#رمانی_آنلاین♨️
#براساس_واقعیت💯
حاج احمد به خاطر بیماری که داره تنها دخترش رو دست مردی میسپره که بهش اعتماد داره ولی اون بعد از فوتش به قول هایی که داده عمل نمیکنه و یگانه...
https://eitaa.com/joinchat/3259629617C46f880cfa3
#براساس_واقعیت ♨️💯
_تو شوهر داری و به برادر من نگفتی؟
اشک توی چشم هام جمع شد و سرم رو پایین انداختم. کمی عصبی بود و تلاش داشت با ارامش حرف بزنه
_میدونی چه گناه بزرگی کردی که نگفتی؟ نمیشه که ادم شوهر داشته باشه صیغه ی یه مرد دیگم بشه!
چونم لرزید و اشک روی صورتم ریخت.
https://eitaa.com/joinchat/3259629617C46f880cfa3
دختره از گذشتش به هیچ کس حر4ی نزده بعد ازدواج دستش رو شده♨️💯⭕️