#خاطره_شهدا
امر به معروف
☉یک روز بااحمد سوار موتور بودیم .خانمی پشت فرمون اتومبیل روسری نداشت .
احمد گفت بریم نزدیک بهش تذکر بدم .گفتم نه ولش کن اون مطمینا درست نمیشه .ویه حرفی بهت میزنه که خودت خجالت میکشی .
گفت از کجا میدونی سرش نمیکنه!؟ گفتم از قیافش معلومه .
خلاصه رفت کنار ماشین و سرش رو انداخت پایین و بااحترام گفت: ابجی ببخشید عذرخواهی میکنم🌹.میشه روسریتونو سرتون کنید!؟
اون خانوم هم روسری رو سرش کردو گفت چشم .🌹
بهم گفت: دیدی؟ شماها میترسید #امربه_معروف کنید...
اگر #امربه_معروف رو کنار نمیگذاشتیم اوضاع مملکت و شهرمون اینطوری نبود☝️
شهید مدافع حرم احمد اعطایی
💠شادی روح این شهید بزرگوار صلوات
#داستان_امربه معروف