eitaa logo
🇮🇷پرچم های عزت🌷🌷
271 دنبال‌کننده
193 عکس
84 ویدیو
0 فایل
یادنامه مجازی شهدای ارتش ✍همیشه کشورها به دست سیاستمداران اداره می شود اما در شرایط جنگ و بحرانی، این سربازان هستند که جامعه را نجات می‌دهند . 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✍️ارتباط با ادمین: @H_F_1_3
مشاهده در ایتا
دانلود
✅✅✅ پرچم های عزت؛بر گرفته از بیانات امتم خامنه ای است آنجا که می فرمایند؛ هر شهید پرچمی است برای استقلال و شرف این ملت است. 🌷🇮🇷🌷
📌۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ روز مهمی در دوران جنگ تحمیلی بود. روز دلاور مردان ایرانی در ادامه عملیات ، منطقه را از تصرف قوای بعثی عراق آزاد و خرمشهر را محاصره کردند. اطلاعات عصر همان روز در گزارشی با اعلام خبر آزادی نوشت: « مرزی شلمچه توسط نیروهای اسلام آزاد شد. طبق این گزارش نیروهای اسلام ساعت ۲۲ و ۴۵ دقیقه دیشب مرحله سوم عملیات با «یا علی‌بن ابیطالب» را در جبهه جنوب آغاز کردند. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3570008425C16fc33b318
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷خیلی اتفاق می افتاد که دوستان و آشنایان برای کارهای خود به پدر مراجعه می کردند و می خواستند به علی بگوید تا مشکل شان را حل کند. علی هم سبک کارش این بود هر کسی به او مراجعه می کرد، اگر درخواستش منع قانونی نداشت انجامش می داد و اگر منع قانونی داشت، توجیهش می کرد و علت نشدنش را بیان می کرد. یک بار یکی از همشهری ها کاری داشت. پدر به علی نامه نوشت. آن شخص به تهران رفته بود و علی به او ناهار هم داده و علت انجام نشدنش را بیان کرده بود. اما او شیطنت کرده، به پدر گفت: دیدی پسرت اعتنایی به تو و حرفت نکرد. این مطلب باعث ناراحتی پدر از علی شد. 🌷آن وقت ها علی تیمسار بود و فرمانده نیروی زمینی ارتش. وقتی هم می آمد همه خواهرها و برادرها جمع می شدیم تا ببینیمش. علی از در که وارد شد به سمت پدر رفت تا دستش را ببوسد ؛ اما پدر با ناراحتی علی را هل داد و روی زمین انداخت. علی دیگر بلند نشد. همین طور با زانو آمد و خودش را روی پای پدر انداخت و گفت: اگر مرا نبخشید از روی پای تان بلند نمی شوم. او التماس می کرد و ما همه گریه می کردیم. پدرم ناگاه تکانی خورد و علی را بلند کرد. 🌷علی وقتی بلند شد بعد از دست بوسی پدر و مادر کنار پدر نشست. گویی اصلا اتفاقی نیفتاده است. در ضمن حرفها، پدر را روشن کرد که آن شخص حقش نبوده. بعدا پدر مفصل خدمت آن شخص رسیده بود. "شهید علی صیاد شیرازی" ✍کتاب خدا می خواست زنده بمانی 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3570008425C16fc33b318
🌹شهیدی که به دستور صدام ،بدن او دو نیم شد؟؟؟!!🌱 🌹شهیدی که نیمی از پیکرش در موصل و نیم دیگر، در عراق دفن شد؟!!؟🌱 🌹شهیدی که به دستور امام خمینی(ره)، در حرم حضرت معصومه (س)دفن شد؟؟!🌱 🌹شهیدی که عراقی ها،سر او را از بدنش جدا کردند و سه سال،مخفیانه دفن کردند؟؟!!🌱 🌹شهیدی که تندیس او در پایگاه آموزش تکاور انگلستان، نصب شده است؟؟!🌱 🌹شهیدی که قرآن را با خط خودش نوشت و با تمام شدن کتابت قران،خودش هم شهید شد؟؟!!🌱 🟢نشر معارف شهدا،در کانال ♦️شور شیدایی♦️👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1741095207C27c8db9def
خرمشهر ها در پیش است...🇮🇷🇮🇷 ✅ ارتش در خرمشهر (امیر سرلشکر شهید اسماعیل زارعیان) 🔹رادیو عراق برنامه‌اش را به موضوع اسماعیل زارعیان تغییر داد و اعلام کرد : «سرکار ستوان زارعیان شما نمی‌توانید با چند دستگاه «تفنگ ۱۰۶ » با ارتش مجهز عراق مقابله کنید. پیشنهاد می‌کنیم خودتان را تسلیم کنید. مسلماً کشور عراق متعهد می‌شود شما را به هر کشوری که مایل باشید اعزام کند و اگر بخواهید در کنار ما با نیروهای ایرانی بجنگید، بالاترین درجه‌ها را ارتش عراق به شما اعطا خواهد کرد.» 🔹از اولین ساعات روز ۳۱ شهریور ۵۹ عراق به طور علنی فعالیت می‌کرد. سیم خاردار مرزی را که سه ردیف بود برداشته بود و تانک‌هایش از سنگرها بیرون آمده،۲۰۰ متر پشت مرز آماده حرکت بودند. ساعت ۱۱ صبح یکی از درجه داران ژاندارمری خود را به گروهان من رساند و آرایش نظامی عراقی‌ها را اطلاع داد. ساعت ۱۱:۵ گروهبان وظیفۀ یگان خودم همین خبر را تأیید کرد. ☘☘☘☘☘☘☘ 🔹بلافاصله به طرف سرپرست تیم تانک‌ها رفتم و وضعیت را به آن‌ها گفتم و خواستم آماده باشند. سرپرست تیم تانک دستورات لازم را صادر کرد و تانک‌های «چیفتن» بلافاصله گلوله گذاری کردند و به طرف موضع رفتند. سرپرست تیم تانک گفت: «جناب سروان قول می‌دهم اگر ۱۰۰۰ تا تانک هم به طرف ما حرکت کنند با همین پنج دستگاه تانک حساب شان را برسیم.» من هم آنها را تشویق کردم و به تجربه می‌دانستم که این چیفتن‌ها با لاشه بزرگی که دارند زود مورد هدف قرار می‌گیرند، ولی به روی خودم نیاوردم. 🌱ادامه دارد..... . 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3570008425C16fc33b318
🇮🇷🇮🇷🌱🇮🇷🇮🇷 کاتب قرآن ❓کدام شهید ارتشی بود که قرآن کریم را با خط خودش نوشت و با اتمام نوشتن قرآن، به شهادت رسید؟ 🌷 امیر سرلشکر شهید شریف اشراف از زمانی که شهید حدود سال‌های ۱۳۴۵ - ۱۳۴۷به گارد منتقل شد،شب‌های جمعه به زیارت حضرت معصومه(سلام‌الله‌علیها) می‌رفتیم. یک بار در موزه‌ی حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها)،قرآن‌های خطی را دیدیم. به ایشان پیشنهاد دادم که قرآن را تحریر کند. از ماه رمضان سال ۱۳۴۷تحریر قرآن را در گارد شروع کرد. شهید هرجا که می‌رفت کاغذهایش را با خودش می‌بردو از نوشت قرآن غافل نمی‌شد. شهید فردی مذهبی و همیشه در حال تبلیغ اسلام بود. خاطرم هست که قرآن می‌خرید و به درجه‌دارها و همکارانش می‌داد. از او می‌پرسیدم: «چرا این کار را می‌کنی؟» شهید می‌گفت: 《می‌خواهم آنها را به خواندن قرآن تشویق کنم.》 شهید همیشه می‌گفت: 《بعد از رونویسی این قرآن خیلی زنده نمی‌‌مانم.》 همین طور هم شد و ایشان ۴۰ روز بعد از تحریر قرآن به شهادت رسید. (راوی؛همسر شهید) 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3570008425C16fc33b318
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا