فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قسم_دروغ_ابلیس
👈 ابلیس برای گمراهی حضرت آدم(ع) چندین بار قسم دروغ خورد!
#استاد_انصاریان
🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ #حدیث
🔸امام جعفرصادق (علیهالسلام):
🔹سخاوتمندترین مردم آن کسی است که جان و مال خود را جوانمردانه در راه خدای متعال تقدیم نماید.
(مستدرک، ج ١١، ص ٨)
🔰 @p_eteghadi 🔰
هدایت شده از قاصدک
😊🔴 ارزان نمیفروشیم انصاف داریم🌱
☄ روسری قواره 140 دست دوز #79 تومان
☄ روسری قواره 120 فقط #59 تومان
☄ انواع شال شروع قیمت از #35 تومان
🔶 #پاسخگویی سریع و #راهنمایی خرید
🔶 #صداقت در ارائه توضیحات به #مشتری
🔶 #ارسال_رایگان برای خرید اول
💚 از اعتماد به ما پشیمان نمیشوید 💚
🔥 فروش پایان کار نیست آغاز تعهد است
https://eitaa.com/joinchat/3523936384Ca44173ee51
✅ پرسش
#شانس
شانس به چه معنا است؟ آیا اساساً چیزی به نام شانس وجود دارد؟
پرسش
اینکه مردم میگویند یک نفر شانس دارد یک نفر شانس ندارد به چه معنا است؟ اصلاً چیزی به معنای شانس وجود دارد یا خیر؟ اگر وجود دارد، چرا بین مردم فرق میکند؟
اینکه مردم میگویند سرنوشت تو این بوده به چه معنا است با توجه به این موضوع که همه چیز در نزد خداوند است، چرا تفاوت بین انسانها در این زمانه فاحش شده است؟
👇👇👇👇
پاسخ #اجمالی
بخت و شانس از واژه هایی است که گاهی در بین مردم استعمال می شود و بیشتر ریشه در ادبیات و شعر دارد.
این واژه می تواند به دو معنا به کار رود:
1. تحقق پدیده ای بدون علت:
این معنا؛ از نظر فلسفه مردود است و در جای خود اثبات شده که هر چیزی دارای علت و سبب خاصی است. البته ممکن است این سبب، سببی نیکو و مستحسن نباشد؛ یعنی یک عامل بی عدالتی و یا ظلم، در وجود یک پدیده نقش داشته باشد.
اما بعضی از علل روی آوردن به این گونه واژه ها که نشان از یک تفکر خاص دارد، از این قبیل است:
الف. وجود بی عدالتی های اجتماعی، ظلم و عدم تناسب بین استحقاق و مناصب و مواهب.
ب. وجود روحیه راحت طلبی در میان جامعه و توجیه بهره مندی افراد خاص به شانس و اقبال.
ج. تبلیغات حکومت های جبار که با این گونه واژه ها می خواستند حکومت خود را به شانس و سرنوشت گره بزنند تا جلوی اعتراضات مردم را بگیرند.
در آیات و روایات اسلامی هم هیچ التفاتی به شانس و اقبال نشده و مورد پذیرش قرار نگرفته است.
2. سرنوشت و مقدرات الهی:
این معنا مورد پذیرش است و به معنای آن است که موفقیت انسان در پرتو عنایت خداوند و تلاش خود انسان میسر است و در این تلاش استعداد و شرایط اجتماعی و محیطی، نقش مهمی دارند و همین است سرّ تفاوت هایی که در جامعه مشاهده می شود. اگر چه ما این علل را نمی شناسیم، ولی اگر پرده از روی علل برداشته شود خواهیم دید که هیچ چیز اتفاقی وجود ندارد.
و شانس به این معنا صحیح می باشد.
#استادمحمدی
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓ سوال: نخستین کسی که در جریان رجعت به دنیا باز میگردد، چه کسی است؟
✅ پاسخ «امام حسین»
نخستین کسی که در جریان رجعت به دنیا باز میگردد، امام حسین علیه السلام است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «اوّلین کسی که به دنیا باز میگردد، امام حسین و اصحاب با وفای ایشاناند.»
📚 تفسیر صافی، ج ۳، ص ۱۷۹
🔰 @p_eteghadi 🔰
◾️ پاسخ:
این هم یکی از سخنان ناجوانمردانه ای است که نظیر آن در دوران ما زیاد به گوش می خورد و گویی عده ای می خواهند به هر شکل و روشی به حق و حقیقت حمله کنند، بدون آنکه اندک ارزیابی ای از محتوای سخن خود داشته باشند.
📌۱-شیعه به کسی می گویند که پیرو و مطیع ائمه باشد، پس چگونه می توان قاتلان ائمه(علیهم السلام) را شیعه خطاب کرد؟
📌۲-وقتی در هیچ جا امثال شمر، خولی، سنان و ... شیعه خوانده نشده اند، چگونه می توان چنین سخنی گفت حال آنکه شیعه نظیر حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، زهیر بن قین و ... بودند که نهایت فداکاری و دلاوری را در رکاب امام حسین (علیه السلام) به نمایش درآوردند.
📌۳-امام حسین (علیه السلام) در سخنان خود، لشگر یزیدیان را پیروان ابوسفیان و عده ای بی دین می خواند و می فرمایند: واي بر شما اي پيروان أبو سفيان! اگر دين نداريد و از روز معاد نمي هراسيد، لا اقل در دنيا آزاد مرد باشيد و آن گونه كه مي پنداريد به حسب و نسب خود كه عرب هستيد باز گرديد.(1)
📌۴-اگر منظور از شیعه خواندن قاتلان این است که به امام حسین (علیه السلام) نامه نوشته بودند، شبث بن ربعي و حجار بن أبجر و عمرو بن حجاج و ... از نویسندگان معروف نامه بوده اند که هیچ جا ادعای شیعه بودن آنها نشده است.
📌۵-لشگر مقابل امام حسین (علیه السلام) کسانی بودند که در دلیل کینه ها و دشمنی هایشان به امام (علیه السلام) موج می زد و خودشان می گویند: « إنما نقاتلك بغضاً لأبيك» يعني: ما از روي بغض و كينه اي كه با پدرت علي بن ابي طالب داريم با تو به جنگ و نبرد برخاسته ايم.(2) آیا می توان کسانی که خود را دشمن حضرت علی (ع) می دانند، شیعه خواند؟
📌۶- اگر این ادعا بدان خاطر مطرح شده که کوفیان شیعه بوده اند، باید بگوییم در زمانی عده ای از کوفیان شیعه بودند، که قطعا در دوران امام حسین (علیه السلام) عده قابل توجه شیعه در کوفه وجود نداشت. ابن أبي الحديد معتزلي در اين باره مي گويد: (در زمان معاویه) سخنرانان در هر كوي و برزن و بر فراز هر منبري علي را لعن كرده و از او بيزاري مي جستند و به او و اهل بيت او دشنام مي دادند؛ و بيچاره ترين مردم در آن زمان، مردم كوفه بودند؛ زيرا شيعه علي عليه السلام در آن شهر زياد بود؛ معاويه، زياد بن سميه را حاكم كوفه و هم زمان شهر بصره را نيز تحت امر او ساخت. و او به دنبال شيعيان مي گشت ـ او شيعيان را مي شناخت، زيرا در زمان خلافت علي عليه السلام از طرفداران او بود ـ پس ايشان را حتي زير هر سنگ و كلوخي هم كه بودند مي يافت و به قتل مي رساند و يا تهديد به قتل مي كرد؛ و دست ها و پا ها را جدا كرده و چشم ها را كور مي كرد؛ و ايشان را بر تنه هاي درخت خرما به دار مي كشيد؛ و يا از عراق بيرون مي كرد؛ تا جايي كه كسي از شيعيان شناخته شده در عراق باقي نماند. (3)
پی نوشتها:
1. الفتوح، ابن اعثم، دارالاضواء، بیروت، لبنان، تحقیق علی شیری، ج5 ص117.
2. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی، قم، اسوه، ۱۴۲۲ق. ص۳۴۶.
3. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸-۱۳۸۴ق/۱۹۵۹-۱۹۶۴م.، ج۱۱، ص ۴۴.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰 پاسخ:
ماجرای حره یا قیام حره واقعه ای بود که یکسال پس شهادت امام حسین (علیه السلام) توسط یزید رقم خورد.
▪️پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) مردم مدینه به رهبری عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه قیام کرده و عمال یزید را از مدینه بیرون کردند
🔻یزید سپاهی به سرکردگی مسلم بن عقبه به مدینه گسیل داشت که آنان پس در هم شکستن قیام مردم مدینه و کشتار وحشیانه عوامل قیام، شهر را تصرف کرده و مردم عادی را نیز به خاک وخون کشیدند و به عنوان بردگان یزید از مردم مدینه بیعت گرفتند.
▪️عبدالله پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) سفری به شام داشت و از نزدیک با یزید ملاقات کرد. او یزید را شخصی پلید یافت که به هیچ وجه نباید بر مسند خلافت مسلمانان باشد لذا به مراجعت از شام مقدمات قیام را برنامه ریزی کرد و پس از قیام اختیار شهر مدینه را به دست گرفت و عمال حکومتی را از آنجا بیرون راند. همین امر باعث لشکر کشی یزید به مدینه شد. مسلم جنایاتی در شهر پیامبر (صلی الله علیه وآله) انجام داد که به مسرف بن عقبه مشهور شد.(1)
این واقعه از آنجا که در سنگستانی در نزدیکی مدینه اتفاق افتاد به واقعه حره معروف شد(2) چون سنگستان در لغت عرب به معنای حره است.(3)
✍️درباره اسباب و علل واقعه حره، روایتهای گوناگونی رسیده است. بنابر بسیاری از گزارشها، منشأ اعتراض و قیام مردم مدینه فساد یزید بود. طبق این روایات، والی مدینه، هیئتی از بزرگان شهر از جمله عبدالله بن حنظله را برای ملاقات با یزید به شام فرستاد. هیئت مزبور به محض بازگشت از شام، در برابر مردم به فسق و فجور آشکار خلیفه گواهی دادند و مردم را به اقدام برای خلع یزید از خلافت دعوت کردند.(4)
🔻مردم مدینه بر علیه حکومت یزید شوریدند و آنان را، که حدود هزار نفر بودند و در منزل مروان بن حکم گرد آمده بودند، محاصره کردند.(5)
🔸یزید تصمیم گرفت برای سرکوب مردم مدینه لشکری تجهیز کند. بعد از امتناع عبیدالله بن زیاداز پذیرش فرماندهی لشکر، وی مسلم بن عقبه را مأمور این کار کرد(6)شمار لشکریان او را بین ۵۰۰۰ تا ۲۷۰۰۰ نفر نوشتهاند.(7)
🔸وقتی خبر حرکت سپاه یزید به مردم مدینه رسید، آنان گرداگرد مدینه خندق کندند و پناه گرفتند. مردم اجازه دادند که وابستگان به حکومت شام، از مدینه خارج شوند به شرط آنکه در مورد مدینه هیچ اطلاعاتی را به سپاه شام ندهند و در جنگ هم شرکت نکنند. اما بنی امیه به عهد خود وفادار نماندند و عبدالملک بن مروان به همکاری با مسلم بن عقبه پرداخت و نقشه حمله جنگ را طراحی کردند.
🔹مسلم با عبور از حرّه، در مشرق مدینه پیاده شد و به مردم مدینه سه روز مهلت داد.(8)آنگاه، پس از دور زدن خندق، از پشت سر و با کمک طایفه بنی حارثه، که با وعدههای مالی فریفته شدند، وارد شهر شد.(9)
🔸مسلمبن عقبه، به دستور یزید، سه روز جان و مال مردم را بر سپاهیانش حلال کرد.برخی غارت و جنایات سپاهیان او را مصیبتی سهمگین و وصفناپذیر خواندهاند و برخی آن را فجیعترین حادثه، پس از شهادت امام حسین علیه السلام، دانسته است.(10)
🔻سپاهیان مسلمبن عقبه در آن سه روز، از ارتکاب هیچ عمل زشتی، همچون تجاوز به نوامیس، بیرون کشیدن جنین از شکم زنان و کشتن نوزادان(11) و توهین به صحابه بزرگ پیامبر(صلی الله علیه وآله) از جمله جابر بن عبدالله انصاری فرو گذار نکردند.(12)
منابع:
1. بلاذری، انساب الاشراف، چاپ رکاز، ج5،ص339
2.سهیلی،عبدالرحمانبن عبداللّه، الروض الانف فی شرح السیرة النبویة لابنهشام، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره، ج 6، ص255
3.خلیلبن احمد؛ کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1405، ذیل «حرّة»
4.طبرى،محمدبن جرير، تاريخالطبرى: تاريخالامم والملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت 1382ـ 1387، ج5، ص479-480.
5.طبری، همان،ج 5، ص482؛
6.ابناثیر، الکامل فیالتاریخ، بیروت،چاپ افست 1402، ج 4، ص111-112
7. طبری، پیشین، ج 5، ص483؛
8.طبری، ج 5، ص485-487 .
9.ابنقتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخالخلفاء، چاپ طه محمد زینی، [قاهره 1987]، چاپ افست بیروت،بیتا ج 1، ص179-181
10. مسعودى،علىبن حسين کتاب التنبيه والاشراف، چاپ دخويه، ليدن ۱۸۹۴، چاپ افست ۱۹۶۷، ص۳۰۶
11.ابنقتیبه، پیشین، ج 1، ص184؛
12.سهیلی، پیشین، ج 6، ص253-254
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓ اينکه ميگويند با هر گناهي يک قسمت وبه قولي درصدي از عقل وذهن آدم کم ميشه درسته؟و آيا آيه ورواياتي در اين باره هست؟آيا ميتوان جبران کرد آن قسمت از ذهن وعقل را که رفته؟
🌺پاسخ:
اين مطلب صحيح است و بطور کلي انجام هر چيزي که منافات با سعادت و کمال انسان دارد موجب کم شدن عقل انسان ميشود. حتي يک شوخي بي جا
🔸اين مطلب هم خيلي واضح است زيرا انسان در مسير کمال و سعادت ميباشد و پيمودن اين مسير هم با پيروي از عقل دروني و پيامبر بيروني است
هر مقدار که از راهنمايي اينها فاصله گرفته شود از مسير خارج شده و در حقيقت از عقل فاصله گرفته ميشود همانگونه که از پيامبر و خدا فاصله گرفته ميشود
☘️از کتاب المحجة البيضاء اثر فيض کاشاني از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده است: آن که مرتکب گناه شود، عقل از او دوري گزيند و هرگز به سويش باز نگردد.
📌رذائل اخلاقي هم اينگونه هستند
🌱از امام باقر عليه السلام نقل شده که مي فرمايد: مَا دَخَلَ قَلْبَ امْرِئٍ شَيْءٌ مِنَ الْكِبْرِ إِلَّا نَقَصَ مِنْ عَقْلِهِ مِثْلَ مَا دَخَلَهُ مِنْ ذَلِكَ قَلَّ ذَلِكَ أَوْ كَثُرَ.1
در قلب کسي تکبر وارد نمي شود مگر آنکه به همان مقدار از عقلش کاسته ميشود
1. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج75 ص 186
🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️ چرا همش بايد مومن زجر بکشه تو دنيا؟
🌺 پاسخ:
دنيا خانه اصطکاک و تزاحم و رنج هاست و در اين مورد بين مومن و غير مومن فرقي نيت همه بيمار مي شوند همه مرگ و نقص و .. را مي بينند هر لذتي در کنارش درد و رنج وجود دارد و .. و در اين ها فرقي بين مومن و کافر نيست چرا که ذات دنيا گرفتاري و مشکلات است اگر تولدي هست مرگي هم هست اگر سيري هست گرسنگي هم هست اگر وصلي هست هجراني هم هست و ... .
🌱اما دين آمده است که قواعد صحيح زندگي کردن را به ما بياموزد تا اين رنج ها و غصه ها به حد اقل برسد درست خوردن درست خوابيدن درست زناشويي کردن و ... دست آورد هاي دين است که اگر کسي آن را عمل کند به اين ثمرات هم مي رسد.
🍃دين به ما مي آموزد که اين زندگي ابدي نيست و مرگ پلي براي انتقال به سراي جاويد و زندگي آخرتي است و بايد براي آن سراي جاويد تلاش کرد و براي آخرت در همين دنيا بايد عمل کرد.
🌼دين به ما مي آموزد بالاهايي که در زندگي انسان ها هست امتحان هاي الهي است که مي تواند پله هاي ترقي انسان براي رسيدن به کمال باشد "و لنبلونکم بشي من الخوف و ..." و در اين مسير بايد آگاهانه صبر کرد "و بشر الصابرين"
💥وقتي که دريافتيم که مسير زندگي دنيايي مسير صبر و رسيدن به کمال است مومن ها در اين مسير مورد امتحان و ابتلاي بيشتري قرار مي گيرند تا به کمال بيشتري برسند مانند دانش آموز درسخوان و زرنگي که علاوه بر امتحان هاي عمومي مدرسه امتحان هاي ويژه استعدادهاي درخشان و المپياد هاي علمي را هم امتحان مي دهد تا به کمال علمي برسد.
بر همين اساس است که روايت مي فرمايد : البلاء للواء.
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید : پاسخ به شبهات و سوالات دینی
❓اثبات طول عمر امام زمان علیه السلام...؟!
🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ #حدیث
🔸امام علی علیه السلام:
🔹زکات جمال و زیبایى، عفاف و پاکدامنى است.
(غررالحکم: ج۴، ص۱۰۵)
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔻من قبل از تکلیف تا کنون, نماز شبم قضا نشده است!
◽️در اواخر عمر مرحوم آیتالله العظمی مرعشی نجفی, در بیمارستان خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم: آقا یک نصیحتی به ما بفرمائید!
◽️مزاحی کرده فرمودند:
چون می دانی دارم می روم و آدمی که دارد می رود, هر چه دارد می گوید "نصیحت می خواهی? !
◽️گفتم: خدا وجود شما را حفظ کند!
فرمودند: نه دیگر تعارف نداریم.
◽️بعد فرمودند: من چون دارم می روم می گویم والا نمی گفتم, من از قبل از تکلیف که با مرحوم ابوی نجف بودیم, تا به حال نماز شبم قضا نشده است.
◽️نماز شب نه نماز یومیه, قبل از تکلیف نه بعد از تکلیف, خیلی حرف سنگین و ادعای بزرگی است!
#حکمت
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔸 انسان اين است كه براى راحتى زندگى، فقط بايد امكانات و درآمد بيشترى داشت. بايد هرچه بيشتر بهره مند شد، تا لذّت زندگى را درك كرد!
اين باور و تصوّر، ميل به بيشتر داشتن و بيشتر خرج كردن و بيشتر بهره مند شدن را در انسان برمى انگيزد. اين جاست كه حرص و طمع، متولّد مىشود! ...
▫️ هرچه انسان، حريص تر شود، به همان اندازه از آرامش، دور شده است!
▫️ راهى كه حريص مىپيمايد، به وادى آرامش ختم نمىشود و ... آن مقدارى را هم كه دارد از دست مىدهد.
▫️ شخص حريص، از جهت آرامش روحى و لذّت زندگى، يك «محروم» محسوب مىشود.
#امام_صادق_علیه_السلام مىفرمايد:
🔅حريص از دو چيز، محروم مىشود و دو چيز، گريبان گير او مىشود :
از قناعت محروم مىشود، پس به بىآسايشى مبتلا مىگردد
و از رضايت، محروم مىشود، پس به بىيقينى مبتلا مىگردد .
الخصال ، ج۱، ص۶۹ ، ح ۱۰۴
🔻 شخص حريص، نه آسايش دارد و نه به خداوند اعتماد دارد و اين، به خاطر از دست دادن قناعت و رضايت از تقدير الهى است. شخص حريص به آنچه هست قانع نيست و از تقدير الهى ناراضى است.
#امام_علی_علیه_السلام درباره تأثير ناخوشايند حرص بر زندگى مىفرمايد:
🔅حريص، در حال استراحت ديده نشود .
غرر الحكم ، ح ۶۶۰۱
▫️ شخص حريص، تصوّر مىكند كه مىتواند با حرص ورزيدن و دست و پا زدن بيشتر، بر روزى خود بيفزايد ؛ اما چون طبق قانون روزى، همه چيز مشخّص و معيّن است، حرص او فايده اى نخواهد داشت.
از سويى خود را خسته كرده و از سوى ديگر، ناكام شده است... و احساس ناكامى می کند و ... نارضايتى ...
#امام_علی_علیه_السلام مىفرمايد:
🔅 تو قسمت خود را مىيابى و روزى تو تضمين شده و آنچه را برايت مقدّر شده، به طور كامل خواهىگرفت. پس جانت را از بدبختى حرص و ذلّت طلب كردن، راحت ساز و به خدا اعتماد كن و در كسب روزى، با وقار و آرامى عمل كن.
غرر الحكم ، ح ۶۶۱۹
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام نيز مىفرمايد:
روزى معين شده به وسيله حرص حاصل نمىشود و به جهت امساك برنمىگردد.
أعلام الدين ، ص ۳۱۴
🚩 ... ريشه همه اينها در شناخت نادرست است والاّ كسى كه بداند خدا ضامن روزى است و آن را معين فرموده و حرص او بر ميزان تقديرش تأثيرى ندارد، قطعا طمع نمىورزد.
برخوردار نبودن از شناخت صحيح، حرص را به دنبال دارد و حرص، مايه رنج و عذاب بيشتر مىگردد و بدين سان، آسايش و آرامش روانى از انسان سلب مىگردد و در اين صورت نمىتوان انتظار زندگى خوش و توأم با احساس رضايت داشت.
#امام_صادق_علیه_السلام مىفرمايد :
🔅 اگر روزى انسان تقسيم شده است، پس حرص براى چيست؟
، ص۴۵۰ ، ح ۵۵
📚 عباس پسندیده، رضایت از زندگی، ص ۷۱
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
این شبهه از عدم توجه به روح حاکم بر قرآن کریم، شأن نزول آیات، تفسیر به رأی و ارتباط آیات با یکدیگر ناشی شده است. برای فهم درست معنای آیه 33مائده لازم است با آیه بعد ی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
آیات 33و 34 سوره مائده:
« إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛ کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و اقدام به فساد در روی زمین میکنند، (با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله میبرند،) فقط این است که اعدام شوند؛ یا به دار آویخته گردند؛ یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پای (چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایی آنها در دنیاست و در آخرت، مجازات عظیمی دارند.»(مائده/33)
« إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ مگر آنها که پیش از دست یافتن شما بر آنان، توبه کنند؛ پس بدانید (خدا توبه آنها را میپذیرد؛) خداوند آمرزنده و مهربان است. » (مائده/34)
در این آیات باید چند نکته مورد توجه قرار گیرد:
1. توجه به شأن نزول آیه
جمعى از مشركان خدمت پيامبر آمدند و مسلمان شدند، اما آب و هواى مدينه به آنها نساخت، رنگ آنها زرد و بدنشان بيمار شد، پيامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم براى بهبودى آنها دستور داد به خارج مدينه در نقطه خوش آب و هوايى از صحرا بروند كه شتران زكات را در آنجا به چرا مىبردند و ضمن استفاده از آب و هواى آنجا از شير تازه شتران به حد كافى استفاده كنند، آنها چنين كردند و بهبودى يافتند، اما به جاى تشكر از پيامبر صل الله علیه و آله و سلم چوپانهاى مسلمان را دست و پا بريده و چشمان آنها را از بين بردند سپس دست به كشتار آنها زدند و شتران زكات را غارت كرده و از اسلام بيرون رفتند. پيامبر صل الله علیه و آله و سلم دستور داد آنها را دستگير كردند و همان كارى كه با چوپانها انجام داده بودند به عنوان مجازات در باره آنها انجام يافت؛ يعنى چشم آنها را كور كردند و دست و پاى آنها را بريدند و كشتند تا ديگران عبرت بگيرند و مرتكب اين اعمال ضد انسانى نشوند، آيه فوق در باره اين گونه اشخاص نازل گرديد و قانون اسلام را در مورد آنها شرح داد.1
2. معنای محارب
در آیه کریمه، تصریح شده به « يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ »؛ یعنی کسانی که به جنگ خدا و رسول خدا [دین خدا، کتاب خدا، احکام خدا، موحدان و خداپرستان] میآیند، مهاجم و متجاوز هستند.
منظور از محاربه با خدا و رسول، زیرپا گذاشتن قانون الهی و افساد در زمين از راه اخلال به امنيت عمومى و راهزنى است 2، نه مطلق محاربه با مسلمانان؛ یعنی محاربه و افساد به طورى كه از ظاهر آيه بر مىآيد اخلال به امنيت اجتماعی است و شامل آن چاقوكشى نمىشود كه به روى فرد معين چاقو كشيده و او را تهديد كند؛ چون امنيت اجتماعی وقتى دچار آسیب میشود كه خوف عمومى و ناامنى جاى امنيت را بگيرد؛3 پس اگر کسی تهدید برای عموم به حساب آید، برای همگان خطر ایجاد کند، به روی بسیاری چاقو بکشد، با اسلحه به سرقت های وسیع دست بزند و ...، چنین فردی به دلیل از بین بردن امنیت اجتماعی، محارب بوده و باید با او برخورد لازم به عمل آید.4
نکته دیگر اینکه محارب از جهت محارب و مفسد بودن، كشته مىشود، نه به عنوان قصاص تا به عفو اولياء دم كشته نشود؛ چنان كه ظاهر آيه شريفه اين است كه حدود نامبرده در آيه حدود، محاربه و فساد است، پس كسى كه شمشير بكشد و سعى در گستردن فساد بكند و كسى را بكشد، بدين جهت كشته مىشود كه هم محارب است و هم مفسد، نه بدين جهت كه از قاتل قصاص بگيرند.5
نکته جالب توجه این است كه محاربه و ستيز با بندگان خدا در اين آيه به عنوان محاربه با خدا معرفى شده و اين تاكيد فوق العاده اسلام را در باره حقوق انسانها و رعايت امنيت آنان ثابت مىكند.6 پس میتوان گفت که احکام اسلام نه تنها برخلاف حقوق بشر نیست، بلکه تأکید بر آنها است.
👇👇👇👇
3. مقصود از زمین در عبارت« ويَسعَونَ فِي الاَرضِ فَسادا »
مقصود از زمين «مكان زندگي» انساني است كه خون او محترم است؛ زيرا اگر مراد از زمين خصوص خشكي در مقابل دريا باشد، راهزنان دريايي مشمول اين آيه نميشوند و چنانچه مقصود زمين در برابر فضا و هوا باشد، راهزنان هوايي و هواپيماربايان را دربر نميگيرد و اگر زمين در مقابل كرات ديگر مراد باشد، عدهاي را شامل نميگردد كه به آنجا راه مييابند و مفسد ميشوند. بر اين اساس، «في الأرض» قيد غالبي است و مراد از آن، مكان زندگي انسانها است در هر نقطه از نظام كيهاني باشد، تفاوت نميكند.7
4. اهداف و فلسفه مجازات محارب
برخی از فلسفههای مجازات محارب عبارتند از:
-برقراری عدالت:یکی از اهداف کلی مجازات در اسلام، تأمین عدالت است. هرکس به محاربه با خدا و رسولش بپردازد، باید به سزای عمل خود برسد تا از این رهگذر تأمین عدالت در ارتکاب این بزه اجتماعی حاصل شود. شدت عمل فوق العادهاى كه اسلام در مورد محاربان به خرج داده براى حفظ جان انسانهای بىگناه و جلوگيرى از حملات و تجاوزهاى افراد زورمند، جانى، متجاوز به جان و مال و نواميس مردم بىگناه است.8
-پیشگیری و عامل بازدارندگی: مجازات فقط برای این نیست که مجرم مجازاتی بکشد، بلکه برای این است که "عامل بازدارنده از جرم" باشد؛ پس شدت آن، از یک سو بیانگر شدت و عمق جرم و اثر تخریبی آن است و از سویی دیگر یک عامل بازدارنده بسیار جدی محسوب میگردد.
-تأمین امنیت و آسایش جامعه:یکی از اهداف مجازات محارب، ایجاد امنیت و آسایش در جامعه است.
5. توبه عامل رفع مجازات
از تأمل در آیه 34 مائده :« إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» بدست میآید كه تنها در صورتى مجازات از محارب برداشته مىشود كه پيش از دستگير شدن به ميل و اراده خود از اين جنايت صرفنظر كند و پشيمان گردد، مجازات محارب از مجازات قاتل يا سارق معمولى شديدتر است و با توبه كردن، مجازات محارب از او برداشته ميشود؛ اما مجازات سارق و غاصب يا قاتل معمولى را خواهد داشت.9
6. نکته حائز اهمیت این است که امروزه در نظام بین الملل حقوق بشر علیرغم لغو و ممنوعیت مجازات اعدام، در مواردی که جرمی به امنیت افراد جامعه آسیب برساند، مجازات اعدام اجرا خواهد شد. پس آیا در مورد محارب چنین مجازاتی خلاف حقوق بشر است؟!10
با توجه به نکات بیان شده، آیا فرد محارب باعث اختلال در امنیت و آسایش اجتماعی نمیشود؟ آیا او با این اعمال خود باعث اشاعه برخی اعمال ناشایست نمیگردد؟ آیا رفتار او مبنی برکشتن و تهدید هزاران فرد بیگناه، خلاف منشور حقوق بشر نیست؟ آیا اگر چنین فردی مجازات نشود؛ خود شما اعتراض نمیکنید چرا با توجه به شدت جرمش، با او برخورد نکردید و رفتار خلاف انسانی دارید؟ شما که معترض میشوید که «چرا عقوبت تعیین شده، اینقدر سنگین وخلاف حقوق بشر است»؟! آیا درباره «سنگینی و میزان تباهی جرم» سخنی ندارید، بلکه فقط به سنگینی مجازات آن اعتراض دارید! همچنین مقابل چنین افرادی با این جنایات و جرم چه باید کرد؟ دعوت به گفتمان، با لبخند، اهدای هدایای ملی، اعطای امتیازات یک سویه و ...؟!
نتیجه
1. در فهم معانی آیات، از جمله آیه مورد بحث باید به شآن نزول توجه شود.
2. معنای محارب؛ اخلال به امنیت عمومی است، چنین فردی به دلیل از بین بردن امنیت اجتماعی محارب بوده و باید با او برخورد لازم به عمل آید.
3. یکی از مهمترین علل مجازات محارب، بازدارندگی از جرم است.
4. امروزه در نظام بین الملل حقوق بشر، در مواردی که جرمی به امنیت افراد جامعه آسیب برساند، مجازات اعدام قابل اجرا خواهد شد، پس آیا در مورد محارب چنین مجازاتی خلاف حقوق بشر است؟!
🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا امام علی ع در انتخاب زمامدار مصر اشتباه کرد !!!!
🤔#پرسش
❓بر خلاف ادعای اسلامگرایان، علی بن ابیطالب با آن علم غیب کذاییاش اعتراف میکند که در انتخاب زمامدار مصر مرتکب خطا شده است! ↓↓↓
امام علی: من مىخواستم «هاشم بن عتبه» را زمامدار مصر كنم؛ اگر وى را براى آن سامان انتخاب كرده بودم ميدان را براى آنها خالى نمىگذارد؛ و به آنها فرصت نمىداد
📓منبع: نهج البلاغه؛ خطبه ۶۸ ❗️❗️
👇👇👇
💠#پاسخ💠
👌خطبه ای که معاند به آن استناد کرده است ارتباطی با نتیجه گیری صورت گرفته ندارد , مطابق خطبه مذکور امیر مومنان ع :
" (هنگامى كه خبر شهادت «محمّد بن ابىبكر» والى امير مؤمنان على عليه السّلام در مصر به آن حضرت رسيد فرمود:) من مىخواستم «هاشم بن عتبه» (مرقال) را زمامدار مصر كنم و اگر او را والى آن منطقه كرده بودم، عرصه را بر آنها (لشكر معاويه) خالى نمىگذارد و به آنها فرصت نمىداد (ولى فشار گروهى از افراد مانع شد) با اين حال من «محمّد بن ابىبكر» را نكوهش نمىكنم، چه اين كه او مورد علاقه من بود و در دامان من پرورش يافت. " " و قد أردت تولية مصر هاشم بن عتبة، و لو ولّيته إيّاها لما خلّى لهم العرصة، و لا أنهزهم الفرصة، بلا ذمّ لمحمّد بن أبي بكر، و لقد كان إلىّ حبيبا، و كان لي ربيبا. "
📚نهج البلاغه خطبه ٦٨
❕همان گونه كه در شأن ورود خطبه اشاره شد، اين سخن را على عليه السّلام زمانى فرمود، كه سپاه معاويه به «مصر» حمله كرد و نماينده امير مؤمنان على عليه السّلام، «محمّد بن ابى بكر» به شهادت رسيد و امام عليه السّلام بسيار اندوهگين شد، چرا كه يكى از نزديكترين ياران خود را از دست داده بود.
👌امام عليه السّلام در سخنى كه بوى مذمّت نسبت به بعضى از اطرافيانش از آن برمىخيزد، چنين فرمود: «من مىخواستم «هاشم بن عتبه» را زمامدار مصر كنم و اگر او را والى آن منطقه كرده بودم، عرصه را بر آنها (لشكر معاويه) خالى نمىگذارد و به آنها فرصت نمىداد» .
❕اين سخن اشاره به اين دارد كه امام عليه السّلام با تمام علاقهاى كه به «محمّد بن ابىبكر» و ايمانى كه به صفا و صداقت او داشت، ترجيح مىداد شخص قويترى مانند «هاشم بن عتبه» معروف به «مرقال» را كه هم از «محمّد بن ابىبكر» شجاعتر بود و هم آزمودهتر و باتجربهتر، به جاى او به ولايت مصر برگزيند، 👈ولى گروهى از اصحابش اصرار به انتخاب «محمّد بن ابىبكر» داشتند، به دليل اين كه او فرزند «ابوبكر» بود و «مصريان» شناخت بيشترى روى او دارند، به علاوه در ماجراى عثمان و دادخواهى مردم «مصر» در برابر او، با «مصريان» همكارى و همگامى داشت. به همين دليل، از نفوذ بالايى در افكار مصريان برخوردار بود و پذيرش زيادى نسبت به او داشتند.👉
❕با اين حال امام عليه السّلام مىدانست كه «محمّد بن ابىبكر» كم سنّ و سال و كم تجربه است، گر چه امتيازات فراوانى دارد، ولى مقاومت او در برابر مشكلات به اندازه «هاشم» نيست، امّا اصحاب و ياران از اين ويژگىها كاملا آگاه نبودند و به حضرت فشار آوردند و اصرار كردند، همان فشارها و اصرارهايى كه شبيه آن در داستان «حكمين» ظاهر شد و امام عليه السّلام را ناگزير به پذيرش پيشنهاد طرفداران اين فكر نمود و سرانجام كه آثار سوء حكميّت را ديدند، پشيمان شدند، ولى آن پشيمانى سودى نداشت.
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌امام عليه السّلام در اين سخن به طور غير مستقيم آن گروه را سرزنش مىكند كه اگر مىگذاشتند «هاشم بن عتبه» را براى حكومت «مصر» برگزيند، سرنوشت مصر طور ديگرى بود و اين منطقه مهم، به آسانى از دست نمىرفت.
❕ولى از آنجا كه ممكن است، بعضى از اين سخن امام عليه السّلام چنين تصوّر كنند كه حضرت، «محمّد بن ابى بكر» را نكوهش مىكند، امام عليه السّلام به دنبال اين سخن مىافزايد: «در عين حال من «محمّد بن ابىبكر» را نكوهش نمىكنم، چه اين كه او مورد علاقه من بود و (همچون فرزندان خودم) در دامان من پرورش يافته بود!» (بلا ذمّ لمحمّد بن أبي بكر، و لقد كان إلىّ حبيبا و كان لي ربيبا).
❕در واقع امام عليه السّلام مىفرمايد: «محمّد بن ابىبكر» در كار خود، كوتاهى نكرد و آنچه در توان داشت به كار گرفت، ولى توانش بيش از اين نبود! قابل توجّه اين كه در بعضى از روايات آمده، امام عليه السّلام هنگامى كه از شهادت «محمّد بن ابى بكر» باخبر شد، فرمود:
«رحم اللّه محمّدا! كان غلاما حدثا، لقد كنت أردت أن اولّى المرقال هاشم بن عتبة مصر، فإنّه لو ولّاها لما خلّا لابن العاص و أعوانه العرصة، و لا قتل إلّا و سيفه في يده بلا ذمّ لمحمّد، فلقد أجهد نفسه فقضى ما عليه " خدا رحمت كند محمّد (بن ابى بكر) را! جوان نورسى بود، من تصميم داشتم مرقال، «هاشم بن عتبه» را والى مصر كنم (ولى گروهى مانع شدند) به خدا سوگند! اگر والى مصر شده بود، عرصه را بر عمرو عاص و يارانش تنگ مىكرد و (اگر شهيد مىشد) كشته نمىشد، مگر اين كه شمشير در دست او بود، با اين حال «محمّد بن ابىبكر» را نكوهش نمىكنم، او نهايت تلاش خود را به خرج داد و آنچه بر او بود (و در تو ان داشت) ادا كرد.»
📚شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 93.
❕ اين كه امام عليه السّلام مىفرمايد: او مورد علاقه من بود و در دامنم پرورش يافته بود , به خاطر اين بود كه بعد از مرگ ابوبكر، همسرش «اسماء» مادر «محمّد بن ابىبكر» به همسرى على عليه السّلام درآمد در حالى كه «محمّد» در سنين كودكى بود و در آغوش على عليه السّلام پرورش يافت و از همان طفوليّت با محبّت و عشق على عليه السّلام آشنا شد و مراحل ولايت را به سرعت پيمود، تا آنجا كه على عليه السّلام را پدر خود مىشمرد و حضرت نيز او را همچون فرزند خويش مىديد و به او سخت علاقه داشت , در ذیل پیرامون ازدواج علی ع با اسماء بنت عمیس , همسر ابوبکر توضیحات مفصلی داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3330
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠#پاسخ💠
❕پرسش فوق اشاره به کلام امیر مومنان علیه السلام است که می فرماید :
" اى مخلوقى كه با اندام متناسب آفريده شدهاى و در محيط محفوظى، در تاريكىهاى رحم و در پردههاى تو در توى متعدد پرورش يافتهاى، آفرينش تو از عصاره گل آغاز شد و در جايگاه مطمئن و محفوظى تا حدّ معين و سرآمد مشخصى قرار داده شدى، در آن هنگام كه در شكم مادر مشغول حركت بودى در حالى كه نه قدرت پاسخگويى داشتى و نه توانايى شنيدن سخنى. سپس از جايگاه خود به سرايى كه هرگز آن را مشاهده نكرده بودى و راه به دست آوردن منافعش را نمىشناختى فرستاده شدى (بگو:) چه كسى تو را براى به دست آوردن غذا به مكيدن پستان مادرت هدايت كرد؟ و چه كسى موارد نيازها و مقصودت را به تو معرفى نمود؟ هيهات! آن كس كه از وصف موجوداتى كه داراى شكل و اندام و اعضاى پيكرند ناتوان است از وصف خالق خويش ناتوانتر مىباشد و از شناخت او از طريق صفات مخلوقات دورتر است». " أيّها المخلوق السّويّ، و المنشأ المرعيّ، في ظلمات الأرحام، و مضاعفات الأستار. بدئت «مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ»، و وضعت «فِي قَرارٍ مَكِينٍ إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ» و أجل مقسوم. تمور في بطن أمّك جنينا لا تحير دعاء، و لا تسمع نداء؛ ثمّ أخرجت من مقرّك إلى دار لم تشهدها، و لم تعرف سبل منافعها. فمن هداك لاجترار الغذاء من ثدي أمّك، و عرّفك عند الحاجة مواضع طلبك و إرادتك! هيهات، إنّ من يعجز عن صفات ذي الهيئة و الأدوات فهو عن صفات خالقه أعجز، و من تناوله بحدود المخلوقين أبعد "
📚نهج البلاغه خطبه ١٦٣
❕این که امیر مومنان ع می فرماید : «در آن هنگام كه در شكم مادر مشغول حركت بودى در حالى كه نه قدرت پاسخگويى داشتى و نه توانايى شنيدن سخنى!» "تمور في بطن أمّك جنينا لا تحير دعاء، و لا تسمع نداء "
👌به قرینه این که می گوید قدرت پاسخگویی نداشته ای , یعنی سخنی نمی شنیدی که معنا و مفهوم آن را متوجه شوی و بتوانی پاسخ گویی و نیازهای خود را بیان کنی و به تدریج این قدرت را خداوند به تو داد و نیازهای تو را بر آورده ساخت , روشن است کسی مدعی نشده است که جنین صدایی می شنود که معنا و مفهوم آن را بداند.
❕ کلام امیر مومنان ع اشاره به آیه قرآن است که می فرماید :
" وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون " " و خداوند شما را از شكم مادران خارج نمود در حالى كه هيچ نمىدانستيد، اما براى شما گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شكر نعمت او را بجا آوريد. " ( نحل ٧٨ )
👌البته اگر از این پاسخ هم چشم پوشی کنیم , باز هم گفتنی است که مطابق آنچه ادعا شده است , حس شنوایی در جنین از هفته 18 بارداری شروع به تشکیل میکند و تا زمانی که کودک بین 5 تا 6 ماهگی باشد، رشد خود را ادامه میدهد و در 22 تا 24 هفتگی، جنین به اندازه یک انبه خواهد بود و شروع به شنیدن صداهای با فرکانس پایین (بم) از خارج از رحم میکند. تحقیقات نشان میدهد که مهمترین زمان برای رشد حس شنوایی، بین 25 هفتگی بارداری و 5 تا 6 ماهگی است :
🌐https://b2n.ir/h98430
❕بنابراین غالب زمان جنینی به صورت می گذارد که جنین صدایی را نمی شنود و تنها در ماههای پایانی دوره حمل قدرت شنوایی ایجاد می شود و سخن امیر مومنان مصداق پیدا می کند که انسان در دوره جنینی , سخنی را نمی شنید و زبان گویایی نیز نداشت تا نیازهایش را بیان کند , اما تمام نیازهایش توسط خداوند بر آورده شده بود و به تدریج نیز قدرت شنوایی در او به لطف خداوند ایجاد شده است .
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
شبهه مذکور از عدم شناخت و توجه شبهه کننده به همه جانبه و کامل بودن دین اسلام و نیز عدم درک درست از عزاداری بر امام حسین علیه السلام نشأت میگیرد. از این رو در جواب باید گفت:
1. اسلام دین کامل و همه جانبه است. در این دین بر اساس توجه به همه جوانب زندگی و کمال انسان، دستوراتی بیان شده که دستگیری از مستمندان و عزاداری بر امام حسین علیه السلام هم از جمله آنهاست. با این نگاه، هر کار خیری در جای خودش خوب و لازم است و ارزش هر عمل با اخلاص فاعل آن سنجیده میشود، پس به جای اینکه گفته شود این کار بهتر است یا آن کار، باید کارهای نیک را در جای خودش با اخلاص انجام داد. لازم به ذکر است که در مواردی که دو حکم و دستور اسلام با هم تزاحم دارند، اسلام قطعا اولویت را به جان، مال و ناموس انسانها داده است، برای مثال اگر در جایی فقط امکان یکی از دو کار عزاداری امام حسین علیه السلام و دستگیری از مستمند وجود داشت، اولویت با دستگیری از مستمند است.
2. کمک کردن به فقرا و پاک کردن اشک آنها، هیچ منافاتی با اشک ریختن بر امام حسین علیه السلام ندارد. هر دو دستور الهی بوده1 و لازم است که اطاعت شود. در دین اسلام نیامده که یکی جایگزین دیگری است.
3. عزداری بر اهل بیت علیهم السلام و از جمله امام حسین علیه السلام آثار و فواید بسیاری دارد از جمله:
الف) عزاداری بر اهل بیت علیهم السلام تجدید عهد با انسانهای کامل است که واسطه فیض وجود، مظهر رحمت و احسان الهی هستند. اتصال با منبع فیض به طور طبیعی سبب افزایش رزقهای مادی و معنوی انسان شده و در نتیجه دست انسان را برای کمک به محرومان بازتر خواهد کرد.
ب) عزاداری و اشک ریختن بر امام حسین علیه السلام دل انسان را به معصومین علیهم السلام نزدیکتر کرده و کمک میکند تا انسان وارد حریم امن الهی شودو خود این مسأله در مرحله بعد توفیق و زمینه انجام کارهای خوب را برای انسان فراهم میکند، برای مثال انسان را بیشتر به یاد فقرا میاندازد. رقت قلب انسان را برمیانگیزد که احسان و کرم نتیجه این رقت قلب است. والا چه بسیارند کسانی که با وجود داشتن ثروت انبوه، از کمک کردن جزئی به فقرا هم دریغ میکنند.
در توضیح مطلب بالا باید دانست که فطرت انسان کمال طلب است و گرایش به سوی کمال مطلق دارد، این فطرت در اثر انس به مادیات ، غبار گرفته و گرفتار غفلت میشود. یکی از مهمترین کارها برای برطرف کردن غبار فطرت و شکوفا کردن آن، وصل شدن به بندگان مخلص الهی است. امام حسین علیه السلام به عنوان انسان کامل که در اثر ابتلائات فراوان به بالاترین جایگاه در نزد خداوند رسیده، دستگیر انسانها در مسیر هدایت است؛ از این رو هر کس با توجه به موقعیت خویش از طریق انجام وظیفه و کارهای نیکو در این مسیر قرار میگیرد. گاهی از طریق کمک به فقرا، گاهی از طریق عزاداری وگاهی از طریق هر دو به امام وصل میشود.
ج)به دلیل آن که عزاداری بر امام حسین علیه السلام دارای دو بعد شور و شعور است و در کنار گریه، سینه و زنجیر زدن، معرفت انسان را بیشتر میکند؛ بنابراین سبب زنده شدن فضایل انسانی در جامعه و تقویت آنها میشود. شرکت در جلسات عزاداری و ذکر فضایل و مصیبتهای اهل بیت، اراده و انگیزه انسان را برای انجام کارهای خوب بیشتر میکند. انسانها با الهام گرفتن از پیشگامان ایثار و استقامت در برابر دشمنان و زورگویان عالم، به نشر فضایل در جامعه تشویق میشوند. نمونه این مسأله در همایش عظیم پیاده روی اربعین به نمایش گذاشته میشود. محبین امام حسین علیه السلام که چهل روز برای حضرت عزاداری کردهاند، با تمام دارایی خود به میدان میآیند برای کمک به انسانها.
د)یافتن تکیه گاه مهم و افزایش قدرت انسان با اتکاء به یک نیروی عظیم: عزاداری بر امام حسین علیه السلام انسان را به یک منبع عظیم قدرت وصل کرده ودر نتیجه این اتکا ، قدرت او افزایش یافته و کمک به فقرا را بیشتر میکند. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است که « زیارت امام حسین علیه السلام مثل تجهیز 1000 مجاهد به اسب جنگی است.»2
👇👇👇👇
و) نابود کردن ریشه فقر: انجام کارها در جامعه به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم است. برای کمک به فقیر، گاهی اوقات پولی مستقیم به او داده میشود و گاهی اوقات ریشه فقر و گرفتاری او برطرف میشود. ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام؛ یعنی اعلام برائت از فاسدان، فاجران و زورگویان عالم، که ریشه اصلی گرفتاری و فقر بسیاری از انسانها هستند. مردم عزادار با توجه به مفاهیم استقلال، آزادگی و استقامت در برابر ظالمان ،به مقابله با استعمارگران تشویق شده و با یکدیگر متحدد شده و در نتیجه ریشه فقر و گرفتاری را از بین میبرند. با نگاهی به وضعیت کنونی جهان میتوان فهمید که محبین امام حسین علیه السلام تنها ملتی هستند که با الهام از حرکت امام حسین علیه السلام در مقابل استعمار و زیاده خواهان عالم ایستادگی واقعی دارند؛ پس بیشترین مخالفت از طرف استعمار نیز با همین ملت است. در این مسیر گاه از طریق ایجاد نسخههای بدلی مانند شیعه انگلیسی، گاه از طریق اختلاف و مبارزه عملی مانند وهابیت و گاه از طریق فکری و ایجاد شبهات اینچنینی ذهن انسانها را مشوش کره و از حقیقت دور میسازند. در این شرایط بر ماست که با اندکی تفکر و توجه به همه جانبه و کامل بودن دین عزیز اسلام، مجال را از القاء کنندگان این شبهات بگیریم و بر اساس رسالتی که از اولیای معصوم خود به عهده داریم، فطرتهای به خواب رفته را بیدار کنیم.
نتیجه:
توجه به کامل و همه جانبه بودن دین اسلام مانع ایجاد چنین شبههای میشود. مجالس عزاداری امام حسین علیه السلام در واقع مجالس معرفت است و سبب کمک بیشتر به فقرا میشود. چرا که کمک به فقرا دستور خداوند است که از طریق پیامبر و بعد از او از طریق امام به دست ما رسیده است، ترک این مجالس کم کم موجب فراموشی فضایلی مانند دستگیری از مستمندان میشود؛ زیرا نسلهای بعد از ما پاسخ این سوال را که چرا باید به فقرا کمک کرد را نخواهند دانست. در واقع انسانها یک گرسنگی جسمی دارند و یک گرسنگی روحی و معنوی. غذا دادن به فقیر گرسنگی جسمی او را برطرف میکند، اما برای برطرف کردن گرسنگی روحی او ، باید او را بر سر سفره معرفت امام حسین علیه السلام نشاند. انسانها از راه اظهار محبت به اهل بیت علیهم السلام به تکیه گاهی ایمن و الگویی شایسته وصل شده و در انجام کارهای نیک مانند کمک به فقرا و ریشه کن کردن فقر از یکدیگر سبقت میگیرند.
منبع
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰