eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ‌علت صبوری امیرالمؤمنین علیه السلام در برابر مصائب 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین ناصری ⏱ یک دقیقه 🔰 @p_eteghadi 🔰
منظور از «حق تلاوت» در آیات قرآن چیست؟ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
اين سوال در واقع بر می گردد به اين آيه كه خدای متعال می فرمايد: «الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ»؛ کسانى که كتاب آسمانى را به آن ها دادیم آن را چنان که شایسته آن است (تفکر، اندیشه و سپس عمل) تلاوت مى کنند، آن ها به پیامبر اسلام ایمان مى آورند.(1) كسانی كه آيات قرآن را تلاوت می كنند به سه گروه مي توان تقسيم كرد: اول: كسانی كه فقط تلاوت ظاهری آيات را دارند و به معنا و مفهم آن دقتی ندارند، هر چند به نكات تجويدی آن هم دقت كافی داشته باشند. دوم: كسانی كه تلاوت می كنند و به معنی و مفهوم آن هم دقت نظر دارند و تأمل در آيات دارند اما عمل به آن نمی كنند؛ تنها عالم هستند اما بی عمل. سوم: گروهی هستند كه علاوه بر تلاوت و تأمل و تفكر در آيات، به دستورات آن هم عمل می كنند كه اين مورد حق تلاوت قرآن می باشد و ارزشمند است. گروهى تمام اصرارشان بر اداى الفاظ و حروف از مخارج آن است، آن ها دائماً در فکر وقف و وصل و حروف یرملون و شدّ و مدّند و کمترین اهمیتى به محتوا و معنى نمى دهند، چه رسد به عمل کردن به آن؛ به گفته قرآن این ها همانند حیوانى هستند که کتاب هایی بر او حمل شده باشد «کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً».(2) در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه مى خوانیم که فرمود: «یُرَتِّلُونَ آیاتِهِ، وَ یَتَفَقَّهُونَ فِیْهِ، وَ یَعْمَلُونَبِأَحْکامِهِ، وَ یَرْجُونَ وَعْدَهُ، وَ یَخافُونَ وَعِیْدَهُ، وَ یَعْتَبِرُونَ بِقَصَصِهِ، وَ یَأْتَمِرُونَ بِأَوامِرِهِ، یَتَناهُونَ عَنْ نَواهِیْهِ، ما هُوَ وَ اللّهِ حِفْظُ آیاتِهِ وَ دَرْسُ حُرُوفِهِ، وَ تَلاوَةُ سُوَرِهِ وَ دَرْسُ أَعْشارِهِ وَ أَخْماسِهِ حَفِظُوا حُرُوفَهُ، وَ أَضاعُوا حُدُودَهُ، وِ إِنَّما تَدَبُّرُ آیاتِهِ وَ الْعَمَلُ بِأحْکامِهِ، قالَ اللّهُ تَعالى کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ»؛ آیات آن را با دقت بخوانند و حقایق آن را درک کنند و به احکام آن عمل بنمایند، به وعده هاى آن امیدوار، و از وعیدهاى آن ترسان باشند، از داستان هاى آن عبرت گیرند، به اوامرش گردن نهند و نواهى آن را بپذیرند، به خدا سوگند منظور حفظ کردن آیات و خواندن حروف و تلاوت سوره ها و یاد گرفتن اعشار و اخماس آن نیست. آن ها حروف قرآن را حفظ کردند اما حدود آن را ضایع ساختند، منظور تنها این است که در آیات قرآن بیندیشند و به احکامش عمل کنند، چنان که خداوند مى فرماید: این كتابى است پر برکت که ما بر تو نازل کردیم تا در آیاتش تدبر کنند.(3) امام باقر (عليه السلام) در مورد رعايت كنندگان حقّ تلاوت و به عبارتى تلاوت كنندگان حقيقى كه مراحل سه گانه قرائت، تأمّل و عمل را شامل مى‏ شود و در آيه «الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ»(4) ذكر شده است، مى‏ فرمايد: (تلاوت كنندگان واقعى) كسانى هستند كه قرآن را تلاوت مى‏ كنند و در آن تفقّه و تأمّل عميق مى‏ كنند و به احكام آن عمل مى‏ كنند، به وعده ‏هاى آن اميدوارند و از وعيد آن مى ‏ترسند و به وسيله قصّه‏ هاى آن عبرت مى‏ گيرند و از اوامر آن، فرمان مى‏ برند و از نواهى آن نهى مى‏ پذيرند. به خدا قسم! حقّ تلاوت، (تنها) حفظ كردن آيات و حروف آن و قرائت سوره‏ ها و بخش ‏هاى ده گانه و پنج گانه آن نيست تا حروف قرآن را حفظ كرده باشند و حدود آن را ضايع؛ بلكه حقّ تلاوت، همان تدبّر در آيات و عمل به احكام آن است. خداوند تعالى مى‏ فرمايد: «ما كتابى مبارک به سوى تو نازل كرديم تا در آيات آن تدبّر شود.(5) 📚منابع: (1) بقره/ 121. (2) جمعه/ 5. (3) تفسیر نمونه، ج 1، ص 492. (4) بقره/ 121. (5) مقاله تدبّر در قرآن از دیدگاه اهل بیت، على كرجى. 🔰 @p_eteghadi 🔰
✳️ اينكه قرآن شفاست : « و نُنَزِّلُ مِنَ القُرءانِ ما هُوَ شِفاءٌ و رَحمَة »[1] امّا براي ظالمان زيانبار است : « و لا يَزيدُ الظّالِمينَ اِلاّ خَسارا » [2] سرّش آن است كه از طرف خداوند خسارت يا تبار و هلاك نازل نمي شود ، بلكه رحمت نازل مي گردد ؛ ولي وقتي ماده قابليت نداشت ، همين رحمت به شكل خسارت درمي آيد ، چنان كه بهترين و شاداب ترين ميوه ها براي كساني كه زخم معده دارند دردآور است و هر چه ميوه شيرين تر ، شاداب تر و پرآب تر باشد ، درد آنان بيشتر مي شود ؛ ليكن نقص از ميوه نيست ، بلكه از هاضمه كسي است كه به زخم معده مبتلاست ؛ و نظير اينكه شبي در تمام سال براي گنهكاران بدتر از شب قدر نيست ، با آنكه شب قدر سراسر سلامت است . آن دعا ، رحمت و بركتي كه خدا در شب قدر نازل مي كند ، براي مؤمنان خير است ، چون با حُسن قبول ، تلقي مي كنند و از آنجا كه كافران نكول دارند ، نه تنها قبول نمي كنند بلكه رد مي كنند ، پس براي آن ها عذاب است . ✳️پاورقي: [ 1 ] . سوره اسراء ، آيه 82 . [ 2 ] . سوره اسراء ، آيه 82 . ✳️از کتاب: تفسير موضوعي قرآن كريم، جلد 18 اثرارزشمند حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی(دام ظله) 🔰 @p_eteghadi 🔰
* 🔺حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 💠 تلاش برای انجام اعمال صالح در شب قدر 🔻در بیان اهل بیت علیهم السلام اعمال عبادی زیادی برای شب قدر سفارش شده است که انسان باید متناسب با مقتضای حال و توان خود، این شب را به این اعمال سپری کند. طبق فرموده قرآن کریم، عمل صالح، باعث تقویت و رفعت ایمان انسان ‌می ‌شود. حتی پنهان بودن شب قدر میان چند شب، بنا بر مصلحت هایی بوده که شاید یکی از این مصلحت ها ترغیب مردم بر اعمال صالح بیشتر باشد. شایسته است نگذاریم این شب از دستمان برود و در انجام اعمال، همه سعی و تلاشمان را به کار گیریم. 🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 شب قدر 🔸حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی : 🔹اگر قرآن به سر می گذاریم، هدف تنها این نباشد که خدا گناهان ما را بیامرزد، ما را به جهنم نبرد، ما را به بهشت ببرد. اینها ریخت و پاش سفره شب قدر است. 🔹وقتی یک دوستی سفره ای پهن می کند، مائده الهی و مَأدبة الهی می چیند، مهمان های خود را به بهترین وجه پذیرایی می کند. وقتی مهمان ها برخاستند، سفره برچیده می شود، آن ریزه های سفره را می ریزند؛ مرغ ها آن ریزه های سفره را می چینند. 🔹ریزه سفره شب قدر این است که کسی نسوزد، به جهنم نرود. اینها شب قدر نیست. شب قدر آن است که انسان طیّار گونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. 🔹 در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد. هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد. 🔹 اگر ما بتوانیم در کنار سفره الهی و دولت قرآن بنشینیم، چرا در ته صفوف و صَفُّ النِعال قرار بگیریم به دنبال آن ریزه های سفره تکان ها باشیم که از سفره تکانده شده چیزی به ما برسد؟! 🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(128).mp3
5.31M
پرسش و پاسخ اعتقادی 🔹حجه الاسلام جلسه 128 - فلسفه اعمال و اذکار نماز 🔰 @p_eteghadi 🔰
4_5796256054706703244.mp3
6.86M
🎧 رابطه ماه رمضان و درک قرآن و شب قدر 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین ناصری ⏱ ۲۸ دقیقه 🔰 @p_eteghadi 🔰
منظور از نوگرایی اسلامی چیست و دغدغه نوگرایان چه بوده است؟ نوگرایی اسلامی، حرکت و گرایشی فکری ـ عقلی است که مسلمانان در قرون 19 و 20 در مواجهه با غرب اتخاذ کردند. نوگرایی، پدیده ای مختص به اسلام نیست، بلکه در شرایطی همسان در سایر ادیان نیز به چشم می خورد.[1] نوگرایی اسلامی یا تجددگرایی اسلامی، مفهومی است که در ترجمه Islamic Modernism به کار می رود و به طور کلی بیانگر نحوه پاسخ مسلمانان به فناوری و پیشرفت های چشم گیر غرب در دو قرن اخیر است. برای آن که دقیقاً با این مفهوم آشنا شویم، لازم است با مراحل و سیر تاریخی نوگرایی اسلامی و در واقع، سیر تاریخی چگونگی مواجهه مسلمانان با غرب و فناوری غرب، آشنا شویم. بررسی مراحل تاریخی این جریان از توان نگارنده خارج است؛ بنابراین، به جای آن که خود شخصاً به این امر بپردازیم؛ به مطالعات یکی از جامعه شناسان معاصر،[2] که به نظر نگارنده به خوبی از عهده این کار برآمده است، تکیه می کنیم. از نظر ایشان، بیشتر کشورهای اسلامی در جریان مواجهه با غرب، سه حالت داشته اند که می توان بر اساس آن سیر تاریخی جریان فوق را به سه مرحله مشخص تقسیم کرد: ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
1. مرحله غرب گرایی: در نخستین مرحله، مسلمانان به طور آگاهانه و برای اقتباس پاره ای از شیوه های غربی، از خود نوعی گرایش به غرب بروز دادند، تا از طریق به کارگیری ابزار و شیوه های غربی، به مقابله با خود غرب بپردازند. چنین گرایشی، در ابتدا، ناشی از شیفتگی به غرب نبوده، بلکه کاملاً آگاهانه و برای مبارزه با آن بوده است. آغازگر فراگرد غرب گرایی در این مرحله، زمامداران اسلامی بودند. آنها برای تجدید سازمان کشورهای اسلامی، شیوه ها و فرآورده های غربی را به کشورهای اسلامی وارد کردند. در این میان، آنچه به طور عمده از غرب اقتباس شد، تاکتیک های نظامی غرب و ساز و برگ های جنگی، روش های اداری و سیستم آموزش غرب بود.[3] هر چند تعیین دقیق زمان این مرحله، اندکی مشکل می نماید، اما می توان گفت که این مرحله در دهه های آخر سده هجدهم و سال های اول سده نوزدهم آغاز گردید و تا آغاز قرن بیستم ادامه داشت.[4] 2. مرحله «غرب زدگی»: مرحله دوم، از آغاز قرن بیستم رخ نمود. در واقع، در ایران و ترکیه به طور مشخص و در مصر و مناطق دیگر جهان اسلام نیز تا حدی، دهه اول قرن بیستم، بخصوص سال های 1324 تا 1328 هـ .ق (1906 تا 1910 م) را می توان به عنوان سال های پایان مرحله غرب گرایی و آغاز مرحله غرب زدگی قلمداد کرد. دوران فاجعه بار غرب زدگی در سال های بین جنگ جهانی اول و دوم به اوج خود رسید؛[5] مرحله ای که باید آن را مرحله «تسلیم به غرب و تقلید چشم و گوش بسته و محض از آن» دانست.[6] در این مرحله، برخلاف مرحله اول که رویکرد به غرب، به نحوی آگاهانه و فقط در سطح دولت ها صورت گرفته بود و توده مردم با آن بیگانه بودند، غرب زدگی سطحی عمومیّت یافت و طرز تفکر زندگی اجتماعی مردم را متحوّل ساخت. در دوره نخست، نظام آموزشی جدید از غرب اقتباس شد، و جوانان به اروپا اعزام گردیدند و در دوره دوم، همین نسل تحصیل کرده در دانشگاه ها و محیط های جدید غرب، با کمک استعمارگران خارجی گام به گام زمام امور را به دست گرفت. این جوان های از غرب برگشته، به عنوان دیوان سالاران و نخبگان و روشنفکران، قدرت سیاسی، مدیریت اقتصادی و اداری و فعالیّت های فرهنگی، ادبی، علمی و آموزشی را در انحصار خود درآوردند.[7] در واقع، در دوره دوم، استعمارگران بودند که در پشت پرده، رهبری جریان غرب زدگی را به دست گرفتند. از آن جا که زمامداران کشورهای اسلامی هیچ گونه برنامه مدون و مشخصی برای پیشرفت کشورهای خویش نداشتند، کشور را به انحصار تقلید از غرب در آورده و به تدریج به تقلید کورکورانه از غرب روی آوردند. بسیاری از آنان با دلباخته شدن به فناوری غرب، در مسیر تقلید از آن، حتی از بدیهیات احکام دین اسلام نیز چشم پوشیدند. تعطیلی مدارس دینی، منع اذان و اقامه به زبان عربی، گسترش و اشاعه نظام حقوقی سوئد به جای نظام شرع اسلام، تغییر خط عربی به لاتین، کشف حجاب و اجباری کردن پوشش غربی و ده ها اقدام مشابه که آتاتورک در ترکیه پیاده کرد و نیز اقدامات مشابه و خائنانه رضاخان در ایران که کاملاً مقلد و تابع آتاتورک بود و همین طور اقدامات بعدی فرزندش محمدرضا شاه، همه در همین راستا می گنجد. ترکیه در غرب زدگی گوی سبقت را از همه کشورهای اسلامی دیگر ربود، و این معلول عواملی چون فعالیت های عناصر وابسته به غرب و نیز برخی از محافل صهیونیستی و امپریالیستی و رواج ژورنالیسم به سبک غربی بود.ظهور روزنامه ها و مطبوعات متنوع در ترکیه، می تواند زنگ خطری جدی برای بسیاری از کشورهایی باشد که ظهور بی حد و حصر و بدون محدودیت مطبوعات را دلیل پیشرفت فرهنگی می دانند.
3. مرحله ظهور مصلحان: با توجه به دو مرحله پیش زمینه ها و عوامل، اصلاح گرایی یا به تعبیری نوگرایی واقعی را در می یابیم. پس از دو مرحله قبلی، آنچه برای مسلمانان و کشورهای اسلامی باقی ماند، جز تباهی فرهنگی، سرخوردگی، بردگی فکری، تضاد دینی ـ فرهنگی محسوس و… نبود. از سوی دیگر، استعمار فرهنگی منجر به استعمار سیاسی و به دنبال آن استعمار اقتصادی شد. جوامع اسلامی شاهد آن بودند که همه سرمایه های ملی آنها به جای به کار افتادن در صنعت و تولید، به حساب سرمایه داران استعمارگر خارجی و دولت هایشان ریخته می شود. گذشته از آن، از این رهگذر، ذلت و خواری فراوانی نصیب مسلمانان شد و مسلمانان، به ویژه متفکران آنها، این امر را به روشنی لمس می کردند. در این دوران بود که مصلحان واقعی به پا خاستند و حرکتی نوین را بنا نهادند. آنها به معنای واقعی کلمه نوگرا یا تجددگرا بودند و خواهان بازاندیشی مسلمانان در رفتارهای خود شدند. شاید برخی، آغاز نوگرایی مسلمانان را همان مرحله اول بدانند، اما حقیقت آن است که دو مرحله پیش را باید به همان نحو که گفته شد توصیف کرد. مسلمانان در دو مرحله پیش، هیچ گاه به معنای واقعی کلمه نوگرا نبودند، بلکه مقلد یا مجری فرهنگ منحط غرب بودند. به تعبیر دیگر، در مراحل اول و دوم، مسلمانان و سردمداران آنها شیفته علم و فناوری و نظام های اجتماعی غرب شدند و رویکردشان هیچ گاه با معتقدات دینی آنها همخوان نبود. البته بودند کسانی که تلاش آنها همخوان کردن رویکردهایشان بافرهنگ و دین اسلام بود، اما این عده در اقلیت بودند و رویکرد غالب، شیفتگی به غرب و فراموشی فرهنگ اصیل اسلام بود. اما در مرحله سوم، محتوای رویکرد نوگرایان، بازبینی در رفتارهای سابق و دین اندیشی به معنای واقعی کلمه بود. در مرحله سوم، دین هیچ گاه در حاشیه حرکت نبود، بلکه در متن حرکت نوگرایی و در واقع محرّک و انگیزه اصلی نوگرایی بود. مرحله سوم کاملاً صبغه دینی داشت و نوگرایان در این مرحله، که به معنای واقعی و دقیق کلمه باید از آنان به عنوان «اصلاح گر» یاد کرد، دغدغه دینی داشتند. ما این مرحله را نوگرایی دینی یا همان اصلاح گرایی دینی می خوانیم و در این نوشتار نیز، نوگرایی مورد بحث، نوگرایی اسلامی یا همان اصلاح گرایی دینی است.[8] همچنان که گفتیم، دو مرحله اول زمینه های اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و دینی این مرحله را فراهم آورد. باید دید در مرحله سوم، دغدغه خاطر نوگرایان یا اصلاح گرایان دینی چه بوده است؛ مسأله ای که در پاسخ پرسش بعد به آن خواهیم پرداخت. دغدغه خاطر نوگرایان اسلامی، تصفیه میراث دینی و تفسیر دوباره آن و پیوند دادن آن با دنیای مدرن بود، تا از این راه، اعتباری دوباره به آن داده، و ارزش و اعتبار آن را در برابر تجاوز و پیشروی فرهنگ بیگانه به اثبات برسانند. آنان، علم، فناوری و اشکال نهادین ساماندهی غرب را به دیده تحسین فراوان می نگریستند و آنها را عناصری ضروری برای توسعه و پیشرفت کشورهایشان می دانستند. آنچه آنها با آن مخالف بودند، واردات همه جانبه و درهم و برهم ایده های غربی بود که از نظر آنها، نتیجه ای جز فروپاشی بافت اخلاقی جامعه و از بین رفتن اصالت و اعتبار آن نداشته است. بنابراین، باید گفت هدف نوگرایان دردمند آن بود که اسلام را نسبت به شرایط جوامع پیشرفته، سازگار و پاسخگو نمایند. پیام آنها این بود که مسلمانان می توانند فعالانه در جهان مدرن زندگی کرده، با جهان مدرن و مسائل جدید سروکار داشته و در آن سهیم شوند و در عین حال، به دین خود مؤمن و وفادار باقی بمانند. هدف غایی آنها این بود که یک ایدئولوژی اصیل و بومی در باب توسعه و پیشرفت را در اختیار مسلمانان و جوامع اسلامی قرار دهند که از غرب نسخه برداری نشده باشد و بتواند شالوده جامعه ای پیشرفته و عقلانی گردد، و از این راه، مسلمانان را به خودباوری در برابر غرب و حفظ اصالت های دینی ـ فرهنگی خود ترغیب کنند؛ کاری که در دو مرحله پیش انجام نشد و مسلمانان را به بردگانی مقلّد و نوین تبدیل کرد. البته بودند نوگرایانی که در این راه دچار افراط و تفریط و سوء برداشت و انحراف شدند؛ از این رو نوگرایان و به تعبیر دیگر نواندیشان دینی به دو گروه تقسیم می شوند. در یک سو کسانی چون سید جمال الدین اسدآبادی قرار دارند که با پای بندی راسخ به تعالیم اسلام، از هرگونه سازش و دست برداشتن از تعالیم اسلام اجتناب می کردند، و در سوی دیگر، افرادی چون سر سید احمدخان قرار دارند که به نوعی درصدد پذیرش اندیشه های غربی و سازش تعالیم اسلام با آن برآمدند. در پاسخ پرسش های بعدی، به رویارویی و مقابله سید جمال الدین اسدآبادی با اندیشه های وی خواهیم پرداخت.