نيست. آنچه را كه گذشته، نه رنج آن را درمى‌يابى و نه سرور آن را ، و آنچه را نيامده ، نمى‌دانى كه چيست؟ همانا دنيا همين ساعتى است كه اكنون در آن هستى . الكافى‌، ج۲ ، ص۴۵۴ ، ح۴ . 📚 عباس پسندیده، رضایت از زندگی، ص ۳۵۷ 🔰 @p_eteghadi 🔰
خاطراتی از نخستین شهید روحانی دفاع مقدس 👇👇👇
شهید حجت الاسلام محمد حسن شریف قنوتی، نخستین شهید روحانی دفاع مقدس است که سالروز شهادت ایشان، به عنوان روز بسیج طلاب و روحانیان نامگذاری شده است. وی در سال 1332 وارد حوزه علمیه آبادان می شود و پس از دو سال تحصیل، برای بهره بردن از محضر حضرت آیت الله بروجردی به حوزه علمیه بروجرد می رود. سپس به قم عزیمت می کند و با شرکت در درس حضرت امام خمینی و حضرت آیت الله گلپایگانی از محضر آنان استفاده می برد. شهید شریف از هر فرصتی استفاده می کند برای ادای تکلیف. در جریان مبارزه با رژیم پهلوی، با گروه فداییان اسلام و شهید نواب صفوی نیز همکاری داشت، و بعد از دستگیری نواب صفوی، در خیابانها و بازار قم، درباره قیام نواب سخنرانی می کند. پس از شهادت نواب، همواره مورد تعقیب رژیم بود و به‏طور مرتب در شهرهای گوناگون تردد می‏کرد. الگوگیری از شیوه مبارزه گروه فداییان اسلام در مبارزه با رژیم، او را به «نواب ثانی» معروف کرده بود. همین شیوه را در دوران انقلاب امام خمینی (ره) و در مبارزه با ارتش عراق حفظ می کند. شهید شریف قنوتی هم‏زمان با تحصیل، مبارزه با ستم رژیم پهلوی را آغاز کرد و از سوی امام خمینی (ره) برای تبلیغ به اردکان اعزام شد. او هم‏زمان با مبارزات سیاسی، به فعالیت‏های اجتماعی نیز پرداخت. بازسازی مساجد جامع و ساختن حمام و مسجد در روستاهای اطراف منطقه اردکان، سبب شد تا خیلی زود مورد احترام و اعتماد مردم قرار گیرد؛ آن‏گونه که وقتی به دلیل فعالیت‏های سیاسی، ساواک وی را دستگیر کرد و به زندان انداخت، طوایف اطراف شیراز و اردکان خواستار آزادی وی شدند و رژیم نیز برای آرام ساختن ایل‏های منطقه، او را آزاد کرد. شریف قنوتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، به عنوان دادستان انقلاب بروجرد به خدمت مشغول می شود. با شروع جنگ، محمد محسن پسر ارشدش که هیجده سال داشت را بلافاصله از روز اول جنگ روانه خوزستان می کند. دو سه روز بعد از آن که بسیاری از جنگ زده ها به بروجرد آمده بودند، آنها را اسکان می دهد و برایشان لباس و غذا و رختخواب تهیه می کند. خودش کیسه به دست می گیرد و برای آنها کمک مالی جمع آوری می کند. شهید محمد حسن شریف قنوتی با شروع جنگ تحمیلی، نخستین ستاد کمک رسانی و پشتیبانی جنگ را در بروجرد دایر کرد و برای کمک به جبهه‏های نبرد، در سوم مهر 1359 همراه کاروانی متشکل از 21 کامیون آذوقه، به خرمشهر رفت. او پس از بازگشت از خرمشهر، گروه‏هایی از جوانان بروجرد(از جمله فرزند دومش که شانزده ساله بود) را آماده کرد و دوباره به خرمشهر بازگشت.او اولین کسی است که رزمنده و کمک های مردمی روانه جبهه می کند. همسر شهید شریف قنوتی در خاطراتش می گوید: وقتی که برای خداحافظی به منزل آمد، گفتم: «آقا خودتان می روید، بچه ها را کجا می برید؟» به شوخی گفت: من آنها را می برم که مواظبشان باشم! اینگونه مرا آرام کرد، بعد هم قضایای حضرت زینب (س) را به من متذکر شد. بعد گفت: «ما اولاد بزرگ کرده ایم برای کی؟ الان اسلام خون لازم دارد. اسلام جوان می خواهد. مگر می شود ما بنشینیم و خرمشهر از دست برود؟ بیست سال است که منتظر چنین روزی هستیم و الان موقعی است که باید حرکت کنیم.» گفتم: «آقا بروید، انشاءا... موفق باشید». بعد از رسیدن به خرمشهر، گروه چریکی «ا... اکبر» را پایه گذاری می کند. کارهای آموزشی نظامی توسط سروان امان اللهی صورت می گرفت و شیخ شریف، هم به کار تبلیغ می پرداخت و هم به کار رزم. شیخ نیروها را اعزام می کند و خودش مهمات ، سلاح و تجهیزات برایشان فراهم می کرد. همرزمان ایشان نقل می کنند که: شیخ شریف یک عنصر پرشتابی بود، با یک جدیت عجیبی که هیچ وقت از حرکت باز نمی ایستاد. در تمام ساعات شب و روز آرامش نداشت. در محورهای عملیاتی با آن لباس روحانی می آمد و به بچه ها روحیه می داد. وقایع را دنبال و کمبودها را برطرف می کرد. اگر اسلحه کم داشتند می رفت مسجد جامع و مهمات می آورد. نیرو کم داشتند، نیرو می آورد. علت اینکه بچه های خرمشهر همه از شیخ خاطره ای دارند، این است که شیخ در همه محورها حضور داشت. به هر مقری سرکشی می کرد و می گفت: «بچه ها شما کم و کسری ندارید؟» وقتی فرزند شیخ مجروح می شود، گفته بودند شهید شده است. با یک حالی اشک می ریخت، گریه می کرد و می گفت: «ببین این پسر چه مقامی نزد خدا داشت، چه قدر خدا او را دوست داشت که به این زودی او را طلبید و من پیرمرد را لایق ندانست». یکی دیگر از همرزمان شهید شریف می گوید: شیخ در میدان جنگ می گفت: «مولا امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: هنگام نبرد داندانها را به هم بفشارید و خیلی محکم و استوار حمله کنید و بدانید که اگر سست باشید، دشمن بر شما تسلط پیدا می کند». شیخ خودش به این گفته ها عمل می کرد. به گونه ای استوار بود که گویا زمین زیرپایش به لرزه می آید. 👇👇👇
همراه دیگر شهید شریف در خصوص بصیرت و تیزبینی او می گوید:«در پلیس راه خرمشهر جلسه ای با حضور بنی صدر ریاست جمهوری، شیخ شریف، شهید جهان آرا، شهید کلاهدوز و ... برگزار شد. شیخ به بنی صدر گفت: «چرا نیرو نفرستادید؟» بنی صدر گفت: «شما از آمدن نیرو چه می دانی؟ چرا ما یک نیرو را فدا کنیم؟ در صورتی که شهروندان می توانند از آن دفاع کنند.» شیخ شریف عصبانی شد و گفت: یکباره بگویید ما می خواهیم شهر را تحویل بدهیم با مردمش. بنی صدر گفت: «شما که تکنیک رزمی ندارید. چرا احساساتی عمل می کنید؟ شما از جبهه و جنگ چه می دانید؟» شیخ گفت: «شما چه باشید و چه نباشید، تا وقتی ما هستیم خرمشهر سقوط نمی کند.» پس از آنکه جر و بحث اوج گرفت. شیخ جلسه را ترک کرد. در بین راه به شیخ گفتم: «الان بنی صدر رئیس جمهور است. شما نباید با او این طور حرف می زدی.» شیخ پس از مدتی در جواب من گفت: «تو هنوز بنی صدر را نمی شناسی، ولی من او را می شناسم. وقتی بنی صدر عبور می کند، من از یک فرسخی بوی خیانت او را حس می کنم. به تو هم این مسأله ثابت می شود. اگر ثابت نشد من را لعنت کن.» با نگاهی به وضعیت خرمشهر و شرایط حساس زمان جنگ، به جرات می‏توان گفت شهید شریف قنوتی، یکی از عوامل اصلی و اساسی توقف ارابه جنگی عراق در منطقه بود. عراق با توان نظامی خود باید در همان یکی دو روز اول، خرمشهر را اشغال می‏کرد، چنان‏که با همین تصور وارد خرمشهر شده بود، ولی مقاومت سرسختانه نیروهای دفاعی شهر و مردم، مانعی بر سر تحقق این هدف بود. مقاومتی که برخاسته از حضور نیروهای نظامی و امکانات نظامی نبود، بلکه از شجاعت‏ها، رشادت‏ها و ایثارگری‏های نیروهای مردمی سرچشمه می‏گرفت. شهید شریف قنوتی به عنوان نقطه ثقل وحدت میان نیروها و عامل اصلی و قوی شکل‏دهی این مقاومت مردمی در خرمشهر، نقشی انکارناپذیر داشت. درگیری در کوچه‏های خرمشهر، درگیری چریکی در خیابان‏ها و حتی در مناطق مسکونی، سبب زمین‏گیر شدن دشمن شده بود. این حرکت‏های مردمی و انسجام و اتحاد در برابر دشمن که بر محور شهید شریف قنوتی می‏چرخید، سبب اصلی کند حرکت کردن عراق شمرده می‏شد. در کتاب "سه مزار برای یک شهید" آمده است که یک افسر عراقی را که اسیر کرده بودند، میگفت: «ما قصد داشتیم در طول سه چهار روز خرمشهر را تصرف کنیم و حتی خوزستان را بگیریم. به ما اطلاع دادند که ارتش در خرمشهر نیرو ندارد. نیروی مقاومت زیادی هم از سپاه و مردم در شهر نیست.» به آن افسر عراقی گفتیم: «پس این مقاومت چیست؟» افسر عراقی گفت:« در خرمشهر یک شیخ لجوجی هست به نام شریف که تعدادی از جوانهای شهر را جمع کرده و مانع آمدن لشکر عراق به داخل شهر و مانع سقوط خرمشهر شده است. اگر عراقی ها به شیخ شریف دست پیدا کنند، او را قطعه، قطعه می کنند».آن ها فکر می کردند با کشتن و شهادت شریف قنوتی می توانند خرمشهر را تصرف کنند. حقیقت هم همین بود؛ لذا پس از شهادت شیخ شریف دشمن توانست شهر را تصرف کند. 🔰 @p_eteghadi 🔰
✍️شهید مطهری: اگر انسان خیال را در اختیار خودش نگیرد یکی از چیزهایی است که انسان را فاسد می‌کند؛ یعنی انسان نیاز به تمرکز قوّه خیال دارد. اگر قوّه خیال آزاد باشد، منشأ فساد اخلاق انسان می‌‌شود. امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند: النَّفْسُ انْ لَمْ تَشْغَلْهُ شَغَلَک؛ یعنی اگر تو نفس را به کاری مشغول نکنی، او تو را به خودش مشغول می‌‌کند. یک چیزهایی است که اگر انسان آنها را به کاری نگمارد طوری نمی‌‌شود، مثل یک جماد است. این انگشتر را که من به انگشتم می‌‌کنم، اگر روی طاقچه‌‌ای یا در جعبه‌‌ای بگذارم طوری نمی‌شود. ولی نفس انسان جور دیگری است، همیشه باید او را مشغول داشت؛ یعنی همیشه باید یک کاری داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید و الّا اگر شما به او کار نداشته باشید، او شما را به آنچه که دلش می‌‌خواهد وادار می‌‌کند و آن وقت است که دریچه خیال به روی انسان باز می‌شود؛ در رختخواب فکر می‌کند، در بازار فکر می‌کند، همین‌ طور خیال خیال خیال، و همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه می‌کشاند. اما برعکس، وقتی که انسان یک کار و یک شغل دارد، آن کار و شغل، او را به سوی خود می‌کشد و جذب می‌کند. 📚تعلیم و تربیت در اسلام، صفحه ۲۷۸ 🔰 @p_eteghadi 🔰
رمز و راز پیروزی ایران در دفاع مقدس بدون شک وقتی صدام حسین و هم پیمانانش در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ برابر ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ جنگ تمام عیار نظامی را علیه ایران اسلامی آغاز کردند، باور نمی کردند، هشت سال پشت قلعه محکم و حصارهای فولادین ایران اسلامی زمین‌گیر و بیشترین خسارت های مالی، تسلیحاتی و سیاسی را متحمل شوند، در واقع گمان قریب به یقین آنها این بود که می‌توانند کمتر از چند روز خود را به پایتخت ایران اسلامی برسانند، سؤال بسیار مهمی که نظر محققان و کارشناسان علوم سیاسی و اجتماعی را در این خصوص به خود جلب کرده این پرسش است که راز زمین‌گیر شدن هشت ساله مزدوران بعثی چه بود؟ چه عاملی زمینه ساز شکست رژیم بعثی شد؟ چه فاکتورهایی موجب پیروزی پر افتخار مردان آهنین ایران اسلامی شد؟ این سؤالات موضوعی است که در این نوشتار تلاش داریم به گوشه‌ای از آنها اشاره‌ای داشته باشیم. 👇👇👇
رمز و راز پیروزی ایران در دفاع مقدس 1-ایمان راسخ به وعده‌های الهی اولین و مهمترین فاکتور پیروزی مردان شجاع و غیرتمند ایران اسلامی در دفاع مقدس، ایمان و باور به وعده و نصرت الهی بود، هر چند مردم ایران اسلامی تازه انقلابی را آغاز کرده بودند و از یک طرف با منافقان داخلی و خرابکاری‌های آنها مواجه و از طرفی شاهد یک جنگ تمام عیار نظامی و ناجوانمردانه از خاج کشور بودند، ولی با این وجود ایمان آهنین و عزم استوار به آرمان‌های انقلاب اسلامی زمینه ساز نصرت و یاری الهی برای غلبه بر اهریمنان زمان را فراهم کرده بود: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم؛[1]ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گامهایتان را استوار می‌دارد». 3-ولایت‌مداری و اطاعت پذیری از ولیّ فقیه دومین فاکتور در پیروزی دفاع مقدس ولایت‌مداری و اطاعت‌پذیری از ولیّ فقیه زمان بود. با آغاز جنگ تحمیلی و فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر دفاع از کشور و مردم مظلوم ایران اسلامی فرزندان روح الله خمینی(ره) با ایمان راسخ به جایگاه و منزلت ولیّ فقیه در نظام اسلامی، به پا خواستند و دست اهریمنان زمان را از کیان اسلامی کوتاه کردند. نقش و جایگاه رهبری توانا، دانشمند، عالم، عابد، بصیر و هوشیار در پیروزی اسلامی به هیچ وجه قابل انکار نیست، با اندکی دقت و تأمل در آیات الهی نیز به خوبی می‌توان به نقش بی‌بدیل رهبری و ولیّ توانا در غلبه و پیروزی بر دشمنان آگاه شد، برای نمونه خدای متعال در قرآن کریم سخن از گروهی به میان آورده که وقتی مورد هجمه دشمن قرار می‌گیرند از خدای متعال تقاضای خاصی را ابراز می‌دارند: «... يَقولونَ رَبَّنا أَخرِجنا مِن هٰذِهِ القَريَةِ الظّالِمِ أَهلُها وَاجعَل لَنا مِن لَدُنكَ وَلِيًّا وَاجعَل لَنا مِن لَدُنكَ نَصيرًا»[2] «... همان افراد (ستمدیده‌ای) که می‌گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده! و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما!». این در حالی بود که اگر مردم ایران اسلامی به نقش بی‌بدیل رهبری بی‌توجه بودند و فرامین ایشان را تمکین نمی‌کردند سرنوشتی بسیار هولناک در انتظار آنها بود که در منابع روایی نیز این خطر بزرگ این چنین مورد تذکر قرار گرفته است: «مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِيِّهِ اِنْتَبَهَ بِوَطْأَةِ عَدُوِّه؛[3] هر که از یارى دوست خود چشم فرو پوشد،با پایمال شدن به دست دشمنش بیدار شود». 3-بصیرت و هوشیاری سومین عامل مهم و اثر بخش در پیروزی علیه رژیم بعثی، بصیرت و هوشیاری آحاد جامعه اسلامی بود، این بصیرت و تحلیل جامع سیاسی و اجتماعی حتّی در 13 ساله‌های جنگ تحمیلی نیز هویدا بود، کما اینکه حضور کثیری از 13 ساله‌های دفاع مقدس و پدیده‌های عبرت آموزی همچون شهید حسین فهمیده و بهنام محمدی‌ها گواه بر این مطلب است، سخنان غرور آفرین رجز خوانی‌های حماسی و اعجاب انگیز دانش آموزان مکتب امام خمینی(ره) ژنرال‌های نظامی جهان را حیرت زده کرده بودند، این مطلب چیزی جز این نیست که برداشتن سلاح آنها برای دفاع از کیان آنها همراه با بصیرت ژرف بود: «حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَى أَسْيَافِهِم‏؛[4] آن ها بصیرت‌ها و اندیشه‌های روشن و حساب شده خود را بر شمشیرهای خود حمل می‌کنند». 4-صبر و بردباری و استقامت باید به این موضوع توجه داشت که امکانات و تجهیزات نظامی رژیم منحوس بعثی به هیچ وجه قابل مقایسه با نیرو و توان ایران اسلامی نبود، از حمایت‌های ماهواره‌ای ابرقدرت‌های نظامی گرفته تا پیشرفته‌ترین تجهیزات جاسوسی و نظامی همه و همه در اختیار رژیم بعثی بود، ولی با این وجود وقتی اراده و قدرت الهی پشت مردم مظلوم و ستم دیده ایران اسلامی باشد، و مردم عزیز و ولایت‌مدار ایران اسلامی نیز صبر، استقامت و پایداری را چاشنی زندگی خود نمایند، پیروزی قطعی خواهد بود و نتیجه‌ای جز این آیه شریف نخواهد داشت که می فرماید: «كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً بِإِذنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصّابِرينَ؛[5] گفتند: چه بسیار گروه‌های کوچکی که به فرمان خدا، بر گروه‌های عظیمی پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامت‌کنندگان است». 👇👇👇
5-تکیه و اعتماد به خداوند متعال بدون شک صدام حسین، با تکیه و اعتماد به ابرقدرت‌های نظامی پا در میدان بسیار خطرناک و کارزار علیه ایران اسلامی نهاد، این در حالی بود که مردم مظلوم ایران تنها در مقام دفاع از خود به پا خواسته بودند و در این زمینه ایفای نقش کردند، در این بین تکیه، اعتماد و توکل مردم ایران اسلامی برچیزی جز خدای متعال نبود، از این‌رو با توکل به امدادهای غیبی ذره‌ای تردید به خود راه ندادند که در این جنگ نابرابر پیروز خواهند شد، چرا که این وعده قطعی خدای متعال در قرآن کریم مژده داده بود: «وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ؛[6] و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است». 🔰 @p_eteghadi 🔰
زندگی‌نامه و خاطراتی از شهید آیت‌الله مدنی 👇👇👇
در میان چهره‌های مذهبی- سیاسی انقلاب اسلامی، شهید آیت‌الله حاج سید اسدالله مدنی، دومین شهید محراب بسیار درخشان و برجسته است. وی به عنوان یکی از یاران امام (ره) چه قبل و چه پس از انقلاب اسلامی و حتی در میادین جنگ تحمیلی، عظمت و رشادتی ستودنی از خود نشان داد. ایشان در سال ۱۲۹۳ شمسی در دهخوارقان (آذر شهر) استان آذربایجان شرقی به دنیا آمد. در ۴ سالگی، مادر و در ۱۶ سالگی، پدر خود را از دست داد و دوران کودکی را با رنج و زحمت و سختی به پایان رساند. او در عنفوان جوانی، به قصد کسب علم و کمال، به شهر مقدس قم عزیمت کرده، به رغم مشکلات فراوان شخصی ناشی از درگذشت پدر و استبداد عصر رضاخانی، با پشتکار وافر به تحصیل علوم دینی مشغول شد. در حوزه علمیه قم، پس از گذراندن مراحل مقدماتی، از محضر اساتید بزرگ فقه و اصول و فلسفه بهره‌مند گردید. مدتی پای درس مرحوم آیت‌الله حجت‌کوه‌کمری (ره) و آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری (ره) حاضر شد و مدت چهار سال نیز در محضر امام خمینی قدس سره حضور یافت و از دروس فلسفه و عرفان و اخلاق ایشان بهره‌مند شد. سپس سید‌اسدالله مدنی، پس از مدتی به نجف‌اشرف هجرت کرده، در حوزه علمیه نجف اشرف، در کنار تکمیل تحصیلات عالی خویش، تدریس در سطوح مختلف را شروع کرده و به دستور مرحوم آیت‌الله حکیم (ره)، کرسی تدریس لمعه، رسائل، مکاسب و کفایه را به عهده گرفت و در اندک زمان، جزو اساتید معروف حوزة علمیة نجف‌اشرف به شمار آمد. شهید محراب، در نجف‌اشرف، در درس خارج مرحوم آیت‌الله سید عبدالهادی شیرازی و مرحوم آیت‌الله حکیم و مرحوم آیت‌الله خوئی رحمهم‌الله شرکت کرده، و از مراجع بزرگی از جمله آیت‌الله حکیم در نجف و آیت‌الله حجت‌کوه‌کمری در قم، و آیت‌الله خوانساری اجازۀ اجتهاد دریافت کرد.[۱] پس از رفتن امام خمینی از ترکیه به عراق و اقامت در نجف، آیت‌الله شهید مدنی از جمله کسانی بود که به موجب عشق و ارادت بسیار به امام در سخت‌ترین روزها در کنار ایشان بود. این یار دیرین حضرت امام خمینی در سال ۱۳۵۰ به فرمان امام (ره) برای تدریس علوم دینی به خرم‌آباد رفت و در آنجا حوزه علمیه تأسیس نمود و در آنجا با آشکار نمودن چهره منحوس پهلوی و حمایت از حضرت امام خمینی به فعالیت‌های انقلابی خویش می‌پردازند.[۲] این بود که در سال‌های ۵۱-۵۰ از جانب ساواک تحت مراقبت قرار گرفت و به جرم اختلال در امنیت تبعید گردید. مدتی در نورآباد ممسنی (۲۲ ماه)، زمانی در گنبد کاووس (۱۱ ماه) و سرانجام به بنادر گرم جنوب و کردستان تبعید شد. این سید بزرگوار زندگی‌اش در تبعیدگاه‌ها سپری گشت.[۳] 👇👇👇
پس از به ثمر رسیدن قیام خونین ملّت ایران به رهبری امام خمینی، شهید محراب آیت اللّه مدنی ــ این یار دیرینه امام که پرچم مبارزه را آنی بر زمین نگذاشته و از سنگری به سنگر دیگر، در صف مقدّم مبارزه حرکت کرده بود ــ فصل دیگری از مبارزات خود را برای پاسداری از انقلاب شکوهمند اسلامی آغاز نمود. وی با تصدّی نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی از طرف مردم همدان خدمت به نظام مقدّس جمهوری اسلامی ایران را آغاز کرد و با حکم امام خمینی ره در سنگر نماز جمعه خطبه‌‎ها خواند وبا افشای ماهیّت پلید عناصر فرصت طلب، ملی گرا و لیبرال و نیز منافقین کوردل، توطئه های استعمار و عناصر داخلی آنان را نقش بر آب نمود و از حریم انقلاب اسلامی پاسداری نمود. سرانجام آیت الله مدنی در ۲۰ شهریورماه ۱۳۶۰، پس از اتمام خطبه‌های نماز جمعه، با انفجار نارنجک منافقی کوردل به شهادت رسید. به مناسبت سالروز رحلت آیت الله مدنی (۲۰ شهریور)، در این گزارش با استفاده از خاطرات افراد مختلف و شخصیت‌های سیاسی، مروری بر زندگی و مبارزات شهید اسدالله مدنی و همراهی‌اش با امام در نهضت ذاشته‌ایم. ارادت شهید مدنی به امام خمینی ره حجت الاسلام بروجردی (داماد شهید محراب) درباره ارادت شهید مدنی به امام خمینی چنین می‌گوید: «شهید مدنی با این جلالت علمی و کفایت و لیاقت شخصی، در مقابل امام راحل، کاملا مطیع و دربست در اختیار ایشان بود. می‌توان گفت فانی در امام عزیز بود و بی نهایت به او عشق می‌ورزید، یکی از اقوام نقل می‌کرد، یک روز نشسته بودیم، شهید مدنی تلویزیون را روشن کردند؛ به محض اینکه تصویر حضرت امام(ره) در صفحه تلویزیون ظاهر شد، بی اختیار خم شدند و تصویر مبارک امام را بوسیدند.[۴] در نقل قولی از شهید مدنی درباره جریانات نهضت امام خمینی(ره) در سال ۴۲ و دستگیری امام و واکنش مدنی چنین می‌خوانیم: «من علما را در مسجد هندی جمع کردم. صحبت کردم که به داد اسلام برسید. از آقایان علما تقاضا کردم، من در آنجا گریه کردم و علما هم گریه کردند. همچنین گفتم: شنیدیم امام را گرفته‌اند، سپس با یک عدّه از طلاب برای دیدن مرحوم آیت اللّه حکیم رضوان اللّه علیه رفتم، ایشان، در نجف نبودند، رفتم کربلا خدمت ایشان دستشان را بوسیدم و گفتم آقا، امروز آقای خمینی، مظهر اسلام است. گفتند: باشد هرچه بگویی می‌کنم. گفتم: اقدام کنید. ایشان بلافاصله تلگراف زدند به شاه.[۵] آیت‌الله مدنی و توجه به جوانان در بخشی از خاطرات بهاءالدینی (داماد مدنی) نوشته شده است: «آیت اللّه مدنی به جوانان عشق می‌ورزیدند و توجه خاصی به این قشر پرجنب و جوش جامعه داشت. وقت معینی از روز را به جوانان اختصاص می‌داد و ساعت‌ها سوالات گوناگون آنها را پاسخ می‌گفت. در پاسخ به سؤال یکی از نزدیکانش که پرسیده بود، حاج آقا! چرا این قدر وقت خود را به این بچه‌ها اختصاص می‌دهید، در حالی که از وضعیت جسمانی خوبی برخوردار نیستند؟ گفته بودند «اگر من آغوشم را برای بچه‌ها و جوانان باز نکنم، آغوش‌های باز شده نگران‌کننده‌ای هست که اینها را در می‌یابد.»[۶] شهید مدنی و عبادت‌هایش آیت اللّه راستی کاشانی درباره عبادت‌های شهید آیت‌اللّه مدنی می‌گوید: «ایشان در عبادت‌هایشان یک حالت خاصی داشتند، کسانی که حالت عبادت ایشان را می‌دیدند، لذت می‌بردند. در خصوص تشویق دیگران به نماز اول وقت آمده: به شهید مدنی اطلاع دادند، طلبه‌ای صبح‌ها دیر از خواب برمی‌خیزد! او چهل روز، صبح‌ها به دیدار او می‌رود! او را از خواب بیدار می‌کند، با او نماز می‌خواند، قرآن می‌خواند، صبحانه میل می‌فرماید، تا آن عادت ناپسند را، از او بگیرد و موفق هم می‌شود.[۷] دختر آن شهید بزرگوار در مورد دعاهای نیمه شب پدرش چنین می‌گوید: «معمولا انسان هر وقت بخواهد فردی را بیازماید که از نظر معرفتی و سیر و سلوک چگونه است، بهتر است او را از روی انجام فرایض دینی و عبادی بشناسد. اینکه چه دعاهایی را بعد از نماز یا در نیمه شب انتخاب می‌کند یا به آنها عمل می‌کند یا خیر؟ پدرم در انتخاب دعا بسیار دقیق بود. دعاهایی را انتخاب می‌کرد که در آن ذکر دنیا کمتر بود، ذکر بهشت کمتر بود. دعایی را می‌خواند که در آنها قرب به حق و رضایت حق بود و بدان‌ها سخت پایبند بود و عمل می‌کرد. همین‌ها او را به جایی رسانده بودند که دیگر نه بخل، نه کینه و نه حسد در او وجود نداشت.[۸] 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰معنی مراقبه ای که علمای می گویند چیست؟ آیا فقط ترک محسوب می شود؟ یا همراه با آن باید دائم در دل به یاد خداوند باشیم؟ ا 👇👇👇
✍️پاسخ: « ✅مراقبه» از ماده «رَقَبَه» به معنى «گردن»، گرفته شده و چون انسان به هنگام نظارت و مواظبت از چيزى گردن مى‏ كشد، و اوضاع را زير نظر مى‏ گيرد، اين واژه بر معنى نظارت و مواظبت و تحقيق و زير نظر گرفتن چيزى، اطلاق شده است. 🔸اين واژه در تعبيرات علماى اخلاق در مورد «مراقبت از خويشتن» به كار مى‏ رود، در واقع کسی که می خواهد تهذیب نفس داشته باشد باید مراحلی را طی کند که یکی از این مراحل مراقبه است. این مرحله بعد از مرحله ی «مشارطه» انجام می گیرد يعنى انسان بعد از عهد و پيمان با خود براى اطاعت از فرمان الهى و پرهيز از گناه بايد مراقب پاكى خودش باشد، چرا كه اگر غفلت كند، ممكن است تمام شرط و پيمانها به هم بريزد. شیطان از یک طرف و هوا و هوس هاى درون از سمت دیگر ما را به سوى خود مى‏ خوانند، اگر مراقب اعمال خودمان نباشیم سرمايه ايمان و تقوا را از دست می دهیم.پس مراقبه یعنی، مراقب اعمال و اخلاق خويش بودن، و نظارت دقيق بر آن داشتن، و همه روز و در همه حال و در هر جا به اعمال خود توجه کردن. 🔹امیر المومنین (علیه السلام) درباره مراقبت می فرماید: «طُوبی لِمَن راقَبَ ربَّه و خافَ ذَنْبَه خوشا بنده ای که پروردگارش را مراقب باشد و از گناه خود بترسد. دائم به یاد خدا بودن به این معناست که انسان مراقب باشد خواسته ها و توصیه های خدا را پیاده نماید، یعنی مراقب باشد که گناه نکند و واجباتش را انجام بدهد، نه این که در تمام ساعات روز، ذکر بگوید. 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠حدیث امام حسن علیه السلام: ما تَشاوَرَ قَومٌ إلاّ هُدُوا إلى رُشدِهِ. هیچ قومى با یکدیگر مشورت نکردند مگر آن که به راه پیشرفت خود رهنمون شدند. تحف العقول، ص ۲۳۳ 🔰 @p_eteghadi 🔰
◼️ سالروز شهادت پیامبر مهربانی ها، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله، و کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی علیه السلام، و خورشید هشتم هدایت، امام رضا علیه السلام بر شما تسلیت باد 🔰 @p_eteghadi 🔰
. |📗 | 💠 حكمت نامه پيامبر اعظم(ص) ▫️ مجموعه سخنان حكيمانه پیامبر_اکرم_(ص) در زمينه هاى : 🔸معرفت شناسى، جهان شناسى، انسان شناسى، اعتقادات، اجتماعيّات، تربيت، سياست، اقتصاد و بهداشت 🔻ارائه توضيح، تحليل و جمع بندى هايى برای فهم دقيق سخنان آن بزرگوار (فقه الحديث) . ⬅️ خرید کتاب ❀•┈┈• 📗سیره پیامبر خاتم(ص) ❇️محتوای این کتاب در ده بخش و ۸۹ فصل سامان یافته است. ▫️ درآمدى بر سيره نبوى(ص) ، ▫️ نگاهى گذرا به سنّت و سيره پيامبر (ص) ، ▫️سيره اخلاقى ، ▫️ سيره فردى ، ▫️ سيره خانوادگى ، ▫️ سيره اجتماعى ، ▫️سيره عبادى ، ▫️سيره اقتصادى، ▫️ سيره آموزشى و پرورشى، ▫️ سيره سياسى ، ▫️ سيره جنگى ⬅️ خرید کتاب ❀•┈┈• 📗 گزیده سیره پیامبر خاتم(ص) 🔸 در بردارنده ۱۸۸۵ حديث و متن تاريخى و ۵۱ بيان و تحليل . ▫️ در بردارنده تمام بخش ‏هاى دهگانه کتاب 7 جلدی سيره پيامبر خاتم (ص) . ▫️تلخيص روايات و گزارش ‏هاى متنوّع با موضوع مشابه . ▫️انتخاب جامع ‏ترين و گوياترين متن‏ ها، از منابع معتبرتر. ⬅️ خرید کتاب ❀•┈┈• 📗 پیامبر اعظم(ص) از نگاه قرآن و اهل بیت(ع) این کتاب، در هفت فصل سامان یافته : ▫️دلایل پیامبرى ▫️حکمت پیامبرى ▫️پایان پیامبرى ▫️رسالت جهانى محمّد(ص)، ▫️ویژگى هاى ایشان، ▫️شناخت پیامبر(ص) از زبان خود ایشان ▫️ویژگی های پیامبر اسلام(ص) از زبان امام على(ع) ⬅️ خرید کتاب 🔰 @p_eteghadi 🔰
💢رحلت یا شهادت پیامبرص💢 👇👇👇
آنچه كه در تاريخ آمده و محدثين آن را نقل كردهاند و مشهور است، مسأله رحلت است نه شهادت. محدث بزرگوار، مرحوم حاج شيخ عباس قمى بعد از آن كه كيفيت رحلت آن حضرت را از شيخ مفيد و طبرسى نقل مىكند، در پايان همان باب احاديثى را كه ناظر به شهادت آن حضرت مىباشد آورده است. مىگويد: «در احاديث معتبره وارد شده است كه آن حضرت به شهادت از دنيا رفت، چنان كه صفار به سند معتبر از حضرت صادق (ع) روايت كرده است كه در روز خيبر زهر دادند آن حضرت را در دست بزغاله چون حضرت لقمهاى تناول فرمود آن گوشت به سخن آمده و گفت يا رسول الله مرا به زهر آلودهاند. پس حضرت در مرض موت خود مىفرمود كه امروز پشت مرا درهم شكست آن لقمه كه در خيبر تناول كردم و هيچ پيغمبر و وصى پيامبرى نيست مگر آن كه به شهادت از دنيا بيرون برود. در روايت ديگر فرمود كه زن يهوديه آن حضرت را زهر داد.... اين روايات ناظر بر اين است كه اثر سمها موجبات شهادت و رحلت آن حضرت را فراهم كرده است يعنى رحلت آن حضرت مستند به همان مسموميتها است. در نتيجه قول مشهور كه پيامبر اسلام (ص) در سال دهم هجرت در اواخر عمر خود در اثر بيمارى رحلت فرمودند منافاتى با قول سوم شهادت حضرت ندارد زيرا ممكن است و بيمارى حضرت در اثر همان زهر باشد چنانچه از روايت مذكور نيز فهميده مىشود. براى آگاهى بيشتر ر. ك: 1- منتهىالامال، شيخ عباس قمى 2- بحارالانوار، ج 22، ص 455 3- اصول كافى، ثقهالاسلام كلينى، ج 2، ص 323 و 324، نشر فرهنگ اهلالبيت 4- فروغ ابديت، جعفر سبحانى، ج 2، ص 501 5- ناسخالتواريخ، ميرزا تقى لسانالملك، ج 3، ص 443، انتشارات محمدى 🔰 @p_eteghadi 🔰
💢تعدد روجات اهل بیت ع💢 چراامامان زنان زیادی داشتن و چرا بعضی از امامان با زنانی ازدواج میکردند که لیاقت نداشتند و بر علیه اونا بودند و شوهرانشونو به شهادت میرسوندن؟ 👇👇👇
✅پاسخ: در رابطه با تعدد همسران امامان (ع) به گفتار زیر توجه نمائید : ائمه ما همانند پیامبر اسلام ، انسانی چون انسان های دیگر بودند با تمام غرایز و امیال طبیعی که در وجود ادمی است و از این جهت هیچ تفاوتی با انسان های دیگر نداشتند ، پس اگر در وجود آنها میل و کشش غریزی و جنسی نیز وجود داشت، هیچ جای تردید نیست . اصولاً از این جهات هیچ تفاوتی میان آنها و انسان های دیگر نیست. اما اگر این میل غریزی در تقابل با کمالات انسانی و کسب فضایل باشد و مانعی در راه رسیدن به قرب الهی قرار گیرد، آنها قرب به خداوند و کسب فضایل را بر آن غریزه مقدم می دارند. این مسئله ر ا می توان در تاریخ به خوبی مشاهده کرد. تعدد همسر گزینی چیزی نبود که ناهمگون با کمالات انسانی باشد. این مسئله اگر چه ارتباط با میل جنسی دارد ، اما به معنای شهوت رانی نیست که تنها انگیزه برای ازدواج را در مسئله غریزه جنسی جستجو کنیم. مطلبی که شما آوردید ( ازدیاد نسل و فرزندان و ذریه آنان ) تنها می تواند یکی از آن اهداف باشد تا کسانی که متولد می شوند، مستقیماً تحت تعالیم ائمه معصوم قرار دارند و از تربیت ویژه آنان برخوردار می شوند .تأثیر نژاد و ژن را نیز باید به آن اضافه کنیم که اگر چه تنها عامل تربیتی نیست، اما بی تردید در ساختار روحیات انسانی نقش به سزایی دارد. اهداف و موارد دیگری نیز در این ازدواج ها وجود داشته که در ذیل به انها اشاره می کنیم: 1- ازدواج های متعدد در آن عصر امر رایجی بود و به عنوان یک فرهنگ پذیرفته شد که عیب و نقص تلقی نمی شد. امامان نیز با توجه به برخی ضرورت ها و مصلحت ها به این کار اقدام می کردند ، از جمله ازیاد نسل امامان و سادات و گسترش اسلام اصیل و ناب توسط کسانی که در خانه آنان پرورش یافته بودند و تحت تعالیم مستقیم آنان بودند (زن و فرزندان). 2- امامان در صورت داشتن همسری که همکفوشان باشد ، معمولاً به ازدواج دیگر اقدام نمی کردند ، مانند امام علی(ع) که در زمان حضرت زهرا (س) ،همسر دیگری اختیار نکرد، 3- برخی از ازدواج های امامان (ع) اختیاری نبود ، بلکه به جهت ترس از حکومت بود، مانند ازدواج امام هشتم(ع) با "ام حبیبه" دختر مأمون عباسی، نیز ازدواج امام جواد (ع) با "ام فضل" دختر مأمون عباسی. 4-گاهی علت ازدواج های امامان (ع) روش تربیتی و بها دادن به زیردستان و طرد امتیازات جاهلی است، مانند ازدواج امام سجاد (ع) با کنیزی که اوّل او را آزاد کرد، تا این اندیشه را میان مردم ایجاد کند که یک برده و کنیز مانند یک انسان آزاد است و می تواند تمام امتیازات اجتماعی آنان را نیز داشته باشد ؛ بنابراین امام در عین حال که می توانست با کنیز خود همبستر شود ، اما با آزاد کردن و ازدواج با او ، پیام خاصی را به مردم ابلاغ کرد . به همین خاطر بود که "عبدالملک مروان" به حضرت خرده گرفت که چرا فردی از بزرگ خاندان قریش با یک کنیز آزاده شده ازدواج نموده است. حضرت فرمود: "اسلام تفاخرات جاهلی را لغو نموده است". 5 بعضی از ازدواجهای آنها مثل بعضی از ازدواجهای پیامبر(ص) جنبه سیاسی و یا برای تألیف قلوب و ارتباط با یک جمعیت و قبیله بوده است. 6- ازدواجهای متعدد در زمانهای گذشته - مخصوصا در زمان معصومین - بیشتر به خاطر اوضاع بد اقتصادی و عدم امنیت برای بانوان بود. چیزی که ما از زمان حدود پنجاه سال قبل در جامعه خود سراغ داریم؛ مثلاً وقتی زنی شوهرش می مرد، شدیدا در تنگنا قرار می گرفت؛ چون آن روز تنها راه معیشتی خانوادهها شوهر بود . کار برای خانمها نبود و اگر هم بود خیلی از افراد کار کردن را برای زنها بد می دانستند. مسأله دیگر عدم امنیت بود. کسانی که شوهر و همسر نداشتند، در تهدید امنیتی قرار داشتند. زنان در آن دوران که مثل اکنون حکومت مقتدر و فراگیر در تمام شئون وجود نداشت؛ بسیار نیازمند به حامی بودند. حامی که از هر جهت آنان را تحت حمایت خود قرار دهد و برای آنان محل امنی ایجاد کند تا دارای آرامش باشند ؛ بنا بر این همسر گزیدن یکی از راه های موثر و بلکه در برخی موارد تنها راه بود؛ به همین خاطر حتی زنانی که به سن بالا هم می رسیدند و شوهر از دست می دانند ، مجدداً ازدواج می کردند. این مسئله شاید اصلاً امروز و در جامعه معاصر مورد نداشته باشد. بنا بر این قضاوت کردن با معیارهایی امروزی در مورد حوادثی که مربوط به گذشته و با معیارها و شرایط دیگر بود ، بسیار دشوار و بلکه نادرست است. 🔰 @p_eteghadi 🔰