eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.3هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا صحیح است که خاک کربلا در ظهر عاشورا به رنگ خون درمی‌آید؟ جواب: بر اساس برخی از روایات تربت امام حسین(ع)[1] در روز عاشورا به رنگ خون تبدیل شده بود: انس بن مالک می‌گوید یکی از فرشتگان از خدا اجازه خواست که به زیارت پیامبر(ص) برود. خدا نیز به او اجازه داد. در همان زمان امام حسین(ع) نزد پیامبر(ص) آمد که حضرتشان او را بوسید و در جای خودش قرار داد. آن فرشته به پیامبر(ص) گفت: به زودی امت تو او را به شهادت می‌رسانند. سپس تربتی به آن‌حضرت(ص) نشان داد و گفت زمانی که این تربت به رنگ خون درآمد، علامت آن است که امام حسین(ع) به شهادت می‌رسد. سالم بن ابی جعد می‌گوید آن فرشته میکائیل بود.[2] هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به سمت کربلا، ام‌سلمه،(همسر پیامبر) به امام(ع) پیشنهاد داد که به سمت عراق نرود؛ زیرا از رسول خدا(ص) شنیده بود که پسرم حسین در زمینى به نام «کربلا» شهید مى‏شود. همچنین ام‌سلمه مقدارى از خاکی را که پیامبر(ص) به او داده بود به امام(ع) نشان داد. امام(ع) فرمود: به خدا قسم! که شهادت من چنین است و اگر به عراق هم نروم مرا خواهند کشت. سپس امام(ع) محل شهادت خود را به ام‌سلمه نشان داد و مقدارى از تربت آن‌جا را به او داد و فرمود: هر وقت این دو خاک به رنگ خون درآمد، بدان که من کشته شده‏ام. وقتى عصر عاشورا آن دو خاک به رنگ خون درآمدند. ام‌سلمه گریه و شیون نمود. در آن‌روز، هیچ سنگى را بلند نکردند، مگر این‌که زیر آن، خون تازه می‌جوشید.[3] هنگامی که امام علی(ع) بعد از جنگ صفین به سرزمین نینوا رسید، به ابن عباس فرمود: از پیامبر(ص) شنیدم که بعد از جنگ با خوارج به سرزمین کربلا می‌رسی که در آن‌جا حسین(ع) و فرزندانش کشته شده و به خاک سپرده خواهند شد. سپس امام(ع) به ابن عباس فرمود: در این اطراف پشکل آهوی زرد رنگی را پیدا کن. ابن عباس مقداری از فضولات آهو(که البته مانند زعفران خوشبو و خوش‌رنگ بود) را یافت و امام(ع) به او فرمود که هرگاه دیدى اینها به رنگ خون درآمدند، بدان‌که امام حسین(ع) کشته شده و در این زمین دفن شد. ابن عباس می‌گوید: من با دقّت از آنها محافظت می‌کردم و زمانی که خون‌آلود شدند،‌ گریه را آغاز کردم و گفتم: به خدا قسم حسین کشته شده است.[4] صرف نظر از بررسی سندی روایات یاد شده،‌ باید گفت دست کم این روایات، نشانگر آن نیستند که هر فردی در هر کجا و در طول زمان، قطعه‌ای از خاک کربلا را به همراه داشته باشد، آن خاک در عاشورا خون‌آلود خواهد شد، بلکه شاید این نشانه‌ای بود از طرف معصومان(ع) که تنها به برخی از افراد داده شده است و امروزه نیز شاید این نشانه برای گروهی از اولیای الهی وجود داشته باشد. [1]. «تربت شفا دهنده امام حسین(ع)»، 30279؛ «نقش دعا و تربت امام حسین(ع) در شفای بیمار»، 83؛ «احکام تربت امام حسین(ع)»، 28634؛ «تربت سید الشهدا»، 1263. [2]. شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، امالی، ص 314، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق. [3]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 202 – 203، بیروت، البلاغ، 1419ق؛ قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 253 - 254، قم، مؤسسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، 1409ق. [4]. شیخ صدوق، امالی، ص 597 - 600، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
آیا درست است که می‌گویند خداوند موجودات را خلق کرد تا خود را معرفی کند؟ این مطلب که خداوند موجودات را خلق کرد تا خود را معرفی کند، از راه‌های مختلف قابل تبیین است: 1. از نظر قرآن کریم جهان هستی آیه و نشانه‌ی خداوند است؛ آیات متعددی از قرآن به این مطلب اشاره دارند، مانند: «در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتی‌هایى که در دریا به سود مردم در حرکت‌اند، و آبى که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایى که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانه‏‌هایى است (از ذات پاک خدا و یگانگى او) براى مردمى که عقل دارند و می‌‏اندیشند».[1] علاوه بر این، آیاتی که دلالت دارند حق تعالی در دل تمام اشیاء ظهور دارد، مانند: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیم»؛[2] اوّل و آخر، و پیدا و پنهان او است؛ و او به هر چیز دانا است.[3] 2. روایتی نیز به طور صریح اعلام می‌دارد که هدف خداوند از خلقت، معرفی و نشان دادن عظمت خود بوده است. این روایت که به روایت کنز مخفی معروف است، بیان می‌دارد که خداوند گنج نهان بوده است و جهان را برای شناخته شدن خود خلق کرده است.[4] 3. بر اساس علم عرفان، هستی منحصر در ذات متعالی خداوند است؛ ماسوی الله نمود و ظهور و تجلی او هستند؛ به این بیان خداوند متعال که هستی محض است، شدت و کمال هستی او موجب عشق به ظهور و تجلی می‌گردد. ذات حضرت حق عین عشق و محبت است، و محبوب‌ترین چیز در نزد حضرت حق، دیدن ذات خود از طریق دیدن شئونات ذاتی خود است که از او به «استجلاء» (ظهور ذات حق از برای ذات خود در تعینات) تعبیر می‌آورند، و استجلاء تام حاصل نمی‌شود، مگر به ظهور او در هر شأن از شئونات.[5] [1]. بقره، 164. [2]. حدید، 3. [3]. ر. ک: 67201. [4]. ر. ک: 7736. [5]. ر. ک: 4639. https://www.islamquest.net/fa/archive/fa84781 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#نهج_البلاغه ✨يا عَبْدَاللهِ، لاَ تَعْجَلْ فِي عَيْبِ أَحَد بِذَنْبِهِ، فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ، وَلاَ تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِکَ صَغِيرَ مَعْصِيَة، فَلَعَلَّکَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ 🔷اى بنده خدا ! در عيب جويى هيچ کس نسبت به گناهى که انجام داده است شتاب مکن، شايد او آمرزيده شده باشد، و بر گناه کوچکى که خود انجام داده اى ايمن مباش، شايد به خاطر آن مجازات شوى» ✍️اشاره به اين که گناه ديگرى، هر قدر بزرگ باشد ممکن است به خاطر توبه يا شفاعت معصومين (عليهم السلام) يا انجام کارهاى خيرِ جبران کننده، بخشوده شده باشد، و گناه خود انسان هر قدر کوچک باشد، ممکن است بر اثر غرور و غفلت و اصرار، مشمول عفو الهى نشده باشد، بنابراين چگونه شخص گنهکار مى تواند به خود اجازه دهد، که ديگران را بر گناهانشان سرزنش و ملامت، و يا عيب جويى و غيبت کند. 📘 #خطبه ۱۴۰ 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ #تنفس_صبح 📖 هر روز تلاوت یک صفحه از قرآن کریم 📃 صفحه 282 🎙 قاری: #منشاوی 🔊 بشنویم🔻 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
282.mp3
1.23M
📖 هر روز تلاوت یک صفحه از قرآن کریم 📃 صفحه 282 🎙 قاری: #منشاوی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❓نظر اسلام در مورد فال و فال گیری چیست❕آیا فال حافظ و قهوه و ...اعتبار دارد❕❕ 💠پاسخ💠 🔶منظور از فال در ادبیات عرب این است که انسان حادثه ای را نشان پیروزی و موفقیت و پیشامد خیر بداند .مثلا بگوید که چون فلان نوزاد در روز میلاد یکی از معصومان به دنیا آمده است آینده خوبی دارد و یا صبحگاهان که از منزل خارج می شود وقتی با انسان صالح و درستکاری برخورد کرد بگوید این نشان می دهد که امروز کارهای ما رو به راه خواهد بود . ❕این گونه فال نیک زدن مورد تایید اسلام است . 🗯حضرت علی فرمود: « فال نیک زدن حق است» 📚نهج البلاغه حکمت 400 🗯پیامبر گرامی فرمود: « فال نیک بزنید آن را خواهید یافت» 📚پیام امام امیر المومنین ج15 ص267 🔶در غرر الحکم آمده است که حضرت علی فرمود: « فال نیک بزن تا پیروز شوی » 📚غرر الحکم ح1857 ❕پیامبر گرامی فرمود: « خداوند فال نیک را دوست دارد» 📚بحار الانوار ج74 ص165 👌وقتی انسان تفال به خوبی می زند اثر روانی قابل توجهی در او به وجود می آید و او را امیدوار به آینده خوب می سازد و اراده او را برای ادامه کارها تقویت می کند و به او شجاعت و استقامت می بخشد و این اثر روانی قابل انکار نیست و سبب پیشرفت و پیروزی می شود . ❕البته اگر فال نیک با توکل بر خدا همراه باشد اثر معنوی غیر قابل انکار دارد . بنابراین اعتقاد به تاثیر فال نیک به آن معنا که گفتیم یک امر خرافی تلقی نمی شود. 🔶آنچه که جزو خرافات است و با توحید منافات دارد فال بد زدن است . 🔶حضرت علی فرمود: « فال بد حق نیست و جزو خرافات است» 📚نهج البلاغه حکمت 400 🔶پیامبر گرامی فرمود: « فال بد زدن نوعی شرک است» 📚مسند احمد ج1 ص389 🔷زیرا مفهومش این است که غیر خدا را در سرنوشت خود موثر و شریک بدانیم و این نوعی شرک است . 🔶وفرمود: « کسی که اراده سفری کند و از منزل به سوی مقصد حرکت کند ولی پرنده ای را ببیند و به فال بد بگیرد و به خانه برگردد به آنچه بر محمد نازل شده کافر گردیده است» 📚کنزالعمال ج10 ص114 👌زیرا پریدن پرنده ای را در سرنوشت خود موثر دانسته به گونه ای که او را از حرکت به سوی مقصد باز داشته است . 🔶در روایت دیگر آمده است : « پیامبر فال نیک را دوست می داشت و از فال بد متنفر بود» 📚بحار الانوار ج92 ص2 🔶امام صادق فرمود: « فال چنان است که صاحبش به آن معتقد شود .اگر آسانش گیرد ( فال نیک بزند ) آسان است و اگر سختش گیرد ( فال بد بزند ) سخت است و اگر چیزی نگیرد چیزی نخواهد بود» 📚الکافی ج8 ص197 ❕و در روایات بیان شده است که کفاره فال بد زدن توکل بر خداوند است و هرگاه فال بد زدید با توکل بر خدا به فال بد توجه نکنید و اثر فال بد با توکل از بین می رود چنان که پیامبر گرامی فرمود: « کفاره فال بد زدن توکل بر خداست» 📚وسائل الشیعه ج11 ص362 👌فال حافظ و فال قهوه اعتبار شرعی ندارد اما اگر تفال به آنها از جهت فال نیک زدن باشد به اعتبار فال نیک خوب است و اگر فال بد زده شود به هیچ عنوان معتبر تلقی نمیشود اگر چه ترک فال زدن به قهوه پسندیده است . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 شیخ الطائفــة الطوسی در التبیان، قاضی عبدالعزیز ابن البرّاج، امین‌الاسلام طبرسی، قطب‌الدین راوندی، یحیی‌بن‌سعید الحلّی و ابن‌فهد حلی را وظیفۀ و آنکه او را به اقامۀ حد بگمارد (یعنی منصوب ) منحصر دانسته‌اند. ابن ادریس باصراحت و جزئیات بیشتری، در زمان غیبت را تشریح کرده است. او به سود این ادعای اجماع مسلمانان از یک‌سو و اجماع ازسوی‌دیگر استناد می‌کند. ابن ادریس معتقد است این و تنها با اجماعی در مقابل آن یا با آیات قرآن یا با سنت متواتر شکسته می‌شود و چنین توانی ندارند. به نظر وی، قول به اقامۀ حدود توسط فقها در عصر غیبت، مستندی جز ندارد. ❔ یکی از کانال های معاند نظام در جواب شما که درباره ی مجازات محاربین اغتشاشات آبان ماه پاسخ نوشته بودید ، ردیه ای نوشته و تحدی کرده است که هیچ کدام از علمای طرفدار نظام نمی‌توانند جواب این متن را بدهند حال میخواهم بدانم آیا جوابی بر ردیه ای آقا دارید ؟ در کل نظرات شما در مورد ردیه این آقا میخواستم مثل همیشه مستند و مستدل بدانم ❗️❗️❗️ 💠 💠 👌فقهای جامع الشرایط در عصر غیبت ، به نیابت از امام علیه السلام ، می توانند به اجرای حدود و تعزیرات بپردازند و این حقی است که از جانب امامان به آنان واگذار شده است . 🔸«حفص بن غياث» می گوید ؛ ❕« سألت ابا عبد اللّه عليه السّلام من يقيم الحدود؟ السّلطان؟ او القاضى؟ فقال: اقامة الحدود الى من اليه الحكم». «من از امام صادق عليه السّلام سؤال كردم كه چه كسى مى ‏تواند اقامه حدود كند، سلطان يا قاضى؟ امام عليه السّلام فرمود: هر كس كه حکم در دست اوست». 📚الفقیه ج 4 ص 71 👌در این روایت ، کسی که حکم به دست اوست ، مامور اجرای حدود معرفی شده است ، در روایت دیگری ، چنین فردی ، فقیه جامع الشرایط معرفی شده است . ❕امام ‏صادق علیه السلام پس از آنكه در پاسخ به عمربن حنظله رجوع به حاكمان طاغوت را در موارد منازعه در قرض و ميراث حرام دانسته، در جواب اين پرسش كه شيعيان در اين موارد چه كنند، فرمود ؛ « در اختلافات و شكايات، به فردى از شما كه حديث ما را روايت مى ‏كند و در حلال وحرام ما مى‏ نگرد و احكام ما را مى‏ شناسد، مراجعه كنيد و او را به قضاوت و داورى ‏بپذيريد؛ چراكه من چنين فردى را بر شما قرار دادم. پس اگر به حكم ما قضاوت كرد و از او نپذيرفتند، حكم الهى را كوچك شمرده و ما را رد كرده‏ اند و هركس حكم ما را مردود داند، حكم الهى را مردود دانسته و چنين كسى در حد شرك به خداست‏ » 📚الکافی ج 1 ص 67 👌در این روایت از فقیه به عنوان حاکم و آنکه حکم به دست اوست یاد شده است . ❕لذا شیخ مفید می نویسد ؛ « اقامه حدود بر عهده حاكم اسلامى است كه خداوند او را منصوب كرده و ايشان ائمه هدى از اهل بيت حضرت محمد مى‏ باشند و يا اميران و حاكمانى كه امامان براى اين كار نصب كرده‏ اند و آنان اعمال نظر در اين مسئله را به فقهاى شيعه واگذار كرده ‏اند. درصورتى‏ كه شرايط اين كار براى آنها ممكن باشد، ... تا اينكه فرمود: پس بر آنان لازم است حدود را اقامه نمايند و دست سارقان را قطع كند و زناكار را شلاق بزنند و قاتل را بكشند. و اين كارها همچنين براى كسى [فقيه ى‏] كه حاكم غاصب او را براى اين كار نصب نموده و يا او را براى حكومت از طرف خود بر عده ‏اى از مردم معين كرده نيز واجب و متعين است. پس بر او لازم است كه اقامه حدود كند و احكام را جارى نمايد و امر به معروف و نهى از منكر نمايد و با كفار جهاد كند و با كسانى كه‏ فاجر و مستحق جهاد هستند، جهاد كند و بر مردان مؤمن واجب است او را بر انجام اين امور يارى كنند.» 📚مقنعه 810 👌فقیه بزرگوار حمزة بن عبد العزيز ديلمى ملقب به سلّار مى‏ گويد ؛ « [امامان معصوم‏] اقامه حدود و برپايى احكام الإهى را [كه از شؤون ولايت سياسى است‏] به فقيهان شيعه واگذار كرده‏ اند و از مردم خواسته‏ اند كه براى انجام اين مهم به يارى فقيهان [جامع الشرايط] بشتابند » 📚 المراسم العلوية و الاحكام النبوية ص 261. ❕علامه حلی نیز می آورد ؛ « حق اقامه حدود از آن امام معصوم عليه السّلام و يا كسى است كه از سوى آن حضرت مأذون باشد. در زمان غيبت اين حق از آن فقهاى شيعه است و حكومت ميان مردم در صورت ايمنى از ظالمان و نيز تقسيم زكات و خمس و افتا، از آن فقهاست». 📚قواعد الاحكام، ج 1، ص 525 و 526 🔸ادامه 👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 ادامه 👇 ❕شیخ طوسی نیز می گوید ؛ « اقامه حدود الهى جز براى حاكم زمان كه از ناحيه خداوند تعيين شده يا شخصى كه امام معصوم عليه السّلام او براى اين امر نصب فرموده، جايز نيست. اگر كسى اجراى حدود را از جانب ظالم عهده دار شد، بايد براساس مذهب حق و كامل اجراى حدود كند و معتقد باشد كه آن را از جانب امام زمان انجام مى ‏دهد و نيز حكومت در ميان مردم و قضاوت بين دو طرف دعوا جز براى كسى كه حاكم حق عليه السّلام به او اذن داده، جايز نيست و ائمه عليه السّلام اين امر را به فقهاى شيعه واگذار كرده‏ اند». 📚 النهایه ص 300 ❕شهید اول هم می نویسد ؛ « در زمان غيبت اجراى حدود و تعزيرات براى فقيه جامع الشرايط افتا نافذ و جايز مى ‏باشد و بر مردم لازم و واجب است كه در اين كار او را يارى و تقويت كنند» 📚الدروس ج2 ص 47 ❕ابن فهد حلى در مورد اقامه حدود مى‏ گويد ؛ «بر عهده فقهاست كه بر عموم مردم حدود را جارى كنند و اين عقيده شيخ و ابن يعلى است و علامه هم آن را اختيار نموده و دليل اين مسئله را قبلا گفته‏ ايم و به دليل روايت عمر بن حنظله ..». 📚المهذب البارع همان، ج 2، ص 328. 🔸شهید ثانی هم می گوید ؛ « برای فقهاء در زمان غیبت جایز است که اقامه حدود کنند » 📚الروضه البهیه ج 2 ص 417 ❕ ❗️صاحب جواهر که کتاب فقهیش دائرة المعارف در فقه شیعه است پس از بحث گسترده درباره ی اجرای حدود در عصر غیبت تصریح میکند که بین علمای شیعه اجماع وجود دارد به اینکه فقها در صورت تمکن میتوانند در عصر غیبت حدود را اجرا کنند ؛ 📚جواهرالکلام، ج21، ص394 👌ما اگر بخواهیم کلام سایر علمای شیعه را در این زمینه بیان کنیم ، سخن به درازا می کشد ، جهت اطلاع به کتب ذیل رجوع کنید ؛ 📚تذکره الفقهاء ج 1 ص 495_ ارشاد الاذهان ج 1 ص 353_ تحریر الاحکام ج 1 ص 58_ تبصره المتعلمین ص 114_ جامع المقاصد ج 2 ص 375_ روض الجنان ص 290_ ذخیره المعاد ج 2 ص 309 _ کشف الغطاء ج 2 ص 420 و .... ❕ از آنچه گفتیم کذب شبهه افکن که با نسبت های دروغینی که به برخی از علما داد ،روشن می شود که بزرگان و اکثریت علمای شیعه قائل هستند که ولایت بر اجرای حدود در عصر غیبت ، با فقیه جامع الشرایط است که این سخن مستند و دلیل روایی هم دارد . 🔸فقیه ارجمند ، مکارم شیرازی نیز در این رابطه که اجرای حدود در عصر غیبت با فقیه جامع الشرایط است ، این سه تحلیل را ارائه می دهد ؛ 1⃣« با تأمل در علتهای تشریع حدود که از حکم عقل و روایات بر می آید میتوان به این نتیجه رسید که حدود باید در عصر غیبت اجرا شود، مثلا اجرای حد زنا برای جلوگیری از شیوع فساد و فحشا میباشد واجرای حد شرب خمر برای نهی از شرب آن می باشد واجرای حد سرقت برای حفظ اموال می باشد و روشن است که این علل در عصر غیبت وجود دارد و با ترک حدود مفاسد عظیم در جامعه ایجاد میشود،چگونه میتوان حدود را تعطیل کرد در حالی که علتهای آن باقی است . 2⃣ادله ی اجرای حدوددر قران وذروایات مطلق است و مقید به زمان خاصی نشده است وظاهر آنها وجوب اقامه ی حدود در تمام زمانها میباشد . 3⃣روایاتی که تصریح می کند فقیه در عصر غیبت نائب امام است، عام میباشد که یکی از موارد این نیابت اجرای حدود است . 📚انوار الفقاهه ، کتاب البیع ، ص 435 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
آیا هر انسان دارای مأموریتی خاص می‌باشد که بر اساس همان مأموریت نیز آفریده شده است؟ 1. به صورت کلی از نظر قرآن، هر انسان دارای یک مأموریت اصلی و آن هم بندگی و طاعت خداوند ‌است.[1] 2. در مورد این‌که آیا هر فرد انسان برای مأموریت خاصی آفریده شده است یا نه؟ از نظر عقلی می‌توان چنین مطلبی را استنباط کرد؛ زیرا اولاً: از یک‌سو استعداد، توانایی، علاقه و سلیقه افراد مختلف است؛ و از سوی دیگر جوامع بشری نیاز به شغل‌های مختلف دارد؛ بنابراین از نظر عقلی بعید نیست که خداوند هر فرد انسان را برای مأموریت خاصی در دنیا آفریده باشد. چنان‌که از نظر عرفی و مشاهده شغل‌ها در جوامع بشری تقریباً چنین است که مشاغل به ‌گونه‌ای میان افراد جامعه تقسیم شده است. با این وجود آیه‌ای از قرآن و یا روایتی را نیافتیم که صریحاً چنین موضوعی را خاطرنشان کنند، البته شاید بتوان آن را از برخی روایات برداشت کرد، مانند این سخن پیامبر(ص) و امام(ع): «قُلْتُ لَهُ فَمَا مَعْنَى قَوْلِهِ ص اعْمَلُوا فَکُلٌّ مُیَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ لِیَعْبُدُوهُ وَ لَمْ یَخْلُقْهُمْ لِیَعْصُوهُ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ فَیَسَّرَ کُلَّا لِمَا خُلِقَ لَهُ فَالْوَیْلُ لِمَنِ اسْتَحَبَّ الْعَمَى عَلَى الْهُدَى»؛[2] راوی می‌گوید از امام موسای کاظم(ع) پرسیدم، معناى سخن پیامبر(ص) چیست که فرمود: عمل کنید و بدانید هر فردی به سمت و سویی هدایت خواهد شد که برای آن آفریده شده است؟ حضرتشان پاسخ داد که خداى عز و جل، جن و انس را آفرید از براى آن‌که او را بپرستند، و ایشان را نیافرید براى آن‌که او را نافرمانى کنند، و این معناى قول خداى عز و جل است: نیافریدیم جن و آدمیان را مگر به جهت آن‌که مرا با اختیار خود و نه با اجبار بپرستند. پس هر یک را توفیق داده تا (از راهی) به سمت هدف خلقتشان گام بردارند. واى بر کسى که کورى ضلالت و گمراهى را بر راه راست برگزیند. [1]. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ». ذاریات، 56. [2]. شیخ صدوق، محمد بن علی‏، توحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم‏، ص 356، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❤️ امام سجاد(ع) ❤️ 💠آنگاه که قائم ما قیام کند خدا آفت را از شیعیان ما می زداید و دل هایشان را مثل پاره های آهن استوار می کند.💠 خصال، ج۲، ص۵۴۱ 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ #تنفس_صبح 📖 هر روز تلاوت یک صفحه از قرآن کریم 📃 صفحه 283 🎙 قاری: #منشاوی 🔊 بشنویم🔻 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
283.mp3
1.4M
📖 هر روز تلاوت یک صفحه از قرآن کریم 📃 صفحه 283 🎙 قاری: #منشاوی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در مورد عدم درایت لازم امام على ميتوان به كتب خود علماى شيعه استناد كرد که امام على را بدون شناخت و فقط بخاطر نام پدرش او را والى شيراز كرد بعد طرف اختلاس كرده و ميگريزد ( نهج البلاغه ) 💠💠 👌آنچه مورد سوال و اشکال قرار گرفته است قضیه ای است که مربوط می شود به منذر بن جارود عبدی که از طرف امام علی عليه السلام به فرماندارى بعضى از مناطق ايران منصوب شده بود و دليل انتخاب او افزون بر حسن ظاهر، سابقه بسيار خوب پدرش «جارود عبدى» بود كه از افراد بسيار با استقامت و مدافع اسلام در عصر و اعصار بعد بود؛ ولى «منذر» مانند بسيارى از افراد كه وقتى به مقامى مى‏ رسند خود را گم مى‏ كنند، از مسير حق خارج شد و به هوا و هوس پرداخت و از موقعيت خود غافل شد و اموال بيت‏ المال را بى ‏حساب و كتاب خرج مى ‏كرد. هنگامى كه اين خبر به امام عليه السلام رسيد، نامه شديد اللحن مورد بحث را براى او فرستاد و او را به شدت توبيخ كرد و از مقامش عزل نمود. 🔸امام علیه السلام در نامه اش به منذر چنین نوشت ؛ « اما بعد (از حمد و ثناى الهى) شايستگى پدرت، مرا درباره تو گرفتارِ خوش‏بينى ساخت و گمان كردم تو هم هدايت و سيره او هستى و راه و رسم او را دنبال مى‏ كنى. ناگهان به من گزارش داده شد كه تو در پيروى از هواى نفست چيزى فروگذار نمى ‏كنى و براى سراى ديگرت ذخيره ‏اى باقى نمى‏ گذارى، با ويرانى آخرتت دنيايت را آباد مى‏ سازى و به بهاى رابطه با دينت با خويشاوندانت پيوند برقرار مى‏ سازى (و به گمان خود صله رحم مى‏ كنى) اگر آنچه از تو به من رسيده است درست باشد شتر (باركش) خانواده ‏ات و بند كفشت از تو بهتر است و كسى كه داراى صفات تو باشد نه شايستگى اين را دارد كه حفظ مرزى را به او بسپارند و نه كار مهمى به وسيله او اجرا شود، نه قدر او را بالا ببرند، نه در حفظ امانت شريكش سازند و نه در جمع ‏آورى حقوق بيت‏ المال به او اعتماد كنند. به محض رسيدن اين نامه به سوى من حركت كن » 📚نهج البلاغه نامه 71 ❕چنان که بارها توضیح داده ایم امامان وظیفه داشتند تا در زندگی اجتماعی خود همانند انسان های رفتار کنند وجز در موارد محدودی از علم باطنی خود استفاده نکنند و به زندگی عادی با مردم بپردازند تا نظام اجتماعی بر هم نخورد، چنان که پیامبر وامامان منافقان را به خوبی می شناختند ومی دانستند که ایمان واقعی ندارند ولی هرگز از علم غیب خود درباره آنان استفاده نکردند ودر معاشرت، ازدواج ودیگر احکام با آنان مانند سایر مسلمانان رفتار می کردند 🔶پیامبر فرمود: «من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود» 📚الکافی ج7 ص414 _ معانی الاخبار ص279 👌در آمده است: « زمانی که امام علی ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» ‌ ❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓ 👌امام پاسخ داد: «اگر خداوند به علم خودش با رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261 🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم نمی باشد 📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455 👌امام فرمود: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی» 📚وسائل الشیعه ج27 ص229 👌به يقين امام علی عليه السلام نیز در امور مربوط به زندگى مأمور به ظاهر است و بر طبق آن عمل مى‏ كند و به هنگام انتخاب «» براى اين مقام، قراين خلافى وجود نداشت؛ هم او ظاهرالصلاح بود و بدون سوء سابقه و هم جزو خانواده ‏اى معروف به صلاح و درستكارى و اين مقدار براى انتخاب او كافى بود؛ ولى همان‏گونه كه گفته شد افرادى هستند كه در حال عادى ظاهرا صالح و درستكارند؛ اما هنگامى كه به مال و برسند خود را گم مى ‏كنند و گاه مسير زندگيشان به طور كامل دگرگون مى‏شود و «منذر» از اين افراد بود. 📚پیام امام امیر المومنین ج11 ص 375 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❓اهل سنت می گویند حدیث غدیر مربوط می شود به شکایت سپاهیانی که به همراه حضرت علی به رفته بودند و در بازگشت از عدالت علی که بدون اجازه پیامبر غنائم را به آنها نداد شکایت کردند و پیامبر هم گفت که با علی دشمنی نکنید هر کس من دوست او هستم علی دوست اوست ❗️❗️ 💠💠 👌در برابر این اشکال توجه به نکاتی لازم است ؛ 1️⃣اگر حدیث غدیر در پاسخ به شکایت سپاهیان یمن صورت گرفته است چرا پیامبر در همان روزهای ابتدایی مناسک حج آن ها را نداد و تا روز هجدهم ذی الحجه صبر کرد و در منطقه غدیر خم این پاسخ این شکایت را مطرح کرد و در مطرح نکرد ❕ 2️⃣اگر واقعا شکایت سپاهیان اعزامی به مردم یمن موجب بیان حدیث غدیر گردیده است باید پیامبر در حدیث غدیر صراحتا یا به صورت کنایه اشاره ای به این ماجرا و شکایت داشته باشد در حالی که به هیچ عنوان چنین اشاره ای از پیامبر صادر نشده است . 3️⃣این واقعه بین امام علی علیه السلام و تعداد اندکی از کسانی که همراه او بودند اتفاق افتاد ، چرا پیامبر چنین واقعه کوچکی را بین تمام مطرح کرد ❕آیا بهتر نبود که پیامبر این قضیه را بین همان جمع اندک حل میکرد و از علی می کرد و جمعیت عظیم مسلمین را در آن گرمای طاقت فرسا معطل یک دعوای نمی کرد ❕ 4️⃣اگر حدیث غدیر تنها برای بیان دوستی علی علیه السلام با تعدادی از مسلمین بوده است چرا گروه صحابه و پیشاپیش آنها عمر برای عرض به محضر علی علیه السلام آمدند و به او تبریک گفته و بیعت کردند ❕مگر بیان تبریک دارد ❗️ 5️⃣به فرض بپذیریم که حدیث برای پاسخ به سپاهیان یمن بیان شده باشد ، پیامبر در پاسخ این شکایت ، علی علیه السلام را به عنوان رهبر و امام معرفی کردند و بیان کردند که هیچ کس حق دشمنی کردن با کسی که امام و سرپرست آنها است را ندارد ❗️ بنابراین جریان مذکور به هیچ عنوان خدشه به ولایت و امامت علی علیه السلام که در حدیث غدیر بیان شده است نمی رساند . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال ♦️اشکال فرستاده شده برای ما از کانال های ضد دین 💠خدا به منزله ی یک «تابلو ایست» است که ذهن بشر را از کاوش بیشتر بازمی‌دارد، برای صدها هزار سال اجداد ما انسان‌ها به این طریق خود را راضی نگه داشته بودند و شوربختانه پیشرفت اساسی صورت نگرفت. 💠مثلا اجداد ما نمی‌دانستند چرا باران می‌بارد، پس برایش دلایل فراطبیعی ساختند، یا اینکه نمی‌دانستند شهاب چیست و از کجا می آید، پس گفتند تیرهایی است از جانب شیطان، یا هیچ ایده ای درباره علت وجود خودشان نداشتند و افسانه آدم و حوا را ساختند و دیگر خرافات گوناگون. 💠امروز ما باید خوشحال باشیم که سرانجام دانشمندان خدا را از معادلات خود خارج کرده اند (به ویژه در چند قرن اخیر) و به توضیح طبیعی و علمی پدیده ها رویآورده اند؛ وگرنه هنوز هم با اسب و شتر حمل و نقل می‌کردیم و برای توضیح علت بیماری‌ها و درمان آن‌ها و جمله پدیده های گیتی، دست به دامان خدا و خرافات می‌شدیم . ✅پاسخ ما : اشکال این است که هر زمان انسان پدیده ای را می بیند روح کنجکاو او برای یافتن علت بر می خیزد .اگر نتوانست علل طبیعی آن را بیابد دست به دامن عوامل ماورائ طبیعی می زند و می گوید مثلا خدا ان را بوجود اورده است اما وقتی تفسیر و علت طبیعی پدیده ها مشخص شد مذهب عقب نشینی کرده تا در پناه پدیده ها و رویداد های ناشناخته موجودیت خود را حفظ کند ♦️حال پاسخ 1⃣مهم ترین عیب این فرضیه آن است که با اساسی ترین دلیل توحید و خداشناسی که برهان نظم است تضاد غیر قابل انکاری دارد .بزرگان از دیرباز برای اثبات مقصود خود روی نظام کائنات و جهان هستی تکیه می کرده اند و وجود این نظام را دلیل و نشانه وجود یک مبدا علم و قدرت و تاثیر او در ابداع و خلقت جهان می دانستند 👌بنابراین خدا در لابلای بی نظمی ها و حوادث مبهم و تاریک جستجو نمی شود بلکه در میان روشنایی ها و قسمت های شناخته شده از نظام هستی از اپ خبر گرفته میشود چنان که البرت وینچستر زیست شناس معروف می گوید: « هر وقت کشف تازه ای در دنیای علم به وقوع میپیوندد صدها مرتبه بر استواری ایمان من می افزاید و اثار شرک و وسوسه نهانی را که کم و بیش در باطن معتقدات ما وجود دارد از میان می برد و جای ان را به افکار عالی خداشناسی و توحید می بخشد» 📚 افریدگار جهان،ص11 2⃣بسیاری از اندیشمندان بزرگ که بیش از دیگران از علل پدیده ها اگاه بوده و هستند اعتقاد جزمی و یقینی به وجود خدای حکیم داشته و دارند و چنین نیست که اعتقاد به وجود خدا ناشی از جهل باشد.دانشمندانی نظیر انیشتاین و کرسی مورس و الکسیس کارل و ...که مقالاتی پیرامون وجود خدا نوشته اند که بخشی از انان در کتاب اثبات وجود خدا امده است 3⃣اگر کسانی خدا را به عنوان پدید اورنده پیده های مجهول العله شناخته اند و با کشف علل طبیعی از عقیده خود عقب نشینی کرده اند باید این مساله را دلیل بر ضعف ایمان انان دانست نه دلیل بر بی اعتباری خداوند واین مساله در میان افراد بی سواد و تعلیم نایافته وجود دارد 4⃣مساله مهم دیگر انکه شما گمان می کنید که ما بر سر دوراهی قرار گرفته ایم یا باید علل طبیعی را بپذیریم و یا خدا را و هرگز قبول این دو با هم سازگار نیست ♦️به تعبیر دیگر تصور می کنید که اعتقاد به وجود خدا یعنی مبدئی که به طور مستقیم و بدون هیچ واسطه پدیده ها را به وجود اورده و بنابراین کشف هر علت طبیعی مساوی با نفی دخالت خدا در آن است 👌اما این تصور صحیح نیست زیرا ما معتقد هستیم که جهان مجوعه ای از اسباب و علل حساب شده است که خداوند مسبب الاسباب ان است چنان که امام صادق فرمود: « خداوند ابا دارد از این که پدیده ها بدون دخالت علتشان بوجود اید» 📚الکافی ج1 ص183 ♦️به این ترتیب ما نه تنها قانون علیت را انکار نمی کنند بلکه جهان طبیعت و علل و اسباب انها را خواسته و فعل خدا می شمریم 📚پیدایش مذاهب،ایت الله مکارم شیرازی،ص21 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓آیا راست است که گاهی وحی بر پیامبر قطع می شد و مشرکین پیامبر را مسخره می کردند که خدایش او را رها کرده و پیامبر محزون می شد تا جایی که قصد خودکشی داشت❕❕ 💠پاسخ💠 👌در این شکی نیست که مدت زمانی وحی بر پیامبر گرامی نازل نمیشد و اصطلاحا مساله انقطاع وحی پیش آمد . 🔶ابن عباس می گوید: « پانزده روز گذشت و وحی بر پیامبر نازل نشد . مشرکان گفتند پرودگار محمد او را رها کرده است و دشمن داشته اگر راست می گوید ماموریت او از سوی خدا است باید وحی به طور مرتب بر او نازل می شد در این هنگام بود که سوره ضحی نازل شد» 📚مجمع البیان ج10 ص504 ❗️خداوند جهت پاسخ به مشرکین این آیات را نازل کرد؛ « قسم به روز در آن هنگام که آفتاب بر آید و سوگند به شب در آن هنگام که آرام گیرد که خداوند تو را هرگز وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده است...» 🔶ضحی 1 تا 3 🗯در بعضی از روایات آمده است که جمعی از مسلمانان به پیامبر عرض کردند که چرا بر شما وحی نمی شود؟ 🔶حضرت پاسخ دادند: « چگونه وحی بر من نازل شود در حالی که شما مفاصل انگشتان خود را پاکیزه نمی کنید و ناخنهای خود را نمی گیرید» 📚بحار الانوار ج18 ص255 👌البته این روایت نمی تواند تمام علت برای فلسفه انقطاع وحی باشد بلکه می توان گفت: ❕« هدف از انقطاع وحی آن بود که روشن شود که پیامبر هر چه دارد از ناحیه خدا دارد و حتی در نزول وحی از خود اختیاری ندارد . هر زمان خدا بخواهد وحی قطع می شود و هر زمان بخواهد برقرار می گردد و شاید انقطاع وحی به همین منظور بود تا پاسخی باشد به آنها که از پیامبر تقاضای معجزات اقتراحی و بر طبق میل خود داشتند یا به او پیشنهاد می کردند که فلان حکم یا فلان آیه را تغییر ده و او می فرمود من در این امور اختیاری ندارم » 📚تفسیر نمونه ج27 ص100 ❕در برخی روایات جعلی اهل سنت آمده است که پیامبر گرامی پس از انقطاع وحی محزون می گشت و قصد خود کشی می کرد تا آن که جبرئیل می آمد و پیامبر را از خود کشی کردن مانع می شد. 👌بخاری در صحیح خود از عایشه نقل می کند: « وحی بر پیامبر نازل نمی شد و پیامبر شدیدا محزون می گشت تا جایی که تصمیم می گرفت خود را از بالای کوه بر زمین بیفکند . هر زمان به لبه کوه نزدیک می شد تا خود را پرت کند جبرئیل در برابرش ظاهر می شد و می گفت تو پیامبر خدا هستی . پیامبر از این سخن آرامش می گرفت و از قصد خود کشی منصرف می شد .باز اگر انقطاع وحی رفع نمی شد پیامبر جهت خود کشی به بالای کوه می رفت تا خود را پرت کند و جبرئیل می آمد و با گفتن این که تو پیامبر خدا هستی او را مانع می شد» 📚صحیح بخاری ج10 ص359 ناشر جمهوریه مصر العربیه 🔴ما این روایت را مردود و جعلی می دانیم که با عصمت پیامبر منافات دارد و به هیچ عنوان قابل اعتنا نمی باشد . راوی آن است که متهم به کذب و دروغگویی است . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « سه تن بودند که پیوسته بر پیامبر دروغ می بستند که آنان ابوهریره و انس بن مالک و زن بودند » 📚الخصال ج1 ص190 👌علامه مجلسی تصریح می کند که منظور از زنی که بر پیامبر دروغ می بست است . 📚بحار الانوار ج2 ص217 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🕋و مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِكُلِّ شَىْ ءٍ قَدْرًاٌ؛ 📖سوره طلاق، آيه 3 ✅هر كس بر خدا توكل كند، كفايت امرش را مى كند، خداوند فرمان خود را به انجام مى رساند، به راستى خدا براى هر چيزى اندازه اى قرار داده است. 🌸امام على عليه السلام : 📜إنَّ الْعَبْدَ إذا اَرادَ اَنْ يَقْرَأَ أَوْ يَعْمَلَ عَمَلاً فَيَقُولُ: بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِالرَّحيمِ فَإنَّهُ يُبارَكُ لَهُ فيهِ؛ 📝هرگاه بنده اى بخواهد چيزى بخواند و يا كارى انجام دهد و بسم اللّه الرحمن الرحيم بگويد در كارش بركت داده مى شود. 📚بحارالأنوار، ج 92، ص 242، ح48 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
☀️ #تنفس_صبح 📖 هر روز تلاوت یک صفحه از قرآن کریم 📃 صفحه 284 🎙 قاری: #منشاوی 🔊 بشنویم🔻 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
284.mp3
1.38M
📖 هر روز تلاوت یک صفحه از قرآن کریم 📃 صفحه 284 🎙 قاری: #منشاوی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_شجاعی 💢 #عاقل ترین افراد در #آخرالزمان چه کسانی هستند⁉️ 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔امتناع زن از سکس مقعدی،بهانه ای برای قطع مایحتاج زن(نفقه) و نشوز زن در اسلام! 🖋در ادامه به چند مورد از اقوال علمای اسلام در مورد مصداق نافرمانی بودنِ امتناع زن از سکس مقعدی و تبعات آن می پردازیم: 1⃣علامه حلي:منع کردن شوهر از دخول از فرج یا دبر مصداق نشوز و نافرمانی زن از شوهرش است 📓قواعد الأحكام(العلامة الحلي)-ج۳-ص۱۰۸ 2⃣صاحب جواهر: 📄لو مكنته قبلا ومنعت غيره من الدبر أو سائر الاستمتاعات لا لعذر سقطت نفقتها ترجمه:اگر زن دخول از قُبُل(واژن) را به شوهرش اجازه دهد ولی دخول از دُبُر(مقعد) و نیز سایر استمتاعات را بدون اینکه عذری داشته باشد از شوهرش منع کند،وجوب پرداخته نفقه(که وظیفه ی شوهر است) به او ساقط می شود(چرا که به ناشزه نفقه تعلق نمی گیرد). 📓جواهر الكلام(الشیخ محمد حسن النجفي الجواهري)-ج۳۱-ص۳۰۳ 💠💠 👌از نظر روانشناختى و اخلاقى آميزش از مقعد عوارض زيادى دارد كه عبارتند از ؛ 1⃣مهمترين عارضه اى كه مجامعت از طريق مقعد براى زن دارد اين است كه چون لذت حقيقى جنسى براى زن از طريق مقاربت از فرج و مجراى تناسلى حاصل مى شود نه از طريق مقعد، بنابراين زن دچار سرد مزاجى و بى ميلى جنسى شده و در آينده نزديك خود را موجودى مى يابد كه وسيله دفع شهوت شوهرش شده و خودش نبايد از اين عمل خدادادى لذتى ببرد. 2⃣از آنجا كه ساختمان مقعد طورى است كه ظرفيت پذيرش آلت مرد را ندارد (برخلاف واژن يا فرج كه خاصيت ارتجاعى و لغزنده دارد) و هر لحظه امكان آسيب ديدگى ماهيچه حلقوى (اسفنگتر) دهانه مقعد و حتى پارگى آن وجود دارد، درنتيجه، زن گرفتار درجاتى از بى اختيارى مدفوع شده و نيازمند جراحى و عوارض بعدى مى شود. چون مرد در حال لذت جنسى فقط به فكر دفع شهوت خود است و حركات بدون كنترل او هر لحظه مى تواند به زن آسيب فيزيكى وارد كند. 3⃣ مقعد محل ذخيره فضولات دستگاه گوارش (مدفوع) است كه حاوى ميكروبها فراوانى است. در اثر مالش و دخول آلت مرد اين ميكروبها مى توانند وارد دستگاه تناسلى مرد شده خود و او را به عفونتهاى خاصى مبتلا سازند. در حالى كه مقاربت از راه واژن يا فرج چنين عوارضى به همراه ندارد. 4⃣مخاط مقعد بسيار ظريف و نازك است و احتمال پارگى و انتقال ويروس ايدز از طريق آن به داخل خون زياد است و حتى يكى از علل شيوع ايدز در غرب از طريق جنسى، لواط و مقاربت از طريق مقعد است. 5⃣ از آنجا كه دهانه مقعد داراى ماهيچه اى حلقوى است، مانند يك كش محكم دور آلت مرد را گرفته و در لحظه خروج منى مانند يك سد عمل مى كند. و در اثر اين عمل احتمال پس زدن منى به عقب و فشار به كيسه هاى منى و غده پروستات و عوارض ناشى از آن خيلى زياد است. 6⃣و نكته آخر اينكه از جمله عوارض مقاربت از راه مقعد ابتلاى مرد به زود انزالى در آينده است. در نتيجه نمى تواند آنگونه كه بايد از همبسترى با همسرش لذت ببرد و بنابراين دچار سرد مزاجى شده و مشكلات روحى پيدا خواهد كرد. لذا توصيه مى شود از اين نوع آميزش اجتناب شود. البته اگر كسانى تمايل داشته باشند تا از باسن همسر نيز لذت ببرند مى توانند از عقب به جلو زن دخول كنند. 📚نرم افزار پرسمان ، کلید واژه نزدیکی از پشت 👌به نظر شیعه ، نزدیکی کردن از پشت و دبر با همسر اگر بدون رضایت او باشد حرام و اگر با رضایت او باشد کراهت شدید دارد زیرا این نوع نزدیکی سبب ساز ایجاد عفونت و بیماری برای زوجین می گردد . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « همسرانتان را با نزدیکی کردن از پشت مورد آزار قرار ندهید» 📚الکافی ج5 ص540 🔷ابی بصیر می گوید از امام صادق علیه السلام در مورد نزدیکی کردن از پشت با همسر سوال کردم . 🔶« امام این کار را مکروه و ناپسند اعلام داشت و فرمود از این نوع نزدیکی کردن بپرهیزید» 📚وسائل الشیعه ج20 ص144 🔸 👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌در روایت دیگری از حضرت علی علیه السلام در مورد نزدیکی کردن از پشت با همسر سوال شد ؟ 🔶امام فرمود : « با این کار عزت خود را پایین می کشی » 📚تفسیر عیاشی ج2 ص22 🔶پیامبر گرامی فرمود : « نزدیکی کردن از پشت و دبر با زنان بر مردان امتم حرام است» 📚التهذیب ج7 ص416 🔶مراد از در این روایت کراهت شدید است زیرا در روایات دیگر آمده است که اگر زن راضی باشد این نوع نزدیکی بی اشکال است اگر چه کراهت شدید دارد چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « اشکالی ندارد که از دبر با همسر نزدیکی شود در صورتی که همسر به آن راضی باشد » 📚التهذیب ج7 ص414 👌و در روایت دیگر فرمود : « دوست ندارم که شما چنین کنید و از دبر با همسر نزدیکی کنید » 📚التهذیب ج7 ص416 🔷امام رضا علیه السلام نیز فرمود : « ما اهل بیت هیچگاه از دبر با همسرانمان نزدیکی نمی کنیم » 📚التهذیب ج7 ص415 ❕معاند اشکال کرده است که اگر مطلب چنین است که شما می گویید که مرد در نزدیکی از پشت حقی بر زن ندارد و اگر زن راضی نباشد ، نزدیکی از پشت حرام است ، چگونه است که برخی از علما داده اند که اگر زن اجازه نزدیکی از پشت را ندهد ، مصداق زن ناشزه قرار گرفته و از حقوق زناشویی محروم می شود ؟ 👌مرحوم صاحب چنین پاسخ داده است ؛ « برخی از فقهاء گفته اند که اگر زن تمکین نزدیکی از پشت را نداشته باشد ، ناشزه است ، صحت این فتوا مشکل است ، زیرا دلیلی بر وجوب تمکین زن ( بر این نوع از استمتاع ) نیست تا ترک تمکین موجب نشوز شود » 📚العروه مع التعلیقات ج 2 ص 768 ❕بزرگانی چون امام خمینی ، آیت الله خویی ، گلپایگانی ، مکارم شیرازی و ... که بر عروه شرح زده اند ، این فتوا و پاسخ صاحب عروه را پذیرفته اند . 📚همان مدرک 👌لذا آیت الله زنجانی در جلسه درس خود قائل به این فتوا شدند ؛ « دلیلی از آیات و روایات که نزدیکی از پشت را جزء حقوق مرد شمرده باشد ، نداریم و به مقتضای اصل اول « عدم جواز استفاده از مال و جان اشخاص بدون رضایت آنها » با عدم تمکین زوجه از نزدیکی از پشت ، حاصل نمی شود » 📚کتاب النکاح ، زنجانی ، ج 4 ص 1253 ❕علمایی که قائل به نشوز زن با عدم تمکین از پشت شده اند ، در این مساله دچار شده اند ، چرا که آنان معصوم از خطا و اشتباه نیستند ‌. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔معاويه پسريزيد كه به معاويه ثاني معروف است شيعه بوده ياخير ❗️❗️ 💠💠 👌مرحوم قاضی نور الله شوشتری در کتاب شریف مجالس المومنین در مورد معاویه فرزند یزید که پس از پدرش خلافت را به دست گرفت می نویسد ؛ « ملقب به الراجع الى اللّه است به مقتضاى كلام معجز نظام (يُخْرِجُ‌ الْحَيَّ‌ مِنَ‌ الْمَيِّتِ‌) نيكو سيرت و ديندار و محب خاندان سيد ابرار بود سه ماه خلافت كرد و بعضى گويند چهل روز چون مانند مؤمن آل فرعون به الهام ربانى و فطرت صحيحة المبانى دانسته بود كه خلافت حق اهل البيت است بعد از انقضاى مدت مذكور روز جمعه بر منبر شد و پس از حمد الهى و درود حضرت رسالت پناهى گفت اى قوم بدانيد كه من شخصى عاجزم و كار خلافت لايق من نيست و با كار خلافت برنمى‌آيم و اگر حق بود و اگر باطل آن كار را بنى اميه كردند و در ذمۀ ايشان است و خبر مى‌دهم شما را به كسى كه وارث به استحقاق خلافت است و احدى را در او مجال طعنى نيست على بن الحسين است عليهما السلام برويد و با او بيعت كنيد اگرچه مى‌دانم كه او قبول اين معنى نخواهد كرد و بعد از اتمام اين خطبه از منبر فرود آمده بمنزل خويش رفت و ابواب اختلاط‍‌ مسدود گردانيده از خانه بيرون نيامد تا وقتى‌كه وفات يافت. ❕در كتاب كامل بهائى مذكور است كه چون معاوية بن يزيد را بر مسند خلافت نشاندند بر منبر رفت و لعنت بر پدر و جد خود و معاويه نمود و از افعال ايشان تبری كرد و مادر او از استماع آن برآشفت و با او از روى عتاب گفت آخر او را به زهر بكشتند و او را كه يكى از علماى شيعه بود زنده در گور كردند و او در برائت از پدر پليد خود یزید ، اشعاری انشاء نمود .» 📚مجالس المومنین ج 2 ص 252 _ منتهی المقال ج 6 ص 287 _ مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 451 _ قاموس الرجال ج 10 ص 144_ حبیب السیر ج 2 ص 131 _ کامل بهایی ج 2 ص 260 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁