از دل نرود
هر آنکه از دیده برفت
به جا ماندهای در قلبهایمان ؛
مانند آن غمِ خفتهیِ همیشگیِ
در چشمانِ مهاجران ..💔
۱۳ دی ۱۴۰۲
اگه یکسال پیش بهم میگفتی الان قراره اینی باشم که هستم، با خنده میگفتم که دیوونه شدی ولی...چیشد؟
ولی ، بازی دنیا پر از سورپیرایزه :)))
۱۹ آبان ۱۴۰۲
مُتَناقِضنَما 🇵🇸
اگه یکسال پیش بهم میگفتی الان قراره اینی باشم که هستم، با خنده میگفتم که دیوونه شدی ولی...چیشد؟ ولی
و لطفا به یادگار از من همیشه یادتون باشه که حتی اگه وسط همه این سورپیرایز ها خدا نخواد که با چوب جادوییش ما رو از روی زمین محو کنه :) !
اما بازم همیشه میشه ازش خواهش کرد که با همون چوب
کاری کنه که زندگی خیلی قشنگ بشه
و اونم قرار نیست که هیچ وقت درخواست های ما رو بدون پاسخ بذاره....
۱۹ آبان ۱۴۰۲
لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ۗ
خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش تکلیف نمیکند....
۱۹ آبان ۱۴۰۲
۱۹ آبان ۱۴۰۲
۱۷ آذر ۱۴۰۲
۱۷ آذر ۱۴۰۲
حقیقتا بعضی چیزها در وصف کلمات نمیگنجند
بعضی چیزها مثل ترکیبِ حروفِ میم الف دال :) !
قطعا من هم میتوانستم با تعریف کردن یکی از خاطراتم با میم الف دال
یکی از همان هایی که شیرینی اش هنوز هم زبر زبانم هست . این روز را تبریک بگویم و تمام
یا حتی با گفتن تعدادی از آن جملات طنز و مرسوم در این زمان و یادآوری شخص همسایه که همیشه موقع جمع کردن سفره ، اسمش در خانهمان برده میشود
یا میتوانستم تمام اولینهای زندگیم را که نقش اول همگیشان میم الف دال بود را به نگارش دربیاورم
محبتهای بیشمارش را ردیف کنم.
از امن و گرم ترین آغوش موجود در جهان که هیچ هیولا و تاریکیای به آن راه بنویسم .
از خوشمزهترین دستپخت
از شجاع ترین موجود
از مهربانانه ترین نوازش
از دلچسبترین بوسه
از زیبا ترین لبخند
از عالم به جواب سوالات بیشمار
و از نور و روشنایی زندگی تمام انسانها..
قطعا میشد و میتوانستم از همه اینها و خیلی های بیشتر بگویم و بنویسم.
یا حتی اصلا، هیچ کدام اینها نه ؛ اینها را رها کنم و کلا سمت و سوی نوشتن را ببرم به جایی و شخصی که وجودِ نورش بر روی زمین در قرنها پیش باعث نام گرفتن روزی در واپسین روزهای زندگانی ما به جهت تکریم و تقدیر از میم الف دال شده است.
شخصی که خودش به تنهایی مادریست برای تمام جهانیان !
آری ، همه اینان را میشد به رشته تحریر درآورد . اما حقیقت این بود که به هر کدام فکر کردم .
دیدم کلمات و حروف که کم خواهند آورد ، هیچ . خودم هم که کم میآورم ، هیچ .
اما به راستی اصلا باید از کدام یک گفت که در حق بقیه اجهاف نکرد ؟!
این سوال امروز بی پاسخ ماند و میدانم که برای همیشه خواهند ماند
چرا که بعضی چیزها در وصف کلمات نمیگنجند !
پس شاید برای امروز و این ساعات فقط بتوانم بنویسم :
روزت مبارک تکرار نشدنی ترین...♥️
#متناقض_نوشت
#روز_مادر
۱۳ دی ۱۴۰۲
از دل نرود
هر آنکه از دیده برفت
به جا ماندهای در قلبهایمان ؛
مانند آن غمِ خفتهیِ همیشگیِ
در چشمانِ مهاجران ..💔
۱۳ دی ۱۴۰۲