🔺️سال ۱۳۸۸ بیست و دو سالم بود و دانشجوی سال سوم دانشگاه یزد بودم که ازدواج کردم.
نه شغلی داشتم، نه خونه و ماشین و پول و مال و منالی. پدرم هم مال و زمین و سرمایهای نداشت. ولی این دلیل بر ازدواج نکردن نبود. آن زمان که عقل معاشمان کمتر کار میکرد به قول خدا اعتماد کردم که گفته بود: إِنْ یکُونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ
توی خواستگاری پرسیدند چه داری؟ گفتم هیچ! دانشجو هستم و بعدش هم سربازی و بعد دنبال کار و زندگی.
ایرادی نگرفتند، گفتند خدا میرسونه!
با همسرم قرار گذاشتیم زندگی رو خیلی کم خرج و ساده شروع کنیم. قرار شد حرف مردم باد هوا باشد! هرچه میخواهند بگویند!
خرید عقدمان ۲ میلیون تومان نشد که پولش هم قرض بود. یک مراسم ساده در منزل گرفتیم با پذیرایی ساده. نه تالار رفتیم و نه ریخت و پاش بیخود کردیم و نه استدیو و آتلیه و هزینههای سربار بر ازدواج که تا مدتها چک و قسطش بر گردنمان باشد.
یک سال بعد در حالی که هنوز دانشجو بودم و شغل درستی نداشتم و تکلیف خدمتم روشن نبود، توکل کردیم به خدا و یک زیرزمین ۴۰ متری اجاره کردیم. ۲ میلیون تومان وام قرضالحسنه گرفتم برای رهن که ماهی ۵۰ هزارتومان قسطش بود و ۹۰ هزار تومان هم اجاره. همان ماه اولین حقوقم را گرفتم چند؟ ۱۵۰ هزارتومان!
در خط به خط زندگی ساده ما فقط #خدا بود و مایی که بهش #توکل کرده بودیم. گوشمان را روی #حرف_مردم بستیم و وارد مسابقه #تجملگرایی مرسوم نشدیم. که اگر شده بودیم مثل میلیونها جوان امروز مجرد بودیم و از زندگی عقب. امروز که میبینم این همه جوان خوب و شایسته به هزار دلیل واهی و توجیه سست از ازدواج طفره میروند واقعا ناراحت میشوم.
✋️ ازدواجتان را از ترس مادیات به تاخیر نیندازید. خدا حواسش به ما هست!
پینوشت:
رهبر انقلاب: جوان در سنّ ازدواج قادر به #ازدواج نیست؛ چرا، چون پدر و مادرش دچار رودربایستی قوم و خویشها هستند. مهریّه فلانجور، جهیزیّه فلانجور تجمّلات فلانجور، مهمانی فلانجور.
از این مسابقهی تجمّلگرایی باید بیایید بیرون!
@Paberehneh
۳ فروردین ۱۴۰۲