.
🗓 #مناسبتها
🔘 ۳رجب شهادت "#امام_هادی_علیه_السلام" (ع) (۲۵۴ ق)
▪️ #امام_هادی_علیه_السلام در سال ۲۱۲ ه.ق در شهر صریا (نزدیک مدینه) دیده به جهان گشود.
سال ۲۲۰ ه.ق در مدینه به امامت رسید. آن حضرت ۱۳ سال اول امامت خود را در آن شهر سپری نمود.
متوکل (خلیفه ی وقت) که در دشمنی با ائمه اطهار علیه السلام مشهور بود؛ به خاطر هراسی که از نفوذ و محبوبیت امام علیه السلام داشت ایشان را از مدینه به سامرا فراخواند تا امام را از نزدیک تحت نظر بگیرد.
امام هادی علیه السلام با این که شدیدا تحت نظر بود، فعالیت های خود را به شیوه ای مطابق اوضاع زمان خویش به پیش برد.
🔳 از مهمترین فعالیت های #امام_هادی_علیه_السلام :
▫️ آگاهی دادن نسبت به منصب امامت
▫️ شرکت در مناظرات و پرسش و پاسخ های علمی
▫️ تبیین عدم مشروعیت حکومت بنی عباس
▫️ و مهم ترین محور فعالیت امام، آماده کردن مردم و شیعیان نسبت به غیبت حضرت مهدی علیه السلام بود.
•❀• آن حضرت در شهر سامرا به شهادت رسید.
در مورد شهادت امام هادی علیه السلام و قاتل آن حضرت اختلاف است:
برخی معتمد عباسی را قاتل آن حضرت می دانند (یعنی این واقعه در زمان خلافت معتمد رخ داده است) و به عقیده ی برخی دیگر معتز عباسی، فرمان قتل آن بزرگوار را صادر و معتمد آن را اجرا کرد. (یعنی این واقعه در زمان خلافت معتز روی داده است.)
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓پرسش:
چرا کسی از نسل امام حسن(ع) به امامت نرسید و فرزندان امام حسین(ع) به امامت منصوب شدند؟
✍️ پاسخ:
باسمه تعالی؛ حكمت بالغهی پروردگار متعال بر اين تعلق میگيرد كه از نسل پيامبر يا امامی، پيامبر يا امامان ديگری باشند و يا نباشند. اين دليل بر ضعف و يا نقص آن پيامبر يا امام نخواهد بود، بلكه فقط و فقط حكايت از اراده و حكمت بالغه پروردگار متعال دارد و مسئله امامت از نسل امام حسين(ع) نيز به همين دليل است.
#پرسش_و_پاسخ
🔰 @p_eteghadi 🔰
#دستورات_ماثور
🔴 پاداش شگفت آور صدقه در #ماه_رجب
▪️عنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیهم السلام قَالَ: مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فِي رَجَبٍ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ، أَكْرَمَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي الْجَنَّةِ مِنَ الثَّوَابِ بِمَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ.
▪️#امام_صادق " سلام الله علیه "
از حضرت باقر علیه السلام، از حضرت سجاد علیه السلام، از حضرت #سیدالشهدا علیه السلام، از حضرت مجتبی علیه السلام، از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کند که فرمود: هرکس در ماه رجب به خاطر خداوند صدقه دهد، خداوند روز قیامت در بهشت با آنچنان ثوابی وی را اکرام می نماید که نه چشمی دیده باشد، نه گوشی شنیده باشد، و نه بر قلب بشری خطور کرده باشد.
📚 بحارالانوار ،ج97 ، ص33 به نقل از امالی صدوق
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 اگر قصدِ ازدواج دارید ،به امـــــام هادی(ع) متوسل شوید...
🔹 حالا چرا امام هادی(ع) ؟ این همه امام ،یعنی اونا مشکل ازدواج رو حل نمی کنن؟ چرا، ولی تنها امامی که برای فرزندش به خواستگاری رفت امام هادی(ع) هستن ! پس دستشون بازِ! ایشون به خواستگاری ملیکا دختر قیصر روم رفتن برای فرزندشون امام عسگری(ع)
🔹 حالا ما که پیش امامان معصوم آبرویی نداریم با این همه گناه ! معمولا یکی از علما رو واسطه میذاریم بین خودمون و امامان ! و امام هم واسطه میشه که از خدا حاجت ما رو بگیره !
حالا کدوم عالِم خوبه؟
🌕 در کتاب " نکته ها از گفته ها " استاد فاطمی نیا نقل می کنند:
🔺 "حضرت آیه الله العظمی اراکی که عالم بسیار باطن دار و بزرگواری بودند و من خیلی خدمتشان رسیده بودم، فرمودند:
🔹 هرگز نشد که من مشکلی داشته باشم و یک سوره قرآن برای میرزای قمی بخوانم و مشکل من حل نشود". (میرزای قمی در قبرستان شیخان قم روبروی حرم مدفون هستند.) پس میرزای قمی رو واسطه میگیریم بین خودمون و امام هادی(ع).
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
❓اگر حدس و گمانی منفی درباره کسی بزنیم که نسبت به آن مطمئن نباشیم اما با ذهنمان همخوانی داشته باشد،
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
«الْبُهْتَانُ أَنْ تَقُولَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيه؛ تهمت یعنی اینکه درباره برادرت بگویی آنچه در او نیست».(1)
با توجه به تعریفی که درباره تهمت در این روایت آمده است معلوم می شود صرف تصور ذهنی و بدگمانی تا وقتی به زبان جاری نشود و به دیگری گفته نشود تهمت نیست. اما سوء ظن محسوب می شود که در برخی موارد حرام و گناه است. تهمت از جنس کلام است و باید گوینده و شنونده ای وجود داشته باشد تا صدق تهمت کند. بنابراین نسبت ناروایی که تنها در ذهن نسبت به دیگری شکل می گیرد و به زبان نمی آید تهمت نیست. بلکه نوعی از سو ظن است. اما درباره حکم سو ظن باید بدانیم یکی از شرایط کار حرام، اختیاری بودن آن است. یعنی فرد با اینکه میتواند آن گناه را انجام ندهد بر خلاف حکم الهی مرتکب آن میشود. اما سوء ظن از نوع خطورات ذهنی است که بدون اختیار به ذهن می آید و حکمی ندارد. با این وجود مقدمات و موخرات سوء ظن تحت کنترل انسان است و باید در این دو زمینه کنترل شود. مقدمات به معنای کارهایی است که باعث سوء ظن میشود. مثلا یکی از چیزهایی که باعث سوء ظن میشود تجسس است. وقتی درباره دیگری به تجسس و کنجکاوی میپردازیم یک سری اطلاعات درباره او به دست می آوریم اما چون اطلاعات کامل نیست نیمه خالی پازل را ممکن است با افکار و موهومات خودمان که برخی از آنها القائات شیطانی است و حالت سوء ظن و تهمت دارد تکمیل کنیم. در مورد چنین سوء ظنی خودمان مقصر بوده ایم و مرتکب گناه شده ایم.
اما موخرات به معنای ترتیب اثر دادن به سوء ظن است. حداقل ترتیب اثر این است که نسبت به آن فرد احساس منفی و تنفر پیدا کنیم و آن بدبینی را بپذیریم و با آن مقابله نکنیم. به همین خاطر قر آن کریم در مواردی که انسان دچار سوء ظن میشود توصیه به حسن ظن و ابطال افکار بدبینانه میکند.
خداوند در سوره مبارکه نور میفرماید: «لو لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ مُبين؛ چرا هنگامى كه اين (تهمت) را شنيديد، مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و كسى كه همچون خود آنها بود) گمان خير نبردند و نگفتند اين دروغى بزرگ و آشکار است؟!»(2)
📚پی نوشت ها:
1. کلینی، محمد بن یعقوب(329 ق)الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج2، ص358.
2. نور، 12.
🔰 @p_eteghadi 🔰
~~☆~~
💠 گزیده احاديث #امام_هادی_علیه_السلام
▫️ از كسى كه آزردهاش كردهاى صفا و يكرنگى مجوى و از كسى كه تير بدگمانيت را به او نشانه رفتهاى خيرخواهى مجوى؛ زيرا دل ديگران با تو همچون دل توست با ديگران .
🔅 لا تَطلب الصَّفا ممّن كَدّرتَ علَيهِ ولا النُّصْحَ ممّن صَرَفْتَ سُوءَ ظنِّكَ إلَيهِ فإنّما قلبُ غيرِكَ لكَ كقلبِكَ لَهُ .
بحار الانوار: ج ۷۴ ص ۱۸۱
❀•┈┈•
▫️ شب زنده دارى خواب را دلنشين تر و گرسنگى غذا را لذتبخش تر مىكند
🔅 السَّهَرُ ألذُّ لِلمَنَامِ والجُوعُ يَزِيدُ فِي طِيبِ الطَّعَام .
بحار الانوار: ج ۷۸ ص۳۶۹
❀•┈┈•
▫️ بخل نكوهيده ترين خوى است
🔅 البُخلُ أذَمُّ الأخلاقِ .
بحار الانوار: ج ۷۲ ص ۱۹۹
❀•┈┈•
▫️ نادان، اسير زبان خود است
🔅 الجاهِلُ أسِيرُ لِسانِهِ
الدرّة الباهرة ص۴۱
▫️عاقّ [والدين]، ناداري در پيدارد و به خواري میكشاند
🔅 العُقوقُ يُعقِبُ القِلَّةَ و يُؤدِّي إلَي الذِّلَّةِ
بحار الأنوار، ج ۷۴، ص ۸۴ .
❀•┈┈•
▫️ خشم بر كسي كه اختيارش به دست تو نيست، نشانه ناتواني و بر آنكه اختيارش به دست تو است، مايه سرزنش است
🔅 الغَضَبُ عَلي مَن لاتَملِكُ عَجزٌ و عَلي مَن تَملِكُ لَومٌ
مستدرك الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۱
❀•┈┈•
▫️ از خوبى بهتر كسى است كه خوبى مىكند و از زيبايى زيباتر كسى است كه زيبا مى گويد و از علم برتر، كسى است كه دارنده آن است.
🔅 خيرٌ مِن الخَيرِ فاعِلُهُ وأجمَلُ مِن الجَميلِ قائلُهُ وأرجَحُ مِن العِلمِ حامِلُهُ
بحار الانوار: ج ۷۸ ص ۳۷۰
❀•┈┈•
▫️ سرزنش وگله گذارى بهتر است از كينه به دل گرفتن.
🔅 العِتابُ خَيرٌ مِن الحِقْدِ
بحار الانوار: ج ۷۸ ص ۳۶۹
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(70).mp3
5.5M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 70- مراتب سلوک
🔰 @p_eteghadi 🔰
پاسخ :
در پاسخ این سئوال می توان گفت:
ماده اصلي «هلک» در لغت به معناي عام مردن، خشکيدن گياهان، درهم شکستن و فرو افتادن و پرتگاه بين دو کوه است. راغب اصفهاني مي گوید: هلاکت داراي چهار معناست: 1. مردن؛ 2. رفتن چيزي از دست انسان؛ 3. فاسد شدن؛ 4. فنا و زوال(1) و این گونه نیست که فقط در مرگ مذموم بکار برود.
واژه «هلک» در قرآن کریم کاربردهای متعددی دارد مانند: مردن ، گمراه شدن، از دست دادن، نابود و فانی شدن.
برخی از آیاتی که واژه «هلک» به معنای مردن عادی به کار رفته است عبارتند از:
الف) «يسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ؛(2) از تو درباره ارث خواهران و برادران سؤال ميکنند. بگو خداوند حکم کلاله (خواهر و برادر) را براي شما بيان ميکند. اگر مردي از دنيا برود که فرزند نداشته باشد و براي او خواهري باشد، نصف اموالي را که به جا گذاشته براي خواهر اوست.
ب) «وَلَقَدْ جَاءَكُمْ يوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَينَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا؛ (3) پيش از اين يوسف دلايل روشن براي شما آورد؛ ولي شما همچنان در آنچه او براي شما آورده بود، ترديد داشتيد تا زماني که از دنيا رفت، گفتيد خداوند هرگز بعد از او پيامبري مبعوث نخواهد کرد».
ج) قرآن کريم در قصه يوسف (عليهالسلام) ميفرمايد: «قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْكُرُ يوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ؛(4) گفتند به خدا تو آنقدر ياد يوسف ميکني تا در آستانه مرگ قرار گيري يا هلاک گردي.»
د) برخی از اهل لغت و مفسران معتقدند که هلاك در زمان نزول قرآن به مرگ مطلق و غيره اطلاق شده است و اعتبار مذمت و تحقير و ضد ارزشی در آن از مستحدثات است و بعدا به تناسب مذمت هلاکت و هلک باب شده است و شايد از اين جهت است كه مفسران بزرگی مانند مرحوم طبرسى (رحمه الله) و سایر مفسران در باره آن چيزى نگفته اند و در آيات یاد شده مرگ مطلق معنى كرده اند. راغب كه قيد ذم را لازم دانسته علت استعمال آن را در مرگ مطلق به كتاب ديگرى حواله داده كه اطلاعى از آن نداريم. در سيره ابن هشام كه در اواخر قرن دوم هجرى نوشته شده اين عبارات هست: «هَلَكَ عَبْدُاللهِ اَبُورَسُولِ اللهِ «صلى الله عليه واله» - «هَلَكَ اَبوُطالِب - هَلَكَ خَديجَهٌ بِنْتُ خُوَيْلِد» از اين معلوم مى شود كه هلاك در آن عصر به معنى مرگ عادى بوده است.(5)
و نیز در در باره حضرت عیسی(علیه السلام) می فرماید :«لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ ۚ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ۗ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۚ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛(6)آنها که گفتند: «خدا، همان مسیح بن مریم است»، بطور مسلّم کافر شدند؛ بگو: «اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه کسانی را که روی زمین هستند هلاک کند، چه کسی میتواند جلوگیری کند؟ (آری،) حکومت آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست؛ هر چه بخواهد، میآفریند؛ (حتّی انسانی بدون پدر، مانند مسیح؛) و او، بر هر چیزی تواناست.»
و نیز خداوند می فرماید:«وَ اخْتارَ مُوسي قَوْمَهُ سَبْعينَ رَجُلاً لِميقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدي مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغافِرينَ؛(7)موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید؛ و هنگامی که زمینلرزه آنها را فرا گرفت (و هلاک شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر میخواستی، می توانستی آنها و مرا پیش از این نیز هلاک کنی! آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام دادهاند، (مجازات و) هلاک میکنی؟! این، جز آزمایش تو، چیز دیگر نیست؛ که هر کس را بخواهی (و مستحق بدانی)، به وسیله آن گمراه میسازی؛ و هر کس را بخواهی (و شایسته ببینی)، هدایت میکنی! تو ولیّ مایی، و ما را بیامرز، بر ما رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانی!.»
پرسمان اعتقادی
د) برخی از اهل لغت و مفسران معتقدند که هلاك در زمان نزول قرآن به مرگ مطلق و غيره اطلاق شده است و اع
همچنین قرآن کریم درباره همه موجودات می فرماید:«وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ ۘ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ ۚ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ؛(8)معبود دیگری را با خدا مخوان، که هیچ معبودی جز او نیست؛ همه چیز جز ذات (پاک) او فانی میشود؛ حاکمیت تنها از آن اوست؛ و همه بسوی او بازگردانده می شوید!» که در آیات یاد شده «هلک» به معنای مرگ معمولی آمده است.
بنا بر این،گر چه لفظ «هلک» بيشتر در مردن مذموم به کار می رود، اما در قرآن کریم در مواردی به معناي اصل مردن به کار رفته است. مانند آیه مورد اشاره شما که « هلک» به معنای مردن بکار رفته است .
📚پی نوشت ها :
1.ابن منظور؛ لسان العرب؛ بیروت، دارالکتب الاسلامیه، ج 15، ص 116-118 ؛ حسين بن محمد، راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن، دارالشامیه، بیروت ، ص 843-844. ؛
2.نسا/ 176 .
3.غافر / 34.
4.یوسف 85 .
5. برای آگاهی بیشتر ر.ک: قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، على اکبر، قاموس قرآن، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم، 1371ش، ج 7، ص 184.
6. مائده/ 17.
7. اعراف/155 .
8.قصص /88 .
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 #پرسش_و_پاسخ
❓معناى محبّت خدا نسبت به انسان چيست ؟
🔸عقايد ، اخلاق و اعمال شايسته، موجب محبّت آفريدگار به آفريده خود مى گردد و از آن جا كه تغيير و تحوّل در ذات مقدّس خداوند متعالْ راه ندارد، اين سؤال مطرح مى شود كه : معناى محبّت خدا نسبت به انسان چيست ؟
🔹 پاسخ :
✍️ براى تبيين معناى محبّت آفريدگار به آفريده ، بايد ديد كه : مقصود از محبّت آفريده به آفريدگار چيست ؟
🔅#پیامبر_اکرم_(ص) : مَن كانَ يُحِبُّ أن يَعلَمَ مَنزِلَتَهُ عِندَ اللّهِ فَليَنظُر كَيفَ مَنزِلَةُ اللّهِ عِندَهُ ؛ فَإِنَّ اللّهَ يُنزِلُ العَبدَ مِنهُ حَيثُ أنزَلَهُ مِن نَفسِهِ .
📚 المستدرك على الصحيحين: ج ۱ ص۶۷۲
🔹 هركه دوست دارد بداند نزد خدا چه موقعيتى دارد ، به موقعيت خدا نزد خودش توجّه كند؛ زيرا خدا بنده را در همان جايگاهى مىنهد كه او خدا را نزد خود ، در چنان جايگاهى نهاده است .
🔆 محبّتِ دسته اى از اهل ايمان نسبت به خداوند متعال، به معناى اطاعت از او و ترك نافرمانى اوست. اينان، در واقع از نعمت محبّت او برخوردار نيستند. عبادات آنها بر مبناى محبّت نيست؛ بلكه بر اساس خوف و خشيت است .محبّت خداوند متعال نسبت به اين طايفه نيز به معناى توفيق كارهاى نيك در دنيا و پاداش بهشت در آخرت است .
🔸امّا در ميان بندگان خدا كسانى هستند كه هر چند اندكْ شمارند، حقيقتا خدا را دوست دارند . اطاعت آنها از خدا از ترس دوزخ و يا به طمع بهشت نيست ؛ بلكه به دليل عشق و علاقه آنها به خداست .
محبّت خدا نسبت به اين طايفه، مفهومى ديگر دارد . معنا و مفهوم واقعى اين دو نوع محبّت را تنها كسانى مى توانند درك كنند كه به آن رسيده باشند . هر سخنى در تبيين و تفسير محبّت حقيقى آفريده به آفريدگار و بالعكس ، ناقص و نارساست. بهترين بيان در توضيح آثار اين محبّت ، همان است كه در حديث «قرب نوافل» *، آمده است.
* مصباح المتهجّد : ص ۸۴۷
🔅#امام_صادق_علیه_السلام:
بندگان، سه گونهاند : مردمى كه از سرِ ترس، خدا را مىپرستند كه اين، پرستش بندگان است. مردمى، خداوند عز و جل را براى به دست آوردن پاداش مىپرستند كه اين، پرستش مزدبگيران است. مردمى كه خداوند عز و جل را براى آن كه دوستش دارند، مىپرستند. پس اين، پرستش آزادگان است و برترين نوعِ پرستش است .
📚الكافي ج ۲ ص ۸۴ ح ۵
🔰 @p_eteghadi 🔰
کدام پیامبران امام نیز بوده اند؟
امامت شان و رتبه ای غیر از رسالت است و بعضی از انبیاء از مقام امامت نیز بهره مند شدند مانند حضرت ابراهیم(ع) که بعد از رسالت و با موفقیت در امتحان های الهی، به مقام امامت نائل گردیدند:
«وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً؛[بقره/۱۲۴] (به خاطر آورید) هنگامى كه خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!»
درباره اینکه کدام پیامبران از مقام امامت بهره مند بودند، نمی توانیم استقصای کاملی بنماییم. اما از احادیث بعضی از پیامبرانی که امام نیز بوده اند، روشن می شود. به عنوان نمونه در حدیثی پیامبران را دسته بندی کرده و یک دسته آن ها را امام معرفی می کند:
امام صادق علیه السلام فرمود: پیغمبران و رسولان چهار طبقه باشند:
۱- پیغمبرى كه تنها براى خودش پیغمبر است و بدیگرى تجاوز نمیكند (و خدا بوسیله اى وظائف شخصى او را باو میفهماند)
۲- پیغمبرى كه در خواب میبیند و آواز هاتف را میشنود ولى خود او را در بیدارى نمیبیند و بر هیچ كس مبعوث نیست و خود او امام و پیشوائى دارد. چنانچه ابراهیم بر لوط (ع) امام بود.
۳- پیغمبرى كه در خواب میبیند و صدا را میشنود و فرشته را مى بیند و بسوى گروهى كم یا زیاد مبعوث است مانند یونس، خدا باو فرماید: «ما او را بسوى صد هزار نفر بلكه بیشتر فرستادیم»[صافات/۱۴۷] امام فرمود: مقدار بیشتر سى هزار بود و یونس را پیشوائى بود (كه جناب موسى باشد و او شریعت موسى را ترویج میكرد)
۴- پیغمبرى كه در خواب میبیند و صدا را میشنود و در بیدارى میبیند و او امام است مانند پیغمبران اولو العزم، ابراهیم (ع) مدتى پیغمبر بود و امام نبود تا خدا فرمود: «إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ»[بقره/۱۲۴] من ترا امام مردم قرار دادم ابراهیم گفت از فرزندان من هم؟» خدا فرمود «پیمان من بستمكاران نرسد» كسى كه غیر خدا یا بتى را پرستیده امام نگردد.[۱]
مطابق این روایت روشن می شود که حداقل پیامبران اولوالعزم امام بوده اند که در روایت زیر، پیامبران اولوالعزم معرفی شده اند:
امام باقر(ع) از پیامبر خدا (ع) نقل میکنند كه فرمود: «پیامبران اولو العزم پنج تن هستند: نوح، ابراهیم، موسى، عیسى و محمد (ص)»[۲]
📚منابع:
[۱]. الكافی، ج۱، ص: ۱۷۵.
[۲]. بحار الأنوار ج۲۷ ص ۶.
🔰 @p_eteghadi 🔰
برای اینکه نماز صبح هایم قضا نشود و سستی در نماز نداشته باشم چه باید کرد؟ و همچنین برای اینکه در نماز حضور قلب داشته باشم چه باید کرد؟
پاسخ:
الف: برای این که نماز صبحتان قضا نشود لازم است اموری را رعایت بفرمایید:
1- سعی کنید شب ها زود بخوابید، تا دیر وقت بیدار بودن، باعث می گردد که بدن آن کشش لازم را برای بیداری در صبح نداشته باشد.
2- سعی شود حتی المقدور شام در ابتدای شب و حتما سبک میل شود.
3- موقع خواب با وضو باشید و آیه آخر سوره کهف را تلاوت بفرمایید و از خداوند بخواهید که برای نماز صبح بیدار شوید. «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا (1) بگو: جز این نیست که من مانند شما بشری هستم (دعوی احاطه به جهانهای نامتناهی و کلیه کلمات الهی نکنم، تنها فرق من با شما این است) که به من وحی میرسد که خدای شما خدای یکتاست، پس هر کس به لقای (رحمت) پروردگارش امیدوار است باید نیکوکار شود و هرگز در پرستش خدایش احدی را با او شریک نگرداند.»
4- ساعت یا زنگ تلفن همراه را در چند نوبت تنظیم کنید و با فاصله از خود قرار بدهید. مثلا اگر اذان صبح ساعت 4/30 است، ساعت را در 4/30، 5 و 5/30 تنظیم نمایید.
5- به دیگران هم بسپارید که شما را بیدار نمایند.
👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
برای اینکه نماز صبح هایم قضا نشود و سستی در نماز نداشته باشم چه باید کرد؟ و همچنین برای اینکه در نما
6- یک جدول تنظیم نمایید که در ستون افقى آن، ساعات شبانه روز و در ستون عمودى، ایام هفته را یادداشت کرده و تمام کارهاى روزانه را در آن درج کنید (از خواب و استراحت تا عبادت، ورزش، مطالعه و...). هر فعالیتى را در زمان خاص خود در جدول بنویسید و هیچ زمانى را بدون کار خالى نگذارید.
در همین جدول، وقت نماز را با خط خاص، درشت و رنگ خاصی مشخص نمایید.
هر روز صبح با نگاهى به آن برنامه، به اجراى دقیق آن بپردازید و شبها قبل از خوابیدن، آن را محاسبه و ارزیابى کنید؛ شایسته است همچون یک محاسبه گر جدى و قاطع، فعالیت هاى روزانه و میزان موفقیت خود در انجام دادن کارها را بررسى کنید. در صورت موفقیت خواندن نماز خود را تشویق کنید و در صورت تخلّف از برنامه و سهل انگارى در اجرا، برای خود جریمه سنگین مشخص نمایید. تا سنگینی آن جریمه مانع تکرار نماز نخواندتان شود.
7- از گام تلقین استفاده نمایید. تلقین اثر قابل ملاحظه ای در تقویت اراده دارد. بنابراین هر شب قبل از خواب، جملاتى را به خود تلقین کنید؛ مانند: «من اراده لازم براى خواندن نماز صبح را دارم»، «هیچ چیزى نمی تواند اراده ام را در خواندن نماز صبح متزلزل کند»، «من می توانم نماز صبح را بخوانم»
انشاء الله با رعایت نکات فوق می توانید برای نماز صبح بیدار شوید.
ب:اما نسبت به بحث حضور قلب
به این راه کارها توجه نمایید.
1- همیشه قبل از شروع نماز تصور کنید این نماز آخرین نماز عمر شماست و آخرین فرصتی است که خدا به شما داده است. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «إذا صَلَّيتَ صلاةً فَريضَةً فَصَلِّها لِوَقتِها صلاةَ مُوَدِّعٍ يَخافُ أن لا يَعودَ إلَيها أبدا (1) هرگاه نماز واجب خواندى، به وقت بخوان و همانند كسى كه با آن وداع مى كند (آخرين نماز عمر اوست) و مى ترسد ديگر به سوى آن برنگردد.»
2- مکانی را که انتخاب می نمایید مکانی باشد که جلوی آینه، عکس، تلویزیون، دربی که محل رفت و آمد است، و... نباشد تا حواستان پرت نشود.
3- توقع نداشته باشید در همان ابتدا، تمام نماز را با حضور قلب بخوانید، سنگ بزرگ علامت نزدن است. سعی کنید به مرور و گذر زمان، حضور قلب را در نماز کسب نمایید.
مثلا یک ماه روی ذکر رکوع تمرکز کنید، وقتی می گویید «سبحان ربی العظیم و بحمده» منظور چیست؛ ماه دوم علاوه بر ذکر رکوع، روی ذکر سجده متمرکز شوید و به همین ترتیب و...
پرسمان اعتقادی
6- یک جدول تنظیم نمایید که در ستون افقى آن، ساعات شبانه روز و در ستون عمودى، ایام هفته را یادداشت ک
البته حضور قلب دارای مراتبی می باشد که به برخی از آنها اشاره می شود:
مرتبه اول: شخص نمازگزار بايد اجمالا بداند كه با خداوند سخن مي گويد و حمد و ثناي او مي كند، اگر چه به معاني الفاظ توجه نمي كند. اين مرتبه براي آناني است كه معاني نماز را نمي دانند؛ حضرت« امام خميني»( قدّس سره) از قول مرحوم «شاه آبادي»( قدّس سره) نقل مي كند:
«براى اين نحو عبادت مثل مىزدند به اينكه يكى قصيده در مدح كسى بگويد و به طفلى كه معناى آن را نمى فهمد بدهد كه در محضر او بخواند و به طفل بفهماند كه اين قصيده در مدح اين شخص است. البته آن طفل كه قصيده را مىخواند اجمالا مىداند ثناى ممدوح را مىكند، گرچه كيفيت آن را نمىداند. ماها نيز كه طفل ثنا خوان حق هستيم و نمىدانيم كه اين عبادات را چه اسرارى است و هر يك از اين اوضاع الهيه با چه اسمى از اسماء ارتباط دارد و به چه كيفيت ثناى حق است، اين قدر بايد ملتفت باشيم كه هر يك از آنها ثنائى است از كامل مطلق و معبود و ممدوح على الاطلاق، كه خود ذات مقدس در اين اوضاع خود را ثنا فرموده و ما را امر فرموده كه در پيشگاه مقدسش اين نحو ثنا كنيم.» (2)
مرتبه دوم: علاوه بر مرحله قبلي، به معاني كلمات و اذكار نيز توجه داشته باشد و بداند كه چه مي گويد.
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:
«من صلّي ركعتين يعلمُ ما يقولُ فيهِما انصرَفَ و ليسَ بَينَهُ و بينَ الله ذنبٌ (3) هر كس دو ركعت نماز بخواند در صورتي كه بداند چه مي گويد، از نماز فارغ مي شود در حالي كه بين او و خداوند گناهي نيست» در اين مرحله، قلب تابع زبان است.
مرتبه سوم: اسرار عبادت و حقيقت اذكار و تسبيح و تحميد و ساير مفاهيم را بفهمد، و در حال نماز به آنها توجه كند تا خوب بداند چه مي گويد و چه مي خواهد.
در این زمینه می توان به کتاب های ذیل مراجعه نمود.
1- پرتوی از اسرار نماز/قرائتی
2-اسرار الصلاة/امام خمینی
3- اسرار الصلاة/فیض کاشانی
📚پی نوشتها:
1.ابن بابويه، محمد بن على، الأمالي(للصدوق)،كتابچى،تهران، 1376ش،ص256.
2.امام خمینی، روح الله، چهل حدیث، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى،ص434.
3.كلينى، محمد بن يعقوب، كافي (ط- دار الحديث)، دار الحديث،قم، 1429 ق،ج6،ص14.
🔰 @p_eteghadi 🔰
وقتی سخن از مقدس و قدسی می شود، ناظر است به بُعد روحانی و معنوی و مرتبط بودن آن با عالم ماوراء ماده و طبیعت؛ به بیان دیگر، می خواهیم ببینیم کدام مکان، انتساب و تعلقش به خداوند و «الله» بیشتر است و به همین خاطر، تقدس بیشتری دارد و در نزد مؤمنان، مقدس است.
در عالَم، آیات و نشانه های خداوند متعال بی نهایت است و هر نعمتی را می توان به خداوند نسبت داد؛ زمین کشاورزی، گرچه منبع نعمت های زیادی است، ولی مقدس و قدسی محسوب نمی شود.
در قرآن کریم، به شرافت و مقدس بودن برخی موارد، مانند سرزمین طوی، سرزمین مقدس و کعبه (بیت الله) اشاره شده است:
«إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوى»؛ من پروردگار توام! كفشهايت را بيرون آر، كه تو در سرزمين مقدّس «طوى» هستى.(1)
«يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ»؛ اى قوم! به سرزمين مقدّسى كه خداوند براى شما مقرّر داشته، وارد شويد.(2)
«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ»؛ و (به خاطر بياوريد) هنگامى كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان براى مردم قرار داديم! و (براى تجديد خاطره،) از مقام ابراهيم، عبادتگاهى براى خود انتخاب كنيد! و ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه: «خانه مرا براى طواف كنندگان و مجاوران و ركوع كنندگان و سجده كنندگان، پاك و پاكيزه كنيد!»(3)
«إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمينَ»؛ نخستين خانه اى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكّه است، كه پر بركت، و مايه هدايت جهانيان است.(4)
ـ کعبه و دین الهی
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْكَعْبَةُ»؛ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: تا کعبه پابرجاست، دین خدا پابرجاست.(5)
ـ کعبه، محاذی بیت المعمور و عرش الهی
«وَ رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) أَنَّهُ سُئِلَ لِمَ سُمِّيَتِ الْكَعْبَةُ كَعْبَةَ قَالَ لِأَنَّهَا مُرَبَّعَةٌ فَقِيلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَتْ مُرَبَّعَةً قَالَ لِأَنَّهَا بِحِذَاءِ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ وَ هُوَ مُرَبَّعٌ فَقِيلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَ الْبَيْتُ الْمَعْمُورُ مُرَبَّعاً قَالَ لِأَنَّهُ بِحِذَاءِ الْعَرْشِ وَ هُوَ مُرَبَّعٌ فَقِيلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَ الْعَرْشُ مُرَبَّعاً قَالَ لِأَنَّ الْكَلِمَاتِ الَّتِي بُنِيَ عَلَيْهَا الْإِسْلَامُ أَرْبَعٌ وَ هِيَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ»؛ روایت شده که از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد: براى چه کعبه، کعبه نامیده شده است؟ حضرت فرمودند: زیرا چهارگوش است. سؤال کننده پرسید: براى چه چهارگوش است؟ امام فرمودند: زیرا محاذى و برابر بیت المعمور است و آن چهار گوش است. سائل پرسید: براى چه بیت المعمور چهار گوش است؟ امام فرمودند: زیرا محاذى عرش است و آن چهار گوش است. پرسیده شد: چرا عرش مربع است؟ حضرت فرمودند: زیرا کلماتى که اسلام بر آن بنا شده چهار تا است و آن ها عبارتند از: «سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اکبر» (6)
پرسمان اعتقادی
وقتی سخن از مقدس و قدسی می شود، ناظر است به بُعد روحانی و معنوی و مرتبط بودن آن با عالم ماوراء ماده
بنابر این:
باید گفت از مقدس ترین مکان ها، کعبه و بیت الله الحرام است.
البته مساجد، مشاهد مشرفه و حرم های ائمه معصومین (علیهم السلام) نیز مقدس هستند ولی در مقام رتبه بندی می توان گفت کعبه و خانه خدا، جایگاه و اهمیت بیشتری دارد.
📚پی نوشت ها:
1. طه: 20/ 12.
2. مائده: 5/ 21.
3. بقره: 2/ 125.
4. آل عمران: 3/ 96.
5. ابن بابويه، علل الشرائع، ناشر: كتاب فروشى داورى ـ قم، چاپ اول، 1385 ش / 1966 م، ج 2، ص 396، ح 1.
6. همان، ج 2، ص 398، ح 2.
🔰 @p_eteghadi 🔰