eitaa logo
متن | علیرضا پناهیان
12.7هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️مدل تربیتی تقوا بیشتر تکلیف‌گراست تا نتیجه‌گرا 💎 -ج۴ 📌«آدمیّتِ تو» برای خدا، مهم‌تر از عبادت توست! 🔻فلسفۀ آیات معاد این است که «ای آدم! با نتایج فوری انگیزه‌مند نشو!» 📌تقوا انسان را از نتیجه‌گرایی نجات می‌دهد؛ آنگاه یکی از صفات خوبی که در انسان پدید می‌آید «شجاعت» است 🔻آدم‌ها به‌میزان علاقه‌شان به نتیجه‌های دنیوی، ترسو می‌شوند؛ ترس از نرسیدن به نتیجه یا ترس برای حفظ نتیجه 📌اگر از ترس فقر کار نکنی، کارکردن برایت سرگرمی می‌شود و به خودشکوفایی و خلاقیت می‌رسی ______________ : 🔶 یکی از موضوعات اصلی تمام علوم انسانی، روشِ انگیزه‌مند شدن انسان‌هاست. تقوا مدل خاصی از انگیزه‌مند شدن را به شما معرفی می‌کند که در آن «تشویق و تنبیه فوری و آنی» کمتر به‌چشم می‌خورد. 📌یک‌چهارم آیات قرآن دربارۀ معاد است. فلسفۀ آیات معاد این است که «ای آدم، با نتایج فوری انگیزه‌مند نشو!» وگرنه برای خدا سخت نبود که جهنم و بهشت را بیاورد جلوی چشممان! آن‌وقت طبیعتاً همه اطاعت می‌کردند و کسی گناه نمی‌کرد، اما خدا این کار را نکرد. 📌شاید بعضی‌ها بگویند: «خدایا، وقتی بهشت و جهنم را این‌قدر عقب می‌اندازی، خُب ما عبادت نمی‌کنیم!» خدا می‌فرماید: «عیبی ندارد، آدمیّت تو برایم مهم‌تر از عبادت توست!» ببینید خدا چقدر با ما محترمانه برخورد می‌کند! به ما می‌گوید: «نمی‌خواهم آدم نباشی ولی مرتب به من سجده کنی! موجودات دیگر، صبح و شب دارند بر من سجده می‌کنند. من خواستم تو آدم باشی، آدم باشی یعنی مستقل باشی، یعنی به‌خاطر نتایج فوری، به رفتار خوب انگیزه‌مند نشوی، بلکه خودت باشی» 🔶یکی از ویژگی‌‌های تقوا این است که انسان را نتیجه‌گرا بار نمی‌آورد، نتیجه را از جلوی دستت برمی‌دارد. تو نیکی ‌کن‌ و در دجله انداز؛ بقیه‌اش را چه‌کار داری؟! وقتی از نتیجه‌گرایی نجات پیدا کردی، می‌شوی تکلیف‌گرا. تازه، عشق‌بازی و ارتباط با خدا آغاز می‌شود. 📌می‌دانید خدا چطور با ما برخورد می‌کند؟ به‌صورت محسوس و فوری، تشویق و تنبیه نمی‌کند. به همین دلیل، خداوند به انسان اعتراض می‌کند که چرا هروقت به مشکلی برمی‌خوری، می‌گویی خدا من را تنبیه کرده است؟ «رَبِّي أَهانَنِ»(فجر/16) و وقتی گشایش و نعمتی برایت فراهم می‌شود، می‌گویی خدا مرا تحویل گرفت! «رَبِّي أَكْرَمَنِ»(فجر/15) خدا می‌فرماید: گرفتاری و خوشی چه ربطی به تحویل گرفتن و نگرفتن من دارد؟! من که اهل تشویق و تنبیه فوری برای انگیزه‌مند کردن تو نیستم؛ روش من تقوا است! 🔶قرآن می‌فرماید: «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ؛ هر كسی تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مىكند و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مىدهد»(طلاق/2 و 3) تو تقوا پیشه کن! بقیه‌اش را روی من حساب کن، نه روی خودت و محاسباتت و نتایجی که برآورد کرده‌ای! این آیه، نتیجه‌گرایی را از آدم می‌گیرد. 📌وقتی نتیجه‌گرایی از آدم گرفته شد یکی از بهترین صفاتی که در انسان پدید می‌آید، شجاعت است. آنهایی که به برخی نتایجِ دنیوی، وابسته و علاقه‌مند هستند، به میزان علاقه‌شان به نتیجه‌ها ترسو می‌شوند. ریشۀ ترس کجاست؟ ترس از نرسیدن به نتیجه، ترس برای حفظ نتیجه، ترسِ از دست‌دادن برخی نتایج... این‌طوری وجود انسان می‌شود سرشار از ترس! 🔶در زمان ظهور، امام زمان (عج) جامعه را مبتنی بر تقوا اداره می‌کنند. آن‌وقت دیگر هیچ‌کسی به‌خاطر ترسِ از فقر، کار نمی‌کند چون افراد جامعه می‌دانند که اگر کسی فقیر شود، حضرت برایش جبران می‌کند. هیچ‌کسی از ترس فقر، استخدام نمی‌شود، بلکه تجارت می‌کنند، ریسک می‌کنند و برای خودشان کار می‌کنند و می‌دانند که هرکسی ورشکست شد، حضرت جبران می‌کند. کمااینکه رسول خدا(ص) فرمود: هرکسی ضرر کرد منِ پیغمبر صاحب اموالش هستم؛ من تأمین می‌کنم «أَنَا أَوْلَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ عَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ بَعْدِي فَقِيلَ لَهُ مَا مَعْنَى ذَلِكَ فَقَالَ قَوْلُ النَّبِيِّ ص مَنْ تَرَكَ دَيْناً أَوْ ضَيَاعاً فَعَلَيَ» (کافی/1/406) هیچ‌کسی از سرِ ترس کار نکند، آزاد باشید، خودتان باشید. بروید خلاقیت‌های خودتان را نشان بدهید، استعدادهای خودتان را شکوفا کنید و از کسی نترسید. 📌ابلیس چه‌کار می‌کند؟ طبق آیه قرآن، ابلیس مدام آدم را از فقر می‌ترساند: «يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ» (بقره/268) اما تقوا می‌گوید: «تو به نتیجه چه‌کار داری؟!» تقوا نمی‌گوید که «من تو را غنی می‌کنم!» بلکه می‌فرماید: «از فقر نترس و به نتیجه کاری نداشته باش!» اگر از ترس فقر کار نکنی، کارکردن برایت تبدیل به سرگرمی می‌شود و به خودشکوفایی و خلاقیت می‌رسی. 🚩 هیئت نور - ۹۶.۰۷.۰۲ 📢صوت در: @Panahian_mp3 @Panahian_text
⭕️تقوا، روشی است برای ادارۀ یک کارخانه! 💎 -ج۵ 📌تقوا با «انگیزه‌های درونیِ انسان» کار دارد و آنها را بیدار می‌کند 🔻 در ادارۀ کارخانه به روش تقوا، به افراد «شخصیت و کرامت» می‌دهی؛ آن‌وقت یک کارگرِ باشخصیت، برای تو بهتر کار می‌کند 📌برخی از قوانین، شخصیت انسان‌ها را نابود می‌کند؛ چون می‌خواهد صرفاً با «نظارتِ بیرونی» و بدون برانگیختن انگیزه‌های درونی، مشکلات را حل کند 🔻تقوا، مفهومی صرفاً ارزشی نیست که پشتوانه عقلانی نداشته باشد؛ تقوا مثل ریاضی منطبق بر واقعیت‌هاست و می‌تواند برای ادارۀ جامعه مدل و روشی را طراحی کند 📌 تقوا چگونه انسان را خوش فهم می‌کند؟ _________ : 🔶یکی از برداشت‌های غلط از دین، این است که دین را از مقولۀ «ارزش‌ها» می‌دانیم. وقتی می‌گوییم دین از مقولۀ ارزش‌هاست، گویا دین را در زمرۀ امور غیرواقعی قلمداد کرده‌ایم. 📌ما هیچ‌گاه از قواعد ریاضی، تعبیر به «ارزشی‌بودن» نمی‌کنیم، چراکه آنها را منطبق بر واقعیت‌ها می‌دانیم؛ برخلاف دین، که از آن به‌عنوان یک امرِ «ارزشی» یاد می‌کنیم! البته قطعاً دین، ارزش دارد؛ اما مثل یک منطقِ ریاضی که همه باید آن را یاد بگیرند تا بتوانند درست زندگی کنند! 🔶وقتی بگوییم «دین از مقولۀ ارزش‌هاست» معنایش این است که روال منطقیِ زندگی، به‌گونۀ دیگری است و برعکسِ دین است! زندگی هم طبیعتاً معنا و ضابطه‌های خودش را دارد و ادارۀ جامعه روش‌های خودش را می‌طلبد، باید این‌ها را با دودوتاچهارتا حساب کنیم، از علم کمک بگیریم، این‌ها مسائل ارزشی نیستند که جای علم را بگیرند! 📌 تقوا مثل ریاضی منطبق بر واقعیت‌هاست و می‌تواند برای اداره جامعه مدل و روشی را طراحی کند و در زندگی فردی و جمعی ما کاربرد دارد. تقوا، به این معنا، یک مفهوم ارزشی نیست، بلکه مانند جاذبه زمین، مبتنی بر واقعیت‌هاست. 🔶 تقوا روشی است برای ادارۀ یک کارخانه! در ادارۀ کارخانه به روش تقوا، به آدم‌ها شخصیت و کرامت می‌دهی؛ آن‌وقت یک آدمِ باشخصیت-اگر کارمند یا کارگر باشد- خیلی بهتر برای تو کار می‌کند! پس اگر به روشی غیر از تقوا مدیریت کردی و شخصیت‌ها را له کردی، از جنبۀ اقتصادی هم ضرر می‌کنی. 📌به‌تازگی در علم مدیریت، دراین‌باره بحث می‌کنند که اگر کارگر ما یک «انگیزۀ درونیِ مستقل» داشته باشد، با کمترین قوانین و نظارتِ بیرونی، کیفیت کارش چند برابر می‌شود. تقوا باانگیزه‌های درونی فرد کار دارد و آنها را بیدار می‌کند. 📌 برخی از قوانین کشورمان که توسط مجلس طراحی می‌شود به این سمت می‌رود که شخصیت انسان‌ها را نابود کند، چراکه می‌خواهد فقط با «قانون» و «نظارتِ بیرونی» و بدون برانگیختن انگیزه‌های درونی مبتنی بر تقوا، همه مشکلات را حل کند. 🔶چرا تجارت این‌قدر در دین ما تحسین شده است؟ شخصی نزد امام صادق(ع) رفت و ‌گفت: «من می‌خواهم مزد‌گیر[کارمند یا کارگر] بشوم، اما خودم هم می‌توانم مستقل کار کنم و همان‌قدر پول در بیاورم. حضرت فرمود: «مزدگیر نباش، برای خودت کار کن!؛ لَا يُؤَاجِرْ نَفْسَهُ»(کافی/5/90) 📌در علوم تربیتی هم تقوا، یک مدل و روشی برای مدیریت مدرسه به شما پیشنهاد می‌کند. اخیراً در روان‌شناسی یک بحثی مطرح شده است به نام «هوش هیجانی» یا «ای‌کی‌یو» و می‌گویند: ارزش و اثر آن در موفقیت انسان، خیلی بیشتر از «آی‌کی‌یو» است. 🔶یک آزمایشی را در مهد کودک انجام دادند و به بچه‌ها گفتند: «این شیرینی‌ها را جلوی شما می‌گذاریم و از اتاق بیرون می‌رویم و نیم ساعت دیگر می‌آییم، هرکسی شیرینی خودش را نخورد یا دیرتر خورد، به او جایزه می‌دهیم» نتیجۀ این آزمایش در حدود پانزده سال بعد معلوم شد! هر کسی شیرینی را نخورده یا دیرتر خورده بود، در زندگی‌اش موفق‌تر بود! هرکسی زودتر شیرینی را خورده بود(هرچند آی‌کیوی بالاتری داشت) در خانواده، شغل و درس، موفق نشده بود! 📌به این نتیجه رسیدند که اگر دانش‌آموز «بتواند خودش را کنترل کند» این عامل موفقیت است. آیا تقوا چیزی جز «قدرت خودکنترلی» است؟ بر این اساس مدارسی را طراحی کرده‌اند که شعار روی پیراهنشان این است: «شیرینی را دیرتر بخور!» این یعنی «قدرت خویشتن‌داری» یعنی همان «تقوا»، که عامل خلاقیت و فهم فرزندان ماست. 🔶 قرآن می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً» (الأنفال، 29) اگر تقوا داشته باشی فهمت خوب می‌شود! «فرقان» یعنی همه‌چیز را تشخیص می‌دهی نه اینکه فقط دین را خوب تشخیص می‌دهی، بلکه دنیا را هم خوب تشخیص می‌دهی! مثلاً امام(ره) که این‌قدر خوب سیاست‌ورزی می‌کرد، مگر چند واحد علوم سیاسی را گذارنده بود؟! 🚩 هیئت نور - ۹۶.۰۷.۰۳ 📢صوت در: @Panahian_mp3 @Panahian_text
⭕️در مدیریت به روش تقوا، «قانون» کمترین نقش را دارد 💎 -ج۶ 🔻تقوا می‌گوید: همه‌چیز را نمی‌شود با «قانون» حل کرد! 📌قانونِ تقوا «خودکنترلی» است که ریشه در انگیزه‌های درونیِ فرد دارد 🔻 مخالفِ «قانون» نیستیم؛ قانون در جامعه لازم است اما «قانونِ زیادی» هم مضر است 📌در مدیریتِ غیرتقوایی «قانونِ زیاد» وضع می‌کنند؛ قانونِ زیادی خودش عامل «بی‌قانونی» است! 📌یک علتِ مراجعۀ بیش ازحد به قوه قضاییه، «قانون زیادی» است 🔻مدل تقوا می‌گوید: به جای اینکه قدرتِ بر مردم، پیدا کنی، مردم را قدرتمند کن! وقتی آحاد مردم قدرتمند شوند، درست خواهند شد. اما در «نظام سرمایهداری» آدم‌ها به صورت «سیستمی» تضعیف شده‌اند و به آدم‌های ضعیف خیلی راحت می‌توان «ظلم» کرد. ___________ : 📌در مدیریت به روشِ تقوا، «قانون» کمترین نقش را دارد. قانونِ زیادی، خودش عامل «بی‌قانونی» است! کنترل مردم فقط با قانون و «نظارتِ بیرونی» بدون فعال کردنِ «انگیزه‌های درونی» نه شدنی است و نه مطلوب! چند سال پیش، رئیس پلیس کشور گفت: «باوجود اینکه جریمه‌ها افزایش پیدا کرده، اما جرائم کاهش پیدا نکرده است!» 🔶سیستم‌های غیرتقوایی برای ادارۀ زندگی، سیستم‌هایی هستند که «مقرراتِ زیاد» وضع می‌کنند؛ یک نمونه‌اش همین 37 امضای سرِ عقدنامه است! چرا به هر میزان که تعداد این امضاها بیشتر می‌شود، آمار طلاق هم افزایش پیدا می‌کند؟ تقوا میگوید: «بخش عمده‌اش را به عهدۀ خودش بگذار؛ همه چیز را نمی‌شود با قانون، حل کرد!» 📌در ادارۀ جامعه بر اساس مدل‌های غیرتقوایی، جامعه با «قوانین» و «نظارت بیشتر» روزبه‌روز از وضع مطلوب بیشتر فاصله خواهد گرفت. علت مراجعۀ بیش از اندازه به قوه قضاییه چیست؟ «قانونِ زیادی»! میزان قانون نویسی در برخی از کشورها، بسیار کمتر از جمهوری اسلامی است، حتی مجلسِ آن کشورها هم سالی چند بار بیشتر، تشکیل جلسه نمی‌دهد. 🔶در پروتکل‌های دانشوران صهیون آمده است: «برای بدبخت کردن جوامع باید قوانینِ زیادی سرشان بریزیم!» معنای «قانون زیادی» هم این است که همه‌جا «ناظر» وجود دارد و «مجازاتی» هم در کار هست و همۀ رفتارهای مردم به صورت کمّی اندازه‌گیری می‌شود. در چنین محیط بسته‌ای فرصت رشدِ «انگیزهای درونی» پدید نمی‌آید. 📌بنده مخالفِ «قانون» نیستم، بدون قانون امکان زندگی در جامعه نیست. «شرع» هم قوانینِ جزایی و حقوقی و اجتماعی دارد. البته «قوانین شرعی» هم برای اجرایی شدن، شرایطِ بسیار سخت و پیچیده‌ای دارد؛ تا آنجا که برخی از این قوانین، خیلی به ندرت به مرحلۀ اجرا می‌رسد! 🔶«تقوا» قانونِ خودش را دارد. «قانون تقوا» مثل قانونِ «مدنی» یا «جزایی» نیست و «نظارت بیرونی» کمترین نقش را در آن دارد ، قانون تقوا «خودکنترلی» است که ریشه در انگیزه‌های درونی فرد دارد. تقوا می‌گوید: «فشار محیط را تا آنجا که ممکن است، از روی انسان بردار؛ به‌جای اینکه قدرتِ بر مردم، پیدا کنی، مردم را قدرتمند کن! زمانی که آحاد مردم قدرتمند شوند، درست خواهند شد.» اما در نظام «سرمایه‌داری» آدم‌ها به صورت «سیستمی» تضعیف شده‌اند، آن وقت به این آدم‌های ضعیف، خیلی راحت میتوان «ظلم» کرد. 📌در سیستم «تقوا» که شیوۀ مدیریت جامعه است، به جای بسیاری از قوانین(نه به طور مطلق) می‌توانیم «خدا» را وسط بگذاریم. حالا اگر خدا را جای قانون بگذاریم، چطوری کارها پیش می‌رود؟ یک نمونه‌اش دفاع مقدس است. در اینجا اجبار نکردیم که مردم به جبهه بروند؛ اما با همان تعدادی که خودشان از سرِ تقوا رفتند، جنگ را بردیم و افتخارش نصیب همۀ مردم شد. در عراق سربازی هشت سال شد ولی در اینجا یک ماه هم به سربازی اضافه نشد! 🔶برای اینکه خدا را جای قانون بگذاریم (و جامعه را به شیوۀ تقوا مدیریت کنیم) دو شرط لازم است: یکی اینکه حکومت، حکومت ولایی باشد (نه فقط در قلۀ هرم قدرت، کسی مانند علی(ع) باشد، بلکه در بدنۀ هرم نیز نباید امثالِ «زیاد»-که شایستگی کارگزاری ندارند- حضور داشته باشند) دوم آنکه یک عده‌ای، محکم پایِ آن بایستند؛ یعنی همینکه گروهی از مردم و بدنۀ جامعه، خوب باشند و محکم بایستند، کارها راه می‌افتد؛ لازم نیست همه خوب باشند. 📌تنها راهِ از بین بردن فساد در «دولت»، «کوچک کردن دولت» است. لازمۀ «کوچک شدن دولت» این است که مردم بسیاری از کارهایی را که می‌توانند انجام دهند، خودشان بر عهده بگیرند. مثلاً والدین تا می‌توانند، فرزندانشان را در «مدارس غیردولتی» ثبت نام کنند و اگر گران است؛ می‌شود با «فرهنگ وقف»، «مدارس غیردولتیِ ارزان قیمت» راه‌اندازی کرد. 🔶ما باید زندگی خودمان را، حتی‌المقدور، خودمان اداره کنیم و به شیوه‌ای زندگی کنیم که دستمان به دهانمان برسد و نیازمند «دولت» و «وام‌های بانکی» و «استخدام» نباشیم. 🚩 هیئت نور - ۹۶.۰۷.۰۴ 📢صوت در: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔷به‌هم‌ریختگی اقتصاد کشور، ناشی از بی‌تدبیری است 🔷مذاکره پیشنهاد خردمندانه‌ای‌ نبود اما رأی آورد 💠چرا مردم بااینکه افراد باتقوا را خوب می‌دانند، مدیریت را به گرگ‌ها می‌سپارند؟ 🔵خیلی‌ها تصور می‌کنند مدیریت‌های کلان سیاسی ‌یک‌مقدار پدرسوختگی می‌خواهد! 💠مردم گمان می‌کنند دین در مدیریت حرفی ندارد، لذا ‌به‌سراغ غربی‌ها می‌روند 🔵مدیریت افراد باتقوا بسیار هوشمندانه است اما خیلی از مردم از درک آن عاجزند 💠در جامعه‌ای که رشد عقلی پیدا نکرده، خوبها تنها می‌مانند و رأی نمی‌آورند 🔵ما طلبه‌ها مقصریم که حرف‌های هوشمندانۀ دین در باب ادارۀ زندگی را تبیین نکردیم _____________________ 🔹در طول تاریخ، ضعف مدیران و مسئولان هر جامعه‌ای، از عوامل مهم در بدبختی مردم آن جامعه بوده است. بدبختی بشریت این است که شخصیت‌های معنوی و دینی را به‌عنوان «مدیر» و افراد باتدبیر، نمی‌شناسد. تصور عامۀ مردم نسبت به افراد باتقوا این‌گونه است که «او آدم خوبی است و پشت سرش نماز می‌خوانیم» اما در عمل، مدیریت را به‌دست گرگ‌ها می‌سپارند! 💠سؤال این است که مردم جامعۀ ما چگونه هستند؟ آیا مردم ما به فرد باتقواتر رأی می‌دهند؟ متأسفانه مردم گمان می‌کنند که دین‌داران، مدیریت بلد نیستند، فکر می‌کنند که دین با مدیریت ارتباطی ندارد، از این رو ترجیح می‌دهند مدیریت را به افرادِ کمتر دین‌دار بسپارند در نتیجه بدبخت می‌شوند. در اینجا صرفاً کشور خودمان مدنظر نیست؛ در همه‌جای دنیا همین‌گونه است. 🔹مردم وقتی به دین‌دارها و خوبان دین می‌رسند، فکر می‌کنند که اینها مدیریت بلد نیستند! چنانکه به علی‌بن‌ابیطالب(ع) گفتند: شما مدیریت بلد نیستید! درحالی‌که مدیریت افراد باتقوا بسیار هوشمندانه است و بسیاری از مردم از درک آن عاجزند، به‌همین دلیل در جامعه‌ای که رشد عقلی پیدا نکرده است، خوبها تنها می‌مانند و بدها رأی می‌آورند، در طول تاریخ، وضعیت غالباً همین‌طور بوده است. مردم در اثر بی‌بصیرتی و تبلیغات مسموم، معاویه را باهوش‌تر از امام علی(ع) می‌دانستند، چون قدرت تشخیص مدیریت هوشمندانۀ امام را نداشتند. 💠در کشور ما، مردم به کسی رأی دادند که پیشنهاد خردمندانه‌ای نداشت و گفت: «مذاکراه مشکلات را حل می‌کند» این پیشنهاد، هوشمندانه و خردمندانه نبود ولی با تصورات و برداشت مردم، جور در می‌آمد، لذا مردم به آن رأی دادند. پیشنهاد دیگر این بود که «مذاکره فایده‌ای برای مردم ندارد» این پیشنهاد با اینکه هوشمندانه‌تر بود اما از طرف مردم پذیرفته نشد و رأی نیاورد. خوشبختانه چندان طول نکشید که مفیدنبودن مذاکرات به اثبات رسید. 🔹هرکسی با تقواتر و دین‌دارتر باشد سیاست‌مدارتر است و برای اقتصاد جامعه نجات‌دهنده‌تر است. مدیریت ولایی، توأم با تقواست و مدیریت علوی، مدیریتی بسیار هوشمندانه است اما سطح درک مردم در طول تاریخ به‌قدری نبوده که پابه‌پای این مدیریت بیایند، به همین‌دلیل حضرت ولی‌عصر(ع) زمانی ظهور می‌کند که وقتی مدیریت ولایی و الهی خود را اعلام کرد، مردم بفهمند. در سیرۀ ائمه هدی(ع) هم می‌بینیم که امامان ما خیلی سریع برای حکومت اقدام نمی‌کردند بلکه منتظر فراهم‌شدن شرایط بودند تا اینکه مردم به ولیّ خدا اعتماد کنند. 🔹نجات اقتصاد کشور کار چه کسانی است؟ کار افراد باتقواتر است یا افراد بی‌تقواتر؟ چند نفر از مردم ما معتقدند که دین و تقوا راه نجات اقتصاد کشور است؟ مردم موقع انتخابات به تقوای افراد توجهی نمی‌کنند چون معتقدند «دین ربطی به فهم و مدیریت ندارد!» فکر می‌کنند دین یعنی فقط نمازخواندن، گریه و زاری و زیارت و... لذا تصور می‌کنند که مدیریت، مقوله‌ای جدای از دین است. 💠دین عقل انسان را رشد می‌دهد. اگر مردم کارها را به انسان کم‌دین و ضعیف‌الایمان بسپارید در واقع کار را به فرد ضعیف‌العقل سپرده‌اند که دائم خراب‌کاری می‌کند. مردم روزی به این رشد می‌رسند و به امام زمان(ع) حق خواهند داد که باتقواترین افراد را به‌عنوان وزرای خود انتخاب کند. مردم نیز می‌فهمند و درک می‌کنند که اگر کسی تقوا نداشته باشد عقل ندارد، اگر کسی ایمان نداشته باشد عقل درستی ندارد، اگر کسی دین نداشته باشد عقل ندارد که با آن مدیریت کند! مردم روزی این کلمات را به‌صورت بدیهی می‌فهمند، آن‌وقت می‌توان حکومت و دولت ایده‌آل داشت. 👈ادامه مطلب در پست بعد👇👇 @Panahian_text
👈ادامه مطلب پست قبل👇 🔹اقتصاد مملکت در اثر بی‌تدبیری این‌طور به‌هم ریخت. بی‌تدبیری یعنی بی‌دینی، چون دین تدبیر آدم را افزایش می‌دهد. دین که فقط نماز و روزه نیست! ظاهراً این تصور که «مدیریت‌های کلان سیاسی، یک‌مقدار پدرسوختگی می‌خواهد!» برای مردم ضرب‌المثل شده است، درحالی‌که این‌گونه نیست. مدیریت‌ به صفای باطن و عقل نیاز دارد نه‌ پدرسوختگی. 💠متأسفانه در طول تاریخ، مردم به کسانی که یک‌مقدار پدرسوختگی دارند، بیشتر اعتماد کردند تا کسانی که اصلاً در کارشان عیبی نیست؛ در واقع گرهِ کار در همین‌جاست. 🔹اینکه مردم بین سیاست‌ورزی و ایمان فاصله می‌گذارند، یکی از دلایلش ما طلبه‌ها هستیم، حوزه‌های علمیه نباید به این اشتباه دامن بزنند، وقتی دستورات دینی را در باب مدیریت، برای مردم توضیح ندهیم، مردم فکر می‌کنند که دین حرفی برای مدیریت ندارد، در نتیجه سراغ غربی‌ها می‌روند. در حالی‌که حرف‌های دین در باب اقتصاد و معیشت جامعه، بسیار دقیق و هوشمندانه است و متأسفانه عقل خیلی‌ها از درک آن عاجز است. 💠ما طلبه‌ها مقصر هستیم که حرف‌های بسیار هوشمندانۀ دینی را در باب اداره زندگی، به مردم نگفتیم، در نتیجه مردم می‌گویند «دین‌دارها مگر بلدند جامعه را اداره کنند!» مردم در طول تاریخ به اینکه «دین به انسان سیاست یاد می‌دهد» اعتماد نکرده‌اند و تقصیر طلبه‌ها و حوزه‌های علمیه هم است که بخش‌های سیاستی، اقتصادی و معیشتی دین را به مردم آموزش نداده‌اند. مثلاً اینکه دین مضاربه و سپرده‌کردن پول و سودگرفتن را نمی‌پسندد؛ اگر انسان پولش را به کسی یا به بانکی بسپارد و خودش بیکار بنشیند، به‌مرور باعث می‌شود که عقلش زائل شود. اهل‌بیت(ع) سفارش می‌کردند که خودتان با پولتان کار کنید. 🔹امیرالمؤمنین(ع) استخدام‌شدن را مذموم می‌شمارند و سفارش می‌کنند که «جوان تا می‌تواند نباید کارمند شود» (وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا يَكُونَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ ذُو نِعْمَةٍ فَافْعَلْ... ؛ نهج‌البلاغه/نامه 31) ولی امروز، کدام‌یک از جوانان ما این موضوع را می‌دانند؟! در کدام کتاب درسی این موضوع را خوانده‌اند؟! 👤 علیرضا پناهیان 🚩حرم رضوی- ۹۷.۰۵.۲۲ @Panahian_text
⭕️فرهنگ «قضاوت‌نکردن دربارۀ دیگران»؛ در غرب و در مُدل تقوا 💎 -ج۷ 🔻 ریشۀ فرهنگیِ «عدم قضاوت دربارۀ آدم‌ها» در غرب، «نسبی‌گری در اخلاق» است 📌در غرب، برای خلاص‌شدن از قضاوت‌ها، ریشۀ «نظام ارزشی» را می‌زنند؛ اما در اسلام با مُدل «تقوا» این مشکل حل می‌شود 🔻 تقوا، فرهنگ قضاوت دربارۀ دیگران را اصلاح می‌کند و «آرامش روانی» در جامعه پدید می‌آورد 📌 تقوا می‌گوید: «اگر می‌خواهی قضاوت کنی، علیه خودت و به نفعِ دیگری قضاوت کن» 🔻در مُدل تقوا، قضاوت دربارۀ دیگران، باید کم و مثبت باشد، اما قضاوت دربارۀ خودت باید منفی باشد! 📌وقتی قضاوت دربارۀ خودت منفی باشد، مغرور نمی‌شوی؛ یعنی خوبی‌هایت فاسد نمی‌شود 🔻 «تقوا» فرهنگی است که مهم‌ترین ویژگی مثبت فرهنگ غرب را به‌صورت عالی‌تر در خودش دارد و آن «قضاوت‌نکردن دربارۀ دیگران» است _____________ : 🔶طبق بررسی‌های روان‌شناختی، علت مهاجرتِ عده‌ای از جوانان به «اروپا» این است که می‌گویند: «در غرب، دربارۀ آدم‌ها، قضاوت نمی‌کنند. به‌طور مثال من اگر مسجد بروم یا نروم کسی با من کاری ندارد؛ این، موجب آرامشِ روانی برای ما می‌شود» 📌فرهنگ «عدم قضاوت دربارۀ آدم‌ها» خیلی عالی است، اما ریشۀ فرهنگیِ «عدم قضاوت دربارۀ آدم‌ها» در غرب، «نسبی‌گری در اخلاق» است و اینکه بین مسلمان و مسیحی و بت‌پرست، فرقی نمی‌گذارند. دیگر نه «مسجد رفتن» ارزش دارد، نه «مسجد نرفتن»! یعنی در غرب، برای خلاص‌شدن از قضاوت‌ها، تیشه به ریشه «نظام ارزشی» زده‌اند! 🔶اما در اسلام، با سیستمِ «تقوا» این مشکل(یعنی قضاوت نابجا دربارۀ دیگران) حل‌شده است. سیستم «تقوا» نه‌تنها اجازه نمی‌دهد شما در مورد کسی «قضاوت بد» داشته باشی؛ بلکه اجازه نمی‌دهد در مورد خودت هم «قضاوت خوب» کنی! آیۀ قرآن می‌فرماید: «فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى» (نجم/32) خودتان را آدمِ خوبی ندانید! به خودت نمرۀ بیست نده، برای خودت نوشابه باز نکن؛ خدا بهتر می‌داند چه کسی باتقواتر است! 📌در واقع ارزیابیِ تقوا «پنهان» است. رعایت همین قاعده طبق روش «تقوا» در جامعۀ اسلامی موجب «آرامش روانی» و رهاشدنِ انسان‌ها از سایه سنگین «قضاوت دیگران» می‌شود. 🔶امیرالمؤمنین(ع) در اوصاف متقین می‌فرماید: «فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ»(نهج البلاغه/ خطبه 193)؛ آدمِ اهل تقوا، همیشه خودش را «متّهم» می‌‌کند. «إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا عْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي»(همان) اگر کسی از او تعریف کند به‌جای اینکه خوشش بیاید، نگران می‌شود! وقتی به او می‌گویی: «تو آدم خوبی هستی» می‌گوید: «من خودم را بهتر می‌شناسم.» 📌 امام رضا(ع) می‌فرماید: «عقل انسان کامل نمی‌شود مگر این ده خصلت داشته باشد و دهمین خصلت، عجب خصلتی است؛ آن است که هیچ‌کسی را نبیند مگر آنکه بگوید: او از من بهتر و باتقواتر است.! «لَا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى»(تحف العقول، ص443) بعد می‌فرماید: مردم دو دسته هستند. یک‌دسته، آدم‌هایی هستند که از ظاهرشان هم معلوم است از تو باتقواتر هستند؛ آن‌ها که هیچ! اما عده‌ای را می‌بینی که ظاهرشان از تو بهتر نیست؛ وقتی چنین کسی را دیدی، پیش خودت بگو: «این عیبش آشکار است، من عیب‌هایم هنوز پنهان است.» تقوا چنین فرهنگی را در جامعه گسترش می‌دهد. 🔶 همان‌طور که در جلسات قبل بیان شد، در مُدل مبتنی بر تقوا «نتیجه‌گرا» نیستیم؛ چون نتیجه‌ها مشخص نیست و مخفی است. تقوا می‌گوید: نتیجه‌گرا نباش؛ فرایندگرا باش! در ارزش‌گذاری‌های خودت، نتیجه را نبین! اگر در مقام نتیجه هم خواستی قضاوت کنی، علیه خودت و به نفعِ دیگری قضاوت کن! 📌در مُدل تقوا، قضاوت‌ها در مورد دیگران کاهش پیدا می‌کند؛ حتی قضاوت‌ها در مورد دیگران باید مثبت باشد، اما در مورد خودت باید منفی باشد! وقتی قضاوت دربارۀ خودت منفی باشد، مغرور نمی‌شوی؛ یعنی خوبی‌هایت فاسد نمی‌شود. 🔶تقوا یک فرهنگ است؛ فرهنگی که مهمترین ویژگی مثبت فرهنگ غرب را به‌صورت عالی‌تر در خودش دارد و آن هم «قضاوت‌نکردن دربارۀ دیگران» است. «تقوا» فرهنگ قضاوت دربارۀ دیگران را اصلاح و «آرامش روانی» در جامعه پدید می‌آورد. 🚩 هیئت نور - ۹۶.۰۷.۰۶ 📢صوت در: @Panahian_mp3 @Panahian_text
⭕️در مدیریت به روش تقوا، «نظارت بیرونی» کاهش و «احساس مسئولیت افراد» افزایش می‌یابد 💎 -ج۸ 🔻 ادارۀ جامعه با مدل تقوا، مردم را قوی می‌کند؛ هم فرد و هم جامعه را قوی می‌کند 📌اگر در دبیرستان، دانش‌آموزان فقط با زورِ نمره، حضوروغیاب و «نظارت بیرونی» درس بخوانند یعنی آموزش پروش در امر تعلیم و تربیت، شکست‌خورده است! 🔻 یک نظام آموزشی که برای تأخیرِ 10دقیقه‌ای، «غیبت» می‌زند و جریمه می‌کند، در واقع «احساس مسئولیت فرد نسبت به خود» را نابود کرده است 📌 دانش‌آموز با نظارت بیرونی، ضعیف و فلج خواهد شد؛ مثل کسی که به او اجازه ندهند از عضلات بدنش، کار بکشد تا «قوی» شود 🔻«نظمی» که در ترافیک کشورهای غربی وجود دارد، چون ناشی از «نظارت شدید بیرونی» توسط «پلیس» و «دوربین» و «مجازات فوری و سنگین» است، ارزش چندانی ندارد. چراکه این فرد، از سرِ آدمیت منظم نشده است؛ بلکه با «قانون» و «نظارت شدید بیرونی» و «مجازات فوری» مثل حیوانات با او برخورد شده تا «نظم» را رعایت کند. ___________ : 🔶در مدیریت و ادارۀ جامعه به روش تقوا، علاوه بر اینکه «نظارت‌های بیرونی» به‌شدت کاهش می‌یابد، «احساس مسئولیت» افراد، نسبت به خودشان و دیگران، افزایش می‌یابد. رسول‌خدا(ص) فرمود: «همۀ شما مسئول هستید؛ ألا كُلُّكُمْ راعٍ» (صحيح مسلم/3/1459) 📌«حضوروغیاب» بچه‌ها سر کلاس را می‌توان به دو روش انجام داد: روش اول، با «نظارت بیرونی» و به‌وسیلۀ معاونت آموزشی است. روش دوم که با «تقوا» تناسب بیشتری دارد این است که دانش آموزان، نسبت به حضور یا عدم‌حضورِ بقیه هم‌کلاسی‌های خود، «احساس مسئولیت» کنند. یعنی اگر یکی از همکلاسی‌های آنها، غیبت کرد و در کلاس حاضر نشد، از سرِ «دلسوزی» و «خیرخواهی»، به او تذکر بدهند که «چرا نیامدی؟» چه مشکلی داشتی؟ 🔶اگر در دبیرستان، دانش‌آموزان فقط بازور «نمره» و «حضوروغیاب» و «نظارت بیرونی» درس بخوانند یعنی نظام آموزش پروشِ ما در امر «تعلیم و تربیت» در دوران هفت‌سالِ دوم(یعنی در دبستان یا از 7تا14سالگی) شکست‌خورده است. نه اینکه «آموزش پرورش» بچه‌ها را تربیت نکرده است؛ بلکه بی‌تربیتشان کرده است! 📌یک نظام آموزشی که برای تأخیرِ 10دقیقه‌ای، «غیبت» می‌زند و نمره کم می‌کند یا جریمه می‌کند، در واقع «احساس مسئولیت» فرد را نسبت به خودش نابود کرده است. زمانی که فرد را از بیرون، وادار به انجام کاری بکنید، دیگر «عامل درونی»، او را به جنبش و حرکت وا نمی‌دارد و کم‌کم آدمیتش را هم از دست می‌دهد! 🔶وقتی یک فرد، برای «نتیجۀ دور»، «ناظری ندیدنی»، «پاداش و مجازات غیرِ فوری» فعالیت و کار می‌کند، تازه بوی «آدمیت» از او بر مشام می‌رسد. «تقوا» کاری می‌کند تا «چشمه از خودش بجوشد»؛ نه اینکه از بیرون، آب داخل چشمه بریزیم. 📌اگر مسئول حضور و غیابِ دانش‌آموزان، «ناظم» باشد و مسئول نمره‌دادن هم «معلم» باشد و پاداشِ بچه‌ها هم «نمرۀ پایان ترم» باشد و «مجازات» هم رفوزه‌شدن یا اخراج از مدرسه باشد، اینها یعنی «همه دارند، دانش‌آموز را از بیرون کنترل می‌کنند» و درواقع به او فرصت نمی‌دهند که از درون، خودش را مدیریت کند! مثل کسی که به او اجازه ندهند از عضلات بدنش، کار بکشد تا «قوی» شود. کم‌کم در اثر کار نکردنِ این عضلات، او فلج می‌شود. «دانش‌آموز» هم با نظارت بیرونی، کم‌کم ضعیف و فلج خواهد شد. 🔶«نظمی» که در ترافیک کشورهای غربی وجود دارد، به‌دلیل آنکه ناشی از «نظارت شدید بیرونی» توسط پلیس و دوربین و «مجازات فوری و سنگین» است، ارزش چندانی ندارد. چراکه این آدم خودش نبوده، بلکه با «قانون» و «نظارت شدید بیرونی» و «مجازات فوری» مثل حیوانات با او برخورد کرده‌اند و این موجبِ نظم شده است، نه‌اینکه او از سر آدمیت، منظم شده باشد. 📌اگر «قانون» و «نظارت» و «مجازات شدید»، برداشته شود، خواهید دید همان موجوداتی که با نظارت شدید، منظم شده بودند، به چه موجودات «بی‌نظم» و «قانون‌شکنی» تبدیل خواهند شد! 🔶در برخی از کشورهای شرقی، بااینکه قوانین راهنمایی رانندگیِ آنجا، از کشور ما کمتر است، تخلفات رانندگی و تصادفات‌شان، کم‌تر است. اگر هم تصادفی شود، مردم می‌دانند که خودشان باید مشکل خود را حل‌وفصل کنند؛ پلیسی نیست! 📌ادارۀ جامعه با مدل «تقوا»، موجب می‌شود که هرکسی روی پای خودش بایستد و نسبت به دیگران «احساس مسئولیت »کند. در این صورت، مردم «قوی» می‌شوند و به‌صورت «گروهی»، خودشان، زندگی خودشان را بدون نیاز به «دولت» اداره خواهند کرد. 🔶چرا باید ما مردم، این‌قدر وابسته به «دولت» باشیم؟! ما می‌توانیم کاری کنیم که «روستاها» مستقل شوند و «شهرها» روی پای خودشان بایستند. ادارۀ جامعه، با مدل «تقوا» هم «فرد» و هم «جامعه» را «قوی» می‌کند. 🚩 هیئت نور - ۹۶.۰۷.۰۷ 📢صوت در: @Panahian_mp3 @Panahian_text
⭕️تقوا عالی‌ترین نوع «شبکه اجتماعی» را تولید می‌کند 💎 -ج۹ 📌تقوا، اول فرد را «قوی» می‌کند، سپس جامعه را 🔻 تقوا اول تو را «جمعی» بار می‌آورد، بعد تو را در جمع، فنا می‌کند 📌تک‌تک خوب‌بودن، زیاد به‌درد نمی‌خورد! ممکن است تک‌تکمان خوب باشیم اما در یک زندگی جمعی، نسبت به‌هم بی‌رحم باشیم 🔻در «خودسازی» فقط مسئول خودت هستی، اما در «جمع‌سازی» باید رنج دیگران را هم تحمل‌کنی 📌تقوا کار را به‌جایی می‌رساند که عیب‌های دیگران را هم به‌دوش می‌کشی 🔻می‌توان زندگیِ جمعی و فناشدن در جمع را، در یک «بازی گروهی» تجربه کرد؛ فوتبال از این ‌جهت، بازی خوبی است _______ : 📌تقوا عالی‌ترین نوع «شبکه اجتماعی» را تولید می‌کند. تقوا، اول فرد را قوی می‌کند، سپس جامعه را قوی می‌کند. می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»(آلعمران/200) «صابروا» یعنی باهم صبر کنید؛ یعنی تو کمک کن، من بهتر صبر کنم. من کمک کنم تا تو بهتر صبر کنی. 🔶بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر هرکدام از ما، آدم‌های خوبی شویم، همه خوب می‌شوند؛ به‌هیچ‌وجه این‌طور نیست! گاهی ما می‌توانیم تک‌تکمان آدم‌های خوبی باشیم ولی در یک زندگی جمعی و کار تشکیلاتی، نسبت به‌هم بی‌رحم باشیم. تک‌تک خوب‌بودن زیاد به‌درد نمی‌خورد! 📌تا وقتی با هم کار نکرده باشیم و در یک کار جمعیِ مستمر هم‌افزایی نکرده باشیم و همدیگر را تحمل نکرده باشیم، خوب‌بودنِ ما معلوم نمی‌شود. اگر ده نفر دورهم جمع شدیم، یک کارخانه یا مدرسه راه انداختیم و باهم، زندگی کردیم و کارکردیم، تازه خوبیِ ما خودش را نشان می‌دهد. 🔶تقوا اول تو را «جمعی» بار می‌آورد، بعد تو را در جمع «فنا» می‌کند. فرمود: «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى»(مائده/2) وقتی بخواهی خودسازی کنی، فقط مسئول خودت هستی، اما در جمع‌سازی، باید رنج دیگران را هم تحمل‌کنی، مثلاً یکی کج‌فهمی می‌کند و دیگری نامردی می‌کند و تو نمی‌توانی قطعِ رابطه کنی. بالاتر از این، تقوا کار را به‌جایی می‌رساند که عیب‌های دیگران را هم به‌دوش بکشی! دانش‌آموزان می‌توانند در اردو، زندگی در فضای تقوا را تجربه کنند، جمعی باهم زندگی کنند و عیب‌های همدیگر را بپذیرند! 📌تقوا نه‌تنها رابطۀ شما را با دیگران، بهبود می‌بخشد بلکه شما را فدای بقیه هم می‌کند. تاجایی‌که هم عیب‌ها و خرابکاریهای رفیقت را به‌عهده می‌گیری و می‌گویی «تقصیر من بود» و هم اجازه می‌دهی خوبی‌هایت به نام رفیقت بخورد و می‌گویی «اینها حاصل کار او بود» 🔶در جبهه، فرمانده گردانی بود که فرمانده گروهانِ زیردستش، بهتر از او بود؛ ده برابر مافوقش می‌فهمید و فقط به عشق شهادت کار می‌کرد. زبانِ حالش این بود: «نامش مال تو؛ خونش را من می‌دهم!» زمانی که آن مقامِ مافوق، فرمانی می‌داد، تعجب می‌کرد که چقدر اوضاع بهتر از آن چیزی پیش می‌رود که من فکر می‌کردم! از بس او کاردان بود و فرمان را عالی اجرا می‌کرد. 📌اگر پای تقوا وسط نباشد، کارمند احساس مسئولیت نمی‌کند، آن‌وقت مدیرکل، آبرویش می‌رود. به کارمندانش التماس می‌کند که «بیایید این پروژه را تمیز انجام دهیم وگرنه آبرویِ من می‌رود!» می‌گویند: «خب، اگر انجام بدهیم چه کسی نانش را می‌بَرد؟ من خوب کار کنم که تو ترفیع بگیری؟» بعد مدیر دستور می‌دهد، کارمند خوب کار نمی‌کند، مدیر را برکنار می‌کنند. همۀ دولت‌ها می‌آیند و می‌روند، ولی آن کارمندها سر جایشان هستند. 🔶مجموعه‌ای را درنظر بگیرید که افرادش دورِ هم جمع شده‌اند و خوب کار می‌کنند ولی دنبال این نیستند که خودشان امتیاز بیاورند، بلکه می‌خواهند «جمع، امتیاز بیاورد و موفق شود»؛ حتی از سود خودشان به نفع جمع می‌گذرند و به نام جمع، امتیازات خود را تقسیم می‌کنند. این جمع آن‌قدر محکم و به‌هم‌پیوسته‌ می‌شود که هیچ رخنه‌ای نمی‌‌توان در آن دید؛ مثل سرب. «صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ»(صف،4) جمعی که هرکسی خوبی‌های خودش را وسط بیاورد، دیگران نام و نانش را ببرند و افراد، بدی‌های دیگران را به خودشان بگیرند. 📌در یک محیط صدنفره، اگر سه نفر این‌طوری باشند تحول و انقلاب ایجاد می‌کنند؛ همه می‌فهمند که بار روی دوش این سه نفر است، اما از همه بی‌ادعا‌تر هستند و آنها باخدا معامله می‌کنند، دنبال نان و تشویق و احترام نیستند. 🔶بازی می‌تواند الگویی برای زندگی واقعی باشد. زندگیِ جمعی و فناشدن در جمع را می‌توان در یک مسابقه و بازیِ گروهی، تمرین کرد. «فوتبال» از این ‌جهت، بازیِ خوبی است؛ «کار جمعی» است. یکی از دلایل اصلی جذابیت بالایش، همین کار جمعی بودن آن است. در فوتبال، تاکتیک جمعی نسبت به تکنیک فردی، حرف اول را می‌زند. 🚩 هیئت نور - ۹۶.۰۷.۰۸ 📢صوت در: @Panahian_mp3 @Panahian_text
⭕️چرا رهبر که همۀ مشکلات را می‌داند، خودش آنها را حل نمی‌کند؟ 💎 -ج۱۰ 🔻«مدیریت با مُدل تقوا» مردم را «قدرتمند» ‌می‌کند تا خودشان مشکلات را حل کنند 📌«انتخابات» کمترین نوع مشارکت مردم در ادارۀ جامعه است؛ مردم باید زندگی خود را، خودشان اداره کنند 🔻وقتی مردم اقتصادِ خود را، خودشان اداره کنند این می‌شود «مردم‌سالاری دینی» در بخش اقتصاد 📌تمرکز قدرت و ثروت، فسادزاست؛ باید دولت کوچک شود و قدرت مردم افزایش یابد وگرنه فساد ریشه‌کن نمی‌شود 🔻 قدم اول در کوچک‌شدن دولت این است که مردم دنبال «استخدام در دولت» نباشند ________ 📌رسالت انبیاء این نیست که خودشان «عدالت» را بین مردم برقرار کنند، بلکه انبیاء آمده‌اند تا مردم را به‌جایی برسانند که خودِ مردم قسط و عدل را برپا کنند. مجری قسط و عدل، انبیاء نیستند بلکه مردم‌اند؛ منتها انبیاء بسترسازی می‌کنند. قرآن می‌فرماید: «...لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حديد/25) «انبیاء» مردم را رشد می‌دهند تا مردم بتوانند خودشان عادلانه زندگی کنند؛ این یعنی نوعی «مدیریت ولایی» در ارتباط با جمع. 📌چرا پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) همۀ مشکلات جامعۀ خودشان را حل نکردند؟ الان رهبر انقلاب که همۀ مشکلات را می‌دانند چرا مشکلات را خودشان حل نمی‌کنند؟ به‌دلیل اینکه سیستم ولایی اساساً این‌گونه است که سعی می‌کند مردم را «قدرتمند» ‌کند تا مردم خودشان در یک «حرکت جمعی» بتوانند روی پای خود بایستند، یعنی میدان می‌دهد که خودِ مردم رشد کنند و قدرت پیدا کنند تا بتوانند مشکلات را حل کنند. این روش، تنها روش پایدار برای برقراری عدل در یک جامعه است. 🔶اگر مردم، زندگی خود را، خودشان اداره کنند و روی پای خود بایستند، شاید نصف «قوانین مجلس» کاهش پیدا کند، چون بسیاری از قوانین برای کنترل فساد است، اما وقتی کار دست خودِ مردم باشد، فساد بسیار کم می‌شود و دیگر نیاز به این‌همه قانون نیست. از سوی دیگر نظارت قوه قضائیه هم به‌شدت کم می‌شود؛ چون مدیران، کارِ چندانی دستشان نیست که قوۀ قضائیه بخواهد بر آنها نظارت کند. 📌تمرکز قدرت و ثروت، فسادزا است و نه با قانون، نه با قوه قضائیه قابل‌کنترل نیست. برخلاف توزیع قدرت بین مردم که به کمترین قانون و نظارت نیاز دارد. باید قدرت دولت کم و قدرت مردم افزایش پیدا کند وگرنه فساد ریشه‌کن نخواهد شد. 🔶«ادارۀ جامه با مُدل تقوا» یعنی نگذارید تمرکز ثروت و قدرت، در جامعه‌ شما فساد پدید بیاورد. برای تمرکززداییِ ثروت و قدرت، «دولت» باید کوچک شود. آرزوی کوچک‌شدن دولت مساوی است با برکات فراوان برای جامعه! قدم اول در کوچک‌شدن دولت این است که مردم، به‌دنبال «استخدام در دولت» نباشند. 📌از امام صادق(ع) درباره شخصی که می‌خواست مزدبگیر-و به‌اصطلاح ما کارمند- شود، پرسیدند، ایشان فرمود: استخدام نشود، برود برای خودش کار کند.«فَقَالَ لَا يُؤَاجِرْ نَفْسَهُ» (کافی/5/90) امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «اگر می‌توانی روزی‌ات را خودت به‌دست بیاوری مزدبگیر نشو؛ وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا يَكُونَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ ذُو نِعْمَةٍ فَافْعَلْ» (نهج‌البلاغه/ نامه31) اما امروز مردم وقتی می‌خواهند دخترانشان را شوهر دهند، می‌پرسند: «کجا استخدام‌ شده‌ای؟!» 🔶«انتخابات» کمترین نوع مشارکت مردم در ادارۀ جامعه است و بین مشارکت‌هایی که مردم می‌توانند در ادارۀ زندگی خودشان داشته باشند، این پرآسیب‌ترین نوعِ مشارکت است! شما رئیس‌جمهور، نمایندۀ مجلس و... انتخاب می‌کنی و بعد در روستا یا شهر خودت می‌نشینی و می‌گویی: «نان، آب، مدرسه، آسفالت خیابان و...» برای ما تأمین کنید! این بدترین نوع ادارۀ جامعه است و بیشترین فساد را به‌دنبال دارد. درحالی‌که بنا بود مردم خودشان روی پای خودشان بایستند. 📌رهبر انقلاب فرمود: «ما که می‌گوییم مردم‌سالاری دینی بعضی خیال می‌کنند این مردم‌سالاری فقط پای صندوق رأی و انتخابات است؛ این فقط یکی از جلوه‌های مردم‌سالاری دینی است. مردم‌سالاری یعنی بر اساس دین و بر اساس اسلام، سالارِ زندگیِ جامعه، خود مردم‌اند.»(۹۵/۰۹/۰۳) وقتی مردم اقتصاد خودشان را، خودشان اداره کنند این می‌شود «مردم‌سالاری دینی» در بخش «اقتصاد». مردم در هر کاری فعال شوند، می‌شود مردم‌سالاری! فقط صندوق رأی نیست. 🔶قدرت مردم، خیلی بالاست؛ یکی از قدرت‌های مردم «قدرت خرید» به‌صورت شبکه اجتماعی است. اگر 5میلیون نفر از مردم تصمیم بگیرند لباس خودشان را به‌صورت هماهنگ خرید کنند(مثلاً لباس‌های یک کارخانۀ داخلی را تا آخر سال، پیش‌خرید کنند) آن کارخانه رونق می‌گیرد و این 5میلیون نفر می‌توانند سهام‌دارِ آن کارخانه بشوند و سود ببرند. ولی ما اکثراً حالِ این کارها را نداریم؛ این می‌شود جامعۀ مرده! 🚩 هیئت نور - ۹۶.۰۷.۰۹ 📢صوت در: @Panahian_mp3 @Panahian_text
⭕️مهم‌ترین اثرِ تقوا در انسان چیست؟ ⭕️چرا افرادِ باتقوا قدرت روحی بالایی دارند؟ 💎 -ج۱۱ (پایانی) 🔻هشت ویژگی مهم تقوا(جمع‌بندی بحث): 1️⃣ تقوا روشی برای انگیزه‌مندشدن افراد است، بلکه سیستمی است که قدرت برنامه‌ریزی و اداره زندگی و کشور را به ما می‌دهد. 2️⃣ تقوا نوعی «خودکنترلی از درون» است و موجب برانگیختن احساس مسئولیت می‌شود. بنابراین نظارت و کنترل بیرونی (از طریق قانون و قوه قضائیه)کمترین نقش را دارد. 3️⃣ تقوا تکلیف‌محور است نه نتیجه‌گرا. تقوا با فرآیند‌ها کار دارد و صرفاً دنبال محصول و خروجی نیست. 4️⃣ تقوا قضاوت درباره دیگران را به حداقل می‌رساند و آرامش روانی به‌همراه دارد و موجب می‌شود دیگران را بر خودت برتر بدانی. لذا متوقف، متوقع و مغرور و مأیوس نمی‌شوی. 5️⃣ تقوا «استقلال روحی» و «کرامت» انسان را حفظ می‌کند و به او قدرت، شجاعت، حریت و استقامت می‌دهد. 6️⃣ تقوا به انسان هوشمندی، خوش‌فهمی و آینده‌نگری می‌دهد و موجب خلاقیت و خودشکوفایی انسان می‌شود. 7️⃣ تقوا عالی‌ترین نوع «شبکه اجتماعی»» را تولید می‌کند. تقوا، اول فرد را «قوی» می‌کند و سپس جامعه را؛ تا فرد و جامعه بتواند روی پای خودش بایستد. به‌جای تمرکز قدرت و ثروت برای عده‌ای، آن را بین مردم توزیع می‌کند. 8️⃣ تقوا، انسان را ولایت‌مدار بار می‌آورد _____ 🔶تقوا به «روش انگیزه‌مندشدنِ انسان» کار دارد که به‌نوعی موضوعِ همۀ شاخه‌های علوم انسانی است؛ این موضوع خصوصاً در «علم مدیریت» و همچنین در سیاست، جایگاه بسیار مهمّی پیدا می‌کند. 🔻تقوا چگونه یک روش برای انگیزه‌مندشدن است؟ 📌اولاً تقوا انگیزۀ خوب‌شدنِ انسان را با خدا پیوند می‌زند و چون اثر رفتار ما-در غضب یا مهر الهی- در قیامت معلوم می‌شود لذا کسی که می‌خواهد به‌خاطر خدا کاری انجام دهد در واقع دارد برای انگیزه‌ای کار می‌کند که در طولانی‌مدت اثر دارد. 🔶ثانیاً تقوا در دنیا و زندگی مادی ما هم اثر دارد، ولی اثرِ دنیایی‌اش پیچیده و مبهم است؛ «مِن حَیثُ لا یَحتَسِب» است. یعنی این‌طور نیست که اگر شما امروز تقوا رعایت کنید فردا 100هزار تومان پول به حسابتان واریز شود! 📌پس هم اثر دنیاییِ تقوا مبهم و پیچیده است، هم اثر آخرتی‌اش دور است؛ لذا مهم‌ترین اثری که تقوا در انسان ایجاد می‌کند «استقلال» و «احساس مسئولیت» است. اساساً تقوا یک روش تربیتی به‌حساب می‌آید که موجب می‌شود انسان متّقی کم‌کم روی پای خودش بایستد، مستقل شود و خودش شروع کند به «احساس مسئولیت کردن» که این احساس مسئولیت از ترس منافع زودگذرش نیست. 🔶کسی که برای تقوا کار می‌کند نه برای منافع دیدنی و چشیدنی فوری و عینی، این فرد خیلی گرامی و محترم است. لذا تقوا روشی است برای اینکه کرامت انسان بالاتر برود، کمااینکه قرآن می‌فرماید: «إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَالَّهِ أَتقَاکُم» (حجرات/13) واقعاً متّقی‌ترین فرد گرامی‌ترین است؛ هم نزد خدا، هم «فی‌نفسه» گرامی‌ترین است. 📌تقوا بعد از «استقلال روحی» به انسان «قدرت روحی» می‌دهد. شما وقتی استقلال پیدا کردی، وابسته به ضرر و فایدۀ فوری نخواهی بود، لذا هم گرامی می‌شوی و هم قدرتمند می‌شوی. 🔶قدرت روحی افرادِ با تقوا خیلی بالا می‌رود؛ چون اغلب ضعف‌های ما ناشی از ترس‌هایی است که به‌خاطر «از دست‌دادن منافعمان» داریم (منافعِ زودگذر) لذا اگر وابسته به منافع فوری نباشیم، قدرتمند می‌شویم. اما ترس از خدا این‌طور نیست؛ ترس از خدا مخصوصِ آدم‌های فوق‌العاده عاقل است. علی(ع) فرمود: عاقل‌ترین مردم کسی است که بیشتر به عاقبت بیاندیشد و نگاه کند «أَعْقَلُ النَّاسِ أَنْظَرُهُمْ فِی الْعَوَاقِب» (غررالحکم/3367) 📌تقوا در سه مرحله آدم را پیش می‌برد و رشد می‌دهد: 1⃣در مرحلۀ ، فرد را مستقل و قوی بار می‌آورد تا روی پای خودش بایستد و او را برای انجام رفتارهای خوب، انگیزه‌مند می‌کند(بدون کنترل بیرونی؛ بلکه با خودکنترلی درونی) 2⃣در مرحلۀ ، به انسان قدرت مضاعف می‌دهد و آن «قدرت جمعی» است، در واقع تقوا «من را تبدیل می‌کند به ما» تقوا بعد از اینکه فرد را قوی کرد، می‌گوید: «حالا باهم کار کنید» آدم قدرتمند وقتی در یک جمع وارد شود، دارایی‌های خودش را پخش می‌کند و می‌گوید «همه بیایید سودش را ببرید» لذا یک جمع منسجم دور خودش ایجاد می‌کند؛ در واقع این فرد قدرتمند «عامل انسجام جمع» می‌شود و البته-چون تقوا دارد- مانع تمرکز قدرت و ثروت به‌مدل سرمایه‌دارای خواهد شد، بلکه قدرت و ثرورت را بین مردم توزیع می‌کند. 3⃣در مرحلۀ ، انسان را ولایت‌مدار بار می‌آورد. لذا کلمۀ متّقین در قرآن، رمز برای «شیعه» است. امام برای متّقین با «اشاره» حرف می‌زند. چرا؟ چون می‌خواهد به او فرصت بدهد که خودش انگیزه پیدا کند، خودش بفهمد و خودش جلو برود. 🚩 هیئت نور - ۹۶.۰۷.۱۰ 📢صوت در: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🚩 برنامه سخنرانی علیرضا پناهیان در دهه ولایت 🔹بعد از نماز عشاء | میلاد امام هادی(ع) | خ فاطمی، نرسیده به تقاطع کارگر، فاطمیۀ بزرگ تهران 📌 goo.gl/maps/Bui4PmARnpw 🔸بعد از نماز عشاء | جشن عید غدیر | حسینیۀ یوم الغدیر | خزانه فلاح، 20 متری ابوذر، 12 متری شهید فراهانی، 14 متری شهید ورزدار، مسجد و حسینیه یوم الغدیر 📌 goo.gl/maps/6z3DNyGJA8t 🔹ساعت 7:30 صبح | جشن عید غدیر| م شهدا، خ مجاهدین اسلام، ایستگاه بهنام، بن‌بست هدایت، حسینیه آیت الله حق‌شناس(ره) 📌 goo.gl/maps/fyPj9FbFjHp 🔸ساعت 9 صبح | عبدل آباد، بلوار شکوفه، بوستان بهار 📌 goo.gl/maps/RLY6ktiwpL42 @Panahian_text
🔰پیشنهاد راهبردی علیرضا پناهیان: "جشن مشترک غدیر با اهل سنت" 📌بر اساس سفارش راهبردی آخرین امام قبل از غیبت 🔻 مریدان امیرالمؤمنین(ع) باید از بحث وحدت شیعه و سنی فراتر بروند و دلبری کنند. 🔻 بر سر وجوه مشترک‌مان با اهل سنت، مراسم مشترک برگزار کنیم/ در غدیر با برادران اهل سنت بر سر "محبت" علی(ع) جشن مشترک بگیریم. _____________ 🔸 سفارش‌های آخرین امام قبل از غیبت، شفارش‌های راهبردی تا زمان ظهور است. امام حسن عسکری(ع) می‌فرماید: «همۀ دل‌ها را به ما جذب کنید؛ جُرُّوا إِلَیْنَا کُلَ مَوَدَّةٍ»/ می‌خواهم فراتر از شعار وحدت شیعه و سنی، شعار «همدلی» بین شیعه و سنی را پیشنهاد دهم. چرا فقط وحدت؟ چرا فقط دنبال این باشیم که با هم اختلاف نداشته باشیم؟ چرا در همین سطح باقی بمانیم؟ باید یکدیگر را به آغوش بکشیم. 🔸 شما وقتی می‌توانی خودت را مدعی تشیع علوی و مهدویت بدانی که در بین رفقایت، برخی از صمیمی‌ترین آنها جوانانی از اهل سنت باشند. اینکه ما فقط با هم دعوا نکنیم، کافی نیست؛ باید جلوتر برویم. وقتی امام(ع) می‌فرماید: «دلها را به ما جذب کنید»، منظور همین جوانان اهل سنت بوده، نه شیعه./ مرجع عالیقدر تشیع در عراق می‌فرماید: نگویید اهل سنت برادران ما هستند، بگویید جان ما هستند؛«انفسنا»؛ عزیز دل ما هستند. 🔸ای مریدان امیرالمؤمنین(ع) و امام زمان(ع)! از بحث وحدت بین شیعه و سنی فراتر بروید و دلبری کنید. مثلاً برخی از برادران اهل سنت، معتقدند که «مهدی(ع) هنوز به دنیا نیامده است» خُب شما می‌توانید به آنها بگویید: همین‌که شما به مهدی(ع) علاقه دارید، خوب است. یعنی همین مقدار را هم غنیمت بشمارید و برای همین‌مقدار اشتراکی که وجود دارد، مجلس مشترک بگیرید. 🔸یا به عنوان مثال دیگر، همین‌که برادران اهل سنت معتقدند که «غدیر، دعوت به محبت علی بن ابیطالب(ع) بوده است، نه دعوت به وصایت ایشان» می‌توانیم با آنها بر سر محبت علی بن ابیطالب(ع) جشن مشترک بگیریم. اعتقاد ما برای خودمان باقی است، ولی وجه مشترک ما با آنها دربارۀ غدیر، در مسألۀ «محبت» است و لذا می‌توانیم جشن محبت بگیریم. کمااینکه ما هم در بسیاری از مجالس خودمان صرفاً از محبت اهل‌بیت(ع) می‌گوییم، خُب می‌توانیم همین جلسات را با هم(برادران شیعه و سنی) بگیریم. 👈متن کامل➕ پی دی اف bayanmanavi.ir/post/1761 @Panahian_text
🔰 ۲۰ توصیه امیرالمومنین درباره آداب غدیر 1️⃣ برای اهل و عیال خود دست و دل بازی کنید و به برادران و دوستانتان نیکی کنید. 2️⃣ در مقابل این نعماتی که به شما داده خدا را شکر کنید. 3️⃣ دور هم جمع شوید تا خدا کارهایتان را سامان دهد. 4️⃣ به یکدیگر نیکی کنید تا خداوند دل‌هایتان را به‌هم پیوند دهد. 5️⃣ نعمت‌های الهی را به هم هدیه دهید، خدا ثواب هر عمل در این روز را چندین برابر عمل در اعیاد دیگر قرار داده. 6️⃣ نیکی در این روز اموال را زیاد می‌کند و عمر را می‌افزاید. 7️⃣ مهربانی به همدیگر در این روز، رحمت و رأفت خداوند را جلب می‌کند. 8️⃣ تا جایی که در توان دارید از آنچه خدا که به شما داده به برادران و خانواده‌تان رسیدگی و پذیرایی کنید. 9️⃣ در میان یکدیگر خوشرو باشید. 🔟 در دیدار یکدیگر، اظهار شادمانی‌ کنید. 1️⃣1️⃣ به کسی که به خیر شما امید دارد، افزون بر آن بدهید. 2️⃣1️⃣ به ناتوانان همچون خود و هرقدرکه از دستتان برمی‌آید و برایتان امکان دارد، بخورانید. 3️⃣1️⃣ خرج کردن یک درهم در این روز، پاداش 100هزار درهم در روزهای دیگر و حتّی‌ بیشتر دارد. 4️⃣1️⃣ اگر کسی از آغاز دنیا تا پایانش، روزها را روزه و شب‌هایش را احیا بگیرد، به پای ثواب روزۀ این روز- اگر خالصانه باشد- نمی‌رسد. 5️⃣1️⃣ هرکس که در این روز پیش از درخواست برادرش به یاریش بشتابد و از سر رغبت به او نیکی کند، پاداش کسی را دارد که این روز را روزه و شبش را احیا گرفته است. 6️⃣1️⃣ هر کس مؤمنی را افطار دهد انگار به یک میلیون نبی و صدیق و شهید افطار داده. 7️⃣1️⃣ و هرکس برای برادرانش قرض بگیرد(برای حل مشکل آنها واسطه شود) و به آنها کمک نماید، من از سوی خدا ضامنم که اگر زنده بماند، بدهی‌اش را بپردازد و اگر قبضِ روحش کند، خداوند، خود قرض او را به عهده بگیرد. 8️⃣1️⃣ چون همدیگر را دیدید، دست بدهید و سلام کنید و نعمت امروز را به هم تبریک بگویید. 9️⃣1️⃣ این سخنان را حاضران به غایبان و شاهدان به آیندگان برسانند 0️⃣2️⃣ توانگر به دیدن فقیر برود و نیرومند به دیدن ناتوان برود. @panahian_text
🔰 واقعۀ غدیر، انتصاب «مقام سیاسی» است نه «مقام معنوی» 🔰 عظمت غدیر در این است که علی(ع) «برای حکومت» منصوب شد 🔻 موضوع بزرگ‌ترین عید مسلمین، یک موضوع سیاسی است 🔻 عید غدیر، انتصاب علی(ع) به مقام معنوی نیست؛ اصلاً مقام معنوی، انتصابی نیست! 🔻 غدیر، یک عید سیاسی است و راهِ حلی است برای اینکه عاشورا پیش نیاید 🔻 اگر مردم یک جامعه «سیاست‌ورزی» را درک نکنند، امام جامعه را تنها می‌گذراند _____________ : 🔸 واقعۀ غدیر انتصاب «مقام سیاسی» است نه «مقام معنوی»! امام خمینی(ره) عید غدیر را کاملاً سیاسی می‌دانستند و می‌فرمودند «اين‌طور نيست كه نصب حضرت امير(ع) به خلافت، از مقامات معنوى حضرت باشد... ولايتى كه در حديث غدير است به معناى حكومت است، نه به معناى مقام معنوى» (صحیفه امام/20/ 112-113) عظمت غدیر در این است که حضرت برای حکومت منصوب شدند. 🔸 عید غدیر، انتصاب علی(ع) به مقام معنوی نیست، با این استدلال که مقام معنوی، انتصابی نیست! مقام معنوی این‌گونه نیست که در یک‌روز با بالابردن دست شخصی او را به اوج معنویت برسانند؛ مقام معنوی برای افراد معمولی این‌گونه است که باید سیر و سلوک کنند و برای اولیای خدا هم از قبل تثبیت شده است و طی مراحل خودش، رو به صعود است، لذا غدیر از این جهت چیزی بر حضرت علی(ع) اضافه نکرد و عظمت بزرگترین عید ما، منصوب‌شدن ایشان برای حکومت است. 🔸 عید غدیر-که بزرگترین عید ما مسلمانان و بزرگترین شادی ما مؤمنان است- موضوعش سیاسی است ولی متأسفانه این واقعیت، اصلاً با رنگ و لعابِ امروز مساجد، حال و هوای هیئت‌ها و فضای تعالیم دینی رایج جامعۀ ما هم‌خوانی ندارد. 🔸 امام رضا(ع) از امیرالمؤمنین علی(ع) نقل کرده‌اند: در روز عید غدیر برای فرزندان خود لباسِ نو بخرید، بهترین غذای سال را در عید غدیر فراهم کنید، مؤمنان به یکدیگر هدیه بدهند، صلۀ رحم انجام دهید، اگر برای کسی که نیازمندِ وام است، وام فراهم کنید منِ علی‌‌بن‌ابیطالب ضمانت می‌کنم که آبرویش نرود و قرض را برگرداند. (مصباح‌المتهجد/ج2/ص757-758) 🔸 همچنین فرمودند: اگر کسی در عید غدیر به یک مؤمن غذا بدهد، معادل این است که ده فئام غذا داده است؛ هر فئام یعنی صدهزار پیغمبر، صدیق و شهید. (پس هر کس مؤمنی را افطار دهد انگار به یک میلیون نبی و صدیق و شهید افطار داده است) 🔸 نکته قابل توجه و تأمل این است که این توصیه‌ها برای یک عید سیاسی است؛ غدیر نصب به حکومت و بحثی کاملاً سیاسی است. 🔸 سیاست‌ورزی یک دانش پیچیده است و اگر مردم یک جامعه سیاست‌ورزی را درک نکنند، امام جامعه را تنها می‌گذراند. چنانکه‌ ابوموسی اشعری را به علی‌بن‌ابیطالب(ع) تحمیل کردند به طمع اینکه جنگ به راه نمی‌اندازد! 🔸 هرچه غدیر را بیشتر جشن بگیریم، مشکلات جامعه اسلامی کمتر می‌شود. در واقع غدیر، راهِ حلی است برای اینکه عاشورا پیش نیاید. 👤 علیرضا پناهیان 🚩حرم رضوی - ۹۷.۰۶.۰۵ @Panahian_text
📌پناهیان: آی اهل محرم، چرا فریاد شادی و هلهله سر نمی‌دهید؟! 🔸یادداشت علیرضا پناهیان دربارۀ روز 🔰بسم الله الرحمن الرحیم 💠اگر غدیر عید ولایت است مباهله عید فضیلت است. چون بزرگترین فضیلت علی(ع) در روز مباهله و آن‌هم صریحاً در قرآن کریم بیان شده. 💠امام رضا(ع) به مأمون فرمودند: بالاترین فضیلت علی(ع) آیۀ مباهله است. چون در این آیه علی(ع) نفس پیامبر(ص) اعلام شده است. باید غربت مباهله برطرف بشود، این خیلی مهمتر از بسیاری دیگر از ایام الله است. 💠در جهان اسلام احدی نیست که منکر مباهله و این فضیلت باعظمت علی(ع) بشود. آیۀ صریح قرآن است و داستان مباهله را همه بیان کرده‌اند. 💠عاشقان اهل بیت(ع) کجا هستند که بزرگترین جشن محبت را برگزار کنند، و سرور خود را در نزول آیۀ مباهله به اهل عالم نشان بدهند؟ قبول کنیم ما هنوز در مکتب محبت اهل بیت(ع) آنچنان که باید رشد نکرده‌ایم. 💠شادی از نزول آیۀ مباهله، موجب صعود دل‌ها در عزای محرم است. باشکوه‌ترین تجمع اهل بیت(ع)در طول تاریخ اسلام در مباهله است. 💠باید داستان مباهله را به کودکان خود بیاموزیم. آی اهل محرم ببینید حسین(ع) در آغوش پیامبر(ص) است. چرا فریاد شادی و هلهله سر نمی‌دهید؟ تنها منتظرید اباعبدالله(ع) در گودی قتل‌گاه بیفتد تا فریاد عزا سر کنید؟ الان باید عالم را باخبر کنید تا علت گریه‌ها و فریادهای عاشورای شما را بفهمند. 👤علیرضا پناهیان - مباهله ۱۳۹۴ @Panahian_ir @panahian_text
🏴 برنامه سخنرانی علیرضا پناهیان در دهه اول محرم۹۷ 🔰۶ صبح | بیت الزهرا(س) | با موضوع: آثار روحی ایمان | شهرک غرب،بلوار دریا، خ گلها، توحید یکم، پلاک۱۰۲ 📌 goo.gl/maps/fLCe7naQ8ZM2 🔻۷:۳۰صبح | حسینیه آیت الله حق شناس(ره) | با موضوع: کنترل ذهن در مسیر تقرب | از شب اول محرم تا شام غریبان | م شهدا، خ مجاهدین اسلام، ایستگاه بهنام، بن‌بست هدایت، حسینیه آیت الله حق‌شناس(ره) 📌 goo.gl/maps/fyPj9FbFjHp 🔰ساعت ۲۰:۳۰ | دانشگاه امام صادق(ع) | با موضوع: سبک زندگی موثرتر از آگاهی و ایمان | از شب اول محرم تا شام غریبان 📌 goo.gl/maps/rJWnnSuVPnT2 🔻ساعت ۲۲ | با موضوع: تنها مسیر برای رسیدن به لذت های برتر | از شب اول محرم تا شب عاشورا | خ فاطمی، نرسیده به تقاطع کارگر، فاطمیۀ بزرگ تهران 📌 goo.gl/maps/Bui4PmARnpw @Panahian_ir
◾️چرا عزاداری امام حسین(ع) از اول محرم شروع می‌شود؟ 📌عزاداری یک نوع اعلام آمادگی برای نصرت است تا صرف سوگواری. 🔹اینکه چرا مراسم عزاداری برای اباعبدالله(ع) از اول دهۀ محرم آغاز می‌شود، دلائل مختلفی می‌تواند داشته باشد: 🔻شاید به اعتبار فرمایش امام رضا(ع) است که می‌فرماید از اول دهۀ محرم حزن و اندوه در چهرۀ پدرم دیده می‌شد و حالت عزادار به خود می‌گرفتند. در روایت آمده است که امام رضا(ع) فرمودند: هنگامی که ماه محرم شروع می‌شد، دیگر کسی پدرم را خندان نمی‌دید و هر روز ناراحتی او بیشتر می‌شد تا روز دهم محرم. پس وقتی روز دهم می‌رسید، آن روز روز مصیبت و اندوه و گریۀ او بود. (کَانَ أَبِی ع إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ... امالی صدوق/۱۲۸) در روایت مشهور دیگری وقتی پسر شبیب در اول محرم بر امام رضا(ع) وارد شد، حضرت برای او ذکر مصیبت شهادت و اسارت اهل‌بیت(ع) را کردند. (دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ.. امالی صدوق/۱۳۰) 🔻شاید به این دلیل باشد که عزاداران قبل از عاشورا با ده شب عزاداری بتوانند خود را برای حضور در غم بزرگ عاشورا آماده کنند. چرا که پس از یک هفته عزاداری، حضور در ذکر مصیبت هولناک عاشورا قابل تحمل‌تر خواهد بود. تمام عزاداران می‌دانند که اگر عزاداری از روز عاشورا شروع می‌شد چقدر ذکر مصیبت‌ها در عاشورا دردناک‌تر و غیرقابل تحمل‌تر می‌شد. اینکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً»(مستدرک الوسائل/۱۰/۳۱۸) این حرارت را هر کسی حس کرده باشد، می‌داند بی‌مقدمه وارد روز عاشورا شدن بسیار دشوار است. 🔻از طرف دیگر ممکن است یک دهه عزاداری قبل از عاشورا برای بعضی‌ها کسب توجه و آمادگی برای ایجاد سوز در روز دهم باشد. کسانی که دل غافلی دارند یا در اثر توجه به تعلقات دنیا احساس محبتشان به امام حسین(ع) کم شده باشد ده روز فرصت دارند تا در محافل عزاداری با شنیدن مواعظ و معارف دینی آمادگی لازم را کسب نمایند تا مبادا در روز مصیبت بزرگ اباعبدالله الحسین(ع) بی‌احساس و بی‌توجه حضور پیدا کنند. 🔻و شاید حکمت آن این باشد که در واقع این عزاداری دهۀ اول محرم یک نوع اعلام آمادگی برای نصرت است تا صرف سوگواری، و گویی عزاداران به قصد یاری اباعبدالله الحسین(ع) از همان ابتدای محرم به خیمۀ اباعبدالله الحسین(ع) می‌روند که مولایشان را غریب نگذارند. به همین دلیل عزاداری دهۀ عاشورا رنگ و بوی حماسی دارد و دسته های عزا با علائم دسته‌های رزمی در میادین دیده می‌شوند. در حالی که عزاداری از عصر عاشورا و شام غریبان به بعد تنها رنگ و بوی غم به خود می‌گیرد و حتی رسم شده است از ظهر عاشورا به بعد بیرق ها را به علامت شهادت اباعبدالله الحسین(ع) می‌خوابانند و دیگر برافراشته نگه نمی‌دارند. 👤علیرضا پناهیان- ۲۰ مهرماه ۹۴ bayanmanavi.ir/post/2522 @panahian_text
📌 دهه اول محرم سیاسی ترین دهه سال است 🔹امام خمینی(ره) می فرمودند: والله اسلام تمامش است. اسلام دين سياست است قبل از اينكه دين معنويات باشد. سیاست شغل انبیاست. (ص‌امام،ج۱،ص۲۷۰ ) 🔹ان‌شاء‌الله که دهه اول محرم دهه پرباری برای ما باشد. شاید ما اگر بپذیریم که دهۀ اول محرم یا هفته اول محرم را هفته امر به معروف و نهی از منکر قرار دهیم، طبیعتاً این هفته سیاسی ترین هفتۀ سال خواهد بود چون امر به معروف و نهی از منکر اولا سیاسی است. این که ما با شنیدن امر به معروف و نهی از منکر یاد بی حجاب و مسائلی از این دست می افتیم، این ناشی از اشتباه ما در دینداری است. امر به معروف و نهی از منکر اول به مسائل کلان مربوط می شود، بعد به مسائل جزئی تر. 🔹اباعبدالله الحسین (ع) که فرمودند:« اُرِیدُ اَن آمِر بِالمَعروفِ وَ اَنهَی عَنِ المُنکَرِ» یک حرکت سیاسی انجام دادند و جلو رفتند که از یارانشان-که البته بی وفا شدند- برای کوبیدن قدرت سیاسی باطل کمک بگیرند. 🔹ما نه تنها باید سیاسی شویم، بلکه باید سیاست را کنترل کنیم، نگذاریم سیاست به هر راهی که دلش می خواهد برود. بلکه باید از دین در عرصه سیاست به گونه ای استفاده کنیم که موجب سعادت فردی و اجتماعی ما شود. در این شرایط بیشترین نور را هم می گیریم. دین ما را فعال بار می آورد. 🔹دین ما را جوری بار می آورد که آدم های باهوش و حساسی نسبت به اطرافمان باشیم. دین ما را منفعل بار نمی آورد بلکه فعال بار می آورد. 🔹یک عالم ربانی شاگردش را صدا کرد و فرمود: همسایه تو چند روز است گرسنه است بعد تو اسمت را شاگرد امام جعفر صادق (ع) و پیرو امیرالمومنین (ع) گذاشته ای؟! گفت :من خبر نداشتم. فرمود: اگر خبر داشتی که نابودت کرده بودم من الان صدایت کردم که بگویم چرا خبر نداشتی! تو دینداری؟! این یعنی دین به ما می گوید حواست باشد، تمام تکلیفی که داری، جلوی پایت و سر راهت نیست. باید سرت را بگردانی تا تکالیفت را پیدا کنی. اینجا کار سخت می شود. پس دین ما را جوری بار می آورد که حواسمان به خیلی چیزها باشد. 🔹رسول خدا(ص) به این سادگی در مورد کسی نمی فرماید که مسلمان نیست، اما یک جایی که خیلی راحت این را فرمودند، اینجاست: کسی که صبح کند و دغدغۀ مسائل مسلمانان را نداشته باشد، مسلمان نیست (مَنْ أَصْبَحَ لَايَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِم؛ کافی/ج۳، ص۴۱۷) 🔹اهل بیت(ع) هم به این سادگی نمی گویند شما از ما نیستید، ولی یک جایی که خیلی راحت این حرف را زدند اینجاست: از ما نیست کسی که هر روز صبح خودش را محاسبه نکند.(کافی ج۲، ص۴۵۳) این یعنی ما باید دنبال بدی ها و گناهانمان و روزنه های نفوذ شیطان بگردیم و برای امشب استغفار کنیم و برای فردا صبح به خدا توکل و به اهل بیت (ع) توسل کنیم که مبادا گمراه شویم.اصلا! ما زندگی منفعلانه نداریم. دین ما را فعال بار می آورد. 🔻علیرضا پناهیان - ۹۴.۷.۱۹ @panahian_text
🏴 برنامه سخنرانی علیرضا پناهیان در دهه اول محرم۹۷ 🔰۶ صبح | بیت الزهرا(س) | با موضوع: آثار روحی ایمان | شهرک غرب،بلوار دریا، خ گلها، توحید یکم، پلاک۱۰۲ 📌 goo.gl/maps/fLCe7naQ8ZM2 🔻۷:۳۰صبح | حسینیه آیت الله حق شناس(ره) | با موضوع: کنترل ذهن در مسیر تقرب | از شب اول محرم تا شام غریبان | م شهدا، خ مجاهدین اسلام، ایستگاه بهنام، بن‌بست هدایت، حسینیه آیت الله حق‌شناس(ره) 📌 goo.gl/maps/fyPj9FbFjHp 🔰ساعت ۲۰:۳۰ | دانشگاه امام صادق(ع) | با موضوع: سبک زندگی، موثرتر از آگاهی و ایمان | از شب اول محرم تا شام غریبان 📌 goo.gl/maps/rJWnnSuVPnT2 🔻ساعت ۲۲ | با موضوع: تنها مسیر، برای رسیدن به لذت های برتر | از شب اول محرم تا شب عاشورا | خ فاطمی، نرسیده به تقاطع کارگر، فاطمیۀ بزرگ تهران 📌 goo.gl/maps/Bui4PmARnpw @Panahian_text
📌نسبت عمل به ایمان مثل میوه به درخت نیست؛ مثل برگ است! 📌ببین به چی عادت داری؟ به همان عاشق می‌شوی! 💎 (ج۱)-قسمت اول 🔰ما دچار علم‌زدگی و ایمان‌زدگی هستیم، اما قرآن بیشتر به عمل دستور می‌دهد! 🔹انتظار داریم اول به حدّ اعلای ایمان و عشق برسیم بعداً اعمالِ خوب انجام دهیم؛ این تلقی غلط است 🔰کم‌توجهی به ارزش عمل در مقایسه با آگاهی و ایمان، یک خلأ بزرگ در فرهنگ دینی ماست 🔹هر کسی عملش کم بود، نباید او را متهم کرد به اینکه «ایمانش کم است!» ____________ ⭕️کم‌توجهی به ارزش عمل در مقایسه با آگاهی، ایمان، محبت و اندیشۀ انسان، یک خلأ بزرگ فرهنگی، به‌ویژه در فرهنگ دینی ماست. ما فکر می‌کنیم که عمل، میوه و نتیجۀ آگاهی و ایمان است و باید مدام آگاهی و ایمان خودمان را افزایش دهیم تا این میوه را به ما بدهد، اما این اشتباه است که مدام بر افزایش ایمان و علائق معنوی تأکید کنیم تا به عمل برسیم. ما در این بحث، می‌خواهیم جلوی این اشتباه رایج و جاافتاده را بگیریم. ⭕️البته عمل به نوعی، نتیجۀ ایمان و اگاهی و علاقه هست، اما معنایش این نیست که هر کسی عملش کم بود، او را متهم کنیم به اینکه «ایمانش کم است!» و بعد هم برای اینکه ایمان و علاقه‌های خوبِ او را افزایش دهیم، روی آگاهی‌دادن به او برنامه‌ریزی کنیم. ⭕️ما گاهی دچار علم‌زدگی می‌شویم. یعنی تصور می‌کنیم مشکلات انسان، با آگاهی‌دادن حل می‌شود یا تصور می‌کنیم علم، بیشتر از عمل، اثر دارد یا اینکه «همیشه، اول باید آگاهی بدهیم!» اما همیشه لازم نیست اول آگاهی بدهیم. خیلی‌جاها فهم برخی از آگاهی‌ها، نیاز به ظرفیت دارد و خیلی‌جاها ظرفیت می‌خواهد که انسان از آگاهی تأثیر بپذیرد و این ظرفیت هم با عمل، ایجاد می‌شود. ⭕️ایمان‌زدگی و محبت‌زدگی هم یعنی اینکه مدام بخواهیم بدون اصلاح رفتار، ایمان و علاقه را افزایش دهیم و مدام توصیه کنیم «ایمان‌تان را زیاد کنید!» خدا در قرآن بیشتر از اینکه بفرماید «ایمان‌تان را زیاد کنید» به عمل توصیه می‌کند. در دستورات قرآن، آمارِ «بدانید» هم زیاد نیست، اما دستور به «عمل» زیاد است. قرآن بارها می‌فرماید «اتقوا الله» (متقی یعنی کسی که در عمل، مراقب باشد) و عمل‌های جزئی را ذکر کرده و فرموده: «این کار را بکنید...آن کار را بکنید...» ⭕️اگر عمل را میوۀ ایمان بدانیم، نتیجه‌اش این می‌شود که «تا وقتی حسّ و حال پیدا نکردیم، عمل نمی‌کنیم!» می‌گویند: چرا نماز اول وقت نمی‌خوانی؟ می‌گوییم: «حسّش را ندارم!» انتظار داریم اول مثل یک عارفِ واصل بشویم و به حدّ اعلای عشق و ایمان و یقین برسیم، تا بعد اعمالِ خوب انجام دهیم! این تلقّیِ عمومی ما از عمل است! ولی این تلقی، غلط است. ⭕️نسبت عمل به نهال ایمان مثل میوه نسبت به درخت نیست، بلکه مثل برگ و شاخه است. همان‌طور که برگ درخت، با انجام عملیات فوتوسنتز-اکسیژن و نور را می‌گیرد و- ریشۀ درخت را تقویت می‌کند، عمل هم موجب تقویت ایمان می‌شود. همین‌که یک‌ذره ایمان، به عمل منجر شود، حرکت آغار می‌شود و همین عمل موجب تقویت ایمان می‌شود. ⭕️ما به چه‌مقدار آگاهی احتیاج داریم؟ یک‌ذره! به چه‌مقدار عمل نیاز داریم؟ خیلی! اثر عمل و رفتار، روی انسان بیشتر از اثر آگاهی است. علم و آگاهی، ممکن است اثر نداشته باشد اما عمل قطعاً اثر دارد. خیلی‌ها آگاهی دارند ولی عمل نمی‌کنند و آگاهی‌شان اثر نمی‌گذارد، عاشق و مؤمن نمی‌شوند. آگاهیِ بی‌فایده کم نیست اما تقریباً عملِ بی‌فایده نداریم. اثر عمل قطعی است؛ البته وقتی با شرایط خودش باشد. ⭕️آگاهی ممکن است آدم را علاقه‌مند نکند ولی عمل قطعاً آدم را علاقه‌مند می‌کند؛ مثالش «اُنس» است. بعد از سال‌ها، از کنار دیوار مدرسه‌ات عبور می‌کنی، یک‌دفعه‌ای می‌گویی «آه! دیوار مدرسه‌ام...» چون با در و دیوار مدرسه‌ات اُنس پیدا کرده‌ای و عاشقِ آن شده‌ای! اما با این‌همه علم و آگاهی‌ دربارۀ خدا و خوبی‌ها، عاشق خدا و خوبی‌ها نشده‌ای. ⭕️اگر می‌خواهی عاشقِ چیزی بشوی، با عمل و رفتار، عاشق شو! اگر می‌خواهی عاشقِ حسین(ع) بشوی، هر روز صبح در یک ساعت مخصوص بگو «صلّی الله علیک یا اباعبدالله» بگو «حسین‌جانم می‌خواهم به تو عادت کنم تا عاشق تو بشوم تا به تو عارف بشوم» عادت می‌تواند عشق را در وجود انسان بیاورد. ⭕️ما معمولاً از عادت بدمان می‌آید و می‌گوییم «نمی‌خواهم برایم عادت شود!» در حالی‌که عصارۀ وجود انسان با عادت‌ها شکل می‌گیرد. امام باقر(ع) می‌فرماید: خودتان را به خوبی‌ها عادت بدهید. «عَوِّدُوا أَنْفُسَكُمْ الْخَيْرَ»(الخرائج/۲/۵۹۶) خودت را به خوبی‌ها عادت بدهد تا عاشق و عارف بشوی! ببین به چه چیزی عادت داری؟ به همان عاشق می‌شوی! عاشقی به همین سادگی است! با کتاب نمی‌شود! زوری که نمی‌شود عاشق شد! 🚩دانشگاه امام صادق(ع)- ۹۷.۰۶.۱۹ 📢صوت در: @Panahian_mp3 @Panahian_text
📌از کجا باید شروع کرد؟ از آگاهی یا عمل؟ 💎 (ج۱)-قسمت دوم 🔰یک‌ذره آگاهی و ایمان و علاقه کافی است، بعدش باید به رفتار و عمل بپردازیم و رفتارها را درست کنیم 🔹قرآن «متقین» را هدایت می‌کند؛ متقی یعنی کسی که اهل مراقبت در عمل باشد 🔰می‌گذاریم سبک رفتار و بازیِ بچه‌های ما را صهیونیست‌ها طراحی کنند اما تا نوبت به رفتار دینی می‌رسد، می‌گوییم «اول باید به بچه آگاهی بدهیم!» ___________ ⭕️در «روان‌شناسی رشد» به این می‌پردازند که «در فرایند رشدِ کودک-در سنین مختلف-چه‌کارهایی باید کرد؟» توصیه‌های روایات ما هم در فرایند رشد بچه، غالباً از جنس عمل است، یعنی می‌فرمایند: «این رفتارها باید انجام شود...» ⭕️برخی می‌گویند: «اول اگاهی، بعد ایمان و بعد عمل صالح!» این حرف طبق کدام موازین انسان‌شناسانه گفته می‌شود؟! اگر این حرف درست باشد، از چه سنّی باید به بچه آگاهی(معارف دینی) بدهیم؟ الان که خیلی چیزها را نمی‌فهمد، لابد باید بگذاریم مثلاً بعد از 18سالگی به او آگاهی بدهیم! ⭕️بچه مدام دارد رفتار انجام می‌دهد؛ یا بازی می‌کند، یا غذا می‌خورد، یا حرف می‌زند یا لباس می‌پوشد یا... همین‌‌‌ها معلم‌های حقیقیِ او هستند و-اگر شیوۀ این رفتارها درست نباشد- بچه را نابود می‌کند قبل از اینکه برسد به سنّی که بخواهیم آگاهی معارف دینی به او بدهیم. همۀ این رفتارها و فعالیت‌ها را بچه‌ها همین‌طوری-بدون آموزش و آگاهی- انجام می‌دهند، اما تا نوبت به خدا و دین می‌رسد، فیلسوفانه برخورد می‌کنیم و می‌گوییم «اول آگاهی!» ⭕️چرا اجازه می‌دهیم بازی‌های بچه‌های ما را صهیونیست‌ها طراحی کنند و بدون فکر و آگاهی، به خوردِ بچه‌های ما بدهند؟! همچنین طراحی بقیه قسمت‌های زندگی را هم به آنها می‌سپاریم. حالا این رفتارها، ذهن و روح بچه را خراب و نابود کرده است، آن‌وقت بچه را می‌آورند پیش ما و می‌گویند: «حاج آقا از دین و ایمان برایش حرف بزن، می‌خواهم بچه‌ام مذهبی بشود!» دیگر چیزی از او باقی نمانده که معارف دینی را به او یاد بدهم! ⭕️الان چه باید کرد؟ آیا باید بچه را در اختیار صهیونیست‌ها بگذاریم تا روح و ذهنش-با سبک زندگی و رفتارهایی که آنها طراحی کرده‌اند-خراب شود! آیا بعداً ظرفیت فکری و روحی لازم را خواهد داشت که ما بخواهیم برایش از ایمان و معرفت دینی حرف بزنیم؟! ⭕️چرا فرموده‌اند که بچه را از هفت‌سالگی به نمازخواندن وادار کنید و از چهارده‌سالگی احکام دین را به او یاد بدهید؟(کافی/6 /47) روی این حساب که «عمل خیلی شخصیت انسان را تنظیم می‌کند لذا عملِ غلط نباید انجام دهد» وقتی می‌خواهید با کسی دربارۀ معارف دینی حرف بزنید، مهم است که او از کدام رفتارستان آمده است؟ از رفتارستان هرزگی؟! در طولِ روز چه رفتارهایی انجام می‌داده؟ با چه سبک رفتارهایی زندگی می‌کرده؟ ⭕️توصیه فرموده‌اند که وقتی می‌خواهی صدقه بدهی، به بچه‌ات بده تا او صدقه را بدهد. بگذار این پرداخت را او انجام دهد. ولی ما می‌گوییم: «نه! الان بچه معنای صدقه را نمی‌فهمد اول باید برایش توضیح دهیم...» به عملِ خوب که می‌رسد، یک‌دفعه‌ای فیلسوف می‌شویم! ⭕️قرآن می‌فرماید: «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقين» (بقره/2) متقین یعنی کسانی که اهل مراقبت در عمل هستند. یعنی این کتاب، هدایت می‌کند کسانی را که رفتار درست دارند، اینها کسانی هستند که ایمان می‌آورند. ⭕️انسان از کجا باید شروع کند؟ همین‌که یک‌ذره آگاهی و ایمان و علاقه داشت، کافی است، حالا باید به رفتار و عمل بپردازد و رفتارهایش را درست کند. مکرراً از آیت‌الله بهجت(ره) می‌پرسیدند: چه‌کار کنیم عارف شویم؟ ایشان-بر اساس روایات- می‌فرمود: عمل کنید! به آنچه می‌دانی عمل کن، در و دیوار برایت استاد می‌شود! ⭕️امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «مَنْ يَعْمَلْ يَزْدَدْ قُوَّةً» (غررالحکم/7990) کسی عمل انجام دهد قوتش زیاد می‌شود! قوتِ ایمانش، قوت علاقه‌اش، قوت فهمش و همۀ قوت‌های روحی انسان با عمل، زیاد می‌شود. و می‌فرماید: «مَنْ يُقَصِّرْ فِي الْعَمَلِ يَزْدَدْ فَتْرَةً» (غررالحکم/7991) کسی که در عمل کم بگذارد، ضعیف می‌شود. ⭕️علی(ع) می‌فرماید: کسی عمل انجام دهد، مشتاق می‌شود. «مَنْ عَمِلَ اشْتَاقَ» (غررالحکم/7729) اگر می‌خواهی عاشق و مشتاق شوی، رفتارت را تنظیم کن. یکی از اعمال مهم ما عزاداری و سینه‌زنی برای امام حسین(ع) است. همین‌که یک قدم برای حسین(ع) برمی‌داری(مثلاً حرکت می‌کنی به جلسۀ روضۀ امام حسین(ع) می‌روی، یا در اربعین، پیاده به سمت کربلا قدم برمی‌داری) حسّ و حالت عوض می‌شود، ایمانت افزایش پیدا می‌کند و دلت عاشق می‌شود. لذا هرکاری می‌توانی (هرچند کوچک) برای حسین(ع) انجام بده؛ مثلاً یک پرچم سیاه درِ خانه‌ات بزن... 🚩دانشگاه امام صادق(ع)- ۹۷.۰۶.۱۹ 📢صوت در: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔻«کنترل ذهن» مهم‌ترین تمرین برای افزایش قدرت روحی است 💎 (ج۱)-قسمت اول 🔶افعال انسان دو نوعند: افعال ظاهری و افعال باطنی یا درونی 🔶مهم‌ترین افعال خوب و مهم‌ترین افعال بدِ انسان، از نوع افعال درونی هستند 🔶کنترل رفتارهای قلبی بیشتر از طریق کنترل ذهن می‌تواند انجام بگیرد 🔶در فرهنگ و سبک زندگی جامعۀ ما عواملی وجود دارد که ضدّ کنترل ذهن است _____________________ 💠کارها و افعالی که می‌توانیم انجام دهیم به دو نوع اساسی قابل تقسیم هستند: یکی کارها و افعال ظاهری که با دست و زبان و اعضاء و جوارح خودمان می‌توانیم انجام دهیم(مثل صدقه‌دادن و...) نوع دیگر، کارهای باطنی هستند و اتفاقاتی که در درون انسان صورت می‌گیرد، مثل اینکه «دربارۀ چه چیزی فکر کنیم؟ به چه موضوعی توجه کنیم؟ به چه چیزی عشق بورزیم؟ دل به چه بسپاریم؟» اینها فعل‌های درونی هستند. 💠هرچند رفتارهای ظاهری انسان از اهمیت بالایی برخوردارند، ولی مهم‌ترین افعال خوب و مهم‌ترین افعال بد، در درون روح انسان هستند. رفتارهای درونی هم به دو بخش قابل تقسیم هستند: یکی رفتارهایی که بیشتر مربوط به عواطف و احساسات ما می‌شوند که کنترل اینها بسیار دشوار است. دوم، رفتارهایی که مربوط به اندیشه و دایرۀ ذهن انسان هستند که کنترل اینها آسان‌تر است و اصلاً کنترل رفتارهای قلبی نیز بیشتر از طریق همین کنترل ذهن می‌تواند انجام بگیرد؛ مثلاً اینکه دربارۀ چه چیزی فکر کنیم یا دربارۀ چه چیزی فکر نکنیم. یا اینکه نگذاریم فکرمان پراکنده شود. این قدرتی که انسان برای ذهن خودش اعمال می‌کند، بالاترین قدرت یک انسان است. 💠همان‌طور که انسان با انجام حرکات ورزشی، عضلات بدن خود را تقویت می‌کند، برای تقویت عضلات روح نیز مهم‌ترین ورزش و تمرین، کنترل ذهن است. کنترل ذهن، واقعاً یک ورزش است. حتی در برخی ورزش‌های شرقی(مثل کنگ‌فو) ورزش‌های جسمی و ذهنی با هم است و روی تمرکز ذهن، خیلی تأکید می‌شود. اما برعکس؛ در فرهنگ پُر از هرزگی که از غرب می‌آید، چیزی به‌نام کنترل ذهن وجود ندارد، بلکه بی‌ارادگیِ مطلق، به افراد تلقین می‌شود. یکی از کارهایی که موسیقی انجام می‌دهد این است که کنترل ذهن را از دست انسان خارج می‌کند. 💠ما حتی می‌توانیم در خواب هم کنترل ذهن کنیم، یا حتی خود خواب را هم می‌توانیم کنترل کنیم، و این قدرت‌های روحی را از ما خواسته‌اند. کنترل‌های جسمی همه به‌خاطر تقویت کنترل روحی است. وقتی از «کنترل روحی» یا «قدرت روحی» سخن گفته می‌شود، اینها معمولاً یعنی کنترل ذهن؛ چون انسان زیاد نمی‌تواند دل (قلب) خودش را کنترل کند. انسان اگر بخواهد به چیزی علاقه پیدا کند، نمی‌تواند به دل خودش زور بگوید که «علاقه پیدا کن!» لذا اگر توصیه‌ای برای کنترل دل شده است، در واقع منظور، همان کنترل ذهن است. مثلاً می‌توانی کنترل کنی که به چه چیزی فکر نکنی یا فکر کنی. رفتارهای باطنی همه نوعاً می‌توانند زیرمجموعۀ کنترل ذهن قرار بگیرند. 💠در یک تست روان‌شناسی، بررسی کرده‌اند که چه کسانی موفق می‌شوند یک کاری را انجام ندهند در حالی‌که آن کار را دوست دارند. چند تا شیرینی جلوی چند دانش‌آموز گذاشتند و گفتند «این شیرینی‌ها را تا نیم ساعت نخورید» در این آزمایش، بچه‌هایی که مدام به شیرینی نگاه می‌کردند، سرانجام نتوانستند خودشان کنترل کنند و شیرینی را خوردند. اما کسانی که به شیرینی نگاه نمی‌کردند، موفق شدند خودشان را کنترل کنند و نخورند. یعنی کنترل تمایلات را از راه کنترل ذهن، انجام می‌دهند(کسانی که به آن موضوع فکر نمی‌کنند، می‌توانند خودشان را کنترل کنند) 💠حجاب هم کمک می‌کند که ذهن افراد پریشان نشود، ذهن انسان هرکجا رفت، دل هم به دنبالش می‌رود و دیگر نمی‌توانی دل را کنترل کنی، اما ذهن را می‌توانی کنترل کنی. 💠در فرهنگ و سبک زندگی جامعۀ ما عواملی وجود دارد که ضد کنترل ذهن است. اوقات فراغت در زندگی شهری، افزایش پیدا کرده و ابزار سرگرمی هم زیاد شده است؛ یعنی چیزهایی که مدام ذهن ما را مشغول می‌کند و هر لحظه توجه ما را جلب می‌کند(مثل تلویزیون، موبایل، شبکه‌های مجازی و...) حالا اینکه توجه ما را به چه چیزی جلب می‌کند، زیاد مهم نیست، مهم این است که وقتی دیگران مدام توجه تو را به اینجا و آنجا جلب کردند، کم‌کم کنترل ذهن خودت را از دست می‌دهی، کم‌کم ذهن تو را هرزه می‌کند و قدرت کنترل ذهن تو را نابود می‌کند. 🚩حسینیه آیت‌الله حق‌شناس - ۹۷.۰۶.۲۰ 📢صوت در: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔻یکی از مصادیق مهم کنترل ذهن «نیّت» است 🔻اگر اصلِ نیّت هم در قلب باشد لااقل «دستگیره‌اش» ذهن است 💎 (ج۱)-قسمت دوم 🔶در رفتارهای دینی ما تکنیک‌هایی برای کنترل ذهن وجود دارد 🔶خدا برای قدرت کنترل ذهن ما ارزش قائل است؛ در عبادات ما هم زمینۀ آن را فراهم کرده است 🔶امام صادق(ع): چرا یک‌عده‌ای تا ابد در عذاب جهنم می‌مانند؟ چون نیتشان این بود که اگر تا ابد در دنیا بمانند، بد باشند! ___________ 💠موضوع کنترل ذهن، به رفتار درونی انسان برمی‌گردد و نتیجه‌اش «قدرت روحی» است، اگر کسی قدرت روحی پیدا کند، در عرصۀ دانش، دانشمند خواهد شد، در عرصۀ عمل، خلاقیت پیدا خواهد کرد و لذتی مثل لذت خلاقیت برای انسان نیست! 💠خداوند برای قدرت کنترل ذهن ما خیلی ارزش قائل است. در عبادات ما هم زمینۀ کنترل ذهن فراهم شده است. مثلاً اینکه توصیه شده است سحر بیدار شوید، در موقع سحر طبیعتاً ذهن انسان خالی است و فرصت خوبی است برای اینکه خودش بیندیشد و ذهن خود را متمرکز کند. 💠در رفتارهای دینی ما هم تکنیک‌هایی برای کنترل ذهن وجود دارد؛ مثلاً می‌دانید چرا نماز یک رفتار تکراری است؟ خدا این-تکراری‌بودن نماز- را به‌خاطر کنترل ذهن، قرار داده است؛ می‌خواهد عوامل دیگر، توجه تو را جلب نکند و تو با قدرت ذهن خودت به چیزی توجه پیدا کنی تا قدرت کنترل ذهنت بیشتر شود. مهم این است که انسان بتواند خودش به یک موضوعی تمرکز پیدا کند نه اینکه دیگران(یا برخی عوامل بیرونی) ذهن او را روی یک موضوعی متمرکز کنند. 💠اینکه شخص دیگری ذهن ما را اداره کند خوب نیست؛ البته اگر آن شخص، پروردگار عالم باشد اتفاقاً خیلی هم خوب است! توجهِ خودت را به خدا بسپار، او وقتی روی ذهن تو کار کند، قدرت ذهن تو را افزایش می‌دهد. بگذار قرآن توجه تو را جلب کند، ببین چه می‌شود! یک‌بار توجهت را به بهشت جلب می‌کند، یک‌بار به جهنم و... بیایید با قرآن سرگرم بشویم؛ بگذاریم قرآن توجه ما را به این موضوع و آن موضوع جلب کند. 💠حتی به شما توصیه می‌کنم زیاد پای منبرِ کسانی که می‌توانند توجه شما را عمیقاً جلب کنند، ننشینید، بلکه «واعِظاً لِنَفسِه» داشته باشید، گاهی خودتان برای خودتان منبر بروید. اگر همیشه عادت کنی یک شخص دیگری توجه تو را جلب کند(حتی به موضوعات خوب) پس کِی می‌خواهی خودت توجه خودت را جلب کنی؟! 💠موضوع کنترل ذهن و افعال درونی، این‌قدر مهم و تأثیرگذار است که وقتی یک کسی به چیزی توجه می‌کند، روی توجهِ اشخاص دیگری که در کنار او هستند نیز اثر می‌گذارد. لذا توصیه شده است که با «انسان‌های متوجه» نشست‌وبرخاست کنیم. 💠یکی از مصادیق مهم کنترل ذهن، نیّت است. نیّت نصفش مربوط به ذهن است و نصفش مربوط به قلب است. نیّت همه‌اش در ذهن نیست؛ خواستِ قلبی انسان هم هست اما در ذهن، این خواستِ قلبی، مرور می‌شود. 💠نیّت، ترکیبی از فکر و دل(ذهن و علاقه) است، اگر اصلِ نیّت هم در قلب باشد، لااقل می‌توان گفت که دستگیره‌اش ذهن است. گاهی اوقات برخی علاقه‌های انسان ضعیف هستند اما این دستگیرۀ ذهن، می‌تواند آن علاقه‌های ضعیف را بگیرد و بیرون بکشد. یعنی می‌توانی آن علاقۀ خوب را که در وجودت گُم شده بود، به‌وسیلۀ ذهنت پیدا کنی و تقویت کنی. 💠حالا ببینید انسان چقدر در ذهن خودش می‌تواند روی نیّت و روی آن بخش قلبی نیّت، کار کند؛ واقعاً عجیب است! مثلاً بگویید: ثواب روضه‌های ما در این ماه محرم، به روح امام و شهدا و پدر و مادرمان برسد؛ آنها را یاد کنید. با همین نیّت خودت می‌توانی در عالم تأثیر بگذاری. همین ذهن و نیّتِ تو، برایت عبادتگاه و زیارتگاه می‌شود و محل ثواب و عقاب می‌شود. 💠امام صادق(ع)-در باب اهمیت نیت- می‌فرماید: «إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِي النَّارِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِيهَا أَنْ يَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً...» (کافی/2/85) چرا یک‌عده‌ای در جهنم، مخلّد در عذاب می‌شوند؟ چون نیتش این بود که اگر تا ابد در دنیا بماند، بد باشد! چرا اهل بهشت در بهشت مخلّد می‌شوند؟ چون نیتش این بود که اگر تا ابد در دنیا بماند، خوب باشد و این کارهای خوب را انجام دهد. به همین نیت‌هاست که اینها در بهشت و آنها در جهنم مخلّد می‌شوند. سپس حضرت این آیه را خواندند: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِه» یعنی هر کسی عمل می‌کند، بر اساس نیتش عمل می‌کند. 🚩حسینیه آیت‌الله حق‌شناس - ۹۷.۰۶.۲۰ 📢صوت در: @Panahian_mp3 @Panahian_text
📌قبل از آموزش احکام بندگی، اول به بچه‌ات زندگی یاد بده! 📌معلم‌های محترم، این‌قدر داده(اطلاعات) به ذهن بچه‌ها منتقل نکنید! 💎 (ج۲) 🔹سه برداشت غلط دربارۀ عمل: ۱. اینکه منتظر باشیم اول به فراوانیِ علم و ایمان و محبت برسیم، بعداً عمل کنیم ۲. تصور کنیم برای افزایش ایمان و محبت، باید آگاهی را زیاد کنیم (این آگاهیِ تل‌انبارشده خودش فساد می‌آورد) ۳. اینکه آگاهی(و معرفت دینی) را قبل از ایجاد ظرفیت روحی به انسان بدهیم! 🔹رفتار و سبک زندگیِ خوب، آمادگی ایجاد می‌کند که حقیقت را بفهمیم و بپذیریم 🔹 دین برنامۀ عبور از موانع زندگی است؛ تا وقتی بچه، سختی و موانع زندگی را درک نکرده، ظرفیت ندارد دین را به او ارائه دهیم ____________ ⭕️ دربارۀ «ارزش عمل و زمان اقدام به عمل» برداشت و تلقیِ اشتباهی وجود دارد که باید آن را برطرف کنیم. اینکه انسان منتظر باشد اول به فراوانیِ آگاهی و ایمان و عشق برسد و بعداً عمل کند، اشتباه است. مانند کسی که منتظر باشد اول در زمینش آبِ فراوانی جاری شود تا بتواند کشاورزی کند! درحالی‌که خیلی وقت‌ها در زمین باید چاه عمیق حفر کنیم تا به آب برسیم! ⭕️ انسان گاهی باید با آگاهیِ اندک، در وجود خودش بگردد و آن ایمان و محبت اندک را در قلب خودش پیدا کند و با همان، خودش را سیراب کند، منتظر نباشد که یک دریا ایمان در وجودش جاری شود تا بعداً عمل کند! این یک الگوی تعلیم و تربیتی است. در این الگوی تعلیم و تربیتی، معلم به دانش‌آموز می‌گوید: «من به تو چند کلمه یاد می‌دهم، بیشتر از آن را تو خودت- بر مبنای حکمت- در خودت بگرد و پیدا کن؛ تو با یک‌ذره آگاهی، خودت می‌توانی تولیدکنندۀ علم باشی» ⭕️ از معلم‌های محترم، می‌خواهم که این سبک زندگی را به بچه‌ها یاد بدهند. این‌قدر داده(اطلاعات) به ذهن بچه‌ها منتقل نکنید، بلکه برایشان مسئله ایجاد کنید و بگذارید بچه‌ها خودشان کنکاش کنند. شیوۀ طرح مسئله و حل مسئله را به او آموزش دهید و بگذارید این دانش‌آموز، قدم به قدم با معلم جلو بیاید. با این‌همه داده و اطلاعات که به او منتقل می‌کنید ذهن بچه را نابود می‌کنید، و بعدش هم امتحان‌گرفتن از چیزهایی که بلد است! آن‌وقت نسل آینده فکر می‌کند که رشد یعنی همین‌که این حرف‌ها را از تو یاد بگیرد. اما فایده‌اش چیست؟ جز اینکه تعدادی کارمند بار بیاورد، فایده‌ای ندارد! ⭕️ ناموس آموزش و پرورش شده است «نمره»! این بی‌احترامی به حیثیت معلم است. چرا معلم را این‌قدر انسان عادلی نمی‌دانیم که با زبان خود و با تشخیص خودش بگوید «این دانش‌آموز قبول است!» حرمت معلم بیش از نمره‌هایی است که ذهن‌ها را پوسیده می‌کند و خلاقیت را نابود می‌کند. اما وقتی ما از معلم، برگۀ امتحانی می‌خواهیم، یعنی «ما به تو اعتماد نداریم!» البته ممکن است یک معلمی هم پارتی‌بازی کند یا به یک کسی ظلم کند، اما این فسادش کمتر است از این فسادی که نمره‌ها به دنبال می‌آورند. می‌بینید که اکثر دانش‌آموزان ما دانشمند نمی‌شوند؛ این جنایتی است که ما در حق دانش‌آموزان انجام می‌دهیم! ⭕️ حوزه‌های علمیه هم به‌شرح ایضاً! اکثر طلبه‌ها می‌توانند مجتهد بشوند ولی اکثراً نمی‌شوند! به‌خاطر حجم بالای درسی و دیتاهایی که به آنها منتقل می‌کنند! در حالی‌که از سال اولِ لمعه و اصول، می‌توانند به شیوه‌ای درس بدهند که او شروع کند به تولید فتوا. ⭕️ اشتباه ما این است که فکر می‌کنیم باید محبت و ایمان و آگاهی ما خیلی زیاد بشود که خودبه‌خود ما را وادار به عمل کند. اما همان‌طور که می‌دانید اگر بخواهید محبت و ایمان را در قلبتان بیشتر کنید، معمولاً راهی جز آگاهی‌دادن نیست(مگر اینکه همان روش بهره‌گیری از عمل را در پیش بگیریم که موضوع بحث ما و خلاف رویۀ رایج در جامعه است) روش افزایش آگاهی هم این خطر را دارد که وقتی زیاد آگاهی می‌دهید تا ایمان و محبت افزایش پیدا کند، همین آگاهی‌دادنِ زیادی، موجب فاسدشدن فرد می‌شود! ⭕️ امیرالمؤمنین(ع) در نامۀ 31نهج‌البلاغه می‌فرماید: فرزندم، اگر آمادگی و ظرفیت لازم و صفای قلب داری این حرف‌هایی که به تو می‌گویم را گوش کن و الا-اگر صفای قلب نداری- این نوشته‌های مرا نخوان که جز خسران چیزی به تو نمی‌دهد! (فَإِنْ أَيْقَنْتَ أَنْ قَدْ صَفَا قَلْبُكَ فَخَشَعَ وَ تَمَّ رَأْيُكَ فَاجْتَمَعَ وَ كَانَ هَمُّكَ فِي ذَلِكَ هَمّاً وَاحِداً فَانْظُرْ فِيمَا فَسَّرْتُ لَكَ) 👈 ادامه مطلب در پست بعد👇👇 @Panahian_text
👈ادامه مطلب بحث: 💎 (ج۲) ⭕️ اشتباه اولِ ما-دربارۀ عمل- این است که تصور کنیم هروقت خیلی عاشق و مؤمن و آگاه شدیم، عمل خواهیم کرد! درحالی‌که باید بگردیم از همان یک‌ذره عشق و ایمانی که در وجودمان هست، استفاده کنیم. ⭕️ اشتباه دوم این است که فکر کنیم برای افزایش ایمان و عشق و محبت، باید آگاهی را افزایش دهیم! (کمااینکه بعضی‌ها برای اینکه قوی بشوند، زیادی غذا می‌خورند و اتفاقاً ضعیف‌تر می‌شوند!) درحالی‌که اگر برون‌دادِ ایمان و عشق-یعنی «عمل»- نباشد، علم و اگاهی تل‌انبار می‌شود و علم‌ِ تل‌انبار شده با ایمان افزایش‌نیافتۀ در اثر نبودِ عمل، فساد می‌آورد. ⭕️ اشتباه سوم این است که آگاهی را قبل از ایجاد ظرفیت روحی به انسان بدهیم، یعنی قبل از اینکه- به‌وسیلۀ عمل و سبک زندگی و شیوۀ رفتار- برای دریافت قلبی، در انسان ظرفیت ایجاد کنیم، مدام بخواهیم آگاهی و معرفت دینی به او بدهیم! چرا این‌قدر به بچه احکام یاد می‌دهی؟! تو اول به این بچه، زندگی‌کردن را یاد بده تا بعداً نوبت احکام بندگی برسد! مشکل این است که تلخیِ زندگی را به بچه یاد نداده‌ایم، لذا ظرفیت ندارد دربارۀ دین با او صحبت کنیم. ⭕️ فرموده‌اند که نان را در خانه درست کنید و الا فقر می‌آورد، حتی آرد را هم از بیرون نخرید (کافی/5/167) (من‌لایحضره‌الفقیه /3/269) همان‌طور که می‌دانید مراحل درست کردن نان، خیلی سخت و طولانی است. بچه باید ببیند که درست‌کردن یک دانه نان چقدر سخت است. باید بفهمد که زندگی این سختی‌ها را دارد. ⭕️ وقتی بچه، معنای درستِ زندگی را فهمید، آن‌وقت اگر بندگی و احکام دین را به او یاد بدهید، راحت‌تر می‌فهمد و می‌پذیرد. دین نجات‌بخش انسان در سختی زندگی است، اما وقتی سختیِ زندگی را به بچه نشان ندهیم، اگر دین را به او ارائه بدهیم می‌گوید: «دین مزاحم من است!» چون نمی‌داند که دین برنامۀ عبور از موانع زندگی است، اصلاً او موانع را ندیده است، بلکه خیال‌پرداز و متوهم بار آمده است. الان هرچیزی از دین به او بگویید، دچار سوءتفاهم می‌شود. 👈 ادامه مطلب در پست بعد👇👇 @Panahian_text