eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.4هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
4.6هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 📘 ابن سکیت دورقی؛ اسوه علم و عمل 🔹کتاب «ابن سکیت دورقی؛ اسوه علم و عمل» اثر عبدالکاظم علی‌نژاد به همت موسسه بوستان کتاب در ۶۰ صفحه به چاپ رسید. 🔹ابن سکیت دورقی یکی از ستارگان درخشان آسمان علم و ادب خوزستان است. اصحاب سِیَر را مردی صالح، درستکار و علم‌دوست معرفی کردند که در فنون ادبی احاطه تمام داشت و همچنین در پهنه تالیف و نقل و نقد از چهره های برجسته قرن سوم بود، ولی متاسفانه تا زمان برگزاری کنگره بزرگداشت این دانشمند شیعی، کتابی درباره وی در ایران منتشر نشده بود. 🔹اثر پیشرو ابعاد مختلف خدمات این مرد بزرگ را کاویده و تلاش کرده هویت تاریخی، فرهنگی و ادبی او را به صورتی موجز و مستند باز نماید. 🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 چرا فقط امام حسین قیام کرد؟ 🔻 درسی برای تاریخ بشریت ✅ هدف آن بزرگوار عبارت بود از انجام دادن یک واجب عظیمی از واجبات دین که آن واجب عظیم را هیچ کس قبل از امام حسین علیه‌السّلام انجام نداده بود، حتّی خود پیغمبر. 🔶 نه پیغمبر این واجب را انجام داده بود، نه امیرالمؤمنین نه امام حسن مجتبی. 💯 امام حسین باید این واجب را عمل می‌کرد تا درسی باشد برای همه تاریخ؛ مثل این‌که پیغمبر حکومت تشکیل داد تا درسی باشد برای همه تاریخ اسلام. جهاد فی سبیل الله کرد، این درسی شد برای همه تاریخ مسلمین و تاریخ بشر تا ابد. 📚 انسان 250 ساله، ص 182. 🔰 @p_eteghadi 🔰
💥فرق بهشت فردوس با بهشت معمولی💥 مقصود از بهشت فردوس بالاترین درجه بهشت است. از حضرت رسول (ص) روایت شده که «بهشت را صد درجه است و میان هر درجه با درجه دیگر به مقدار فاصله آسمان است با زمین، بالاترین درجه آن فردوس است که چهار رود بزرگ بهشت از آن مى جوشد و هرگاه از خداوند مسئلت و حاجتى داشتید فردوس را از حضرتش درخواست نمائید.(مجمع البیان) امیرالمؤمنین (ع) در وصف بهشت چنین مى فرماید : درجاتى است که هر یک بر دیگرى برترى خاص خود را دارد و جایگاههائى که با یکدیگر متغایرند، نعمتهایش پایان نپذیرد و ساکنان آن هرگز از آن کوچ نکنند، جاویدانند که براى همیشه در عنفوان جوانى در آن بزیند، وطن گزینان که هیچگاه نومیدى نداشته باشند. قرآن کریم می فرماید: «اِنّ الذین ءامنوا و عملو الصالحات کانت لهم جنّات الفردوس نزلا؛ امّا کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، باغهای فردوس نیز منزل گاهشان است.» از احادیث استفاده می‌شود که فردوس بخشی از بهشت و برترین و بالاترین جایگاه آن است که در این بخش پیامبر اکرم، امامان و برخی پیروان راستین آنان مانند ابوذر و سلمان و... ساکن هستند. در روایتی از پیامبر اکرم آمده است: «هنگامی که از خداوند متعال تقاضا می‌کنید، فردوس را تقاضا کنید که وسط بهشت، ‌و قسمت اعلی و برتر آن است و بر فراز آن عرش خدا است و از فردوس نهرهای بهشتی سرچشمه می‌گیرد.» در حدیث دیگری از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ چنین می‌خوانیم: «برای هر چیزی محل اعلایی است و محل اعلای بهشت فردوس است و آن برای محمد و آل محمد است. بحار:۸/۱۶۲ کهف، ۱۰۷. پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج ۶، ص ۳۵۱، به نقل از روح المعانی، ج ۱۶، ص ۴۷ ‎‎‌‌‎‎‌‌ 🔰 @p_eteghadi 🔰
✍️ یادداشت 📌 خدامحوری، شاخصه‌ زیستِ حسینی 🔹 زندگی حسینی با محوریت توحید شکل‌گرفته است. توحید ریشه و اساس تمام فضایل اخلاقی و سعادت انسان است که انبیای الهی و امامان معصوم علیهم‌السلام برای تربیت و هدایت بشر، براساس آن رفتار نموده‌اند. از این‌رو گفتار و رفتار سیدالشهدا علیه‌السلام در کربلا، خدامحورانه و براساس نگاه توحیدی در تمام رخدادها بوده است. 🔸 امام حسین علیه‌السلام در کربلا بارها دشمن را به پروای از خدا و بی‌توجهی به زر و زیور دنیا توصیه فرمود: «بندگان خدا! از خدا پروا كنيد و از دنيا بر حذر باشيد كه اگر قرار بود دنيا براى كسى بمانَد و كسى در آن بمانَد، پيامبران به ماندن، سزاوارتر و به خشنودى، اولى و به قضاى خداوند، راضى‌تر بودند...» 🔹 در شب عاشورا حضرت با یاران خویش اتمام‌ حجت نمود و عنایات و نعمت‌های الهی را برشمرده و فرمود: «خدايا! تو را مى‌ستايم كه به نبوّت، گرامى‌مان داشتى و قرآن را به ما آموختى و ما را در دين، فهيم كردى و گوش و ديده و دل برايمان قرار دادى و ما را از مشركان، قرار ندادى. من، يارانى نزديك‌تر و بهتر از يارانِ خود سراغ ندارم ... خداوند از جانب من به همه شما جزاى خير دهد... به شما اجازه رفتن دادم. همگى مى‌توانيد برويد، تعهّدى به من نداريد...» 🔸 این روحیه و باور به توحید باید در وجود عاشوراییان و پیروان امام‌ حسین علیه‌السلام نیز شکل بگیرد. ازاین‌رو کسانی که در هیئت‌ها نقش‌آفرین اصلی هستند؛ چه واعظ، چه مداح؛ باید خود را ملزم بدانند که این سیره‌ی حسینی را برجسته کنند. 🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 «نصرت» و «ولایت» 🔹 فرق بین و هم در بحث ‌های قبل گذشت؛ یك وقت است تمام کارهای انسان را دیگری انجام می ‌دهد مثل بیماری كه روی بستر استراحت و روی تخت است و هیچ كاری از او ساخته نیست و دیگران ولی او هستند، كودك و بیمار از كارافتاده این ‌چنین اند؛ امّا یك وقت بیماری است كه بخشی از كارها را خودش انجام می‌ دهد، آن كمبودش را دیگران انجام می ‌دهند؛ «ولایت» مربوط به بخش اول است و «نصرت» مربوط به بخش دوم. این كودك وقتی نوجوان شد بخشی از كارها را خودش انجام می ‌دهد ولی در ترمیم كمبودها، اولیای او، او را كمك می‌ كنند که می ‌شوند انصار او، این نصرت است؛ امّا وقتی کودک است تحت ولایت است نه اینکه بخشی از کارها را خود این كودك شیری انجام بدهد و بقیه را مادر كمك كند، این‌طور نیست. 🔹 انسان گاهی طوری است كه تمام كارهایش تحت است؛ این کسی كه می ‌گوید: ﴿إِنَّ صَلاتی وَ نُسُكی وَ مَحْیای وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ﴾، این شخص تحت ولایت «الله» است، این كلاً احساس می ‌كند، درك می ‌كند و مشاهده می ‌كند كه دیگری دارد او را اداره می ‌كند، این خودش را تحت ولایت «الله» می ‌بیند؛ امّا كسانی كه به این مقام بار نیافتند، می‌ گویند این مقدار را ما با كمك الهی انجام دادیم که ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْكُمْ﴾. 🔹 قرآن كریم هم دو نحو با انسان ها سخن می ‌گوید. این دو تعبیر سوره مباركه «انفال» یكسان نیست: یكی اینكه فرمود: ﴿وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمی﴾ که در عین حال كه «رَمْی» را به ذات اقدس الهی نسبت می ‌دهد، به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم منسوب می ‌داند؛ در كنارش وقتی با رزمنده ‌ها سخن می ‌گوید، به نحو سالبه، یك جانبه _ نه تلفیق نفی و اثبات؛ نظیر ﴿وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمی﴾ نیست كه تلفیق نفی و اثبات باشد، این نفی صریح است _ می فرماید: ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ﴾. این رزمنده‌ ها تلاش و كوشش كردند و عدّه‌ ای را به هلاكت رساندند اما فرمود شما هیچ كاری نكردید! این می ‌شود ولایت. آنجا كه خدای سبحان بخواهد ولایت خودش را نشان بدهد، می ‌گوید كار، كار من است و آنجا كه بخواهد نصرت خودش را نشان بدهد، می ‌گوید اینكه تو كردی به كمك ما بود؛ حالا تا شنونده چه كسی باشد، دریافت كننده چه كسی باشد و چه شخصی مقام فعل ذات اقدس الهی را درك بكند، این دیگر متفاوت است. 🔹 فرمود اگر كسی بیراهه رفت، كژراهه رفت و همه راه‌ هایی را كه ما نشان دادیم پس زد، این شخص نه ولی دارد نه نصیر، همه كارها به عهده خودش است! اگر همه كارها به عهده خودش است و او هم عبد «مسكین»، «مستكین» و «مستجیر» است، خب در کارش می ‌ماند! فرمود اینها ﴿ما لَهُمْ مِنْ وَلِی وَ لا نَصیرٍ﴾. 📚 سوره مبارکه شوری جلسه 8 تاریخ: 1394/02/29 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰سرنوشت حضرت زينب(سلام الله عليها) بعد از واقعه عاشورا چه شد؟ پس از حادثه کربلا حضرت زينب سلام الله عليها، حدود يک سال و شش ماه زندگى کرد. حضرت در کاروان اسيران، همراه ديگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد ( عليه السلام ) بود، زينب کبرى سلام الله عليها نيز سرپرستي را برعهده داشت. سخنرانى قهرمانانه زينب سلام الله عليها در کوفه، موجب دگرگوني افکار عمومى شد. وى در برابر نعره مستانه عبيدالله بن زياد، آن گاه که به پيروزيش مى‏نازيد و مى‏گفت: کار خدا را با خاندانت چگونه ديدى؟! با شهامت و شجاعت و صف ناپذيرى گفت: جز زيبايى چيزى نديده‏ام. شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به سوى قربانگاه خويش رفتند به زودى خداوند آنان و تو را مى‏آورد تا در پيشگاه خويش داورى کند».(1) آن گاه که ابن زياد دستور قتل امام سجاد( عليه السلام ) را صادر کرد، زينب سلام الله عليها با شهامت تمام، برادر زاده‏اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستى او را بکشى مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زينب سلام الله عليها، ابن زياد از کشتن امام ( عليه السلام ) پشيمان شد.(2) کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نيز زينب سلام الله عليها توانست افکار عمومى را دگرگون نمايد. جلسه‏اى يزيد به عنوان پيروزى ترتيب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربريده حسين عليه‌السلام را در تشت نهاد و با چوب‌د‌ستى به صورتش مى‏زد، زينب کبرى سلام الله عليها با سخنرانى خويش غرور يزيد را در هم کوفت و او را از کرده خويش پشيمان کرد. سرانجام يزيد مجبور شد کاروان را با احترام به مدينه برگرداند. در مدينه نيز زينب سلام الله عليها، پيام آور شهيدان، ساکت ننشست. او با فريادش مردم مدينه را بر ضد حکومت يزيد شوراند. حاکم مدينه در پى تبعيد حضرت زينب سلام الله عليها برآمد. به نوشته برخى حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخى ديگر گفته‏اند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاريخ پانزدهم رجب سال 62 هجرى درگذشت.(3) برخي معتقدند بعد از ورود کاروان اهل بيت عليهم‌السلام به مدينه، دليل روشني نداريم که حضرت زينب از مدينه بيرون رفته باشد، بنابر اين در مدينه درگذشت و در قبرستان بقيع دفن شد، اما مکان دفن او در بقيع مشخص نيست، همان طور که شخصيت‌هاي بزرگ ديگري از اهل بيت عليهم‌السلام در بقيع مدفون هستند و مکان قبر آنان مشخص نمي‌باشد.(4) دکتر آيتي مي گويد:مدت اسارات و نيز تاريخ حرکت کاروان اسرا از شام به سوي مدينه به درستي معلوم نيست.(5) برخي نوشته‌اند که سر مطهر امام حسين عليه‌السلام روز اوّل صفر به شام رسيد و چند روز بعد اسيران وارد شام شدند.(6) روز هشتم ورود اهل بيت عليهم‌السلام به شام يزيد آنان را احضار کرد و بين ماندن در شام يا رفتن به مدينه آزاد گذاشت، که آنان رفتن به مدينه را انتخاب کردند.(7) پي‌نوشت‌ها: 1ـ لهوف، ص 218؛ مقرم،‌ مقتل الحسين، ص 324؛ ارشاد، ج2، ص 144. 2ـ ارشاد، پيشين،ص 116 ـ 117؛ بحار الانوار، ج 45، ص 117. 3ـ زينب پيام‌آور عاشورا، سيد عطاءالله مهاجرانى، ص 287، 347 ـ 348 ـ 352. 4ـ اعيان الشيعه، ج 7، ص 140. 5 – علي نجاتي، قطعه‌اي از بهشت، ج2، ص 607. 6 – علامه شعراني، دمع السّجوم، ترجمه نفس المهموم، ص 287 – 289. 7 – همان، ص 534. 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰در صورت امکان در مورد نقش زنان در قيام کربلا،توضيحاتي بفرماييد. يکي از مهم ترين اتفاقات عظيم جهان اسلام،حماسه «جاودانه عاشورا» است.عاشورا ميدان نبرد جبهه حق و باطل بود و در آن ماجرا،زنان چنان نقش کليدي و اثرگذاري از خود نشان دادند که به جرأت مي توان ادعا کرد که در آن عرصه،زن نه در حاشيه که در متن اصلي هنرنمايي مي کرد.چه کسي مي تواند نقش حضرت زينب( عليها سلام) و زنان و دختران امام حسين( عليه السلام) را در نهضت سرخ حسيني ناديده بگيرد؟آيا حضور آنان،سبب پررنگ شدن و ماندگاري قيام عاشورا نشد؟ آري! اين گزارشگران و پيام آوران شيردل بودند که اصل قيام،حقانيت و مظلوميت حسينيان را زنده نگه داشتند؛چرا که پس از واقعه عاشورا،رسالت سنگين بانوان کاروان حسيني آغاز گرديد.آنان با وجود شرايط سخت جسمي و روحي،مي بايست از انديشه،کلام و احساس خود،ياري بگيرند و با خطبه هاي پرشور مردمي را که در عمق وجود خود اسير تارهاي عنکبوتي ناداني و تمايلات نفساني بودند،در پرتو نور حقانيت قيام امام حسين( عليه السلام)قرار دهند و اينجاست که به هدف والاي امام حسين( عليه السلام) از همراه کردن زنان و کودکان با کاروان خويش پي مي بريم.البته اينجا مجال آن نيست که به بيان تک تک موارد نقش آفريني زنان عاشورايي بپردازيم،لذا به اختصار به برخي از آن موارد اشاره مي کنم: -سخنراني و خطابه هاي زنان در حماسه حسيني پيام رساني و افشاگري جنايات يزيديان،چه در سفراسارت و چه پس از بازگشت به مدينه،به معناي پاسداري و تثبيت فرهنگ زلال عاشورا بود که بانوان خيام،حسيني اين امر مهم را به دو شيو? خطبه خواني و گفتگوي پراکنده به نحو احسن به انجام رساندند.مسلماً اگر تلاش اين زنان فداکار نبود،امروز حادثه عظيم عاشورا به اين روشني تجلي نمي کرد و چه بسا آن حادثه عظيم،در صندوقچه تاريخ مانده بود.به همين جهت است که سخنراني هاي بانوان هاشمي را مي توان مهم ترين عامل روشنگري و در نتيجه،براندازي حکومت يزيد به حساب آورد. اسارت اين بانوان،اگر چه اجباري و همراه با سختي ها و مشکلات فراوان بود ولي با مديريت آگاهانه حضرت زينب( عليها سلام) اين اسارات به فرصتي تبديل شد که از طريق آن توانستند پيام خود را به گوش جهانيان برسانند. ـ مشاركت‌ در جهاد و دفاع‌ مادر وهب‌ بن‌ عبداللّه‌ كلبي‌،وقتي وهب که تازه داماد روز عاشورا به ميدان رفت و پس از مدتي جنگ و نبرد،نزد مادرش آمد و گفت:آيا از من خشنود شدي؟مادرش گفت:«از تو خشنود نخواهم شد تا در پيشاپيش امام( عليه السلام) کشته شوي». پس از شهادت وهب که سر بريده اش را نزد مادرش انداختند،مادر وهب سر جوانش را بوسيد و گفت:«سپاس خداوندي را که با شهادت تو مرا رو سفيد کرد».سپس غرش کنان برخاست و سروهب را به سوي دشمن پرت کرد و گفت:«سري را که براي دوست داده ايم،باز نمي ستانيم».آنگاه به خيمه آمد و ستون خيمه را برداشت و به جنگ دشمن شتافت.پس از آن که دو تن از دشمنان را کشت،امام حسين( عليه السلام) او را به خيمه بازگرداند و براي او دعا کرد و به او مژده بهشت داد.مادر وهب،خوشحال شد و گفت:«خدايا اميد بهشت را از من مگير». ـ آموزش‌ صبر و مقاومت‌ در برابر ناملايمات‌ كه‌ در واقع‌ درس‌ مقاومت‌ به‌ مردان‌ بود؛ ـ تشويق‌ مردان‌ به‌ جهاد و مقاومت‌ و روحيه‌ بخشيدن‌ به‌ آنان‌؛ مانند همسر « زهيربن قين »که وقتي ترديد همسرش را در پاسخگويي به دعوت ياري امام حسين( عليه السلام) ديد،او را تشويق به ملاقات با امام( عليه السلام) کرد و به زهير گفت:«اي زهير فرستاده امام به اينجا آمده است،چرا جوابش را نمي دهي؟چه مي شود به حضور امام( عليه السلام) بروي و سخنش را بشنوي؟»(1). بعد از اين سخنان همسرش بود که خدمت امام حسين( عليه السلام) رسيد و سرانجام در رکاب آن حضرت به شهادت رسيد. ـ مراقبت‌ و حفظ‌ جان‌ امام‌ سجاد( عليه السلام)؛که اين وظيفه خطير بر عهده حضرت زينب( عليها سلام) بود و به بهترين وجه توانست اين وظيفه خطير را انجام دهد. پي نوشت: (1). تاريخ طبري، ج 5، ص 397 و بلاذري، انساب الاشراف،ج 3، ص 167. 🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 بر خصال فرشتگان 🔹 ﴿وَ الْمَلائِكَةُ یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ﴾؛ اهل تسبیح و حمد هستند، ﴿وَ یسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ﴾. اینكه گفتند شما بگیرید هم همین است. قرآن كریم كه از حمایت و رعایت فرشته ‌ها نقل می ‌كند، می خواهد خوی فرشته ‌ها را در انسان‌ ها، مخصوصاً عالمان دین احیا كند؛ یعنی اگر فرشته‌ ها به فكر مردم‌ هستند، شما هم باید به فكر مردم باشید. در همه موارد این قرآن كریم و این روایات اهل بیت (علیهم السلام) سعی می ‌كنند كه را به ما یاد بدهند. 🔹 اصرار قرآن كریم بر اینكه فرشته‌ ها برای شما می ‌كنند، برای چیست؟ این برای این است كه در ما ایجاد شود و ما هم به فكر دیگری باشیم. اگر ـ خدای ناكرده ـ راه دیگری را بستیم یا بیراهه رفتیم، دیگر راه فرشته‌ ها را نرفتیم. استغفار ما برای توده مردم, آنهاست, نوشتن كتاب است, است, سیره ما, سنّت ما و سریره ما طوری باشد كه مردم ما را ببینند و به راه بیفتند، كار دیگری از ما ساخته نیست؛ دل ‌های مردم به دست «مقلّب ‌القلوب» است. 🔹 در جریان انبیا مشخص است، انبیا برای ما هستند؛ هم در جریان حضرت ابراهیم و انبیای ابراهیمی (علیهم السلام) آمده است كه اینها اسوه‌ اند و هم درباره شخص پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در سوره مباركه «احزاب» فرمود: ﴿لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾، اینها درست است؛ قصص اُمم گذشته را برای ما نقل می ‌كند كه بگیریم، درست است؛ اسرار خلقت آسمان و زمین را برای ما نقل می ‌كند، برای اینكه و بحث‌ های علمی است تا ما برویم و یاد بگیریم، اینها درست است؛ امّا برنامه‌ های فرشته‌ ها را برای ما نقل می ‌كند، این برای چیست؟ برای اینكه ما هم شویم! 📚 سوره مبارکه شوری جلسه 3 تاریخ: 1394/02/21 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 امام کاظم (ع) میفرماید: 🔹وَ تُصَفِّي الْكَافِرِينَ مِنْ حَسَنَاتِهِمْ فَيَكُونُ آخِرُ لَذَّةٍ أَوْ رَاحَةٍ تَلْحَقُهُمْ هُوَ آخِرَ ثَوَابِ حَسَنَةٍ تَكُونُ لَهُم... 🔸راحت مردن کفار به خاطر تصفیه حسابی است که خداوند نسبت به کارهای نیک آنان انجام میدهد. مرگ برای برخی کافران آخرین لذت است و آخرین پاداش است که خدا به آنها عطا می‌کند. 📕بحارالانوار، ج6، ص155 🔰 @p_eteghadi 🔰
📓 نام : "شماس شامی" ✍️ نویسنده : "مجید قیصری" 📖 توضیحات: کتاب شماس شامی نوشته‌ی مجید قیصری در سال 1387 منتشر شد که روایت تاریخی واقعه‌ی عاشورا در قالب داستان است. این کتاب با نگاه نو اثر برجسته‌ای در میان رمان‌های تاریخی است زیرا با زاویه دید متفاوت از سایر آثار بیان شده است. 📗 کتاب شماس شامی از زبان یک غیر مسلمان مطرح می‌شود و همین موضوع باعث شده کتاب بدون هیچ جانب‌داری مسائل پس از حماسه‌ی عاشورا را بیان کند. این کتاب روایت داستانی مربوط به سال 61 هجری قمری است که طی بیست و هشت فصل کوتاه و روان بازگو می‌شود. «قاسمعلی فراست» نویسنده‌ی ادبیات جنگ کتاب شماس شامی را تحسین کرده و آن را جزو انگشت شمار کارهای خوب و جذاب درباره حواشی عاشورا دانسته است. 📕 شماس نام خدمت‌کار و محافظ مخصوص جالوت است که از روم به شام آمده است. جالوت از نوادگان حضرت داوود است که نزد مسیحیان روم و شام از احترام بالایی برخوردار است. جالوت در ابتدای داستان از حوادث مربوط به عاشورا بی‌اطلاع است ولی پس از تحقیق و تفحص به اصل ماجرا و حقانیت امام حسین (ع) پی می‌برد... 🔰 @p_eteghadi 🔰