eitaa logo
حضرت ولیعصر «عج» ح343 ناابوذر
235 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
34 فایل
تحصیل📚 🌸تهذیب ورزش⚽ ⁦🇮🇷⁩ فعالیتها درقالب= _فرهنگی _تربیتی _سبک زندگی اسلامی _مهارت آموزی _اردویی(جهادی+هیجانی+زیارتی) _ورزشی:فوتسال+إستخر+و... 🇮🇷 🌴 کانال اصلی ما: ایتا کانال زاپاس:سروش+تلگرام+روبیکا 👇
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حتما بخوانید واقعا قشنگ بود👇 روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى‌کنند هرروز و گاه نيز شب مردان متفاوتى آنجا رفت و آمد دارند مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست عارف گفت شايد اقوام باشند گفت نه من هرروز از پنجره نگاه مي‌کنم گاه بيش از ده نفر متفاوت ميايند بعد از ساعتى ميروند. عارف گفت کيسه اى بردار براى هرنفريک سنگ درکيسه انداز چند ماه ديگر با کيسه نزد من آيى تا ميزان گناه ايشان بسنجم... مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد. بعد از چندماه نزد عارف آمد و گفت من نمى‌توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است شما براى شمارش بيایید عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه ى من نتوانى چگونه ميخواهى با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى؟؟؟ حال برو به تعداد سنگ‌ها حلاليت بطلب و استغفارکن... چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعد از مرگ وصيت کرد شاگردان و دوست‌دارانش در کتابخانه ى او به مطالعه بپردازند. اى مرد آنچه ديدى واقعيت داشت اما حقيقت نداشت. همانند توکه در واقعيت مومنی اما درحقيقت شيطان... بیایید ديگران را قضاوت نكنيم🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊️💝از قاسم به حسین💝🕊️ شهید پورجعفری حدود ۳۰ سال از صبح تا شب همراه سردار سلیمانی بوده و در آخر هم کنار سردار شهید شدند. در یک برهه‌، حوالی سال ۹۵ خانواده شهید پورجعفری از ایشان میخواهند که دیگر جهاد کافی هست و بیشتر به امور خانواده بپردازند. شهید هم بدلیل ملاحظات خانواده استعفا میدهند. بعد از آن، شهید سلیمانی برای اولین‌بار برای مأموریت عازم سوریه میشوند درحالی که برخلاف همیشه پورجعفری همراهشان نبوده. در آن سفر، شهید سلیمانی نامه ای را برای حسین پورجعفری می نویسد که بسیار خواندنی هست. ظاهراً بعد از این نامه، شهید پورجعفری خانواده را راضی می‌کند و دوباره برمیگردند به سپاه قدس و نهایتا در کنار شهید سلیمانی به فیض شهادت می‌رسد. متن این نامه خواندنی حاج قاسم به این شهید به شرح زیر تقدیم به شما 👇 بسم الله الرحمن الرحیم عزیز برادرم حسین، پس از سی سال خصوصا در این بیست سال که نفس تو پیوسته تنفسم بود، اولین سفر را بدون تو درحال انجام هستم. در طول سفر بارها بر حسب عادت صدایت کردم. همه تعجب کردند، در هواپیما، ماشین و . . . . بارها نگاه کردم، جایت خالی بود، معلوم شد خیلی دوستت داشته‌ام. حسین عزیز تو نسبتی با من داشتی که حتما فرزندانت با شما و شما با فرزندانت نداشته ای و فرزندانم هم با من نداشته اند. همیشه نه تنها از جسمم مراقبت می کردی، بلکه مراقب روحم هم بودی. اصرار به استراحت، اصرار به خوردن، خوابیدن و . . . بیش از احساس یک فرزند به پدرش بود. بیست سال اخیر پیوسته مراقبت کردی که تمام وقت من صرف اسلام و جهاد شود و اجازه ندادی وقت من بیهوده هدر رود. حسین عزیز! خوشحالم از من جدا شدی، خیلی خوشحالم. اگر چه مدتی از لحاظ روحی گمشده ای دارم، اما از جدا شدن تو خوشحالم، چون طاقت نداشتم تو را از دست بدهم. من همه عزیزانم را از دست داده ام و عزادار ابدی آنها هستم، لحظه ای نمی توانم بدون آنها شاد باشم. هر وقت خواستم زندگی کنم و آرامش داشته باشم، یک صف طولانی از دوستان شهیدم که همراهم بودند، مثل پروانه دورم می چرخیدند و جلو چشمم هستند. حسین! بارها که با هم به خطوط مقدم می رفتیم، من سعی می کردم تو با من نیایی و تو را عقب نگهدارم. اگر چه هرگز بر زبان جاری نکردم و می نویسم برای آینده پس از خودم، که خدا می داند با هریک از آنها که از دست داده ام چه بر من گذشت و حتی بادپا، جمالی، علی دادی را از دست دادم و نگران بودم که تو را هم از دست بدهم. همیشه جلو که می رفتم نگران پشت سرم بودم که نکند گلوله ای بخورد و تو شهید شوی. به این دلیل خوشحال هستم که از من جدا شدی، حداقل من دیگر داغدار تو نمی شوم و تو زنده از من جدا شدی که خداوند را سپاسگزارم. حسین جان! شهادت می دهم که سی سال با اخلاص و پاکی و سلامت و صداقت زندگیت را فدای اسلام کردی. تو بی نظیری در وفا، صداقت، اخلاص و کتمان سر. حسین! پسرم، عزیزم، برادرم، دوستم، از خداوند می خواهم عمری با برکت داشته باشی و حسین پورجعفری را همانگونه که بود، با همان خصوصیت تا آخر حفط کنی. حسینی که برای هر مجاهدی اعم از عراقی، سوری، لبنانی، افغانی و یمنی، آشنا بود. او نشانه و نشانی من بود. چه زیبا بود در این چند روز سراغت را از من می گرفتند و کسی باور نمی کرد همراهم نباشی. حسین عزیز! فقط قیامت است که حقیقت ارزش اعمال معلوم می شود و چه زیباست آنوقتی که همه حیران و متحیرند و تو خوشحال و خندانی. اجر این خستگی ها را آنوقت دریافت خواهی کرد، آنوقت که خانواده و وابستگان به تو نیازمندند و به تو توسل می جویند، خداوند اجر جهاد تو برادر خوبم را اجر شهید قرار دهد. به تو قول می دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم. حسین عزیزم! سعی کن پیوسته تر و تازه بودن جهادی را در هر حالتی در خودت حفظ کنی، اجازه نده روزمرگی روزانه و دنیا یاد دوستان شهیدت را از یادت ببرد. یاد حسین اسدی، یاد حسین نصرالهی، یاد احمد سلیمانی، یاد حسین بادپا، یاد که را بگویم و چند نفر را بجویم؟ چرا که فراموشی آنها حتما فراموشی خداوند سبحان، است. حسین جان! عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می شود، ما همه به سرعت از هم پراکنده می شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می افتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می گذارند،در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد. حسین عزیز! اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند. برادر خوبم! اگر می خواهی دردمند نشوی، دردمند شو! دردی که خنکای وجودت را در گرمای سوزنده غیر طاقت است. دردی که گرمای وجودت در سرمای جانکاه باشد، عزیز برادرم همه دردها، درد نیستند و همه بلاها، بلا نمی باشند. چه بسیار دردهایی که دوای دردند و چه بسیار بلاهایی که در حقیقت خودت را به او بسپار و رضایتش را عین
نعمت و لطف و محبت بدان. حسین! می دانی چه وضعی دارم و آگاهی بر غم و اندوه درونم. می دانی چقدر به دعایت نیازمندم. خوب می دانی چقدر هراسناکم و ترس همه وجودم را فراگرفته است و لحظه ای رهایم نمی کند. اما نه ترس از دشمن و نه ترس از نداشتن، نه ترس از از مقام و مکان. تو می دانی! چون پاره ای از وجودم بودی، ترس من از چگونه رفتن است، تو آگاهی به همه اسرارم! دعایم کن و در دعایت رهایم نکن. انشالله تو و خانواده مجاهد و صبورت همیشه موفق و موید باشید. خداحافظ برادر خوب و عزیزم، دوست و یار باوفاو مهربان و صادق سی ساله ام. خداحافظ، برادرت قاسم سلیمانی ۱۰ / ۸ / ۱۳۹۵ سفر حلب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 شهید چمران: آنان که به من بدی کردند، مرا هوشیار کردند. آنان که از من انتقاد کردند، به من راه و رسم زندگی آموختند. آنان که به من بی اعتنایی کردند، به من صبر و تحمل آموختند. آنان که به من خوبی کردند، به من مهر و وفا و دوستی آموختند. پس خدایا! به همه اینان که باعث تعالی دنیوی و اخروی من شدند خیر و نیکی دنیا و آخرت عطا فرما.
✨💥 ثبت نام آغاز شد. 💥✨ 1⃣-ثبت نام کلاس های قرآن و احکام به صورت رایگان در تمامی رده های سنی ، ویژه برادران و خواهران 2⃣-ثبت نام کلاس های علمی ، فرهنگی ، مهارت آموزی ، ورزشی ، اردویی ، جهادی و ... ویژه سنین ۱۲ الی ۱۸ سال ✅موسسه فرهنگی آموزشی میثاق القرآن با بیست سال سابقه درخشان 🟢جهت ثبت نام با شماره های موجود در عکس تماس حاصل فرمائید. 📞 09333768728 ☎️ 02155877412 📞 09039594618 🆔 @misaq_alquran
سخنرانی استاد علیرضا پناهیان با موضوع: رشد توضیح: یکی از زیباترین ونکته بین ترین سخنرانیهای استاددرباره موانع پیشرفت ورشد بشر مخصوصادین باورن در مسیر تکامل تعداد جلسات 29 🌕الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم🌕 🆔 @K_Qaem 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
950319-Panahian-Uni-ImamSadeq-MavaneRoshd-02-64k.mp3
24.43M
سخنرانی استاد علیرضا پناهیان با موضوع: رشد جلسه دوم 🌕الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم🌕 🆔 @K_Qaem 💝
464e459c382c6894626e36d8798528ba490736aa.mp3
21.81M
سخنرانی استاد علیرضا پناهیان با موضوع: رشد جلسه اول 🌕الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم🌕 🆔 @K_Qaem 💝
41e701bef97cc99c949e46f5477da3894ffe98f2.mp3
19.58M
سخنرانی استاد علیرضا پناهیان با موضوع: رشد جلسه سوم 🌕الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم🌕 🆔 @K_Qaem 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ ‏این لینک را دنبال کنید تا به جمع ما رفقای اهل بصیرت 🌸💞🌸 متعلق به همه دوستان مسجدی‌موووون سراسر کشور🇮🇷 ملحق شوید👇 گروه وات ساپ https://chat.whatsapp.com/F5Hxyo267p97JsTwq3L1Xy 💎🪔💎 گروه تلگرام https://t.me/joinchat/Bm6LiEniIA923CX6ynSkbg 💞🌹💞 گروه ایتا http://eitaa.com/joinchat/3950247962C5482dc3b10 🌸💝🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه یا کولر.... روشنه و من بیرون اتاقم، میگفت: چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ شده بود بابابرقی⚡️⚡️⚡️ آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه! اطاقم که بهم ریخته بود میگفت: _تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه... _وسایل هاتو خودت جمع کن _بی تفاوت نباش _تأثیر گذار باش _مدرک تحصیلی مهم نیست _درک و فهم مهمتره حتی در زمان بیماریش نیز تذکر میداد! درضمن پدرم حتی دیپلم هم نداره من همیشه به مدرک دانشگاهیم می نازیدم... 🎩 🧣 💼 یا بودن کلاسکار خاصی و پرستیژ خودشو داره تا این‌که روز خوشی فرا رسید؛ چون می‌بایست تو شرکت بزرگی برا کارم می‌دادم با خودم گفتم اگر قبول بشم، این خونه کِسِل کننده و پُر از توبیخ رو تــَرک می‌کنم. هی نصیحت هی پند هی اندرز خسته شدم اَاااَااَه 🌸 صبح زووود حموم کردم، بهترین لباسم رو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم🧔🏻بهم پول💸داد و با لبخندی😃 گفت: فرزندم! 🌹 ۱_مُـرَتـب و منظم باش!!! ۲_ همیشه خییرخـواه دیگران باش!!! ۳_مثبت اندیش باش!!! ۴_خـودت رو بـاور داشته باش!!! 👱🏻‍♂ تو دلــم غُــرولُـنـد کردم که در بهترین روز زندگیم بازم از نصیحتش دست‌بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهـرمــارم میکنه!!! اَااَااَه 👞👞 باسرعت به شرکت رویایی‌ام رفتم،به درب شرکت که رسیدم، باتعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی و.... نبود فقط چند تابلو راهنما⬅️ به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاده حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله...🗑 از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌. 🚰 🌿 اومدم تو راهـرو، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده، احتمالن لباس مردم رو پاره کنه ، یاده پند پدرم افتادم که می‌گفت: دیگران باش؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیفته! پله ها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هـوا چراغها روشنه نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد، لذا اونارو خاموش کردم! 💡 به بخش مرکز گزینش رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرن که نوبتشون برسه چهره و لباسای شیک شون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی‌شون تعریف میکردن! 📜 عجیب بووود؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از 1دقیقه می‌آمد بیرون! ⏱ باخودم گفتم: اینا بااین دَک و پوزشووون رد شدن، مگرممکنه ، منه بچه جنوب شهری هم قبول بشم؟؟؟ عُمرَاً !! ✂️ بهتره خودم محترمانه انصراف بدم (تو اوووج خداحافظی کنم) تا ضایع نشدم و عــُذرم رو نخواستن! برم خونه... ☹️ باز یادِ پندِ پدرانه افتادم که باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم 😇 توی این فکرا بودم که اسمم رو صدا زدن... 🧐 وارد اتاق مصاحبه شدم، دیدم 3نفر نشستن و به من نگاه میکنند 😔 یکیشون گفت: کِی میخواهی کارَت رو شـروع کنی؟؟؟ 🤔 لحظه‌ای فکر کردم داره مسخره‌ام میکنه 😏 یاده نصیحت آخره پدرم افتادم که خودت رو باور کن و داشته باش! 🤩 پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: انشاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام. 🤓 یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سؤالی نپرسیدین؟! پس مصاحبه چی؟! 🤯 گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنهاشما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، عیب ها و نقص های شرکت رو اصلاح کنی و مفید باشی و حتی توقع تشکرهم نداشتی ما دنبالِ چنین مدیرانی هستیم 😎 از خجالت داشتم آب میشدم که درآن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و... هیچ چیز جز صورت پــدر را ندیدم، کسیکه ظاهرش سخت‌گیره اما درونش پر از مهر و محبت و آینده‌نگری بود 🌹 شاعر می‌فرماید: نمک بر زخـم تـن ، شیرین‌تـر از خـواب‌ِسـحـر گـردد جـگـرها خـون شود ، تا کـه پسر مثل پـدر گـردد 🌸 عـزیـز دلـم: در ماوراءِ نصایح و توبیخ های پدرانه یا مادرانه محبتی نهفته‌ست که روزی آن را خواهی فهمید... اما شاید آن روز ، اونا کنارت نباشن 😢😔 تربیت و پرورش و تعالی شماست انتقال تجربیات‌شووون پـدر+مادر دست‌گیرن ، نـه مچ‌گیر! 💞💝💕 داستان های کوتاه تربیتی📝 بعدی ما باشین.... 🌸🌹🌸 ✍توسط نوجوانان پایگاه حضرت ولیعصر«عج» 🆔 @K_Qaem 💞
﷽ سبک زندگی💞 خانم+آقایی در 📌آذربایجان شرقی به میدانی میرن که کارگران در آنجا می‌ایستادن تا به کارگری برن... و به آنها میگن به 3کارگر نیاز داریم ولی بیشتر از 20هزارتومان برا یه‌روز کاری به اونا نمی‌دن... خیلی‌ها عقب می‌رن و قبول نمی کنن و..... ولی میان اون همه کارگر، فقط 3نفر که بودن به ناچاری برا20هزارتومان همراه آن زن‌ومرد میرن، وقتی به خونه زن و مرد می رسن، حسابی مورد پذیرایی قرار میگیرن 🍎🍊🍌🍉🍇🍒🍓 سپس یکی از کارگرا می‌گه: کارِ ما را اَمـربفرمایید تا کارمونو شروع کنیم، صاحب‌خانه بالبخندی میگه: ما کاری نداریم که انجام بدید😃فقط چند لحظه صبر کنید تا دست‌مزدتان را بدهم! 😳 کارگرها با تعجب به هم نگاه می‌کردن که پس از دقایقی صاحب‌خانه با۶میلیون تومان پول نقد وارد اتاق شد و به هر نفر از کارگرها 2میلیون‌تومان میده و میگه که این پول زیارت مان بود که انصراف دادیم! شما که بخاطر 20هزارتومان مجبور شدید کار کنید ، حتما خیلی نیازمند هستید، این پول را به شما می دهیم که شاید خداوند هم از ما راضی باشد... 💐🌹💐 صدها فرشته بر آن دست بوسه میزنند که‌ز کارِ خلق یک گره بسته وا کند 💞🎁💝 👏🏻🙏👏🏻 @G_313yar
﷽ در این گروه کلیپ‌های مختلف بصیرتی نشر داده میشه شما هم برا ثوابش سهمی داشته باشید و برای دوستان و اقوام خود با گرایش‌های خاص ارسال کنید که بصیرت عمومی در جامعه تزریق شود تا سهمی از دفاع بر آرمان‌های شهداء و انقلاب و رهبری نصیب‌مان شود⁦ 💚 _بی تفاوت نباش تأثیر گذار باش 🌧 _منفی‌نگر نباش خییرخواه دیگران باش ⁦❤️ صمیمانه سپاسگزاریم از همراهی شما سروران گرامی ⁦🇮🇷⁩ ‏این لینک را دنبال کنید تا به جمع ما رفقای اهل بصیرت 🌸 گروه متعلق به همه دوستان مسجدی‌موووون سراسر کشور🇮🇷 ملحق شوید👇 ⁦🇮🇷⁩ _تلگرام https://t.me/joinchat/Bm6LiEniIA923CX6ynSkbg ⁦💕 _ایتا http://eitaa.com/joinchat/3950247962C5482dc3b10 💝 _سروش https://sapp.ir/joingroup/lWGkIeigCwxubX9VP5QpqM3B 🌹 وات‌ساپ گروه رفقای اهل بصیرت https://chat.whatsapp.com/F5Hxyo267p97JsTwq3L1Xy 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا