eitaa logo
فرزندان روح الله
144 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
890 ویدیو
32 فایل
هدف از تشکیل این کانال ایجاد انسجام و همدلی، تبادل نظرات و پیشنهادات در خصوص برنامه های فرهنگی مسجد حضرت صاحب الزمان (عج)شهر خنداب می باشد. ●نکات اخلاقی و آموزشی ●معرفی‌شهدای‌مسجد ●برگزاری مسابقات #باولایت_تا_شهادت #لبیک_یا_خامنه_ای✊️ #باما_همراه_باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂نکته ای از آیات جزء سه:🍂 🔶 وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَي مَيْسَرَةٍ وَأَن تَصَدَّقُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره /٢٨٠) ⚡️ ترجمه : واگر (بدهكار) تنگ دست بود، او را تا هنگام توانايى مهلت دهيد و (در صورتى كه واقعاً توان پرداخت ندارد،) اگر ببخشيد براى شما بهتر است، اگر (نتايج آنرا) بدانيد. 🔴 مردم در جامعه اسلامی باید با هم رابطه برادرانه داشته باشند، نه تنها ربا نگيرند، بلكه در گرفتن اصل سرمايه نيز مدارا كنند. 💥 البته بدهكار هم نباید از اين موضوع سوء استفاده كند. لذا اگر بدون عذر در پرداخت بدهى خود تأخير كند، گناهكار است و برای او گناهِ دزد نوشته مى شود. ⭐️براى مهلت دهندگان، پاداشى چون پاداش شهيدان ثبت مى شود. به هر روزى كه به بدهكار مهلت داده شود، پاداش صدقه ى همان مبلغ، براى طلبكار ثبت مى شود. 🙏 ---------------------------------- 🆔 @p_seyedahmad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمادگی برای ماه رمضان ۷.mp3
3.09M
🛎 آمادگی برای ماه رمضان 7⃣ ♦️ چرا به این ماه، رمضان می گویند 🎤حجت الاسلام ╔═════════🌸🕊══╗ 🙏 ---------------------------------- 🆔 @p_seyedahmad ╚══🌸🕊═════════╝
🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹 💠 آمادگی برای ماه مبارک رمضان 8⃣ 💡 آیت الله تحریری ☘ ماه رمضان، ماه خودسازی خاص هست. 1⃣ توجه به اعمال و رفتار سبب می‌شود که روزه، معنای بهتری پیدا کند تا بهتر بتوانیم از فیوضات روزه داران برخوردار شویم. 2⃣ حتما یک ختم قرآن به قصد هدیه به ۱۴ معصوم علیهم‌السلام داشته باشیم. 3⃣ از دعاهای سحر، ابو حمزه ثمالی، دعاهای شب‌های ماه مبارک غافل نشویم. 4⃣ روزه‌داری که در جهت روزه واقعی باشد خواب او هم عبادت است. 5⃣ شب‌های قدر با توسل به ۱۴ معصوم علیهم‌السلام و توسل خاص به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و امام زمان علیه‌السلام (که روح بر قلب ایشان نازل می‌شود) و خواندن زیارت‌ نامه هایشان، بخواهیم که ان شاءالله از ما دستگیری کنند که تقدیر ما این باشد همواره در مسیر اولیاء باشیم تا آخر عمر که شهادت نصیبمون شود ان شاءالله. ☘ ایام عمر و جوانی، غنیمت است. 6⃣ سعی کنیم با آگاهی و معرفت در جهت تحقق معرفت قدم برداریم که با عمل، معرفت تحقق می‌یابد و معرفت جز با عمل شکل نمی‌گیرد. 7⃣ این دعا را بعد نمازها بخوانیم: 🔅 اللّٰهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ‌ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ‌أَعْرِفْ رَسُولَكَ 🔅 اللّٰهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ‌ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ‌أَعْرِفْ حُجَّتَكَ 🔅 اللّٰهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ‌ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي 8⃣ دعای زیر را بعد از نمازها برای شکل‌گیری رضایت در درونمون، بخوانیم. 🔆 رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّا وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَبِیّا وَ بِالْإِسْلامِ دِینا وَ بِالْقُرْآنِ کِتَابا وَ بِالْکَعْبَةِ قِبْلَةً وَ بِعَلِیٍّ وَلِیّا وَ إِمَاما وَ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَئِمَّةً اللَّهُمَّ إِنِّی رَضِیتُ بِهِمْ أَئِمَّةً فَارْضَنِی لَهُمْ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ 📿 التماس دعا 🙏 ---------------------------------- 🆔 @p_seyedahmad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هر روز یک آیه راجع به امام عصر(عج) 🔵 جزء سوم 🌕 هر یک از انبیا با خدا عهد بسته که مردم را برای ظهور حضرت مهدی آماده کند. 🙏 ---------------------------------- 🆔 @p_seyedahmad
پنجشنبه آخر سال است آنهایی که مهلت دنیایشان تمام شدہ در آن سوی مرزهای مرگ منتظر فاتحه ای از طرف من و تو هستند … دریغ نکنیم آن را از تمام اموات مخصوصا آنهایی که حق به گردن ما دارند 🙏 ---------------------------------- 🆔 @p_seyedahmad
🎬 من:خاله هاجر منم سلما ,چرا میزنی؟ لیلا هم دیگه هق هقش هوا شده بود. ام عمر:من خاله ی تو نیستم عفریته,من ام عمرهستم,مادر عمر,همونکه توی چشم سفید دست رد به خواسته ی دلش زدی وبرای انتقام از تو به جنگ تمام ایزدیهای مغرور وکافر به روستاهای ایزدی اطراف, حمله برد ویک ایزدی کافر اورا شهید کرد....ودوباره افتادبه جانم وتا زمانی که خسته نشد ,دست اززدن نکشید. ابوعمر خنده تمسخرامیزی کردوبه زیرزمین خانه اشاره کرد وگفت:آنجا محل اقامت شماست ,البته پراز خرت وپرت واشغال است ,زود بروید وبرای خودتان جایی باز کنید. لنگ لنگان در حالی که لیلا دستم راگرفته بود وارد زیرزمین شدیم,معماری خانه های این محله شبیهه به هم بود ,یعنی خانه ابوعمر هم دقیقا نقشه خانه ماراداشت وهمین باعث میشد بیشتر وبیشتر احساس تألم وغصه کنیم. داخل زیرزمین هیچ جای خالی نبود,با کمک هم ,دستهایمان راباز کردیم وشروع کردیم وسایل یک طرف را به ان طرف حمل کردن وروی هم انباشته کردن ,بالاخره یک گوشه, اندازه ی خواب دونفر جابازشد واز داخل وسایل زیرزمین تکه حصیری کهنه پیدا کردیم وبه جای,قالی وتشک و..زیرپایمان انداختیم. خورشید غروب کرده بودومادرتاریکی محض درسکوتی سنگین نشسته بودیم وهرکدام درافکارخودغرق بودیم,بس که این چندروز گریه کرده بودیم,انگار چشمه ی اشکمان خشکیده بود , باید تغییری دراین وضعیت میدادم بلندشدم وبرق زیرزمین را روشن کردم. لیلا:سلما خاموشش کن ,یه بارمیبینی اومدن وهمین را بهانه کردن ودوباره اذیتمان میکنند... من:بزار روشن باشه,انگاری یادشان رفته ماهم هستیم. نزدیک نیمه شب بود هیچ کس به ما سری نزد وما هم میترسیدیم که حتی به توالت برویم..گرچه احتیاجی هم نبود چون آدمی که هیچ نخورده لاجرم به قضای حاجت هم احتیاج ندارد اما من باید نمازمیخواندم. چون امکان رفتن به توالت نبود,تیمم کردم . لیلا این چندروزه متوجه شده بود که شیعه شدم ,پس گفت تا هیچ کس نیامده نمازت رابخوان... سریع شروع به خواندن کردم. بعدازنماز ,کنارلیلا دراز کشیدم ودیگر چیزی نفهمیدم. وای کاش میمردم وصبح فردا رانمیدیدم وشاهد حوادث غمبارش نمیشدم. .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ 💦⛈💦⛈💦⛈ 🙏 ---------------------------------- 🆔 @p_seyedahmad
🎬 همانند شبهای قبل با تکرار دیدن صحنه ی سربریدن پدرومادرم وهق هق های لیلا ازخواب پریدم...صدای اذان صبح بلند شد....انگار با این اذانها میخواستند بگویند ما مسلمان راستین هستیم. لیلا رادربغل گرفتم ومحکم به خودم چسپاندم وشروع به نوازش سرش کردم:گریه نکن عزیزکم,گریه نکن خواهرکم ماهنوز همدیگر راداریم بایدعماد راپیداکنیم,طارق هنوز هست علی هنوز هست وبالاتر ازاین ما خدارا داریم. دلم گرفته بود,خواهر نازپرورده من که ازمورچه هم میترسید ,امشب بین موش وسوسک وپشه و. ..بر کف خاکی زیرزمین همسایه به خواب رفت.عجب دنیایست....خدایا مپسند ازاین خوارتر شویم....خدایا به دادمان برس... بازهم باتیمم نمازم راخواندم,دمدمه های صبح بود که صدای تلق تلق راه رفتن کسی برپله های زیر زمین باعث شد سریع بلند شویم وچادروروبنده هایمان رابپوشیم. دربازشد وقامت ابوعمر درچهارچوب درنمایان شد,کلید برق رازد وتاچشمش به ما افتاد,قهقه ای زدوگفت:عجب زنده اید؟فکرکردم تاحالا مرده اید...عجب جان سختید ,مثل گربه هفت جان دارید,اگر جلوی چشمان من, پدرومادرم راکشته بودند تاحالا هفت کفن پوسانده بودم وبه طرف ما امد بایک دستش چادرلیلا وبادست دیگرش چادر من را کشید وگفت:شما کنیز من هستید ,لازم نکرده حجاب داشته باشید ,سریع بیایید بالا,باید کمک ام عمر کنید تا وسایل سفرش رامهیا کند....بعد خنده ای زد وارام ترگفت:بزار ام عمربرود...خانه که خالی شد باشما دوتا کارها دارم.....سریع ....درضمن دیگه به من عمو وابوعمر و...نمیگویید فقط اررررباب....متوجه شدید؟؟ سرمان رابه علامت تصدیق تکان دادیم ورفتیم بالا... ترس تمام وجودم رافراگرفته بود,یعنی این کفتارپیر چه نقشه ی شومی درسرش داشت. من مشغول اتوکردن کوله باری ازلباسهای ام عمرودخترانش وبکیر ,پسردیگرش که یک سال ازعمر کوچکتر بود شدم ولیلا هم ظرفهای کثیف رامیشست ,هیچکدام ازدختران ام عمرکه روزگاری باهم همبازی بودیم ,جلویمان ظاهر نشدند ,دلیلش رانمیدانستم اما ازاین موضوع خوشحال بودم...دوست نداشتم انها هم به چشم کنیز به ما نگاه کنند. درحین کار صدای ابوعمروزنش رامیشنیدم که باهم صحبت میکردند. ابوعمر:زن,شما باید زودتر میرفتید,مگه نمیبینید که دولت اسلامی حکم کرده اگر زنی بدون مردش ازخانه خارج شود درجا تیرباران میشود,میترسم روزی من یا بکیرنباشیم وشما مجبور به بیرون رفتن شوید وجانتان رااز دست دهید,با بکیر بروید...بکیر شمارا میرساند وفردا برمیگردد,میخواهم سلما را به بکیر هدیه کنم که دلش خوش,شود. خدای من اینان که خود ازسینه چاکان دولت داعش هستند بازهم برای خانواده شان احساس امنیت نمیکنند,پس بدا به حال ما که ازجنس اینان نیستیم. درهمین لحظات فکری به خاطرم رسید...درسته...بعدازرفتن ام عمروبچه هایش ما دونفر باابوعمر تنهاییم ,اگر فرصتی پیش بیاید با لیلا تنها شوم,باید نقشه ام رابه لیلا بگویم وخیالش را راحت کنم. هرچه که بیشتر فکر میکردم,بیشتر ایمان میاوردم که ما میتوانیم کلک ابوعمر رابکنیم ,اری ارزوی کنیزی بکیر رابردلشان میگذارم .... اگر قرار است که همش کشت وکشتار باشد چرااینبار یک خونخواری مثل ابوعمر نمیرد... .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎💦⛈💦⛈💦⛈ 🙏 ---------------------------------- 🆔 @p_seyedahmad
حال خوب بخش دهم.mp3
4.84M
📝 چگونه حال خوب را نگه داریم 🎤حجت الاسلام 🔹 جلسه دهم 🔈 ╔═════════🌸🕊══╗ 🙏 ---------------------------------- 🆔 @p_seyedahmad ╚══🌸🕊═════════╝
🤲دعای روز سوم ماه مبارک رمضان🤲 بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یَا أجْوَدَ الْأجْوَدِینَ خدایا روزی کن مرا در آنروز هوش و خود آگاهی را و دور بدار در آن روز از نادانی و گمراهی و قـرار بـده مرا بـهره و فایده از هر چیزی که فرود آوردی در آن به بخشش خودت ای بخشنده ترین بخشندگان ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ آدرس کانال⬇️ 🆔 @p_seyedahmad