eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.4هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ سوال: ⁉️ چرا خداوند متعال خودش خالق دیگری ندارد، مگر می‌شود موجودی خود به خود به وجود بیاید؟ 🔰 پاسخ: 1️⃣ نکته اول: باید دایره عقل بشر رو تعیین کرد، انسان چون محدود است و دارای جسم و روح، علم و دانش او نیز محدود می‌باشد، لذا نباید انتظار داشت همه چیز را درک کند. خداوند متعال نامحدود است و بی‌نهایت، بنابراین هرگز برای بشر قالب شناسایی نیست؛ یعنی ذات خداوند متعال برای هیچ یک از مخلوقاتش حتی امام معصوم و پیامبران الهی (علیهم السلام) قابل شناخت نیست، یعنی کنه و ذاتش مجهول مطلق است. 💢 بنابراین، ما با فلسفه و عقل و برهان در می‌یابیم خدایی برای عالم ضرورت دارد، ولی این‌که او خود چگونه است و از کجا ناشی شده و در کجاست و ... را هرگز عقل بشری درک نمی‌کند و علم به آن، تنها و تنها ار آن خداوند متعال است؛ فقط انسان می‌تواند در مقام اسما و صفات او را بشناسد. 2️⃣ نکته دوم: عقل حکم می‌کند «واجب» موجودی است که وجود و هستی از آن خود اوست و متکی به خود است، لذا هرگز او به خالق و موجودی بالاتر از خودش نیاز ندارد؛ هر کس حقیقت واجب را درک کند متوجه خواهد شد که این سوال اشتباه بوده و خداوند متعال خالقی ندارد و از ازل بوده و خالق هستی است. 🔶 چرا که عقل حکم می کند تسلسل در وجود یا علت، محال است؛ تسلسل این است که موجودات بسیاری بر هم متوقف باشند و این توقف تا بی‌نهایت ادامه داشته باشد و به جایی قطع نشود؛ به طور مثال موجود «الف» وجودش را از موجود «ب» گرفته باشد، و موجود «ب» نیز از«ج»، خود «ج» هم از «و» و این سلسه تا بی‌نهایت ادامه داشته باشد و به جای خاصی منتهی نشود، این مطلب را تسلسل گویند. عقل می‌گوید چنین زنجیره ای باطل است؛ زیرا باید به جایی برسیم که آن موجود، دیگر نیازی به غیر نداشته باشد و سر منشا هستی بوده و او خالق هستی باشد. پس خدای عالم، خودش نیازی به خالق و خدا ندارد. ______ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/8092 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️ ماده از اول بوده و نیازی به خدا ندارد، قانون پایستگی انرژی هم همین مطلب را تایید می‌کند؟ 🔰 توضیح شبهه: 🔸 مادی گراها معتقدند: خدایی وجود ندارد و همین ماده از اول بوده و تا ابد خواهد بود، و برای این مدعا دلیلی از فیزیک ارائه کرداه‌اند که به قانون پایستگی انرژی معروف است. 👈 این قانون می گوید: مقدار انرژی در یک سیستم ثابت می‌ماند. پیامد این قانون این است که انرژی از بین نمی‌رود و به وجود نمی‌آید. تنها چیزی که در سیستم رخ می‌دهد، تبدیل شکل انرژی است؛ مثلاً انرژی جنبشی به انرژی گرمایی تبدیل می‌شود. ✍️ لذا پایستگی انرژی در حالت کلی می‌گوید: مجموع انرژی و جرم یک سیستم ثابت است. این قانون دستاویزی شده برای آنان که می‌گویند ماده همیشه بوده و هرگز هم از بین نمی‌رود، لذا احتیاجی به خدا ندارد. ✅ جواب ما این است: 1️⃣ اولا: این قانون با توحید و وجود خداوند متعال اصلا تعارضی ندارد؛ چه اشکالی دارد که خداوند متعال ماده را طوری خلق کرده باشد که به انرژی تبدیل شود و بالعکس. اتفاقا این قانون شعور و علم و درایت خالق عالم را بیشتر اثبات می‌کند، چرا که گویای علم و شعور وصف‌ناپذیر او خواهد بود که چنین چیزی را قرار داده است که میلیارها سال است که به همین شکل است. 2️⃣ ثانیا: براهین فلسفی و عقلی ثابت کرده‌اند ماده نمی‌تواند «واجب الوجود» و ازلی و ابدی باشد، چرا که دارای هزاران نقص و نیاز است. 3️⃣ ثالثا: از مادی گراها باید پرسید از کجا می‌دانید که این قانون از ازل و اول هیمن‌طور بوده است و نتیجه گرفتید که ماده همیشگی است؟ ♨️ یعنی از کجا نتیجه گرفتید ماده نیاز به خالق ندارد و خودش همیشه بوده است؟ شما که از روز ازل نبوده‌اید که آن را تجربه کنید، شاید کسی آن را به این نحو خلق کرده باشد!! 4️⃣ رابعا: در منابع علمی ثابت شده که ماده آغاز داشته و از جایی شروع شده است، و این یعنی یک روزی ماده نبوده سپس به وجود آمده است که نشان دهنده این است که کسی آن را به وجود آورده است. _____ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/8016 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال: ⁉️ خدا پرستان می‌گویند خدا از روز اول بوده و مادی‌گرایان می‌گویند ماده از اول بوده، لذا هر دو مثل هم هستند! کدام را باور کنیم؟ 🔰 پاسخ: 👈 ماده چون دارای نقایص متعددی است، نمی‌تواند خدای عالم و خالق هستی باشد، چرا که خدا (واجب الوجود) موجودی است که متکی به خود است و هیچ وابستگی به کسی ندارد، موجودی است که تمام کمالات و ویژگی‌های خوب را دارد، لذا هیچ نقص و نیازی به کسی یا چیزی ندارد و بی‌نیاز مطلق است، بر همه عالم و مخلوقاتش احاطه دارد، قدرت بی‌نهایت دارد، علم و شعور بی‌نهایت دارد. چون اگر این صفات را دارا نباشد، او ناقص است و هر گونه کمبودی از وجود او نفی می‌شود. اما وقتی به ماده نگاه می‌کنیم سراسر نقص و نیاز است و کمبودهای زیادی دارد؛ در نتیجه نمی‌تواند آن خدای اثبات شده باشد. 🔷 عقل بشر حکم می‌کند چون تسلسل در علل باطل است، پس در سر سلسله باید موجودی باشد که هیچ نیازی به کسی یا چیزی نداشته باشد و کاملا متکی به خود باشد که در فلسفه به آن موجود «واجب الوجود» گفته می شود، یعنی موجودی قائم به نفس که بالاتر از او موجود دیگری نیست. ✍️ لذا آن موجود واجب باید 1️⃣ اولا: تمام کمالات وجود و صفات خوب مثل علم، قدرت و حیات را دارا باشد. 2️⃣ ثانیا: هیچ گونه نقص و کمبودی نداشته باشد؛ لذا هر موجودی که به نحوی کمبودی یا نیازی به شئی یا کسی داشته باشد نمی‌تواند آن واجب و خدای اثبات شده در فلسفه باشد. 📌 اما زمانی که به ماده نگاه می کنیم، می‌بینیم سراسر نقص و نیاز است، یکی از مهم‌ترین نقایص ماده این است که جسم است و به قالب و شکل نیاز دارد و این نیاز با بی‌نیازی سازگاری ندارد. هم‌چنین ماده محصور در میان زمان و مکان است و این محدودیت یعنی نقص و کمبود که باز با واجب بودن سازگاری ندارد. ____ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/7938 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️ چرا تنها یک خدا وجود دارد؟ 🔰 پاسخ: 💢 اگر دو خدا موجود باشد، یا هر دو قدرت برابر دارند؛ یا یكی قدرت بیشتری دارد؛ یا هر دو ضعیف و عاجزند. 👈 اگر هر دو عاجزند كه هیچ كدام خدا نیستند و اگر یكی قوی و دیگری ضعیف است، آن كه قوی تر است خدا بوده و دیگری مخلوق و محكوم حكم او، و اگر هر دو قدرت برابر داشته باشند، در آن صورت چرا یک خدا به تنهایی خلق و اداره عالم را بر عهده نگیرد. ❓چرا كه قدرت، ذاتا اقتضای غلبه دارد و محال است موجودی قادر باشد و طالب غلبه نباشد. ✍ ممکن است گفته شود که چرا آن دو با یکدیگر همکاری نکنند؟ 🔸 می‌گوییم: همکاری بین دو موجود، وقتی معنا دارد که هیچ کدام به تنهایی قدرت لازم برای اجرای کاری را نداشته باشند؛ یعنی همکاری ناشی از نیازمندی است. پس اگر این‌ها هر دو خدا بوده کمال و قدرت محض هستند، باید به تنهایی توان تدبیر عالم را داشته باشند و الّا عاجزند نه قادر. 🔹 از طرف دیگر مطلق بودن قدرت هر کدام از این دو خدای فرضی، ذاتاً اقتضا دارد که تمام مقدورات را خودش در اختیار گیرد و الّا قدرت مطلق نخواهند داشت. ✅ پس اگر دو خدا با قدرت مطلق موجود باشند، ذاتاً در مقابل هم قرار خواهند گرفت و اراده‌ هیچ کدام نافذ نخواهد شد؛ و این یعنی عجز. پس از فرض دو خدای قادر مطلق، لازم می آید که هر دو عاجز باشند. 📌 لذا در این برهان، دلیل، قدرت مطلق خداوند متعال است، یعنی چون خداوند متعال دارای قدرت مطلق است، باید خلقت تمام دنیا و اداره آن را خودش به تنهایی بر عهده بگیرد؛ چون قدرت تام است، پس چرا خدای دیگر را دفع نکند و خودش خلقت عالم و اداره آن را در دست گیرد؟ ____ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/7871 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال: ❓درباره صفات ثبوتیه و سلبیه خداوند متعال توضیح دهید؟ 📌 صفات الهی در کتب کلامی به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند: 1️⃣ صفات ثبوتیه یعنی: صفاتی که از وجود ناشی شده و کمال محسوب می‌شوند و باید آن اوصاف در خداوند متعال وجود داشته باشد مثل علم، قدرت، حیات؛ 2️⃣ صفات سلییه نیز یعنی: صفاتی که از نقص و نیاز بر می‌آیند و از خداوند متعال سلب می‌شوند مثل جسم داشتن، خوابیدن، خوردن و... . 🔰 شیعه معتقد است: خداوند سبحان چون واجب الوجود است و قائم به نفس، نباید هیچ نیازی به کسی یا چیزی داشته باشد. چرا که اگر به کسی نیاز داشته باشد، نمی‌تواند واجب باشد؛ واجب یعنی موجودی که تنها به خود متکی است و به دیگری هیچ نیازی ندارد. حال با توجه به این استدلال باید گفت: خداوند متعال باید جمیع صفات کمالیه را داشته باشد، یعنی هر صفتی که انسان تشخیص می‌دهد که خوب است و کمال محسوب می‌شود، باید در خداوند متعال وجود داشته باشد؛ چرا که اگر موجود نباشد نقص لازم می‌آید، و هر گاه نقصی وجود داشته باشد، قطعا شخص دیگری باید باشد که آن نیاز و نقص را برطرف کند؛ مثلا اگر واجب علم نداشته باشد، جاهل بوده و به شخص دیگری نیاز دارد که به او تعلیم دهد، پس با واجب بودن سازگاری ندارد. 💢 در نتیجه: واجب متعال چون واجب‌الوجود است و بی‌نیاز، باید تمام صفات کمالیه را داشته باشد. 👈 هم‌چنین هیچ صفت سلبی نباید در خداوند متعال باشد؛ چون وجود آن صفت نقص است و با واجب بودن سازگاری ندارد، مثلا اگر خداوند سبحان نیاز به خوراک داشته باشد، باید خوراکی قبل از او بوده باشد تا واجب با خوردنش ادامه حیات دهد، در حالی‌که او خالق همه چیز است. ____ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/7873 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال ⁉️ آیا می‌توان برای خدا فرزندی تصور کرد یا خیر؟ 🔰 در اینجا به بررسی آیه سوم سوره توحید یعنی «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» می‌پردازیم؛ در این آیه خداوند متعال به رد عقاید یهود، نصاری و برخی از مشرکین می‌پردازد و می‌فرماید: خداوند حکیم نه خود، از موجود دیگری زاییده شده و نه کسی از او زاییده می‌شود. 🔶 اما دلیل این‌که چرا خدا زاد و ولد ندارد این است که ولادت، نوعى تجزى و قسمت‌پذيرى است، و به هر معنايى كه تفسير شود، بدون تركيب و جسم داشتن امکان ندارد؛ كسى كه می‌زايد و چيزى از او جدا می‌شود، بايد خودش داراى اجزا باشد، و چيزى كه جزء دارد محتاج به جزء خويش است. چون بديهى است موجود مركب از چند جزء، وقتى کامل است كه آن چند جزء را داشته باشد، و او بی‌نیاز مطلق است، و این ترکیب و نیاز با خدایی او سازگاری ندارد. 🔺 و اما اين‌كه چرا زاييده نشده: چون تولد چيزى از چيز ديگر، امکان ندارد مگر با احتياج متولد به موجودى كه از او متولد شود، و خداى تعالى «صمد» است، و كسى كه صمد باشد احتياج در او تصور ندارد. 💠 امام حسين(علیه السلام) در تفسیر «لَمْ يَلِدْ» فرمودند: «چيزى از او خارج نشد، نه اشيای مادى مانند فرزند، و نه ساير اشيايى كه از مخلوقين خارج می‌شود (مانند شير از پستان مادر) و نه چيز لطيف، مانند نفس، و نه عوارض گوناگون، مانند خواب و خيال و اندوه و حزن و خوشحالى و خنده و گريه و خوف و رجا و شوق و ملالت و گرسنگى و سيرى، خداوند برتر از اين است كه چيزى از او خارج شود». ❇️ همچنین حضرت در تفسیر « لَمْ يُولَدْ» فرمودند: «برتر از آن است كه او متولد از شى‏ مادى و لطيف گردد ... مانند خارج شدن موجوده زنده‏اى از موجود ديگر، و گياه از زمين، و آب از چشمه و ميوه از درختان، و خارج شدن اشيای لطيف از منابعش، مانند ديدن از چشم، و شنيدن از گوش، و استشمام از بينى، و چشيدن از دهان، و سخن از زبان، و معرفت و تشخيص از دل، و جرقه آتش از سنگ». 👈 مطابق اين حديث تولد معنى گسترده‏اى دارد كه هر گونه خروج و نتيجه‌گيرى چيزى از چيزى را شامل مى‏شود. _________________ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/15051 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال ⁉️ شرک و توحید و مراتب آن‌ها را توضیح دهید؟ 🔰 «شرك» اسم مصدر است از «شَرِكَ» به معنای اعتقاد به تعدد خدايان و شريک دانستن برای خداوند است. «اَشرَكَ بالله» يعنی برای خداوند شريك و هم‌سهمی قرار داد. شرك در دين دو قسم است شرك عظيم يعنی برای خدا همتا قرار دادن، و شرك صغير يعنی در امور زندگی به غير خدا هم توجه كردن. نفی شريك از خداوند همان توحيد می‌شود، چنان‌كه نفی تركيب همان بساطت می‌شود. ✅ علمای اسلامی برای توحید درجاتی ذکر کرده‌اند،از جمله: توحيد ذاتی، توحيد صفاتی، توحيد افعالی و توحيد عبادی. در این‌جا به توضیح دو مرتبه آن که مقابل شرک است می‌پردازیم: 👈 توحيد ذاتی 🔶 توحید ذاتی یعنی خداوند وجود يكتايی است كه نظير و همتا و مثل و مانند ندارد و همين‌طور جزء، اجزاء و تركيب ندارد. در مقابل آن شرك ذاتی است به اين معنا كه در عرض وجود خداوند وجود مؤثر و همتای ديگری قائل باشيم چنان‌كه بعضی از ملل به دو (ثنويت) يا سه (تثليث) يا چند اصل قديم، ازلی و مستقل از يكديگر قائل بودند. اين اعتقاد سبب خروج از جرگه اسلام است و اسلام شرك ذاتی را به هر صورتی كه باشد رد می‌كند. 👈 توحيد افعالی ❇️ در جهان آفرينش علل طبيعی دارای آثار هستند، آتش می‌سوزاند و چاقو می‌برد. همان‌طوری‌كه وجود اين‌ها از خداست، آثار آن‌ها نيز از جانب خداست؛ يعنی در عين حالی‌كه معتقديم اسباب و علل طبيعی آثار خود را دارند، لكن بينش توحيدی می‌گويد: مؤثر مستقل و بالذات فقط خداست و ما بقی مؤثر بالغيرند. در مقابل آن نیز شرك است كه غير خدا مانند بت‌ها، ستاره‌ها و... را مؤثر در عرض خداوند بدانيم، يعنی غير خدا كسانی ديگری را هم در تدبير عالم سهيم بدانيم، اين نوع شرك مصداق شرك عملی است. شرك عملی دارای مراتب و درجاتی است كه بالاترين مرتبه‌اش سبب خروج از اسلام می‌شود، مثل شرك در عبادت و استمداد از غير خدا به اين عقيده كه آن غير مثل خدا قدرت و حق تصرف در عالم را دارد. 💠 در کنار این شرک، شرك خفی نیز وجود دارد که منظور این است که اعمال صالح و عبادات به نیت غیر خدا و برای دیگران انجام شود و در مقابلش اخلاص قرار دارد كه موجب تقرّب به خدا و برتری اعمال و عبادات می‌شود و منظور این است که اعمال و عبادات ما فقط و فقط به نیت رضای خدا و باری خدا انجام شوند. ___________________ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/3736 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
🍀صلوات برای تعجیل درفرج امام زمان‌ فراموش نشه🍀 ❓ از چه راههایی می توانیم خدا را بشناسیم؟ ✅️ خدا به‌عنوان موجودی که خالق انسان است را می‌توان از راه‌های گوناگونی شناخت. درواقع راه‌های متفاوتی که برای شناخت خدا وجود دارد، راه شناخت خدا را برای همگان ممکن می‌سازند. به تعبیر دیگر با توجه به تفاوت استعداد، قدرت فهم، سطح علمی و... انسان‌ها، هرکسی با استفاده از این راه‌ها می‌تواند به شناختی از خدا دست یابد. 🔸 یکی از این راه‌ها، شناخت خداوند از طریق فطرت است. هر انسانی به‌مقتضای نوع آفرینش خودش، شناختی از خداوند، یعنی کسی که او را آفریده و می‌تواند نیازهایش را برطرف کند، دارد. این چیزی است که هرکسی با اندکی توجه در درون خود، می‌تواند آن را با علم حضوری بیابد. 🔹این شناخت به خداوند، گرچه عمومی است، ولی ممکن است در مورد برخی افراد مبهم و ضعیف باشد؛ مانند کسی که در دریای گناهان غرق شده و آینه فطرتش غبار گرفته است. 🔸 منظور از شناخت فطری خدا یا علم حضوری آن است كه مرتبه‌ای از درک و ادراک در همهٔ انسان‌ها وجود دارد كه شدت و ضعف دارد و درجه ابتدایی آن در همهٔ مردم وجود دارد، هر‌چند مورد آگاهی كامل نباشد. البته این علم در اثر تكامل نفس و متمركزكردن توجه قلب به ساحت قدس الهی و به‌وسیله عبادات و اعمال صالحه تقویت می‌شود و در اولیای خدا به درجه‌ای از وضوح می‌رسد كه خدا را از هر چیزی روشن‌تر می‌بیند، چنان‌كه در دعای عرفه آمده است: «أيَكونُ لِغَيرِكَ مِنَ الظُّهورِ ما لَيسَ لَكَ حتّى يَكونَ هُوَالمُظهِرَ لَكَ؟!»؛[1] «آيا جز تو را ظهورى است كه تو را نيست تا این‌که آنان آشكاركننده تو باشند؟!».[2] 🔹این نکته قابل توجه است که بشر معمولاً در مشکلاتی که راه‌حلی برایشان تصور نمی‌شود، به اینکه قدرتی وجود دارد که می‌تواند مشکل او را برطرف کند، متوجه می‌شود و در این حالات بهتر می‌تواند متوجه خدا شود. 📚 پی‌نوشت [1]. دعای عرفه. [2]. علامه مصباح یزدی، محمدتقی، خداشناسی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، چاپ سوم، 1396، ص 75. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید: https://btid.org/fa/news/225502 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰