eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.4هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
❓میگن بهشت ابدی است ایا نعمت های بهشتی سبب خستگی نمیشه تا کی بخوریم و با حوریان باشیم و عشق و حال کنیم بالاخره دل زده میشیم خب واقعا جوابتون چیه 💠پاسخ؛ ♻️در پاسخ به سه نکته باید توجه داشت؛ 1⃣ نخست اینکه ما نباید با معیارهای جسمی و روانی این جهان درباره آن جهان قضاوت کنیم، ای بسا این حالت روانی که در این جهان در ما وجود دارد که با تکرار خسته و ملول و بی تفاوت می شویم در آنجا برعکس باشد، هرچه بیشتر انسان می بیند شوقش بیشتر می گردد، و هر قدر تکرار می کند لذتش افزونتر می شود، و به این ترتیب تکرارها مایه تشدید لذات معنوی و مادی می گردد. ⁉️چه دلیلی داریم که وضع روحی انسان در آنجا و در اینجا از این جهت یکی است. 2⃣در همین جهان نیز نعمتهایی وجود دارد که هیچگاه انسان از آن سیر نمی شود، ما هر قدر هوای تازه و پر از اکسیژن را استنشاق کنیم از آن خسته و ملول نخواهیم شد، بلکه دائما از آن لذت می بریم و برای ما مایه نشاط است. 👌آب یک نوشیدنی کاملا ساده و یکنواخت است ما اگر صدها سال عمر کنیم نوشیدن آب گوارا به هنگام تشنگی از همه چیز برای ما لذت بخش تر است، و همان است که می گوییم آب طعم حیات دارد، نه خسته می شویم و نه بی اعتنا بلکه آب گوارا همیشه برای تشنگان فوق العاده و جالب و جذاب است. ⁉️چه مانعی دارد که در آنجا نیز خداوند حالتی شبیه تشنگی «تشنگی لذتبخش نه مزاحم و آزاردهنده، همچون تشنگی لقای محبوب» بر انسان مسلط سازد، و به خاطر ان دائما از نعمتهای روحانی و جسمانی بهشت فوق العاده درک لذت کند؟ 3⃣از آنجا که ذات و صفات خدا بی نهایت است، بدون شک جلوه های روحانی و معنوی او نیز پایان نمی گیرد، هر روز لطف و عنایت تازه ای و هر دم رحمت و هدایت جدیدی بر بهشتیان و مقربان درگاهش می فرستد، به گونه ای که اصلا تکراری در آن نیست مگر بی نهایت ممکن است مکرر شود؟ 🗯نعمتهای مادی نیز جلوه های رحمانیت و رحیمیت اویند، آنها نیز حد و نهایتی به خود نمی پذیرند. چه مانعی دارد همان درختان بهشتی، همان نهرها، همان گلها، همان رنگ و بوها، همان شرابهای طهور، هر روز و هر ساعت رنگ و بوی تازه ای، و شکل و عطر جدید داشته باشند؟ ❗️دائما رنگ عوض کنند، دائما دگرون شوند، دائما چهره نو پیدا کنند، به گونه آی که یک غذا و یک منظره فقط یکبار در تمام عمر بهشتیان دیده شود و مورد استفاده قرار گیرد. 🔷پاره ای از آیات قرآن و روایات اسلامی نیز این مطلب را تایید می کند. «او هر زمان در شان و کاری است» 🔷الرحمن/ 29 🔷 بهشتیان به اراده خداوند هر روز در شان و در کاری هستند. 🗯در حدیثی از امام صادق می خوانیم: ❗️«خداوند بهشتی آفریده که هیچ چشمی ندیده، و هیچ مخلوقی از آن آگاه نیست، پروردگار متعال هر صبحگاه آن را می گشاید و می گوید: بوی خوشت را افزون کن و نسیمت را بیفزای» 📚بحار الانوار ج8 ص199 🗯در حدیث دیگری از امام باقر آمده است: 🔷«برای اهل بهشت سفره هایی می گسترانند که بر آن آنچه مورد علاقه آنها از طعامها است قرار داده می نوشد طعامهایی که از آن لذیذتر و خوش بوتر نیست، سپس آنها را از سر آن سفره بلند کرده، و سفره دیگری برای آنها می گسترانند». 📚همان مدرک ح199 👌 این تعبیرات به خوبی نشان می دهد که در آنجا تکراری وجود ندارد بلکه هر لحظه الطاف و عنایات تازه ای است 📚پیام قرآن ج6 ص272 ✏️پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❔پرسش ❓چرا باید از مراجع تقلید کنیم و چشم و گوش بسته هر چی گفتن عمل کنیم مگه ما عقل نداریم چرا با وجود داشتن عقل برده فکری دیگران باشیم❕ 💠پاسخ: ❕انسان هنگامی که چشم به این جهان می گشاید چیزی بلد نیست ناچار باید از تجارب دیگران استفاده کند و از اندوخته های علمی افراد دیگر بهره مند شود زیرا پیمودن راه پر پیچ و خم زندگی در هر قدمی به علم و دانش شدیدا محتاج است. 🗯اساسا زندگی روی دو پایه محکم و اساسی استوار است یکی دانستن و دیگری به کار بستن ❗️تقلید و پیروی از افکار دیگران دارای اقسامی است؛ 1⃣ تقليد جاهل از عالم .2⃣تقليد عالم از عالم.3⃣تقليد عالم از جاهل.4⃣تقليد جاهل از جاهل. 🗯روشن است از اين چهار قسم تنها قسم اوّل است كه مى تواند منطقى و ممدوح باشد. 1⃣تقلید جاهل از جاهل: ❗️این قسم از تقلید علاوه بر این که انسان را به سعادت نمی رساند بلکه او را به سقوط و بدبختی می کشاند .این نوع تقلید همان تقلیدی است که در ایات قرآن از آن نهی شده است. 🔷زخرف 23 2⃣تقلید عالم از جاهل؛ ❗️روشن است که این قسم از تقلید از قسم اول بدتر و خطرناک تر است زیرا عالم باید طبق علم و دانش خود قدم بردارد تا به مسوولیت خود عمل کرده باشد نه آنکه کور کورانه از کمتر از خود تقلید کند. 3⃣تقلید عالم از عالم: ❗️مسلما عالم در رشته ای که متخصص و صاحب نظر است نباید از همپایه خود تقلید کند بلکه باید به تشخیص خود عمل کند لذا فقها می گویند کسی که به مرحله اجتهاد رسیده است باید به اجتهاد خود عمل کند و باید استقلال فکر خود را حفظ کند. 4⃣تقلید جاهل از عالم: ❗️این قسم از تقلید را منطق و عقل و فطرت ایجاب و اقتضا می کند و بر اثر همین منطق و فطرت است که ما برای ساختن عمارت به سراغ معمار و بنا و در دوختن لباس به سراغ خیاط و هنگام بیماری به دنبال طبیب میرویم .عقل و فطرت ما را در هر رشته ای به کارشناس و متخصص آن رشته ارجاع می دهد. 🗯 اصولا محور زندگى انسان ها را در مسائل تخصّصى اين گونه پيروى هاى عاقلانه و منطقى تشكيل مى دهد. اين مساله یعنی رجوع جاهل به عالم و رجوع غیرمتخصص به متخصص، اصلى عقلایی است. 🔴 اصولا محور زندگى انسان ها را در مسایل تخصّصى این گونه پیروى هاى عاقلانه و منطقى تشکیل مى دهد. 🗯 زیرا مسلّم است هیچ کس هر چند بزرگترین نابغه جهان باشد نمى تواند در همه چیز صاحب تخصّص شود. مخصوصاً در عصر و زمانى که رشته هاى تخصّصى آن قدر گسترش پیدا کرده که تنها در رشته طب مثلا صدها گونه تخصّص وجود دارد که عادتاً محال است یک فرد در تمام رشته هاى همین یک فن متخصّص شود تا چه رسد به فنون دیگر. 👌با این حال هرکس در رشته اى متخصّص است به اجتهاد خود در آن رشته عمل مى کند و آنها که در آن رشته مجتهد و صاحب نظر نیستند راهى جز این ندارند که به صاحب نظران و متخصّصان آن فن مراجعه کنند. 🔶یک مهندس ساختمان اگر بیمار شود به طبیب مراجعه مى کند، و اگر آن طبیب بخواهد ساختمانى بسازد از این مهندس دستور مى گیرد؛ یعنى هر کدام در یک رشته مجتهد و در رشته اى دیگر مقلّد هستند، و این اصلى است عقلایى رجوع جاهل به عالم، و غیر مجتهد به مجتهد، یا غیر متخصص به متخصص که همیشه در میان انسان ها بوده و هست، و اصولا چرخ هاى زندگى بشر بدون آن گردش نمى کند. ❕همین منطق است که در تعلیمات دینی و قوانین الهی مردم را به فقها که در تشخیص احکام الهی مهارت دارند وادار می کنند .فقهایی که سالیان دراز با استعداد سرشار خود در راه علم و دانش قدم برداشته تا به مقام شامخ اجتهاد رسیده اند یعنی قوانین الهی را می توانند از مدارک اصلی آن استخراج و استنباط نمایند و در دسترس مردم بگذارند. 🗯امام عسکری فرمود: « هر یک از فقهای شیعه که خود نگه دار باشد و از دینش محافظت کند و با هوای نفسش مخالفت کند و مطیع امر خداوند باشد بر مردم واجب است که از او تقلید کنند» 📚وسائل الشیعه ج27 ص131 ❗️فقهایی که رهبران و راهنمایان دینی مردم می باشند و از طرف امامان این منصب بزرگ به آنها اعطا شده است تا افراد را در تمام شوون دینی به راه سعادت رهبری کنند. 🔷 از آنچه گفتیم فلسفه تقلیدافراد غیر فقیه در مسایل فقهى از مجتهدان و فقهاى آگاه کاملا روشن شد؛ و شبیه آن در تمام رشته هاى علمى رواج دارد، و از آن جا که فقه اسلامى به قدرى گسترده است که هرکس بخواهد در آن صاحب نظر شود باید تمام عمر خود را وقف تحصیل و تحقیق در این رشته کند و این امر براى همه مردم امکان پذیر نیست، ناچار باید گروهى به این رشته پردازند، و افراد دیگر در مسایل فقهى از آنها پیروى کنند؛ ولى در اصول اسلام(اصول دین) که همه به فراخور حال خویش قادر بر تحقیق در آن هستند تقلیدجایز نیست. 📚پیام قرآن ج1 ص337 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓مگر اسلام و قرآن حق نیستند و تمام آیینها به غیر از اسلام باطل نیستند پس چرا خداوند تورات و انجیل رو نازل کرد و دین یهودیت و مسیحیت را فرو فرستاد اگر اونا باطل هستن چرا خدا اونا رو فرستاد❕ 💠پاسخ: 🌀هرکدام از ادیان در زمان خود کاملترین دین بودند که براى هدایت مردم از طرف خداوند آمدند و سرانجام بر اثر تکامل اجتماعات بشرى، اسلام به وسیله خاتم پیامبران براى بشر عرضه شده است. ❗️ناسخ بودن و کامل بودن اسلام در برابر آیین های گذشته به این معنی است که بشر به مرحله ای از تکامل رسیده که می تواند قوانین جامع و ابدی را درک کند. 🔴 توضیح اینکه : 🗯دلایل جهانى و خاتم بودن آیین اسلام بخوبى این مطلب را ثابت مى کند که پس از طلوع اسلام براى تکامل مادّى و معنوى بشر و آگاهى او از وظایف الهى، راهى جز پیروى از این دین نیست. ❗️البّته هرکدام از ادیان گذشته در زمان خود، راه صحیحى براى تکامل بشر و توجّه او به خدا بوده و بشر در پرتو این ادیان به سوى تکامل روحى و معنوى پیش رفته است؛ ولى پس از ابلاغ آیین اسلام که آیین جهانى و خاتم ادیان است پیمودن راه هاى دیگر خطاست و غیر این آیین، نمى تواند انسان را به اهداف عالى تر و کامل ترى که مناسب «امّت تکامل یافته» است برساند. 🔰ولى در عین حال هرکدام از این ادیان در زمان و عصر خود کاملترین دین بودند که براى هدایت مردم از طرف خداوند آمده است. 💢براى توضیح بیشتر مى توان گفت که: ❕مجموع ادیان آسمانى بسان کلاس هاى مختلف دانشکده اى است که دانشجویى در آن به تحصیل و تکمیل خود مى پردازد؛ آنچه را که دانشجو در سال هاى نخست مى آموزد در عین این که صحیح و پا برجاست، پایه اى است براى کلاس هاى بالاتر و مطلبى را که در کلاس هاى بالاتر تحصیل مى کند، همگى مکمّل اصولى است که در سال هاى نخست آموخته است. ❌بنابر این، برنامه هر کلاسى نسبت به دانشجوى ویژه خود بهترین برنامه است و اگر وضع غیر این باشد (مثلا براى دانشجویان سال اوّل، برنامه کلاس هاى بالاتر پیاده شود) جز اتلاف وقت نتیجه اى نخواهد داشت؛ همان طور که اگر براى دانشجویان دروه عالى برنامه دوره اوّل اجرا گردد، آنان به هدفى که براى آن تربیت مى شوند نخواهند رسید. ⁉️آیا در این صورت کسى به خود اجازه مى دهد که بگوید برنامه کلاس هاى پایین ناقص است و مطالبى را که دانشجویان در آن کلاس ها مى آموزند نارسا مى باشد، یا این که باید گفت: ⚜️برنامه هاى هر کلاسى نسبت به دانشجوى ویژه خود، بهترین برنامه اى است که تنظیم شده و آنچه را که دانشجویى در آن کلاس مى آموزد پایه اى براى ارتقا به کلاس هاى بالاتر است. ♻️همان طور که داورى ما نسبت به کلاس هاى یک دانشکده چنین است و برنامه هر کلاس را نسبت به محصّل مخصوص به خود ناقص و نارسا نمى دانیم، داورى ما نسبت به ادیان گذشته که براى هدایت و تکمیل جامعه انسانى تنظیم و نازل گردیده است نیز چنین مى باشد. 👌و معناى ناسخ بودن آیین اسلام نسبت به آیین هاى دیگر و کامل و جامع بودن آن در برابر آیین هاى پیشین، این نیست که آیین هاى پیشین از اصل و ریشه باطل و یا نادرست و یا ناقص و نارسا بوده اند؛ زیرا آیینى که از طرف خداوند دانا براى هدایت گروهى از بشر فرو فرستاده مى شود هرگز نمى تواند ناقص و نادرست باشد؛ بلکه هر کدام از این آیین ها در جاى خود و عصر خویش کاملا صحیح و رسا بوده و براى رسانیدن بشر آن عصر به هدفى که شایستگى آن را داشته است، کافى و رسا بوده اند. 🔷ولى براى بشر تکامل یافته، بشرى که مى تواند قلّه هاى بلندترى از کمالات مادّى و معنوى را تسخیر کند، باید فکر دیگرى کرد و راه دیگرى در اختیار او گذاشت که بتواند با پیمودن این راه، به این قلّه هاى بلند دست یابد و از کسب کمالات بلندترى که براى آنها شایستگى دارد باز نماند، به همین دلیل ادیان آسمانى یکى پس از دیگرى براى تربیت انسان در مراحل مختلف نازل شده تا به آیین اسلام که تکامل یافته ترین مذهب مى باشد رسیده است 📚پاسخ به پرسشهای مذهبی ص113 ✏️پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓در جامعه هرجا سخن از پرداخت خمس میکنم میگن به کی بدیم .مدارکی رو ارائه بدهید ازقران که منبع پرداخت کیه وبه کی پرداخت شود یا حدیث معتبر با ذکر ادرس.ایا باید به روحانیون داد 💠پاسخ: 🗯خداوند در سوره انفال آیه 41 می فرماید: «بدانید هر گونه فایده ای که به شما برسد خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است» 👌خداوند دستور به تقسیم خمس به شش قسمت می دهد ؛ 1 -قسمتی برای خدا - 2- قسمتی برای رسول خدا-3 -قسمتی برای ذی القربی-4-قسمتی برای یتیمان-5 - قسمتی برای مساکین_ 6- قسمتی برای در راه ماندگان 🔷نکات: 1⃣به مقتضای روایات مراد از ذی القربی امامان هستند و انان هستند که سهم ذی القربی را در یافت می کنند. 📚 التهذیب ج4 ص125 📚الفقیه ج2 ص42 🔷امام علی فرمود: «مراد از ذوی القربی ما هستیم» 📚الکافی ج8 ص58 2⃣سهم خداوند و سهم پیامبر نیز به امام پرداخت می شود. 👌در روایتی آمده است: «سهم خداوند برای امام است و سهم پیامبر برای امام است و سهم ذوی القربی نیز برای امام است» 📚التهذیب ج4 ص125 🗯امام باقر فرمود: «سهم خدا و پیامبر برای ما است» 📚الکافی ج1 ص539 🗯سهم خدا و سهم پیامبر و سهم ذی القربی هر سه متعلق به رهبر حکومت اسلامی یعنی امامان است و انان با آن زندگی ساده خود را اداره می کنند و بقیه را صرف نیازهای جامعه و مردم می کنند. 📚تفسیر نمونه ج7 ص174 3⃣به مقتضای روایات منظور از یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه تنها ایتام و مساکین و ابنائ السبیل بنی هاشم و سادات می باشند 📚وسائل الشیعه ج9 ص509 باب 1 4⃣از آنچه گذشت روشن می شود که خمس به طور کلی به دو قسمت تقسیم می شود.نصف آن سهم امام علیه السلام است و نصف دیگر آن سهم سادات نیازمند می باشد. 5⃣ در عصر غیبت امام عصر سهم ایشان باید به فقها که نواب عام امام عصر هستند واز اختیارات امام بهره مند هستند پرداخت شود . لذا سهم امام از خمس را انان باید دریافت کنند ودر جهت ترویج وگسترس دین مصروف دارند ❗️امام خمینی چنین می اورد: ( شخص فقیه جامع الشرایط) همان ولایتی که حضرت رسول اکرم ( وامامان ) در امر اداره جامعه داشته را دارا است و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند 📚ولایت فقیه ص50 ❗️ پیامبر گرامی فرمود: خدایا جانشینان مرا رحمت کن . سوال شد جانشینان شما چه کسانی هستند ؟ فرمود: کسانی که بعد از من می ایند و حدیث وسنت مرا نقل می کنند 📚عیون الاخبار ج2 ص37 📚 امالی صدوق ص180 📚من لا یحضره الفقیه ج4 ص420 ❗️در این حدیث شریف از فقهای جامع الشرایط به عنوان جانشینان پیامبر تعبیر شده است و روشن است که جانشین از اختیارات شخصی که برایش نیابت می کند بهره مند می باشد 🗯در روایت دیگر پیامبر گرامی فرمود: فقها امینان و مورد اعتماد پیامبران هستند 📚الکافی ج1 ص46 📚بحار الانوار ج2 ص36 ❗️معنای امین بودن فقها این است که فقها تمام اموری را که در اسلام مقرر است به طور امانت اجرا کنند ویکی از این امور دریافت سهم امام و مصرف ان در موارد مشخص شده است 6⃣ نیمی از خمس که در اختیار مرجع تقلید قرار می‌گیرد، برای مصارف عمومی جامعه، اعم از هزینه‌های مربوط به تحقیق، تدریس، تبلیغ و ترویج علوم دینی، تأسیس حوزه‌های علمیه، مساجد، یا فقرا، مساکین، مصیبت زده‌ها و ...؛ 🗯 مراجع تقلید همان‌طور که بخشی از خمس را به امور فوق در جامعه اختصاص می‌دهند، درصدی از سهم امام را نیز به جهت تعطیل نشدن تبلیغ و گسترش دین و البته گسترش کمی و کیفی آن و نیز پرورش یافتن افرادی که متخصص مسائل دینی باشد قرار می‌دهند که بخشی از آن شهریه است تا با شهریه‌ی اندکی که دانش‌پژوهان در این عرصه داده می‌شود، حداقل بخشی از نیازهای اولیه زندگی آنها تأمین گردد تا بتوانند دست کم بدون دغدغه نان شب، به یادگیری معارف دینی و در نهایت به تبلیغ مسائل دین، آموزش احکام مورد نیاز مردم و ترویج اعتقادات و اخلاقیات اسلامی بپردازند و البته رقم آن با هزینه‌های مشابه از بیت‌المال برای رشته‌های دیگر قابل مقایسه نمی‌باشد. اگر جامعه به پزشک جسم احتیاج دارد، به پزشک روح اختیاج بیشتری دارد و اگر بخشی از جامعه گاهی مبتلا به بیماری‌های تن می‌شوند، بیماری‌های روح به مراتب فراگیرتر است، مضاف بر این که سلامت و تعالی روح است که ضامن امنیت و کمال جامعه در عرصه‌های دیگر می‌باشد. 🔷پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آشنایی با معاویه رضی الله عنهم و فضایل او 1ـ معاویه رضی الله عنه یکی از کاتبان وحی بوده است . 📚 صحيح مسلم (2604). ــ شیخ الاسلام رحمە اللە میفرماید :《 استَكْتَبَه النبي ﷺ لخِبْرَتِه وأمانته 》. 📚 منهاج السنة (4/439) یعنی: "رسول الله ﷺ او را از کاتبان وحی قرار داد به خاطر خبره و امانتداری اش ". 2ـ دعای رسول الله ﷺ برای معاویه کە فرمود : ( اللهمَّ علِّمْ معاوية الكتاب والحساب،وقِهِ العذاب). 📚 السلسلة الصحيحة (3227). واتە: (ای الله متعال معاویە را علم قرآن و حساب بیاموز،و از عذاب دور نگه دار).و فرمودند: (اللهمَّ اجعلْهُ هادياً مهدياً واهْدِهِ واهْدِ به). 📚 السلسلة الصحيحة (1969) یعنی‌: 👈(یا الله راهنمای اش کن و او را هدایتگر قرار ده و به وسیله او دیگران را هدایت کن ). 💠💠 👌وهابیون فضای مجازی به دنبال فضیلت سازی و اسطوره سازی از معاویه ملعون ، هستند ، در حالی که بزرگان اهلسنت ، تصریح کرده اند که هیچ روایت صحیحی در فضیلت معاویه وجود ندارد . ❕بدر الدین عینی ، شارح مشهور صحیح بخاری می نویسد ؛ « هیچ فضیلتی برای معاویه وجود ندارد ، اگر کسی بگوید که در فضیلت معاویه ، روایات فراوانی وجود دارد در پاسخ می گوییم ، بله ، روایات فراوانی وارد شده است ، اما در هیچ یک از آنها ، حتی یک روایت ، با سند صحیح وجود ندارد ، اسحاق بن راهویه ، نسائی و دیگران بر این مطلب تصریح نموده اند » 📚عمده القاری ج 16 ص 249 ❕یا خود ابن تیمیه که وهابی به سخن او استناد کرد ، می گوید ؛ « در فضائل معاویه احادیث فراوان و کتابهای مستقل نوشته شده است که اهل حدیث ، هیچ یک از آنها را صحیح نمی دانند » 📚منهاج السنه ج 7 ص 371 ❕شوکانی نیز می گوید ؛ « در فضیلت معاویه ، هیچ حدیث صحیحی وجود ندارد » 📚الفوائد المجموعه ج 1 ص 407 ❕سیوطی نیز می گوید ؛ « در فضیلت معاویه هیچ حدیث صحیحی وجود ندارد » 📚اللالی المصنوعه ج 1 ص 388 ❕معاویه در ماههای پایانی عمر پیامبر گرامی ، مسلمان شد و هیچ گاه کاتب وحی نبود ، تنها چند نامه ای از طرف پیامبر ، به سران قبائل نوشت ، چنان که ابن حجر عسقلانی به نقل از مدائنی می آورد ؛ « زید بن ثابت کاتب وحی بود و معاویه ، چند نامه بین پیامبر و بین عرب می نوشت » 📚الاصابه ج 3 ص 434 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕از سوی دیگر ، روایات متعددی در مذمت معاویه و لعن و نفرین او ، توسط پیامبر گرامی ، در مجامع روایی اهلسنت موجود است . 👌عبد اللّه بن عمر، نقل مى ‏كند كه ؛ «پيامبر خدا از راهى پست بالا آمد و ابو سفيان را كه سواره بود و معاويه و برادرش همراه او بودند يكى دهانه كش بود، و ديگرى ستورران، ديد و چون به آنها نظر افكند فرمود: خدايا ، دهانه ‏كش و ستورران و سوار را لعنت كن». از عبد اللّه بن عمر پرسيديم: تو خودت از پيامبر خدا شنيدى؟ گفت: «آرى، اگر دروغ بگويم گوشم كر باد چنانكه ديدگانم كور.» 📚وقعه الصفین ص 220 ❕طبرى در تاريخش چنين مى‏ نويسد ؛ « پيامبر ابو سفيان را كه بر خرى سوار بود و معاويه دهانه آن را مى‏ كشيد و پسرش يزيد، آن را مى ‏راند، ديد و فرمود ؛ « خدا دهانه ‏كش و سوار و ستورران را لعنت كند » 📚تاریخ طبری ج 10 ص 58 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « ابو سفيان همراه معاويه آمد. رسول خدا فرمود: خدايا! آن جلوئى و دنباله روش را لعنت كن. خدايا! آن چموشك را بگير. پسر براء از پدرش (كه اين حديث را نقل مى‏كرده) مى‏ پرسد: چموشك كيست؟ جواب مى‏ دهد: معاويه‏ » 📚وقعه الصفین ص 217 ❕و فرمود ؛ «از اين راه مردى از امتم در مى‏ رسد كه در رستاخيز در حالى كه دينى جز آئينم دارد برانگيخته مى‏ شود.» و معاويه در رسيد » 📚تاریخ طبری ج 10 ص 58 ❕و فرمود ؛ «معاويه در تابوتى از آتش در پائين ‏ترين طبقه دوزخ است و از آنجا داد مى‏ زند: اى خداى پر مهر! اى خداى نعمت بخش! اينك بدادم برس كه قبلا سرپيچى نمودم و از تبهكاران بودم». 📚تاریخ طبری ج 10 ص 58 _ لسان المیزان ج 1 ص 202 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « پيامبر خدا، صداى دو مرد را شنيد كه آواز مى ‏خوانند و مى‏ گويند: یاورى كه همواره استخوان‏هايش آشكار بود فتنه جنگ و مرگ را از او دور نگاه داشت. پيامبر خدا پرسيد: «آن دو نفر كيستند؟». گفته شد: معاويه و عمرو بن عاص. پس فرمود: «بار خدايا! آن دو را در فتنه، فرو غلتان و در آتش، رهايشان ساز». 📚المعجم الكبير ، ج 11 ص 32 _ مسند أبي يعلى ، ج 13 ص 429 _ لسان العرب ، ج 6 ص 100. ❕در نقل دیگر از ابن عباس آمده است ؛ « من در ميان كودكان، بازى مى‏ كردم كه پيامبر خدا آمد. من پشت درى پنهان شدم. آن گاه پيامبر خدا آمد و دست برشانه من گذاشت و فرمود: «برو و معاويه را نزد من فرا خوان». من آمدم و گفتم: او غذا مى‏ خورد. باز به من فرمود: «برو و معاويه را نزد من فرا خوان». من [دوباره‏] آمدم و گفتم: او غذا مى ‏خورد. آن گاه فرمود: «خداوند، شكمش را سير نگرداند!» 📚صحيح مسلم: ج 4 ص 2010 _ اسد الغابة: ج 5 ص 202 _ مسند الطيالسي: ص 359 _ دلائل النبوّة ، بيهقي: ج 6 ص 243 _ تاريخ طبري: ج 10 ص 58، فتوح البلدان: ص 663 ❕ابن کثیر می نویسد ؛ « معاويه پس از آن [نفرين‏]، سير نمى‏ شد و اين حالت، در دوران حكومتش با وى همراه بود و گفته مى‏ شد كه او روزانه، هفت بار غذاى گوشتى مى‏ خورد و مى‏ گفت: به خدا سوگند، سير نمى‏ شوم؛ ولى خسته مى‏ شوم‏ » 📚 البداية والنهاية: ج 6 ص 169 ❕و فرمود ؛ « هرگاه معاويه را بر منبر من ديديد، او را بكُشيد _ هرگاه معاويه را ديديد كه بر منبرم خطبه مى‏ خوانَد، او را بكشيد _ هرگاه معاوية بن ابى سفيان را ديديد كه بر منبر من سخن مى ‏رانَد، گردنش را بزنيد. » 📚تهذيب التهذيب: ج 1 ص 637 الرقم 1708 _ و ج 3 ص 71 الرقم 366 و ج 4 ص 346 الرقم 5956 _ تاريخ دمشق: ج 59 ص 157 _ سير أعلام النبلاء: ج 3 ص 149 و ج 6 ص 105؛ ❕بلاذری به نقل از ابو سعيد خُدْرى می نویسد ؛ « مردى از انصار مى‏ خواست معاويه را بكُشد. به وى گفتيم: در حكومت عمر، شمشير مكش تا براى او نامه ‏اى بنويسيم. [مرد] گفت: من خود از پيامبر خدا شنيدم كه مى‏ فرمود: «هرگاه معاويه را ديديد كه بر اين چوب‏ها (مِنبر) خطبه مى‏ خوانَد، او را بكشيد». گفتند: ما هم شنيده ‏ايم؛ ولى چنين كارى نمى‏ كنيم تا براى عمر بنويسيم. آن گاه براى عمر، نامه نوشتند و او جواب نامه ايشان را نداد تا مُرد. » 📚انساب الاشراف ج 5 ص 136 ❕آنچه گفتیم ، تنها اندکی از مطاعن و مذمت های معاویه بود که مورد نقل علمای اهلسنت قرار گرفته است و الا مطاعن آن ملعون فراتر از آن است که در یک یا چند پاسخ بخواهیم به آن بپردازیم . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا برای توسل به امامزادگان دلیلی از قرآن و داریم❕❕ 💠💠 👌 به معنای درخواست انسان از اولیاء الهی جهت دعا و استغفار آنان و این که آنان از خداوند بخواهند انسان را حل کند ریشه در آیات متعددی از قرآن دارد؛ 1⃣بنی اسرائیل هنگامی که در گرفتار بودند خطاب به گفتند ؛ « از خدای خود بخواه که از آنچه از می روید از سبزیجات و خیار و عدس و پیاز برای ما برویاند» 🔷 👌می بینیم بنی اسرائیل از آن حضرت می خواهند که در پیشگاه خداوند کند تا با رویاندن سبزی های متنوع مشکل آنها را برطرف سازند و حضرت موسی نیز در پاسخ آنان نفرمود که این عملتان شرک است بلکه فرمود آیا غذای تر را به جای غذای بهتر انتخاب می کنید ... 2⃣هنگامی که فرزندان یعقوب به خطای خود پی بردند خطاب به آن حضرت گفتند ؛ « ای پدر از خدا آمرزش ما را بخواه ، که ما خطاکار بودیم » 🔶حضرت نیز در پاسخ آنان فرمود: « به زودی برای شما از آمرزش می طلبم که او آمرزنده و مهربان است» 🔷یوسف 97-98 👌بنابراین می توانند از اولیاء الهی درخواست کنند تا برای آنها از خدا طلب مغفرت کنند. 3⃣خداوند به افرادی که کرده اند می گوید اگر نزد رسول خدا بروند و علاوه بر استغفار از خویش ، از آن حضرت نیز بخواهند که برای آنان استغفار کنند خداوند آنان را می بخشد. « و اگر آنان ، هنگامی که ( با گناه و نافرمانی ) به خود ستم می کردند به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و هم برای آنان استغفار می کرد خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند» 🔷 64 👌بنابراین یکی از راههای بخشش درخواست از اولیاء الهی برای استغفار است که مورد سفارش خداوند قرار گرفته است. 4⃣در دیگر می فرماید: « ای کسانی که ایمان آورده اید ، الهی را پیشه کنید ، و وسیله ای برای تقرب به خدا انتخاب کنید و در راه خدا جهاد کنید باشد که رستگار شوید» 🔷 35 👌شفاعت و بندگان صالح خداوند نیز داخل در مفهوم کلی وسیله است که سبب به خداوند می گردد. 5⃣در آیه دیگر می فرماید: « ای پیامبر بگو کسانی را که غیر از می خوانید و خود می دانید آنها را بخوانید ، آنها هیچ مشکلی را از شما نمی توانند حل کنند ، و هیچ تغییر و دگرگونی ایجاد کنند» 🔶 👌با توجه به جمله « قل ادعوا الذین » معلوم می شود که منظور از این آیه ها و امثال آنها نیست چون « الذین » برای « ذوالعقول »( ) بکار می رود بلکه منظور فرشتگانی هستند که آنها را می پرستیدند یا حضرت مسیح است که گروهی به عنوان معبود او را پرستش می کردند . ❗️آیه بعد می گوید: « خود آنها ( مسیح و فرشتگان ) کسانی هستند که به درگاه خداوند می روند و با ای به او تقرب می جویند ...» 🔶 👌این آیه نیز مشروعیت توسل را اثبات می کند. ❕بنابراین بر اساس ادله مذکور ، جستن به اولیاء الهی جهت دعا یا استغفار آنان امری و مورد تایید است که از جمله این اولیاء الهی امامزادگان می باشند. 👌شیخ می گوید: « بدان مشاهدی که منتسب به ائمه است زیارتشان مستحب بوده زیرا تعظیم آنان ، تعظیم امامان است و اصل اولی در مورد آنان ، ایمان و آنان است مگر آنکه خلاف آن ثابت شود مانند جعفر کذاب و مانند آن ...و جایز است زیارت آنان و توسل و استشفاع به آنان و پدران طاهرشان » 📚 الانوار ج99 ص273 👌سید بن طاووس نقل می کند که در زیارت چنین بگو: « ...شما آن باب الهی هستی که برای تقرب به خدا باید از آن باب وارد شد ، من به زیارت تو آمده ام و را به نزد تو آورده ام ( تا با توسل به تو و دعای تو بر آورده شود)» 📚 الزائر ص260 📝 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓برخی اشکال می کنند که از کجا بدانیم چهار نائب امام زمان در غیبت صغری به دروغ ادعای نیابت از ایشان را نکرده اند و مردم را گمراه کردند مانند افراد متعدد دیگری که به دروغ ادعای نیابت ایشان را داشتند ❕❕ 💠پاسخ💠 👌چهار نائب امام عصر ارواحناه فداه که عبارتند از عثمان بن سعید و محمد بن عثمان و علی بن محمد سمری و حسین بن روح نوبختی از بزرگان شیعه و موثوق نزد ما هستند که شعیان بر وثاقات آنان اجماع دارند و کرامات متعددی که از ناحیه امام زمان بر دست آنان جاری شده است همه دلالت بر حقانیت آنان می کند. ❗️ما ابتدا وثقات اولین نائب ، عثمان بن سعید را اثبات می کنیم آنگاه که وثقات و نیابت ایشان ثابت شد ، نیابت سایر نواب نیز ثابت می شود زیرا ایشان به نائب بعدی وصیت کرده و نائب بعدی به نائب بعد از خود و او هم به نائب پس از خود . 🗯ادله وثاقت عثمان بن سعید ؛ 1⃣اجماع شیعیان اثنا عشریه ؛ 🔶از مهم ترین دلائلدوثاقت ایشان اجماع و اتفاق تمامی شیعیان بر پذیرش نیایت ایشان است .اجماع شیعیان دوازده امامی به ویژه علما و فقهای آنان در تمامی دوره ها و زمان ها بر پذیرش نیابت عثمان بن سعید و سائر نواب خاصه یکی از ادله روشن نیابت آن ها است . 2⃣روایاتی که دلالت بر نیابت او می کند ؛ 🔶نقل شده است ؛ « امام حسن عسکری وکلیش عثمان بن سعید را در روزگار حیاتش واسطه میان خود و پیروانش قرار داد و هنگامی که اجل امام فرا رسید به او فرمان داد که پیروان را گرد آورد و به آنان خبر داد که فرزندش جانشین وی و صاحب امر ولایت پس از ایشان است و عثمان بن سعید وکیل او و باب و سفیر میان او و شیعیان خواهد بود و هر کس درخواستی دارد به عثمان بن سعید رجوع کند همان گونه که در روزگار حیات به او مراجعه می کردند» 📚المقنع فی الامامه ص146 🔶و نقل شده است که فرمود : « عثمان بن سعید و فرزند او مورد اعتماد من هستند و آنچه به تو برسانند از سوی من رسانده اند و آنچه بگویند از جانب من گفته اند . پس سخن آن دو را گوش فرا ده و فرمان آن دو را اطاعت کن که آنها مورد اعتماد و امین هستند» 📚الکافی ج1 ص330 📚الغیبه طوسی ص243 🔶در روایت دیگر امام عسکری فرمود : « فرزندم امام شما پس از من است و خلیفه بعد از من می باشد و شما او را نخواهید دید و عثمان بن سعید واسطه بین او و شما می باشد . سخن او را قبول کنید که او نائب امام شما می باشد » 📚بحار الانوار ج51 ص347 3⃣وثاقت عثمان بن سعید ؛ ❕عثمان بن سعید مورد توثیق دو امام یعنی امام عسکری و امام هادی واقع شده است . 🔷امام هادی در مورد او فرمود : « عثمان بن سعید مورد اعتماد و امین است .آنچه بگوید از جانب من گفته و آنچه به شما برساند از سوی من رسانده است » 📚الکافی ج1 ص320 ‌ 📚الغیبه طوسی ص354 ❕تصریح امام عسکری بر وثاقت ایشان نیز گذشت. 4⃣یکی از ادله صحت نیابت خاصه نائبان خاصه امام عصر کرامات و اخبار غیبی است که توسط امام زمان به دست آنان صادر شده است که جهت آگاهی رجوع فرمایید: 📚دانش نامه امام مهدی ج3 ص369 به بعد 5⃣صدور توقیعات به خط ناحیه مقدسه ؛ ❕در زمان امام عسکری توقیعات ناحیه امامت با خط ، علامات و گویشی بود که برای عالمان و مردم شناخته شده بود . از آغاز غیبت نیز توقیعات به همان گونه که قبلا صادر می شد در دسترس عثمان بن سعید و فرزندش بود و به عالمان و مردم ارائه می شد . 🔶شیخ طوسی از ابونصر هبه الله نقل می کند ؛ « توقیعات همان سان که در دوره امام عسکری به مردم می رسید پس از آن هم همان گونه و با همان خط به مردم ارائه می شد . نگاشته هایی در امور دین و دنیا و چیزهایی که از آن پرسش می کردند همراه با پاسخ های عجیب و خارق العاده » 📚الغیبه طوسی ص366 6⃣وجوب اعلام امام در صورت عدم صحت ادعای عثمان بن سعید ؛ ❕بر فرض آن که ادعای نیابت شخصی مانند عثمان بن سعید که دارای سابقه ای روشن است و همه شواهد و قرائن درستی آن را تایید می کند صحت نداشته باشد بر امام علیه السلام لازم اسن که از هر طریق ممکن نادرستی این ادعا را برای پیروان خود روشن نماید و گرنه مردمان نسبت به این موضوع در جهل خواهند بود. 🗯چنان که در مورد نائبان دروغین امام سختگیر بوده اند و با توقیع رسمی ادعای نیابت آن ها را باطل می کردند. 📚بحار الانوار ج51 ص367 👌🗯ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯ادامه پاسخ 👇👇👇 👌پس از آن عثمان به سعید که وثاقت و نیابتش ثابت شده بود به فرزندش محمد بن عثمان وصیت به نیابت کرد . 📚کمال الدین ج2 ص510 ❕امام عصر نیز در توقیعاتی به نیابت او تصریح کرده بودند . 📚الغیبه طوسی ص361 🔶امام عسکری در مورد آنان فرموده بود ؛ « گواه باشید که عثمان بن سعید وکیل من است و فرزندش محمد بن عثمان وکیل فرزند من مهدی شما است» 📚الغیبه طوسی ص356 🔶محمد بن عثمان بارها تصریح به نیابت حسین بن روح نوبختی پس از خود کرد . 📚الغیبه طوسی ص369 🔶حسین بن روح نوبختی نیز به علی بن محمد سمری وصیت کرد . 📚الغیبه طوسی ص394 🗯به دست علی بن محمد سمری نیز توقیعی رسید که مدت نیابت خاصه با موت او پایان یافته و دیگر فردی به عنوان نائب منصوب نمی گردد. 📚الغیبه طوسی ص516 ❗️با توجه به این نکات و کراماتی که از تمام این نواب اربعه صادر شده است ؛ 📚بحار الانوار ج51 ص352 به بعد 👌شکی در صحت ادعای نیابت این بزرگواران باقی نمی ماند. 🔶پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓آیا اعتقاد به ظهور منجی در آخر الزمان در تورات و انجیل هم وجود دارد❕❕ 💠پاسخ💠 👌عقیده به ظهور منجی در آخر الزمان ریشه در عقاید تمام ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی دارد که جهت آگاهی تفصیلی می توانید رجوع کنید ؛ 📚دانش نامه امام مهدی ، ری شهری ج1 ص94 به بعد ❗️یهود و نصاری از جمله آیین های ابراهیمی هستند که عقیده به ظهور منجی در کتبشان موج می زند. 💠کتب یهودیت و عهد عتیق ؛ 1⃣کتاب دانیال پیامبر ؛ « در آن وقت سرور بزرگ میکائیلی که از جانب پسران قومت قائم است خواهد ایستاد و زمان تنگنایی که از بودن طوائف تا به این زمان نبوده است واقع خواهد شد و در آن زمان قوم تو هر کسی که در کتاب مکتوب شده است نجات خواهد یافت و از خوابندگان در خاک ، زمین بسیاری بیدار خواهند شد .بعضی جهت حیات ابدی و بعضی از برای شرمساری و حقارت ابدی...» 📚کتاب مقدس ، ترجمه فاضل خان همدانی ، کتاب دانیال ، ص1567 فصل دوازدهم بندهای 1 - 3 2⃣کتاب حگی ؛ « خداوند لشکرها چنین می فرماید هنوز وقت قلیلی است که من آسمان ها و زمین و بحر و خشکی را به هیجان می آورم بلکه تمامی طوائف را به هیجان می آورم و مرغوب تمامی طوائف خواهد آمد و خداوند لشکرها می فرماید این خانه را مملو از جلال خواهم کرد» 📚همان ، کتاب حگی ، ص1632 فصل دوم بندهای 6-8 3⃣کتاب زبور ؛ « زیرا که شریران منقطع می شوند اما متوکلان به خدا وارث زمین خواهند شد ، اما متواضعان وارث زمین شده از کثرث سلامتی متلذذ خواهند شد» 📚کتاب مقدس ، مزامیر داود ، مزمور سی و هفتم ، بندهای 9-37 4⃣سفر زکریا ؛ « ای دختر صهیون بسیار وجد نما و ای دختر اورشلیم آواز شادمانی بده اینک پادشاه نزد تو می آید . او عادل و صاحب نجات و حلیم می باشد » 📚تورات ، سفر زکریا ، فصل 9 بند 9 5⃣سفر ملاکی ؛ « زیرا اینک آن روزی که مثل تنور مشتعل می باشد خواهد آمد و جمیع متکبران و جمیع بدکاران کاه خواهند بود .آفتاب عدالت طلوع خواهد کرد و بر بال های وی شفا خواهد بود » 📚تورات ، سفر ملاکی ، فصل 4 بند 1-3 ❕عالم بزرگ یهودیان موسی بن میمون در اصل دوازدهم از اصول سیزدهگانه اعتقادات یهود می گوید: « من با ایمان کامل به آمدن ماشیح اعتقاد دارم و اگر چه او تاخیر کند با این حال هر روز در انتظار او هستم که بیاید» 📚اصل دوازدهم از اصول سیزدهگانه ایمان یهود ، موسی بن میمون 💠کتب مسیحیت و عهد جدید ؛ 1⃣انجیل متی ؛ « چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد ، با جمیع ملائکه مقدسه بر کرسی بزرگ خود قرار خواهد گرفت .همه قبائل نزد وی جمع خواهند شد و آنها را از همدگیر جدا خواهد کرد » 📚انجیل متی ، باب 25 بند های 31-33 2⃣انجیل لوقا ؛ « پس بایست که بسته باشد کمرهای شما و افروخته باشد چراغ های شما و خود باشید مانند کسانی که انتظار می کشند آقای خود را که از عروسی باز آید و در زند دفعتا در را گشایند . خوشا به حال آن نوکران که چون آقا آید بیدار یابد آنها را و من به شما می گویم که به درستی کمر خود را بسته ، آنها را نشانید و نزدشان آمده آنان را خدمت خواهد نمود» 📚انجیل لوقا ، باب دوازدهم ، بندهای 35-37 3⃣انجیل مرقس؛ « در آن روزهای بعد از مصیبت ، خورشید تاریک گردد و ماه نور خود را باز گیرد و ستارگان از آسمان فرو ریزند و قوای افلاک متزلزل خواهد گشت .آن گاه که پسر انسان را ببینند که با قوت و جلال عظیم بر ابرها می آید. 📚انجیل مرقس باب 13 بندهای 24-26 4⃣مکاشفات یوحنا ؛ « اینک با ابرها می آید و هر چشمی او را خواهد دید و آنانی که او را نیزه زدند و تمامی امت های جهان برای وی خواهند نالید» 📚مکاشفات یوحنا باب 1 بند7 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓آیا راست است که اسلام می گوید نماز خواندن در خانه برای زن بهتر از نماز خواندن او در مسجد است و مسجد زن خانه اوست❕❕ 💠پاسخ💠 👌به این نکته در روایاتی اشاره شده است. 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « برترین مساجد زنان شما خانه های آنان است » 📚الفقیه ج1 ص238 🔷پیامبر گرامی فرمود: « نماز زن به تنهایی در خانه مانند فضیلت نماز وی در جماعت است با بیست و پنج درجه برتری» 🗯یعنی نه تنها زن با نماز خواندن در خانه ثواب نماز جماعت را در مسجد می برد بلکه خداوند ثوابی افزون بر آن برایش در نظر گرفته است. 🔶پیامبر گرامی فرمود: « بر زنان جمعه و جماعت فرض و لازم نیست » 📚وسائل الشیعه ج20 ص220 👌البته اگر بانوان با رعایت پوشش اسلامی در مسجد و جماعت حاضر شوند هیچ منعی ندارد و از ثواب و برکات آن بهره مند می شوند. ❗️ولی توجه به این نکته لازم است که اسلام برای ترتیب دادن جامعه ای اسلامی و به دور از فساد و فحشاء به حجاب و پوشش بانوان و عدم اختلاط آنان با مردان در جامعه اهمیت داده است تا جایی که ؛ 🔶امیر مومنان به فرزندش امام حسن چنین فرمود‌: «تا می توانی کاری کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد زیرا هیچ چیز بهتر از خانه زن را حفظ نمیکند اگر بتوانی کاری کنی که جز تو مرد دیگری را نشناسد چنین کن» 📚نهج البلاۼه نامه 31 🔷امام باقر فرمود‌: « زنان از جمله چیزهایی هستند که حفظ وپوشاندن انان لازم است پس انان را با در خانه بودن حفظ کنید ومستتر دارید» 📚الفقیه ج3 ص390 🔶حضرت زهرا فرمود‌: «برترین زنان کسانی هستند که نه انان مردان را ببینند و نه مردان انان را ببینند» 📚کشف الغمه ج1 ص466 📚وسائل الشیعه ج20 ص67 👌بر پایه این روایات است که می گوییم تا ضرورتی مانند کسب علوم لازم برای زنان و اشتغال به مشاغلی که از غیر بانوان بر نمی آید مانند درمان بیماری های زنانه و ...پیش نیاید بهتر است که بانوان کمتر در اجتماع ظاهر شوند و بیشتر به وظائف خود که تربیت نسلی پاک و مستعد برای اداره جامعه است بپردازند. ❕آنچه امروزه به عنوان رفع محدودیت از زنان و حاضر ساختن و اختلاط زنان با مردان در جامعه و ... از طرف برخی با اغراض دنیوی صادر می شود مبنای دینی و شرعی نخواهد داشت. 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓امروزه مرسوم است که در مراسمات و مهمانی ها محرم و نامحرم و فامیل و غیر فامیل با یکدیگر دست می دهند و می گویند هیچ مدرکی بر حرمت این نوع دست دادن وجود ندارد❕آیا چنین چیزی حقیقت دارد❕❕برخی نیز با زنان غیر مسلمان دست می دهند و می گویند حرام نیست❕❕ 💠پاسخ💠 👌از دید اسلام ، مصافحه و دست دادن با نامحرم حرام است اعم از آنکه نامحرم مسلمان باشد و یا غیر مسلمان و مستند این حکم روایات متعددی است که در مجامع روایی ما نقل شده است . 🔶پیامبر گرامی فرمود : « کسی که با زن نامحرمی دست بدهد در روز قیامت در حالی که به زنجیر کشیده شده است محشور می شود و سپس فرمان می رسد که او را راهی دوزخ سازند» 📚وسائل الشیعه ج20 ص198 🔶امام صادق علیه السلام فرمود : « هر کس با زنی که به او محرم نیست دست بدهد ، بدون تردید به غضب و خشم خداوند روی آورده و این خشم و غضب را برای خود خواسته است» 📚الفقیه ج4 ص14 ❕در روایت دیگر آمده است که مردی به نامحرمی دست درازی کرد و به بدن او دست زد .پس از آن به نزد امام صادق رفت . 🔷امام به او فرمود : « از کاری که انجام دادی به نزد خدا توبه کن » 📚وسائل الشیعه ج20 ص196 👌و فرمود : « مرد حق ندارد با زنی که محرم به او نیست مصافحه کند مگر از روی لباس ( و دستکش )» 📚الکافی ج5 ص525 👌با توجه به این نکات و تصریحات روشن می شود ؛ این ادعا که دلیلی بر حرمت مصافحه با نامحرم وجود ندارد ، ادعایی بدون دلیل است . 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓خداوند در آیاتی از قرآن تصریح می کند که مومنین حقیقی کسانی هستند که بین هیچ یک از انبیاء فرق نمی گذارند « لم یفرقوا بین احد منهم » حال چگونه ما می گوییم پیامبر اسلام برتر از تمام پیامبران است❕❕ 💠پاسخ💠 👌قرآن تصریح می کند که تمام پیامبران هم درجه نیستند و می فرماید: « بعضی از رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم» 🔶بقره 253 👌بنابراین اگر خداوند ویژگی مومنین را فرق نگذاشتن بین انبیاء بین می کند :« لم یفرقوا بین احدهم منهم» 🔶نساء 152 ❕منظور آن است که میان رسولان الهی فرق و تفرقه ای از نظر ایمان و به رسمیت شناختن نیندازیم . باید به همه آنان مومن بود و به نبوت آنان اذعان داشت نه آنکه برخی را قبول کنیم و برخی را رد کنیم . 🔶خداوند می فرماید: « همه مومنان به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش ایمان آورده اند ( و می گویند ) ما در میان هیچ یک از پیامبران او فرق نمی گذاریم ( و به همه ایمان داریم )» 🔶بقره 285 ❗️آری مومنان خلاف کسانی که می خواهند بین خدا و پیامبرانش جدایی بیفکنند و به بعضی ایمان آورند و بعضی را انکار کنند « بریدون ان یفرقوا بین الله و رسله و یقولون نومن ببعض و نکفر ببعض» 🔷نساء 150 👌هیچ گونه تفاوتی میان رسولان الهی نمی گذارند و همه را از سوی خدا می دانند و همگی را محترم می شمرند. 📚تفسیر نمونه ج2 ص398 ♻️اما این که پیامبر گرامی افضل از تمام انبیاء است مساله ای اجماعی میان شیعه و سنی است و ادله متعددی بر این مطلب دلالت می کند ؛ 🔷حاکم نیشابوری در مستدرک خود نقل می کند: « بزرگ پیامبران پنج تن هستند ؛ نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد که پیامبر اسلام از همه آنان برتر است» 📚مستدرک علی الصحیحین ج2 ص564 🔷امام رضا علیه السلام فرمود : « آقای پیامبران و برترین افراد عالم پیامبر اسلام است» 📚عیون الاخبار ج2 ص122 🔶پیامبر گرامی فرمود : « من برترین و آقای تمام پیامبران هستم » 📚بحار الانوار ج26 ص349 🔷وفرمود: « من چون اولین نفر بودم که در عالم ذر به پرودگار ایمان آوردم برترین تمام مخلوقات هستم» 📚الکافی ج2 ص12 🔷وفرمود : « خداوند به جهانیان نظر کرد و مرا از میان تمام آنان برگزید» 📚خصال ج1 ص96 👌جهت آگاهی بیشتر از روایات وارده در این مساله رجوع کنید؛ 📚بحار الانوار ج16 ص299 باب 11 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔با امدن پیامبران اتمام حجت شده است 🔘حضرت علی کرم الله وجهه میفرماید بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ الْخِيَرَةِ مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ مُتَحَمِّلِي وَدَائِعِ رِسَالاتِهِ قَرْناً فَقَرْناً، حَتَّى تَمَّتْ بِنَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله)‏ حُجَّتُهُ وَ بَلَغَ الْمَقْطَعَ عُذْرُهُ وَ نُذُرُهُ. 🔹بلكه به زبان 👈🏿پيامبرانش، حجتها و دليلها فرستاد و از ايشان پيمان گرفت. پيامبران قرنى پس از قرنى بيامدند و ودايع رسالت او را به مردم رسانيدند. تا به وجود پيامبر ما محمد (صلى اللّه عليه و آله) حجتش را كرد و ديگر، 👉🏾جاى عذرى براى كسى باقى نگذاشت و هر هشدار و بيم كه بود، بر همگان بداد.👉🏿 🗓نهج البلاغه خطبه91 📝📝نکته های این خطبه: ◾️حجت های الهی هستند نه امام ها ◾️با وفات پیامبرص حجت ها شدند اما متاسفانه امروزه مردم عقیده دارند که بعد از پیامبرها حجت تمام نشده وامام ها حجت اند! وباز هم منتظر امدن حجت اند! درصورتی که حجت تمام شده ❗️❗️ 💠💠 👌«حجت» در اصل از مادّه «حَجَّ» به معناى قصد مى‏ باشد و به جاده و راه كه مقصود و منظور انسان است، «مَحَجَّه» گفته مى ‏شود؛ و به دليل و برهان نيز «حجت»، اطلاق مى‏ گردد؛ زيرا گوينده قصد دارد به وسيله آن مطلب خود را براى ديگران ثابت كند. 📚لغات در تفسیر نمونه ، ص 179 ❕خداوند دارای حجت و دلیل و برهان رسا و قاطع است ، چنان که می فرماید ؛ « بگو حجّت قاطع ويژه خداست. اگر مى‏ خواست همه شما را هدايت مى‏ كرد». ( انعام 149 ) 👌یعنی خداوند دلائل قاطع و برهان استوار خود را به مردم رسانده است و آنان هیچ عذری در عدم عمل کردن به دستورات خداوند ، ندارند ، چنان که در نقلی از امام صادق عليه السلام در توضيح آيه «بگو حجّت قاطع ويژه خداست» می خوانیم ؛ « خداوند متعال در روز قيامت به بنده فرمايد: بنده من! آيا مى‏ دانستى؟ اگر پاسخ دهد: آرى، خداوند به او فرمايد: آيا به آنچه مى‏ دانستى عمل كردى؟ و اگر پاسخ دهد: نمى‏ دانستم. بدو فرمايد: چرا نياموختى تا [بدانى و] عمل كنى. پس، او مجاب و محكوم شود. اين است آن حجّت قاطع » 📚امالی مفید ، ص 228 ❕معمولًا گروهى از مردم لجوج و خودخواه كه قبول دعوت انبياء را مخالف منافع خويش مى ‏بينند، از پذيرش آن سرباز مى‏ زنند، و با اين‏كه بعد از بعثت آنان موضع مخالفى دارند چنانچه بعثتى صورت نگيرد، ممكن است هزارگونه ادعا كنند كه اگر پيامبران الهى آمده بودند ما با آغوش باز از آنها استقبال مى‏ كرديم و چنين و چنان بوديم. ❕به همين دليل يكى از اهداف بعثت پيامبران اتمام حجت بر اين گروه و بر همه مخالفان است؛ اين اتمام حجت ؛ 🔸اوّلًا عدل الهى را روشن مى‏ سازد . 🔸 و ثانياً زبان دورغگويان پر مدعا را قطع مى‏ كند . 👌 يا به تعبير علمى ‏تر مسأله استحقاق مجازات را براى اين گروه از استعداد به فعليت مى ‏رساند. ❕لذا خداوند مى ‏فرمايد ؛ «پيامبرانى (فرستاديم) كه بشارت دهنده و بيم دهنده بودند، تا براى مردم بعد از آنها بر خدا حجتى باقى نماند» (و نسبت به همه اتمام حجت شود) » ( نساء 165 ) ❕شبيه همين معنا در دو آيه ديگر از قرآن، ديده مى‏ شود كه مضمون هر دو يكى است، و مى‏ فرمايد ؛ «اگر ما آنها را قبل از نزول قرآن با عذابى هلاك مى ‏كرديم (در قيامت) مى ‏گفتند: پروردگارا! چرا براى ما پيامبر نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم، پيش از آن‏كه ذليل و رسوا شويم؟!» ( طه 134 ) و نيز همين معنا با تفاوتى در آيه 47 سوره قصص آمده است. 📚پیام قرآن ج 7 ص 30 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌بنابراین خداوند با ارسال پیامبران ، حجت و برهان خود را بر همگان تمام می کند ، لذا علی ع فرمود ؛ « بعد از مرگ آدم، بندگان را از حجّت بر ربوبيّتش خالى نگذاشت و ميان فرزندان آدم و معرفت خويش پيوندى برقرار ساخت و قرن به قرن، حجّت‏ها و دليل‏ها را بر زبان پيامبران برگزيده و حاملان ودايع رسالت خويش براى آنها اقامه نمود، تا اينكه‏ به وسيله پيامبر ما محمّد صلّى اللّه عليه و آله حجّتش تمام شد (و سلسله پيامبران ختم گرديد) و بيان احكام و انذار (و بشارت) به آخر رسيد» 📚نهج البلاغه ، خطبه 91 ❕چنان که علی ع فرمود به وسیله پیامبر اسلام ص ، حجت و برهان الهی بر همگان تمام شده است و همه مامور به تبعیت از ایشان هستند و دستورات پیامبر اسلام برای ما حجت و برهان خداوند محسوب می شود که اگر با آن مخالفت کنیم در پیشگاه خداوند ، عذری نداریم ، چنان که خداوند می فرماید ؛ « آنچه را رسول خدا براى شما آورده (و به شما دستور داده) بگيريد (و عمل كنيد) و آنچه را نهى كرده خوددارى نماييد». ( حشر 7) 👌و فرمود ؛ «هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشند، و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند گرفتار گمراهى آشكارى شده است». ( احزاب 36) ❕بر این اساس ، دستورات پیامبر اسلام و قرآنی که او برای هدایت ما آورده است ، حجت و برهان الهی بر ما هستند و خداوند روز قیامت ما را به خاطر مخالفت با قرآن یا دستورات پیامبر ، مجازات می کند ، چنان که علمای اهلسنت نقل می کنند که پیامبر گرامی خطاب به افراد می فرمود ؛ « قرآن حجت بر تو است » 📚صحیح مسلم ج 1 ص 203 _ مسند احمد ج 37 ص 542 _ سنن ابن ماجه ج 1 ص 255 👌بنابراین ، جانشینان پیامبر نیز به تبع پیامبر ، حجت و دلیل و برهان خداوند محسوب می شوند که اگر با آنان مخالفت شود ، انسان عذری در برابر خداوند ندارد . ❕لذا می بینیم در نقلهای اهلسنت ، علی علیه السلام به عنوان حجت الهی معرفی شده است ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « من و علی ، حجت خداوند بر بندگان می باشیم » 📚کنوز الحقائق ، مناوی ، ص 43 ❕انس می گوید ؛ « نزد پیامبر بودم که ایشان علی علیه السلام را دید که به نزدشان می آمد ، ایشان فرمود ؛ « من و این مرد ، حجت بر امتم در روز قیامت هستیم » 📚تاریخ بغداد ج 2 ص 88 _ الریاض النضره ج 2 ص 193 _ کنزالعمال ج 11 ص 620 _ ینابیع الموده ج 2 ص 249 _ سبل الهدی ج 11 ص 292 _ تاریخ مدینه دمشق ، ج 42 ص 309 ❕مطابق کلام علی ع ، حجت الهی بر مردمان با بعثت پیامبر گرامی تمام شده است و همگان مامور به تبعیت از تعالیم و دستورات پیامبر اسلام هستند ، و دستورات پیامبر ، به تبع خود پیامبر ، حجت و دلیل هستند ، پیامبر اسلام نیز دستور به تبعیت از امامان ع داده است و امامان نیز به تبع پیامبر و حجت بودن دستور و امر پیامبر ، حجت و برهان هستند ، زیرا امر و دستور پیامبر بر لزوم پیروی از امامان می باشد . ❕وهابی گمان کرده است که حجت بودن امامان با حجت بودن پیامبر در برابر و مقابل هم هستند و با هم در تضاد هستند ، در حالی که حجت بودن امامان در طول و سایه و به تبع حجت بودن پیامبر اسلام و دستورات او است و هیچ تضادی میان این دو نیست ، زیرا حجت بودن امامان از شاخه های حجت بودن پیامبر اسلام و حجت بودن دستورات او می باشد . ❕بعد از پیامبر اسلام ، حجت دیگری نیست ، یعنی پیامبری که در برابر پیامبر اسلام باشد و دستورات پیامبر اسلام را نسخ کند ، ارسال نمی شود ، چرا که امر و نهی پیامبر برای تمام زمان ها حجت هستند و امامان نیز از مصادیق حجت بودن امر و نهی پیامبرند و به تبع حجت بودن پیامبر و دستوراتش ، حجت هستند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓خواستم ببینم شیعه چه دلیل عقلی دارد که خداوند باید بعد از پیامبر امامی را برای مردم معین کند❕❕دلیل عقلی بر لزوم امامت چیست❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌در این رابطه دلائل متعددی اقامه شده است که ما به برخی اشاره می کنیم ؛ 1⃣ امامت جانشینی از نبوت است ؛ 🗯پیامبر گرامی در زمان حیات شریفشان چهار وظیفه حساس و مهم را بر عهده داشت ؛ 🔶1- قرآن را تفسیر کرده و مقاصد و اهداف و رموز و اسرار آن را برای مردم بیان می کرد چنان که می فرماید: « قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی » 🔶نحل 44 🔶2- احکام الهی را به مردم می رساند و آن ها را با حلال و حرام و واجبات و محرمات آشنا می ساختند . 🔶3- به شبهات و اشکالات وارده بر تعالیم اسلامی پاسخ می گفت . 🔶4- دین و آیین الهی را از تحریف و زیاده و کم حفظ می کرد . 👌پس از پیامبر اگر خداوند جانشینی برای او معرفی نکند که همانند پیامبر دارای علم و عصمت الهی باشد این وظائف به سر انجام نمی رسد . 👌مردم چون مفسر الهی در میان آنها نمی باشد تا آیات قرآن را تفسیر کند و مقاصد آن را بیان کند در فهم این کتاب شریف گرفتار سر درگمی شده و از هدایت آن بهره نمی گیرند . 🔷پیامبر گرامی فرصت نکردند تا تمام احکام مورد نیاز مردم را به آنها برساند ، زیرا در مکه گرفتار آزار و اذیت مشرکین و در مدینه هم درگیر نبرد با آنان بودند و بسیاری از احکام در زمان پیامبر مورد ابتلاء نبود تا پیامبر حکم آنها را بیان کند و بعد ها هم با گسترش روابط اجتماعی مسائل تازه ای پیش می آمد که نیازمند شناخت حکم الهی بود ، گذشته از آنکه در همان مقدار احکامی هم که پیامبر به مردم رسانید اختلاف شده و مردمان دچار چند دستگی شدند . اگر رهبران الهی در میان مردم نباشند تا بر اساس علوم پیامبر ، مردم را با احکام الهی آشنا نسازند مردم دیگر راهی به دستیابی به احکام الهی نخواهند داشت . ❕از سوی دیگر با نبود پیامبر این احتمال بود که آیین او دچار تحریف و کم و زیاد شود و در تعالیم و روایات پیامبر تغییر و تبدیل صورت گیرد . 🔷 و با فرض نبودن امام ، پس از پیامبر دیگر کسی نمی باشد که دارای علم الهی و عصمت الهی باشد تا بتواند به شبهات و سوالات مردمان پاسخ دهد . 👌همه این نیازها بر خداوند لازم و واجب می کند تا پس از پیامبر امامانی قرار دهد تا بر اساس تعالیم و علوم پیامبر که به آنها رسیده ظائف پیامبر را ادامه داده و بندگان در سایه تعالیم آنان مسیر کمال را در پیش بگیرند . 📚الالهیات ، سبحانی تبریزی ، ج4 ص26 ❗️❗️❗️❗️👌ادامه پاسخ 👇👇👇👇
❗️❗️❗️ادامه پاسخ 👇👇👇 2⃣دلیل دیگر استدلال هایی است که علامه حلی در بیان لزوم وجود رهبران الهی در جامعه می آورد ؛ 🔶1. وجود پیامبر و امام ضروری است تا شناخت عقلی بشر، به واسطه ی بیان نقلی تقویت شود؛ زیرا اگر چه انسان با نیروی عقل بسیاری از حقایق از اصول و فروع دین را درک می کند، ولی گاهی در اعماق وجودش وسوسه ها و تزلزل هایی وجود دارد که مانع از اعتماد بر آن و انجام آنها می گردد، اما هنگامی که این احکام عقلی با بیان پیشوای الاهی تقویت گردد، هر گونه تزلزل و شک و دودلی زدوده خواهد شد و انسان با قوت قلب به سوی یافته های عقلی خود خواهد رفت. 🔶2. بسیاری از امور وجود دارد که عقل، حسن و قبح آن را درک نمی کند و باید دست به دامان پیشوایان الاهی گردد، تا بتواند خوبی و بدی آنها را دریابد. 🔶3. بسیاری از اشیا مفید و برخی دیگر زیان بارند و انسان تنها با فکر خود قادر به درک سود و زیان همه ی آنها نیست. این جاست که احساس نیاز می کند، تا کسی سود و زیان اشیا را برای او بیان نماید و این کار تنها از عهده ی پیشوایان الاهی که با منبع وحی در ارتباط هستند بر می آید. 🔶4. انسان موجود اجتماعی است و اجتماع بدون داشتن قوانینی که حقوق همه ی افراد را حفظ کند و آنها را در مسیر صحیح پیش ببرد؛ سامان نخواهد یافت و به کمال مطلوب نخواهد رسید، تشخیص این قوانین به طور صحیح و اجرای آنها جز به وسیله ی رهبران آگاه، پاک و معصوم صورت نخواهد گرفت. 🔶5. انسان ها در درک کمالات و تحصیل علوم و معارف و کسب فضایل متفاوت اند، بعضی از آنها توانایی حرکت در این مسیر را دارند و برخی عاجز و ناتوانند. رهبران الاهی گروه اوّل را تقویت و گروه دوم را یاری می کنند،تا هر دو گروه به کمال ممکن برسند. 🔶6.با توجه به تفاوت مراتب اخلاق در انسان ها، تنها راه برای پرورش این فضایل، رهبران پاک و معصوم هستند. 🔶7. پیشوایان الاهی از ثواب و عقاب و پاداش و کیفر الاهی در برابر طاعت و گناه آگاهی کامل دارند و هنگامی که دیگران را از این امور آگاه کنند، انگیزه نیرومندی برای انجام وظیفه در آنان پیدا می شود. 📚شرح تجرید ص271 3⃣خداوندی که نوع بشر را برای پیمودن راه کمال و سعادت آفریده است، همان گونه که باید برای هدایت او پیامبرانی را که متکی بر نیروی وحی و دارای مقام عصمت باشند مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه، بعد از رحلت پیامبران، جانشینان معصومی قرار دهد تا جامعه ی انسانی را در رسیدن به سر منزل مقصود کمک کنند و به یقین بدون آن این هدف ناتمام خواهد ماند؛ زیرا؛ 🔶 اولاً: عقول انسانی به تنهایی برای تشخیص تمام عوامل و اسباب پیش رفت و کمال، قطعاً کافی نیست و گاهی حتی یک دهم آن را نیز تشخیص نمی دهد. 🔶ثانیاً: آیین انبیا بعد از رحلت آنان، ممکن است دست خوش انواع تحریفات گردد. برای جلوگیری از تحریف لازم است پاسدارانی معصوم و الاهی باشند، تا از آن پاسداری کنند و آیین خدا را از تحریف باطل گرایان و دخالت های جاهلان و تفسیر های صاحبان هوی و هوس بر کنار دارند . 🔶ثالثاً: تشکیل حکومت الاهی و برقراری عدل و قسط و رسانیدن انسان به اهدافی که برای آن آفریده شده است، جز از طریق انسان های معصوم ممکن نیست؛ زیرا به گواهی تاریخ حکومت های انسانی همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروه های خاصی سیر کرده و تمام تلاش آنها در همین راستا بوده است و همان گونه که بارها آزموده ایم عناوینی مثل دموکراسی و حکومت بر مردم یا حقوق بشر و مانند آن پوششی است برای رسیدن به اهداف شیطانی قدرت ها و آنها با استفاده از همین ابزار مقاصدشان را به شکل مرموزی بر مردم تحمیل کرده اند. 👌 این سه اصل یعنی ارائه طریق در آنجا که عقل از تشخیص آن عاجز است و حفظ نیراثهای انبیاء و اقامه حکومت عدل در واقع پایه های اصلی وجود امام معصوم را تشکیل می دهد . 📚پیام قرآن ، مکارم شیرازی ج9 ص40 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓در رساله مراجع تقلید آمده است: دست زدن بدون وضو به اسم ائمه اطهار(ع) حرام است. اما ما در جایی ندیدیم که اگر در زمان ائمه(ع) کسی به آنها دست می‌داد باید حتما طاهر باشد؛ یعنی وضو بگیرد، در صورتی که خود ائمه از اسمشان مهم‌تر و حرمت بیشتری دارند. پس چرا برای دست زدن به اسم ائمه طهارت لازم است، اما برای دست زدن به خودشان طهارت لازم نیست❕❕ 💠پاسخ💠 👌در رابطه با این که انسان بدون وضو حق ندارد به نام ائمه و پیامبران و حضرت زهرا دست بزند نص و روایتی باالخصوص وارد نشده است . 👌اما از جهت دیگر می توان به قضیه نگاه کرد و آن اینکه اگر بدون وضو دست زدن به نام ائمه مستلزم هتک حرمت و شان و مقام آنها باشد بی شک چنین کاری امری غیر جایز می باشد . 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: «بی احترامی و حرمت شکنی نسبت به سه چیز مستلزم شرک به خداوند می باشد .بی احترامی به کعبه و به قرآن و به اهل بیت» 📚بحار الانوار ج24 ص186 👌و فرمود: «برای خداوند حرمات پنج گانه ای هستند که هیچ کس حق حرمت شکنی نسبت به آنها را ندارد و آنان حرمات پنج گانه عبارت است از حرمت پیامبر و حرمت آل پیامبر و حرمت کتاب خدا و حرمت کعبه و حرمت مومن» 📚روضه الکافی ص107 🔶پیامبر گرامی فرمود: «هر کس مراعات حرمات سه گانه الهی را نکند خداوند به هیچ عنوان حرمت او را نگه نمی دارد .آن حرمات سه گانه عبارت است از حرمت اسلام و حرمت پیامبر اسلام و حرمت عترت و اهل بیت» 📚الخصال ج1 ص71 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: «هرچند می توانید در حفظ حرمت ما بکوشید» 📚بحار الانوار ج27 ص203 ❕بنابراین شاید بتوان چنین گفت که اگر مس بدون وضوی اسامی آن بزرگواران مستلزم هتک و اهانت آنان در نزد عرف باشد بی شک امری حرام و غیر جائز می باشد همانطور که بر اساس روایات بالا می توان گفت که اگر در زمان حیات ائمه اگر کسی بدون وضو با آنان تماس می گرفت و این امر مستلزم هتک و بی احترامی آنان بود ، این کار امری ناپسند تلقی می شد. 🔶 اما اگر مس آنان در زمان حیات و مس اسامی آنان بدون وضو ، نزد عرف هتک و بی احترامی محسوب نشود بی شک چنین امری ، جایز است . ❗️اکثر مراجع بزرگوار ما نیز در این مساله احتیاط کرده اند و بر اساس این که شاید مس بدون وضوی اسامی آنان در نزد عرف هتک تلقی شود احتیاط واجب را در ترک مس بدون وضو دانسته اند و برخی مراجع چنین احتیاطی را روا ندانسته و فتوا به جواز مس نام ائمه بدون وضو داده اند. 📚توضیح المسائل مراجع ج1 ص187 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓حضرت علی در نهج البلاغه در وصف متقین می گوید متقین کسانی هستند که ضعیف و لاغر باشند❕این یعنی چی هر کس چاق است بی تقوا و هر کس لاغر است با تقوا است❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌این اشکال ناظر به این کلام حضرت امیر علیه السلام است که در وصف متقین فرمود : « اجسادهم نحیفه »« اندامشان لاغر و نحیف است» 📚نهج البلاغه ، خطبه متقین 👌این کلام حضرت امیر اشاره به دو ویژگی بارز متقین است ؛ 1⃣روزه داری آنان 2⃣کم خوراک بودن و ترک شکم پرستی ؛ 🔶در مورد روزه گرفتن باید توجه داشت که از جمله عبادات و قربات مهم به سوی خداوند تلقی می شود . 🔶خداوند در حدیث قدسی می فرماید: « روزه برای من است و من خودم در برابر آن پاداش می دهم» 📚الکافی ج4 ص63 🔶امام صادق علیه السلام فرمود : « برای هر چیزی زکات است و زکات بدن روزه گرفتن است » 📚وسائل الشیعه ج10 ص398 👌وفرمود : « روزه سپر آتش جهنم است» 📚الکافی ج4 ص62 👌از سوی دیگر متقین اهل پر خوری و خوردن بیش از نیاز بدن نیستند و کم خوری یکی از نشانه های آنها تلقی می شود. 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: « پر خوری امری ناپسند است» 📚الکافی ج6 ص269 👌وفرمود: « بنده در زمانی که شکمش سیر و پر باشد ( پر خوری کرده باشد) مبغوض خداوند است» 📚الکافی ج6 ص269 👌وفرمود: « شکم زمانی که سیر و پر باشد طغیان می کند» 📚المحاسن ص446 🗯رعایت این نکات سبب می شود که متقین اجساد و ابدانی نحیف و لاغر اما چالاک و آماده برای اطاعت الهی را داشته باشند . 👌البته در این بین ممکن است افرادی مستثنی باشند که بر حسب ساختمان جسمانی بدنشان ، لاغر نیستند اما اهل روزه داری بوده و از پر خوری و خوردن بیشتر از نیاز بدن پرهیز می کنند. ❗️ بی شک آنان هم جزو متقین تلقی می شوند و حالت جسمانی آنان با سخن حضرت علی منافاتی ندارد و آن سخن ناظر به اکثر افراد است که با روزه داری و کم خوری بدن های نحیف و چالاک را پیدا می کنند . 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که پیامبر اسلام برای انجام کاری ان شاء الله نگفت ، خداوند تا روز وحی را بر او قطع کرد و بر ایشان وحی نکرد ❗️آیا این جریان با عصمت ایشان منافات ندارد ❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که گفتن جمله ان شاء الله به هنگام بيان تصميمهاى مربوط به آينده، نه تنها يك نوع ادب در پيشگاه خدا است، بلكه بيان اين حقيقت مهم نيز هست كه ما چيزى از خود نداريم، هر چه هست از ناحيه او است، بالذات خدا است، و ما همه متكى به او هستيم اين در حقيقت همان مفهوم" توحيد افعالى" است كه در عين وجود اختيار و آزادى اراده انسان، وجود هر چيز و هر كار را به مشيت خدا وابسته مى‏ كند. 👌به همین خاطر گفتن جمله مذکور در سرآغاز تمام کارها ، مورد توصیه و قرار گرفته است . 📚وسائل الشیعه ج12 ص138 باب 97 ❕خداوند نیز می فرماید ؛ « و هرگز نگو من فردا كارى انجام مى‏ دهم ، مگر اينكه خدا بخواهد، و هر گاه كردى (جبران نما) و پروردگارت را بخاطر بياور، و بگو اميدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشنتر از اين هدايت كند.» 💠کهف 23-24 ❕در شان نزول این آیه آمده است که پيامبر اسلام بدون ذكر جمله انشاء اللَّه به كسانى كه پيرامون اصحاب كهف و مانند آن سؤال كرده بودند قول توضيح و جواب داد، به همين جهت وحى الهى به مدت چهل روز به تاخير افتاد، تا به در اين زمينه هشدار داده شود. 📚الفقیه ج3 ص363 📚تفسیر قمی ج2 ص32 📚النوادر ، اشعری ص55 ❕با توجه به آنکه گفتن جمله ان شاء الله می باشد ، ترک آن از ناحیه پیامبر گرامی نوعی ترک اولی محسوب می شود که منافاتی با عصمت ایشان هم ندارد . 👌البته کسانی که حتی ترک اولی را نیز بر پیامبر بر نمی تابند ، می توانند در دلیل مذکور کنند که روایتی که این جریان را نقل می کند ، صحیح نیست ، و هر سه کتابی که این جریان را روایت کرده اند ، به صورت مرسل و بدون سند کامل آن را نقل کرده اند و این سبب ضعف اعتماد به آن روایت می شود . ❕چگونه ممکن است پیامبری که خداوند در او می گوید ؛ « تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری» (قلم 4) ، « برای شما در زندگی رسول خدا سر مشقی نیکویی است» (احزاب21) ، گرفتار چنین ترک اولایی شود . ❕آری مخاطب آیات مذکور اگر چه پیامبر اسلام است اما منظور تمام هستند ، چرا که در بسیاری از آیات قرآن دیده ایم روی به پیامبران است اما مقصود و منظور توده هستند، و طبق ضرب المثل عرب از باب « »است یعنی «روی سخنم با تو است ای کسی که نزد من هستی اما همسایه، تو بشنو » ، معادل آن در فارسی ضرب المثل معروفی است که می گویند گویم دیوار تو بشنو 📚تفسیر نمونه ج12 ص390 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ذکر روزهای هفته (فلان روز هفته ۱۰۰ بار یارب العالمین ، یا ۱۰۰ بار یاقاضی الحاجات و..) آیا مستند دارد؟ از یک روحانی اهل مطالعه ای شنیدم که ندارد. اگر سند ندارد چرا این قدر گسترده در مساجد و مراکز مختلف، نصب و ترویج میشود؟! حتی بنده در دو مدرسه ابتدایی دیدم که این اذکار هفته را بر روی دیوار نصب کرده اند و دانش آموزان را هر روز توصیه به خواندن ذکر آن روز می کنند ❗️❗️ 💠💠 👌از جمله مستحبات موکدی که مورد تاکید آیات و روایات فروانی قرار گرفته است ، شدن به ذکر خداوند است ‌. ❕خداوند می فرماید ؛ « اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد ، خدا را ياد كنيد و صبح و شام او را تسبيح گوييد» 💠احزاب 41 ❕در حدیث قدسی آمده است که خداوند به موسی نبی عرضه داشت ؛ « من را در هیچ حالتی ترک مکن چرا که ترک ذکر من قساوت قلب می آورد » 📚الکافی ج2 ص497 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « هرکس ذکر خدا را زیاد بگوید ، خداوند او را دوست می دارد و برای چنین کسی دو برائت نامه قرار می دهد ، برائت از آتش دوزخ و برائت از نفاق» 📚وسائل الشیعه ج7 ص154 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « در هر ساعت از ساعات شبانه روز به مقداری که توان دارید زیاد ذکر خداوند را بگویید » 📚الکافی ج8 ص7 ❕اذکاری که گفتنش در روزهای هفته مورد توصیه قرار می گیرد که به ترتیب از شنبه تا جمعه یا رب العالمین ، یاذالجلال و الاکرام ، یا قاضی الحاجات ، یا ارحم الراحمین ، یا حی یا قیوم ، لا اله الا الله الملک الحق المبین ، اللهم صل علی محمد و آل محمد می باشد ، به جز صلوات که بالخصوص گفتنش در روز در روایات سفارش شده است ( الخصال ج2 ص394 - ثواب الاعمال ص156 ) سایر اذکار بالخصوص روایتی ندارد اما به صورت کلی داخل در ذکر خداوند است و پاداش دارد و گفتن آن مانعی ندارد . 👌مشغله روزمره زندگی سبب افراد از ذکر الهی می گردد ، رسم مذکور بر گفتن اذکاری در طول هفته ، سبب تنبه و توجه بیشتر به ذکر خداوند می گردد ، لذا عرف اذکار مذکور را قبول کرده است و این اذکار مخالفتی با شرع نیز ندارد ، بلکه چنان که گذشت موافق شرع نیز می باشد . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا خانه خدا توسط،حضرت آدم ساخته شد و به دستور خداوند ، به دست حضرات ابراهیم و اسماعیل شد ❗️❗️برخی از اساتید می گویند نص صریح قرآن آن است که ابراهیم خانه را ساخت و نسبت ساخت آن به آدم دروغ است ❕❕ 💠💠 👌از آيات مختلف قرآن و احاديث و تواريخ اسلامى به خوبى استفاده مى ‏شود كه خانه پيش از ابراهيم، حتى از زمان آدم بر پا شده بود، در آيه 37 سوره ابراهيم از قول اين پيامبر بزرگ مى‏خوانيم: رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ:" پروردگارا! بعضى از فرزندانم را در اين سرزمين خشك و سوزان در كنار خانه تو سكونت دادم". 👌اين آيه گواهى مى‏ دهد موقعى كه ابراهيم با فرزند شيرخوارش اسماعيل و همسرش به سرزمين مكه آمدند اثرى از خانه كعبه وجود داشته است. ❕در آيه 96 سوره آل عمران نيز مى‏خوانيم: إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً « نخستين خانه‏اى كه به منظور پرستش خداوند براى مردم ساخته شد در سرزمين مكه بود» مسلم است كه پرستش خداوند و ساختن مركز عبادت از زمان ابراهيم آغاز نگرديده بلكه قبلا و حتى از زمان آدم بوده است. 👌و نیز می فرماید «بياد آوريد هنگامى را كه ابراهيم و اسماعيل پايه ‏هاى خانه (كعبه) را بالا مى ‏بردند، و مى ‏گفتند: پروردگارا از ما بپذير تو شنوا و دانايى" (وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ). ❕اين تعبير مى‏رساند كه شالوده‏ هاى خانه كعبه وجود داشته و ابراهيم و اسماعيل پايه‏ ها را بالا بردند. 📚تفسیر نمونه ج1 ص454 ❕در خطبه معروف از نهج البلاغه نيز مى ‏خوانيم؛ « آيا نمى‏ بينيد كه خداوند مردم جهان را از زمان آدم تا به امروز به وسيله قطعات سنگى ... امتحان كرده است، و آن را خانه محترم خود قرار داده، سپس به آدم و فرزندانش دستور داد كه به گرد آن طواف كنند» 📚نهج البلاغه خطبه 192 ❕امام علیه السلام فرمود ؛ « آدم زمانی که خانه کعبه را بنا کرد و به آن طواف کرد، گفت خدایا برای هر عمل کننده اجری است ، من نیز خانه کعبه را بنا کردم ، در ازای آن خطای من را ببخش ...» 📚بحار الانوار ج11 ص179 👌در نقل دیگری آمده است ؛ « خداوند به آدم امر کرد تا خانه کعبه را بنا کند « امره الله به من بناء الکعبه » 📚بحار الانوار ج11 ص197 👌كوتاه سخن اينكه آيات قرآن و روايات اين تاريخچه معروف را تاييد مى‏ كند كه خانه كعبه نخست به دست آدم ساخته شد سپس در طوفان نوح فرو ريخت ( بحار الانوار ج96 ص65) و بعد به دست ابراهيم و فرزندش اسماعيل تجديد بنا گرديد. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔از جمله ایرادات اتئیست ها به قرآن ، نسب حضرت مریم(س) هست که میگن در قرآن اومده که او هارون بوده ، درحالی که میدونیم بین این دو زمان بسیار زیادی فاصله بوده و این از اشتباهات فاحش قرآن هست که حضرت مریم را خواهر حضر هارون دانسته و برای این ادعاشون هم به ایه زیر استناد میکنند يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيّاً (019 | مريم - 28) اى خواهر هارون!نه پدرت مرد بدى بود، و نه مادرت زن بدكــاره اى!» 💠💠 👌در این رابطه سه تفسیر ارائه شده است . 1⃣هارونی که از او در این آیه یاد شده است مرد معروفی بوده است که در آن زمانی مشهور به و بوده است و بنی اسرائیل افراد فاسق و فاجر را به او تشبیه می کردند و می گفتند تو در فساد و بی بند و باری برادر یا خواهر هارون فاسق هستی ، مردم زمانی که دیدند حضرت مریم بدون ازدواج کردن دارای فرزند شده است ، گمان بد را نسبت به او بردند و او را به فرد فاسقی تشبیه کردند .«معنى قولهم يا أُخْتَ هارُونَ أن هارون كان رجلا فاسقا زانيا فشبهوها به. من أين هذا البلاء الذي جئت به، و العار الذي ألزمته لبني إسرائيل» 📚تقسیر قمی ج2 ص48 2⃣روایتی از پیامبر گرامی وارد شده است که می گویدمنظور از هارون ، هارون برادر حضرت می باشد و از آنجایی که حضرت مریم از نسل هارون نبی بوده است ، بنی اسرائیل چنین خطابی را در مورد او به کار بردند .چنان که قرآن می گوید به سوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم و یا به سوی قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم ، تعبیر برادر از این جهت است که هود و صالح از جنس و از نسل آنها بودند .«منها أن يكون معنى قوله يا أُخْتَ هارُونَ: يا من هي من نسل هارون أخي موسى (عليه السلام)، روي عن النبي (صلى الله عليه و آله) أنه قال: «هارون هذا الذي ذكروه هو هارون أخو موسى (عليه السلام)...و تأويل يا أُخْتَ هارُونَ يا من هي من نسل هارون، كما قال تعالى: وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً ، وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً يعني بأخيهم أنه من نسلهم و جنسهم.» 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ص79 3⃣آنچه به نظر مى‏ رسد اين است كه هارون مرد پاك و صالحى بود، آن چنان كه در ميان بنى اسرائيل ضرب المثل شده بود، هر كس را مى‏ خواستند به پاكى معرفى كنند مى‏ گفتند: او برادر يا خواهر هارون است . مردم به مریم گفتند" اى خواهر هارون پدر تو آدم بدى نبود، مادرت نيز هرگز آلودگى نداشت" (يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا).با وجود چنين پدر و مادر پاكى اين چه وضعى است كه در تو مى‏بينيم؟ ❕ مرحوم طبرسى در مجمع البيان اين معنى را در حديث كوتاهى از پيامبر ص نقل كرده است . 📚نور الثقلین ج3 ص333 👌 در حديث ديگرى كه در كتاب" سعد السعود" آمده چنين مى ‏خوانيم: «پيامبر " مغيره" را به نجران (براى دعوت مسيحيان به اسلام) فرستاد، جمعى از مسيحيان به عنوان (خرده ‏گيرى بر قرآن) گفتند مگر شما در كتاب خود نمى‏ خوانيد" يا أُخْتَ هارُونَ" در حالى كه مى ‏دانيم اگر منظور هارون برادر موسى است ميان مريم و هارون فاصله زيادى بود؟ 👌مغيره چون نتوانست پاسخى بدهد مطلب را از پيامبر ص سؤال كرد، پيامبر ص فرمود: چرا در پاسخ آنها نگفتى كه در ميان بنى اسرائيل معمول بوده كه افراد نيك را به پيامبران و نسبت مى ‏دادند» 📚همان مدرک 📚تفسیر نمونه ج13 ص51 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا رسول خدا خالد بن وليد را با وجود آنكه عده ای از مسلمانان قبيله جذيمه را كشته بود كيفر نداد و نکرد ❗️آیا این عمل خلاف عدالت نبود ❕❕ 💠💠 👌خالد بن وليد، به فرماندهى گردانى براى دعوت قبيله «جذيمة بن عامر» به اسلام و شكستن بت «عزى» رهسپار سرزمين آنان شد. پيامبر به او دستور داد كه خونى را نريزد و از در جنگ وارد نشود و «عبد الرحمان بن عوف» را وى قرار داد. ❕در دوران جاهليت، قبيله «بنى جذيمه» عموى خالد و پدر عبد الرحمان را هنگام بازگشت از «» كشته و اموال آن‏ها را به غارت برده بودند و «خالد» كينه آنان را در دل داشت. وقتى با جمعيت «بنى جذيمه» روبه‏ رو گرديد، همه آن‏ها را مسلح و آماده دفاع يافت. فرمانده گردان فرياد كشيد كه اسلحه را به زمين بگذاريد، زيرا دوران بت پرستى سپرى گرديده و «أم القرى» سقوط كرده و همه مردم تسليم سپاه اسلام شده‏ اند. سران قبيله نظر دادند كه اسلحه را تحويل داده و تسليم ارتش اسلام شوند. 👌يك نفر از آن ميان با ذكاوت خاصى دريافت كه فرمانده لشكر سوء قصد دارد و به سران چنين گفت: نتيجه تسليم، اسارت و بدنبال آن مرگ است. سرانجام، نظر سران به مرحله اجرا گذاشته شد و سلاح‏ها را به سربازان اسلام تحويل دادند. در اين هنگام، فرمانده گردان با كمال ناجوان‏مردى و برخلاف دستور صريح اسلام، فرمان داد كه دست‏هاى مردان قبيله را از پشت ببندند و همه را بازداشت كنند. سپس سحرگاهان گروهى از آنان به فرمان خالد اعدام و دسته‏ اى آزاد شدند. 📚فروغ ابدیت ص825 ❕وقتى خبر جنايت هول‏انگيز «خالد» به گوش پيامبر رسيد، سخت ناراحت شد. و دیگران نقل می کنند ؛ « ابن عمر می گوید پیامبر خالد بن ولید را به سوی بنی جذیمه فرستاد . آنها نمی توانستند بگویند گفتند صبانا ، خالد شروع به کشتار و اسیر گرفتن کرد و به هر یک از ما اسیری داد و گفت اسیر خود را بکشید ، من گفتم به خدا قسم اسیر خود را نمی کشم ، و یاران من نیز هیچکدام نباید اسیر خود را بکشند ، موضوع را با پیامبر در میان گذاشتیم پیامبر دو بار فرمود ؛ « خدایا من از آنچه خالد انجام داد به سوی تو پناه می برم » 📚صحیح بخاری ج4 ص122 📚سنن نسائی ج8 ص250 ❕پیامبر گرامی فورا به على عليه السّلام مأموريت داد كه به ميان قبيله مزبور برود و خسارت جنگ و ‏بهاى افراد را بپردازد. على در اجراى دستور پيامبر به قدرى دقت به خرج داد كه حتى قيمت ظرف چوبى را كه سگان قبيله در آن آب مى ‏خوردند و در برخورد خالد شكسته بود، پرداخت. 📚سیره ابن هشام ج2 ص430 👌سپس همه سران مصيبت ‏زده را خواست و گفت: آيا تمام خسارات جنگ و خون‏بهاى افراد بى‏ گناه به طور دقيق پرداخت شد؟ همگى گفتند: بلى. سپس على عليه السّلام به خاطر اين‏كه امكان داشت ضررهايى بر آن‏ها وارد شده باشد از آن‏كه آنان آگاهى نداشته باشند، مبلغى اضافى پرداخت و به مكه بازگشت و گزارش كار خود را به پيامبر داد. پيامبر عمل وى را تحسين كرد و سپس برخاست و رو به قبله ايستاد و دست‏هاى خود را بالا برد و با حالت استغاثه گفت: خدايا تو آگاهى كه من از جنايت «خالد» بيزارم و من هرگز به او دستور جنگ نداده بودم. 📚سیره ابن هشام ج2 ص430 📚تاریخ طبری ج2 ص164 👌امير مؤمنان جبران خسارت ضررهاى معنوى و روحى را نيز در نظر گرفت. از اين رو، را به كسانى كه از حمله‏ هاى خالد ترسيده بودند پرداخت و از آنان دلجويى كرد. وقتى پيامبر از اين روش عادلانه امير مؤمنان آگاه شد، فرمود: على! من اين كار شما را با شترانى زياد و سرخ مو عوض نمى‏كنم. 📚الخصال ج2 ص125 ❕بی شک عمل پیامبر برای جبران خسارت ، از این جهت بود که قبیله مذکور تازه به اسلام گرویده بودند و اگر جبران خسارت صورت نمی گرفت نه تنها آنان بر باقی نمی مانند ، بلکه از آنجایی که خالد را فرستاده پیامبر می دانستند، با پیامبر گرامی وارد نبرد و کشمکش می شدند ، اما پیامبر با این عمل هم مصائب آنان را تسکین داد و هم دید آنان را نسبت به اسلام مثبت کرد و هم خود را از عمل خالد ابراز داشت ‌. ❔اما این که چرا پیامبر گرامی در برابر این عمل خالد را قصاص نکرد پاسخ روشنی دارد . 👌بخشيدن خون مقتول و يا قصاص قاتل ، در اختيار ولی مقتول است و هيچ كس حتی پيامبر خدا و يا هر ديگری ، حق بخشيدن خون را ندارند و اگر صاحب خون بخواهد قاتل را قصاص نمايد ، حاكم اسلامی وظيفه دارد كه قاتل را قصاص و حكم اسلامی را اجرا نمايد ؛ اما اگر صاحب خون قصد كشتن نداشته باشد و بخواهد با گرفتن ديه ، از كشتن قاتل بگذرد ، حاكم اسلامی طبق نظر ولی دم عمل خواهد كرد. قبیله بنی جذیمه با گرفتن خسارت و خون بهاء از خالد گذشتند و دیگر خواهان قصاص او نبودند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔محمد به مسلمین میگوید که جهاد و مبارزه کنید تا غنیمت و مال به دست بگیرید. 📘ترجمه فروع کافی جلد 5 صفحه 30 ⁉️آیا این قابل قبول است که پیامبر مسلمین را به خاطر مال و غنیمت دعوت به جهاد کند ❕چه فرقی بین پیامبر و حکام مادی گرا است هر دو به خاطر مال و اموال به جنگ می رفته اند ❕❕❕ 💠💠 👌چگونه قابل قبول است پیامبری که اخلاق و خلق و خوی پسندیده و الهی او بارها مورد خداوند و قرآن قرار گرفته است ( قلم 4 ) _ ( احزاب 21) پیروان خود را برای رسیدن به مطامع دنیوی تشویق به جهاد کند در حالی که قرآن اخلاص و انجام دادن امور تنها به نیت را از وظائف لازم مومنین می داند و با تعابیری چون «يريدون وجهه»، «اتّبع رضوان اللّه»، «أسلم وجهه للّه»، «نصحوا للّه»، «لن‏ ندعوا من دونه إلها»، «ابتغاء وجه ربّهم»، «لوجه اللّه»، «قربات عند اللّه»، «للّه»، «ابتغاء مرضات اللّه»، «إن أجرى إلّاعلى ربّ العالمين»، «اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره» بر اهمیت آن می کند . 📚فرهنگ قرآن ج 2 ص 451 ❕خود پیامبر گرامی بارها و بارها بر لزوم اخلاص در اعمال خصوصا اخلاص در تصریح کردند و می فرمودند ؛ « اى مردم ، جز اين نيست كه اعمال به نيّت‏ هاست و در حقيقت براى هر كس آن چيزى است كه نيّت مى ‏كند. پس هركه هجرتش براى خدا و رسول او باشد، به سوى خدا و رسول او هجرت كرده است‏ و هركه براى رسيدن به چيزى از دنيا يا ازدواج كردن با زنى باشد، هجرتش ‏به سوى همان چيزى است كه به نيّت آن هجرت كرده است. » 📚میزان الحکمه ج 12 ص 516 🔸در نقل دیگری آمده است ؛ « پيامبر اسلام هنگامى كه على عليه السلام را با فرماندهى سپاهى روانه جنگ كرد و مردى به برادر خود گفت: با ما در على به جنگ بيا شايد غلامى يا چهارپايى يا چيزى كه به دردمان بخورد به دست بياوريم . ❕پیامبر گرامی در این هنگام فرمود ؛ « جز اين نيست كه اعمال به نيّت‏هاست و براى هركس همان چيزى است كه نيّتش را دارد. پس هركه براى تحصيل آنچه نزد خداست بجنگد، بى‏ گمان اجرش با خداست و هركس براى رسيدن به متاع دنيا يا به نيّت (زانوبند شتر) بجنگد، او را [نصيب و پاداشى‏] جز همان چه برايش جنگيده است، نباشد. » 📚امالی طوسی ص 618 🔸و باز فرمود ؛ « هركه در جهاد شركت كند امّا نيّتى جز دست به عقالى (زانوبند شتر) نداشته باشد، برايش همان باشد كه به نيّت آن جنگيده است. » 📚کنزالعمال ح 10777 👌و فرمود ؛ «جز اين نيست كه خداوند را بر اساس نيّت‏هايشان بر مى ‏انگيزد. » 📚کنزالعمال ح 10778 ❕علی علیه السلام شاگرد مکتب پیامبر گرامی نیز فرمود ؛ « مرد مى‏ گويد: جهاد كردم، در صورتى كه جهاد نكرده است. جهاد در حقيقت دورى كردن از حرام‏ها و مبارزه با دشمن است. عدّه‏ اى مى‏جنگند و خوب هم مى ‏جنگند، امّا هدفى جز نام آورى و مزد ندارند و [گاه‏] مرد چون طبعاً شجاع است مى‏ جنگد و از آشنا و بيگانه دفاع مى ‏كند و [گاه‏] چون طبعاً ترسوست، نمى‏جنگد و پدر و مادرش را تسليم دشمن مى ‏كند. كشته شدن در حقيقت يك نوع مرگ است و هر انسانى به انگيزه ‏اى مى‏جنگد. هم براى دفاع از خانواده‏ اش مى ‏جنگد.» 📚الغارات ج 2 ص 503 👌لذا در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فرماید ؛ « من بهترین شریک ها هستم ، هر کس عملش برای غیر من باشد ( و دیگری را در عملی که باید برای من باشد شریک کند ) ، من آن عمل را از او نمی کنم تا زمانی که عملش تنها برای من خالص باشد » 📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 353 ❕جهاد کردن برای رسیدن به یک عمل مذموم و ناپسند است که مورد مذمت آیات و روایات و سخنان خود پیامبر گرامی اسلام قرار گرفته است و هیچگاه پیامبر گرامی که اسوه اخلاق الهی بوده است ، پیروان خود را برای رسیدن به غنائم مادی به جهاد نمی کرده است ، نقل های اهل سنت بر خلاف این مردود بوده و مورد قبول شیعه نمی باشد ‌. 🔸روایتی که مورد استناد قرار گرفت این نقل از پیامبر گرامی است که فرمود ؛ « جاهدوا تغنموا » « جهاد کنید تا غنیمت به دست آورید » 📚الکافی ج 5 ص 8 👌این نقل به دلیل وجود کسانی چون نوفلی و سکونی در سند آن ضعیف است ، لذا علامه مجلسی در ذیل آن می گوید ؛ « این روایت طبق مشهور ضعیف است » 📚مراه العقول ج 18 ص 331 👌به فرض که روایت صحیح هم باشد ، باز هم گفتنی است که با توجه به مفهوم لغوی ماده « غنیمت » که به معنای سود بردن و فائده بردن است ؛ 📚تهذیب اللغه ماده غنم ❕منظور پیامبر گرامی این است که جهاد کنید تا به سود سرشار برسید و آن سود هم مقام اخروی و رضایت خداوند و دخول در بهشت رضوان است که سودی بالاتر از آن نیست . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁