eitaa logo
پرسمان اعتقادی
39.6هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.4هزار ویدیو
80 فایل
✳️برای رزرو تبلیغات در مجموعه اَسرا بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2186347655C6187e57a27 شماره مرکز ملی پاسخگویی به شبهات 096400
مشاهده در ایتا
دانلود
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 🔴اينك قرائنى كه ارشادى بودن نهى را تأييد مى كند: 1⃣از اينكه جمله « فتشقی» « تیره بخت می شوید»را با «فاء» نتيجه آورده است، بهترين گواه بر اين است كه نتيجه مخالفت اين نهى و به اصطلاح غرض از نهى اين بود كه آدم و همسر وى «شقاوت» پيدا نكنند، سپس آيه بعد « اکنون در پرتو نعمت بهشت نه گرسنه میشوی و نه برهنه»بيانگر اين شقاء است و اينكه تفاوت خوردن و نخوردن از ميوه اين شجره اين است كه در صورت نخوردن، برهنگى و تشنگى و گرسنگى نيست در حالى كه در صورت مخالفت همه اينها هست و هرگز در صدد بيان مؤاخذه نيست كه در تمام نواهىِ مولوىِ الزامى وجود دارد بلكه در صدد بيان عكس العمل طبيعى اين عمل است، خواه خدا از آن نهى بكند يا نكند. ❗️روشن تر بگوييم اين نهى تبعات معنوى كه دورى از درگاه الهى است، نداشته بلكه تمام تبعات آن مربوط به وضع زندگى شخصى آدم و همسر او بوده است. 2⃣ گواه ديگر بر اينكه آفريدگار جهان در مقام اعمال مولويت نبوده بلكه با لحن خيرخواهى و اندرزگويى با آنها سخن مى گفت اين است كه شيطان به هنگام سخن گفتن خود را «ناصح» قلمداد كرده و گفت: «شيطان براى آدم و حوا قسم خورد وگفت: من براى شما از پند دهندگانم». 🔷اعراف21 👌اين خود قرينه بر اين است كه سخن خدا نيز به عنوان خيرخواهى و نصيحت بوده و شيطان اين تعبير را از خدا اقتباس نموده و خود را به جاى ناصح واقعى قالب زده است. 3⃣وقتى آدم و حوا نتيجه مخالفت خود را با ديدگان خود ديدند، يعنى بلا فاصله پس از خوردن ميوه آن درخت، لباس هاى آنها ريخت، و با ندامت مخصوص «عورت» خود را به وسيله برگها پوشانيدند، ناگهان ندايى را شنيد ند كه محتواى يادآورى نصيحت پيشين است چنان كه مى فرمايد: «آيا من شما را از اين درخت نهى نكردم و به شما نگفتم كه شيطان براى شما دشمن آشكارى است». 🔷اعراف22 👌اين جمله همانند گفتار يك ناصح مشفق و مهربانى است كه وقتى طرف از اندرز او سرپيچى كرد، و گرفتار عاقبت كار خويشتن گرديد، يك مرتبه به ملامت او بر مى خيزد و مى گويد:«من به تو نگفتم كه اين كار را انجام مده؟ اين غذا را مخور، يا در آنجا قدم مزن، حالا كه كردى جزاى خود را ببين». ❗️و نتيجه مخالفت آدم، همان ريختن لباس و خروج از بهشت بود كه آن را به «رأى العين» ديد. 4⃣ هرگاه نهى خدا مولوى بود، بايد تبعات و لوازم آن به وسيله توبه از بين برود، در صورتى كه مى بينيم كه آدم و حوا توبه كردند ولى تبعات آن (خروج از بهشت و... ) از بين نرفت. 👌هرگاه اين قراين به طور جمع ملاحظه شوند براى هر انسان غير پيشداور مفيد اطمينان مى باشد كه اين نهى، يك نهى ارشادى، به منظور بازدارى آدم و همسر او از يك سلسله تبعات و لوازم اعمال خود بوده وبس، نه نهى مولوى كه رنگ نافرمانى داشته باشد. 📚منشور جاوید ؛ سبحانی ج4 ص112 2⃣در اين جا پاسخ ديگرى نيز هست كه برخى از مفسران به آن تكيه كرده اند و آن اينكه مخالفت آدم مخالفت با فرمان قطعى خداوند نبوده است، بلكه ترك اولايى بوده كه وى مرتكب شد و پيامبران از گناه و مخالفت با فرمان قطعى خداوند، مصون هستند، نه از ترك اولى. 👌و به تعبير ديگر پيامبران از گناه مطلق مصونيت دارند نه از «گناه نسبى»مقصود از گناه مطلق اين است كه آن عمل از هر كسى سر بزند گناه محسوب مى شود مانند دروغ و غيبت در حالى كه گناه نسبى عبارت از آن اعمال جايز است كه شأن و عظمت پيامبران ايجاب مى كند كه آن را هم انجام ندهند، چه بسا صدور برخى از كارها از گروهى بدون اشكال باشد ولى صدورآنها از پيامبران مورد عيب شمرده شود.مثل نمازى كه با غفلت از خدا خوانده شود از يك فرد عادى پذيرفته مى شود، ولى مطلوب از اولياء الهى مانند پيامبران، غير آن است، كمك صد ريالى يك فرد عادى و متوسط به جامعه اسلامى قابل ستايش است ولى همان كمك از يك فرد ثروتمند و مرفه بد و ناشايست به شمار مى رود. 👌نهی آدم از شجره ممنوعه نیز یک نهی تحریمی نبود بلکه یک ترک اولی بود ولی با توجه به موقعیت آدم با اهمیت تلقی شد و ارتکاب مخالفت با این نهی چون با شان آدم مخالفت داشت موجب چنان مجازات و مواخذه از جانب خدا گردید 📚تفسیر نمونه ج6 ص122 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 3⃣در اين جا مطلب يا پاسخ سومى نيز هست كه توجه به آن نيز لازم است و آن اينكه محور بحث در عصمت مخالفت با تشريع الهى است يعنى آنجا كه محيط، محيط تكليف باشد و تشريع الهى به وسيله پيامبران اعلام گردد، در چنين صورتى مسأله عصمت براى انبيا و اوليا مطرح مى گردد. 👌ولى محيطى كه آدم و حوا در آنجا زندگى مى كردند، هرگز محيط تكليف، به صورت ياد شده در بالا، نبود نه پيامبرى آمده بود و نه شريعتى تصويب شده بود و نه افرادى زير بار تكليف رفته بودند، بلكه تنها خطابى متوجه به فردى شده بود كه نتايج اطاعت و مخالفت تكليف را لمس نكرده و كاملاً آشنا نگشته بود، آيا در اين صورت از مخالفت با تكليف الهى آن هم با باورى خاص كه از سوگند شيطان به آدم دست داد، خلاف عصمت استنباط مى شود؟ 📚عصمة الانبیائ ص101 ❓حال اشکال شما این است که اگر آدم مخالفت با امر مولوی الهی نکرد و گرفتار معصیت خداوند نشد چرا خداوند به خاطر این نافرمانی او را از جمله ظالمان محسوب می کند❕آیا ظالمان بودن مترادف معصیت کار بودن نمی باشد❗️ 👌ولی باید توجه کرد که هر « ظلمی» جرم و گناه نمی باشد زیرا ظلم در لغت عرب به معنی تجاوز از حد و کار بی مورد است 🔶ابن منظور می نویسد: «ظلم در لغت به معنی شیئ را در غیر محل خود قرار دادن است و به معنی عدول از خط و تجاوز از حد نیز به کار می رود» 📚لسان العرب ج12 ص373 📚الصحاح ج5 ص1977 👌آن کسی که سخن ناصح خود را نشنود و کاری را صورت دهد که بر خلاف مصالح او باشد طبعا از حد تجاوز کرده و کاری بی مورد انجام داده است .آدم نیز با مخالفت با امر ارشادی خداوند کاری بی مورد انجام داد و از حد تجاوز کرد اما این کارش مصداق جرم و گناه اصطلاحی نبود تا با عصمتش منافات داشته باشد. 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
bassimalkarbalai-@yaa_hossein.mp3
زمان: حجم: 5.39M
#وفات_حضرت_ام_البنین(س) 🎵 أم البنین 🎤 #باسم_الکربلائي 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال 🌐 التماس تفکر 🖍ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺯﻥ ... ﻣﺎﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﯾﮑﺼﺪ ﻭﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺎﺭﯾﺘﻌﺎﻟﯽﺑﺮﺍﯼ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﻭ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺩﻡ ﻣﺒﻌﻮﺙ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺣﺘﯽ ﯾﮑﯽﺷﺎﻥ ﺯﻥ ﻧﯿﺴﺖ ؟ 🔻ﯾﻌﻨﯽ ﺯﺑﺎﻧﻢ ﻻﻝ ﺭﻭﯾﻢ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﺏ ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺎﺭﯾﺘﻌﺎﻟﯽ ﺑﺎ ﺍﯾﻦﻋﻠﯿﺎ ﻣﺨﺪﺭﺍﺕ ﻣﮑﺮﻣﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺒﺎﺭﮎﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻧﺪﻩ ﭼﭗ ﻣﺮﺩ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ؟ ✅پاسخ این که خداوند از میان زنان پیامبری مبعوث نکرده است فلسفه روشنی دارد و آن اینکه: ❗️ مقام پیامبری ،یک مسئولیت اجتماعی است و طبعا مسئولیت برای کسانی قرار می گیرد که شرایط لازم آن را داشته باشند و لوازم آن را نیز اجرا نمایند . از آنجا که وظیفه پیامبری لازم است که در تماس مستقیم با مردم و انسان ها بوده وشرایط فیزیکی و جسمانی سختی را دارا باشند ، این مسئولیت به زنان واگذار نشده است. اگر با دیده انصاف نگریسته شود زن به جهت وظایف خاصى که در خلقت براى او تعیین شده است و به جهت موقعیت ویژه‏اى که در برابر مردان دارد کمترمى‏تواند وظایفى چون پیامبرى را به انجام برساند؛ یعنى اینکه ممکن است لیاقت پیامبرى را داشته باشد همان گونه که برخى زنان در همین مرتبه بوده‏اند مانند حضرت زهرا اما در ایفاى نقش عملى خود مسلما با مشکلاتى روبه رو خواهند بود و این مسئولیت راهنمایی و هدایت مردم را با سختی مواجه خواهد کرد. ❗️با توجه به این ویژگی زنان طبیعی است که آنان به عنوان پیامبر برگزیده نشوند وروشن شد که این مخالف با عدالت پرودگار نیز نیست لذا خداوند فرمود: "خداوند بهتر میداند که چه کسانی را به پیامبری برگزیند"( انعام 124) ❗️اما در مورد خلقت زن از دنده چپ مرد: 👌 ایت الله مکارم چنین می اورد: « روایتی که میگوید حوا از دنده چپ آدم افریده شده است سخن بی اساسی است که از بعضی از روایات اسرائیلی گرفته شده و هماهنگ با مطالبی است که در فصل دوم از « سفر تکوین» تورات تحریف یافته کنونی امده است و از این گذشته بر خلاف مشاهده و حس می باشد زیر طبق این روایت یک دنده ادم برداشته شد و از آن حوا افریده شد و لذا مردان یک دنده در طرف چپ کمتر دارند در حالی که می دانیم هیچ تفاوتی میان تعداد دنده های مرد و زن وجود ندارد و این تفاوت یک افسانه بیش نیست» 📚تفسیر نمونه ج19 ص381 ✅پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤔 ❔امامت مورد ادعاى شيعيان، ادعائى بى اساس و دروغين! علی بن ابیطالب گفته است: "إنما الخیار للناس قبل یبایعوا" یعنی: پیش از بیعت کردن، اختیار با مردم است(تا چه کسی را انتخاب کنند) : بحارالانوار جلد ۳۲ صفحه ۳۳ ط موسسه الوفا مستدرک نهج البلاغه صفحه ۸۸ به روشنی مشخص است که خود علی هم گفته است که انتخاب حاکم و خلیفه توسط مردم است حال میبینیم که همان مردم، علی را بعنوان خلیفه ی چهارم انتخاب کرده بودند و دروغگویی روحانیون مشخص میشود ❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در گذشته مفصل توضیح داده ایم ، در مورد پيامبر و امامان معصوم علیهم السلام كه از سوى خدا نصب مى‏ شوند هيچ نيازى به بيعت نيست، يعنى اطاعت پيامبر و امام معصوم و منصوب از سوى او واجب است، خواه بر كسانى كه بيعت كرده باشند يا كسانى كه بيعت نكرده باشند و لازمه مقام نبوت و امامت وجوب اطاعت است، همانگونه كه قرآن مى ‏گويد: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (نساء- 59). ❕ولى اين سؤال پيش مى ‏آيد كه اگر چنين است پس چرا پيامبر كرارا از ياران خود، يا تازه مسلمانان بيعت گرفت كه دو نمونه آن در قرآن صريحا آمده است بيعت رضوان در سوره فتح و بيعت با اهل مكه كه در سوره ممتحنه به آن اشاره شده است. ❕در پاسخ مى‏ گوئيم بدون شك اين بيعتها يك نوع تاكيد بر وفادارى بوده كه در مواقع خاصى انجام مى ‏گرفته، و مخصوصا براى مقابله با بحرانها و حوادث سخت از آن استفاده مى‏ شده است، تا در سايه آن روح تازه ‏اى در كالبد افراد دميده شود، چنان كه تاثيرهاى شگرف آن را در بيعت رضوان دیدیم . 👌ولى در بيعتهايى كه براى خلفا مى‏ گرفتند بيعت به عنوان پذيرش مقام خلافت بود، هر چند به عقيده ما خلافت امام ، چيزى نبود كه از طريق بيعت مردم انجام گيرد، بلكه تنها از سوى خداوند و به وسيله شخص پيامبر يا امام پيشين تحقق مى ‏يافت. 📚تفسیر نمونه ج 22 ص 73 ❕در سخنان على علیه السلام در خطبه ‏هاى نهج البلاغه كرارا روى مساله بيعت تكيه شده، و امام علیه السلام بارها روى بيعتى كه مردم با او كردند تكيه مى‏ كند. 🔸از جمله در يك مورد مى ‏فرمايد ؛ « اى مردم شما بر من حقى داريد، و من بر شما حقى دارم، اما حق شما بر من اين است كه دلسوز و خير خواه شما باشم، و بيت المال شما را در راه خودتان مصرف كنم، شما را تعليم دهم تا از جهل نجات يابيد، و تاديب كنم تا آگاه شوید ، اما حق من بر شما اين است كه در بيعت خويش وفادار باشيد، و در آشكارا و نهان خير خواهى كنيد هر وقت شما را مى‏ خوانم اجابت نمائيد، و هر گاه فرمان مى ‏دهم اطاعت كنيد » 📚نهج البلاغه خطبه 34 👌 و در جاى ديگر مى ‏فرمايد ؛ « بيعت شما با من بى مطالعه و ناگهانى انجام نگرفت (تا كمترين ترديدى در اطاعت من به خود راه دهيد )» 📚نهج البلاغه خطبه 136 👌و در خطبه ‏اى كه قبل از جنگ جمل و حركت از مدينه به سوى بصره ايراد فرمود، مردم را به پايدارى روى بيعتشان توجه داده، مى‏ فرمايد ؛ « مردم بدون اكراه و اجبار و از روى اطاعت و اختيار با من بيعت كردند » 📚نهج البلاغه نامه 1 👌و در برابر معاويه كه از بيعت با امام علیه السلام سر باز زد، و مى‏ خواست به نحوى خرده ‏گيرى كند فرمود ؛ « همان گروهى كه با ابو بكر و عمر و عثمان بيعت كردند با من با همان شرائط و كيفيت بيعت نمودند بنا بر اين نه آنكه حاضر بود اكنون اختيار فسخ دارد، و نه آنكه غائب بود اجازه‏ رد كردن » 📚نهج البلاغه نامه 6 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕و در کلامی که معاند به آن استناد کرد ، فرمود ؛ «اى مردم ، با من بيعت كرديد بر آنچه با حاكمانِ پيش از من بيعت شده است. همانا اختيار، براى مردم است، پيش از آن كه بيعت كنند؛ امّا هنگامى كه بيعت كردند، اختيارى برايشان نيست. به درستى كه بر امام است كه استوارى و درستى پيشه سازد، و بر مردم است تسليم شدن و سازگارى.اين، بيعتى است عمومى. هر آن‏كس كه از آن رو گرداند، از اسلام رو گردانده است و راهى جز راه مسلمانان را پيروى كرده است. بيعت شما با من، ناگهانى و بى ‏انديشه نبود و انگيزه شما و من، يكى نيست. من شما را براى خدا مى‏ خواهم و شما مرا براى خود مى ‏خواهيد. به خدا سوگند، براى دشمنان، خيرخواهى مى ‏كنم و نسبت به ستمديدگان، انصاف به خرج مى‏ دهم » 📚الارشاد ج 1 ص 243 _ بحار الانوار ج 32 ص 33 ❕ از بعضى از عبارات نهج البلاغه به خوبى بر مى‏ آيد كه بيعت يك بار بيش نيست، تجديد نظر در آن راه ندارد، و اختيار فسخ در آن نخواهد بود، و هر كس از آن سر بتابد طعنه زن و عيبجو خوانده مى ‏شود، و آن كس كه در باره قبول يا رد آن بينديشد يا ترديد كند منافق است . 📚نهج البلاغه نامه 7 👌از مجموع اين تعبيرات استفاده مى ‏شود كه امام علی علیه السلام ، در مقابل كسانى كه ايمان به امامت منصوصش از طرف پيامبر گرامی نداشتند و بهانه جويى مى‏ كردند به مساله بيعت كه نزد آنها مسلم بود استدلال مى‏ كرد، تا ياراى سر باز زدن از اطاعت امام علیه السلام را نداشته باشند، و به معاويه و امثال او گوشزد مى‏ كرد همانگونه كه مشروعيت براى خلافت خلفاى سه‏ گانه قائل است بايد براى خلافت امام قائل باشد و در برابر آن تسليم گردد بلكه خلافت او مشروع تر است، چون بيعت وى گسترده ‏تر و از روى رضايت و رغبت عمومى انجام شد. ❕بنابر اين استدلال به بيعت و اختیار مردم ، هيچ منافاتى با مساله نصب امام از طريق خدا و پيامبر و تاكيدى بودن بيعت ندارد. ❕لذا مثلا در همين نهج البلاغه در يك مورد امام به حديث ثقلين كه از نصوص امامت است اشاره مى ‏فرمايد ( نهج البلاغه خطبه 87)و در جايى ديگر به مساله وصيت و وراثت ( نهج البلاغه خطبه 2) و مواضع متعدد دیگری که امام علیه السلام به امامت الهی خود تصریح می کند ؛ 📚 نهج البلاغه خطبه های:1- 144- 97- 120- 93 و ... 👌بنابراین امام علیه السلام در خطبه ای که معاند به آن استناد کرد ، در مقام بيان يك قاعده كلى كلامى نيست؛ بلكه در مقام احتجاج با افراد عنودى است كه معتقد به مشروعيت خلافت خلفاء از طريق بيعت و اختیار داشتند يعنى از باب استدلال به خصم از راه عقايد و افكار و اعمال خود اوست، كه از آن به عنوان «وجادلهم بالتی هي أحسن» تعبير مى شود. ❕در واقع استدلال امام به اصطلاح جدلی است که مسلمات طرف مقابل را می گیرد و با آن بر ضد وی استدلال می کند . ❕همیشه باید عقاید مخاطبین را در نظر گرفت زیرا اعتقادات مخاطب در نحوه بیان مسائل تاثیر دارد. امام علیه السلام باید در برابر مردمی که تن به اطاعت او نمی دادند به دلیلی استدلال کند که آنها نتوانند در برابر آن سخن بگویند و راه انکار را بپویند و آن مساله بیعت و این که مردم حق اختیار دارند ، بود بیعتی که خلفای پیشین بر اساس آن انتخاب شدند و مردمان به خاطر بیعت و اختیار ، اطاعت آنان را لازم می دانستند . 👌این همان چیزی است که در علم منطق از آن به فن جدل تعبیر می شود و آن اینکه مسلمات خصم را بگیرند و با آن بر ضد او استدلال کنند هر چند مسلمات خصم از سوی گوینده پذیرفته نشده باشد. مثل اینکه ما با تورات و انجیل کنونی در برابر یهود و نصاری استدلال می کنیم و می گوییم مطابق فلان فصل و فلان آیه شما چنین می گویید و بنابراین طبق عقیده خودتان محکوم هستید . 👌علی علیه السلام هم مردم آن عصر را که اعتقاد به بیعت و اختیار داشتند ، طبق عقاید خودشان مجاب و ملزم می کرد تا تن به اطاعتش بدهند . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
(س) 🎥 دلگیرم از روزگار 🎤سیدمجید 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال یکی ازدوستان من گفت ماچرا الکی جنگ کنیم سرغدیر و... حتی خودامام علی هم یکبار داخل نهج البلاغه درموردغدیر حرف نزد.!!!! آیااین مطلب درسته؟چرا؟ ✅پاسخ در تواتر حدیث غدیر در تاریخ طبق متون و کتب اهل سنت جای هیچ شک و تردیدی نیست . ❗️علامه امینی در الغدیر شریف ،حدیث غدیر را از بیش از 110 تن از بزرگان صحابه روایت می کند 📚الغدیر،ج1 ص141 به بعد ❗️و از 360 از علما و بزرگان اهل سنت از قرن دوم تا قرن چهاردهم نام می برد که این حدیث را در کتب خود اورده اند 📚الغدیر،ج1 ص167 به بعد ⚫️کسی در اصل وقوع جریان غدیر نمی تواند شک کند ♦️اما در مورد نهج البلاغه: ❗️باید بدانیم که کتاب شریف «نهج البلاغه» را حضرت امیرالمؤمنین ننگاشته‌اند که دیگران سؤال یا انتقاد یا استناد کنند که چرا در فلان خصوص چیزی ننوشته‌اند؟ 👌 بلکه نهج البلاغه بخشی از خطبه‌ها، نامه‌ها و نیز کلمات قصار امام علی می‌باشد که توسط مرحوم سید رضی جمع‌آوری شده است و بیشتر به سیاق ادبی و حکمت و اخلاق در بیانات آن حضرت توجه دارد و به همین دلیل نیز کلمه «بلاغ» را برای نام مجموعه‌ی خود انتخاب کرده است. پس باید بدانیم که از آن امام همام ، سخنان و احادیث بسیار و مستندی وجود دارد که در نهج البلاغه نیامده است. 🔵سید رضی که بنا به درخواست سایر علما به جمع‌آوری در قالب نهج البلاغه پرداخت، خود می‌گوید: «... و منظورم این بود که علاوه بر فضایل بی‌شمار دیگر، بزرگی قدر و شخصیت امیر مؤمنان علی علیه السلام، از نظر شگفتی‌های بلاغت و نمونه‌های ارزنده فصاحت را روشن سازم لذا تصمیم گرفتم از میان خطبه‌ها، نامه‌ها و سخنان حکمت آمیز، در ابتدا خطبه های «زیبا» و سپس نامه‌های «جالب» و بعد از آن کلمات حکمت آمیز حضرت را برگزینم .؛ .. هرگز ادعا نمی‌کنم که من به همه جوانب سخنان حضرت علی علیه السلام احاطه پیدا کرده‌ام به طوری که هیچ کدام از سخنان او از دستم نرفته باشد؛ بلکه بعید نمی‌دانم که آن چه نیافته‌ام بیش از آن باشد که یافته‌ام و آن چه در اختیارم قرار گرفته کمتر است از آن چه به دستم نیامده است.» 📚 مقدمه نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 27 ❗️پس نهج البلاغه تمامی بیانات و تنها سند نمی‌باشد. ⚫️با این وجود در همین نهج البلاغه نیز امام در خطبه های گوناگون حقانیت خود را به خلافت و امامت مطرح می کند و تصریح می کند که امام و خلیفه برای مردم از جانب خداوند تنها خودش و فرزندان معصومش می باشد که می توانید رجوع کنید به خطبه های : 1-2-144-97-120-93 و ... 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال وقتی در کشور کافران زلزله می شود به این نتیجه می رسند که باید خانه های ضد زلزله بسازند، در کشور مسلمانان به این نتیجه می رسند که خدا از آسمانها آنها را تنبيه کرده است. وقتی خشکسالی میشود کافران به این نتیجه می رسند كه آب و هوا تغییر کرده و برای آن باید راه و چاره ای بیابند، مسلمانان به این نتیجه می رسند كه نماز کم خوانده شده و موی زنان بیرون بوده و خدا از آنان انتقام گرفته است. در جامعه کافران وقتی وضعیت اقتصادی خراب شود به این نتیجه می رسند که سازماندهی و مدیریت اقتصادی كشور اشکال داشته و صادرات و واردات تنظیم نبوده و باعث رکود اقتصادی شده است، در جامعه مسلمانان به این نتیجه می رسند که خدا آنها را در فقر قرار داده تا ایمان آنها را آزمایش کند. در جامعه کافران وقتی یک بیماری همه گیر شود، علت بیماری را کشف کرده و برای درمان آن واکسن و آنتی ویروس و دارو اختراع میکنند، در جامعه مسلمانان تصور میکنند بلای آسمانی نازل شده و دلیل آن کفر گویی بوده است... آنها نان هوشمندی شان را می خورند ⭕️ما شلاق جهالت مان را... ✅پاسخ از دیدگاه اسلام علت حوادث عالم سه چیز می تواند باشد 1- مواردی که علت طبیعی دارد و حادثه واقع شده ناشی از فعل و انفعال طبیعت است چرا که تزاحم عوامل مادی ناشی وقوع این گونه حوادث در عالم است 👌اسلام در این موارد بر مسلمین واجب کرده است که به دنبال علومی برود که با این حوادث مقابله کرده و جامعه انسانی را نجات بخشد. ❗️ایت الله العظمی مکارم شیرازی چنین می اورد: « علومی که برای زندگی انسان ها نافع است گاه جنبه مادی دارد مانند تمامی علومی که برای زندگی مادی انسان ها لازم است نظیر پزشکی ،کشاورزی،فنون دفاعی ،صنایع سبک و سنگین و ... و می دانیم این اگر این علوم نباشد وزندگی مادی انسان به طور معقول اداره نشود مشکلات معنوی فراوانی به دنبال خواهد داشت به همین دلیل این علوم در اسلام به عنوان واجب کفایی معرفی شده است یعنی هر گروهی لازم است به دنبال بخشی از این علوم برود تا همه نیازهای مادی جامعه اسلامی تامین گردد و اگر در یک رشته به اندازه کافی متصدیانی نداشته باشد وجوب عینی پیدا می کند» 📚پیام امام ،ج9 ص506 ❗️روایات متعددی از اهل بیت در این زمینه امده است که می توان همین حکم را از آن ها استفاده کرد 📚بحار الانوار ج1 ص163 ♦️از سوی دیگر در تعالیم اسلامی وارد شده است که نباید صرف توجه شما در برخورد با این حوادث عوامل طبیعی و مادی باشد بلکه در کنار این باید به دو نکته دیگر نیز توجه کنید 1⃣بخشی از این حوادث ناشی از اهمال و کوتاهی خود انسان ها است .برای مقابله با آن باید دست از این کوتاهی برداشته و امور را با دقت پیش ببرد چنان که فرمود: « انچه از بدی به سوی تو میرسد از ناحیه خود توست» 📓نسای 79 2⃣در کنار توجه به عوامل و اسباب طبیعی و مادی ،یک سری عوامل معنوی نیز در بروز حوادث دخالت دارد .لذا برای مقابله با حوادث و مشکلات باید هر دو جهت چه اسباب مادی و چه اسباب معنوی را لحاظ کرده انگاه برای حل مشکلات اقدام کنید چنان که امام رضا فرمود: « هر زمان بندگان گناهان تازه ای را ابداع کنند خداوند بلاهای تازه و ناشناخته را بر انها مسلط می سازد» 📚بحار الانوار ج70 ص354 ❗️حاصل انکه اسلام برای مقابله با حوادث و مشکلات سه راه پیشنهاد می کند: این که به عوامل مادی و طبیعی توجه شود و علوم لازم در این زمینه کسب شود دیگر انکه به نقش خود در ایجاد و سبب سازی وقوع این حوادث و مشکلات توجه شود و در مرحله سوم چنان نباشد که تمام توجه به عوامل مادی باشد بلکه عوامل معنوی را نیز لحاظ کرده و با امادگی و لحاظ هر سه جنبه مشکلات را حل کند ⚫️اگر افرادی به این دستور اسلامی عمل نمی کنند نقصی بر تعالیم اسلام وارد نیست بلکه انان باید اعمالشان را مطابق دستورات اسلام تنظیم کنند 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
‌ کانال پرسمان اعتقادی 📲#پاسخ به شبهات 👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
✅پاسخ: برای پاسخ توجه به نکات زیر لازم است 1⃣تامین وتضمین روزی به این معنی نیست که آن را برای انسان عاقل وبا شعور فراهم ساخته به در خانه اش بفرستد یا لقمه کنند ودر دهانش بگذارند بلکه زمینه فراهم شده است وتلاش وکوشش انسان شرط تحقق وبه فعلیت رسیدن این زمینه ها است حتی حضرت مریم در آن شرایط سخت وضع حمل در بیابان خاموش که خداوند روزیش را به صورت خرمای تازه بر شاخسار نخلی در بیابان ظاهر ساخت مامور شد حرکتی بکند 2⃣اگر انسان هایی در گذشته وحال غصب حقوق دیگران کنند وروزی های آنها را به ظلم از آنها بگیرند دلیل بر عدم تعیین روزی از ناحیه خداوند نیست. 👌بنابراین اگر بخشی از جامعه در فقر به سر می برند نتیجه اعمال ناشایست خود انسانها است ❗️حضرت علی فرمود: « هیچ فقیری گرسنه نمی ماند مگر انکه توانگری از دادن حق او ممانعت کرده است» 📚نهج البلاغه حکمت 328 ❗️امام صادق فرمود: « مردم فقیر و گرسنه و محتاج و برهنه نشدند مگر به گناه اغنیا» 📚وسائل الشیعه ج6 ص4 👌اگر گفته شود خداوند چرا جلوی ظالمین را نمیگیرد می گوییم: زندگی بشر بر اساس آزادی اراده است تا همگی آزمایش شوند نه اجبار واکراه وگرنه تکاملی صورت نخواهد گرفت 3⃣منابع زیادی برای تغذیه انسان ها در همین کره خاکی وجود دارد که باید با هوش ودرایت آنها را کشف وبه کار گرفت واگر انسان دراین زمینه کوتاهی کند مقصر خود او است ❗️ما نباید فراموش کنیم که مناطقی از آفریقا که مردمش از گرسنگی می میرند بعضا از غنی ترین مناطق جهان است ولی عوامل ویرانگر که در بالا به آن اشاره شد آنها را به این روز سیاه انداخته است 📚پیام قرآن،ایت الله مکارم،ج2 ص357 ✅پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁