🌸🌼خندیدم و چند قدم رفتم جلو
گل از دستم افتاد #عـلیمـــو دیدم
آروم خواییده بود تواون #جعبه و
اطرافش پراز گل #یاس بود.
کنارش نشستم و تکونش دادم: علی پاشو الان چه وقت خوابه!
پاشو لباس عروسه عروست رو ببین😭💔
ادامه داستان👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2048065560C46aba2644d