❣بسم رب الشهداء❣
هر صبـــح
چیزی
قبل از خورشید
در ما طلوع می کند
میدانم هنــــوز
تڪه ای از یاد شما
عطــر شما
در ما باقی ست...
#سلام_بر_شهــــ🌹ــــدا✋
#سلام_صبحتون_متبرڪ_به_نگاه_شهدا
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@parastohae_ashegh313
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
#طنز_جبهه😄😄
#پنچــــری
راننده آمبولانس🚑 بودم در خط حلبچه، یک روز با ماشین بدون زاپاس رفته بودم جلو شهید و مجروح بیاورم.
دست بر قضا یکی از لاستیکها پنچر شد😱
رفتم واحد بهداری و به یکی از برادران واحد گفتم: پنچرگیری این نزدیکی ها نیست؟🙄
مکثی کرد و گفت: چرا چرا
پرسیدم: کجا؟😍
جواب داد: لاستیک را باز کن ببر آن طرف خاکریز (منظورش محل استقرار نیروهای عراقی بود)🤦🏻♂
به یک دو راهی می رسی🤔
بعد دست چپ👈 صد متر جلوتر سنگر پنچرگیری پسرخالمه! 😐😛
برو آنجا بگو منو فلانی فرستاده
اگر احیانا قبول نکرد با همان لاستیک بکوب به مغز سرش ملاحظه منو هم نکن🤭😂
@parastohae_ashegh313
✨🍃✨🍃
#متن دعای هفتم صحیفه که رهبر انقلاب، خواندن آن را توصیه کردند...
@parastohae_ashegh313
♥️🌱🥀
شبـــ عملیات رمضان؛ پشت میـــدان میــن، رزمنده ها زمین گیر می شوند،😔
از ۱۵۰ نفر داوطـلب، 🙋🏻♂
۲۰ نفر انتخـاب می شوند
تا با گذشتن از میدان مین
راه براے عبور بقیه باز شود🍂
۲۰ نفر، نوبتی روی زمین غلت می زنن تا راه باز شود🥀
"این عڪس📸، صبــح همان شب است"
اینها ڪه در این این عڪس، اینگونه آرام خوابیده و معصومانه سر بر زمین گذاشتہ اند؛
نه نـــان خواستند و نه نـــام؛
نه چوب تڪفیر به ڪسی زدند و نه منتی بر ڪسـی گذاشتند؛❣
جز آنڪه نخواستند بر گرده مان نقش تسمہ ای بنشیند
#یادشان_همیشه_جـــاودان
سفید زندگی کن، تا ســـ🥀ــرخ بمیـرے☝️
@parastohae_ashegh313
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ
#شهید_محمدحسین_تجلی
🕊 من نیز دوست داشتم بمانم و زندگی کنم
ولی از انحراف هراسان بودم و از منجلاب
گریزان ، از بازی دو موش سیاه و سفید که
ریسمان عمر مرا می جوند و کوتاه تر می کنند ،
بیزارم...
آری!!!
دوست داشتم بیشتر بمانم و بیشتر بخوانم تا
بهتر بمانم ، ولی باقی راه را خدا تعیین می کند و من راضی ام 🥀
┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄
مــادرانــہ شــهــدا ♥️🌿
۱۵ روز بود که بیهوش افتاده بود روی
تخت . گفتند بههوش اومده ، خودتون
رو برسونید🌿
با پدرش رفتیم بیمارستان.انگار داشت
اشاره می کرد تشنه بود. آب که به لبش
رسید حالش عوض شد🙃
شاید یاد تشنگی امام حسین (عليهالسلام)
افتاده بود...😔
شروع کرد به یا حسین (عليهالسلام)
گفتن 🌱
بعد از ۱۵ روز بیهوشی این اولین کلمهای
بود که به زبون آورد💔
هنوز داشت یا حسین (عليهالسلام)
می گفت که شـهید شد...🥀
🍁 شـهید حسینعلی پور اسحاق 🍁
#صلیاللهعلیڪیااباعبدالله
@parastohae_ashegh313
•°|🍁|°•
مہربان بودی ودر سفره ی من برکت عشق ❥
دل من داشت بہ لبخند توعادت مے کرد ❥
کاش این دل,دل تاریکتر از تنهایے ❥
با تو تا آنطرف آیینہ حرکت مے کرد ❥
#شبتون_شهدایے
@parastohae_ashegh313
•°|♥️🍃
اینجاگمانمعشقرا
باگریہدرمانمےکنند...🌱
#ڪربلا
#یـٰاقدیـملـإحسـٰانبـہحـقحُسَیـن
#صبحتونحسینے
@parastohae_ashegh313
#پای_درس_ولایت
اسلام و جمهوری اسلامی نزد مسئولین و همه ملت ایران امانت است
🔹اسلام و جمهوری اسلامی در دست شما و ما و همه ملت ایران امانت است، چنانچه خلاف بکنیم، خلاف مصالح جمهوری اسلامی، خلاف مصالح اسلام، به این امانت خیانت کردیم، و در پیشگاه مقدس حق تعالی مجرم و خائن هستیم
📅 امام خمینی (ره) | ۲۳ شهریور ۱۳۶۳
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ
#شهید_منوچهر_پیرسمساری
🕊برادارن و خواهران من که تحت تأثیر
افکار منحرف و ناباب قرار گرفته اید
سعی کنید محتوای ذهن و مغز را مجددا
ارزیابی کنید و از مطالبی که آزادانه
توانسته اند به فکرتان راه یابند ، یک آزمایش
[به عمل آورید] و تجدید نظری بکنید🥀
┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄
❣🌱🍃
#کلام_شهـــدا
مـــولاے من!✨
من بهشـــتـــ را برای نعمتهـای جاودانہ اش نمیخواهـم!
بلڪه آن را به طمع چیزی بزرگــتر میخواهــم!
مولاے من!
بهشت من همنشیــنــے با ابا عبداللہ است...
#دست_نوشته آغشتہ به خون
#شهید مصطفـــی حیــــدر🥀
@parastohae_ashegh313
#کرامات_شهدا 🌱
بعد از شهادت🥀 همسرم «شهيد محمدعلي پلنگي كتولي»
هر سال، فاميل دور هم جمع مي شديم و مراسمي مےگرفتيم🕯🖤
در يكي از اين سال ها كه گوشت🥩 سهميه بندي شده بود، و به سختي پيدا مي شد، به هر دري كه زدم، و هرجا كه سفارش كردم، گوشت پيدا نكردم😞
به ذهنم رسيد كه عدس پلو🍚 بدون گوشت درست كنم
يا براي مدتي مراسم را عقب بيندازم
از طرفي هم از اين كه نمي توانستم مراسم ساده اي بگيرم، خيلي ناراحت بودم💔
شب با ناراحتي خوابيدم😔 همسرم را در خواب ديدم كه آمد و گفت:
«زهرا اصلاً نگران نباش، همه را دعوت كن و مراسمت را بگير، فردا همه چيز درست مي شود»✨✨
صبح🏙 كه شد اول وقت، يكي در زد
در را باز كردم، يك نفر غريبه بود😳
يك ران بزرگ گوشت🍖 به من داد و گفت: «اين را بگير و مراسمت را برگزار كن»😍
من مي خواستم قيمت گوشت بپرسم كه او خداحافظي كرد و رفت🕊
#راوي_زهرا_اشرفي💝
@parastohae_ashegh313
هوایم را داشته باش …
وقتی
♥️ #تــــــــو ♥️
هوایم را داری
هوا هم خوب می شود …
اصلا
هوا هم
به هوای♥️ #تـــــــو ♥️
خوب می شود …
🌷°|شبتون شهدایی|°🌷
@parastohae_ashegh313
شهـــادت...
داسـتان ماندگارے
آنانے اســت
ڪہ دانستند ...
دنیا جاے ماندن نیست
#صبحتون_شهـــــدایی❤️
#شهـــدا_همیـــشه_نگـــاهــی✨✨
@parastohae_ashegh313
#پای_درس_ولایت
امام خامنهای؛
«فراعنه عالَم اصرار دارند با مواردی مثل همین سند 2030 در آموزش و پرورش کشورها نفوذ کنند؛.......
چون کارهایی را که به وسیله نظامی بهآسانی نمیتوانند انجام بدهند، با تأثیر آموزش و پرورش میتوانند انجام بدهند. متأسّفانه در کشور ما هم بعضی از اجزای 2030 به وسیله آدمهای ناباب یا غافل اجرا میشود».۹۹/۶/۱۱
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🌱🌸🌱
عیب کسی را در جمع مطرح نکنید
که چه بسا خیر وخوبی در برادرت
باشد که شما نداشته باشید.
دوستانم : در انتخاب یار و همراز
خود کمال کوشش را بکنید هر کس
در پیش تو تعریفت را گفت یار تو
نمیتواند باشد و هر کس عیبهای
تو را در تنهایی به تو هدیه کرد
غمخوار و دوست تواست.
#شهید۱۶ساله💚
#شهیدامیرحسین_اعتمادسعید🌿
@parastohae_ashegh313
🌱🌿❣
#طنز_جبهه😄😄
#گچ_پژ 🤭😅
اول ڪه رفته بوديم گفتند كسي حق ورزش ڪردن🚶♂ نداره
يہ روز يڪي از بچه ها رفت ورزش🏃♂ كرد
مامور عراقے👮♂ تا ديد اومد
در حالي ڪه خودڪار✏️ و ڪاغذ📋 دستش بود
براي نوشتن اسم دوستمون جلو آمد و گفت : مااسمك؟ اسمت چيه؟🤭
رفيقمون هم ڪه شوخ😉 بود برگشت گفت : گــچ پــژ 🙄
باور نمي ڪنيد تا چند دقيقہ اون مامور عراقي هر ڪاري ڪرد اين اسم رو تلفظ ڪنه نتونست☹️
ول ڪرد گذاشت و رفت و ما همينطور مي خنديديم🤪
@parastohae_ashegh313
🌱🌸🌱
برادرم برای خوشحالی چند نفر
هرگز بر کسی لقب زشت مگذار
که ممکن است برای یک خنده تا
ابد، در شکنجه روح و عذاب الهی
باشی و بدان عقاب خدا، عذاب
آخرت تنها نمیباشد، بلکه بلاها
و مصائب دنیوی نیز میباشد .
#شهید۱۶ساله💚
#شهیدامیرحسین_اعتمادسعید🌿
@parastohae_ashegh313
✨✨❤️✨✨
بالای صـــد کیلــو وزنش بود🙄
روزے ڪه می رفتیم عملـیات گفت تو فکرے؟؟🤔
گفتـم: هیچــی نگرانم!😓
اگه خــدا خواسـت و شهــ❣ــید شدی چطور برت گردونیم؟؟
گفت:
اولا این توفیقا نصیب خودتــــ بشہ ان شاءاللہ...🤲
ثانیا تقسیمم کنید هرکے یه تیڪہ رو برگردونہ تا شرمنده نشمـ ...🍂
وقتی شهیـــ🥀ــد شد ...
بچه ها تیکہ های پیڪرش رو جمع ڪردن آوردن عقب😭
@parastohae_ashegh313
°•|🍁|•°
بیا جمعه ها را شعر بخوانیم
آسمان را نفس کشیم
بر حضور نمناک آبی عشق
و طراوت شبنم گونه ی دستانمان را
پیوند زنیم بر شمعدانی های حیاط احساس
قالیچه ای از جنس نسیم
پیوند زنیم بر ایوان خاطرات چشمهایمان
و بر غروب آدینه های نیاز بسراییم
آبی ترین ترانه ی پرواز را
بر هوای سبزینگی جمعه های دیدارمان
بیا جمعه ها را تنها با عشق شما شعر بخوانیم....
#اللهمعجللولیڪالفرج💚
#السلامعلیڪیااباصالحالمهدے🌻
@parastohae_ashegh313
گفت که چـــــی؟
همش جانباز جانباز شهید شهید‼️
می خواســتن نرن...
ڪسی مجبورشون نکرده بود ڪہ...
گفتمــ : چرا اتفاقا مجبورشون میکرد‼️
گفتـــ : ڪی⁉️
گفتم همون ڪہ تو نداریش...
گفت من ندارم؟
چی رو‼️
گفتمـــ :
غیــــــــــــرتــــــــ
@parastohae_ashegh313
#کرامات_شهدا🌷
#مسئله_حل_است✨
قرار بود عملياتي در نزديكي شهر مهاباد انجام شود،
بدين منظور، جلسه اي با شركت تعدادي از فرماندهان منطقه برگزار شد.
هر يك از آن ها، در مورد انتخاب محور عملياتي، نظر مي دادند.
وقتي نتيجه اي گرفته نشد، شهيد بروجردي رو به قبله كرد و با حالت عرفاني گفت: «خدايا خودت فرجي حاصل كن.»🤲
بچه ها نقشه را جمع كردند.
نزديكي هاي صبح با صوت قرآن «محمد»، از خواب بيدار شدم.
او از من نقشه خواست، سپس به من گفت: «با دقت در نقشه نگاه كن تا روستاي "قره داغ" را پيدا كني.»
هرچه گشتيم، پيدا نكرديم😔
بالاخره با تلاش بسيار، توانستيم در نقشه ي ديگري آن را پيدا كنيم و او بسيار خوشحال شد و گفت كه ديگر مسئله حل است👌
بعد توضيح داد كه: «وقتي همه خوابيديم😴
بعد از يك ساعت من بيدار شدم، توسلي كردم📿 و دو ركعت نماز خواندم و از خدا طلب ياري نمودم.
مجدداً كه خوابيدم، افسري به خوابم آمد و گفت: «فلاني، چرا اين قدر معطل مي كنيد؟
برويد و "قره داغ" را بگيريد. در آن جا مسئله حل است.»✨🍃
#راوي : همرزم شهيد (محمد بروجردي)
@parastohae_ashegh313