eitaa logo
✍️از جنس تجربه (اللَّهُمَّ اجْعَلْنا فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ)
107 دنبال‌کننده
452 عکس
503 ویدیو
14 فایل
۞﷽۞ تصمیم بر آن است که برخی مطالب مرتبط با مسائل روز در زمینه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تقدیم شود. تا خدا چه خواهد آدرس کانالهای دیگر👇 ✍️جُمْلِهْ دَرْمانی 💊 @jhakimaneh آیا می دانستید؟ @haltaalam @ayyamollah ارتباط با ادمین @Mirzameysam
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺍﺯ ﻣﺘﺮﺳﮑﯽ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩﻡ : ﺁﯾﺎ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺑﯿﺰﺍﺭ ﻧﺸﺪﻩﺍﯼ ؟ ﭘﺎﺳﺨﻢ ﺩﺍﺩ: ﺩﺭ ﺗﺮﺳﺎﻧﺪﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻟﺬﺗﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﻣﻦ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﯿﺰﺍﺭ ﻧﻤﯽﺷﻮﻡ! ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺘﻢ: ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﯽ! ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﻟﺬﺗﯽ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ! ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ! ﺯﯾﺮﺍ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﭼﻨﯿﻦ ﻟﺬﺗﯽ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﮐﺎﻩ ﭘﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ !!! 🆔 @pajayepa
قصابی بود که هنگام کار با ساتور دستش را بریده بود و خون زیادی از زخمش می چکید. همسایه ها جمع شدند و او را نزد حکیم باشی که دکتر شهرشان بود، بردند. حکیم بعد از ضد عفونی زخم می خواست آن را ببندد که متوجه شد لای زخم قصاب استخوان کوچکی مانده است. می خواست آن را بیرون بکشد، اما پشیمان شد و با همان حالت زخم دست قصاب را بست و به او گفت: زخمت خیلی عمیق است و باید یک روز در میان نزد من بیایی تا زخمت را پانسمان کنم. از آن روز به بعد کار قصاب درآمد . هر روز مقداری گوشت با خود می برد و با مبلغی به حکیم باشی می داد و حکیم هم همان کار همیشگی را می کرد، اما زخم قصاب خوب نشد که نشد. مدتی به همین منوال گذشت. تا این که روزی حکیم برای مداوای بیماری از شهر خارج شد و چند روزی به سفر رفت و از آنجایی که پسرش طبابت را از او یاد گرفته بود، به جای او بیماران را مداوا می کرد. آن روز هم طبق معمول همیشه قصاب نزد حکیم رفت و حکیم باشی دست او را مداوا کرد و پس از ضد عفونی می خواست پانسمان کند که متوجه استخوان لای زخم شد و آن را بیرون کشید و زخم را بست و به قصاب گفت: به زودی زخمت بهبود پیدا می کند دو روز بعد قصاب خوشحال نزد پسر حکیم آمد و به او گفت: تو بهتر از پدرت مداوا می کنی . زخم من امروز خیلی بهتر است. پسر حکیم هم بار دیگر زخم را ضدعفونی کرد و بست و به قصاب گفت: از فردا نیازی نیست که نزد من بیایی. چند روزی گذشت و حکیم از سفر برگشت، وقتی همسرش سفره را پهن کرد متوجه شد که غذایش گوشت ندارد و فقط بادمجان و کدو در آن است. با تعجب گفت: این غذا چرا گوشت ندارد؟ همسرش گفت: تو که رفتی پسرمان هم گوشتی نخریده. حکیم با تعجب از پسر سوال کرد: مگر قصاب نزد تو نیامد؟ پسر حکیم با خوشحالی گفت: چرا پدر آمد و من زخمش را بستم و استخوانی را که لای آن مانده بود، بیرون کشیدم. مطمئن باشید کارم را خوب انجام داده ام. حکیم آهی کشید و روی دستش زد و گفت: از قدیم گفته بودند: نکرده کار، نبر به کار. پس بگو، از امشب غذای ما گوشت ندارد. من خودم استخوان را لای زخم گذاشته بودم تا قصاب هر روز نزد من امده و مقداری گوشت برایمان بیاورد. از آن روز به بعد درباره کسی که جلوی پیشرفت کارها را بگیرد یا دائم اشکال تراشی کند، می گویند: استخوان لای زخم می گذارد. 🆔 @pajayepa
✅ برای دانلود اپلیکیشن بازی دختران بهشتی (آموزش حجاب برای دختر بچه ها) به آدرس زیر مراجعه کنید👇👇👇 http://dokhtaranebeheshti.ir/ 🆔 @pajayepa
▪️آیت اللّه جوادی آملی، به نقل از سید بن طاووس، دانشمند بزرگ اسلامی، درباره بزرگ داشت ماه مبارک رمضان فرموده اند: «عده ای اول سالشان فروردین است که تلاش می کنند لباس نو در بر کنند، مثل درخت ها که اول سالشان فروردین است و لباس های نو و تازه به تن می کنند. ▪️ اول سال یک کشاورز، اول پاییز است که درآمد مزرعه را حساب می کند. تاجری که کارگاه تولیدی دارد، اول سال را در فرصت دیگری تعیین می کند ولی آن ها که اهل سیر و سلوک اند، اول سالشان ماه مبارک رمضان است. ▪️ آنها به حسابرسی خود می پردازند که ماه رمضان گذشته، چه درجه ای از معنویت داشته و امسال چه درجه ای دارند؟ ماه مبارک رمضان، برای سالکان کوی دوست، ماه محاسبه است.» 🆔 @pajayepa
ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی می‌کرد و مردم با نیرنگ، حماقت او را دست می‌انداختند. دو سکه به او نشان می‌دادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. اين داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهي زن و مرد می‌آمدند و دو سکه به او نشان میدادند و ملا نصرالدين هميشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. تا اينکه مرد مهربانی از راه رسيد و از اينکه ملا نصرالدين را آنطور دست می‌انداختند٬ ناراحت شد. در گوشه ميدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، سکه طلا را بردار. اينطوری هم پول بيشتری گيرت می‌آيد و هم ديگر دستت نمي‌اندازند. ملا نصرالدين پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، ديگر مردم به من پول نمی‌دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن‌هايم. شما نمی‌دانيد تا حالا با اين ترفند چقدر پول گير آورده‌ام. : «اگر کاری که میکنی ، هوشمندانه باشد، هيچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند ! 🆔 @Pajayepa
🔹شیطان هر کسی همزاد و متناسب با خود اوست. اگر کسی ملاّ باشد، شیطانش هم ملاّست، اگر درس خوانده باشد، شیطانش هم درس خوانده است، اگر متخصص باشد شیطانش هم متخصص است. مثل اینکه آدم قد بلند سایهاش بلند است و آدم قد کوتاه، سایه اش کوتاه. آدمهای باهوش، شیطانشان باهوش است. اینطوری نیست که آدمی باهوش باشد، اما شیطانش خُل. 🆔 @pajayepa
مردی به پيامبر خدا ، حضرت سليمان ، مراجعه کرد و گفت اي پيامبر ميخواهم ، به من زبان يکي از حيوانات را ياد دهي . 💮➰??➰💮 سليمان گفت : توان تحمل آن را نداري . اما مرد اصرار کرد سليمان پرسيد ، کدام زبان؟ جواب داد 👈 زبان گربه ها، چرا که در محله ما فراوان يافت مي شوند. 💮➰💮➰💮 سليمان در گوش او دميد و عملا زبان گربه ها را آموخت روزي ديد دو گربه باهم سخن ميگفتند. يکي گفت غذايي نداري که دارم از گرسنگي ميميرم . دومي گفت ،نه ، اما در اين خانه خروسي هست که فردا ميميرد، آنگاه آن را ميخوريم. 💮➰💮➰💮 مرد شنيد و گفت ؛ به خدا نميگذارم خروسم را بخوريد، آنرا خواهم فروخت، و فردا صبح زود آنرا فروخت گربه امد و از ديگري پرسيد آيا خروس مرد؟ گفت نه ، صاحبش فروختش ، اما، 👌گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهيم خورد. 💮➰💮➰💮 صاحب منزل باز هم شنيد و رفت گوسفند را فروخت. گربه گرسنه آمد و پرسيد ايا گوسفند مرد ؟ گفت : نه! صاحبش آن را فروخت. اما 👌صاحب خانه خواهد مرد، و غذايي براي تسلي دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن ميخوريم! 💮➰💮➰💮 مرد شنيد و به شدت برآشفت😱😱 نزدسليمان رفت و گفت گربه ها ميگويند امروز خواهم مرد! خواهش ميکنم کاري بکن ! 😰😰 حضرت پاسخ داد: 👈 خداوند خروس را فداي تو کرد 👌 اما آنرا فروختي 👌، سپس گوسفند را فداي تو کرد آن را هم فروختي ، پس خود را براي وصيت و کفن و دفن آماده کن! ☝☝☝☝☝ حکمت اين داستان : 👌خداوند الطاف مخفي دارد، ما انسانها آن را درک نمي کنيم. او بلا را از ما دور ميکند ، 👌 و ما با ناداني خود آن را باز پس ميخوانيم !!!!!😞 پس بر ماست که امورمان را به او بسپاريم .🙌 🌹 🆔 @pajayepa🌹
خیلی خیلی جالبه❤ آﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ: ﺩﺭﻃﻮﻝ24 ﺳﺎﻋﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ، ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﺫﺍﻥ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﮐﺮﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﻗﻄﻊ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ! ﺻﺪﺍﯼ ﺍﺫﺍﻥ ﺩﺭﮐﺮﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺭﺗﻤﺎﻡ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﻗﻄﻊ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩﻭﺩﺭﻫﺮﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺭﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺁﻏﺎﺯﻣﯿﺸﻮﺩ . ﮔﻔﺘﻦ ﺍﺫﺍﻥ 4ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺯﻣﺎﻥﻻﺯﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺍﺭﺍﯼ 360 ﺧﻂ ﻓﺮﺿﯽ ﺍﺯﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ ﺑﻪ ﻗﻄﺐ ﺟﻨﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻌﺎﺩﻝ 360 ﺩﺭﺟﻪ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ؛ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺜﺎﻝ ﻇﻬﺮﺷﺮﻋﯽ ﺩﺭﺧﻂ1 ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻮﺩ، 4 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﮑﺸﺪﺗﺎ ﻇﻬﺮﺷﺮﻋﯽ ﺩﺭﺧﻂ 2 ﺷﺮﻭﻉ ﺷﻮﺩ،ﻭﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺯﻣﺎﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﻂ ﯾﮏ ﺍﺫﺍﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ . ﺑﻪ ﺍین ﺗﺮﺗﯿﺐ 360 ﺿﺮﺑﺪﺭ 4ﻣﯿﺸﻮﺩ 1440 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﮐﻪ ﻣﻌﺎﺩﻝ24 ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺳﺖ ..... ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻛﺒﺮ ... اینجاست که خدای متعال خطاب به پیامبرش (صلی الله علیه و آله) میفرماید: "و رفعنا لک ذکرک" یعنی ذکر و یاد تو را بلند کردیم... یعنی حداقل در هر اذان که یادی از پیامبر میشود و اسم مبارکش ذکر میگردد. پس هیچ دقیقه ای روی کره ی زمین نیست مگر آنکه اسم رسول خدا آورده شود ....🌹🌿 🆔 @pajayepa
در ماه رمضان چند جوان، پیر مردی را دیدند که دور از چشم مردم، غذا میخورد. به او گفتند: ای پیرمرد مگر روزه نیستی؟ پیرمرد گفت: چرا روزه‌ام، فقط آب و غذا میخورم. جوانان خندیدند و گفتند: واقعا؟ پیرمرد گفت: بله، دروغ نمیگویم، به کسی بد نگاه نمیکنم، کسی را مسخره نمیکنم، با کسی با دشنام سخن نمیگویم، کسی را آزرده نمیکنم، چشم به مال کسی ندارم و... ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده را هم روزه دارش کنم. بعد پیرمرد به جوانان گفت: آیا شما هم روزه هستید؟ یکی از جوانان در حالی که سرش را از خجالت پایین انداخته بود، به آرامی گفت: خیر ما فقط غذا نمیخوریم !!! 🆔 @pajayepa
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📜 🍃مردی صبح از خواب بیدار شد و با همسرش صبحانه خورد و لباسش را پوشید و برای رفتن به کار آماده شد؛ هنگامی که وارد اتاقش شد تا کلیدهایش را بردارد، گردوغبار زیادی روی میز و صفحه تلویزیون دید! به آرامی خارج شد و به همسرش گفت: دلبندم، کلیدهایم را از روی میز بیاور. 🍃زن وارد شد تا کلیدها را بیاورد؛ دید همسرش با انگشتانش وسط غبارهای روی میز نوشته "یادت باشه دوستت دارم"و خواست از اتاق خارج شود، صفحه تلویزیون را دید که میان غبار نوشته شده بود"امشب شام مهمون من" ❤️ زن از اتاق خارج شد و کلید را به همسرش داد و به رویش لبخند زد؛ انگار خبر می داد که نامه اش به او رسیده. 🌹این همان همسر عاقلیست که اگر در زندگی مشکلی هم بود، مشکل را از ناراحتی و عصبانیت به خوشحالی و لبخند تبدیل می‌کند! ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ➖➖ 🆔 @zanashooi_amoozesh 🆔 @pajayepa
🔴 دعای مستجاب هنگام افطار 🌹 امام حسن عليه السّلام فرمودند: ان لكل صائم عند فطوره دعوة مستجابة فاذا كان اول لقمة فقل: بسم الله اللهم یاواسع المغفرة اغفر لی. 🔶 هر روزه داری هنگام افطار یك دعای اجابت شده دارد. پس در اولین لقمه افطار بگو: به نام خدا ، ای خدایی كه آمرزش تو فراگیر و وسیع است، مرا ببخش. 📚 اقبال الاعمال، ص ۱۱۶ 🆔 @pajayepa
مولایمان ابی جعفر، امام باقر علیه السلام فرمودند: علیک بالدعاء لاخوانک بظهر الغیب فإنه یهیل الرزق! بر شما باد به دعا کردن برای برادرانتان در غیابشان که این کار روزی را برای شما سرازیر خواهد کرد! در ماه مبارک دعا کردن برای نزدیکان، دوستان، آشنایان و همسایگان خود را فراموش نکنیم 🆔 @pajayepa