eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.4هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔معاويه پسريزيد كه به معاويه ثاني معروف است شيعه بوده ياخير ❗️❗️ 💠💠 👌مرحوم قاضی نور الله شوشتری در کتاب شریف مجالس المومنین در مورد معاویه فرزند یزید که پس از پدرش خلافت را به دست گرفت می نویسد ؛ « ملقب به الراجع الى اللّه است به مقتضاى كلام معجز نظام (يُخْرِجُ‌ الْحَيَّ‌ مِنَ‌ الْمَيِّتِ‌) نيكو سيرت و ديندار و محب خاندان سيد ابرار بود سه ماه خلافت كرد و بعضى گويند چهل روز چون مانند مؤمن آل فرعون به الهام ربانى و فطرت صحيحة المبانى دانسته بود كه خلافت حق اهل البيت است بعد از انقضاى مدت مذكور روز جمعه بر منبر شد و پس از حمد الهى و درود حضرت رسالت پناهى گفت اى قوم بدانيد كه من شخصى عاجزم و كار خلافت لايق من نيست و با كار خلافت برنمى‌آيم و اگر حق بود و اگر باطل آن كار را بنى اميه كردند و در ذمۀ ايشان است و خبر مى‌دهم شما را به كسى كه وارث به استحقاق خلافت است و احدى را در او مجال طعنى نيست على بن الحسين است عليهما السلام برويد و با او بيعت كنيد اگرچه مى‌دانم كه او قبول اين معنى نخواهد كرد و بعد از اتمام اين خطبه از منبر فرود آمده بمنزل خويش رفت و ابواب اختلاط‍‌ مسدود گردانيده از خانه بيرون نيامد تا وقتى‌كه وفات يافت. ❕در كتاب كامل بهائى مذكور است كه چون معاوية بن يزيد را بر مسند خلافت نشاندند بر منبر رفت و لعنت بر پدر و جد خود و معاويه نمود و از افعال ايشان تبری كرد و مادر او از استماع آن برآشفت و با او از روى عتاب گفت آخر او را به زهر بكشتند و او را كه يكى از علماى شيعه بود زنده در گور كردند و او در برائت از پدر پليد خود یزید ، اشعاری انشاء نمود .» 📚مجالس المومنین ج 2 ص 252 _ منتهی المقال ج 6 ص 287 _ مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 451 _ قاموس الرجال ج 10 ص 144_ حبیب السیر ج 2 ص 131 _ کامل بهایی ج 2 ص 260 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آيا ميدانستيد در هيچكدام از كتب تاريخى حرفى از خطبه زينب در يزيد وجود ندارد❕ ❗️آيا ميدانستيد اكثر اين در همين ٤٠ ساله گذشته توسط روحانيون ساخته شده است❕ 💠💠 👌متاسفانه این مدعیان دروغین روشنگری بدون اندک تاملی در اسلامی چنین ادعا هایی دروغینی را مطرح می کنند . 👌خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ یزید یکی از خطبه های غراء و فصیح و ترین خطبه های تاریخ اسلامی است که به هفت بخش تقسیم می شود ؛ 1⃣نخست این بانوى شجاع اسلام با چند جمله کوبنده، غرور را در هم مى شکند و با آیه اى از قرآن، موضعش را در پیشگاه خداروشن مى سازد و مى گوید هرگز بهره ورى از حکومت و کاخ و ثروت را دلیل بر امتیاز الهى نگیر، تو از مصادیق کسانى هستى که خداوند آنها را به حال خود واگذارده، تا پشت آنها از بار گناه شود، سپس آنها را از همه چیز ساقط کرده و به دوزخ مى فرستد. 2⃣در بخش دوم، رفتار پیغمبر اکرم را با اجداد یزید در فتح مکه که همه را عفو قرار داد با عمل زشت یزیدکه فرزند پیغمبر خدا را کشته و سرهاى بریده و خاندان اسیر آنها را شهر به شهر مى گردانْد، مقایسه کرده و مهر باطل بر پیشانى یزید مى زند. 3⃣در بخش سوم، جمله هاى یزید را یادآورى مى کند و تاکید بر عدم ایمان او مى نماید، و اینکه به زودى به سرنوشت اشیاخ و اجدادش گرفتار شده و به جهنم واصل مى شود. 4⃣سپس تاکید بر مقام والاى شهیدان مخصوصاً شهداى خاندان پیغمبر در کربلا مى کند و به وجود آنها را امتیاز بزرگ این خاندان مى شمرد. 5⃣آنگاه به حضور یزید در محکمه عدل الهى در قیامت اشاره مى کند، در آن دادگاهى که آن خداست و خصم او پیغمبر اکرم و شاهدانش فرشتگان خدا هستند و پایان چنین دادگاهى روشن است. 6⃣سپس به تحقیر فوق العاده یزید مى پردازد تا آن حد که مى فرماید اگر روزگار به من ستم کرد و مرا به صورت زنى اسیر پاى تو آورد، تصور نکنى من براى تو ارزشى قایلم، من تو را در حدى نمى دانم که مخاطب سخنانم باشى و اگر با تو سخن مى گویم، از باب ناچارى است. 7⃣در آخرین بخش از سخنان خود، خداوند را بر نعمت هاى بیکرانش بر نبوت سپاس مى گوید که با رحمت و سعادت آغاز شد و با شهادت و کرامت پایان یافت. ⚫️خطبه مذکور در کتاب های زیر از منابع اصیل اسلامی نقل شده است و کاملا و قطعی است ؛ 📚لهوف ص215 📚بحار الانوار ج45 ص133 📚بلاغات النساء ص35 📚مقتل الحسین ، خوارزمی ، ج2 ص64 📚مثیر الاحزان ص101 📚الاحتجاج ج2 ص123 و ... 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آيا ميدانستيد در هيچكدام از كتب تاريخى حرفى از خطبه زينب در يزيد وجود ندارد❕ ❗️آيا ميدانستيد اكثر اين در همين ٤٠ ساله گذشته توسط روحانيون ساخته شده است❕ 💠💠 👌متاسفانه این مدعیان دروغین روشنگری بدون اندک تاملی در اسلامی چنین ادعا هایی دروغینی را مطرح می کنند . 👌خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ یزید یکی از خطبه های غراء و فصیح و ترین خطبه های تاریخ اسلامی است که به هفت بخش تقسیم می شود ؛ 1⃣نخست این بانوى شجاع اسلام با چند جمله کوبنده، غرور را در هم مى شکند و با آیه اى از قرآن، موضعش را در پیشگاه خداروشن مى سازد و مى گوید هرگز بهره ورى از حکومت و کاخ و ثروت را دلیل بر امتیاز الهى نگیر، تو از مصادیق کسانى هستى که خداوند آنها را به حال خود واگذارده، تا پشت آنها از بار گناه شود، سپس آنها را از همه چیز ساقط کرده و به دوزخ مى فرستد. 2⃣در بخش دوم، رفتار پیغمبر اکرم را با اجداد یزید در فتح مکه که همه را عفو قرار داد با عمل زشت یزیدکه فرزند پیغمبر خدا را کشته و سرهاى بریده و خاندان اسیر آنها را شهر به شهر مى گردانْد، مقایسه کرده و مهر باطل بر پیشانى یزید مى زند. 3⃣در بخش سوم، جمله هاى یزید را یادآورى مى کند و تاکید بر عدم ایمان او مى نماید، و اینکه به زودى به سرنوشت اشیاخ و اجدادش گرفتار شده و به جهنم واصل مى شود. 4⃣سپس تاکید بر مقام والاى شهیدان مخصوصاً شهداى خاندان پیغمبر در کربلا مى کند و به وجود آنها را امتیاز بزرگ این خاندان مى شمرد. 5⃣آنگاه به حضور یزید در محکمه عدل الهى در قیامت اشاره مى کند، در آن دادگاهى که آن خداست و خصم او پیغمبر اکرم و شاهدانش فرشتگان خدا هستند و پایان چنین دادگاهى روشن است. 6⃣سپس به تحقیر فوق العاده یزید مى پردازد تا آن حد که مى فرماید اگر روزگار به من ستم کرد و مرا به صورت زنى اسیر پاى تو آورد، تصور نکنى من براى تو ارزشى قایلم، من تو را در حدى نمى دانم که مخاطب سخنانم باشى و اگر با تو سخن مى گویم، از باب ناچارى است. 7⃣در آخرین بخش از سخنان خود، خداوند را بر نعمت هاى بیکرانش بر نبوت سپاس مى گوید که با رحمت و سعادت آغاز شد و با شهادت و کرامت پایان یافت. ⚫️خطبه مذکور در کتاب های زیر از منابع اصیل اسلامی نقل شده است و کاملا و قطعی است ؛ 📚لهوف ص215 📚بحار الانوار ج45 ص133 📚بلاغات النساء ص35 📚مقتل الحسین ، خوارزمی ، ج2 ص64 📚مثیر الاحزان ص101 📚الاحتجاج ج2 ص123 و ... 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌تاريخ به خوبى گوياى اين حقيقت است كه از عصر استيلاى بنى ‏اميّه بر بلاد اسلامى، زحمات رسول خدا و تلاش صدر اسلام در نشر آيين خدا به تاراج رفت؛ ارزش‏هاى اسلامى زير پا گذاشته شد؛ بدعت و فسق و فجور رايج گشت. 👌سخن از محو نام رسول اللَّه به ميان آمد و تبعيض و بى‏ عدالتى، ستم و بيدادگرى، شكنجه و آزار مؤمنان، شاخصه اين حاكميّت بود . خطّ انحراف از اسلام ناب كه از ماجراى آغاز شد، در عصر استيلاى معاويه شدّت گرفت، ولى تلاش معاويه بر آن بود كه با حفظ ظواهر دينى و در پس پرده نفاق، به مقاصد خويش برسد. هر چند، هر قدر سلطه او قوى‏ تر مى‏ شد، جسارت و عقده گشايى‏ هاى وى نيز، آشكارتر مى‏ گشت؛ ولى با اين حال، همچنان عناوينى همچون «خال المؤمنين»، «صحابى رسول اللَّه» و «كاتب وحى» را يدك مى‏ كشيد، تا آنجا كه در نظر بسيارى از مردم عامى، امام عليه السلام و معاويه هر دو صحابى پيامبر بودند و اختلاف اين دو با يكديگر- به اصطلاح- مربوط به اختلاف در قرائت از دين و درگيرى دو صحابى در نحوه برداشت از قرآن و سنّت بود . 👌پس از مرگ معاويه شرايط كرد؛ چرا كه از سويى، يزيد به فسق و فجور و بى ‏دينى شهره بود و از انجام هيچ گناهى حتّى به صورت علنى پروا نمى‏ كرد، و از سوى ديگر، يزيد هيچ سابقه ‏اى (هر چند به صورت ظاهر) در اسلام نداشت؛ جوانى خام، ناپخته و هوسران بود؛ به همين دليل، ميان صحابه و فرزندان آنان نيز داراى هيچ‏گونه امتياز و مقبوليّتى نبود و از سوى سوم، گروه زيادى از مردم كوفه براى همراهى با امام عليه السلام اعلام كرده بودند. ❕امام عليه السلام مى ‏ديد اگر از اين فرصت براى افشاى چهره واقعى بنی ‏اميّه و يارى دين خدا استفاده نكند، ديگر از اسلام و قرآن و رسول‏ خدا باقى نخواهد ماند. 👌امام حسين عليه السلام با هدف احياى دين خدا قيام و حركت خويش را آغاز كرد؛ در مرحله نخست- اگر ممكن است- با تشكيل حكومت اسلامى و در غير اين صورت، با شهادت خود و يارانش به مقصود بزرگ خود برسد. ❕به هر حال، مى ‏بايست دين از دست رفته و سنّت فراموش شده رسول‏ خدا را زنده كرد و چه كسى سزاوارتر از فرزند رسول خداست كه پيش گام چنين حركتى شود.امام حسين عليه السلام نخست با اين جمله ؛ « زمانى كه امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل يزيد شود، بايد اسلام را خواند». 📚لهوف ص 99_ بحار الانوار ج 44 ص 326 👌تصريح كرد كه با وجود خليفه‏ اى همچو يزيد، فاتحه اسلام خوانده است و ديگر اميدى به بقاى دين خدا در حكومت يزيد نمى‏ رود. همچنين در نامه ‏اى به جمعى از بزرگان بصره به بدعت‏هاى موجود در جامعه اشاره كرده، و هدفش را از قيام بر ضدّ حكومت ، احياى سنّت و مبارزه با بدعت‏ها معرّفى مى ‏كند. مى‏ فرمايد: « من شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبرش فرا مى‏ خوانم؛ چرا كه (اين گروه) سنّت پيامبر را از بين برده و بدعت (در دين) را احيا كردند. اگر سخنانم را بشنويد و فرمانم را اطاعت كنيد، شما را به راه راست مى‏ كنم». 📚تاریخ طبری ج 4 ص 266 ❕بنابراين، روشن است كه يكى از اهداف مهمّ قيام امام حسين عليه السلام احياى دين خدا، مبارزه با بدعت‏ها و مفاسد دستگاه بنى‏ اميّه و رهايى اسلام از چنگال منافقان و دشمنان خدا بود و در اين راه موفّقيّت بزرگى نصيب آن حضرت شد، هر چند آن حضرت و ياران باوفايش به رسيدند، ولى تكانى به افكار خفته مسلمين دادند و لرزه بر اندام حكومت جبّاران افكندند، در نتيجه اسلام را زنده ساختند و از اضمحلال دستاوردهاى نهضت نبوى جلوگيرى كردند و مسلمانان را از حيرت و گمراهى نجات دادند. 👌در زيارت معروف اربعين مى‏ خوانيم ؛ «او (حسين) خون پاكش را در راه تو نثار كرد، تا بندگانت را از و حيرت گمراهى نجات دهد». 👌همچنين در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است پس از شهادت امام حسين عليه السلام وقتى كه ابراهيم بن طلحة بن عبيداللَّه، خطاب به امام سجاد عليه السلام گفت ؛ « اى على بن الحسين! چه كسى (در اين مبارزه) پيروز شد؟!» امام عليه السلام فرمود ؛ « اگر مى‏ خواهى بدانى چه كسى (يزيد يا امام حسين عليه السلام) پيروز شده است، هنگامى كه وقت نماز فرا رسيد، اذان و اقامه (آن‏گاه ببين چه كسانى ماندند و چه كسانى رفتند)». 📚بحار الانوار ج 45 ص 177 👌امام چهارم عليه السلام مى‏ خواهد بگويد، هدف حكومت يزيد محو نام رسول‏ خدا بود، ولى امام حسين عليه السلام با از اين كار جلوگيرى كرد، به هنگام اذان و اقامه همچنان نام محمد كه نشانه بقاى مكتب اوست برده مى‏ شود (و هر قدر زمان مى ‏گذرد اين حقيقت آشكارتر مى ‏شود). 📚عاشوراء ...، مکارم شیرازی ، ص 235 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔عاقبت ملعون چه شد ❗️آیا مختار او را نیز کشت ❕❕ 💠💠 👌مشهور آن است که افراط در و بد مستی موجب هلاکت آن ملعون شد . 👌 نقل می کند ؛ « یزید مست کرد و شروع به رقصیدن کرد ، پس با سر به زمین افتاد و سرش شکست و مغزش بیرون زد » 📚سیر اعلام النبلاء ج4 ص37 ❕در کتاب کامل الزیارات چنین آمده است ؛ « او زود مجازات شد ، پس از کشتن امام حسین از آنچه در پی اش بود لذتی نبرد ، و ناگهانی و غافلگیرانه مرد ، مست خوابید و صبح به تبدیل شد ، جسدش چنان تغییر یافته بود که گویی قیر مالی شده بود » 📚کامل الزیارات ص132 📚بحار الانوار ج44 ص236 👌در کتاب ابن اعثم نیز چنین آمده است ؛ « شب زیاد شراب خورده بود و صبح مست از خواب برخاست و قی به او فشار آورد و همینطور ادامه پیدا کرد تا مرد » 📚الفتوح ج5 ص164 👌در کتاب الاشراف آمده است ؛ « بنی العباس قبر معاویه را شکافتند و چیزی از معاویه جز استخوان باریکه ای نمانده بود ، قبر یزید بن معاویه را هم شکافتند و جز استخوان های بند مفاصل پای او را پیدا نکردند ، هر چه از گورها گرد آورده بودند را زدند » 📚انساب الاشراف ج4 ص144 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آيا ميدانستيد در هيچكدام از كتب تاريخى حرفى از خطبه زينب در يزيد وجود ندارد❕ ❗️آيا ميدانستيد اكثر اين در همين ٤٠ ساله گذشته توسط روحانيون ساخته شده است❕ 💠💠 👌متاسفانه این مدعیان دروغین روشنگری بدون اندک تاملی در اسلامی چنین ادعا هایی دروغینی را مطرح می کنند . 👌خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ یزید یکی از خطبه های غراء و فصیح و ترین خطبه های تاریخ اسلامی است که به هفت بخش تقسیم می شود ؛ 1⃣نخست این بانوى شجاع اسلام با چند جمله کوبنده، غرور را در هم مى شکند و با آیه اى از قرآن، موضعش را در پیشگاه خداروشن مى سازد و مى گوید هرگز بهره ورى از حکومت و کاخ و ثروت را دلیل بر امتیاز الهى نگیر، تو از مصادیق کسانى هستى که خداوند آنها را به حال خود واگذارده، تا پشت آنها از بار گناه شود، سپس آنها را از همه چیز ساقط کرده و به دوزخ مى فرستد. 2⃣در بخش دوم، رفتار پیغمبر اکرم را با اجداد یزید در فتح مکه که همه را عفو قرار داد با عمل زشت یزیدکه فرزند پیغمبر خدا را کشته و سرهاى بریده و خاندان اسیر آنها را شهر به شهر مى گردانْد، مقایسه کرده و مهر باطل بر پیشانى یزید مى زند. 3⃣در بخش سوم، جمله هاى یزید را یادآورى مى کند و تاکید بر عدم ایمان او مى نماید، و اینکه به زودى به سرنوشت اشیاخ و اجدادش گرفتار شده و به جهنم واصل مى شود. 4⃣سپس تاکید بر مقام والاى شهیدان مخصوصاً شهداى خاندان پیغمبر در کربلا مى کند و به وجود آنها را امتیاز بزرگ این خاندان مى شمرد. 5⃣آنگاه به حضور یزید در محکمه عدل الهى در قیامت اشاره مى کند، در آن دادگاهى که آن خداست و خصم او پیغمبر اکرم و شاهدانش فرشتگان خدا هستند و پایان چنین دادگاهى روشن است. 6⃣سپس به تحقیر فوق العاده یزید مى پردازد تا آن حد که مى فرماید اگر روزگار به من ستم کرد و مرا به صورت زنى اسیر پاى تو آورد، تصور نکنى من براى تو ارزشى قایلم، من تو را در حدى نمى دانم که مخاطب سخنانم باشى و اگر با تو سخن مى گویم، از باب ناچارى است. 7⃣در آخرین بخش از سخنان خود، خداوند را بر نعمت هاى بیکرانش بر نبوت سپاس مى گوید که با رحمت و سعادت آغاز شد و با شهادت و کرامت پایان یافت. ⚫️خطبه مذکور در کتاب های زیر از منابع اصیل اسلامی نقل شده است و کاملا و قطعی است ؛ 📚لهوف ص215 📚بحار الانوار ج45 ص133 📚بلاغات النساء ص35 📚مقتل الحسین ، خوارزمی ، ج2 ص64 📚مثیر الاحزان ص101 📚الاحتجاج ج2 ص123 و ... ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا عزاداری؟ 🔶اهداف و آثار عزاداری برای اهل بيت عليهم السلام 💠در بيان بايد گفت اگر در ميان شيعيان عزاداری يك سنت رايج شده است انگيزه‌های گوناگونی دارد كه به طور اختصار عبارتند از: 🔹۱) شناساندن مقام پيشوايان بزرگ اسلام كه سراسر زندگی آنان برای جامعه اسلامی الگو و سرمشق است، خواه در مبارزه با طاغوتيان يا مسايل اخلاقی و روحی و...؛ ۲) افزايش عشق و محبت اهل‌ بيت كه پاداش رسالت پيامبر اکرم (ص) است؛ ۳) كمال‌خواهی و فضيلت‌طلبی؛ ۴) دعوت به دين و آگاه شدن از حقايق آن و فراخوانی مردم به صلاح و اصلاح و دوری از انحراف و فساد؛ ۵) بر ضد طاغوتيان و آشنا كردن مردم با ويژگی های (ع)؛ ۶) اطعام عده‌ای از نیازمندان در پرتو مجالس عزا كه از دستورات مؤكد قرآن و اسلام است؛ ۷) ياد مصيبت اهل‌ بيت عليهم السّلام كه موجب آسان شدن مصائب و سختيهای دوستداران آنان است؛ ۸) همدردی با رسول خدا (ص) و حضرت زهرا (س) و ساير ائمه عليهم السّلام؛ ۹) فراموش نشدن ؛ چرا كه اگر اين عزاداری ها نبود نسل‌های آينده نمی‌دانستند (ع) را كشته است. 🔹۱۰) افشاگری جنايات ستمگران، بويژه بنی اميه و بنی عباس؛ ۱۱) رشد فضائل و كرامت‌های انسانی و الهی و پروش روحيه شهادت طلبی؛ هر قطره اشك كلامی است كه شهادت را چون پيامی به مردم ابلاغ ميكند، و گريه نشانه آن است كه فاجعه‌ای روی داده و ظلمی صورت گرفته است. نه يك روز، نه ده روز، نه يك ماه، بلكه در تمام سال برای اين است كه ملتی كه در شهادت زندگی ميكند بايد عزادار باشد و در مجالس عزا با بيان فلسفه شهادت و با يادآوری از شهيدانش، روحيه شهادت‌طلبی را همچنان تازه نگه دارد. بی‌شك به خاطر نشر فلسفه شهادت و ايثار و كرامت‌های انسانی است كه به بهانه مرگ برادر، عمو، دايی و... جلسه برگزار ميكنند و يك‌باره به كربلا گريز ميزنند و از حسين سخن ميگويند. ۱۲) زنده_نگهداشتن_اسلام با استفاده از ابزار عزاداری. را زنده كرد و اگر (ع) قيام نميكرد، اثری از اسلام باقی نمی‌ماند. 🔹اساس شكل‌گيری انقلاب اسلامی نيز نهضت امام حسين (ع) است. امام خمينی (ره) درباره تجديد و تكرار عزاداريها ميفرمايد: «آن کسانی که می‌گویند (ع) را نخوانید، اصلاً نمی‌فهمند (ع) چه بوده و نميدانند یعنی چه؛ نمی دانند اين گريه ها و روضه ها حفظ کرده اين مکتب را. الان ۱۴۰۰ سال است که با این منبرها و با این روضه ها و با این مصیبت ها و با این سینه زنی ها ما را حفظ کرده اند. تا حالا آورده اند اسلام را. این عده از جوانهایی که اینطور نیستند که سوء نیت داشته باشند، خیال می‌کنند حالا باید ما حرف روز بزنيم! حرف سيدالشهداء حرف روز است، همیشه حرف روز است، همیشه حرف روز را سيدالشهداء آورده است دست ما داده و سيدالشهداء را اين گريه ها حفظ کرده است و مکتبش را این مصيبت‌ها حفظ کرده؛ این سینه زنی ها و این دسته جات و عرض می‌کنم اینها حفظ کرده... همينهاست كه اين نهضت را پيش برده، اگر (ع) نبود اين نهضت را پيش نمی‌برد...». [۱] 🔹بنابراين (ع) يك حركت است، يك موج است، يك مبارزه اجتماعی است. [۲] عزاداری ها سبب ميشود كه شور و عاطفه، از شعور و شناخت برخوردار گردد و ايمان را در ذهن جامعه زنده نگه دارد، و به عنوان يك فكر سازنده و حادثه الهام‌بخش، همواره تأثير خود را حفظ كند. احيای خط خون و شهادت و رساندن صدای مظلوميت آل علی (ع) به گوش تاريخ است... هم بر مظلوميت امام گريه ميشود و هم در سايه آن، (ع) از نهضت و حركت، شناخته ميشود، روضه‌های خانگی و دسته‌های عزاداری و هيأت‌های زنجيرزنی، پوشيدن لباس مشكی و پرچم به دست گرفتن و شربت و آب دادن و تلاش در برپايى مجالس و نوحه‌خوانی و سينه‌زنی و... هر يك به نوعی سربازگيری جبهه حسينی است و اين پيوند قلبی را عمق و غنا می‌بخشد. [۳] اين موارد، انگيزه‌های برگزاری مجالس سوگواری و عزاداری است و آنچه در اين ميان وجود ندارد، گريه ضعف و ذلت است. پی نوشت: [۱] قيام عاشورا در كلام و پيام امام، ‌ص ۱۶ [۲] نهضت‌های اسلامی صد ساله اخير، مرتضی مطهری، ص ۸۹ [۳] فرهنگ عاشورا، ص ۳۱۴ نویسنده: حسين رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه 🔰 @p_eteghadi 🔰
📌شبهه: با اینکه جزء ماه هاي است، چرا امام (علیه‌السلام) در اين ماه کرد؟ پاسخ: پيش از اسلام نیز در ميان ماه هاي قمري، چهار ماه رجب، ذي القعده، ذي الحجه، ماه حرام نامیده می شدند که طبق آن جنگ و خون ريزي حرام و پيکار در آن زشت شمرده مي شد و هر قبيله اي هم که با هم جنگ داشتند، در این ماه ها ترک جنگ می کردند. مانند: و که 120 سال با هم نزاع و پيکار مي کردند، اما در اين چهار ماه متارکه جنگ مي کردند. 📌از طرفی نیز بر این حرمت مهر تایید زد و جنگ در این چهار ماه را اعلام نمود، مگر اینکه حرمت این ماه را شکسته و ضمن تعرض به حریم مسلمانان وارد جنگ شوند که در نتیجه و دفاع از خود را دارند و کار حرامی صورت نگرفته است. 📚بقره: ۱۹۴ در جریان حوادث مرتبط با شهادت امام حسین(ع)، امام که پس از امتناع از به رفته بود، به منظور جلوگیری از ریخته شدن خونش در ماه حرام، در روز هشتم ذی الحجه مکه را به سمت ترک کرد، اما یزیدیان، راه وی را در دوراهی کوفه بسته و او را به هدایت کردند و به دستور ابن زیاد آماده جنگ با امام شدند، در این میان امام حسین(ع) برای حفظ حرمت ماه حرام، طی نامه ای به عمر بن سعد، آیات مربوط به ممنوعیت جنگ در این ماه ها را متذکر شد، اما این هشدارها در وی اثر نکرد و وی در روز عاشورا نه تنها وارد جنگ با امام حسین (ع) شد بلکه اعلام کرد که آگاه باشید که من اولین کسی هستم که به لشکر حسین (ع) انداختم. بنابراین، آنکه در کربلا حرمت ماه حرام را شکست و وارد جنگ شد لشکر یزید بود و امام حسین(ع) به دلیل اینکه در حال بود عملش مطابق با نص قرآنی بود و دفاع در این ماه ها اشکالی ندارد. 🔰 @p_eteghadi 🔰
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام حسین (ع) قیام کرد؟ اگر قیام کرده بود چرا فرزندانش را با خود برد؟! (بخش هفتم) 🔸برای دستیابی به فهم صحیحی از انگیزه (ع) باید چهار مؤلفه اساسی را در تحلیل درست این واقعه تاریخی مدنظر قرار داد: 4⃣ اصرار بر بیعت نکردن با یزید به عنوان راهبردی اصولی در نهضت اصلاحگرانه امام حسین (ع) و ارتباط آن با حرکت به طرف کوفه (۱) 🔹واقعیّت موجود آن عصر چنین بود که اجازه نمی داد کسی چون (ع) بدون بیعت با او راحت به زندگی مشغول شود؛ چون حضرت، کسی نبود که به آرامی زندگی کند، در این صورت تنها انتخاب در صورت عدم بیعت، کشتن (ع) بود. از طرفی، گذشته از شام، مدینه و مکّه و به طور کلّی حجاز در شرایطی نبود که در برابر خواست یزید مبنی بر کشتن امام، مقاومتی از خود نشان دهد. (ع) می بایست به جای دیگری می اندیشید. رفتن به مکه به صورت موقت پسندیده بود، زیرا به هر روی، این شهر حرم تلقی می شد و برای مدتی می توانست امنیت داشته باشد، اما همین شهر نیز نمی توانست به عنوان سنگری دائمی مورد توجه قرار گیرد. به علاوه که مکه، هواداری خاصی از امام نمی کرد و حتی در جریان بیعت با امیرالمومنین (ع) هم، مکه با تانی بیعت کرده بود. در این صورت تنها که کانون شیعیان امام بود می توانست مورد توجه قرار گیرد. این منطقه از جهات دیگری نیز از شام متنفر بود. درخواست کوفه از امام (ع) این احتمال را تقویت کرد و با اوج گرفتن این دعوت، درصد احتمال پیروزی رو به فزونی نهاد. 🔹البته معنای این تحلیل این نیست که هیچ خطری در عراق نبوده است، اما سوال این است که اگر امام (ع) بنا داشت در جایی مستقر شود، کجا را باید بر می گزید؟ آیا (ع) کسی بود که بیعت کند؟ آیا کسی بود که اجازه دهد امام (ع) بدون بیعت، زنده بماند؟ اگر سيدالشهداء (ع) به عراق نمی رفت، در آن صورت همه کتب تاریخی نمی نوشتند: اگر به عراق رفته بود پیروز می شد؟ یا چرا به نامه های مردم پاسخ مثبت نداد؟ چرا اجازه داد که در حجاز به دست عمّال یزید به شهادت برسد و هیچ اقدامی نکند؟ این سوالات و نمونه آنها، مواردی است که در صورت عدم انتخاب و مسافرت به کوفه در ذهن هر عاقلی مطرح می شد. به هر حال پاسخ (ع) به تمام دعوتهای به ظاهر خیرخواهانه ای که ایشان را به مماشات با یزید توصیه می کرد منفی بود، و برای همین نیز مکه از سوی عمال یزید برای (ع) در حال ناامن شدن بود. از نکاتی که امام (ع) در موارد متعدد بدان اشاره فرموده، این است که و عمّالش اجازه ادامه حیات را در مکّه به او نخواهند داد و به هر صورت او را به قتل خواهند رساند. (ع) در برابر اعتراض ابن عباس، فرمود: «این که دو وجب دورتر از مکّه کشته شوم، بهتر از آن است که یک وجب دورتر کشته شوم». [۱] 🔹این نکته علاوه بر اشاره به حفظ حرمت مکّه به این نکته نیز توجه می داد که (ع) در خطر است و حضرت باید در این باره اقدامی بکند. نیز آن حضرت در برابر اعتراض ابن عمر فرمود: «این گروه مرا رها نخواهند کرد ... آنها اصرار دارند تا من بیعت کنم و من نمی خواهم چنین کنم، بنابراین آنها مرا خواهند کشت». [۲] این جمله به خوبی وضعیّت سيدالشهداء (ع) و واقعیّت موجود را نشان می دهد. امام (ع) در مورد دیگری فرمود: «اگر در سوراخ جانوران بیابان نیز پنهان شوم، مرا بیرون آورده و به قتل خواهند رساند». [۳] همچنین زمانی که از حضرت پرسیدند که چرا برای رفتن عجله می کند، امام (ع) فرمود: «اگر تعجیل نکنم مرا دستگیر خواهند کرد». [۴] و بار دیگر فرمود: « مالم را گرفتند، صبر کردم، به آبرویم تعرّض کردند، صبر کردم، خواستند خونم را بریزند، گریختم». [۵] این نقل‌ها شاهد صدق این گفته است که به هر حال آنها تصمیم بر قتل ایشان داشتند و امیدی به زنده بودن، به صورتی که بیعتی نیز صورت نگیرد، نمی توانسته وجود داشته باشد. طرف دیگر قضیه رفتن به سمت عراق است. وقتی قرار شد آن حضرت از مکّه خارج شود، کدامین نقطه می بایست انتخاب می شد؟ پی نوشت‌ها؛ [۱] جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، دارالفكر، بيروت، چ اول، ج۳، ص ۱۶ [۲] همان [۳] الفتوح، ج۵، ص۱۱۶ [۴] تاريخ طبرى، ج۴، ص۲۹۰ [۵] الفتوح، ج۵، ص۱۲۴ • متن عربی روایات در منبع موجود است منبع: مقاله «ارزیابی حرکت امام حسین(ع)»، ابو علم، توفیق، ترجمه: امینی، عبدالله، نشریه علمی تخصصی حکومت اسلامی، ش ۲۵، ص ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽پاسخ به بیننده اهل سنت که میگوید: را لعن نکنید 🔊 ✍️بیننده پیام داده چرا شما شیعه‌ها بعد از آب خوردن می‌گویید: سلام بر حسین؛ لعنت بر یزید!!! چرا رسول الله رو می‌کنید؟! مگر سب کردن حرام نیست؟!! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰