آیا صحیح است که خاک کربلا در ظهر عاشورا به رنگ خون درمیآید؟
جواب: بر اساس برخی از روایات تربت امام حسین(ع)[1] در روز عاشورا به رنگ خون تبدیل شده بود:
انس بن مالک میگوید یکی از فرشتگان از خدا اجازه خواست که به زیارت پیامبر(ص) برود. خدا نیز به او اجازه داد. در همان زمان امام حسین(ع) نزد پیامبر(ص) آمد که حضرتشان او را بوسید و در جای خودش قرار داد. آن فرشته به پیامبر(ص) گفت: به زودی امت تو او را به شهادت میرسانند. سپس تربتی به آنحضرت(ص) نشان داد و گفت زمانی که این تربت به رنگ خون درآمد، علامت آن است که امام حسین(ع) به شهادت میرسد. سالم بن ابی جعد میگوید آن فرشته میکائیل بود.[2]
هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به سمت کربلا، امسلمه،(همسر پیامبر) به امام(ع) پیشنهاد داد که به سمت عراق نرود؛ زیرا از رسول خدا(ص) شنیده بود که پسرم حسین در زمینى به نام «کربلا» شهید مىشود. همچنین امسلمه مقدارى از خاکی را که پیامبر(ص) به او داده بود به امام(ع) نشان داد. امام(ع) فرمود: به خدا قسم! که شهادت من چنین است و اگر به عراق هم نروم مرا خواهند کشت. سپس امام(ع) محل شهادت خود را به امسلمه نشان داد و مقدارى از تربت آنجا را به او داد و فرمود: هر وقت این دو خاک به رنگ خون درآمد، بدان که من کشته شدهام. وقتى عصر عاشورا آن دو خاک به رنگ خون درآمدند. امسلمه گریه و شیون نمود. در آنروز، هیچ سنگى را بلند نکردند، مگر اینکه زیر آن، خون تازه میجوشید.[3]
هنگامی که امام علی(ع) بعد از جنگ صفین به سرزمین نینوا رسید، به ابن عباس فرمود: از پیامبر(ص) شنیدم که بعد از جنگ با خوارج به سرزمین کربلا میرسی که در آنجا حسین(ع) و فرزندانش کشته شده و به خاک سپرده خواهند شد. سپس امام(ع) به ابن عباس فرمود: در این اطراف پشکل آهوی زرد رنگی را پیدا کن. ابن عباس مقداری از فضولات آهو(که البته مانند زعفران خوشبو و خوشرنگ بود) را یافت و امام(ع) به او فرمود که هرگاه دیدى اینها به رنگ خون درآمدند، بدانکه امام حسین(ع) کشته شده و در این زمین دفن شد. ابن عباس میگوید: من با دقّت از آنها محافظت میکردم و زمانی که خونآلود شدند، گریه را آغاز کردم و گفتم: به خدا قسم حسین کشته شده است.[4]
صرف نظر از بررسی سندی روایات یاد شده، باید گفت دست کم این روایات، نشانگر آن نیستند که هر فردی در هر کجا و در طول زمان، قطعهای از خاک کربلا را به همراه داشته باشد، آن خاک در عاشورا خونآلود خواهد شد، بلکه شاید این نشانهای بود از طرف معصومان(ع) که تنها به برخی از افراد داده شده است و امروزه نیز شاید این نشانه برای گروهی از اولیای الهی وجود داشته باشد.
[1]. «تربت شفا دهنده امام حسین(ع)»، 30279؛ «نقش دعا و تربت امام حسین(ع) در شفای بیمار»، 83؛ «احکام تربت امام حسین(ع)»، 28634؛ «تربت سید الشهدا»، 1263.
[2]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، امالی، ص 314، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[3]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 202 – 203، بیروت، البلاغ، 1419ق؛ قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 253 - 254، قم، مؤسسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، 1409ق.
[4]. شیخ صدوق، امالی، ص 597 - 600، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
آیا درست است که میگویند خداوند موجودات را خلق کرد تا خود را معرفی کند؟
این مطلب که خداوند موجودات را خلق کرد تا خود را معرفی کند، از راههای مختلف قابل تبیین است:
1. از نظر قرآن کریم جهان هستی آیه و نشانهی خداوند است؛ آیات متعددی از قرآن به این مطلب اشاره دارند، مانند: «در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایى که در دریا به سود مردم در حرکتاند، و آبى که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایى که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههایى است (از ذات پاک خدا و یگانگى او) براى مردمى که عقل دارند و میاندیشند».[1]
علاوه بر این، آیاتی که دلالت دارند حق تعالی در دل تمام اشیاء ظهور دارد، مانند: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیم»؛[2] اوّل و آخر، و پیدا و پنهان او است؛ و او به هر چیز دانا است.[3]
2. روایتی نیز به طور صریح اعلام میدارد که هدف خداوند از خلقت، معرفی و نشان دادن عظمت خود بوده است. این روایت که به روایت کنز مخفی معروف است، بیان میدارد که خداوند گنج نهان بوده است و جهان را برای شناخته شدن خود خلق کرده است.[4]
3. بر اساس علم عرفان، هستی منحصر در ذات متعالی خداوند است؛ ماسوی الله نمود و ظهور و تجلی او هستند؛ به این بیان خداوند متعال که هستی محض است، شدت و کمال هستی او موجب عشق به ظهور و تجلی میگردد. ذات حضرت حق عین عشق و محبت است، و محبوبترین چیز در نزد حضرت حق، دیدن ذات خود از طریق دیدن شئونات ذاتی خود است که از او به «استجلاء» (ظهور ذات حق از برای ذات خود در تعینات) تعبیر میآورند، و استجلاء تام حاصل نمیشود، مگر به ظهور او در هر شأن از شئونات.[5]
[1]. بقره، 164.
[2]. حدید، 3.
[3]. ر. ک: 67201.
[4]. ر. ک: 7736.
[5]. ر. ک: 4639.
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa84781
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#نهج_البلاغه
✨يا عَبْدَاللهِ، لاَ تَعْجَلْ فِي عَيْبِ أَحَد بِذَنْبِهِ، فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ، وَلاَ تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِکَ صَغِيرَ مَعْصِيَة، فَلَعَلَّکَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ
🔷اى بنده خدا ! در عيب جويى هيچ کس نسبت به گناهى که انجام داده است شتاب مکن، شايد او آمرزيده شده باشد، و بر گناه کوچکى که خود انجام داده اى ايمن مباش، شايد به خاطر آن مجازات شوى»
✍️اشاره به اين که گناه ديگرى، هر قدر بزرگ باشد ممکن است به خاطر توبه يا شفاعت معصومين (عليهم السلام) يا انجام کارهاى خيرِ جبران کننده، بخشوده شده باشد، و گناه خود انسان هر قدر کوچک باشد، ممکن است بر اثر غرور و غفلت و اصرار، مشمول عفو الهى نشده باشد، بنابراين چگونه شخص گنهکار مى تواند به خود اجازه دهد، که ديگران را بر گناهانشان سرزنش و ملامت، و يا عيب جويى و غيبت کند.
📘 #خطبه ۱۴۰
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
282.mp3
1.23M
📖 هر روز تلاوت یک صفحه از قرآن کریم
📃 صفحه 282
🎙 قاری: #منشاوی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔#پرسش
❓نظر اسلام در مورد فال و فال گیری چیست❕آیا فال حافظ و قهوه و ...اعتبار دارد❕❕
💠پاسخ💠
🔶منظور از فال در ادبیات عرب این است که انسان حادثه ای را نشان پیروزی و موفقیت و پیشامد خیر بداند .مثلا بگوید که چون فلان نوزاد در روز میلاد یکی از معصومان به دنیا آمده است آینده خوبی دارد و یا صبحگاهان که از منزل خارج می شود وقتی با انسان صالح و درستکاری برخورد کرد بگوید این نشان می دهد که امروز کارهای ما رو به راه خواهد بود .
❕این گونه فال نیک زدن مورد تایید اسلام است .
🗯حضرت علی فرمود:
« فال نیک زدن حق است»
📚نهج البلاغه حکمت 400
🗯پیامبر گرامی فرمود:
« فال نیک بزنید آن را خواهید یافت»
📚پیام امام امیر المومنین ج15 ص267
🔶در غرر الحکم آمده است که حضرت علی فرمود:
« فال نیک بزن تا پیروز شوی »
📚غرر الحکم ح1857
❕پیامبر گرامی فرمود:
« خداوند فال نیک را دوست دارد»
📚بحار الانوار ج74 ص165
👌وقتی انسان تفال به خوبی می زند اثر روانی قابل توجهی در او به وجود می آید و او را امیدوار به آینده خوب می سازد و اراده او را برای ادامه کارها تقویت می کند و به او شجاعت و استقامت می بخشد و این اثر روانی قابل انکار نیست و سبب پیشرفت و پیروزی می شود .
❕البته اگر فال نیک با توکل بر خدا همراه باشد اثر معنوی غیر قابل انکار دارد . بنابراین اعتقاد به تاثیر فال نیک به آن معنا که گفتیم یک امر خرافی تلقی نمی شود.
🔶آنچه که جزو خرافات است و با توحید منافات دارد فال بد زدن است .
🔶حضرت علی فرمود:
« فال بد حق نیست و جزو خرافات است»
📚نهج البلاغه حکمت 400
🔶پیامبر گرامی فرمود:
« فال بد زدن نوعی شرک است»
📚مسند احمد ج1 ص389
🔷زیرا مفهومش این است که غیر خدا را در سرنوشت خود موثر و شریک بدانیم و این نوعی شرک است .
🔶وفرمود:
« کسی که اراده سفری کند و از منزل به سوی مقصد حرکت کند ولی پرنده ای را ببیند و به فال بد بگیرد و به خانه برگردد به آنچه بر محمد نازل شده کافر گردیده است»
📚کنزالعمال ج10 ص114
👌زیرا پریدن پرنده ای را در سرنوشت خود موثر دانسته به گونه ای که او را از حرکت به سوی مقصد باز داشته است .
🔶در روایت دیگر آمده است :
« پیامبر فال نیک را دوست می داشت و از فال بد متنفر بود»
📚بحار الانوار ج92 ص2
🔶امام صادق فرمود:
« فال چنان است که صاحبش به آن معتقد شود .اگر آسانش گیرد ( فال نیک بزند ) آسان است و اگر سختش گیرد ( فال بد بزند ) سخت است و اگر چیزی نگیرد چیزی نخواهد بود»
📚الکافی ج8 ص197
❕و در روایات بیان شده است که کفاره فال بد زدن توکل بر خداوند است و هرگاه فال بد زدید با توکل بر خدا به فال بد توجه نکنید و اثر فال بد با توکل از بین می رود چنان که پیامبر گرامی فرمود:
« کفاره فال بد زدن توکل بر خداست»
📚وسائل الشیعه ج11 ص362
👌فال حافظ و فال قهوه اعتبار شرعی ندارد اما اگر تفال به آنها از جهت فال نیک زدن باشد به اعتبار فال نیک خوب است و اگر فال بد زده شود به هیچ عنوان معتبر تلقی نمیشود اگر چه ترک فال زدن به قهوه پسندیده است .
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#اجرای_حدود_در_عصر_غیبت
🤔#پرسش
شیخ الطائفــة الطوسی در التبیان، قاضی عبدالعزیز ابن البرّاج، امینالاسلام طبرسی، قطبالدین راوندی، یحییبنسعید الحلّی و ابنفهد حلی #اجرای_حد را وظیفۀ #امام و آنکه او را به اقامۀ حد بگمارد (یعنی منصوب #خاص) منحصر دانستهاند. ابن ادریس باصراحت و جزئیات بیشتری، #عدم_جواز #اقامۀ_حد در زمان غیبت را تشریح کرده است. او به سود این ادعای اجماع #جمیع مسلمانان از یکسو و اجماع #شیعیان ازسویدیگر استناد میکند. ابن ادریس معتقد است این #اجماع_عام و #خاص تنها با اجماعی در مقابل آن یا با آیات قرآن یا با سنت متواتر شکسته میشود و #اخبار_واحد چنین توانی ندارند. به نظر وی، قول به #جواز اقامۀ حدود توسط فقها در عصر غیبت، مستندی جز #خبر_واحد ندارد.
❔ یکی از کانال های معاند نظام در جواب شما که درباره ی مجازات محاربین اغتشاشات آبان ماه پاسخ نوشته بودید ، ردیه ای نوشته و تحدی کرده است که هیچ کدام از علمای طرفدار نظام نمیتوانند جواب این متن را بدهند
حال میخواهم بدانم آیا جوابی بر ردیه ای آقا دارید ؟ در کل نظرات شما در مورد ردیه این آقا میخواستم مثل همیشه مستند و مستدل بدانم ❗️❗️❗️
💠#پاسخ 💠
👌فقهای جامع الشرایط در عصر غیبت ، به نیابت از امام علیه السلام ، می توانند به اجرای حدود و تعزیرات بپردازند و این حقی است که از جانب امامان به آنان واگذار شده است .
🔸«حفص بن غياث» می گوید ؛
❕« سألت ابا عبد اللّه عليه السّلام من يقيم الحدود؟ السّلطان؟ او القاضى؟ فقال: اقامة الحدود الى من اليه الحكم». «من از امام صادق عليه السّلام سؤال كردم كه چه كسى مى تواند اقامه حدود كند، سلطان يا قاضى؟ امام عليه السّلام فرمود: هر كس كه حکم در دست اوست».
📚الفقیه ج 4 ص 71
👌در این روایت ، کسی که حکم به دست اوست ، مامور اجرای حدود معرفی شده است ، در روایت دیگری ، چنین فردی ، فقیه جامع الشرایط معرفی شده است .
❕امام صادق علیه السلام پس از آنكه در پاسخ به عمربن حنظله رجوع به حاكمان طاغوت را در موارد منازعه در قرض و ميراث حرام دانسته، در جواب اين پرسش كه شيعيان در اين موارد چه كنند، فرمود ؛
« در اختلافات و شكايات، به فردى از شما كه حديث ما را روايت مى كند و در حلال وحرام ما مى نگرد و احكام ما را مى شناسد، مراجعه كنيد و او را به قضاوت و داورى بپذيريد؛ چراكه من چنين فردى را بر شما #حاكم قرار دادم. پس اگر به حكم ما قضاوت كرد و از او نپذيرفتند، حكم الهى را كوچك شمرده و ما را رد كرده اند و هركس حكم ما را مردود داند، حكم الهى را مردود دانسته و چنين كسى در حد شرك به خداست »
📚الکافی ج 1 ص 67
👌در این روایت از فقیه به عنوان حاکم و آنکه حکم به دست اوست یاد شده است .
❕لذا شیخ مفید می نویسد ؛
« اقامه حدود بر عهده حاكم اسلامى است كه خداوند او را منصوب كرده و ايشان ائمه هدى از اهل بيت حضرت محمد مى باشند و يا اميران و حاكمانى كه امامان براى اين كار نصب كرده اند و آنان اعمال نظر در اين مسئله را به فقهاى شيعه واگذار كرده اند. درصورتى كه شرايط اين كار براى آنها ممكن باشد، ... تا اينكه فرمود: پس بر آنان لازم است حدود را اقامه نمايند و دست سارقان را قطع كند و زناكار را شلاق بزنند و قاتل را بكشند. و اين كارها همچنين براى كسى [فقيه ى] كه حاكم غاصب او را براى اين كار نصب نموده و يا او را براى حكومت از طرف خود بر عده اى از مردم معين كرده نيز واجب و متعين است. پس بر او لازم است كه اقامه حدود كند و احكام را جارى نمايد و امر به معروف و نهى از منكر نمايد و با كفار جهاد كند و با كسانى كه فاجر و مستحق جهاد هستند، جهاد كند و بر مردان مؤمن واجب است او را بر انجام اين امور يارى كنند.»
📚مقنعه 810
👌فقیه بزرگوار حمزة بن عبد العزيز ديلمى ملقب به سلّار مى گويد ؛
« [امامان معصوم] اقامه حدود و برپايى احكام الإهى را [كه از شؤون ولايت سياسى است] به فقيهان شيعه واگذار كرده اند و از مردم خواسته اند كه براى انجام اين مهم به يارى فقيهان [جامع الشرايط] بشتابند »
📚 المراسم العلوية و الاحكام النبوية ص 261.
❕علامه حلی نیز می آورد ؛
« حق اقامه حدود از آن امام معصوم عليه السّلام و يا كسى است كه از سوى آن حضرت مأذون باشد. در زمان غيبت اين حق از آن فقهاى شيعه است و حكومت ميان مردم در صورت ايمنى از ظالمان و نيز تقسيم زكات و خمس و افتا، از آن فقهاست».
📚قواعد الاحكام، ج 1، ص 525 و 526
🔸ادامه 👇
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 ادامه 👇
❕شیخ طوسی نیز می گوید ؛
« اقامه حدود الهى جز براى حاكم زمان كه از ناحيه خداوند تعيين شده يا شخصى كه امام معصوم عليه السّلام او براى اين امر نصب فرموده، جايز نيست. اگر كسى اجراى حدود را از جانب ظالم عهده دار شد، بايد براساس مذهب حق و كامل اجراى حدود كند و معتقد باشد كه آن را از جانب امام زمان انجام مى دهد و نيز حكومت در ميان مردم و قضاوت بين دو طرف دعوا جز براى كسى كه حاكم حق عليه السّلام به او اذن داده، جايز نيست و ائمه عليه السّلام اين امر را به فقهاى شيعه واگذار كرده اند».
📚 النهایه ص 300
❕شهید اول هم می نویسد ؛
« در زمان غيبت اجراى حدود و تعزيرات براى فقيه جامع الشرايط افتا نافذ و جايز مى باشد و بر مردم لازم و واجب است كه در اين كار او را يارى و تقويت كنند»
📚الدروس ج2 ص 47
❕ابن فهد حلى در مورد اقامه حدود مى گويد ؛
«بر عهده فقهاست كه بر عموم مردم حدود را جارى كنند و اين عقيده شيخ #طوسى و ابن يعلى است و علامه هم آن را اختيار نموده و دليل اين مسئله را قبلا گفته ايم و به دليل روايت عمر بن حنظله ..».
📚المهذب البارع همان، ج 2، ص 328.
🔸شهید ثانی هم می گوید ؛
« برای فقهاء در زمان غیبت جایز است که اقامه حدود کنند »
📚الروضه البهیه ج 2 ص 417
❕
❗️صاحب جواهر که کتاب فقهیش دائرة المعارف در فقه شیعه است پس از بحث گسترده درباره ی اجرای حدود در عصر غیبت تصریح میکند که بین علمای شیعه اجماع وجود دارد به اینکه فقها در صورت تمکن میتوانند در عصر غیبت حدود را اجرا کنند ؛
📚جواهرالکلام، ج21، ص394
👌ما اگر بخواهیم کلام سایر علمای شیعه را در این زمینه بیان کنیم ، سخن به درازا می کشد ، جهت اطلاع به کتب ذیل رجوع کنید ؛
📚تذکره الفقهاء ج 1 ص 495_ ارشاد الاذهان ج 1 ص 353_ تحریر الاحکام ج 1 ص 58_ تبصره المتعلمین ص 114_ جامع المقاصد ج 2 ص 375_ روض الجنان ص 290_ ذخیره المعاد ج 2 ص 309 _ کشف الغطاء ج 2 ص 420 و ....
❕ از آنچه گفتیم کذب شبهه افکن که با نسبت های دروغینی که به برخی از علما داد ،روشن می شود که بزرگان و اکثریت علمای شیعه قائل هستند که ولایت بر اجرای حدود در عصر غیبت ، با فقیه جامع الشرایط است که این سخن مستند و دلیل روایی هم دارد .
🔸فقیه ارجمند ، مکارم شیرازی نیز در این رابطه که اجرای حدود در عصر غیبت با فقیه جامع الشرایط است ، این سه تحلیل را ارائه می دهد ؛
1⃣« با تأمل در علتهای تشریع حدود که از حکم عقل و روایات بر می آید میتوان به این نتیجه رسید که حدود باید در عصر غیبت اجرا شود، مثلا اجرای حد زنا برای جلوگیری از شیوع فساد و فحشا میباشد واجرای حد شرب خمر برای نهی از شرب آن می باشد واجرای حد سرقت برای حفظ اموال می باشد و روشن است که این علل در عصر غیبت وجود دارد و با ترک حدود مفاسد عظیم در جامعه ایجاد میشود،چگونه میتوان حدود را تعطیل کرد در حالی که علتهای آن باقی است .
2⃣ادله ی اجرای حدوددر قران وذروایات مطلق است و مقید به زمان خاصی نشده است وظاهر آنها وجوب اقامه ی حدود در تمام زمانها میباشد .
3⃣روایاتی که تصریح می کند فقیه در عصر غیبت نائب امام است، عام میباشد که یکی از موارد این نیابت اجرای حدود است .
📚انوار الفقاهه ، کتاب البیع ، ص 435
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
آیا هر انسان دارای مأموریتی خاص میباشد که بر اساس همان مأموریت نیز آفریده شده است؟
1. به صورت کلی از نظر قرآن، هر انسان دارای یک مأموریت اصلی و آن هم بندگی و طاعت خداوند است.[1]
2. در مورد اینکه آیا هر فرد انسان برای مأموریت خاصی آفریده شده است یا نه؟ از نظر عقلی میتوان چنین مطلبی را استنباط کرد؛ زیرا اولاً: از یکسو استعداد، توانایی، علاقه و سلیقه افراد مختلف است؛ و از سوی دیگر جوامع بشری نیاز به شغلهای مختلف دارد؛ بنابراین از نظر عقلی بعید نیست که خداوند هر فرد انسان را برای مأموریت خاصی در دنیا آفریده باشد. چنانکه از نظر عرفی و مشاهده شغلها در جوامع بشری تقریباً چنین است که مشاغل به گونهای میان افراد جامعه تقسیم شده است.
با این وجود آیهای از قرآن و یا روایتی را نیافتیم که صریحاً چنین موضوعی را خاطرنشان کنند، البته شاید بتوان آن را از برخی روایات برداشت کرد، مانند این سخن پیامبر(ص) و امام(ع):
«قُلْتُ لَهُ فَمَا مَعْنَى قَوْلِهِ ص اعْمَلُوا فَکُلٌّ مُیَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ لِیَعْبُدُوهُ وَ لَمْ یَخْلُقْهُمْ لِیَعْصُوهُ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ فَیَسَّرَ کُلَّا لِمَا خُلِقَ لَهُ فَالْوَیْلُ لِمَنِ اسْتَحَبَّ الْعَمَى عَلَى الْهُدَى»؛[2]
راوی میگوید از امام موسای کاظم(ع) پرسیدم، معناى سخن پیامبر(ص) چیست که فرمود: عمل کنید و بدانید هر فردی به سمت و سویی هدایت خواهد شد که برای آن آفریده شده است؟ حضرتشان پاسخ داد که خداى عز و جل، جن و انس را آفرید از براى آنکه او را بپرستند، و ایشان را نیافرید براى آنکه او را نافرمانى کنند، و این معناى قول خداى عز و جل است: نیافریدیم جن و آدمیان را مگر به جهت آنکه مرا با اختیار خود و نه با اجبار بپرستند. پس هر یک را توفیق داده تا (از راهی) به سمت هدف خلقتشان گام بردارند. واى بر کسى که کورى ضلالت و گمراهى را بر راه راست برگزیند.
[1]. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ». ذاریات، 56.
[2]. شیخ صدوق، محمد بن علی، توحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم، ص 356، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁