eitaa logo
پرسمان اعتقادی
39.1هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
5.5هزار ویدیو
82 فایل
✳️برای رزرو تبلیغات در مجموعه اَسرا بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2186347655C6187e57a27 شماره مرکز ملی پاسخگویی به شبهات 096400
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰پاسخ: 🔰 اگر رسولان الهی برای هدایت بشر نیامده بودند، انسان‌ها می‌توانستند در روز قیامت به خدای متعال اعتراض کنند: «وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى‏[طه/134] اگر قبل از آمدن او، آن‌ها را با عذابى هلاك مى‌‏كرديم، مى‏‌گفتند: پروردگارا! چرا براى ما پيامبرى نفرستادى تا پيش از آن كه خوار و رسوا شويم از آيات تو پيروى كنيم.» 💢 لذا در پاسخ به این سوال باید گفت: 1⃣ اولا: در طول تاریخ، استعدادها و نیازهای جوامع بشری متفاوت بوده، به همین خاطر لازم بوده است که برای هر جامعه رسولی فرستاده شود که مطابق با فرهنگ و درک آن‌ها، فرامین الهی را برساند. در واقع جوامع اولیه قدرت درک پایین‌تری نسبت به جوامع بعدی داشته‌اند، از این‌رو پیامبران نیز احکام الهی را با توجه به درک و نیازشان بیان می‌کردند؛ علاوه بر آن، این جوامع آن چنان قابلیت نداشتند که بتوانند تمام فرامین الهی را یک‌جا پذیرا باشند. 👈 این رویه تا زمان رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ادامه داشت، در این زمان بود که مردم هم ظرفیت دین کامل را داشتند و هم می توانستند آن را حفظ کنند. در واقع می‌توان بشریت را به یک مدرسه تشبیه کرد که از اول ابتدایی تا دانشگاه را در خود دارد، گر چه در تمام مقاطع تحصیل ادبیات فارسی، ریاضی و... تدریس می‌شود، ولی در هر پایه تحصیلی نکاتی بیشتر از سال قبل ارائه می‌شود. 2⃣ ثانیا: غالب ادیان الهی دچار تحریف شده‌اند، به همین خاطر دیگر نمی‌توانستند انسان‌ها را به اهدافی که برایشان مشخص شده بود برسانند؛ از این‌رو نیاز بود که پیامبر دیگری فرستاده شود که یا آیین پیامبر گذشته را اصلاح کند و یا این‌که شریعت جدیدی را بیاورد، به جز دین پیامبر خاتم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) که خداوند متعال آن‌را از تحریف حفظ کرده است و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) را قرار داد که مبلغ و مروج آن تا روز قیامت باشند. 💠 در نتیجه: تعدد پیامبران الهی، به دو عامل بوده است، یکی اینکه بشر توان دریافت برنامه کامل برای همه دوران را نداشته است، و دیگری اینکه توان حفظ و انتقال آن به نسل های بعدی را هم نداشته است. ___ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/100807 📎 📎 📎 پرسمان اعتقادی استاد محمدی 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰 «رجعت» در اعتقاد شیعه به معنای بازگشت و زنده شدن برخی از صالحان و کافران پیش از قیامت می‌باشد. در این جا از نگاه عقل و نقل به مساله رجعت می‌پردازیم: 👈 رجعت از منظر عقل ✅ عقل به خودی خود بازگشت و زنده شدن مردگان در این دنیا را محال نمی‌بیند؛ چرا که درک می‌کند پشتوانه چنین مسأله‌ای قدرت لایزال الهی است، همان قدرتی که توانسته انسان را از نیستی به وجود آورد، همان قدرت می‌تواند مردگان را نیز پس از پوسیده شدن زنده کند. 🔺 بنابراین زنده شدن برخی از انسان‌ها در دنیا هیچ محذور عقلی ندارد و از آن‌جایی که اگر اراده خداوند متعال به آن قرار گیرد، حتما به وقوع خواهد پیوست، علاوه بر اینکه با مطالعه تاریخ می‌بینیم که این مسأله در مواردی مثل زنده کردن مرده توسط حضرت عیسی و ... واقع شده است. 👈 رجعت از منظر قرآن کریم 🔶 آیاتی که در این مقام مورد استفاده قرار می‌گیرد، آیاتی است که رجوع عده‌ای به این دنیا را بیان می‌کند : 1️⃣ خداوند متعال در سوره بقره می‌فرماید: «وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى الله جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[بقره/55-56]و چون گفتيد اى موسى تا خدا را آشكارا نبينيم، هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد، پس در حالى كه مى‌نگريستيد صاعقه شما را فرو گرفت، سپس شما را پس از مرگتان برانگيختيم، باشد كه شكرگزارى كنيد.» 2️⃣ قرآن کریم می‌فرماید: «فَقَالَ لَهُمُ الله مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ الله لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ [بقره/۲۴۳] پس خداوند به آنان گفت تن به مرگ بسپاريد، آن گاه آنان را زنده ساخت؛ آرى خداوند نسبت به مردم صاحب بخشش است، ولى بيشتر مردم سپاس گزارى نمى‌كنند.» 3️⃣ آیه سوم: خداوند متعال می‌فرماید: «فَأَمَاتَهُ الله مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ...[بقره/259] پس خداوند، او را (به مدت‏) صد سال ميراند. آن‌گاه او را برانگيخت‏، (و به او) گفت‏: چقدر درنگ كردى‏؟ گفت‏: يك روز يا پاره‏ اى از روز. گفت‏: بلكه صد سال درنگ كردى.‏» _ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/105818 📎 📎 📎 📎 پرسمان اعتقادی استاد محمدی 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰 شیعه معتقد است که اهل بیت(علیهم‌السلام) و برخی از انبیا و انسان‌‌های خالص و عده‌ای از مشرکان و معاندان محض، در آخرالزمان و پیش از قیامت به دنیا باز می‌گردنند و صالحان انتقام همه‌ ظلم‌ها و جنایت‌هایی که در حق مظلومان و ستم‌دیدگان عالم شده بود را از آن ظالمان گرفته و طعم ذلت و نکبت را به آنان خواهند چشاند. ⁉️ سوالی که در باب رجعت مطرح شده، این است که این حادثه مهم در چه زمانی رخ خواهد داد؟ و بازه زمانی آن کی می‌باشد؟ حقیقت آن است که همان‌گونه که زمان ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام) و روز پایانی عالم و برپایی قیامت، معلوم نیست، زمان وقوع رجعت نیز یکی از اسرار الهی است و زمان آن بر همگان پوشیده است و جز خداوند متعال کسی از آن آگاهی ندارد. 👈 اما از روایات اهل بیت(علیهم‌السلام) و کلام علمای سلف می‌توان برای رجعت دو ظرف زمانی تعریف کرد: 1️⃣ عصر ظهور 🔺 برخی از روایات‌ حکایت از آن دارد که آغاز رجعت با ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام) هم‌زمان می‌باشد و هم‌چنین برخی از متکلمین و علمای سلف نیز همین نظر را پذیرفته‌اند مانند شیخ مفید، سیّد مرتضی، شیخ طوسی و... . 2️⃣ بعد از ظهور و حکومت امام زمان(عجل‌اللَّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 🔻روایات بسیار دیگری وجود دارد که زمان رجعت را پس از حکومت امام زمان(عجل‌اللَّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و در آستانه شهادت ایشان معرفی می‌کنند که با رجعت حضرت اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) آغاز شده و حضرت پس از غسل و دفن حضرت حکومت می‌کنند. ______ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/107068 📎 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال ⁉️ آیا حضرت آدم مقصر اخراج انسان از بهشت است؟ 🔰 پاسخ 🔹 اولین نکته‌ای که باید به آن توجه کنیم ساکن نبودن آدم در بهشت موعود است. در روایتی از امام صادق(علیه‌السلام) نسبت به مکانی که آدم و حواء زندگی می‌کردند، آمده است: «[آن مکان] باغی از باغ‌های دنیا بوده است که خورشید و ماه در آن طلوع می‌کردند؛ و اگر آن مکان بهشت جاودان بود، [آدم و حوا] هرگز از آن خارج نمی‌شدند.» 🔸 در آیات متعددی از قرآن شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد نسل حضرت آدم از ابتدا برای سکونت در زمین آفریده شده بودند. در گفت و گویی که میان فرشتگان و خداوند نسبت به آدم صورت می‌گیرد، خداوند انسان را خلیفه خود بر روی زمین معرفی می‌کند: «و (به ياد آر) هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من در روى زمين جانشينى قرار خواهم داد.» 🔹 براساس مبانی شیعه، پیامبران در مقام عصمت قرار دارند و هرگز مرتکب گناه نمی‌شوند. برخی دانشمندان و علمای دین معتقدند نهی حضرت آدم توسط خداوند، نهی ارشادی بوده است نه نهی مولوی. نهی ارشادی همراه خود عقاب و بازخواست مولا را ندارد. 🔸 اگر بر فرض قبول کنیم حضرت آدم مرتکب گناه شده است؛ باز هم به تصریح آیات قرآن خطای یک نفر نمی‌تواند سبب عذاب و گرفتاری سایر انسان‌ها بشود. عدالت خداوند اقتضا دارد که هر انسانی تنها به خاطر اعمال و رفتار خودش مجازات شود و اشتباه دیگران دخالتی در عذاب انسان نداشته باشد. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. https://btid.org/fa/news/200482 📎 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال ⁉️ چرا ما باید در دین از یک مرجع، تقلید کنیم، خودمان دین را می‌فهمیم و معنا ندارد سخن شخص دیگری را تبعیت کنیم؟ 🔰 طبق شریعت اسلام، انسان موظف است که در فروعات دین مبین اسلام (واجبات و محرمات) تابع امام معصوم باشد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا الله وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (نساء-59): اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد! اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحبان امر را و...» و طبق احادیث معتبر در تفسیر آیه، منظور از «أُولِي الْأَمْر» ائمه اطهار است. بنابراین اطاعت از امام، همان اطاعت از خداوند متعال است و این تقلید، مورد تایید عقل و خداوند متعال است. ⁉️ اما در زمان غیبت و زمانی که دست‌رسی به امام از راه عادی امکان ندارد چه باید کرد؟ آیا دین و فروعات آن تعطیل است، یا نه خداوند متعال برای آن زمان نیز تدبیری دارد؟ 👈 در جواب اين سوال بايد گفت: در این زمان به دو دلیل باید به فقها رجوع کرد: یکی دلیل عقلی است و دیگری دلیل نقلی و روایات خود معصوم. ✅ دلیل عقلی: 🔺 رجوع جاهل به عالم: 👈 در زمان غیبت یا باید خود آدم مجتهد باشد، یا باید سراغ مجتهد برود، این حکم قطعی عقل است؛ زیرا یک شخص عادی از طرفی می‌داند قطعاً بر گردن او تکالیفی وجود دارد و مانند سایر حیوانات رها نشده است و از طرف ديگر قادر به استخراج احکام از منابع مربوطه نيست. بنابراين ناچار است به شخصى كه آشنا به احكام و قادر بر استنباط آن‎ها از منابع اصلی است، مراجعه کرده و تكاليف شرعی خود را از وى سؤال کند. ❇️ این قاعده (رجوع جاهل به عالم و متخصص) مورد قبول همه مردم بوده و در زندگی روزمره تمام انسان‌ها جاری است؛ به طور مثال تا انسان مریض می‌شود، سراغ دکتر می‌رود، برای خرید نان به شاطر و نانوایی مراجعه می‌کند، برای ساخت خانه سراغ مهندس عمران می‌رود و... . دین نیز از این قاعده مستثنا نیست و برای فهم آن و یادگیری وظایف دینی نیز باید به متخصص آن، یعنی مراجع بزرگوار تقلید مراجعه کرد و دین خود را از آنان گرفت. ✳️ دلیل نقلی: 🔺در زمان غیبت صغری حضرت ولی عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) نائبان خاصی داشتند و از شیعیان خود خواسته بودند که به این افراد مراجعه کنند؛ حضرت در زمان غیبت کبری نیز با نصب «فقیه» به عنوان نائب عام خود و دستور تبعیت از او، باعث هدایت عامه مردم و شیعیان خود شدند. 🔻حضرت در نامه‌ای به آخرین نائب خاص خود می‌نویسند: «أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ الله: اما در حوادث و رخدادهای گوناگونی که به وجود می‌آید، به سراغ راوی حدیث ما بروید(فقیه جامع الشرایط) همانا آنان حجت من بر شما هستند، و من حجت خدا بر آنانم» 💢 بنابراین تقلید از مراجع، دستور شرعی هم دارد و حضرت ولی عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) دستور می‌دهد که از آنان تبعیت کنیم. ___ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/25275 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال ⁉️ مهمترین دلیل اهل سنت بر خلافت خلیفه اول «ابوبکر بن ابی‌قحافه» چیست و آیا درست بوده است؟ 🔰 یکی از ادله اهل سنت بر مشروعیت حکومت خليفه اول، مساله «اجماع» است؛ آنان می‌گویند چون همه امت یا حداقل همه اهل حل و عقد، یعنی بزرگان و صاحب‌نظران امت، بر خلافت و رهبر شدن ابوبکر اجماع و توافق‌نظر داشتند، خلافت او مشروعیت می‌یابد و خدا هم از آن راضی است. ✅ اما این مطلب تنها یک افسانه است و ادعایی بدون دلیل و مخالف تاریخ، حتی تاریخی که خود اهل سنت نویسنده آن است؛ تاریخ گواه است بسیاری از صحابه بزرگ اسلام که سالیان سال، در خدمت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند و در جنگ‌های متعددی شرکت داشتند و با جان و دل و اموال خود، اسلام را کمک کردند، با خلافت ابوبکر مخالف بودند و با او بیعت نکردند، مگر با زور شمشیر. 👈 حتی این مساله که خلافت خليفه اول بدون اجماع بود، در سخنان خلیفه دوم نیز وجود دارد، او در این رابطه می‌گوید: «حِينَ تَوَفَّى الله نَبِيَّهُ أَنَّ الْأَنْصَارَ خَالَفُونَا، فَاجْتَمَعُوا بِأَشْرَافِهِمْ فِي سَقِيفَةِ بَنِي سَاعِدَةَ، وَتَخَلَّفَ عَنَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَالزَّبِيرُ بْنُ الْعَوَّامِ وَمَنْ مَعَهُمَا: هنگامی‌که پیامبر رحلت کردند، تمام انصار مخالف ما بودند و همه آنان در سقیفه بنی ساعده جمع شده بودند؛ هم‌چنین على و زبير و تمام کسانی‌که با آن دو بودند، با ما مخالف بودند.» 💢 بخاری وقایع آن روز را این‌چنین نقل می‌کند: «... به سوی سعد هجوم‌ برده‌ ‌شد، در این هنگام یکی از یاران سعد می‌گوید: سعد را کشتید؛ عمر می‌گوید: «او را بکشید، خدا او را بکشد.» 🔶 طبری داستان را این‌چنین ادامه می‌دهد: «عمر بالای سر سعد می‌ایستد و می‌گوید: سعی ‌داشتم آن‌گونه تو را له ‌کنم که اعضایت از هم بپاشد، در این هنگام سعد ریش عمر را می‌گیرد ... پس از آن حباب‌بن‌منذر رو به انصار می‌گوید: اگر بخواهیم، این‌ها را از مدینه بیرون‌ می‌کنیم. عمر پاسخ ‌می‌دهد: در آن صورت خدا تو را بکشد، حباب‌بن‌منذر نیز در جواب او می‌گوید: بلکه خودت کشته‌ شوی.» ❇️ با مراجعه به تاريخ اهل سنت، در می‌یابیم که افردای مانند امام علی(عليه‌السلام)، عموم بنی‌هاشم، سعد بن عباده انصاری، زبير بن عوام، خالد بن سعيد بن عاص اموی، طلحة بن عبيداللَّه، مقداد بن اسود، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار بن ياسر، براء بن عازب، ابی بن کعب، عتبه بن ابی لهب، و ابوسفيان با خلافت ابوبکر مخالف بودند. 🔺 هم‌چنین نوشته‌اند آن‌ها امیرالمومنین(علیه‌السلام) را مجبور به بیعت کردند، این چه بیعتی است که با زور و غلبه حاصل شود. 💠 آیا با وجود چنین مطالبی باز می‌توان گفت راجع به خليفه اول اجماعی صورت گرفت؟ یا او با زور و غلبه به خلافت رسید؟ پس خلافت آنان مشروعیت خود را از کجا آورد و چه فرقی می‌کند با حکومت و کشورگشایی پادشاهان زورگو و بی‌رحم که مردم را به زور مجبور به اطاعت از خود می‌کنند. ______________ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/40411 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ مناظره زیبای هشام بن حکم با عالم سنی جهت اثبات امامت 🔰 روزی «هشام بن حکم» از یاران خاص امام صادق(علیه‌السلام) خدمت حضرت رسید، حضرت از او درباره مناظره‌اش با «عمر بن عبید» عالم بزرگ اهل سنت در آن زمان، سوال کرد، هشام در پاسخ گفت: داستان «عمرو بن عبيد» و سخنرانی او در مسجد بصره را بارها شنیده بودم، براى ملاقات و مناظره با او حركت کردم. روز جمعه بود که به مسجد بصره رسیدم، ديدم بسیاری از مردم به دور او حلقه زده‌اند و «عمرو بن عبيد» در میان آنان مشغول سخن گفتن است. ✅ جلو رفته و گفتم: اى مرد دانش‌مند، اجازه مى‏‌دهى سوالى بپرسم؟ گفت: آری؛ گفتم آيا چشم دارى؟ گفت: اى فرزند اين چه سوالى است؟ تو که مى‏‌بينى من چشم دارم، گفتم: سوال من این‌گونه است، گفت: سوال كن، اگر چه سوال تو احمقانه است؛ گفتم: با چشمت چه مى‏‌كنى؟ گفت با آن رنگ‌ها و اشخاص را مى‏‌بينم. 🔶 گفتم: آيا بينى دارى؟ گفت: بلى، گفتم: با بينى‏‌ات چه مى‏‌كنى؟ گفت: بوها را استشمام می‌كنم. گفتم آيا دهان دارى؟ گفت: بلى، گفتم: با دهانت چه مى‏‌كنى؟ گفت: طعم و مزه غذاها را مى‏‌چشم. گفتم: آيا گوش دارى؟ گفت: بلى، با آن صداها را مى‏‌شنوم. گفتم: آيا قوه ادراك و مغز مفكر دارى؟ گفت: بلى، گفتم: با آن چه مى‏‌كنى؟ گفت: با آن، هر چه را كه از راه حواس درک کنم، صحیح را از نادرست آن تشخیص مى‏‌دهم. ❇️ گفتم: آيا اين حواس و اعضا بى‏‌نياز از مغز و عقل نيستند؟ گفت: نه؛ گفتم: چگونه؟ گفت: اى فرزند، اين جوارح و حواس چون چيزى را ببينند يا بو كنند يا بچشند يا بشنوند و شك کنند که آیا واقعیت دارد یا خیر، این‌جاست به عقل و قوه مفکره نیاز پیدا می‌کنند و عقل است كه صحيح را تشخيص مى‏‌دهد و بر آن تكيه مى‏‌كند و مشكوك را باطل نموده طرد مى‏‌کند. 🔺 به او گفتم: بنابراين خداوند، قلب و مغز را براى رفع اشتباه حواس آفريده است؟ گفت: آرى؛ گفتم: اى «ابا مروان»(کنیه عمرو بود) خداوند تبارك و تعالى جوارح و حواس انسان را مهمل نگذاشته است و براى آنان امامى قرار داده، چگونه ممکن است اين خلق را در حيرت و ضلالت باقى گذارده، تمامى افراد انسان را در شك و اختلاف نگاه‌ داشته و براى آنان امامى كه رافع شبهه و شك آنان باشد و آنان را از حيرت و سرگردانى خارج كند، معيّن نکرده باشد؟ ✳️ در این هنگام عمر بن عبيد گفت: تو هشام بن حكم هستى؟ گفتم: نه، گفت: آيا از هم‌نشينان او هستى؟ گفتم: نه‏، گفت: پس از كجا آمده‌‏اى و اهل كجا هستى؟ گفتم: من اهل كوفه هستم؛ گفت: پس يقينا «هشام» هستى، سپس برخاست و من‌را در آغوش خود گرفت و بر جاى خود نشانيد. 💠 در این هنگام هشام گفت: امام صادق(عليه‌السلام) از بيان اين مناظره من بسيار خشنود شده و خنديدند و گفتند: «اى هشام، چه كسى به تو یاد داده اين‌طور مناظره کنى؟» عرض كردم: اين‌طريق را از وجود مبارك شما ياد گرفته ام. _____________ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/42774 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال ⁉️ داستان شکست مسیحیان نجران از پیامبر اکرم ص در جریان مباهله چه بود؟ 🔰 ده سال از هجرت پیامبر اکرم (ص) می‌گذشت. در این ده سال بارها و بارها پیامبر و یارانش درباره حقانیت اسلام با پیروان دیگر مذاهب بحث و گفتگو کرده بودند. در راستای همان تبلیغات و ارشادات الهی، رسول اکرم (ص) نامه‌ای برای اُسقف نجران به نام ابوحارثه نوشت و او و مسیحیان نجران را به اسلام دعوت می‌کرد. نجران که در مرز حجاز و یمن قرار داشت، هفتاد دهکده را شامل می‌شد. پس از خواندن نامه تصمیم گرفتند یک شورایی را برای گفتگو و بررسی به مدینه بفرستند. برای این منظور از بین مسیحیان شصت نفر و در رأس آنان سه نفر راهی مدینه شدند. 👈 با ورود این هیئت به مدینه بحث‌ها و گفتگوها آغاز شد. سرانجام مسیحیان نجران اعلام کردند که از راه گفتگو حقیقت بر آن‌ها آشکار نمی‌شود و باید به مباهله پرداخت. مباهله به عملی می‌گویند که دو طرف یکدیگر را لعن و نفرین کنند. 🔰 پس از این پیشنهاد مسیحیان، آیه مباهله بر پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل شد: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل‌لَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ [آل‌عمران/۶۱] 👈 هر گاه بعد از علم و دانشی که ( در باره مسیح ) به تو رسیده ، ( باز ) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند ، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم ، شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم ، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم ، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». بنابراین پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز بنابر فرمان الهی حاضر به مباهله شدند. ✳️ وقت مباهله فرا رسید. پیامبر (ص‌) هنگام حرکت به محل مباهله، دست حسن و حسین را گرفته بود، و علی پیش روی پیامبر و فاطمه پشت سر آن حضرت، حرکت می‌کردند. وقتی اسقف مسیحیان وضع حضور پیامبر را مشاهده کرد، گفت: من چهره‌هایی را می‌نگرم که هرگاه دست به دعا بلند کنند، و از خدا بخواهند که کوهی از مکه را از جا بکند، بی‌درنگ کنده می‌شود، بنابراین مباهله نکنید، که اگر مباهله کنید، همه مسیحیان هلاک می‌شوند . ✍ مهاجر و انصار برای تماشای صحنه و باخبر شدن از ماجرا حاضر شده بودند. همه دیدند که مسیحیان نجرانی حاضر به مباهله نشدند و قرار بر این شد که حکومت اسلامی را بپذیرند و هرسال به آنان مالیات بپردازند و در مواقع جنگ و تهدید حکومت اسلام با جان و مال خود از اسلام دفاع کنند.[۴] 🌹🌹 درس‌های مباهله 1️⃣ مباهله درس حقانیت اسلام بر دین مسیحیت را با صدایی بلند اعلام می‌دارد. 2️⃣ درس ایستادگی در راه حق و ایمان به آن است. اگر کسی به راهش ایمان داشته باشد از هیچ تهدیدی نمی‌ترسد و میدان را رها نمی‌سازد. حضرت ابراهیم (ع) از آتش هم نمی‌هراسد و به خدا توکل خواهد کرد. 3️⃣ در جریان مباهله ما اهمیت تبلیغ اسلام و دعوت به آخرین دین الهی را به خوبی مشاهده می‌کنیم. امروزه با پیشرفت‌ها در فضای مجازی و بستری که شبکه جهانی اینترنت برای ما آماده ساخته است، به راحتی می‌توان پیام خود را به جهانیان مخابره کرد و باب مذاکرات علمی را باز کرد. 4️⃣ مقام و منزلت امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب (ع) نزد پیامبر اکرم (ص) است. مقامی که به فرموده امام رضا (علیه‌السلام) بالاتر از آن در عالم اسلام مقامی نیست. ________ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/98667 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال ⁉️ مهمترین دلیل اهل سنت بر خلافت خلیفه اول «ابوبکر بن ابی‌قحافه» چیست و آیا درست بوده است؟ 🔰 یکی از ادله اهل سنت بر مشروعیت حکومت خليفه اول، مساله «اجماع» است؛ آنان می‌گویند چون همه امت یا حداقل همه اهل حل و عقد، یعنی بزرگان و صاحب‌نظران امت، بر خلافت و رهبر شدن ابوبکر اجماع و توافق‌نظر داشتند، خلافت او مشروعیت می‌یابد و خدا هم از آن راضی است. ✅ اما این مطلب تنها یک افسانه است و ادعایی بدون دلیل و مخالف تاریخ، حتی تاریخی که خود اهل سنت نویسنده آن است؛ تاریخ گواه است بسیاری از صحابه بزرگ اسلام که سالیان سال، در خدمت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند و در جنگ‌های متعددی شرکت داشتند و با جان و دل و اموال خود، اسلام را کمک کردند، با خلافت ابوبکر مخالف بودند و با او بیعت نکردند، مگر با زور شمشیر. 👈 حتی این مساله که خلافت خليفه اول بدون اجماع بود، در سخنان خلیفه دوم نیز وجود دارد، او در این رابطه می‌گوید: «حِينَ تَوَفَّى الله نَبِيَّهُ أَنَّ الْأَنْصَارَ خَالَفُونَا، فَاجْتَمَعُوا بِأَشْرَافِهِمْ فِي سَقِيفَةِ بَنِي سَاعِدَةَ، وَتَخَلَّفَ عَنَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَالزَّبِيرُ بْنُ الْعَوَّامِ وَمَنْ مَعَهُمَا: هنگامی‌که پیامبر رحلت کردند، تمام انصار مخالف ما بودند و همه آنان در سقیفه بنی ساعده جمع شده بودند؛ هم‌چنین على و زبير و تمام کسانی‌که با آن دو بودند، با ما مخالف بودند.» 💢 بخاری وقایع آن روز را این‌چنین نقل می‌کند: «... به سوی سعد هجوم‌ برده‌ ‌شد، در این هنگام یکی از یاران سعد می‌گوید: سعد را کشتید؛ عمر می‌گوید: «او را بکشید، خدا او را بکشد.» 🔶 طبری داستان را این‌چنین ادامه می‌دهد: «عمر بالای سر سعد می‌ایستد و می‌گوید: سعی ‌داشتم آن‌گونه تو را له ‌کنم که اعضایت از هم بپاشد، در این هنگام سعد ریش عمر را می‌گیرد ... پس از آن حباب‌بن‌منذر رو به انصار می‌گوید: اگر بخواهیم، این‌ها را از مدینه بیرون‌ می‌کنیم. عمر پاسخ ‌می‌دهد: در آن صورت خدا تو را بکشد، حباب‌بن‌منذر نیز در جواب او می‌گوید: بلکه خودت کشته‌ شوی.» ❇️ با مراجعه به تاريخ اهل سنت، در می‌یابیم که افردای مانند امام علی(عليه‌السلام)، عموم بنی‌هاشم، سعد بن عباده انصاری، زبير بن عوام، خالد بن سعيد بن عاص اموی، طلحة بن عبيداللَّه، مقداد بن اسود، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار بن ياسر، براء بن عازب، ابی بن کعب، عتبه بن ابی لهب، و ابوسفيان با خلافت ابوبکر مخالف بودند. 🔺 هم‌چنین نوشته‌اند آن‌ها امیرالمومنین(علیه‌السلام) را مجبور به بیعت کردند، این چه بیعتی است که با زور و غلبه حاصل شود. 💠 آیا با وجود چنین مطالبی باز می‌توان گفت راجع به خليفه اول اجماعی صورت گرفت؟ یا او با زور و غلبه به خلافت رسید؟ پس خلافت آنان مشروعیت خود را از کجا آورد و چه فرقی می‌کند با حکومت و کشورگشایی پادشاهان زورگو و بی‌رحم که مردم را به زور مجبور به اطاعت از خود می‌کنند. ______________ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/40411 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️ برخی جاهلان یا مغرضان، برای منحرف کردن قیام اباعبدالله الحسین(ع) گفته‌اند: حضرت قیام نکرد، بلکه هدف او تنها بیعت نکردن با یزید(لعنه‌الله‌علیه) بود و تنها می‌خواست فرار کند، ولی متاسفانه در کربلا گرفتار شد، لذا هدفش قیام نبود. 🔰پاسخ: 1⃣ اولا این قول صرفا یک تحلیل است و هیچ مدرکی و مستندی تاریخی یا روایی ندارد؛ دوما نقدهای متعددی بر آن وارد است: 2⃣. این مطلب مخالف سخنان خود حضرت است، حضرت قبل از خارج شدن از مدینه فرمودند: «إنّي لم أخرج أشرا، و لا بطرا، و لا مفسدا، و لا ظالما...؛ من از سر شادى و سرمستى و تباه‌‌كارى و ستم‌گرى قيام نكردم، بلكه برای اصلاح در امت جدم به پا خاستم، و اكنون مى‏‌خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم، و بر روش جدم و پدرم على بن ابى طالب راه بروم... .» 🔶 در این روایت کلمه «اخرج» آمده که دال بر خروج و قیام است و هرگز صحبت از فرار و عدم بیعت نیست، و خروج بر کسی به معنای قیام و اعلام جنگ با اوست. 3⃣. اگر هدف حضرت فرار بود، چرا کوفیان برای او نامه نوشتند و ایشان را به کوفه دعوت کردند و با ایشان بیعت کردند و از ایشان خواستند تا قیام کند، ایشان می‌توانست در پاسخ نامه‌ها و بزرگان کوفه که ایشان را دعوت کرده بودند بفرماید: نه من اهل قیام نیستم و سکوت اختیار کند. 4⃣. در بین راه و قبل از رسیدن به سرزمین کربلا خبر شهادت مسلم و پیمان شکنی کوفیان به حضرت رسید، با این حال اگر هدف حضرت تنها فرار از بیعت بود، به هیچ وجه عاقلانه نبود که به حرکت خود ادامه دهد و می‌بایست برگردد و به سمت جاهای امن فرار کند. 5⃣. اگر هدف فقط فرار از بیعت بود، اصلا عاقلانه نبود که خانواده و اهل بیت خود را همراه خود ببرد، حضرت می‌توانست خودش به تنهایی و کاملا مخفیانه و با چهره‌ای مبدل از مدینه خارج شود و به مکانی نامعلوم بگریزد تا از سپاهیان خلیفه در امان باشد. 6⃣. حضرت برای اکثر بزرگان شیعه و اهل سنت نامه نوشت و آن‌ها را به بیعت با خود و قیام علیه یزید(لعنه‌الله‌علیه) دعوت کرد، و بسیاری از آنان به نامه حضرت پاسخ دادند. 💠 حال اگر هدف تنها عدم بیعت بود، معنا نداشت برای بزرگان اقوام مختلف نامه بنویسد و آن‌ها به قیام و بیعت با خود دعوت کند. ________ 📚 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/126124 📎 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ مختصری از زندگانی امام حسن عسکری(علیه‌السلام) 🔰 امام حسن عسکری(علیه‌السلام) در سال 232 ق در مدينه چشم به جهان گشود. مادرش «سوسن» يا «سليل» زنی لايق و صاحب فضيلت بود و در سفری که امام به سامرا داشت، همراه امام بود و در سامرا از دنيا رفت. کنيه آن حضرت ابامحمد است، صورتی گندم‌گون و بدنی در حد اعتدال داشت، چشمانی درشت و پيشانی گشاده و خالی بر گونه راست داشت، ایشان بيانی شيرين و جذاب و شخصيتی با شکوه و وقار داشتند. 👈 به طور کلی دوران عمر 29 ساله امام حسن عسکری(علیه‌السلام) به سه دوره تقسيم می‌گردد: 1️⃣دوره اول 13سال است که زندگی آن حضرت در مدينه گذشت؛ 2️⃣ دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت؛ 3️⃣و دوره سوم نزديک 6 سال امامت آن حضرت می‌باشد که از این شش سال، سه سال را در زندان گذرانيد. ✅ «عبيدالله خاقان» وزير معتمد عباسی با همه غروری که داشت وقتی با حضرت ملاقات می‌کرد به احترام آن حضرت برمی‌خاست، و آن حضرت را بر مسند خود می‌نشاند و پيوسته می‌گفت: «در سامراه کسی را مانند آن حضرت نديده‌ام، وی زاهدترين و داناترين مردم روزگار است.» 🔶 حضرت در مدت شش سال امامتش، آثار مهمی از تفسير قرآن و نشر احکام و بيان مسائل فقهی و جهت دادن به حرکت انقلابی شيعيانی که از راه‌های دور برای کسب فيض به محضر امام می‌رسيدند بر جای گذاشت. امام با تعليمات عاليه قرآنی و نشر احکام الهی و مناظرات کلامی، جنبش علمی خاصی را تجديد کرد، و فرهنگ شيعی را اعتلا بخشید و افرادی چون «يعقوب بن اسحاق کندی» نیز شاگرد حضرت شده و به نشر معارف شیعی پرداختند. ✔️ در نهایت حضرت در روز جمعه هشتم ماه ربيع الاول سال 260 ق به شهادت رسید. 💢 در کيفيت شهادت آن امام بزرگوار فرزند عبيدالله بن خاقان می‌گويد: «روزی برای پدرم خبر آوردند که امام حسن عسکری(علیه‌السلام) رنجور شده، پدرم به سرعت تمام نزد خليفه رفت و خبر را به خليفه داد، خليفه پنج نفر از معتمدان خود و طبيبی را نزد آن حضرت فرستاد. اين کارها را برای آن می‌کرد که زهری را که به حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و پيوسته ملازم خانه آن حضرت بودند تا به شهادت رسید.» 🔺بعد از آن، خليفه متوجه تفحص و تجسس فرزند حضرت شد، زيرا شنيده بود که فرزند آن حضرت بر عالم مستولی خواهد شد و اهل باطل را منقرض خواهد کرد ... تا دو سال تفحص احوال او می‌کردند ... . اين جستجوها و پژوهشها نتيجه هراسی بود که معتصم عباسی و خلفای قبل و بعد از او امام داشتند. ____________ 📎 📎 📎 📎 🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال ⁉️ ایام فاطمیه از چه تاریخی شروع و در چه تاریخی تمام می‌شود؟ 🔰 درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) روایات مختلفی وجود دارد و از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیان شده است؛ اما میان علمای شیعه، دو احتمال معتبر است: هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) یا نود و پنج روز بعد از رحلت ایشان؛ بنابراین با توجه به رحلت پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخه سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل، شهادت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) اتفاق افتاده است و این ایام را فاطمیّه اوّل می‌‌خوانند؛ اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(سلام‌الله‌علیها) در سوم تا پنجم جمادی الثانی اتفاق افتاده و این ایام را فاطمیّه دوم می‌‌خوانند. 👈 بنابراین؛ ایام فاطمیه جمعا 6 روز است، 3 روز در ماه جمادی الاول و 3 روز در ماه جمادی الثانی؛ فاطمیه اول از 13 تا 15 جمادی الاول و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می‌باشد. ❇️ شاید علت اینکه سه روز در هر ماه بعنوان ایام شهادت آن حضرت(سلام‌الله‌علیها) معرفی شده به این دلیل باشد که این احتمال وجود دارد ماه‌های قمری از رحلت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) تا شهادت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) 29 روزه بوده باشند، حال آن‌که در صورت کامل بودن ماه‌های قبل، روز شهادت 13جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی خواهد بود؛ چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری 29 روزه و حداکثر 4 ماه قمری 30 روزه می توانند پشت سر هم قرار گیرند. 🔶 اما در عرف، به دهه دوم جمادی الاول، از دهم تا بیستم جمادی الاول که بنا بر قول 75 روز، شهادت آن بانوی بزرگوار در آن واقع شده دهه فاطمیه اول و به دهه اول جمادی الثانی از اول تا دهم جمادی الثانی، که طبق قول 95 روز، شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در آن واقع شده است، دهه فاطمیّه دوم گفته می‌شود. ___________ 📎 📎 📎 📎 📎 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰