eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.4هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔شبهه مشهوری است که اگر امام رضا علم غیب داشت و می دانست که که مامون برایش آورده سمی است چرا از آن خورد ❗️آیا خوردن به همراه آگاهی خود کشی محسوب نمی شود ❕❕ 💠💠 ❕ اما چنان که بارها گفته ایم ، امامان گرامی ما محض خداوند هستند ، آنان مامور بودند تا بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کنند و مجاز به عمل کردن موافق با علم غیب نبودند . 🔷امام کاظم علیه السلام فرمود: « خداوند قلوب امامان را محل اراده و خواست خودش قرار داده است . هر زمان خداوند چیزی را بخواهد آنان هم می خواهند و بدون اذن خداوند کاری نمی کنند» 📚بحار الانوار ج5 ص114 👌اگر آنان مشکلات و های خود را از طریق علم غیب حل کنند دیگر نمی توانند اسوه و الگوی جهانیان باشند. ❕اگر پیامبر تمام امورش را از طریق علم غیب و آگاهی های غیبی پیش می برد آیا می توانست به مردم درس صبر و بردباری و ایثار و از خود گذشتگی در راه حق را بیاموزد؟ ❔ایا اگر امام حسین مشکل کربلا را با آگاهی حل می کرد می توانست به مردم درس آزادگی و جهاد و بردباری را بدهد؟ 👌چون امامان مردم هستند خداوند به آنان اجازه استفاده از علم غیب را جز در مواردی که اثبات امامتشان منوط به آن است نداده است اگر چه آنان آگاهی غیبی را دارند اما موظف به استفاده از آن نیستند. 🔷اهل بیت مطیع خداوند بودند وقتی خداوند به آنان اجازه استفاده از علم غیب نداده است آنان نیز از علم غیبشان استفاده نمی کردند. 🔷آنان وظیفه داشتند تا در زندگی اجتماعی خود همانند انسان های رفتار کنند وجز در موارد محدودی از علم باطنی خود استفاده نکنند و به زندگی عادی با مردم بپردازند تا نظام اجتماعی بر هم نخورد، چنان که پیامبر وامامان منافقان را به خوبی می شناختند ومی دانستند که ایمان واقعی ندارند ولی هرگز از علم غیب خود درباره آنان استفاده نکردند ودر معاشرت، ازدواج ودیگر احکام با آنان مانند سایر مسلمانان رفتار می کردند 🔶پیامبر فرمود: «من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود» 📚الکافی ج7 ص414 📚معانی الاخبار ص279 👌در آمده است: « زمانی که امام علی ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» ‌ ❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓ 👌امام پاسخ داد: «اگر خداوند به علم خودش با بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261 🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم نمی باشد 📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455 👌امام فرمود: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی» 📚وسائل الشیعه ج27 ص229 ❕با این توضیحات دیگر جای این اشکال نمی باشد که چرا امام رضا علیه السلام با وجود آگاهی غیبی از انگور زهر آلود خورد ، زیرا ایشان اجازه استفاده از علم غیب و ترتیب اثر دادن به آن را در امور شخصی و عادی خود نداشته است . 👌البته از برخی نصوص استفاده می شود که مامون امام رضا علیه السلام را به خوردن زهر وادار کرد و امام علیه السلام به اجبار مامون تن به خوردن انگور سمی داد که دیگر جایی برای انتخاب اختیاری امام نبود . ❕ این پاسخ در رابطه با مسموم شدن و شهید شدن سایر امامان مانند امام حسن علیه السلام توسط زهر و سم با وجود آگاهی غیبی نیز کاربرد دارد . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❔پرسش ❓ایا صحیح است که جعده به دستور معاویه به امام حسن سم داد❔و ایا صحیح است که عایشه مانع دفن امام حسن در کنار پیامبر شد و جنازه حضرت را تیر باران کردند 🗯پاسخ؛ 👌شیخ مفید می نویسد: «معاویه می خواست برای یزید بیعت بگیرد اما امام حسن را مانعی در برابر این کار می دید .دسیسه کرد که او را به قتل برساند و با جعده سازش کرد و اورا وادار کرد که به امام سم بدهد و وعده ازدواج با یزید را به او داد و صد هزار درهم برایش فرستاد و جعده امام را سم داد» 📚الارشاد ج2 ص15 📚بحار الانوار ج44 ص157 ❗️همین مطلب در کتب اهل سنت نیز آمده است؛ 👌ابن سعد در طبقاتش می نویسد: «معاویه بارها حسن بن علی را سم داد» 📚تتمیم طبقات الکبری ج1 ص352 ❗️ابن کثیر می نویسد: «معاویه برخی از نزدیکان حسن را تطمیع کرد تا او را با سم بکشند» 📚تاریخ ابن کثیر ج8 ص47 👌مسعودی می نویسد: «معاویه جعده را تحریک کرد تا حسن را بکشد و گفت اگر چنین بکنی برایت صد هزار درهم ارسال می کنم و تورا به ازدواج یزید در می آورم و معاویه برای جعده سم را فرستاد و پس از انجام کار پولی را که وعده کرده بود به او داد اما او را به تزویج یزید در نیاورد و گفت ما زندگی یزید را می خواهیم (و ممکن است تو دست به جان او نیز ببری)و الا تو را به تزویج او در می آوردم» 📚مروج الذهب ج2 ص427 👌همین جریان را ابوالفرج اصفهانی و ابن ابی الحدید معتزلی نقل می کنند؛ 📚مقاتل الطالبین ص80 📚شرح نهج البلاغه 16 ص29 ؛49 👌مولف کتاب الاستیعاب نیز نقل می کند: «سم دادن حسن به دسیسه و تحریک معاویه بود و او به همسر حسن پول داد تا چنین کند» 📚الاستیعاب قسم اول ص389 ❗️سبط بن جوزی نیز به همین مطلب تصریح می کند؛ 📚تذکره الخواص ص211 ❗️ابن عساکر نیز در تاریخ همین مطلب را می آورد؛ 📚تاریخ مدینه دمشق ج13 ص282 👌مزی نیز می نویسد: «معاویه برخی از نزدیکان حسن را تطمیع کرد تا او را سم دادند و کشتند» 📚تهذیب الکمال ج6 ص252 🗯زمخشری نیز به همین مطلب تصریح می کند؛ 📚ربیع الابرار ج4 ص208 👌مولف کتاب عقد الفرید می نویسد: «وقتی خبر شهادت امام حسن به معاویه رسید سجده کرد و خدا را شکر گفت» 📚العقد الفرید ج4 ص156 🔷اما پاسخ سوال دومتان: 🗯ابن شهر اشوب از کتاب ربیع الابرار زمخشری و عقد الفرید ابن عبد ربه هر دو از علمای اهل سنت نقل می کند: ❗️« امام حسین و ابوالفضل العباس و عده ای دیگر جنازه امام حسن را به جایگاه خاصی در نزدیکی مسجد النبی منتقل کرده و در انجا نماز بر جسم مطهرشان نماز گزاردند بعد از آن برای تجدید عهد و دفن نزدیک مزار پیامبر بردند . 🔷در این هنگام مروان بن حکم به همراه عده ای جلو امد و فریاد زد شما می خواهید حسن بن علی را در کنار پیامبر دفن کنید 👌از طرف دیگر عایشه نیز در حالی که سوار بر استر بود به جمع انان پیوست و فریاد زد چگونه می خواهید کسی را که من هر گز دوست نداشتم به خانه من داخل کنید ❕ابن شهر اشوب در ادامه می اورد: «جنازه‌ آن‌ حضرت را تیرباران کردند، تا جایی که هفتاد چوبه‌ تیر به تابوت آویخته شد» 📚مناقب ابن شهر اشوب ج4 ص43 👌همین جریان را علامه مجلسی در بحار و شیخ مفید در ارشاد نقل می کند 📚بحار الانوار ج44 ص157 📚الارشاد،ص174،176 🗯این مضمون را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل کرده اند؛ 📚حیاه الحیوان ج1 ص83 📚تاریخ الخمیس ج2 ص294 📚وفیات الاعیان ج2 ص66 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔از روحانیون و مداحان زیاد شنیده ایم که می گویند وقتی امام حسن مسموم شد ، ایشان از شدت جراحت را تکه تکه شده استفراغ کردند ❗️چگونه می توان چنین سخنی را قبول کرد در حالی که جگر در مجرای گوارش انسان نیست که استفراغ شود ❕ 💠💠 👌شیخ مفید می نویسد که امام حسن علیه السلام در لحظات آخر عمر شریف خود به امام حسین علیه السلام عرضه می داشت ؛ « َ يَا أَخِي إِنِّي مُفَارِقُكَ وَ لَاحِقٌ بِرَبِّيَّ وَ قَدْ سُقِيتُ السَّمَّ وَ رَمَيْتُ بِكَبِدِي فِي الطَّسْت‏» « ای برادرم من از تو جدا می شوم و به سوی پرودگارم می روم ، من با سم مسموم شدم و را در طشت بالا آوردم » 📚الارشاد ج 2 ص 17 _ اعلام الوری ص 212 👌یا می فرمود ؛ « لَقَدْ سُقِيتُ السَّمَّ مِرَاراً مَا سُقِيتُهُ مِثْلَ هَذِهِ الْمَرَّةِ لَقَدْ تَقَطَّعْتُ قِطْعَةً قِطْعَةً مِنْ كَبِدِي أَقْلِبُهَا بِعُودٍ مَعِي.» « من مكررا مسموم شده ‏ام، ولى نظير اين مرتبه نبوده است. زيرا کبدم قطعه قطعه خارج شده و من با آن را زير و رو ميكنم.» 📚بحار الانوار ج 44 ص 159 👌در این روایات سخن از بالا آوردن و تکه تکه شدن کبد به میان آمده است . صحیح است که یکی از معانی کبد است ( المعجم الوسیط ماده کبد ) اما معنای دیگری نیز برای آن است که کبد به تمام آنچه در و شکم انسان است اطلاق می شود چنان که ابن منظور می نویسد ؛ « الکبد : ربما سمی الجوف بکماله » « به تمام آنچه در اندرون انسان است کبد اطلاق می شود » 📚لسان العرب ج 3 ص 375 👌در روایات بالا نیز کبد به لخته های درونی اطلاق می شود که به واسطه خوردن سم از دهان امام علیه السلام خارج می شده است ، بنابراین نیازی نیست که لزوما کبد در روایات فوق به جگر ترجمه شود . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا این صحت داره که 7 صفر روز شهادت امام حسن مجتبی است و به دلیل آنکه در زمان قاجار به علت تقارن بین تولد ناصرالدین شاه و شهادت امام حسن ع زمان شهادت را همزمان با شهادت محمد یعنی 28 صفر اعلام کردند ❗️❗️ 💠💠 👌در نقل های متعددی سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام بیست و هشتم ماه صفر دانسته شده است . 🔸شیخ می نویسد ؛ « روایت شده است که شهادت امام حسن مجتبی در آخر ماه صفر ( بیست و هشتم ) می باشد » 📚الکافی ج 1 ص 461 🔸مرحوم ابن شهر آشوب نیز مینویسد ؛ « امام حسن علیه السلام در روز بیست و هشتم از دنیا رفت » 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 28 👌شیخ مفید و شیخ طوسی نیز سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام را بیست و هشتم صفر می دانند ؛ 📚مسار الشیعه ص 47 _ مصباح المتهجد ص 790 ❕البته مرحوم کفعمی و شهید اول سالروز ایشان را هفتم صفر می دانند ؛ 📚كفعمى در المصباح، ص 522؛ شهيد در الدروس، ص 152 ❕بنابراین بر اساس نقل جمعى از علما و مورّخان، روز بيست و هشتم صفر ، روز شهادت امام حسن مجتبى عليه السلام است و اين روايت بيشتر در ميان شيعيان است تا روايت هفتم ماه صفر. 📚کلیات مفاتیح نوین ص 611 ❕البته با توجه به آنکه از هفتم صفر هم به عنوان روز شهادت امام حسن علیه السلام یاد شده است ، و احتمال دارد این تاریخ صحیح باشد ، باید در هر دو تاریخ به عزاداری و سوگواری برای این پرداخته شود . 👌از سوی دیگر مورخین شیعی تاریخ ولادت امام کاظم علیه السلام را هفتم صفر نوشته اند . 🔸ابن شهر آشوب مینویسد ؛ « تاریخ ولادت امام کاظم علیه السلام در روز صفر در منطقه ابواء بوده است » 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 437 ❕دیگران از علما و مورخین نیز تصریح کرده اند که روز ولادت امام کاظم علیه السلام هفتم ماه بوده است ؛ 📚روضه الواعظین ج 1 ص 264 _ الدروس شهید ص 154 _ اعلام الوری ص 294_ سفینه البحار ج 8 ص 460_ منتهی الامال ج 3 ص 1463 ❕بنابراین ولادت امام كاظم عليه السلام طبق نقل های فوق در سال 128، در روز هفتم ماه صفر در منطقه «ابواء» (محلّى ميان مكّه و مدينه) واقع شده است. لذا اين روز از جهتى روز حزن و از جهتى روز است. 📚کلیات مفاتیح نوین ص 609 🔹البته برخی بر اساس نقل زیر معتقدند که تاریخ ولادت امام کاظم علیه السلام در ماه ذی بوده است . ❕ابو بصير گفت: در سالى كه‏ حضرت امام موسى عليه السّلام متولّد شد، من در خدمت حضرت صادق عليه السّلام به سفر حجّ رفتم، چون به منزل ابواء رسيديم، حضرت براى ما چاشت طلبيد بسيار و نيكو آوردند، در اثناى طعام خوردن پيكى از جانب حميده به خدمت آن حضرت آمد و عرض كرد كه: حميده مى‏ گويد اثر وضع حمل در من ظاهر شده است و فرموده بودى كه چون اثر ظاهر شود تو را خبر كنم كه اين فرزند مثل فرزندان ديگر نيست... حضرت فرمود كه: حقّ تعالى پسرى به من عطا كرد ... 📚بحار الانوار ج 25 ص 42 👌استدلال می کنند که در این روایت ابوبصیر گفته است در همان سالی که حج را به جا آوردیم امام علیه السلام متولد شد و این یعنی ایشان در ماه ذی الحجه متولد شده اند نه ماه صفر که جزء سال بعد از میباشد ‌. 🔸این استدلال درصورتی قابل قبول است که حجی که امام علیه السلام به جا آورده اند در ماه ذی الحجه و در ایام حج واجب بوده باشد نه ماه های دیگر در حالی که این نکته در روایت مذکور نیامده است ،لذا احتمال دارد که حج در ایام منتهی به ماه به جا آورده شده باشد که در راه بازگشت در منطقه ابواء میان مکه و مدینه امام کاظم علیه السلام متولد شده باشد . ❕البته با توجه به آنکه هفتم ماه صفر بنا بر نقل هایی روز شهادت امام حسن علیه السلام است ،سوگواری و عزاداری بر سرور و شادی مقدم است تا نشود خدایی ناکرده هتک امام حسن مجتبی علیه السلام صورت گیرد ، لذا شایسته نیست برای ولادت امام کاظم علیه السلام در روز هفتم صفر جشن و سرور بر پا کرد و تنها باید به ذکر مناقب و فضائل ایشان در کنار عزاداری برای امام حسن علیه السلام بسنده کرد ، آنچه در رابطه با قاجار گفته شد مستند نیست و اساس نقل های مذکور در رابطه با تاریخ ولادت و شهادت ، سال ها قبل از قاجار توسط علمای مطرح شیعه در کتابها آمده است . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال چرا امام رضا ولایت عهدی مامون رو پذیرفت ایا این پذیرفتن به معنای تایید مامون نبود 🗯پاسخ: ❗️در کتاب سیره پیشوایان چنین امده است: 🗯به نظر می رسد عوامل زیر در پذیرش ولایت عهدی تأثیر داشت: 1⃣امام رضا هنگامی ولایت عهدى مأمون را پذیرفت كه دید اگر امتناع ورزد، نه تنها جان خویش را به رایگان از دست می دهدکه جان شیعیان را نیز در خطر می اندازد از این رو امام بر خود لازم دید كه جان خویش و شیعیان و هواخواهان را از گزندها برهاند، زیرا امت اسلامى به وجود آنان و آگاهى بخشیدنشان نیازدارد . 🔴 اینان بایستى باقى مى ماندند تا براى مردم چراغ راه و رهبر و مقتدا در حل مشكلات و هجوم شبهه ها باشند. آرى ، مردم به وجود امام ویارانش نیاز بسیار داشتند، چه ، در آن زمان موج فكرى و فرهنگى بیگانه بر همه جا چیره شده و در قالب بحث هاى فلسفى و تردید نسبت به مبادى خداشناسى ، كفر و الحاد را به ارمغان مى آورد؛ از این رو بر امام لازم بود كه بماند و مسئولیت خویش را در نجات امت به انجام برساند و دیدیم كه امام نیز با وجود كوتاه بودن دوران زندگیش پس از ولایت عهدى چگونه عملاً وارد این كار زار شد. ❗️حال اگر او با رد قاطع و همیشگى ولایت عهدى ، هم خود و هم پیروانش را به دست نابودى مى سپرد، این فداكارى معلوم نیست همچون شهادت حیات بخش و گره گشاى سید شهیدان گرهى از كار بسته امت مى گشود. 2⃣علاوه بر این ، نیل به مقام ولایت عهدى اعتراف ضمنى از سوى عباسیان به شمار مى رفت دائر بر این مطلب كه علویان نیز در حكومت سهم شایسته اى دارند. 3⃣دیگر از دلائل قبول ولایت عهدى از سوى امام آن بود كه مردم خاندان پیامبر را در صحنه سیاست حاضر بیابند و به دست فراموشیشان نسپارند، و نیز گمان نكنند كه آنان همان گونه كه شایع شده بود فقط علما و فقهایى هستند كه در عمل هرگز به كار ملت نمى آیند. ❗️ شاید امام نیز در پاسخى كه به سوال ابن عرفه داد، نظر به همین مطلب داشت . 🗯 ابن عرفه از حضرت پرسید: ❗️اى فرزند رسول خدا به چه انگیزه اى وارد ماجراى ولایت عهدى شدى ؟ 🗯 امام پاسخ داد: به همان انگیزه اى كه جدم على علیه السلام را وادار به ورود در شورا نمود. 📚بحار الانوار،ج49 ص140 4⃣گذشته از همه اینها، امام در ایام ولایت عهدى خویش چهره واقعى مأ مون را به همه شناساند. ❗️همان گونه كه حوادث بعدى نشان داد، امام مى دانست كه هرگز از دسیسه هاى مامون و دار و دسته اش در امان نخواهد بود و گذشته از مقام ، جانش نیز از آسیب آنان محفوظ نخواهد ماند. 🗯 امام بخوبى درک مى كرد كه مامون به هر وسیله اى كه شده در مقام نابودى وى جسمى یا معنوى ـ برخواهد آمد. امام رضا به صورتهاى گوناگونى براى خنثى كردن توطئه هاى مامون موضع گرفت كه مامون آنها را قبلاً به حساب نیاورده بود. ❗️ اینک به دو مورد از موضعگیری های حضرت اشاره می کنیم: 1- امام تا وقتى كه در مدینه بود از پذیرفتن پیشنهاد مامون خود دارى كرد و آن قدر سرسختى نشان داد تا بر همگان معلوم بدارد كه مامون به هیچ قیمتى از او دست بردار نمى باشد. حتى برخى از متون تاریخى به این نكته اشاره كرده اند كه دعوت امام از مدینه به مرو با اختیار خود او صورت نگرفت و اجبار محض بود. ❗️اتخاذ چنین موضع سرسختانه اى براى آن بود كه دیگران بدانند كه امام دستخوش نیرنگ مامون قرار نمى گیرد و بخوبى به توطئه و هدف هاى پنهانیش آگاهى دارد. با این شیوه امام توانسته بود مردم را از ا هداف شوم حکو مت آ گاه سازد. 2- به رغم آنكه مامون از امام خواسته بود كه از خانواده‌ اش هركه را كه مى خواهد همراه خویش به مرو بیاورد، ولى امام با خود هیچ كس حتى فرزندش جواد را هم نیاورد، در حالى كه آن سفر و ماموریت بسی بزرگ و طولانى بود كه مى بایست امام طبق گفته مامون رهبرى امت اسلامى را به دست بگیرد. 📚سیره پیشوایان،مهدی پیشوایی،ص515 به بعد ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال اگر امام رضا علم غیب می دونست چرا از انگور زهر الود خورد و از علم غیبش استفاده نکرد 🗯پاسخ: ❗️در تفسیر موضوعی پیام قران چنین امده است: « در اینکه انبیاء و امامان معصوم از علم غیب به تعلیم الهى آگاهند حرفى نیست. ❗️ولى در چگونگى این علم، و همچنین در وسعت و گسترش آن سخن بسیار است، و این مسأله از پیچیده ترین مسائلى است که در این گونه مباحث به چشم مى خورد، اخبار متفاوتى در آن وارد شده و از سوى دانشمندان نیز اظهار نظرهاى مختلفى دیده مى شود، یکى از احتمالات اساسى و قابل ملاحظه در این مسأله به شرح زیر است: 🗯آنها همه این امور را مى دانند اما «بالقوه» نه «بالفعل» یعنى هر گاه بخواهند و اراده کنند چیزى از اسرار غیب را بدانند خداوند به آنها الهام مى کند، و یا قواعد و اصولى نزد آنها است که با مراجعه به آن قواعد و اصول فتح باب مى شود و مى توانند هر چیزى از اسرار غیب را بدانند، و یا کتبى نزد آنها است که به آن مى نگرند و از اسرار غیب با خبر مى شوند، یا اینکه در هر حال که خدا اراده کند و به اصطلاح حالت «بسط» به آنها دست دهد از این اسرار با خبر مى شوند، و در حالى که این اراده برگرفته شود و به اصطلاح حالت «قبض» حاصل گردد، این علوم موقتاً پنهان مى شود. ❗️شاهد این نظر (در شکل اوّل) روایاتى است که مى گوید: «امامان و پیشوایان معصوم هنگامى که مى خواستند چیزى را بدانند مى دانستند» 🔷مرحوم کلینى در این زمینه بابى در اصول کافى منعقد کرده تحت عنوان «امامان هر گاه اراده مى کردند چیزى را بدانند مى دانستند» 📚الکافی،ج1 ص528 🗯این بیان در مورد علم پیامبران و امامان بسیارى از مشکلات را نیز حل مى کند، از جمله اینکه : ⁉️چرا مثلا امام حسن از کوزه زهر آلود آب نوشید؟ و امام هشتم انگور یا انار زهر آلود را تناول فرمود؟ ⁉️چرا فلان فرد ناباب را به عنوان قضاوت یا فرماندارى انتخاب کردند؟ ⁉️ و چرا یعقوب از وضع خود اینهمه نگران بود؟ با اینکه فرزندش مقامات عالى را طى مى کرد، و سرانجام فراق مبدل به وصال مى شد چرا ... و چرا...؟ ❗️در تمام این موارد ممکن است گفته شود: 🗯 آنها اگر مى خواستند بدانند مى دانستند، ولى آنها مى دانستند که خداوند براى امتحان یا مصالح دیگر به آنها اجازه نداده است آگاهى پیدا کنند. ❗️با ذکر یک مثال مى توان این مسأله را روشن ساخت: 🔶 اگر کسى نامه اى به دست دیگرى بدهد که در این نامه اسامى افراد زیادى یا مقامات آنها ذکر شده باشد، و یا حقایق مکتوم دیگرى در آن آمده باشد. او اگر بخواهد از این حقائق با خبر بشود در نامه را باز مى کند و آگاه مى شود ولى تا در نامه باز نشده از آنها با خبر نیست، ضمناً شخص بزرگى که نامه را به دست او داده گشودن در نامه را موکول به اذن و اجازه خود کرده است.» 📚پیام قران،ایت الله العظمی مکارم،ج7 ص249 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال مگر گفته نمیشه که زیارت معصومین علیهم السلام سعادت میخاد یا به قول معروف باید بطلبن تا شخص قسمتش بشه بره زیارت، ولی همه ماها تو اطرافیان خودمون افرادی رو میبینیم که مرتکب گناهانی میشن که ماها انجام نمیدیم یا خیلی از کارهای خیری که ماها انجام میدیم رو اونها انجام نمیدن یا مثلا اخلاق خوبی ندارن و... اما همین افراد خیلی بیشتر از ماها زیارت مشهد و کربلا و نجف و مدینه قسمتشون میشه پس چطوریه که اونها به رغم این مسائل توفیق و سعادت نصیبشون میشه اما بقیه نه یا مثلا خیلی از کسانی که روضه میگیرن در ایام محرم و صفر یا فاطمیه ممکنه خیلی واجبات رو رعایت نکنند اما توفیق برگزاری روضه رو دارن 🔶پاسخ: 🗯توفیق یعنی فراهم ساختن مقدمات برای وصول به مقصود و سلب توفیق یعنی از میان بردن آن مقدمات است 📚تفسیر نمونه،ج19 ص464 🗯روایات فراوانی در لزوم وجود توفیق از جانب خداوند برای انجام امور صادر شده است که جهت اگاهی می توانید رجوع کنید: 📚بحار الانوار ج5 ص162 باب 7 ❗️اما توضیح: 🗯معنای طلبیده شدن از طرف اولیای الهی برای زیارت قبر پاک انها یا برپایی مجالس عزاداری برای انها به معنای توفیق دادن انها و فراهم کردن زمینه و برطرف شدن موانع برای انجام این امور و عبادات می باشد . 👌البته منظور توفیق دادن برای انجام زیارت و عزاداری مقبول و مورد نظر آن انوار مقدس و تابناک و تاثیر این اعمال روحانی در دل و جان زائر است نه صرف حضور فیزیکی در کنار مرقد انها و یا صرف برپایی و شرکت در مجالس عزاداری و بی بهره بودن از برکات و فیوضات این اعمال . 🗯بنابراین صرف حضور یافتن در بارگاه انها یا مجالس عزاداری انها به معنای طلبیدن انها نمی باشد بلکه آن کس واقعا از طلب انها طلبیده شده و توفیق یافته است که با دل و جانی پاک و مالی حلال و طیب و از سر شوق و ارادت بر این امور اقدام کند و از فیوضات معنوی این امور بهره مند شود و در زندگی و اخلاق و رفتارشان تاثیر بگذارد . ❗️اگر این شرایط در فردی جمع باشد می گوییم آن فرد از ناحیه معصومین طلبیده شد و توفیق بر انجام این امور یافت و اگر چنین نباشد طلبیدن و توفیق یافتن محقق نمی شود 🗯البته ممکن است افرادی با وجود میل و اشتیاق فراوان بنا بر دلائل و مصالحی موفق به زیارت انها و یا حضور در مراسم عزاداری این بزرگواران نشوند ولی روح و جانشان در آن فضای روحانی سیر کند .این گونه افراد طبق روایات اجر و پاداش زیارت و عزاداری آن بزرگواران را دریافت خواهد کرد 📚وسائل الشیعه،ج1 ص49 باب 6 📚بحار الانوار ج67 ص185 باب 53 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال راسته که میگن ثواب زیارت امام رضا از زیارت امام حسین هم بیشتره 🗯پاسخ: ❗️محدث بزرگ شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه بابی را گشوده است تحت عنوان: « باب در ترجیح زیارت امام رضا بر زیارت امام حسین» 📚وسائل الشیعه،ج14 ص562 باب85 ❗️شاه عبدالعظیم حسنی فرمود: « به حضرت جواد عرض کردم که به زیارت قبر حضرت سیدالشهدا مشرف شوم یا به زیارت پدرتان؟ ❗️ فرمود: اندکی درنک کن؛ سپس داخل اندرون شد بعد در حالی که اشکهایش بر رخسارش جاری بود خارج شد 🗯 سپس فرمود: «زائران امام حسین بسیارند؛ اما زائران پدرم کمند.» 📚عیون الاخبار،ج2 ص256 ❗️ در روایت دیگر فرمود: « زیارت پدرم افضل است زیرا حضرت ابا عبدالله الحسین را همه مردم زیارت می کنند؛ اما پدرم را، جز خواص شیعه زیارت نمی کنند.» 📚الکافی ج4 ص584 📚کامل الزیارات،ص306 ❗️زیرا هر فرقه ای از شیعه، امام حسین را از جهات مختلفی از قبیل، شهادت آن حضرت، مخصوصا فرزند بی واسطه حضرت زهرا بودن محترم می شمارند و فرق دیگر شیعه، از قبیل: کیسانیه، زیدیه، اسماعیلیه و واقفیه و...امامت حضرت سیدالشهدا را پذیرفته اند؛ اما در این میان، حضرت رضا دارای ویژگی خاصی است که اغلب انشعابات تشیع، قبل از ایشان بوده و باقیمانده از فرق مختلف همین خواص شیعه هستند که به ولایت حضرت رضا معتقدند و شمارشان نسبت به بقیه کمتر است. ❗️ در روایات دیگری امده است که زائر حضرت رضا از زوار تمام انبیاء و اولیا و ائمه افضل و با ارزش تر است که مرحوم حر عاملی این روایات را تحت این باب نقل می کند: « باب در ترجیح زیارت امام رضا بر همه ائمه» 📚وسائل الشیعه،ج14 ص564 باب86 ❗️ راوی نقل می کند: از موسی بن جعفر شنیدم که می فرمود: هر کسی قبر فرزندم علی را زیارت کند خداوند ثوابی معادل هفتاد حج مبرور به او عطا می فرماید. ⁉️ با تعجب گفتم: هفتاد حج مبرور؟ فرمود: آری هفتاد هزار حج. ⁉️باز با تعجب گفتم: هفتاد حج مبرور؟ فرمود: آری. هفتاد هزار حج مبرور. بار دیگر با تعجب پرسیدم. ❗️فرمود: بعضی از حجها در پیشگاه خدا مقبول نمی شود.هر کس فرزندم را زیارت کند یا شبی در کنار قبر او به سر برد، مانند کسی است که خداوند را در عرش زیارت کند. ⁉️باز با تعجب پرسیدم مانند کسی که خدا را در عرش زیارت کند؟ ❗️ فرمود: آری. روز قیامت، در عرش خدا چهار نفر از پیشینیان: نوح، ابراهیم، موسی و عیسی و چهار نفر از آخر الزمان: محمد، علی، حسن و حسین علیهم السلام گرد خواهند آمد و بعد، این مجلس ادامه خواهد یافت. یعنی غیر از این هشت نفر دیگران هم خواهند بود 🗯 زوار قبور ائمه با ما، در همین جلسه شرکت خواهند داشت. بالاترین درجه و با ارزش ترین عطیه و عنایت، مخصوص زوار فرزندم علی بن موسی الرضاست. 📚عیون الاخبار،ج2 ص259 📚امالی صدوق،ص105 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا به امام رضا ضامن آهو می گویند ❗️آیا آنچه مردم می گویند که امام ضامن مادر شد تا برود و فرزندش را شیر دهد و به نزد شکارچی باز گردد واقعیت دارد ❕ 💠💠 👌آنچه در بین مردم در مورد این نامگذاری رواج دارد آن است که می گویند قصد شکار آهویی را داشت ، آهو خود را به امام رضا رسانده و می گوید من دو بچه شیری دارم که گرسنه اند ، شما ضمانت مرا نزد شکارچی بکنید تا بروم و بچه هایم را شیر دهم و باز گردم ، امام هم ضمانت آهو را نزد شکارچی کرد ، آهو رفت و باز گشت ، شکارچی از این جریان منقلب شد و وقتی متوجه امام رضا شد آهو را آزاد و عذر خواهی کرد و امام نیز مبلغ قابل توجهی به شکارچی داد . ❕این جریان در مورد امام رضا علیه السلام در منابع ما نیامده است ، بلکه شبیه آن در باب معجزات پیامبر گرامی و امام سجاد نقل شده است . ❕نقل است که روزی پیامبر گرامی در صحرایی راه می رفت ، ناگاه شنیدند که منادی ندا می دهد یا رسول الله ، پیامبر نظر کرد و را دید که بسته اند ، آهو گفت این اعرابی من را شکار کرده است و من دو طفل در این کوه دارم ، مرا رها کن که بروم و آن ها را شیر دهم و برگردم .پیامبر او را رها کرد و رفت و فرزندان خود را شیر داد و بازگشت ، چون اعرابی این صحنه را مشاهده کرد ، آهو را آزاد کرد و مسلمان شد » 📚الخرائج ج1 ص37 📚قصص الانبیاء ص32 👌ابن شهر آشوب روایت می کند ؛ « آن آهو را شکار کرده بود ، آهو چون به نزد فرزندان خود رفت و قصه خود را برایشان گفت ، آنها گفتند رسول خدا ضامن تو شده است و منتظر است ، ما شیر نمی خوریم تا به خدمت آن حضرت برویم ، آنها به نزد پیامبر آمدند و دو بچه آهو صورت های خود را به پیامبر می مالیدند ، پس یهودی گریست و مسلمان شد و گفت آهو را رها کردم ...» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج1 ص132 ❕شبیه این جریان در مورد امام سجاد علیه السلام نیز نقل شده است ؛ 📚کشف الغمه ج2 ص321 📚بحار الانوار ج46 ص30 👌اما آنچه در مورد امام رضا علیه السلام در منابع حدیثی ما نقل شده است زیر است ؛ ❕شیخ صدوق نقل می کند که حاکم رازی می گوید ؛ 💠 « مرا ابو جعفر عتبی به عنوان پیک پیش ابو منصور بن عبد الرزاق فرستاد ، روز پنجشنبه برای زیارت امام رضا از او اجازه خواستم. او در پاسخ به من گفت آنچه در بارۀ این مشهد یعنی مرقد امام رضا برای من اتفاق افتاده برای شما نقل می کنم ؛ ❕ در روزگار ، نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه به غارت زائران می‌ پرداختم ، لباس‌ها، خرجی، نامه‌ها و حواله‌هایشان را به زور از آنان می‌ستاندم. روزی به شکار بیرون رفتم و یوزپلنگی را به دنبال آهویی روانه کردم. یوزپلنگ همچنان به دنبال آهو می‌دوید تا به‌ ناچار، آهو به کنار دیوار حرم پناه برد و ایستاد. یوز هم در مقابل او ایستاد، ولی به او نزدیک نمی‌شد. 👌هرچه کوشش کردم که یوزپلنگ به آهو نزدیک شود، به سمت آهو نمی رفت و از جای خود تکان نمی‌خورد، ولی هر وقت که آهو از جای خود یعنی کنار دیوار حرم دور می‌شد، یوز هم او را دنبال می‌کرد. اما همین که به دیوار پناه می‌برد، یوزپلنگ باز می گشت تا آن که آهو به سوراخ لانه ‌مانندی، در دیوار آن مزار داخل شد. من وارد رباط شدم، پرسیدم که هم اکنون وارد رباط شد، کجا است؟ گفتند: آهویی ندیدیم. 👌آن وقت، به همان جایی که آهو داخلش شده بود آمدم، و رد پای او را دیدم، ولی خود آهو را ندیدم. پس با خدای تعالی پیمان بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان رفتار نکنم ...» 📚عیون الاخبار ، صدوق ، ج2 ص285 📚بحار الانوار ، ج49 ص334 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔شبهه می کنند مگر نمی گویید امام را جز امام کسی غسل نمی دهد پس امام رضا را چه کسی غسل داد در حالی که ایشان در بودند و امام جواد در مدینه ❕نگویید که امام جواد با قدرت الهی خود را به طوس رساندند که این مطلب خلاف عقل است ❕❕ 💠💠 👌در روایات ما آمده است که امام را جز امام غسل و کفن نمی کند و این امام دیگر است که متولی انجام امور مربوط به امام می باشد ؛ 📚بحار الانوار ج27 ص288 باب 2 ❕ابی الصلت می گوید ؛ «امام رضا علیه السلام مسموم شده از مجلس مامون خارج شد ،پس از گذشت مدت زمانی مشاهده کردم جوانی خوش روی با موهای مجعد شبیه به حضرت رضا وارد شد ، پیش او رفته و عرض کردم که از کجا آمدی درها که بسته بود ، او فرمود همان کسی که مرا از مدینه در این ساعت به طوس آورده ، از درهای بسته نیز داخلم کرده است . ابی الصلت می گوید سوال کردم که شما کیستی ؟ پاسخ داد من خدا بر تو ، محمد بن علی هستم ، سپس به طرف اتاق امام رضا رفت ، همین که چشم امام رضا به فرزندش افتاد از جای برخاست ، و فرزندش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید ، و پیشانیش را بوسید ، و آرام با او سخنانی می گفت که من نفهمیدم ...امام رضا در این هنگام از دنیا رفتند امام جواد به من فرمود اباالصلت حرکت کن از انبار تخت بیاور با آب تا پدر را غسل دهم ...پدرش را غسل و کفن کرد و بر بدنش نماز خواند ...» 📚عیون الاخبار ج2 ص243 📚امالی صدوق ص663 📚اعلام الوری ص341 📚کشف الغمه ج2 ص330 📚بحار الانوار ج49 ص301 👌این که امام جواد علیه السلام در اندک زمانی با الهی خود را از مدینه به طوس می رساند ، عملی خارق العاده است که خلاف حکم بدیهی عقل نمی باشد. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 📞 آیا پدر و مادر پیامبر اسلام (ص) کافر از دنیا رفته اند؟ پاسخ عقیل هاشمی کارشناس ارشد اصول دین ؛ بله عقیده ما این است که پدر و مادر پیامبر اسلام مشرک از دنیا رفته اند .... 💠💠 👌عقیده شیعه بر آن است که پدر و مادر پیامبر گرامی اسلام ، مومن و پاک و پاکیزه بوده اند ، چنان که شیخ صدوق می نویسد ؛ « اعتقاد ما در شأن پدران جناب پيغمبر آن است كه همه مسلمانان بوده ‏اند از آدم عليه السّلام تا پدرش عبد اللّه و آنكه ابو طالب مسلم بوده است و مادر آن جناب آمنه دختر وهب مسلمه بوده، و آن جناب فرمود از نكاح بيرون آمده‏ام و از زنا بيرون نيامده ‏ام از ابتداء آدم عليه السّلام. » 📚ترجمه اعتقادات صدوق ، ص 135 ❕علامه مجلسى نیز مى‏ نويسد ؛ «اماميّه بر اين اتفاق دارند كه پدر و مادر پيامبر اسلام و تمام اجداد او تا حضرت آدم عليه السلام مسلمان بلكه از صديقين‏ اند ؛ گروهى نبى مرسل و دسته ‏اى ديگر از اوصياى معصوم بوده‏اند. شايد برخى از آنان اسلام خود را به جهت تقيه يا مصلحت دينى اظهار نكرده باشند.» 📚بحار الانوار، ج 15، ص 117 ❕خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید ؛ « الَّذِي يَراكَ حِينَ تَقُومُ _ وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِين‏ » « همان كسى كه تو را به هنگامى كه (براى عبادت) برمى‏ خيزى مى ‏بيند - و حركت تو را در ميان سجده كنندگان مشاهده مى‏ كند. » ( شعراء 218 _ 219) 👌از این آیه استفاده می شود که نقل و انتقال رسول خدا ص در صلب پيامبران از آدم تا عبد اللَّه همه تحت نظر لطف پروردگار صورت گرفته، يعنى هنگامى كه نطفه پاك تو از پيامبر موحد و ساجدى به پيامبر ديگرى منتقل مى‏ شد، خدا از همه آگاه بود. ❕در تفسير على بن ابراهيم از امام باقر ع در تفسير جمله وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ چنين آمده است ؛ « يعنى در صلب پيامبران كه درود خدا بر آنها باد » 📚تفسیر نور الثقلین ، ج 4 ص 69 ❕ و در تفسير ، مجمع البيان ، در توضيح همين جمله از امام باقر ع و امام صادق ع چنين آمده است ؛ «يعنى در صلب پيامبران قرار داشت، پيامبرى بعد از پيامبر ديگر، تا اينكه خداوند او را از صلب پدرش از ازدواجى پاك، و دور از هر گونه ناپاكى از زمان آدم به بعد، بيرون فرستاد » 📚مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث ❕امام صادق عليه السّلام فرمود ؛ « جبرئيل بر حضرت رسول ص نازل شده و عرض كرد ؛ خدا تو را سلام مى‏ رساند و مى ‏فرمايد ، حرام كردم آتش را بر پشتى كه از او فرود آمده ‏اى يعنى عبد اللّه و شكمى كه تو را برداشته است يعنى آمنه و كنارى كه تو را كفالت و محافظت كرده است يعنى ابو طالب‏ » 📚الکافی ، 1 ص 446 _ خصال یک جلدی ، 293 _ معاني الاخبار 136 _ امالى شيخ صدوق 485 ❕علی ع فرمود ؛ « خداوند پيامبران را در برترين جايگاه قرار داد و در بهترين مكان مستقر ساخت و پيوسته آنها را از اصلاب با ارزش (پدران) به ارحام پاك (مادران) منتقل نمود؛ هر زمان يكى از آنها بدرود حيات گفت، ديگرى براى پيشبرد آيين خدا به جاى او برخاست » 📚نهج البلاغه ، خطبه 94 👌روایات شیعه در این رابطه فراوان و متواتر است که جهت آگاهی ، رجوع کنید ؛ 📚بحار الانوار ج 15 ص 2 باب 1 👌اما متاسفانه ، غالب اهل سنت و وهابیت معاصر ، از آنجایی که نمى ‏توانند ببينند كه آباء و اجداد خلفاى سه گانه و بنى اميه و ديگران كافر بوده و آباء پيامبر اسلام ، مؤمن باشند، لذا در صدد آن برآمدند كه اين فضيلت را از پيامبر گرامی سلب كرده تا بين او و ديگران مساوات برقرار كنند ، لذا قائل به مشرک بودن پدر و مادر ، پیامبر گرامی شده اند و با این بیانشان ، بزرگترین توهین و اذیت را نسبت به پیامبر گرامی روا داشته اند ، ما هم وعده عقاب خداوند را به آنان بر اساس آیه شریفه ذیل می دهیم که فرمود ؛ « آنها كه خدا و پيامبرش را ايذاء مى‏ كنند خداوند آنها را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور مى ‏سازد، و براى آنان عذاب خوار كننده‏ اى آماده كرده است. » ( احزاب 58) ❕مسلم در نقلی جعلی از انس بن مالک کذاب می آورد که می گوید ؛ « شخصى از پيامبر پرسيد: پدرت كجاست؟حضرت فرمود: در آتش. او هنگامى كه به پيامبر پشت كرد حضرت او را خواست و به او فرمود: همانا پدر من و تو در آتشند. » 📚صحیح مسلم ج 1 ص 191 ❕در رد این روایت ، همین بس که راوی آن ، انس بن مالک است که امام صادق ع صراحتا تصریح به دروغگو بودن او کرده و می فرماید ؛ « سه تن بودند که پیوسته بر پیامبر دروغ می بستند که آنان ابوهریره و انس بن مالک و یک زن بودند » 📚الخصال ج1 ص190 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕باز در نقل جعلی دیگری ، ابوهریره می گوید ؛ « رسول خدا فرمود از خداوند اجازه خواستم تا برای مادرم استغفار کنم ، خداوند اجازه نداد ولی برای رفتن به زیارت قبرش اجازه داد » 📚صحیح مسلم ، ج 2 ص 671 ❕در رد این نقل هم ، همین کافیست که راوی آن ، ابوهریره بوده که از جاعلین حدیث و کذابان بوده. 👌متاسفانه وهابیت ، چشم خود را بر روی ادله ای که صراحتا ، ایمان پدر و مادر پیامبر گرامی را ثابت می کند بسته اند و حتی به روایات کتب خودشان در این مساله ، توجه ندارند . ❕خودشان از پیامبر گرامی نقل می کنند که فرمود ؛ « هنگامى كه آدم عليه السّلام در بهشت بود، در پشت او بودم و هنگامى كه حضرت نوح عليه السّلام در كشتى نشست، در پشت او بودم و هنگامى كه ابراهيم عليه السّلام را در آتش افكندند، در صلب او بودم.پدر و مادرم، هيچگاه به آلودگى دچار نگشتند و همواره خداى تعالى، مرا از صلب‏هاى پسنديده به رحمهاى پاكيزه و هدايت يافته، انتقال مى ‏داد. دو شعبه و گروه بوجود نيامد مگر اينكه من، در بهترين آنان قرار گرفتم. » 📚کنزالعمال ج 11 ص 428 _ تاریخ مدینه دمشق ، ج 3 ص 408 ❕و نقل می کنند که فرمود ؛ « من از ازدواج زناشوئى صحيح ولادت يافتم و از آغاز، كه از آدم عليه السّلام باشد، به هيچگونه آلودگى رحمى دچار نگشتم و چيزى از آلودگى جاهلى دامان مرا آلوده نساخت و به اين نسبت تنها از رحم پاكيزه به دنيا آمدم.» 📚الطبقات الکبری ، ابن سعد ، ج 1 ص 61 _ فیض القدیر ، ج 2 ص 419 _ مجمع الزوائد ج 8 ص 3019 _ المصنف ابن ابی شیبه ج 7 ص 409 _ المعجم الاوسط ، ج 5 ص 80_ معرفه علوم الحدیث ، نیشابوری ، ص 171 _ الجامع الصغیر ، سیوطی ، ج 1 ص 411 و ... ❕سيوطى از ابن عباس نقل مى ‏كند كه فرمود ؛ «پيامبر دائماً در اصلاب انبيا بود تا آنكه مادرش او را به دنيا آورد.»و نيز از مجاهد نقل مى‏ كند كه گفت ؛ «رسول خدا از صلب پيامبرى به صلب پيامبرى ديگر و آنگاه به عنوان پيامبر خدا مبعوث شد.» 📚الدرّ المنثور، ج 5، ص 98 ❕ترمذى نقل می کند که رسول خدا فرمود ؛ «همانا خداوند مردم را آفريد و من را در ميان بهترين آنان و بهترين فرقه ‏ها و بهترين دو دسته قرار داد.سپس قبيله ‏ها را اختيار كرد و مرا در بهترين قبيله قرار داد. و نيز خانواده‏ ها را اختيار نمود آنگاه مرا در بهترين خانواده قرار داد. پس من بهترين مردم از جهت نَفْس و خانواده ‏ام.» 📚سنن ترمذی ج 5 ص 544 ❕قندوزى حنفى از طبرانى به سندش نقل مى‏ كند كه رسول اكرم فرمود ؛ «من همواره از شخصى اختيار شده به شخصى ديگر اختيار شده منتقل شدم.» 📚ینابیع الموده ج 1 ص 15 ❕در پایان توجه به این نکته نیز لازم است که گروهی از گروهى از علماى اهل سنّت با نظر شیعه در مورد ايمان پدر و اجداد پيامبر اسلام هم ‏رأى شده ‏اند ، چنان که آلوسى بغدادى در ذيل آيه شريفه وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ، مى ‏نويسد ؛ «به آيه شريفه بر ايمان پدر و مادر رسول خدا استدلال شده است، همانگونه كه بسيارى از بزرگان اهل سنّت اين استدلال را پذيرفته‏ اند ...» 📚روح المعانى، ج 19، ص 137 ❕جلال الدين سيوطى، عالم برجسته اهل سنّت نیز ، بر ايمان پدر و اجداد تأكيد و پاى فشارى كرده و كتابهايى را در اين موضوع تأليف نموده است.اسامى كتابهايى كه او در اين‏باره تأليف كرده است، عبارتند از ؛ مسالك الحنفاء في نجاة آباء المصطفى- الدرج المنيفة في الآباء الشريفة- المقامة السندسيّة في النسبة المصطفويّة - التعظيم والمنّة في أنّ أبوى رسول اللَّه فى الجنّة - السبل الجليّة في الآباء العليّة _ - نشر العلمين في اثبات عدم وضع حديث احياء ابويه صلى الله عليه و آله واسلامهما على يديه‏ » 📚الصحيح من سيرة النبى، ج 2، ص 186 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که پیامبر اسلام در خانه عایشه دفن شدند چقدر سندیت دارد ❗️آیا این دفن شدن دلیل بر فضیلت عایشه نمیباشد ❗️❗️ 💠💠 👌مطابق نقلهایی که در مجامع روایی شیعه نقل شده است ، پیامبر گرامی در بهترین مکان ها ، قبض روح شدند و در همان مکان ، نیز به خاک سپرده شدند . ❕شیخ مفید و مرحوم طبرسی نقل می کنند ؛ « چون امیر مومنان از غسل دادن پیامبر فارغ شد ، پیش ایستاد و به تنهایی بر آن حضرت نماز خواند ، و مردم در مسجد جمع شده بودند و گفتگو می کردند که چه کسی را در نماز بر پیامبر مقدم کنند و پیامبر را در کجا دفن کنند ، علی علیه السلام بیرون آمد و فرمود پیامبر گرامی امام و پیشوای ما است در حال حیات و بعد از ممات ، پس دسته دسته مردم بیایند بر آن حضرت نماز کنند بدون تقدم امامی و پس از آن بروند و به درستی که خداوند پیامبرانش را روح نمی کند مگر در مکانی که آن مکان را برای قبر پیامبرش پسندیده است و من پیامبر را در حجره ای که در آن وفات کرد دفن می کنم ، مردم نیز تسلیم امر علی علیه السلام شدند » 📚الارشاد ج1 ص170 _ اعلام الوری ج1 ص263 👌مرحوم شیخ طوسی و ابن شهر آشوب و دیگران نقل می کند که علی علیه السلام فرمود ؛ « خداوند پیامبرش را در بهترین مکان های زمین قبض می کند ، بنا براین شایسته است که پیامبر در مکانی دفن شود که در آنجا قبض روح شده است » 📚تهذیب الاحکام ج6 ص3 _ مناقب آل ابی طالب ج1 ص240 👌شیخ کلینی نقل می کند که امام علیه السلام فرمود ؛ « عباس به نزد امیر مومنان آمد و گفت مردم اجتماع کرده اند که پیامبر را در بقیع دفن کنند و یکی از خود را به عنوان امام برای نماز بر پیامبر برگزینند ، علی علیه السلام به سوی مردم خارج شد و فرمود رسول خدا در حال حیات و ممات امام است ( و کسی بر او مقدم نمی شود ) و من پیامبر را در مکانی که قبض روح شده است دفن می کنم ، سپس بر دم درب ایستاد و بر پیامبر نماز گزارد و مردم را امر کرد ده نفر ده نفر بیایند نماز بخوانند و بروند » 📚الکافی ج 2 ص 469 ❕حال پرسش اینجاست که کدام مکان بوده است که پیامبر در آنجا قبض روح شده و به خاک سپرده شده است ؛ 1⃣قول مشهور آن است که منزلی بوده است که عایشه در آن سکونت داشته است ، چنان که ابن کثیر می گوید ؛ « پیامبر در حجره ای که اختصاص به عایشه داشت ، دفن شد » 📚السیره النبویه ج 4 ص 541 ❕شیخ طوسی نیز می نویسد ؛ « قبر پیامبر در مدینه ، در حجره ای که در آن وفات یافت می باشد که محل سکونت عایشه در زمان حیات پیامبر بوده است ...» 📚تهذیب الاحکام ج 6 ص 2 ❔حال اگر بپذیریم که پیامبرگرامی در حجره عایشه دفن شده است ، این برای عایشه فضیلت است و حجره او ، بهترین مکان ها بوده است ❗️❗️ 👌پاسخ روشن است . حجره عایشه به خاطر وجود پیامبر گرامی و عبادات شبانه ایشان ، شرافت و برتری گرفته بود ، و الا به خودی ، خود ، ارزش و شرافتی نداشته است . ❕قرآن بعضی از سرزمینهایی را که بدن دعوتگر توحید را لمس کرده عبادتگاه به شمار می آورد مانند آن که «مقام ابراهیم»را نماز خانه قرار داده و می فرماید ؛ «از مقام ابراهیم عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید» ( بقره 25 ) 👌مقام ابراهیم به سبب وجود ابراهیم پیامبر امتیاز دیگری یافته و جای متبرکی شده است. 👌همین طور قرآن نقل می کند که پیراهن یوسف نبی ، چون با بدن آن پیامبر برخورد داشته است شرافت گرفته و می توانست چشمان یعقوب را شفا بدهد (یوسف93- 96 ) 👌وهمین طور قرآن نقل می کند که حضرت موسی در اواخر عمر شریفش الواح مقدسی را که در بردارنده شریعت او بود و همچنین زره و سلاح و آثار دیگرش را در صندوقی گذاشت و صندوق را به وصی خود یوشع بن نون سپرد و آن صندوق نزد بنی اسرائیل اهمیت ویژه ای یافت و تا زمانی که به آن تبرک می جستند پیروز بودند و با عزت زندگی می کردند و خداوند همان صندوق را به عنوان نشانه ای برای پادشاهی طالوت قرار داد و فرمود ؛ «آن صندوق را فرشتگان حمل می کنند» ( بقره 248 ) 👌می بینیم که یک صندوق به سبب انتساب و ارتباط با موسی نبی ، دارای چنین ارزش و شرافت می شود . ❕مکانهایی هم که پیامبر گرامی در آن پای گذاشته و به عبادات و راز و نیاز در آن پرداخته است ، به سبب پیامبر گرامی ، شرافت یافته و حجره عایشه هم به همین جهت ، شرافت یافت ، و محل دفن پیامبر گرامی قرار گرفت . 🔸 👇
🔸ادامه 👇 👌از سوی دیگر ، حجره ای که عایشه در آن سکونت داشت ، ملک پیامبر گرامی بود ، و پیامبر در ملک و منزل خودش ، دفن شد و عایشه تنها حق سکونت را در آن داشت ، چنان که علمای اهلسنت ، بر این مطلب تصریح کرده اند ؛ 📚فتح الباری ، ج 7 ص 66 _ ج 6 ص 211 _ عمده القاری ، ج 15 ص 29 _ ارشاد الساری ، ج 7 ص 19 👌بنابراین ، پیامبر گرامی ، در منزل و ملک خویش که به سبب وجود پیامبر گرامی شرافت یافته بود ، به خاک سپرده شد ، نه در منزلی که ملک عایشه باشد ، یا به سبب وجود عایشه ، شرافت یافته باشد ، تا اهلسنت بخواهند از این ماجرا ، برای عایشه ، فضیلت تراشی کنند . ❕ متاسفانه عایشه ، از شرافتی که برای منزلی که در آن سکونت داشت ، حاصل شده بود ، در راه رسیدن به سعادت و رستگاری ، استفاده نکرد ، چنان که همسران نوح و لوط نبی نیز ، از همسری دو پیامبر الهی ، و شرافتی که از ناحیه آنان ، حاصل شده بود ، استفاده نکردند و راه کفر را در پیش گرفتند ، چنان که خداوند می فرماید ؛ « خداوند مثلى براى كسانى كه كافر شده ‏اند زده است، مثل به همسر نوح، و همسر لوط، آنها تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند، و ارتباط آنها با اين دو (پيامبر) سودى به حالشان (در برابر عذاب الهى) نداشت. و به آنها گفته شد: وارد آتش شويد همراه كسانى كه وارد مى ‏شوند » ( تحریم 10) 👌زمخشری عالم بزرگ اهلسنت ، تصریح می کند که این بیان خداوند ، تعریضی به عایشه و حفصه بود که راز پیامبر را بر ملا کردند و خداوند آنان را با دو همسر کافر لوط و نوح مقایسه کرد و به اين ترتيب به دو همسر پيامبر گرامی كه در ماجراى افشاى‏ سرار و آزار آن حضرت دخالت داشتند هشدار مى‏ دهد كه گمان نكنند همسرى پيامبر ص به تنهايى مى ‏تواند مانع كيفر آنها باشد، همانگونه كه رابطه همسران نوح و لوط، به خاطر خيانت، از خاندان نبوت و وحى قطع شد، و گرفتار عذاب الهى شدند. 📚الکشاف ، زمخشری ، ج 4 ص 571 ❕عایشه ، به این هشدار خداوند توجه نکرد ، و منزلی را که با وجود پیامبر ، شرافت یافته بود ، به محلی برای فتنه و آشوب تبدیل کرد ، چنان که مطابق نقلهای اهلسنت ، پیامبر گرامی ، این مساله را پیش بینی کرده بود . بخاری نقل می کند ؛ « پیامبر مشغول خطبه خواندن بود و به سوی خانه عایشه اشاره کرد و فرمود فتنه آنجاست ( این جمله را سه مرتبه گفت ) و فرمود شاخ شیطان از آنجا طلوع می کند » 📚صحیح بخاری ج 4 ص 46 ❕مطابق نقلی ، پیامبر گرامی نیز ، تصریح کرده بود که عایشه ، هیچ حقی در منزلی که در آن دفن می شوند ، ندارد ، و آن منزل ، منزل پیامبر است که به سبب وجود پیامبر ، شرافت یافته است ، در نقل مذکور آمده است ؛ « علی ع به پیامبر گرامی فرمود که آیا ما را امر کرده اید که اگر ، مرگ بر شما وارد شود ، در منزلتان ، دفنتان کنیم ؟ پیامبر پاسخ داد ، بلی ، منزل من ، قبرم است ... در این هنگام عایشه گفت ، پس من کجا سکونت گزینم ؟ پیامبر پاسخ داد تو در منزلی از ( سایر ) منازل ، ساکن شو ، آنجا منزل من است و حقی اختصاصی برای تو نیست ... » 📚بحار الانوار ج 22 ص 494 _ طرف من الانبیاء و المناقب ، ص 205 2⃣برخی دیگر از علماء ، با ارائه اسنادی ، مدعی شده اند که پیامبر گرامی در منزل فاطمه س ، دفن شد ، فاطمه برای آنکه قبر پیامبر مورد زیارت واقع شود ، آن محل را تخلیه کرد و پس از آن ، عایشه بر آن محل سیطره یافت و آن را به حجره خویش ملحق کرد ...؛ 📚الصحیح من سیره النبی الاعظم ، ج 33 ص 119 3⃣برخی دیگر نیز با ارائه شواهدی ، مدعی اند که پیامبر گرامی ، در حجره اختصاصی خویش ، از دنیا رفت و به خاک سپرده شد ، که استدلال آنان را در دو نمایه ذیل بخوانید ؛ 🌐https://b2n.ir/601679 🌐http://hajj.ir/fa/83966 👌ما بر اساس قرائنی که از روایات خودمان داریم ، قائل به قول اول هستیم ، و بر اساس آن نیز روشن کردیم که هیچ فضیلتی برای عایشه ثابت نمی شود . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
-در-اسلام-و-یهودیت 🤔 ❔اذان مسلمانان هم كپى بردارى از اذان يهوديان است. بارها گفته ايم كه قرآن و داستانهاى آن كپى ناقصى از احكام تورات و داستانهاى اسطوره اى يهوديان است. حال ببينيد اذان مسلمانان هم يك كپى ناقص از اذان يهوديان ميباشد. اين ويديو را ببينيد و با دوستان و اعضاى خانواده خود به اشتراك بگذاريد ❗️❗️ 💠💠 👌در روایت زیبایی امام رضا علیه السلام فرمودند ؛ « مردم به گفتن مامور شده اند برای علل زیادی از جمله ؛ 🔶یاد آوری مردم ( به ) _ آگاه ساختن افراد غافل _ اعلان وقت برای کسی که اوقات نماز را نمی داند _برای آن که بندگان خدا را به سوی عبادت پرودگار دعوت کند ._ به نیایش پرودگار ترغیب و تشویق کند. _ آنان را به یگانگی معبود اقرار آورد . ❕ اعلان کننده ایمان و اسلام است و بیدار باش است برای کسانی که خود را به نادانی می زنند .اذان با تکبیر آغاز و با تهلیل « لا اله الا الله » به پایان می رسد زیرا خدا اراده کرده است که شروع و پایان آن با یاد خودش باشد .و فصول اذان دو بار دو بار مقرر شده است تا در گوش شنوندگان هر بخش تکرار شود و برایشان تاکید شود ..... 📚الفقیه ج1 ص299 _ عیون الاخبار ج2 ص102 _علل الشرایع ج1 ص258 ❕در تفسیر نمونه ، در این رابطه می خوانیم ؛ 👌هر ملتى در هر عصر و زمانى براى برانگيختن عواطف و احساسات افراد خود و دعوت آنها به وظائف فردى و اجتماعى شعارى داشته است و اين موضوع در دنياى امروز به صورت گسترده‏ ترى ديده مى‏ شود. ❕مسيحيان در گذشته و امروز با نواختن صداى ناموزون ناقوس پيروان خود را به كليسا دعوت مى ‏كنند، ولى در اسلام براى اين دعوت از شعار اذان استفاده مى ‏شود، كه به مراتب رساتر و مؤثرتر است، جذابيت و كشش اين شعار اسلامى به قدرى است كه بقول نويسنده « تفسير المنار » بعضى از مسيحيان متعصب هنگامى كه اذان اسلامى را مى‏ شنوند، به عمق و عظمت تاثير آن در روحيه شنوندگان اعتراف مى کنند. 👌چه شعارى از اين رساتر كه با نام خداى بزرگ آغاز مى‏ گردد و به وحدانيت و يگانگى آفريدگار جهان و گواهى به رسالت پيامبر او اوج ميگيرد و با دعوت به رستگارى و فلاح و عمل نيك و نماز و ياد خدا پايان مى‏ پذيرد، از نام خدا" اللَّه" شروع مى ‏شود و با نام خدا" اللَّه" پايان مى‏ پذيرد، جمله‏ ها موزون، عبارات كوتاه، محتويات روشن، مضمون سازنده و آگاه كننده است. ❕و لذا در روايات اسلامى روى مساله اذان گفتن تاكيد زيادى شده است در حديث معروفى از پيامبر ص نقل شده كه اذان‏ گويان در روز رستاخيز از ديگران به اندازه يك سر و گردن بلندترند! اين بلندى در حقيقت همان بلندى مقام رهبرى و دعوت كردن ديگران به سوى خدا و به سوى عبادتى همچون نماز است. ❕صداى اذان كه به هنگام نماز در مواقع مختلف از ماذنه شهرهاى اسلامى طنين‏ افكن مى‏شود، مانند نداى آزادى و نسيم حيات بخش استقلال و عظمت گوشهاى مسلمانان راستين را نوازش مى‏ دهد و يكى از رموز بقاى اسلام است، شاهد اين گفتار اعتراف صريح يكى از رجال معروف انگلستان است كه در برابر جمعى از مسيحيان چنين اظهار مى‏ داشت ؛ « تا هنگامى كه نام محمد در ماذنه ‏ها بلند است و كعبه پابرجا است و قرآن رهنما و پيشواى مسلمانان است امكان ندارد پايه‏ هاى سياست ما در سرزمينهاى اسلامى استوار و برقرار گردد » 📚تفسیر نمونه ، ج 4 ص 438 ❕حال ملحد دروغگو ، مدعی شده است که اذان مسلمین از اذان یهودیان ، اقتباس شده است ، در حالی که مطابق آنچه برخی نقل می کنند ، یهودیان از دیرباز ، برای جمع پیروان برای عبادت ، از بوق و صوتی استفاده می کرده اند که « البقع » نام داشته است ؛ 📚لسان العرب ، ج 8 ص 259 ❕شواهد این سخن ، در تورات کنونی نیز می باشد . 👌در کتاب لاویان می خوانیم ؛ « خداوند ، موسی را خطاب کرده ، گفت ، بنی اسرائیل را بگو ، اولین روز ، از ماه هفتم ، روز فراغت ، روز فراغت برای شما خواهد بود ، محفلی مقدس که با نواختن شیپور گرامی داشته خواهد شد " 📚تورات ، لاویان ، فصل 23 ، آیه 23_24_25 👌و در بخش دیگری می خوانیم ؛ « خداوند ، موسی را خطاب کرده ، گفت ، دو شیپور بساز ، آنها را از نقره چکش کاری شده ، بساز ، و برای فرا خواندن ، جماعت و کوچاندن اردوها به کار بر ، هر گاه هر دو را بنوازند ، تمامی جماعت ، نزد تو به در خیمه ملاقات گرد آیند ...» 📚تورات ، اعداد ، فصل دهم ، آیه 2_3_4 👌بنابراین ، اگر تقلیدی نیز در کار باشد ، این یهودیان ، معاصر هستند که تقلید کرده اند و به سبک اذان اسلامی ، و با ندا دادن ، پیروان خود را به عبادات ، دعوت می کنند و ندای با بوق و شیپور را کنار گذاشته اند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔شما گفتید لقب رضا را خدا برای امام انتخاب کرده اما در اینجا عقیل هاشمی یک روایت میاره که مامون به امام لقب رضا داد ❗️❗️ 💠💠 👌از جمله القاب مشهور امام رضا ع که شیعه و سنی ، به آن تصریح دارند ، لقب شریف « رضا » می باشد . «علّامه مجلسى در جلاء العيون در احوال حضرت امام رضا عليه السّلام می آورد ؛ « اسم شريف آن حضرت على و كنيت آن حضرت ابو الحسن و مشهورترين القاب آن حضرت رضا است. و صابر و فاضل و رضىّ و وفىّ و قرّة اعين المؤمنين و غيظ الملحدين نيز مى‏ گفتند » 📚جلاء العیون ص 925 _ مناقب ابن شهر آشوب ، ج 4 ص 396 _ کشف الغمه ج 3 ص 53 ❕شبلنجی از علمای اهلسنت نیز می نویسد ؛ « القاب او ؛ رضا و صابر و زکی و ولی بوده است که مشهورترین آنها ، رضا می باشد » 📚نور الابصار ، ص 178 ❕این لقب ، توسط امام کاظم ع برای امام رضا ع به کار می رفت ، چنان که در نقلی ، سلیمان بن حفص می گوید ؛ « امام کاظم ع پیوسته ، فرزند پسندیده خود را رضا می نامید و می فرمود فرزند مرا رضا بخوانید ...» 📚عیون الاخبار ، ج 1 ص 23 _ بحار الانوار ، ج 49 ص 4 ❕این لقب ، توسط خداوند به امام رضا ع داده شد ، چنان که راوی می گوید ؛ «به خدمت امام محمّد تقى عليه السّلام عرض كردم كه گروهى از مخالفان شما گمان مى‏ كنند كه والد بزرگوار شما را مأمون ملقّب به «رضا» گردانيد در وقتى كه آن حضرت را براى ولايت عهد خود اختيار كرد. ❕امام ع فرمود ؛ « به خدا سوگند كه دروغ مى‏ گويند، بلكه حقّ تعالى او را به رضا مسمّى گردانيد براى آن كه پسنديده خدا بود در آسمان، و رسول خدا و ائمّه هدى عليهم السّلام در زمين از او خشنود بودند و او را براى امامت پسنديدند. 👌راوی می گوید ؛ گفتم: آيا همه پدران گذشته تو پسنديده خدا و رسول و ائمه عليهم السّلام نبودند؟گفت: بلى. گفتم: پس به چه سبب او را در ميان ايشان به اين لقب گرامى مخصوص گردانيدند؟ امام ع فرمود ؛ « براى آن كه مخالفان و دشمنان او را پسنديدند و از او راضى بودند چنانچه موافقان و دوستان از او خشنود بودند، و اتّفاق دوست و دشمن بر خشنودى از او مخصوص آن حضرت بود پس به اين سبب او را به اين اسم مخصوص گردانيدند » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 22 _ بحار الانوار ، ج 48 ص 12 ❕بنابراین ، به تصریح امام جواد ع ، لقب رضا توسط خداوند به امام هشتم داده شده بود و هر کسی که بگوید ، مامون این لقب را به امام داده است ، دروغگو است و بر این اساس ، هر نقلی هم که بگوید این لقب توسط مامون به امام رضا ع داده شده است ، جعلی و ضعیف است . ❕لذا نقلی که کارشناس شبکه وهابی به آن استناد کرد که مطابق آن راوی می گوید ؛ « مامون امام رضا را به لقب رضا نام نهاد » 📚عیون الاخبار ، ج 2 ص 147 ❕این نقل سندا ضعیف و جعلی است ، زیرا در سند آن سه راوی وجود دارد که هر سه مجهول هستند ؛ 1⃣راوی اول ، حسین بن احمد بیهقی است که مجهول است ؛ 📚زبده المقال من معجم الرجال ج 1 ص 337 2⃣راوی دوم ، محمد بن یحیی الصولی است که او نیز مجهول است ؛ 📚مستدرکات رجال الحدیث ، ج 7 ص 369 3⃣راوی سوم ، عبید الله بن عبد الله بن طاهر است که او نیز مجهول است ؛ 📚مستدرکات رجال الحدیث ، ج 5 ص 186 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔وقتی قرآن را می خوانیم، درک می‌کنیم که آنچه که داعش امروزه انجام می‌دهند، دقیقا طبق کتاب قرآن می‌باشد ولی بسیاری از مسلمین را مشاهده می شود که بدون کوچکترین اطلاعی می گویند که آنان ارتباطی با اسلام ندارند! آیه ۲۹ سوره توبه : : قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّىٰ يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ الهی قمشه ای : (ای اهل ایمان) با هر که از اهل کتاب (یهود و نصاری) که ایمان به خدا و روز قیامت نیاورده‌اند و آنچه را الله و رسولش حرام کرده حرام نمی‌دانند و به دین حق (اسلام) نمی‌گروند قتال و جنگ کنید تا آن‌گاه که با دست خود با تواضع جزیه دهند. ⚡️طبق این آیه، الله از مسلمین می‌خواهد که با کسانی که به اسلام و روز قیامت اعتقادی ندارند و اسلام را هم قبول نمی‌کنند بجنگند و قتال کنند تا جزیه بدهند. آیا عقلانی و عادلانه است که با کسانی که معتقد به اسلام نیستند، فقط به این علت جنگید؟ امروزه گروه های اسلامی نیز دقیقا با همین دیدگاه بمب‌گذاری می کنند و غیر مسلمانان را به قتل می‌رسانند. آیا اسلام می‌تواند پیام‌آور صلح و عدالت و آرامش برای بشریت باشد؟ 💠💠 👌حکم کلی اسلام رابطه مسالمت آمیز با تمام کسانی است که اسلام را نپذیرفته اند ، مگر کسانی از غیر مسلمین که سعی بر آن دارند که اسلام و مسلمین را از بین برده و با دشمنی کردن ها و توطئه کردن ها اقدامات تخریبی خود را در قبال مسلمین انجام می دهند . آیه یاد شده ناظر به چنین افرادی از اهل کتاب است ، کسانی چون بنی نضیر و بنی قریظه در داخل سرزمین اسلامی زندگی می کردند و در کنار آنکه آموزه های کتاب آسمانی خود را پشت سر انداخته و گرفتار انحرافات عدیده فکری و اعتقادی و عملی شده بودند ، با همکاری مشرکین سعی در نابودی اسلام وضربه زدن به مسلمین داشتند ، خداوند در قبال چنین کسانی از اهل کتاب ، دستور به مقابله به مثل و نبرد دفاعی می دهد تا با دسیسه های آنان ، اسلام دچار زوال نشود . ❕اما کسانی از غیر مسلمین که جزء دشمنان مسلمین نیستند و سعی در براندازی اسلام و نظام مسلمین را ندارند شامل خطاب زیر می شوند که می فرماید ؛ «خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در امر دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند، نهى نمى ‏كند چرا كه خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد . تنها شما را از دوستى و رابطه با كسانى نهى مى ‏كند؛ كه در امر دين با شما پيكار كردند و شما را از خانه هايتان بيرون راندند، (و كسانى كه) به بيرون راندن شما كمك كردند، و هر كس با آنها رابطه دوستى داشته باشد ستمگر است.» ( ممتحنه 8_9) ❕و می فرماید ؛ «با اهل كتاب جز به روشى كه از همه نيكوتر است مجادله نكنيد، مگر كسانى از آنان كه ستم كردند؛ و (به آنها) بگوييد:" ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما و شما نازل شده ايمان آورده ‏ايم، و معبود ما و شما يكى است و ما در برابر او تسليم هستيم."» ( عنکبوت 46) 🔸علی علیه السلام در فرمان معروف به مالك اشتر مى ‏فرمايد ؛ «قلب خود را نسبت به ملّت خويش، سرشار از رحمت و محبّت و لطف كن و همچون حيوان درّنده ‏اى مباش كه خوردن آنان را غنيمت بدانى؛ زيرا آنها دو گروه ‏اند: يا برادر دينى تواند يا انسانى همانند تو»! 📚نهج البلاغه نامه 53 👌 تعبيرى از اين گوياتر و رساتر درباره همزيستى محبّت‏ آميز نسبت به غيرمسلمانان پيدا نمى‏ شود و با توجّه به اينكه على عليه السلام در اين فرمان اين محبّت و مدارا و رحمت و لطف را وظيفه رئيس حكومت اسلامى مى‏ شناسد، تكليف افراد يك جامعه در مقابل يكديگر كاملًا روشن مى‏ شود. ❕ در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى‏ خوانيم كه: «على عليه السلام با يك كافر ذمّى همسفر بود، ذمّى از آن حضرت پرسيد:" شما عازم كجا هستيد؟" فرمود:" كوفه"، هنگامى كه آن مرد ذمّى سر دو راهى از على عليه السلام جدا شد، اميرمؤمنان نيز همراه او آمد، مرد ذمّى گفت:" مگر نفرمودى كه شما عازم كوفه هستى؟!" فرمود:" آرى چنين است"، عرض كرد:" پس چرا راه كوفه را رها كردى؟" فرمود:" دانسته اين كار را كردم!"، عرض كرد:" پس چرا با اين كه مى‏ دانستى چنين كردى؟" فرمود:" اين از كمال حسن معاشرت است كه انسان هنگامى كه همسفرش از او جدا شد، كمى او را بدرقه كند، اين گونه پيامبر ما به ما دستور داده است". مرد ذمّى ازروى تعجّب پرسيد:" راستى چنين است؟!" امام فرمود:" آرى، مرد ذمّى گفت: بنابراين كسانى كه از او پيروى مى‏ كنند به خاطر همين اعمال بزرگوارانه اوست، و من گواهى مى‏ دهم كه به دين توام » 📚بحار الانوار ج 41 ص 53 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌پیامبر گرامی فرمود: « هر کس بر غیر مسلمانی که پیمان دوستی و همزیستی با مسلمین دارد ستم کند یا به او بیش از توانش تکلیف نماید در روز قیامت من خودم طرف حساب او هستم و حق او را مطالبه می کنم» 📚فتوح البلدان ص167 ❕هنگامى كه به امام اميرالمؤمنين عليه السلام خبر داند كه غارت گران سپاه معاويه به شهر مرزى انبار ريخته و نماينده آن حضرت، حسّان بن حسان را كشته و اموال مسلمانان و غير مسلمانان را غارت كرده‏اند، مردم را به جهاد دعوت فرمود، و خطبه معروف جهاد را خواند، و در اثناء اين خطبه چنين بيان كرد ؛ « به من خبر رسیده است که مردان سپاه معاویه به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانی که معاهد بوده و باید جان و مالش در پناه اسلام محفوظ بماند وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارهای انان را از تنشان بیرون کشیده اند اگر به خاطر این حادثه دردناک مسلمانی از روی تاسف دق کند و بمیرد ملامت نخواهد شد بلکه از نظر من سزاوار است» 📚نهج البلاغه خطبه27 🔸در اينجا امام عليه السلام زنان معاهد غير مسلمان را همطراز زنان مسلمان در لزوم دفاع از آنها قرارداده، و از غارت اموال آنان آن چنان ناراحت شده كه مى ‏فرمايد: «اگر كسى اين خبر را بشنود و از اندوه و غصّه بميرد، جاى سرزنش ندارد!»تعبيرى از اين گوياتر درباره دفاع از حيثيّت اهل ذمه و جان و مال و ناموس آنها پيدا نمى‏شود. 🗯در حدیث دیگری آمده است که « در عصر امیر مومنان حضرت پیرمرد نابینایی را دید که در کوچه ها گدایی و تقاضای کمک از مردم می کند . حضرت تعجب کرد که چرا باید در کشور اسلامی چنین صحنه ای مشاهده شود . به حضرت گفتند او یک مسیحی است که مسلمانان از کمک به او دریغ می دارند.علی علیه السلام ناراحت شد و فرمود: « هنگامی که قوی و نیرومند بود از نیروی او استفاده کردید اما اکنون که پیر و ناتوان شده رهایش کردید » از بیت المال مسلمین به او انفاق کنید و برای او حقوقی قرار دهید . 📚التهذیب ج6 ص292 _ وسائل الشیعه ج15 ص66 🔸غیرمسلمین در حقیقت چهار گروه اند ؛ 1⃣ اقليت هايى هستند كه در داخل كشورهاى اسلامى زندگى مى‏ كنند و مشمول قوانين آن كشور اند، و حكومت اسلامى متعهد است جان و مال و ناموس آنها را حفظ كند، و از حقوق آنها دفاع نمايد؛ و آنها مالياتى به حكومت هاى اسلامى مى ‏پردازند كه همان ماليات را مى‏توان به جاى ماليات جزيه حساب كرد، زيرا جزيه از مادّه جزاء به معنى چيزى است كه حكومت اسلامى به عنوان هزينه و پاداش دفاع از آنها مى‏ گيرد، و اينها همان «اهل ذمّه» هستند. 2⃣كشورهايى هستند مانند اسرائيل و آمريكا كه در حال حاضر با مسلمين در حال جنگ‏اند، و از هيچ گونه كارشكنى بر ضدّ آنها كوتاهى نمى‏ كنند، اينها كافران حربى هستند كه ما هيچ گونه تعهّدى در مقابل آنها نداريم. 3⃣ غير مسلمانانى هستند كه با ما مناسبات دوستى دارند، و سفير با ما مبادله كرده ‏اند، و گاه پيمان هاى تجارى و اقتصادى و فرهنگى با آنها داريم، يا از طريق سازمان هاى بين المللى در برابريكديگر تعهدّهايى سپرده‏ايم؛ همه اينها مصداق «معاهد» هستند و بايد طبق تعهّداتى كه با آنها به طور مستقيم يا غير مستقيم- از طريق سازمان هاى بين المللى- داريم رفتار كنيم، و احترام متقابل را رعايت نماييم. (بسيارى از كشورهاى اروپايى و آسيايى را مى‏ توان در اين گروه نام برد). 4⃣ممكن است كشورهايى باشند كه نه در حال جنگ‏اند و نه پيمانى با ما دارند، نه سفير با آنها مبادله كرده‏ ايم، نه معاهده‏اى با آنها داريم؛ ولى نه آنان مزاحم ما هستند و نه ما مزاحم آنها، در برابر چنين كشورهايى نيز ما بايد رعايت اصول انسانى و اخلاقى را داشته باشيم. 💠دستور اسلام به جهاد و نبرد در قبال گروه دوم می باشد که سعی در از بین بردن اسلام را دارند ، جهاد با آنان از نوع جهاد دفاعی و حفاظت از جان و مال و ناموس است که همه عقلا بر وجود و اتقان آن اتفاق دارند . 📚پیام قرآن ج 10 ص 364 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔مرگ صد ساله و زنده شدن دوباره ؛ ✅سوره البقرة أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [259] ⚡️يا مانند آن كس كه به دهى رسيد. دهى كه سقفهاى بناهايش فروريخته بود. گفت: از كجا خدا اين مردگان را زنده كند؟ خدا او را به مدت صد سال ميراند. آنگاه زنده‌اش كرد. و گفت: چه مدت در اينجا بوده‌اى؟ گفت: يك روز يا قسمتى از روز. گفت: نه، صد سال است كه در اينجا بوده‌اى. به طعام و آبت بنگر كه تغيير نكرده است، و به خرت بنگر، مى‌خواهيم تو را براى مردمان عبرتى گردانيم، بنگر كه استخوانها را چگونه به هم مى‌پيونديم و گوشت بر آن مى‌پوشانيم. چون قدرت خدا بر او آشكار شد، گفت: مى‌دانم كه خدا بر هر كارى تواناست. (259) 🍃باز هم قصه ای بی نام و بی تاریخ و بی ذکر محل و بی هیچ تایید تاریخی. 🌿جالب اینجاست در آیه گفته شده که تو را نشانه ای برای مردم قرار می دهیم. کجاست و کو این نشانه ؟؟ 🍃در کجای این جهان قرار دارد ؟؟ تا مردم آنرا ببینند و عبرت گیرند. 💠💠 👌داستان هایی که قرآن ذکر می کند از آنجایی که از جانب خداوند حکیم است ، بی هیچ شرط و اشکالی مورد قبول است چرا که گفتن يا از جهل و نادانى و بى‏ خبرى از واقعيت‏ها، سرچشمه مى‏ گيرد، يا از ضعف و ناتوانى و احتياج، و چون هيچ‏يك از اين صفات در ذات پاك خداوند راه ندارد او از همه‏ صادق‏تر است. دروغ گفتن حتّى درباره يك انسان عادى از زشت‏ ترين كارها محسوب مى‏ شود، بلكه سرچشمه غالب زشتى ‏ها است و نشانه بارزى از انحطاط شخصيت است، مسلماً چنين كارى در مورد خداوند از هر نظر قبيح است كه العياذ باللَّه سخنى به دروغ گويد، يا وعده‏ اى نادرست دهد ، لذا می فرماید ؛ «و كيست كه از خداوند، راستگوتر باشد؟!». ( نساء 87 ) « و كيست كه در گفتار و وعده ه ايش، از خدا راستگوتر باشد؟!» ( نساء 122) 📚پیام قرآن ج 4 ص 442 ❕بنابراین لزومی ندارد که برای یقین به قصص قرآن به دنبال مبنای تاریخی باشیم ، چرا که این قصص از جانب خداوندی صادر شده است که احتمال کذب و دروغگویی در مورد او نمی رود ، و از سوی دیگر نقل های تاریخی همواره خالی از تحریفات و دگرگونی ها و زیاده و ها نمی باشد ، آنچه می تواند تکیه گاه اصلی در این رابطه قرار گیرد ، نقل کسانی است که از کذب و خطا در سخن مصون و معصوم هستند و آنان جز خداوند و معصومین ،کسان دیگری نیستند . 🔸 👇
🔸 👇 ❕با این وجود ، نقل های تاریخی قرآن همواره از جانب تاریخ نیز تایید شده است و در رابطه با قضیه مذکور مسلمان می نویسند ؛ « آيه اشاره به سرگذشت كسى مى‏ كند كه در اثناى سفر خود در حالى كه بر مركبى سوار بود و مقدارى آشاميدنى و خوراكى همراه داشت از كنار يك آبادى گذشت در حالى كه به شكل وحشتناكى در هم ريخته و ويران شده بود و اجساد و استخوانهاى پوسيده ساكنان آن به چشم مى ‏خورد هنگامى كه اين منظره وحشت ‏زا را ديد گفت چگونه خداوند اين را زنده مى ‏كند؟ در اين هنگام خداوند جان او را گرفت و يكصد سال بعد او را زنده كرد و از او سؤال نمود چقدر در اين بيابان بوده ‏اى؟ او كه خيال مى‏ كرد مقدار كمى بيشتر در آنجا درنگ نكرده فورا در جواب عرض كرد: يك روز يا كمتر! به او خطاب شد كه يكصد سال در اينجا بوده ‏اى اكنون به غذا و آشاميدنى خود نظرى بيفكن و ببين چگونه در طول اين مدت به فرمان خداوند هيچگونه تغييرى در آن پيدا نشده است ولى براى اينكه بدانى يكصد سال از مرگ تو گذشته است نگاهى به مركب سوارى خود كن و ببين از هم متلاشى و پراكنده شده و مشمول قوانين عادى گشته و مرگ آن را از هم متفرق ساخته است سپس نگاه كن و ببين چگونه اجزاى پراكنده آن را جمع ‏آورى كرده و زنده مى‏ كنيم او هنگامى كه اين منظره را ديد گفت مى‏ دانم كه خداوند بر هر چيزى توانا است يعنى هم اكنون آرامش خاطر يافتم و مساله رستاخيز مردگان در نظر من شكل حسى به خود گرفت . آن «قريه»، طبق بسيارى از نقل ها ، «بيت المقدس» بوده و اين ماجرا بعد از ويرانى آن به «بخت النصر» واقع شد. و همینطور در بسیاری از نقل ها آمده است كه او «عُزَيْر» پيامبر معروف بنى ‏اسرائيل بود، در بعضى نيز آمده است كه او «ارْميا» يكى ديگر از پيامبران بنى ‏اسرائيل بود، بعضى هم نام او را «خِضْر» و بعضى «إشْعيا» ذكر كرده ‏اند. 🔸شما می توانید جریان فوق را در کتب ذیل ببینید ؛ 📚مجمع البیان ج 1 و 2 ص 370 _ تفسیر القمی ج 1 ص 86_ تفسیر العیاشی ج 1 ص 140_ الاحتجاج ص 343_ تفسیر البرهان ج 1 ص 529 _ تفسیر الطبری ج 1 ص 666_ تفاسیر روح المعانی ، روح البیان ، مفاتیح الغیب ، قرطبی ، نورالثقلین ذیل آیه 259 بقره ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔مطابق کلیپی ، صحن «مسجدالحرام» در شهر مکه پر از سوسک شده است. تعداد زیادی سوسک بال‌دار به مسجدالحرام کردند و دریغ از این‌که «الله» غیرتی بورزد و معجزه‌ای کند. تعداد سوسک‌ها اینقدر زیاد بود که حیاط بیرونی قبله‌گاه مسلمانان مملو از سوسک شد. داستان فیل و ابرهه و ... یادتان است؟ الله که آن روز فیل‌ها را نابود می‌کرد! امروز از پس سوسک‌ها برنیامده است ❗️❗️ 💠💠 👌اراده خداوند بر این تعلق گرفته است که در عالم همه چیز به طور طبیعی خود پیش برود و وقتی علت های مادی یک پدیده حاصل شد معلول آن نیز محقق شود . 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: « خدا خواسته است که همه کارها از اسباب آن جاری باشد» 📚الکافی ج1ص357 ❕آسیب رسیدن به کعبه به خاطر دلایل عادی چون مورد فوق با تقدس کعبه ندارد چرا که این دگرگونی ها طبق حاکم بر جهان است که یکی از این قوانین تاثیر گذاری علت ها و محقق شدن معلول هاست،و گفتیم اراده خداوند بر این تعلق گرفته است که در دنیا امور از طریق اسباب طبیعی خود پیش برود نه از طریق معجزه و قدرت خارق العاده . 👌بناى خدا اين است كه در اين عالم همه چيز بطور طبيعى پيش برود و اگر خداوند كار خارق العاده اى هم انجام دهد بسيار است و در واقع كارهاى خارق العاده از استثنائات اين عالم است كه خداوند به خاطر مصالحى به انجام انها مبادرت مى كند. ❕جریان اصحاب فیل و ابرهه از جمله همین بوده است چرا که در زمان ابرهه اصل موجوديت كعبه مطرح بود ، يعنى ابرهه مى خواست با ويرانى كعبه مردم را به جنوب عربستان بكشاند و آنجا بساط شرك وخانه جديد را پهن كند و تصميم گرفت خانه «كعبه» را به كلى ويران سازد وعرب را متوجه معبد جديد كند، او مستقيما به جنگ خدا امده بود و خدا هم هم چنانكه عبدالمطلب به ابرهه گفت از خانه اش كرد ، چرا که اراده خداوند بر این تعلق گرفته بود که آن خانه شریف محور موحدان تا روز قیامت باشد و با نابودی کلی کعبه این هدف محقق نمی شد ، لذا خداوند در مورد محافظت از کعبه و جریان اصحاب فیل فرمود ؛ « آيا نديدى پروردگارت با اصحاب فيل (لشگر ابرهه كه به قصد نابودى كعبه آمده بودند) چه كرد؟! آيا نقشه آنها را در ضلالت و تباهى قرار نداد؟ و بر سر آنها پرندگانى را گروه گروه فرستاد. كه با سنگهاى كوچكى آنها را هدف قرار مى‏دادند. در نتيجه آنها را همچون كاه خورده شده قرار داد. » ( فیل 1 تا 5) ❕در شان این آیات از امام سجاد علیه السلام آمده است ؛ « ابو طالب همواره با شمشيرش از پيغمبر اكرم دفاع مى ‏كرد تا آنجا كه مى ‏فرمايد: (روزى) ابو طالب عرض كرد فرزند برادر! آيا تو مبعوث به همه مردم شده‏اى، يا تنها به قوم خودت؟پيغمبر ص فرمود: نه، مبعوث به جميع انسانها شده‏ام، از سفيد و سياه عربى و عجمى، سوگند به كسى كه جانم در دست او است كه من همه انسانهاى سفيد پوست و سياه پوست را به اين آئين دعوت مى‏ كنم، و تمام كسانى كه بر قله كوه ‏ها و درياها هستند به اين آئين فرا مى‏خوانم، و من تمام زبانهاى فارس و روم را دعوت مى‏ كنم. ❕هنگامى كه اين سخن به گوش قريش رسيد تعجب كردند و گفتند آيا گوش به سخنان فرزند برادرت نمى‏ دهى كه چه مى‏ گويد؟ به خدا سوگند اگر مردم فارس و روم اين سخنان را بشنوند ما را از سرزمينمان مى‏ ربايند! و سنگهاى خانه كعبه را قطعه قطعه جدا مى‏ كنند در باره اين سخن آنها كه خانه كعبه را متلاشى مى‏ كنند سوره" فيل" را نازل كرد" ( و به آنها نمود كه هيچكس قادر بر چنين كارى نيست .) 📚تفسیر نور الثقلین ج 5 ص 669 ❕بنابراین آنجایی که اصل موجودیت کعبه ( نه آسیب رسیدن به کعبه ) مطرح باشد ، خداوند با قدرت غیبی از خانه اش دفاع کرده و مطابق شان نزول فوق دفاع می کند ، اما آسیب رسیدن به کعبه ( نه نابودی کلی آن ) توسط عوامل انسانی یا غیر انسانی بر اساس اصل کلی آزادی اسباب و مسببات در است و اراده خداوند بر این تعلق نگرفته است که در مقابل این اسباب ایستادگی کند ، مگر در مواردی که خودش لازم بداند . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔اثبات ادريس در قرآن در ادامه بحث به آياتى برميخوريم كه كاملا ناقص بيان شده و يا اينكه اگر هم بيان شده حالا ديگر در قرآن موجود، وجود ندارند. در سوره مريم آيه ٥٦ نام بعنوان پيامبر آورده شده و در همين آيه تأكيد شده كه در شرح حال ادريس در قرآن مطالبى نوشته شده، اين در حالى است كه در كل قرآن فقط ٢ ايه وجود دارد كه نام ادريس در آنها ذكر شده و در هيچكدام اشاره اى به زندگى ايشان نشده. پس آن قسمتهايى كه اشاره به زندگى وى داشته اند حتما از قرآن حذف شده اند!! آيه ٥٦: (وَٱذْكُرْ فِى ٱلْكِتَٰبِ إِدْرِيسَ ۚ إِنَّهُۥ كَانَ صِدِّيقًۭا نَّبِيًّا) ترجمه: بياد آور در قرآن در مورد ادريس، او پيامبر راستگويى بود. آيه ٨٥: (وَإِسْمَٰعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا ٱلْكِفْلِ ۖ كُلٌّ مِّنَ ٱلصَّابِرِينَ) (85) ترجمه: و اسماعيل و ادريس و ذولكفل همه از صابرين بودند. با خواندن اين آيات بار ديگر به ابهام جديدى برميخوريم! و آن اينكه ذوالكفل كيست؟؟؟ در كجاى نام او برده شده؟؟ چرا فقط در همين آيه نام او اورده شده؟؟؟ آيا درمورد او آياتى وجود داشته كه اكنون در قرآن موجود، نيست؟؟ ❗️ 💠💠 👌خداوند در مورد حضرت ادریس علیه السلام می فرماید ؛ «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا » ( مریم 56_57) « و در اين كتاب (قرآن ) از" ادريس" ياد كن، او بسيار راستگو و پيامبر بزرگى بود. ما او را به مقام بلندى رسانديم » ❕تعبیر «اذْكُرْ» به پيامبر گرامی است. آن حضرت بدون دستور خاص نيز آيات نازل شده را در قرآن بيان مى ‏كرد. هدف از تأكيد بر ذكر اين آيات، بيان اهميت‏ مساله است ‌. 📚تفسیر راهنما ج 10 ص 447 👌خداوند به پیامبرش دستور می دهد تو موظفی آیاتی که مربوط به ادریس است را در قرآن و کتاب آسمانیت و پیامبر هم مطابق دستور خداوند عمل کرده و آن آیات را در قرآن و کتاب آسمانیش قرار داده است و در آن از ادریس نبی یاد کرده است . ❕در قرآن كريم داستان آن جناب جز در دو آيه از سوره مريم نيامده، و آن دو آيه اين است كه مى‏ فرمايد" وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا، وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا" و دو آيه از سوره انبياء آیات 85_86 كه مى ‏فرمايد" وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ" و در اين آيات خداى تعالى او را به ثنايى جميل ستوده و او را پيامبرى صديق و از زمره صابرين و صالحين شمرده، و خبر داده كه او را به مكانى منيع بلند كرده است. 📚ترجمه المیزان ج 14 ص 87 👌بنابراین سخن از داستان حضرت ادریس علیه السلام در قرآن نیست که بحث تحریف مطرح شود ، بلکه سخن از اصل یادکرد و یاد آوری است که پیامبر گرامی موظف بود آیات مربوط به ادریس علیه السلام را در قرآن قرار دهد که ایشان نیز به این دستور عمل کردند و آیات مذکور را در قرآن قرار دادند . ❕طبق نقل بسيارى از مفسران،" ادريس" جد پدر نوح است. نام او در تورات" اخنوخ" و در عربى" ادريس" مى ‏باشد كه بعضى آن را از ماده" درس" مى‏ دانند، زيرا او اولين كسى بود كه با قلم خط نوشت، او علاوه بر مقام نبوت، به علم نجوم و حساب و هيئت احاطه داشت، و كسى بود كه طرز دوختن لباس‏ را به انسانها آموخت. 📚تفسیر نمونه ج 13 ص 103 ❕در كافى به سند خود از عبد اللَّه بن ابان از امام صادق علیه السلام نقل كرده كه در حديثى كه در باره مسجد سهله است فرمود ؛ «مگر نمى‏ دانى كه آنجا جاى خانه ادريس پيغمبر است كه در آنجا مشغول خياطى بوده‏ است » 📚الکافی ج 3 ص 494 ❕و در تفسير مى‏ گويد ؛ « اگر ادريس را ادريس ناميده‏ اند به خاطر كثرت دراست كتاب بوده است » 📚تفسیر قمی ج 2 ص 52 🔸 👇
🤔 ❔این راست است که وقتی یکی از زن و شوهر بمیره نسبت به همسرش می شه ❗️در منطقه ما برخی این تصور رو دارن که بعد از مرگ زن و شوهر به هم نامحرم میشن ❕❕ 💠💠 👌با مرگ هر یک از زوجین صیغه آنها باطل نمی شود و هر یک از زوجین می توانند پس از فوت به بدن همسر فوت شده دست زده و حتی او را غسل دهد . ❕عبد الله بن می گوید ؛ « از امام صادق علیه السلام سوال کردم که آیا برای مرد جایز است که پس از فوت همسرش به او نگاه کند یا او را غسل دهد ...و یا زن به بدن همسرش نگاه کند و او را غسل دهد ...امام علیه السلام پاسخ داد اشکالی ندارد » 📚الکافی ج 3 ص 157 👌در روایت دیگری محمد بن می گوید ؛ « از امام باقر علیه السلام در مورد زنی که فوت شده بود سوال کردم که آیا همسرش می تواند به صورت و سرش نگاه کند ❔امام پاسخ داد بله می تواند نگاه کند » 📚التهذیب ج1 ص 428 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « شوهر نسبت به همگان دارد که همسرش را دفن کند » 📚الکافی ج3 ص 194 ❕لذا در روایات ما آمده است که علی علیه السلام فاطمه زهرا سلام الله علیها را غسل داد و کارهای او را انجام داد ‌. 📚وسائل الشیعه ج 2 ص 530 ❕امام می نویسد ؛ « زن و شوهر مى ‏توانند همديگر را حتى به طور برهنه اگر چه هم‏جنس وجود داشته باشد، دهند، حتى براى هر يك جايز است به عورت ديگرى نگاه كند » 📚ترجمه تحریر الوسیله ج1 ص 79 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 ❕در مورد ذا الکفل علیه السلام نیز می فرماید ؛ « وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ » ( انبیاء 85_86) « و اسماعيل و ادريس و ذا الكفل را (به ياد آور) كه همه از صابران بودند. و ما آنها را در رحمت خود داخل كرديم چرا كه آنها از بودند. » 🔸و می فرماید ؛ « و به خاطر بياور اسماعيل و اليسع و ذا الكفل را كه همه از نيكان بودند » ( ص 48) ❕این آیات نیز ارتباطی با ندارد ، خداوند پیامبر گرامی را موظف می کند که تو موظفی آیات مربوط به ذا الکفل و این که او از صابرین و صالحین و اخیار و نیکان بوده و مشمول رحمت خداوند شده است را در قرآن و کتاب آسمانیت قرار دهی و بدین طریق از او یاد کنی که پیامبر گرامی نیز مطابق دستور خداوند عمل کرده و آیات را در کتاب آسمانیش و قرآن قرار داده است . 🔸ذا الكفل مشهور اين است كه از پيامبران بوده است ، ظاهر آيات قرآن كه او را در رديف پيامبران بزرگ مى ‏شمرد نيز اين است كه او از انبياء است و بيشتر به نظر مى ‏رسد كه او از پيامبران بنى اسرائيل بوده است . در علت نامگذارى او به اين نام با توجه به اينكه" كفل" (بر وزن فكر) هم به معنى نصيب و هم به معنى كفالت و عهده‏ دارى آمده است، احتمالات متعددى داده‏ اند، بعضى گفته‏ اند چون خداوند نصيب وافرى از ثواب و رحمتش در برابر اعمال و عبادات فراوانى كه انجام مى‏ داد به او مرحمت فرمود ذا الكفل ناميده شد (يعنى صاحب بهره وافى) و بعضى گفته ‏اند چون تعهد كرده بود شبها را به برخيزد و روزها روزه بدارد، و هنگام قضاوت هرگز خشم نگيرد و تا آخر به وعده خود وفا كرد،" ذا الكفل" ناميده شد. 📚تفسیر نمونه ج 13 ص 483 ❕از عبد العظيم حسنى شده كه فرمود ؛ « نامه ‏اى به امام جواد علیه السلام نوشتم، و در آن از ذو الكفل پرسيدم كه نامش چه بود؟ و آيا از مرسلين بود يا خير؟ در جوابم نوشت: خداى عز و جل صد و بيست و چهار هزار پيغمبر فرستاد كه سيصد و سيزده نفر آنان مرسل بودند، و ذو الكفل يكى از آن مرسلين است كه بعد از سليمان بن داوود مى‏ زيست، و در ميان مردم مانند داوود قضاوت مى‏ كرد، و جز براى خداى عز و جل خشم نكرد، و نام شريفش" عويديا" بود، و او همان است كه عز و جل در كتاب عزيزش نامش را برده، و فرموده:" وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيار » 📚بحار الانوار ج 13 ص 405 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در روایتی آمده که امام علی به نماز شب خواند که دیگر نتوانست نماز صبح را در مسجد به جماعت بخواند و در همان منزل خواند و خوابید ، پیامبر هم شد و با علی برخورد کرد ( دعائم الاسلام)❕ آیا چنین عملی شایسته امام علی بود ❗️ 💠💠 👌در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که فرمود ؛ « علی شبی تمام آن شب را به و راز و نیاز گذراند ، زمانی که صبح شد نماز را در منزل خواند و مشغول چرت زدن ( و خوابیدن شد ) ، پیامبر نماز صبح را به جماعت خواند و علی را ندید ، به منزل او آمد و خطاب به فاطمه فرمود چرا علی در نماز جماعت حاضر نشده است ، فاطمه پیامبر را مطلع کرد ، پیامبر فرمود خواندن نماز صبح به جماعت افضل از قیام تمام شب است ، علی با کلام پیامبر بیدار شد ...پیامبر به او فرمود آیا نمی دانی که زمین از خوابیدن عالم بعد از نماز و قبل از طلوع خورشید به نزد خدا شکوه می کند » 📚دعائم الاسلام ج 1 ص 153 ❕این روایت نمی تواند و باشد زیرا چگونه ممکن است علی علیه السلام نماز جماعت را ترک کند در حالی که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ 👌«به امیرالمؤمنین علی خبر رسید که گروهی برای نماز در مسجد حاضر نمی شوند. آن حضرت برای مردم سخنرانی کرده و در ضمن آن فرمودند گروهی برای نماز خواندن با ما در مساجد حاضر نمی شوند، اینان حق ندارند با ما بخورند و بیاشامند و کنند و با ما ازدواج نمایند و نیز حق ندارند از بیت المال مسلمین استفاده کنند مگر این که در نماز جماعت حاضر شوند. ... ❕ آن گاه امام صادق فرمود مسلمانان از خوردن و ازدواج با آنان خودداری نمودند تا این که آنان در نماز جماعت حاضر شدند.» 📚امالی شیخ طوسی ج2 ص308 📚وسائل الشیعه ج5ص196 👌و چگونه ممکن است علی علیه السلام در هنگام بین الطلوعین خواب باشد در حالی که در آمده است ؛ « علی علیه السلام نماز صبح را می خواند آنگاه تا هنگام طلوع خورشید در همان موضع خود مشغول ذکر می شد » 📚الکافی ج2 ص 236 ❕روایت مذکور در کتاب دعائم الاسلام به صورت و بدون نقل شده است ، بنابراین از حیث سندی ضعیف تلقی می شود ، خصوصا آنکه مولف آن النعمان بوده است که در ابتدا مالکی مذهب بوده و پس از آن شیعه شده است ، که برخی علما می گویند او شیعه اسماعیلی شده بود . 📚معالم العلماء ، ابن شهر آشوب ، ص 126 ❕اگر چه علامه مجلسی می گوید او شیعه دوازده امامی شده بود اما از خوف اسماعیلی اظهار دوزاده امامی بودن را نمی کرد . 📚بحار الانوار ج1 ص 39 ❕در هر صورت با توجه به آن که مولف مذکور ابتدا مذهب بوده است ، طبیعتا ممکن است برخی روایات را از راویان سنی مذهب نقل کرده باشد که روایت مذکور می تواند از آن جمله باشد که برای مقام علی علیه السلام جعل شده باشد . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁