مُتَناقِضنَما 🇵🇸
-
•🔖💔•
«آدم هایِ بی معرفتی هستیم!
زود برایِ هم تکراری می شویم
زود از هم خسته می شویم...
انگار "عاشق شدن" را یادمان نداده اند
پایِ حرف ماندن را، وفاداری را
یادمان نداده اند...
اولش برایِ به دست آوردنِ هم، به هر دری می زنیم ،
به هم که رسیدیم؛ مقایسه می کنیم
دنبالِ عیب هایِ هم می گردیم
و راحت از هم سیر می شویم...
انصافا که آدم هایِ بی اراده و سر درگمی هستیم،
به حرف و قول هایمان هیچ اعتباری نیست...!
ما یک مشت بازنده ایم
که انتقامِ نداشته هایمان را
از رابطه ها و آدم هایِ بی گناه می گیریم:)...»
#متناقض_نوشت
یه نفر پرسید امشب خوردی یا نه ؟ 😂🤦🏻♀️
و باید در جواب بگم که :
نه متاسفانه . چیپس ها هنوز توفیق پیدا نکردن من میل شون کنم...🚶🏻♀️😂
مُتَناقِضنَما 🇵🇸
- منزل جلال همایون شاعر عارف محفل شعر امشب.
کاش یکی هم بود ، که منو امشب میبرد اینجا :)))))))))))))))))))))
مُتَناقِضنَما 🇵🇸
-
امروز ، درواقع از نظر زمانی دیروز !
پنجشنبه منظورمه...
از صبح که بیدار شدم . مدام استرس داشتم .
همه اش فکر میکردم قراره یک اتفاقی بیفته ، من باید جایی میرفتم ، یک کاری میکردم ، جایی خبری بوده و... از این دست چیزا ها.
چیزی در رابطه با امروز صبح بوده که فراموشش کردم و هرچقدر هم که فکر میکنم قرار نیست یادم بیاد که چی بوده...
خلاصه اینکه صبح با دلهره های من ظهر شد !
ظهر عصر شد !
و عصر هم شب !
تا رسیدیم به دقایقی پیش که صفحه چتم با یکی از دوستان را باز کردم و دیدم که
عه ! بلههههه !!!
معما چو حل گشت ، آسان شود ! 🤝🏻
هفته گذشته من با ایشون قراری مبنی بر صبح پنجشنبه بیرون رفتن جهت رفع دلتنگی گذاشته بودم که نه تنها خودم ، بلکه اون هم ماجرا را کاملا فراموش کرده بود 😌😃
کاملا معلومه واقعا چقدر دلمون برای هم دیگه تنگ شده بود یا بیشتر توضیح بدم ؟! 😂🚶🏻♀️
#بداهـہ_گویے
یک سری چنل ها هم هستن ، که هر بار پیام میدارند بدون شک از خودم میپرسم خدایا !
من دقیقا دارم اینجا چه غلطی میکنم ؟! 😃
اما خب همچنان لف نمیدم 😶💔